بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین
أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً
تقديم به روح ملكوتى امام راحل و شهداى والامقام اسلام صلواتى اهدا بفرماييد.
خداوند متعال را شكر مىكنم كه بار ديگر عنايت فرمود از عنايات حضرت ثامنالحججصلواتاللهعليهوعليآبائهوأبنائهالمعصومين توفيق شركت در اين محفل نورانى نصيب حقير شد و با وجود اين هواى گرم و فشردگى جمعيت، اجازه فرمودند كه من چند دقيقهاى مزاحم اوقات شما بشوم. با توجه به اينكه اين مجلس محترم براى بزرگداشت نام بىبى دو عالم، حضرت فاطمه زهراسلاماللهعليها تشكيل شده و امشب هم شب آخر است، بنده وظيفه خودم مىدانم كه محور صحبت را شخصیت این بزرگبانوى اسلام قرار بدهم.
بحمدالله مردم ما از قديمالايام نسبت به خاندان پيغمبر، شناختهای خوبى داشتهاند و بعد از انقلاب، يكى از بركاتى كه از امام راحلرضواناللهعلیه نصيب جامعه ما شد احياى نام حضرت زهراسلاماللهعليها بود. بياناتی که امام راحل در مناسبتهای مختلفى كه ارتباط با حضرت زهراسلاماللهعليها داشت ایراد میفرمودند آنقدر عميق، پربار و بلند بود كه جا دارد همين فرمايشات حضرت امامرضواناللهعلیه به عنوان يك متنى مورد بحث و شرح و تفسير قرار بگيرد و در اطرافش قلمفرسایی بشود، سخنرانىها بشود و جمله جملهاى كه ايشان درباره شخصيت حضرت زهراسلاماللهعليها فرمودند باز شود و محتوايش در دسترس همه قرار بگيرد.
با اين وصف، ديگر سخن گفتن مثل بندهای در اين موضوع مثل زیره به کرمان بردن است ولى خب هر كسى سهمى دارد و بايد از اين خوانِ كَرَم، بهرهای بگيرد. ما که چيز ديگرى كه قابل عرضه به پيشگاه اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين باشد نداريم جز اينكه به يك بهانهاى، خودمان را به اينجا بچسبانيم و بگوييم يك شبى هم ما در محفل نورانى مجمع فرهنگی مذهبی موعود درباره حضرت زهراسلاماللهعليها سخن گفتيم و به اين وسيله خودمان را به اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين بچسبانيم بلکه از صدقهسر خوبان و عاشقان اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين و رزمندگانى كه به نام حضرت زهراسلاماللهعليها زندگى كردند و افتخاراتى آفريدند و با عشق حضرت زهراسلاماللهعليها به شهادت رسيدند، از صدقهسر آنها، ما هم مشمول عنايتی قرار بگيريم.
در مورد اين شخصيت عظيم در چند بخش مىشود صحبت كرد؛
يكى کرامتهایی كه خداوند متعال به ايشان عطا فرموده، به يك معنا ویژگیهای ذاتى، خدادادى كه طبعاً اقتباس آنها و تشبّه به آنها براى ما ميسر نيست. بايد آنها را به عنوان يك نقطههاى نورانى - تعبير نقطههاى نورانى را كه مىگويم مطابق فهم گوينده است- به عنوان يك مراتبى از كمال، فضل و شرف شناخت و در مقابلش خضوع كرد.
اصل اينكه ایشان يگانه دختر رسول خداصلیاللهعلیهوآله هستند اين يك شرف بزرگى است؛ همسرى برای اميرالمؤمنينصلواتاللهعليه و مادرى براى حَسنين و ساير فرزندان و چيزهايى از اين قبيل، اینها بزرگترين افتخار است. ما بايد این افتخارات را بشناسيم و در مقابلش خضوع كنيم ولى اینها چيزى نيست كه ما ياد بگيريم. اینها برای ما شدنی نیست. اين يك بخش از فضیلتهای بزرگبانوى اسلام است كه بهاصطلاح جنبه مدح دارد مثل اينكه شما گل زيبايى را مدح مىكنيد، عظمت آسمان و هر چيز خوبى را ستايش مىكنيد، بزرگى خورشيد و نورافشانیاش را مىستاييد، اینها هم يك كمالات خدادادى و شرفهایی است که خدا به اين بزرگ بانوى اسلام که سيده نساء عالميان است مرحمت فرموده و ما در مقابل اینها زبان به مدح و ستايش مىگشاييم. هر قدر معرفتمان بيشتر باشد، در اين باره بيشتر مىتوانيم سخن بگوییم و بحمدالله بزرگان شعراى ما در اين زمينه آنقدر چکامههای نغز سرودهاند كه از بهترين نمونههاى ادبيات فارسى به شمار مىرود. من در اين فرصت نمىخواهم از اینگونه فضايل حضرت زهراسلاماللهعليها سخن بگويم.
بخش ديگرى از فضايل حضرت هست كه حضرت با اعمال اختيارى خودشان كسب کردهاند. اینها براى ديگران هم قابل اقتباس است و مىتواند الگو باشد. شناختن اینها باعث این مىشود كه سعى كنيم كه ما هم تشبّهى به ایشان پيدا كنيم. بعضى خيال مىكنند كه الگو بودن حضرت زهراسلاماللهعليها فقط براى خانمها است؛ بله، آنچه مربوط به بُعد زنانگى و ویژگیهای زن بودن ايشان است البته که براى خانمها، الگو مىشود ولى ویژگیهای شخصيتى ايشان، منحصر در امورى كه اختصاص به زنان دارد نيست.
