وظیفه حوزه علمیه در خنثی‌سازی توطئه‌های فرهنگی دشمن

در مراسم افتتاحیه مدرسه علمیه رشد
تاریخ: 
شنبه, 4 مهر, 1388

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الرَّحیمْ

اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمین وَالصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلى سَیدِالْاَنْبِیاءِ وَالْمُرسَلینَ حَبِیبِ اِلهِ الْعالَمینَ اَبِى‌‌الْقاسِم مُحَمَّدٍ وَعَلى آلِهِ الطَّیبینَ الْطّاهِرِینَ الْمَعْصُومین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

خداوند متعال را شکر می‌کنیم که توفیق عنایت فرمود با استمداد از الطاف و عنایات حضرت ولی عصرارواحنافداه و تمسک به ذیل عطوفت حضرت معصومهسلام‌اللّه‌علیها در راه انجام وظایفی که در این دوران به‌طور مؤکد و مضاعف بر دوش‌مان آمده قدم کوتاهی برداریم.

وجوب مؤکد آشنایی با علوم و معارف اهل‌بیت

آشنا شدن با علوم و معارف اهل‌بیت، همیشه و برای همه مطلوب است اما این مطلوبیت، در شرایطی به حد وجوب می‌رسد و در شرایطی، تلاش در راه نشر این معارف از وجوب مؤکد برخوردار می‌شود. در این دورانی که ما زندگی می‌کنیم، به‌رغم نعمت‌های بی‌شمار و غیرقابل احصاء الهی که نصیب ما شده، ازجمله برقراری نظام جمهوری اسلامی در ظلّ زعامت ولی‌فقیه و با هدف احیاء ارزش‌ها و احکام اسلامی که در رأس نعمت‌های اجتماعی الهی قرار دارد و به‌رغم پیروزی‌هایی که در صحنه‌های مختلف، نصیب ملت مسلمان ایران و بعضی از ملل اسلامی دیگر شده است به گمان ما عوامل شیطانی در مقابل این‌ها بسیار فعال‌تر، شدیدتر و کارآمدتر شده‌اند.

تحولاتی که در همین دهه اخیر در شرایط فرهنگی دنیا پیش آمده، شاید بیش از تحولی باشد که طی یک قرن در یک کشور اتفاق می‌افتد. امکاناتی که برای استفاده‌های شیطانی از نعمت‌های الهی فراهم شده بیش از امکاناتی است که در طول چندین قرن برای بشریت فراهم می‌شود منتها ما چون در داخل این جریان هستیم سرعت و شدت آن را درست درک نمی‌کنیم. کسانی که سنی از آن‌ها گذشته باشد و بتوانند وضع پنجاه سال پیش را با وضع کنونی مقایسه کنند تا حدی می‌توانند بفهمند چه تغییراتی پدید آمده است.

عالَم بر مدار تدبیر حکیمانه الهی

به‌هر‌حال، یک حساب، حساب تقدیرات خدا و تدبیراتی است که او برای عالم دارد که قطعاً تدبیراتی حکیمانه است؛ مَا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ * ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَینِ؛[1] در کار خدا هیچ نقصی وجود ندارد. همه آنچه پیش می‌آید براساس مصالح و حکمت‌هایی است که بعضی از آن‌ها را ما می‌فهمیم و چندین برابر آن‌ها را نمی‌فهمیم؛ اما در این میان ما باید به نظام تشریع الهی نگاه کنیم یعنی دنبال این باشیم که در هر شرایطی وظیفه ما چیست.

اساس تدبیرات الهی بر فراهم کردن زمینه آزمایش است. خداوند متعال این زمینه‌ها را آن‌قدر زیبا و حکیمانه و با لایه‌ها و مراحل مختلف فراهم می‌کند که عقل همه انسان‌ها از درک اعشاری از آن هم کوتاه است. اگر انسان مقداری از حکمت‌های خدا را درک کند غرق در بهت و حیرت می‌شود که چگونه خدا وسایل و زمینه‌هایی را برای امتحان هر فرد، گروه، کشور و ملت فراهم می‌کند و با یک تیر چند نشان می‌زند. کارهای خدا آن‌قدر زیباست که عقل انسان از آنچه بفهمد مات و مبهوت می‌ماند. وقوع مفاسد و شرور کمترین زیانی به زیبایی این نقشه نمی‌زند. همان‌گونه که وجود رنگ‌های سیاه در یک تابلوی نقاشی به زیبایی آن ضرری نمی‌زند. آن نقطه‌های سیاه باید باشد تا تابلو زیباتر شود.

