فرصت‌های بی‌نظیر برای خدمات علمی و فرهنگی به اسلام

در جمع انجمن فارغ التحصیلان
تاریخ: 
سه شنبه, 2 فروردين, 1384

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الرَّحیمْ

اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمین وَالصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلى سَیدِالْاَنْبِیاءِ وَالْمُرسَلینَ حَبِیبِ اِلهِ الْعالَمینَ اَبِى‌‌الْقاسِم مُحَمَّدٍ وَعَلى آلِهِ الطَّیبینَ الْطّاهِرِینَ الْمَعْصُومین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تقدیم به روح پرفتوح امام راحل و شهداى والامقام اسلام صلواتى اهدا مى‌‌كنیم.

لزوم شکر نعمت طلبگی

خدا را شكر مى‌‌كنم كه توفیق عنایت فرمود در جمع شما عزیزان، سروران و همكاران حضور پیدا كردم. در این چند دقیقه دوست دارم همه‌‌ ما، هم توجه بیشتری به نعمت‌‌هاى خدا كنیم و شكر آن‌ها را به‌‌جا بیاوریم تا ادامه و افزایش پیدا كند و هم به مسئولیت‌‌هایى كه در سایه‌‌ این نعمت‌‌هاى عظیم متوجه ما به‌‌عنوان طلبه‌‌هایى كه در این نظام رشد کرده‌ایم و باید خدمتگزار باشیم، شده است توجه پیدا كنیم.

اینكه گفتم به‌‌عنوان طلبه‌‌ها، به خاطر این است که ما چند عنوان داریم؛ هم مسلمان هستیم، هم شیعه هستیم، هم شهروند این كشور هستیم، هم تابع این نظام هستیم و عناوین دیگرى كه هركدام تكالیف خاصى را مى‌‌طلبد؛ یكی هم همین است كه طلبه‌‌ هستیم. آن عنوانی كه بنده مى‌‌خواهم تأكید كنم همین طلبگی است. سایر ابعادش براى همه روشن است و احتیاج به تذكر هم ندارد.

زمینه‌‌های بی‌‌نظیر و دور از انتظار برای خدمات علمی و فرهنگی به اسلام

حقیقتاً من خیلى آرزو داشتم شرایطى فراهم شود كه دوستان بتوانند در جهت ارتقاى علمى و فرهنگى قدم بردارند و خدمت بهترى به اسلام و مسلمانان عرضه كنند اما هیچ‌‌وقت در خواب هم نمى‌‌دیدم كه چنین صحنه‌‌اى داشته باشیم؛ یعنی وجود عده‌‌ای از دوستان فارغ‌‌التحصیل و آماده‌‌به‌‌كار که در رشته‌‌هاى مختلف، تحقیق كرده و صاحب‌‌نظر باشند. همان‌‌گونه كه برقرارى یك نظام كه براساس اسلام پایه‌‌گذارى شده باشد را هم در خواب نمى‌‌دیدیم. خوش‌‌بینانه‌‌ترین پیش‌‌بینى‌‌ها از مرحوم دكتر بهشتى‌رضوان‌‌الله‌‌علیه بود كه در اوایل انقلاب و اواخر دوران نهضت مى‌‌فرمود: حدس مى‌‌زنم تا بیست سال دیگر ما بتوانیم یك نظام اسلامى در كشور ایجاد كنیم.

كسان دیگرى هم کلاً ناامید بودند؛ ولى خدا منت گذاشت و نظام اسلامى برقرار شد و آن دستگاه عظیم از هم پاشید و پشتیبانان آنان هم از این كشور رانده شدند و بالأخره به‌تدریج شرایطى فراهم شد كه امروز چشم باز مى‌‌كنیم و مى‌‌بینیم كسانى افتخار شاگردى و سربازى و خدمتگزارى دستگاه آقا امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف را دارند. البته خدمتگزاران، منحصر به شما دوستان نیستند؛ ده‌‌ها هزار خدمتگزار داریم ولى كسانى كه برنامه‌‌ و طرحى داشته و هماهنگ باشند و آموزش مشتركى دیده باشند تا بتوانند برنامه‌‌هاى مشتركى اجرا كنند همه‌‌جا حضور ندارند. اینکه دوستان جهات مشترك زیادى دارند و مى‌‌توانند با استفاده از این جهات مشترك‌‌ و آشنایى‌‌ها و همكارى‌‌هایشان خدمات بسیار بهترى انجام بدهند كه از دیگران ساخته نیست نعمت فوق‌‌العاده‌‌اى است كه خداوند متعال به ما مرحمت فرموده است.