همانگونه كه مىدانيد در قرآن كريم دو شخصيت به عنوان الگوى همه مؤمنان، اعم از مرد و زن، معرفى شدهاند و اين دو شخصيت هم از زنان هستند؛ وَضَرَبَ اللَّهُ مثلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ؛[1] قرآن مىفرمايد كه خدا براى همه مؤمنان، نهتنها زنان مؤمن، لِلَّذِينَ آمَنُوا، الگويى معرفى مىكند؛ آن الگو چه کسی است؟ همسر فرعون! حالا خود اینکه چرا خداوند متعال همسر فرعون را به عنوان الگو نقل مىكند قابل بحث است و جهات تبیینی هم دارد. حالا من نمىخواهم وقت را زياد بگيرم و بحثم در اين زمينه نيست. اجمالاً قرآن شايد میخواهد اينجور بفرمايد كه ببينيد كسى كه در كاخ فرعون بود، شوهرش مىگفت أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ[2] و كسانى كه مخالفت مىكردند را به انواع شكنجه مبتلا مىكرد، همسر خودش را هم شكنجه داد تا زير شكنجه به شهادت رسيد اما اين بانو در كاخ فرعون، در آن فرهنگ و در آن عوامل اجتماعى توانست ايمان خودش را حفظ كند! پس هيچ كس نمىتواند بگوید محيط آنچنان نبود كه من بتوانم ايمانم را حفظ كنم. سؤال مىكنند محيط براى شما بدتر از محیط همسر فرعون در كاخ فرعون بود؟! او نهتنها توانست ايمانش را حفظ كند بلکه توانست به مقامى برسد كه خداوند متعال در قرآن، او را به عنوان الگوى همه مردان و زنان مؤمن معرفى فرموده است! آدميزاد در كاخ فرعون هم مىتواند به چنين مقامى برسد، زير شكنجه هم باشد، زیر فشار گرسنگى و تشنگى باشد، ميخ در بدنش بكوبند، انواع آزار برای او ترتيب بدهند ولى او دست از ايمانش برندارد و به اين مقام برسد. شايد انتخاب همسر فرعون به عنوان يك الگو به خاطر سختیهایی باشد كه ايشان تحمل كرد و در سختترين شرايط خانوادگى و اجتماعى ايمان خودش را حفظ كرد، آن هم نه اصل ايمان را بلکه به عالىترين مراتب ايمان رسيد!
يكى هم وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ؛[3] الگوى دوم براى همه مردان و زنان مؤمن، حضرت مريم، مادر حضرت عيسىعلی نبینا وآله وعلیهماالسلام است كه يك سوره كامل در قرآن به نام حضرت مريم داريم. اين بانوى عظيم به چه مقام بلندى نائل شد كه جا دارد همه مؤمنان عالم به ايشان تأسى كنند؛ اما هر دوی این دو مطلب مربوط به امتهای قبل از اسلام است.
اگر بنا بود در ميان امت اسلامی كسى به عنوان الگو در قرآن معرفى شود آيا فكر مىكنيد غير از حضرت فاطمه زهراسلاماللهعليها بود؟! قرآن چون مىخواست از امتهای گذشته، كسانى را نشان بدهد تا براى اهل كتاب و ساير اديان حجت باشد اين دو بانوى عظيم را معرفى كرد؛ اما رسولاللهصلیاللهعلیهوآله مقاماتى براى يگانه دختر خودش بيان فرمود كه آن بزرگان، امثال حضرت آسيهسلاماللهعليها و حضرت مريمسلاماللهعليها افتخار خدمتگزارى حضرت زهراسلاماللهعليها را خواهند داشت!
ما بايد بباليم كه در جامعه اسلامى و از پيامبر ما چنين شخصيتى به وجود آمد و ما در ميان امت خودمان چنين خانمى را داریم و بحمدالله از اوصاف و مناقب و فضائل ایشان آنقدر براى ما نقل شده كه در هر گوشه و كنارى از كشورهاى مسلمان، بهخصوص پيروان اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين عشق به زهراسلاماللهعليها در همه دلها وجود دارد و قلبها به ياد ایشان مىتپد.
پس آنچه براى ما بيشتر مهم است اين است كه سعى كنيم آن اوصافى از حضرت زهراسلاماللهعليها را بشناسيم كه بتوانيم يك نمونه كوچكى از آن، ولو قطرهاى از دريا را در وجود خودمان تحقق ببخشيم. علاوه بر اينكه فضائل و مناقب آن حضرت را مىشناسيم و باعث مىشود كه محبت ما به آن حضرت افزوده شود، علاوه بر اين، بتوانيم الگو هم بگيريم، تشبّه به ایشان هم پيدا كنيم و اين براى ما بسيار بركت بزرگى است. پس محور صحبت را در اين بخش از فضائل حضرت زهراسلاماللهعليها قرار مىدهيم؛ اما در همين بخش هم باز مىبينيم ابعاد شخصيت اکتسابی حضرت زهراسلاماللهعليها آنقدر وسيع، گسترده و پردامنه است كه هر گوشهاى از آن را كه آدم وارد شود درياى بيكرانى است.