نسبت ما با طرح و تدبیر حکیمانه الهی

ولی این حساب کار ما نیست. آنچه خدا از ما خواسته این است که در هر شرایطی نقشی را ایفا کنیم. ما باید به دنبال این باشیم که ببینیم خداوند در هر حالی از ما چه خواسته است. اینکه امامرضوان‌اللّه‌علیه در کلامی حکیمانه فرمود "ما مرد وظیفه هستیم" منظور همین است. ما به دنبال این هستیم که ببینیم در هر حالی خدا به ما می‌فرماید چه بکنیم همان را انجام دهیم، هر چه او بگوید بگوییم چشم. او خودش می‌داند که باید چه کار کند و نتیجه چه خواهد شد؛ ما نباید به او یاد بدهیم. او به ما یاد می‌دهد که در هر حالی چه کنیم تا خودمان از نتایج خوب آن بهره‌مند شویم و چه نکنیم تا به زیان‌های آن مبتلا نشویم؛ اما اینکه چه خواهد شد، اختیار امور از دست خدا خارج نمی‌شود؛ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِنْ شَیءٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَلَا فِی الْأَرْضِ.[2] مضمون آیه این است که خدا هیچ جا در‌نمی‌ماند. إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ؛ خدا به کاری که می‌خواهد می‌رسد؛ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَیءٍ قَدْرًا.[3]

راه شناخت وظیفه

ما باید فکر کنیم در هر حالی چه وظیفه‌ای داریم و آن را انجام دهیم. این وظیفه را از چه راهی بفهمیم؟ نخستین راه همین عقلی است که خدا به ما داده است. با همین عقل است که دین و خدا و پیغمبر را می‌شناسیم. آنجا که عقل، ناقص و نارسا باشد خداوند متعال ما را رها نکرده است، پیغمبران را فرستاده و ائمه اطهار را برای ما ذخیره کرده که فرمایش‌های آن‌ها برای امروز ماست. ما این سه منبع عقل، کتاب و سنت را داریم.

وظیفه ما در مقابل توطئه‌های فرهنگی دشمن

ما وقتی می‌بینیم مخالفان اسلام و مخالفان راه کمال بشریت، تمام توان خود را به کار گرفته‌اند برای اینکه مانع کسانی شوند که می‌خواهند راه صحیح را بروند، همان کاری که ابلیس از روز اول قسم خورد: ثُمَّ لَآتِینَّهُمْ مِنْ بَینِ أَیدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ،[4] وَلأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ،[5] فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ؛[6] هر قدر تجربه‌های شیطان و شیاطین انس، بیشتر و نقشه‌ها و توطئه‌های آن‌ها پیچیده‌تر و عمیق‌تر می‌شود وظایف ما سنگین‌تر می‌شود. این مسئله خیلی احتیاجی به دلیل تعبدی ندارد. وقتی صف دشمن، قوی‌تر و حیله‌ها و ابزارهای آن‌ها بیشتر می‌شود طبیعی است که باید در مقابل آن تلاش بیشتری کرد تا تعادلی برقرار شود. علاوه بر اینکه دلایل مختلفی از کتاب و سنت داریم. آیه وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ،[7] در زمینه نظامی معروف است ولی ملاک آن در صحنه‌های غیرنظامی به‌خصوص در زمینه فرهنگی هم می‌آید. در مقابل ابزارهای فرهنگی دشمن باید ابزار قوی‌تری داشته باشیم تا بتوانیم با آن‌ها مقابله کنیم.

در یک کلام از وسایلی که خداوند متعال در اختیار ما قرار داده بهره بگیریم:

اول؛ از ابزارها و منابعی که خود خدا مستقیماً به ما داده، قرآن به‌عنوان کلام بی‌واسطه خدا و کلمات معصومین به‌عنوان کلام باواسطه خدا، درست استفاده کنیم و ببینیم خدا برای هدایت انسان‌ها چه راهی را پیشنهاد می‌کند.

دوم؛ ابزارهایی که برای پیاده کردن این دستورها در اختیار انسان قرار گرفته را به کار ببندیم. ابزارهایی نظیر برق، میکروفون و... توسط هر کس، در هر زمان و به هر هدفی اختراع شده و به هر طریقی به ما رسیده فعلاً نعمت خدا در دست ماست و ما باید از این نعمت‌ها برای پیاده کردن آن دستورهایی که خداوند متعال بر ما منت گذاشته و در قرآن و سنت بیان فرموده، استفاده کنیم.