به‌‌هرحال ما جز اینكه پیشانى كرنش بر ساحت قدس الهى بساییم و عرض تشكر كنیم كار دیگرى از دستمان ساخته نیست؛ گو اینكه این شكرگزارى‌‌ها در مقابل نعمت‌‌هاى بیكران الهى به‌‌هیچ‌‌وجه تكافؤ ندارد، اما در سایه‌‌ این نعمتى كه خدا به ما عطا فرموده و انتظار داریم كه هم ادامه پیدا كند و هم افزایش- لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّكُمْ[1]- تكالیفى هم به عهده‌‌ ما مى‌‌آید كه باید آن‌ها را بهتر بشناسیم و براى انجامش بیشتر تلاش كنیم. الحمدلله در این اواخر شرایط خاصى در كشور به وجود آمده كه امید خدمت بیشتر به اسلام را در دل‌‌ها زنده كرده است. تفصیل این مطلب را خود شما مى‌‌دانید و دیگر احتیاج به بیان ندارد. به‌‌هرحال این، نعمتى است که خدا عنایت فرموده و باید قدرش را بدانیم.

تناسب امکانات و فرصت بیشتر با وظیفه‌‌ سنگین‌‌تر

حالا كه امكان و فرصت عملِ بیشتر وجود دارد، طبعاً وظیفه‌‌ ما هم سنگین‌‌تر مى‌‌شود؛ چون یكى از شرایط تنجز و فعلیت تكلیف این است كه انسان قدرت عمل داشته باشد. قدرت عمل همیشه وابسته به شخص انسان نیست؛ گاهی شرایط خارجى هم باید فراهم باشد تا امكان عمل پیش بیاید. وقتى این شرایط فراهم مى‌‌شود تكالیف، سنگین‌‌تر مى‌‌شود.

ما امروز با درخواست‌‌هاى فراوانى از مسئولان كشور راجع به كارهایى كه از شماها ساخته است و از دیگران یا اصلاً ساخته نیست یا در این حد ساخته نیست مواجه هستیم، كارهایى كه قبل از انقلاب، آرزو مى‌‌كردیم كه یك‌‌صدمش را بتوانیم عهده‌‌دار شویم و انجام دهیم ولى امكان چنین عملی نبود. بعدها هم شرایطى پیش آمد كه امكان فعالیت در جهت آن اهدافى كه دوست داشتیم روزبه‌‌روز ضعیف‌‌تر مى‌‌شد؛ ولى شرایط فعلاً به‌گونه‌ای است كه این امید در دل‌‌ها زنده شده كه بتوانیم فعالیت بیشترى انجام دهیم. غیر از زمینه‌‌ تبلیغ عمومی، نوشتن كتاب‌‌هاى دینى، سخنرانى‌‌ها، بحث‌‌ها، اداره‌‌ كلاس‌‌هایى كه مربوط به مسائل اسلام هست و پاسخگویى به سؤالات و شبهات كه كم‌و‌بیش از همه‌‌ روحانیون ساخته است و وظیفه هم دارند كه این تكالیف را انجام بدهند، درخواست‌‌هاى مشخص دیگری نیز براى یك سلسله كارهایى كه احتیاج به برنامه‌‌ریزى دارد انجام مى‌‌گیرد كه ما بالفعل آمادگى پاسخگویى به همه‌‌ آن‌ها را نداریم.

درخواست‌‌ها و انتظارات مسئولان از مؤسسه

شما اطلاع دارید كه ده، یازده سال است با ابتكار دوستان مؤسسه، برنامه‌‌اى به نام «طرح ولایت» براى دانشجویان بسیجى اجرا مى‌‌شود كه بركات فراوانى داشته است. امروز طرح‌‌هاى سنگین‌‌تر و كامل‌‌ترى مطرح و مورد تقاضاى مسئولان است. اگر نگوییم صددرصد، تقریباً نود درصد انتظارشان از مؤسسه است یعنى چنین تصور مى‌‌كنند كه مؤسسه براى پاسخگویى به این نیازها آمادگى دارد.