همه اینها را دستکم به دو بخش کلی مىشود تقسيم كرد؛ يكى آن فضائلى كه مربوط به عبادات شخصى حضرت زهراسلاماللهعليها است و ارتباطى با مسائل اجتماعى پيدا نمىكند، فضائل كاملاً شخصى و رفتارهايى كه مربوط به رابطه خودش با خدا و زندگى شخصى خودش است. يك بخش هم آنهایی است كه مربوط به زندگى اجتماعى حضرت و رابطه ایشان با ديگران است.
اما آنچه مربوط به خود ايشان است، شناختن آنها براى ما، بهخصوص براى خانمهای ما بسيار اهميت دارد. عبادتهای حضرت زهراسلاماللهعليها بهگونهای بود كه حتى ائمه اطهارسلاماللهعليهماجمعين با اينكه مقام امامت را داشتند، نسبت به مقامات معنوى و روحى و عبادات جدّهشان حضرت زهراسلاماللهعليها با عظمت ياد مىكردند و آرزو مىكردند بتوانند نظير آن عبادتها را انجام دهند.
اين حديث، معروف است كه وقتى حضرت زهراسلاماللهعليها به نماز مىايستادند بندهاى بدنشان مىلرزيد! خداوند متعال خطاب به فرشتگان مىفرمود كه اى فرشتگان مقرّب من! انظُرُوا إلى أمَتي![4] نگاه كنيد اين كنيز من در حال عبادت چه خضوع و خشوعى دارد! خداوند متعال بر فرشتگان مباهات مىكرد كه در ميان انسانها چنين كسى وجود دارد كه عبادات او بر عبادات فرشتگان برترى دارد. بعد قسم ياد مىكند كه كسانى كه به اين بانو محبت داشته باشند و عشق بورزند همه آنها را مشمول رحمت خودم قرار خواهم داد و شفاعت او را درباره همه آنها خواهم پذيرفت.
توضيحِ اينكه عبادتهای حضرت زهراسلاماللهعليها چگونه ممكن است، يك خانمى كه همه ما معتقديم که مقام عصمت را داشت، اين چطور مىشود به عبادت بايستد و از خشيت الهى بندهاى بدنش بلرزد؟! آن عبادتهای طولانى، آن گریهها كه به حسب نقل، معروف است يك شيشه از اشك چشم ایشان پر شده بود كه با ایشان دفن كردند! البته اینها را من نرسيدم تحقيق كنم كه سندش تا چه اندازه معتبر است و چند تا روايت در اين زمينه داريم ولی چيزهاى معروفى است كه اگر متواتر نباشد تقریباً متضافر است و خيلى زياد نقل شده است.
اجمالاً عبادتهای حضرت زهراسلاماللهعليها بهگونهای بود كه همانگونه كه عرض كردم مورد غبطه امامان معصوم بود! ديگران كه هيچ؛ و همين جا همه ما مىدانيم و بارها شنیدهایم كه حضرت وقتى به عبادت مىايستادند بعد از گريهها و مناجاتها دست به دعا برمىداشتند و براى يكايك امت و اهل مدينه دعا مىكردند. من و شما مثلاً اگر یکوقت موفق به دعا بشويم و نماز شبى بخوانيم و بخواهيم براى چهل مؤمن دعا كنيم مىگرديم براى سلمان و ابوذر و شيخ انصارى و امثال اینها دعا میکنیم اما حضرت زهراسلاماللهعليها براى يكايك همسايهها، دوستان، آشنايان، فامیل و بالاخره همه مؤمنان، حتى آن كسانى كه به او ظلم مىكردند و حقش را اداء نمىكردند ولى ایشان برای آنها دعا مىكردند. ایشان خير همه را مىخواستند.
آن حديث معروف را شنیدهاید كه امام حسنسلاماللهعليه نقل فرمودهاند كه من بچه بودم، يك شب بيدار شدم و ديدم مادرم بعد از نماز دارند براى همه مردم دعا مىكنند. گوش دادم و ديدم يكايك مردم مدينه را اسم مىبرند و برای آنها دعا مىكنند. هر چه گوش دادم ديدم براى خودمان هيچ دعا نكردند. بعد عرض كردم مادر جان! شما براى همه دعا كرديد، براى ما هم دعايى مىكرديد! فرمودند الجار ثمّ الدّار؛[5] اول همسايه، بعد اهل خانه.
يك فصل از فضائل و مناقب حضرت زهراسلاماللهعليها مربوط به عبادتهای ایشان است. فصل ديگر مربوط به ارتباط ایشان با انسانهای ديگر است، مربوط به امور كمیابيش اجتماعى. اینها هم باز به حسب عناوين مختلف، قابل دستهبندى است؛ اینکه در خانواده با همسر، با فرزندان و با خدمتكار چگونه رفتار مىكردند، همه اینها را مىدانيم اما گُل را هر چه ببویید از ارزش آن كاسته نمىشود. من سعى مىكنم يك چيزهايى را انتخاب كنم كه ما در زندگى بتوانيم بيشتر از آن استفاده كنيم.
از چيزهایى كه براى بسيارى از ما قابل اقتباس است يكى مسئله انفاق حضرت زهراسلاماللهعليها است كه ما ياد بگيريم كه انفاق، مخصوص پولدارها نيست. آخر وقتى صحبت از اين میشود كه كسانى كه انفاق كنند و اموالشان را در راه خدا بدهند خدا براى آنها چنين و چنان مقدر مىفرمايد و چه مقاماتى به آنها مىدهد، بسيارى خيال مىكنند كه برای انفاق، آدم بايد حتماً ميليون ميليون انفاق كند تا انفاق بشود وگرنه اين كارهاى كم و كوچك و امثال اینها قابل ذكر نيست، چيزى نيست که ارزش داشته باشد؛ غافل از اينكه ارزش كار به حجم آن نيست و به كيفيتش است.