قوت و ضعف ما در بهره‌گیری از شرایط و امکانات

روشن است که همه مردم نمی‌توانند خودشان مستقیماً از این ابزارها استفاده کنند. برای همگان این امکان وجود ندارد که از قرآن و کلمات پیغمبر و اهل‌بیت به‌‌درستی استفاده کنند، کما اینکه این امکان وجود ندارد که همه ابزارهای علمی، صنعتی و تکنولوژیکی را خودشان اختراع و از آن‌ها استفاده کنند. کسانی باید بسازند، دیگران بخرند، نحوه استفاده از آن‌ها را یاد بگیرند و از آن‌ها استفاده کنند. چون همه نمی‌توانند در همه کاری مستقیماً شرکت کنند ناچار باید تقسیم کار کنند؛ یعنی هر گروهی از انسان‌ها عهده‌دار کاری می‌شوند و نتیجه آن را به دیگران تحویل می‌دهند. این همان تمدن است.

انسان تا تنها زندگی می‌کند می‌خواهد خودش زندگی‌اش را اداره کند. آن‌طور که می‌گویند زمانی انسان‌ها در جنگل‌ها و غارها زندگی می‌کرده‌اند. در این شرایط هر کس باید خودش بگردد میوه‌ای از جنگل پیدا کند تا بخورد و رفع گرسنگی کند. تمدن آن وقتی پیدا می‌شود که انسان‌ها با هم جمع شوند، کارها را تقسیم کنند و هر گروهی کاری را انجام دهد. اساس مدنیت بر تقسیم کار است. اگر چنین نباشد اصلاً جامعه انسانی مفهومی ندارد.

خداوند متعال بالاترین نعمت خود را به ما ارزانی داشته و ما به این حقیقت رسیده و فهمیده‌ایم که راه صحیح را باید از قرآن و سنت آموخت. اگر عقل را هم می‌گوییم، عقل در سایه عمل به کتاب و سنت رشد می‌کند و راه صحیح را می‌یابد. عقل را همه انسان‌ها دارند اما از آن درست استفاده نمی‌کنند، به خاطر اینکه از نورانیت وحی بهره‌مند نشده‌اند. خدا ما را به این حقیقت آشنا کرده که اگر بخواهیم به سعادت برسیم و به دیگران هم کمک کنیم که به سعادت برسند، ابتدا باید کتاب و سنت را خوب بفهمیم. بعد با در اختیار گرفتن ابزارهای نشر، سعی کنیم آن‌ها را یعنی کتاب و سنت را در عالم نشر دهیم.

حقیقت امر این است که ما در هر دوی این مراحل ضعف شدیدی داریم. با اینکه معتقدیم که تنها راه سعادت همه انسان‌ها عمل به قرآن است اما در فهم قرآن و معارف و اعماق آن بسیار کوتاهی می‌کنیم. با اینکه ما شیعیان به‌خصوص، معتقدیم که کلمات اهل‌بیتصلوات‌اللّه‌علیهم‌اجمعین کیمیاهایی هستند که می‌‌توانند ما را به گنج‌های رایگان برسانند اما در فهم و عمل به آن‌ها خیلی کوتاهی می‌کنیم.

نعمت خاص ارزانی‌شده بر ما

خداوند متعال را هزاران بار شکر می‌کنیم که ما را به این نقایص خودمان آگاه کرد. بدتر از هر بدی این است که انسان مبتلا به یک بدی‌ای باشد و نداند که آن، بد است. اگر کسی مبتلا به مرضی باشد و نداند که آن مرض است، درصدد معالجه برنمی‌آید و در‌نتیجه، آن مرض او را می‌کشد. اولین نعمتی که به یک مریض داده می‌شود این است که بفهمد مریض است. خدا درد را به همین جهت خلق کرده که انسان بفهمد که مریض است.

ما خدا را شکر می‌کنیم که این درد را به ما داده تا بفهمیم مریض هستیم و خیلی نقص داریم. بالاتر اینکه به ما فهمانده شفاخانه کجاست و این درد را از چه راهی باید علاج کنیم. آن‌هایی که هنوز گیج هستند و برای یافتن راه سعادت، به دنبال زید و عَمر و شرق و غرب می‌گردند هرگز به نتیجه مطلوبی نخواهند رسید و در همین حیرت و ضلالت خواهند مُرد؛ اما خداوند متعال بر ما منت گذاشته و این را به ما فهمانده که راه سعادت شما این است، هم خودتان باید از این راه بروید و هم دست دیگران را بگیرید و ببرید.