ازجمله طرح‌‌هایى كه مطرح است، طرحی است براى آموزگاران و دبیران آموزش و پرورش در سراسر كشور. مى‌‌دانید كه پایه‌‌هاى فكرى دانش‌‌آموز از دوران نوجوانى و نزدیك بلوغ گذاشته مى‌‌شود. قبل از آن مسائل انتزاعى و اعتقادى و... چندان مطرح نیست. از حدود ده، دوازده سالگى به بعد، آرام‌‌آرام زمینه‌‌هاى اعتقادى و فكرى براى بچه‌‌ها مطرح مى‌‌شود یعنى از دوران راهنمایى به بعد. در دوران دبیرستان كه دوران نوجوانى و بلوغ است هم این نیازها به اوج مى‌‌رسد. اگر مربیان، معلمان و دبیران از این فرصت استفاده كنند و افكار صحیحى به دانش‌‌آموزان القاء كنند پایه‌‌ فكرى صحیحى برای آن‌ها گذاشته مى‌‌شود و بالعکس، اگر شبهات و افكار غلط القاء كنند پایه‌‌ فكرى غلطى گذاشته مى‌‌شود كه تغییرش خیلى مشكل خواهد بود.

این مسئله، یك برنامه براى كل وزارت آموزش و پرورش و برنامه‌‌ها و كتاب‌‌هاى درسى آن مى‌‌خواهد كه انجامش كار یك روز و دو روز و كار یك فرد و دو فرد نیست؛ اما چیزى كه ما فكر مى‌‌كنیم مى‌‌شود به‌‌عنوان یك كار اورژانسى عرضه كرد، مشابه كارى است كه براى بسیج دانشجویى انجام گرفته است به نام طرح ولایت؛ یعنی اجراى همچون برنامه‌‌هایى براى دبیران دینى؛ چون بسیارى از سؤالاتی که بچه‌‌ها از دبیران دارند در مسائل سیاسى، اجتماعى و حقوقى اسلام است و متأسفانه در آن سطح، پاسخ قانع‌‌كننده‌‌اى نمى‌‌شنوند. وقتى پاسخی نمى‌‌شنوند فكر مى‌‌كنند پاسخ ندارد و چنین فكر مى‌‌كنند كه شعارهای اسلام و انقلاب اسلامی که از طرف حضرت امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه یا دیگران مطرح شده فقط حرف است و خیلى جدى نیست؛ حرف‌‌هایى است و بالأخره طرفدارانى هم دارد ولی خیلی نباید این‌ها را جدى تلقى كرد؛ چون پاسخى برای سؤالات ما ندارند. ما از فلان دبیر پرسیدیم، جوابى نداشت؛ از آن دبیر هم پرسیدیم یك چیزى گفت که نامربوط بود؛ آن یكى هم ضدش را گفت؛ معلوم مى‌‌شود این‌ها جواب روشنى ندارند. در ذهن بچه این‌گونه القاء مى‌‌شود؛ بنابراین ما فكر كردیم یك كار اورژانسى كه باید انجام شود این است که دبیرهاى دینى، آموزش ببینند تا بتوانند در كلاس‌‌هایشان، حداقل در حد انتظاراتى كه بچه‌‌ها دارند سؤالات آن‌ها را پاسخ بدهند.