شما اگر يك خروار خاک ارّه داشته باشيد و يك دانه برليان، يك دانه برليان ممكن است دو نخود هم وزن نداشته باشد اما با يك خروار خاک ارّه چه نسبتى دارد؟ آن حجمش زياد است ولى ارزشى ندارد. چهبسا یا باید آن را بسوزانید و يا باید پول بدهید تا بيايند آن را بردارند و ببرند ولى يك دانه كوچك برليان ممكن است قيمت همه اموال خزائن را به خودش اختصاص بدهد. ارزش اعمال پيش خدا به حجم نيست، نمىگويند چقدر طول و عرض ساختمانى است كه ساختهای؛ مىگويند چقدر اخلاص در نيت داشتهای؟! آن است كه ارزش میبخشد.
اين حديث را همه شنیدهاید كه پيغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله درباره اميرالمؤمنينصلواتاللهعليه فرمودند لَضَرْبَةُ عَلِيٍّ يَوْمَ اَلْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ اَلثَّقَلَيْنِ؛[6] ثَقَلَين يعنى مجموع آدميزادها به اضافه جنيّان. ما خيلى با جنيّان آشنا نيستيم. اگر قرآن نفرموده بود به اين زودیها هم وجودش را نمىتوانستيم بپذيريم ولی قرآن بيان مىكند كه آنها خلق زيادى هستند، مؤمن دارند، كافر دارند، اهل عبادت دارند، اهل عصیان دارند. يك سوره هم در قرآن درباره جنّ است. در سوره الرحمن خدا در روز قيامت، جنّيان و انسيان را مخاطب قرار مىدهد و مىفرمايد يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ![7] همانگونه كه ميلياردها انسان هستند که در روز قيامت، مخاطب خدا هستند، ميلياردها جنّ هم هستند. آنها هم عالَمى دارند و حساب و كتابى.
قرآن اين دو تا را مجموعاً مىگويد ثَّقَلَانِ؛[8] يعنى دو مجموعه سنگين و وزين. حالا اگر شما حساب كنيد كه همه انسانها از زمان حضرت آدم تا پايان اين عالم و روز قيامت عبادتهایشان جمع شود كه ظاهراً شامل عبادتهای انبيا هم مىشود، همه عبادتهای آدميزادها یکجا جمع شود، عبادتهای همه جنّيان خوب و مؤمن هم به آن افزوده شود، تمام عبادتهای جنّيان و انسيان را در يك كفه ترازو بگذارید و يك ضربت شمشير علىعلیهالسلام در روز خندق که به فرق عَمرِ بن عَبدُوَد زد را هم در يك كفه ترازو، پيغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله مىفرمايند اين ضربت علىعلیهالسلام از مجموع عبادتهای جنّيان و انسيان افضل است. به حجمش نگاه نكنید! ببينید چگونه حاضر شد خودش را در مقابل خدا فدا كند! يك جوانى در مقابل يك كوه از سلاح و قدرت و نيروى بدنى، حاضر شد با اين مقابله كند و براى خدا با این بجنگد. آنقدر در اين عمل، اخلاص داشت. داستان اخلاصش را مولوى هم آورده که او خَدو انداخت بر روى على...؛ آن هم نمونه كامل اين است كه اخلاص امیرالمؤمنینصلواتاللهعليه را مجسّم میکند.
ارزش عمل به آن نيت، به آن اخلاص و به آن پاكى دل است كه اين عمل از آن برمىخيزد و نمودى از آن صفا، از آن معرفت، از آن ايمان و از آن اخلاص است. عبادتهای حضرت زهراسلاماللهعليها كه مىگوييم خيلى ارزش دارد تنها به خاطر حجمش نبود. انفاقهای حضرت زهراسلاماللهعليها كه مىگوييم بر همه انفاقهای عالميان ارزش دارد مگر حضرت زهراسلاماللهعليها چه چيزى را انفاق كردند؟! قرص نان جويى را! وَيُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ،[9] وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا.[10] سه تا قرص نان جو ازلحاظ ريالی در مقابل ميلياردها دلار ارزشى ندارد و چيزى نيست اما اين ارزشش از همه انفاقهای عالَم بالاتر است چون برخاسته از يك ايمانى است، برخاسته از يك تقوايى است، برخاسته از يك معرفتى است و برخاسته از يك اخلاصى است كه ديگر در آن حد، نمونه ندارد.