اما این راه را چگونه باید پیمود؟ باز خداوند متعال نعمت‌هایی به ما داده که به ما معرفی کند که چگونه باید این راه را برویم. از بزرگترین کمک‌هایی که خداوند متعال به مردم ما در این زمان کرده تجاربی است که از علما و بزرگان پیشین نصیب ما شده است. آن‌ها راه‌هایی را رفته‌اند، زحمت‌هایی را کشیده‌اند، استنباط‌هایی را کرده‌اند، تجربه‌هایی را اندوخته‌اند، پیچ‌و‌خم‌ها و پستی‌و‌بلندی‌هایی را شناخته‌اند و نتایج تجربه‌های خود را در اختیار ما گذاشته‌اند؛ البته اگر ما از آن‌ها بگیریم! در همین دوره سی ساله‌ای که خداوند متعال به برکت خون‌های شهدا و رهبری‌های امام راحلرضوان‌اللّه‌علیه نصیب ما کرده می‌توانیم قدم‌های خوبی در این راه برداریم.

آنچه بر روحانیت گذشت!

زمانی حتی پوشیدن لباس روحانیت جرم بود؛ نه‌تنها ازنظر دولت ستم‌شاهی جرم بود، فرهنگ عمومی مردم هم به‌گونه‌ای شده بود که از آخوند بدشان می‌آمد و از دیدن قیافه آخوند مشمئز می‌شدند. من خودم در دوران کودکی این مسائل را تا‌حدّی درک کرده‌ام، شما نمی‌توانید بفهمید یعنی چه. حتماً شنیده‌اید که امام‌رضوان‌اللّه‌علیه در یکی از سخنرانی‌هایشان فرمودند در آن زمان راننده‌ها می‌گفتند ما فاحشه‌ها و آخوندها را سوار ماشین نمی‌کنیم، برای اینکه این‌ها نکبت دارند و ماشین‌مان می‌شکند. تجربه کرده‌ایم. راننده می‌گفت من آخوند سوار نمی‌کنم برای اینکه این‌ها نکبت دارند. تجربه کرده‌ام، هر وقت آخوند سوار می‌کنم ماشینم می‌شکند. ببینید در یک جامعه، روحانی چه ذلتی داشت که پول می‌داد سوار ماشین شود راننده می‌گفت سوار نمی‌کنم!

چه روزگاری بر روحانیت گذشت و امروز چه عزتی پیدا کرده که تحقیقاً بزرگترین شخصیت انسانی روی کره زمین یک شخص روحانی است؛ اول شخص حضرت امامرضوان‌اللّه‌علیه و بعد مقام معظم رهبری. اگر به زبان نمی‌آورند در دل معتقدند. از رئیس‌جمهور روسیه می‌پرسند ایران را چگونه دیدی، آیا در مقابل غرب می‌تواند مقاومت کند؟ می‌گوید ایران تا این رهبر را دارد غرب هیچ کاری نمی‌تواند با ایران بکند. یک آخوند به این عزت رسیده است!

وظیفه ما در قبال نعمت‌های خاص الهی

ما که در این شرایط زندگی می‌کنیم اول باید قدر این نعمت را بدانیم و خدا را شکر کنیم. بعد سعی کنیم از این شرایطی که فراهم شده حداکثر استفاده را ببریم. سنت الهی در این عالم بر این است که مردم باید نتیجه تلاش خودشان را ببینند؛ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی كَبَدٍ؛[8] زندگی انسان در این عالم توأم با رنج است. كَبَدٍ به معنای تحمل رنج و سختی است. اگر کسی در این عالم به نتیجه مطلوبی برسد، ولو نتیجه مادی باشد، در سایه زحمت و تلاش است. نتایج معنوی که اساس خلقت انسان است و انسان باید به آن‌ها برسد به طریق اولی چنین است. وَأَنْ لَیسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى * وَأَنَّ سَعْیهُ سَوْفَ یرَى؛[9] آنچه را تلاش کرده خواهد دید؛ به او نشان خواهند داد.

بنابراین باید توطین نفس کنیم بر اینکه اگر دنبال سعادتی هستیم باید تلاش کنیم. با تنبلی و تن‌آسایی و راحت‌طلبی، کاری از پیش نمی‌بریم و خودمان را گول می‌زنیم. اگر کسانی خیال می‌کنند با تنبلی می‌شود دیگران را فریب داد، به مقامی رسید و پستی احراز کرد اشتباه می‌کنند. بله، در امور دنیا ممکن است کسانی بتوانند دیگری را فریب دهند، کلاه سرش بگذارند و حقش را بگیرند اما در کمالات معنوی و الهی محال است. آن‌هایی که در این صدد برمی‌آیند خودشان را فریب می‌دهند.