وزارت آموزش و پرورش از ما خواسته كه بیایید این طرح را اجرا كنید. شما فكر مى‌‌كنید كه اگر این طرح فقط به‌‌عنوان یك كار اورژانسى، نه به‌‌عنوان كار اساسى براى كل آموزش و پرورش، بخواهد انجام بگیرد باید چند دبیر تحت آموزش قرار بگیرند و چه لوازمى دارد؟ طبعاً از عهده‌‌ ما و بقیه‌‌ امثال ما هم در ظرف مدت كوتاهى برنمى‌‌آید که همین كار اورژانسى را درست انجام بدهیم ولى به‌‌هرحال مَا لَا یُدْرَکُ کُلُّهُ لَا یُتْرَکُ کُلُّه‏.[2] دوستان مؤسسه مشغول مذاكره با مسئولان وزارت آموزش و پرورش هستند كه این طرح را در چند مرحله اجرا كنند. ازجمله در همین تابستان امسال، تعدادى از دبیرها انتخاب شوند و یك برنامه‌‌ تابستانى برای آن‌ها گذاشته شود؛ ولى ما براى همان طرح ولایت دانشجویی که هر سال حدود دو، سه هزار دانشجوی دختر و پسر در آن شركت مى‌‌كنند هم ازنظر استاد و كتاب و... كمبود داریم. حالا اگر بخواهیم چنین طرحی را هم در كنار آن اجرا كنیم چقدر نیروى انسانى كارآمد براى این كار مى‌‌خواهد؟ ای‌کاش فقط همین بود. جناب وزیر علوم تشریف آوردند اینجا و ما ایشان را ملاقات كردیم؛ پیشنهادهایى براى وزارت علوم داشتند كه باز انتظار این است كه بخش عمده‌‌ این پیشنهادها را مؤسسه قبول و اجرا كند.

اول انقلاب كه هنوز دانشگاه‌‌ها باز نشده بود، قرار بود كه كتاب‌‌هاى دانشگاهى بازبینى شود و مطالب ضد اسلامى آن‌ها حذف و بعداً ترمیم شود تا به‌تدریج زمینه‌‌ نوشتن كتاب‌‌هاى جدید فراهم شود. این كار، یعنی بررسى كتاب‌‌هاى دانشگاهى و نشان دادن نقاط ضعف آن‌ها بیش از یك ربع قرن طول كشید. بنا بود این كار به‌‌عنوان یك كار اورژانسى انجام شود. می‌‌گفتند حالا كه نمى‌‌شود كتاب‌‌هاى جدید نوشت، اقلاً بیاییم مطالب ضد اسلامی آن را حذف كنیم. گروهى تشكیل شد و كسانى و بودجه‌‌هایى هم هر سال اضافه شد. دوستان مؤسسه هم مشاركت داشتند. نتیجه‌‌ 25 سال بررسىِ كتاب‌‌هاى دانشگاهى، یك چیزهایى بود که روى كاغذ آمده بود كه مثلاً فلان كتاب این نقطه‌‌هاى ضعف را دارد. چیزى که از كتاب‌‌ها حذف نشد و تغییرى نكردند! حالا اگر یك روزى از همین یادداشت‌‌ها استفاده بشود یا نشود! 25 سال! چقدر عمر صرف شد و چقدر بودجه هدر رفت! فقط براى اینكه نقاط ضعف كتاب‌‌هاى دانشگاهى مشخص بشود و عملاً هیچ نتیجه‌‌اى نداشت؛ یعنى الآن تغییرى در كتاب و درس و روش تدریس و... حاصل نشده است.

مسئله‌‌ دیگر، مسئله‌‌ دروس معارفى است كه در دانشگاه‌‌ها تدریس مى‌‌شود؛ هم ازلحاظ كتاب و هم ازلحاظ استاد، كمّاً و كیفاً نقص‌‌هایى وجود دارد. از طرف نهاد نمایندگى ولی‌فقیه در دانشگاه‌‌ها بررسى شده كه بیش از پنج هزار استاد براى دروس معارف دانشگاه‌‌ها لازم است. چه باید كرد؟ راه‌‌هایى پیشنهاد شده است ازجمله تأسیس دانشكده‌‌اى براى تربیت اساتید معارف اسلامى كه بنا شده خود نهاد در این زمینه اقداماتى انجام دهد. همین امروز هم آقاى وزیر علوم مى‌‌گفتند كه این كافى نیست؛ شما هم اقدام كنید و یك دانشكده‌‌ دیگرى تأسیس كنید كه آن دانشكده به ‌‌این ‌‌زودى‌‌ها هزار تا استاد هم تحویل نخواهد داد. اگر شما این كار را انجام دهید همه‌‌ پشتیبانی‌‌اش به عهده‌‌ ما خواهد بود. حالا اگر این دانشكده بخواهد تأسیس بشود برنامه‌‌ و استاد و مدیریت و اداره كردن درس‌‌ها و رشته‌‌هاى مختلفش چقدر امكانات مى‌‌خواهد؟ چه كسانى مى‌‌توانند این كار را عهده‌‌دار شوند و انجام بدهند؟