ما براى اينكه ياد بگيريم و اقتباس كنيم سعى كنيم كه ولو يك نان جو مىخواهيم انفاق كنيم، ولو يك دانه خرما مىخواهيم انفاق كنيم در آن اخلاص داشته باشيم. انفاق کردن يك دانه خرما با اخلاص، با انفاق كردن كوهى طلا اما براى اينكه اسم و نامش باقى بماند قابل مقايسه نيست. همين يك دانه خرما از يك كوه طلايى كه اخلاص در آن نباشد، ثوابش را ببينید که چند برابر است؟
سعى كنيد از همين اندازه محدودى كه مالی در اختيارمان قرار مىگيرد و مىشود يك بخشی از آن را كنار بگذاريم، مىتوانيم يك لقمه كمتر بخوريم، از چند تا لقمهاى كه جمع مىشود يك غذايى به يك همسايه فقيرى بدهيم، يك جورى اين را محترمانه به آن فقير برسانيم كه خجالت نكشد، آبرويش محفوظ باشد و هيچ وقت هم نفهمد كه چه کسی آورد به او داد. قرض يك قرضدارى را اداء كنيم اما بهگونهای كه نفهمد چه کسی داد. هيچ وقت هم به روی او نياوريم كه فلان وقت گرفتار بودى و من قرضت را اداء كردم. اینها را از حضرت زهراسلاماللهعليها ياد بگيريم. اینها چيزهاى قشنگى نیست؟!
خيال نكنيد وقتى مىگويند انفاق كن، حتماً بايد ميليون ميليون انفاق كنیم تا جزو انفاقكنندگان حساب بشویم. نه، يك دانه نان جو هم مىشود انفاق كرد و در شأن آن آيه نازل شود؛ چرا؟! براى اينكه يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ است. بنا بر اینکه ضمیر حُبِّهِ به الله برگردد يعنى اين كار را به خاطر عشق خدا و چون خدا دوست میداشت انجام داد و هيچ چيز ديگری در آن نيست.
لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا؛[11] میفرماید آن كسانى كه اموالشان را انفاق مىكنند و جز رضاى خدا چيزى را نمىطلبند و اميد پاداش و حتى انتظار تشكرى هم از كسى ندارند. او خدمتش را انجام مىدهد ولو يك تشكر زبانى هم از او نکنند. براى او فرقى نمىكند چون او براى كس ديگرى انجام داده و او خوب تشكر میکند.
پس يكى از چيزهايى كه ما بايد از حضرت زهراسلاماللهعليها ياد بگيريم اين است كه ولو ثروت كلانی نداریم، براى خدا يك مقدار جزئى از زندگیمان را براى یک كسى كه نيازمندتر از خودمان است كنار بگذاريم و به صورت محترمانه، مؤدبانه و حتىالمقدور مخفيانه به او برسانيم و هيچ چشمداشتى هم نداشته باشيم.
حتى اگر بتوانيم یکخرده همتمان را بالا ببريم – این را با دقت گوش كنيد! خيلى كار مشكلى نيست- ما عبادتهایی كه مىكنيم اگر موفق بشويم و عبادتى انجام بدهيم، غالباً يا براى اين است كه از آتش جهنم نجات پيدا كنيم و يا براى اين است كه ثواب بهشت را به ما بدهند. غالباً اين طور است دیگر؛ اما مىتوانيد، مخصوصاً نوجوانها و جوانها از همان اول زندگیشان با آن دل پاكشان، مىتوانند يك كار ديگرى یاد بگيرند كه بسیار ارزشمند است و آن این است که بعضى از كارهاى كوچك را انجام بدهند و بگويند خدايا! اگر هيچ پاداشى براى اين ندهى اما من اين كار را چون دوست دارى انجام مىدهم. خيلى شيرين است. كار كوچكى كه زحمتى هم ندارد. حالا كارهای بزرگ كه انجام مىدهيم بگوییم این پاداش زياد مىخواهد اما گاهى تمرين كنيد يك كارهايى انجام بدهید كه خيلى هم زحمت نداشته باشد؛ از اول نيت كنيد بگوييد اگر خدا راجع به اين عمل هيچ پاداشى به من ندهد ولى چون مىدانم خدا اين كار را دوست دارد، انجام خواهم داد ولو اينكه يك ياالله بگوييد، بگوييد خدا دوست دارد كه من ياد او بكنم، اگر به خاطر این ياالله گفتن هيچ مزدى به من ندهد، من این را مىگويم چون او دوست دارد. ارزش اين از ارزش بسيارى از عبادتهایتان بيشتر میشود. این را هم امشب از بركت حضرت زهراسلاماللهعليها ياد بگيريد و تمرين كنيد.
كسانى كه عبادتهای زيادى انجام مىدهند، يك ختم قرآن خواندند و مىخواهند خدا در مقابلش يك قصرى در بهشت به آنها بدهد، بعدش هم يك قُلْ هُوَ اللَّه بخوانند و بگويند خدايا! اين را هم مىخوانم فقط به خاطر اينكه تو دوست دارى، هيچ مزدى هم نمىخواهم. ارزش و ثواب خواندن اين قُلْ هُوَ اللَّه از ثواب آن ختم قرآن بيشتر خواهد بود. اين را هم از مكتب زهراسلاماللهعليها ياد بگيريد. اگر این را کمکم تمرين كنيم يك كارهاى بزرگتر هم مىتوانيم انجام دهيم؛ اما اولش سخت است. آدمى كه در زندگى دنيا و آخرتش هزار جور نياز دارد، دو ركعت نماز هم كه مىخوانیم اميد اين را داريم كه خدا براى همين دنيايمان پاداشمان را بدهد، زندگیمان بهتر شود، حاجتهایمان برآورده شود، چه رسد به اينكه روز قيامتى كه جهنم، ما را فرا گرفته و نجات از آتش جهنم، موكول به اين كار است بگویم نه، من مزدش را نمىخواهم، من اين را براى خودت انجام دادم! اين كار خيلى ارزش دارد. ياد بگيريد! براى جوانان مشكل نيست، اولش از اين كارهاى كوچك بكنید، خيلى به نفعتان است.