خداوند متعال نعمت‌های عظیمی را به ما مرحمت فرموده است. در زیر این آسمان و روی این کره زمین هیچ گروهی را نمی‌شناسیم که به‌اندازه ما از این نعمت‌ها بهره‌مند باشند. چقدر بار وظیفه ما برای شکر این نعمت‌ها سنگین و بزرگ است. به پاس این نعمت‌های الهی باید سعی کنیم در درجه اول این نعمت‌ها را بشناسیم و حداکثر استفاده را از آن‌ها ببریم. بعد سعی کنیم دیگران را بهره‌مند کنیم. البته دیگران هم هر چه بهره‌مند شوند نتایج آن عاید ما هم خواهد شد و در حسناتی که دیگران با هدایت و ارشاد ما انجام می‌دهند تا روز قیامت شریک خواهیم بود. اگر شما یک نفر را هدایت کنید و او یک نفر دیگر را هدایت کند و ده‌ها و صدها و هزارها تا روز قیامت هدایت شوند، در ثواب همه اعمال آن‌ها شریک هستید.

این مقدمه بود برای اینکه ما قدر این فرصت را بهتر بدانیم. قدر همه نعمت‌های خدا را باید دانست اما این نعمت‌ها نعمت‌های ممتازی است. این‌ها قابل مقایسه با روزی فراوان، هوای پاک، انرژی اتمی و... نیست. نتایج آن‌ها مربوط به این چند روزه دنیاست اما نتایج این‌ها ابدی است. این‌ها هدف خلقت است. خدا این‌ها را در اختیار ما گذاشته و راه رسیدن به آن‌ها را بسیار هموار کرده است. دیگران به شهادت رسیدند و خون‌هایشان را نثار کردند و ما امروز داریم از نتایج آن بهره‌مند می‌شویم.

انگیزه تأسیس مدرسه علمیه رشد

این کاری که امروز به فضل عنایت حضرت ولی عصرارواحناه‌فداه و عجل‌اللّه‌فرجه‌الشریف و در سایه تمسک به ذیل عطوفت حضرت معصومهسلام‌اللّه‌علیها که ولی‌نعمت همه ما طلبه‌ها و تمام قمی‌ها و البته همه ایرانیان و شیعیان است ولی در درجه اول ولی‌نعمت ماست که مستقیماً از عنایات ایشان بهره‌مند می‌شویم و غالباً قدرشناسی نمی‌کنیم، موفق به شروع آن شدیم قدمی بنیادی برای شروع کاری بابرکت است که اگر خداوند متعال اراده بفرماید و آن را به نتیجه مطلوب برساند باب واسعی از رحمت الهی به روی مردم گشوده خواهد شد.

بیشترین انگیزه‌ای که باعث شد ما این کار را فعلاً در این محدوده کوچک و با امکانات ناچیز شروع کنیم این است که در حوزه به این نوع فعالیت احساس نیاز بیشتری کرده و می‌کنیم. اشاره کردم که در راه آموختن معارف اسلام و اهل‌بیتصلوات‌اللّه‌علیهم‌اجمعین و نیز در راه آموختن لوازم عمل به آن‌ها و نشر آن‌ها خیلی کمبود داریم؛ اما در کنار همه این‌ها احتیاج داریم از نور معنوی، پاکی دل، صفای قلب، اخلاق صحیح، تربیت خداپسند و در یک کلمه روح اسلام بهره‌مند شویم. آن‌ها همه قالب است و ما باید از این قالب‌ها برای رسیدن به قرب الهی استفاده کنیم. قرب الهی جز در سایه عبادت، تقوا و عمل به دستورهای دین پیدا نمی‌شود.

ما حس می‌کنیم در بخش تعلیم که لااقل باید آن را نیمی از وظایف روحانیت به حساب آورد چون روحانيان وارثان انبيا هستند و وظيفه انبيا تعليم و تزکيه بود، در بخش تعلیم هم لنگ می‌زنیم چه رسد به مسئله تزکیه. بر اساس تجارب فراوانی که در طول شصت سال به دست آورده‌ایم و بعد از تفکر و مشورت، به این نتیجه رسیدیم که باید برنامه‌ای جامع بین تعلیم و تربیت از ابتدای طلبگی برای یک طلبه مبتدی فراهم شود و به ‌همان ‌اندازه که به پیشرفت علمی اهتمام می‌شود به پیشرفت اخلاقی و معنوی هم اهتمام باشد تا این دو بال علم و عمل با هم رشد کنند. اگر پرنده‌ای یک بال قوی داشته باشد و به هر دلیلی رشد نکرده باشد نمی‌تواند درست بال بزند و حتی گاهی ضررش بیش از منفعتش است.