در كنار این‌ها، پیشنهاد دیگرى هم براى بازآموزى اساتید دانشگاه‌‌ها هست که برنامه‌‌اى مثل برنامه‌‌ طرح ولایت نیز براى اساتید بسیجى اجرا شود؛ یعنى برنامه‌‌اى را كه ده سال روی آن كار شده تا به اینجایى رسیده كه حالا می‌‌توانیم هر سال آن را براى دو، سه هزار دانشجو اجرا کنیم، به اساتید دانشگاه هم توسعه بدهیم. این هم یكى از پیشنهادهاست که هم مسئولان اجرایى و وزارتخانه بر آن تأكید دارند و هم مقام معظم رهبرى مستقیماً به خود بنده فرموده‌اند که از این فرصت و این دولت استفاده كنید و بیایید براى دانشگاه كتاب بنویسید؛ تأكید بر این شد كه بالأخره شروع به نوشتن كتاب‌‌هاى دانشگاهى كنید. نترسید که حالا یك كتابى كه اول مى‌‌نویسید عیبى داشته باشد؛ هیچ كارى در ابتدا كامل انجام نمى‌‌گیرد. اگر كتاب، عیب‌‌دار باشد دوره‌‌ بعدش تكمیل مى‌‌شود. بالأخره باید شروع شود. بررسى كنند كه مثلاً براى دوره‌‌ لیسانس چند كتاب لازم است و در هر رشته، چند متخصص نیاز است كه این كتاب‌‌ها را بنویسند. باز تأكیدشان بر این است كه مؤسسه مركزیت این كار را قبول كند و عهده‌‌دار بشود و براى نوشتن كتاب‌‌هاى دانشگاهى، بعد، از دیگر افراد مانند اساتید دانشگاه، علماى حوزه و... هم استفاده كنند؛ اگر مؤسسه بخواهد این كار را انجام دهد چقدر نیرو مى‌‌خواهد؟

تازه این‌ها بخش‌‌هایى است كه الآن مطرح است و هنوز بیشتر از سه ماه از عمر این دولت نگذشته است. مشابه این‌ها هم هست؛ از وزارتخانه‌‌ دیگرى، حدود سیصد الی چهارصد نفر از کارکنان آن آمده بودند و با اصرار از ما می‌‌خواستند که براى پست بسیار حساسی، یک دوره‌‌ آموزشى برگزار کنید. شرطش هم این است كه یک كتاب در این زمینه بنویسید؛ چراکه در این زمینه فقط یك كتاب داریم. در آن زمینه‌‌اى كه از ما مى‌‌خواستند، ما اصلاً هیچ كتابی نداشتیم. نوشتن كتاب و تربیت استادش را از ما خواستند و پشتیبانی و تأمین بودجه‌‌اش را تقبل کردند.

وظیفه ما در برابر نیازهای فرهنگى كشور

این هنوز اول كار است، «باش تا صبح دولتش بدمد»؛ یعنى نیاز كشور ما به فعالیت‌‌هاى فرهنگى و دینى آن‌‌قدر گسترده است كه به‌‌ این ‌‌زودى‌‌ها و با این نیروهاى كم و با این امكانات، قابل پاسخگویى نیست. آنچه مستقیماً به ما مربوط مى‌‌شود و یك روز از ما بازخواست خواهند كرد و باید برای آن جواب آماده كنیم این است كه ما چه كار مى‌‌توانیم بكنیم؟ براى این کار، برنامه‌‌ریزى و اقدام كنیم. مهم‌‌ترین مشكلِ این كارها نداشتن برنامه‌‌ مشخص است و بعد از آن هم عدم مدیریت صحیح. اگر این مؤسسه در طول این سی سالى كه فعالیت مى‌‌كند موفقیت‌‌هایى داشته عمدتاً به خاطر این بوده كه یك برنامه‌‌ تنظیم‌‌شده و اهداف مشخص و از پیش تعریف‌‌شده‌‌اى داشته است. البته این برنامه‌‌ها تا الآن خیلى تغییر كرده است چراکه این امكانات، قابل پیش‌‌بینى نبود. كارها از پنج، شش سال قبل از پیروزى انقلاب شروع شد ولى چارچوب‌‌های مشخص و اهدافى تعریف‌‌شده براى كار وجود داشت. دوستان مى‌‌دانستند كجا مى‌‌خواهند بروند؛ مى‌‌دانستند بالأخره به هر اندازه‌‌اى که پیشرفت برای آن‌ها ممكن باشد یك بخشى از این راه را طى خواهند كرد؛ اگر به قله نرسند اقلاً مى‌‌توانند به اواسط راه برسند.