از چيزهايى كه از زندگى حضرت زهراسلاماللهعليها بايد ياد بگيريم این است که وظايفى كه انجام مىدهيم يك سختیهایی دارد؛ فكر كنيم در اينكه تحمل اين سختیها به خاطر ارزشهای اين كارها مهم نيست و خودمان را براى سختیهایش آماده كنيم. چون خيلى وقتها انسان مىخواهد يك كار خوبى انجام دهد اما دلش مىخواهد هيچ مشكلى نداشته باشد. فرض كنيد مىخواهد نماز بخواند اما هوا گرم نباشد و عرق نريزد. اگر در مسجد است كسى به او تنه نزند. اگر به حرم مىرود راحت برود و راحت بيايد. اگر زوار یکخرده فشار به او وارد كنند داد میزند که چه خبر است؟! چرا تنه مىزنید؟! اما اگر از اول توجه داشته باشد كه اين كار را كه مىخواهد انجام بدهد چه كار مهم ارزشمندى است و براى آن هر چه زحمت تحمل كند ارزش دارد، وقتى این را از اول توجه داشته باشد هر سختیای که ببيند تحملش برای او آسان است.
يك داستانى برای شما نقل كنم تا از اين هم از زندگى حضرت زهراسلاماللهعليها بهره بگيريم. يك روز يك خانمى خدمت حضرت زهراسلاماللهعليها آمد و مسئلهای پرسيد. مسئله پيچيدهاى بود. همين جا بين پرانتز عرض كنم كه يكى از كارهاى حضرت زهراسلاماللهعليها تعليم ديگران بود. ایشان يك معلم بود. خانمهای همسايه و ديگران مىآمدند و مسائل دینیشان را و مسائل اخلاقى را از ايشان سؤال مىكردند و ايشان راهنمايى مىفرمود و به آنها ياد مىداد. اين هم براى خانمهای ما خيلى مهم است كه سعى كنند معلومات دینیشان را افزايش بدهند و به خانمهای ديگر كمك كنند و در همه مسائل دينى، اعتقادى، اخلاقى و فقهى، معلم باشند.
يك روز يك خانمى آمد از ايشان مسئله بپرسد. حضرت نشستند و مسئله را به او حالى كردند كه جواب مسئلهات اين است و اینگونه بايد عمل كنى. بعد از او پرسیدند آیا ياد گرفتى؟ عرض کرد بله و بلند شد و رفت. چند قدمى كه از منزل دور شد به ذهن خودش آورد كه حالا چه شد و حضرت چه جوابى فرمودند؟ دید درست ياد نگرفته است. این بود که برگشت. دوباره در زد و اجازه گرفت و آمد و عرض کرد خانم! معذرت مىخواهم! يادم رفت. حضرت فرمودند مانعی ندارد، بنشين دوباره برای تو مىگويم. بار دوم برای او شرح دادند، احیاناً با توضيح بيشترى كه خوب ياد بگيرد. فرمودند ياد گرفتى؟ گفت بله، خيلى متشكرم، بلند شد و رفت. باز يك مقدارى كه راه رفت، وسط كوچه فكر كرد و دید که درست ياد نگرفته است. چندين مرتبه رفت و برگشت و با شرمسارى، دوباره گفت كه ياد نگرفتم و يك بار ديگر برای من توضيح دهيد!
در همين جا باز يك نكتهاى را از اين خانم هم بايد ياد بگيريم كه در سؤال كردن از مسائل دينى، خجالت نكشيد. اگر ياد نگرفتید دوباره بپرسید، سه باره بپرسید، بالاخره بايد حل شود. نگوييم يك بار که پرسيدم و ديگر نفهميدم، ديگر خجالت مىكشم بپرسم. در امور دينى جاى خجالت كشيدن نيست. آدم بايد دنبال كند تا خوب بفهمد. اگر سؤالی دارد، اگر شبههاى دارد آنقدر بپرسد كه كاملاً برايش حل شود.
اما حضرت زهراسلاماللهعليها چه كردند؟ آن خانم بعد از اين هفت، هشت، ده مرتبه كه حالا تعداد دفعاتش يادم نيست كه در روايت چند مرتبه ذكر شده، اين دفعه آخرى خيلى خجالت كشيد و عرض کرد ببخشيد که من اين همه مزاحم شما شدهام، چندین مرتبه آمدم پرسيدم، يادم رفت، دوباره آمدم و شما هميشه با مهربانى و با روى خوش نشستيد و براى من توضيح داديد تا یاد گرفتم! خيلى عذرخواهى كرد. حضرت فرمود چرا عذرخواهى مىكنى؟! گفت آخر اینقدر به شما زحمت دادهام. حضرت فرمودند برای من هيچ مشكلى نبود. بعد فرمودند حالا بگذار برای تو توضيح بدهم كه چطور براى من هيچ مشكلى نبوده است؛ فرمودند اگر يك كسى يك كيسه سنگین پر از جواهر به تو بدهد تو اگر بخواهى اين كيسه جواهر را به خانهتان ببرى، خسته بشوی و در راه، چند مرتبه به زمين بگذاری و صبر كنى و دوباره بردارى ببرى آیا هيچ وقت ناراحت مىشوی از اينكه من چرا بايد اين بار سنگين را ببرم؟! خب اين بار جواهر است، آرزو مىكردى که چنين جواهرى گير تو بيايد. تحمل اين سختیها براى جواهرى كه نصيب تو مىشود اصلاً مسئلهای نيست. خيلى هم خوشحال هستى كه خودت بتوانى اين كيسه سنگين را تا منزل ببرى. فرمود من براى پاسخهایی که به اين سؤالات تو مىدهم خدا آنقدر جواهرات به من هديه و پاداش مىدهد كه هر چه سنگينتر باشد براى من بهتر است. اگر يك بار سؤال مىكردى يك كيسه بود. دو بار كه سؤال كردى دو تا كيسه شد. آیا من ناراحت مىشوم كه چرا دو تا كيسه ثواب دارم؟! دفعه سوم، كيسه سوم جواهر. خب بيشتر خوشحال مىشوم و مسئلهای نيست؛ و به اين وسيله شرمسارى را از چهره آن خانم زدودند و دلش را آرام كردند و آن خانم با خودش گفت الحمدلله اگر ما اين همه زحمت داديم اقلاً خانم خوشحال است كه ثواب زيادى دارد. البته حقيقت هم همين است؛ هر چه آدم در راه خدا تلاش كند و سختى تحمل كند اجرش بيشتر مىشود اما ذكر اين مطلب براى اينكه خجالت و ناراحتی را از او رفع كنند چهبسا ثواب خود اینکه دل يك مسلمانى را هم شاد كردند و غصه از دلش برداشتند از ثواب آن تعليم بيشتر باشد.