به‌هرحال به گمان ما نیاز حوزه به این‌گونه فعالیت‌ها بیش از نیاز به سایر چیزهاست. البته نیازهای دیگر را هم فراموش نکرده‌ایم و معتقدیم در جهت رفع آن‌ها هم باید بیش از این تلاش کنیم اما بیشترین انگیزه ما برای شروع این کار این است که عزیزانی که در این مدرسه شروع به کار می‌کنند و ما افتخار خدمتگزاری آن‌ها را خواهیم داشت، به رشد معنوی خودشان اهتمام داشته باشند. کلمه رشد هم که به ذهن آمده و روی این مدرسه گذاشته شده به همین مسئله اشاره دارد. این نام‌گذاری الهام گرفته از آیه شریفه هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا[10] است. حضرت موسی وقتی می‌خواست همراه خضر برود اجازه گرفت، گفت اجازه می‌دهید که من همراه شما بیایم تا آنچه خدا از رشد به شما تعلیم کرده به من یاد بدهید؟ آنچه حضرت موسی به دنبال آن بود رشد بود. رشد فقط رشد بدنی و ذهنی نیست؛ عمده، رشد روحی است که موجب تقرب بیشتر به خداوند متعال می‌شود.

امیدواریم که خداوند متعال که این منت‌ها را بر ما گذاشته، احسانش را اتمام کند به اینکه به همه ما توفیق بیشتر بدهد؛ اولاً در شناخت ارزش نعمت‌های او، ثانیاً در انجام شکر آن‌ها و به‌خصوص شکر عملی که استفاده از این نعمت‌ها در راهی است که او می‌پسندد. خدا با اینکه همه نعمت‌ها از اوست دوست دارد واسطه‌ها، هر که باشند، فراموش نشوند. به همین دلیل است که می‌فرماید أَنِ اشْكُرْ لِی وَلِوَالِدَیكَ.[11] حتی با یک تعبیرِ شکر بیان فرموده است. نفرموده که ان اشکرلی و اشکر لوالدیک بلکه فرموده أَنِ اشْكُرْ لِی وَلِوَالِدَیكَ. این برای این است که ما توجه پیدا کنیم درست است که وجود ما از خداست اما بعد از خدا نقش وساطت پدر و مادر را نباید فراموش کرد؛ وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیاهُ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا.[12] در سایر وسایط هم همین‌گونه است. این است که در این ایام، فرصت را غنیمت می‌شماریم و بعد از ادای احترام به پیشگاه مقدس ولی عصرارواحناه‌فداه که از به جا آوردن حق ادب در پیشگاه ایشان عاجز هستیم، برای ترفیع درجات حضرت امام‌رضوان‌اللّه‌علیه دعا می‌کنیم.

پروردگارا! تو را به حق محمّد و آل محمّد قسم می‌دهیم که ساعت‌به‌ساعت بر علوّ درجات آن بزرگوار بیفزا!

شهدایی که باعث پیروزی این انقلاب شدند و در حفظ دستاوردهای آن تلاش کردند را با شهدای کربلا محشور بفرما!

همه کسانی که در آشنایی ما با دین تو و معارف اهل‌بیت مؤثر بودند را با انبیا و اولیاءت محشور بفرما! سایه مقام معظم رهبری، علما و مراجع بزرگ را بر سر همه ما مستدام بدار!

به ما توفیق انجام بیش‌از‌پیش وظایف مرحمت بفرما!

توفیق اخلاص نیت به همه ما مرحمت بفرما!

عاقبت امر ما ختم به خیر بفرما!

والسّلام علیكم ورحمة اللّه

 


[1]. ملک، 3 و 4.

[2]. فاطر، 44.

[3]. طلاق، 3.

[4]. اعراف، 17.

[5]. حجر، 39.

[6]. ص، 82.

[7]. انفال، 60.

[8]. بلد، 4.

[9]. نجم، 39 و 40.

[10]. کهف، 66.

[11]. لقمان، 14.

[12]. اسراء، 23.