درست است كه ما آنگونه نمىتوانيم بشويم اما نمونههايى را مىتوانيم ياد بگيريم. مصداقى كه عیناً براى ما ممكن است واقع شود آقايان اهل علم يا كسانى هستند كه اهل معرفت و مسائل و علوم هستند و ديگران از آنها استفاده مىكنند؛ معلمان؛ دانشآموزى سر كلاس، درس را درست ياد نگرفته و سؤال مىكند. تلاش كند بعد از كلاس به او یاد بدهد. این نمونه كار حضرت زهراسلاماللهعليها است؛ مخصوصاً اگر بتواند آن نيت پاك را در دلش رشد بدهد كه خدايا! من بعد از كلاس، اين ده دقيقه وقتى كه صرف مىكنم و حل اين مسئله رياضى را به شاگرد ياد مىدهم اين را چون تو خوشت مىآيد انجام میدهم، پاداشى هم نمىخواهم؛ آن وقت ببينيد انسان به چه اوجى مىرسد!
بالاخره ما درباره حضرت زهراسلاماللهعليها سخن مىگوييم، آن هم در چنين روزهايى، خيلى بىانصافى است که راجع به برجستهترين ويژگى شخصيت اجتماعى حضرت زهراسلاماللهعليها حرفى نزنيم. وقت هم گذشته، شما هم گرما را تحمل مىكنيد ولى در اين مجلس که شب آخرش است و درباره حضرت زهراسلاماللهعليها است اگر از بالاترين ويژگى اجتماعى حضرت زهراسلاماللهعليها سخنى گفته نشود، بنده اين را بىادبى براى خودم تلقى مىكنم گو اینکه سرتاپایم بىادبى است.
آن ويژگى چیست؟ آن ویژگیای كه همه مردم عالَم اين ويژگى را از ایشان مىشناسند این است که ایشان حامى ولايت بودند. هيچ كس در عالم به اندازه حضرت زهراسلاماللهعليها از ولايت حمايت نكرد؛ در چه مدت؟! ايشان چند سال از ولايت حمايت مىكردند؟! مگر عمر ایشان بعد از پيغمبرصلیاللهعلیهوآله چند روز بود؟! بين 75 تا 95 روز! اما در ظرف همين مدت كوتاه، آنچنان نقشى آفريد كه اگر حضرت زهراسلاماللهعليها نبودند شايد من و شما يك کداممان از حقيقت ولايت خبرى نمىداشتيم! آنچنان همه چيز عوض شده بود كه اثرى از حقيقت در تاريخ نمانده بود!
اگر ما امروز چيزى از اسلام و تشيع و ولايت مىدانيم به بركت همان چند روز زندگى حضرت زهراسلاماللهعليها بعد از رحلت پيغمبر اكرمصلیاللهعلیهوآله است كه براى حمايت از مقام ولايت، آن سخنرانیها را كردند، آن حضور در مسجد را پیدا کردند به صورتهای مختلفى كه متأسفانه بنده نه بلد هستم و نه حالش را دارم كه با اين خستگى، مرثيهاش را بخوانم ولى همه شما خوب مىدانيد؛ از آن جا كه دامن علىعلیهالسلام را گرفته بود كه نمىگذارم او را ببرید، همين چند روز كار حضرت زهراسلاماللهعليها موجب اين شد كه زمينه حكومت اميرالمؤمنينصلواتاللهعليه بعد از 25 سال فراهم شود و بعد داستان كربلا تحقق پيدا كند. اگر اینها نبودند مردم، اسلامى و پيامبرى و حقيقتى و ولايتى نمیشناختند و امروز اگر نامى از ولايت در عالم اسلام هست و اين افتخار نصيب ما شيعهها شده است به بركت همان حركت حضرت زهراسلاماللهعليها است.
يكى از آثار و بركات آن حركت، پیروزی انقلاب اسلامى در ايران بود. فكر مىكنيد اگر مردم ما معرفت به اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين نداشتند و به دنبال حضرت زهراسلاماللهعليها، امام حسينعلیهالسلام را نمىشناختند و سالها براى اين خاندان، عزادارى نكرده بودند، آیا چنين انقلابى در عالم، تحقق پيدا مىكرد؟! مايههاى اینها در طول 1400 سال در دلهای مردم فراهم شده بود تا آن روز با يك مِشربى كه امامرضواناللهعلیه موقعشناسى كرد و آن ضربه را وارد كرد به ثمر رسيد. اگر آن آموزشها، آن عزاداریها، آن مداحیها، آن عشقورزیها به خاندان اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين نبود كه همهاش به بركت حضرت زهراسلاماللهعليها بود چنين انقلابى تحقق پيدا نمىكرد.
در همين قرن اخير ما، در بسيارى از كشورهاى دنيا، مردم مسلمانى، چهبسا بسيارى از آنها و شايد انشاءالله همهشان، به خاطر خدا و براى علاقه به اسلام قيام كردند، حرکتها و جنبشهاى اسلامى در بسيارى از كشورهاى اسلام اتفاق افتاد اما هيچ جا اين حرکتها با همه گستردگیاش به موفقيت نرسيد. در همسايه ما افغانستان، مردم شريف اين كشور، چه شيعهها و چه برادران اهل تسننى كه واقعاً براى اسلام دل مىسوزاندند و غيرت اسلامیشان اجازه نمىداد كه كفار بر آنها حاکم شوند، ساليان دراز مبارزه كردند و چه سختیهای رنجآورى را تحمل كردند ولى بالاخره انقلاب اسلامى در آنجا تحقق پيدا نكرد چون آن مجموعه كامل، درست است در ميانشان شيعيان هم بودند، كسانى كه معرفت به اهلبیت و طريقه آنها را داشتند هم بودند اما اكثريت، آنگونه كه ما، خاندان پيغمبر و ائمه اهلبیت و سيدالشهدا را مىشناسيم آن را اینگونه نشناختند و نتيجهاش اين شد كه نتوانستند يك محور واحدى به عنوان ولیفقیه براى خودشان انتخاب كنند. نتيجهاش اين شد كه اين گروههای جهانى كه بسیاریشان و انشاءالله همهشان، با نيت خالص و براى دفاع از اسلام جنگيدند عملاً به جان هم افتادند!
پس اين انقلاب اسلامى كه در اين كشور تحقق پيدا كرد يك رمزى داشت و آن رمزش عشق به اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين بود كه نمود خارجی آن پذيرفتن ولایتفقیه بود. همه به امامرضواناللهعلیه عشق ورزيدند، امر او را واجبالاطاعة دانستند، پروانهوار دور شمع وجود ایشان پرواز كردند، بعضیهایشان به شهادت رسيدند، بعضیهایشان عاشقانه به زندگیشان ادامه دادند تا اين انقلاب پيروز شد. اگر اين در افغانستان هم بود مطمئناً آنها هم پيروز مىشدند.
حالا ببينيد ما چقدر مديون حضرت زهراسلاماللهعليها هستيم! حالا ما تازه يك جمعيتى هستيم در يك برههاى كوچكى از تاريخ، 1400 سال از تاريخ اسلام گذشته، آينده هم چقدر خواهد آمد خدا مىداند، هزاران سال، شايد صدها هزار سال؛ چه مىدانيم؟! آنهایی كه مكتب اهلبیت را شناختند و اسلام را به بهترين وجه و در کاملترین شکل آن كه همان مذهب اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين است شناختند به بركت حضرت زهراسلاماللهعليها شناختند.
الحمدلله مردم ما واقعاً حقشناس هستند و در اين سالهای اخير، ارادت خودشان را به پيشگاه مقدس حضرت زهراسلاماللهعليها به وجه بسيار مطلوبى اظهار كردند اما هر قدر معرفت ما بيشتر شود آثار اين هم بيشتر خواهد شد و بركاتش هم متقابلاً بيشتر خواهد شد.
يك نكته كوچكى را بين پرانتز عرض كنم كه خوب است ما رعايت كنيم و آن نکته این است که در مقام عشقورزى به اين خاندان و اظهار ارادت به پيشگاه مقدس حضرت زهراسلاماللهعليها يك كارى نكنيم كه برادران شيعه ما در بعضى از كشورهاى ديگر به زحمت بيفتند. سعى كنيم حق اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين ادا شود اما حتیالمقدور سوژهاى به دست مخالفان داده نشود. تا حدى كه ممكن است اين جهت را رعايت كنيم.
پروردگارا! تو را به عزت و جلالت قسم مىدهيم كه عزت اسلام و مسلمين روزافزون بفرما!
پروردگارا! عشق به اهلبیت و بهخصوص به حضرت زهراسلاماللهعليها را در دل ما روزافزون بفرما!
ما را با محبت اهلبیت زنده بدار، با محبت آنها بميران و با محبت آنها بار ديگر در آخرت زنده بفرما!
و السلام عليكم و رحمة الله
[1]. تحریم، 11.
[2]. نازعات، 24.
[3]. تحریم، 12.
[4]. امالی شيخ صدوق، ص ۱۷۴، ۱۷۵
[5]. عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج ۱۱، ص ۹۱۵.
[6]. إقبال الأعمال، ج ۱، ص ۴۶۷.
[7]. رحمن، 33.
[8]. رحمن، 31.
[9]. حشر، 9.
[10]. انسان، 8.
[11]. انسان، 9.