ما باید براى این كارها برنامه‌‌ریزى كنیم. عمده‌‌اش تربیت نیروى انسانى است؛ یعنى اینكه ما استاد و نویسنده داشته باشیم. تغییر دانشگاه‌‌ها دو ركن دارد. اصلاً دانشگاه بودنِ دانشگاه به دو چیز است: كتاب و استاد. اگر دانشگاه بخواهد اسلامى باشد باید كتاب‌‌ها اسلامى باشد و استادها فكر اسلامى داشته باشند چون اگر كتاب هرقدر هم عالى باشد ولی فكرِ استاد با آن موافق نباشد، استاد حتی اگر متن كتاب را هم درست تدریس كند مى‌‌تواند در كلاس یك‌‌جورى وانمود كند كه آن کتاب تأثیر نكند؛ آخرش یك جمله بگوید كه این‌ها دستورى است و به ما گفته‌اند که بگویید. در این صورت، همه چیز باطل مى‌‌شود. استاد باید به محتواى كتاب معتقد باشد و بتواند آن را تبیین و از آن دفاع كند؛ پس باید هم كتاب خوب تهیه كرد و هم استاد خوب تربیت كرد. این‌ها نه از بهشت نازل مى‌‌شود و نه از زمین مى‌‌روید؛ من و شما باید زحمت بكشیم و هر اندازه که مى‌‌توانیم در این راه قدم برداریم.

تنجز تکلیف و قطع عذر

این صحبت‌‌ها براى تأكید این مسئله بود كه وظیفه‌‌ ما در حال تنجز است یعنى دیگر بهانه‌‌اى نداریم. اولى كه ستاد انقلاب فرهنگى تشكیل شد هرچند امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه فرمودند دستتان را به حوزه‌‌ها دراز كنید! اساتید این كارها در حوزه‌‌ها هستند اما در عمل، هزار جور كارشكنى مى‌‌كردند. حتى ما براى یک ضبط کردن مى‌‌خواستیم دستگاه ضبط یا دوربین فیلم‌‌بردارى بگیریم ولی به ما نمى‌‌دادند! براى دفتر همكارى حوزه و دانشگاه كه آن زمان تأسیس كردیم ماشین تایپ مى‌‌خواستیم، به ما نمى‌‌دادند! حالا وزیر آمده مى‌‌گوید هر چه شما نیاز دارید من در اختیارتان مى‌‌گذارم؛ فرض كنید شما وزیر علوم هستید و همه‌‌ اختیارات دست شماست؛ شما بیایید كار كنید! آیا من و شما دیگر پیش خدا عذرى داریم؟! البته بنده هم خیلى خوش‌‌بین نیستم كه هر حرفى را زود باور كنم و دل ببندم ولی بالأخره قطع عذر است؛ مى‌‌گویند آماده‌‌ایم؛ لااقل آزمایش كنیم.

به شما عزیزان سفارش مى‌‌كنم كه این فرصت طلایی پیش‌‌آمده را غنیمت بشمارید و سعى كنید آنچه در توان دارید براى اسلام كار كنید؛ براى آینده و براى فرهنگ این كشور دل بسوزانید. مسائل دیگر قابل حل و قابل اغماض است و مى‌‌گذرد؛ آنچه مى‌‌ماند اسلام است و خدمت به اسلام.


وفقناالله و ایاكم انشاءالله

والسلام علیكم و رحمه‌‌‌‌الله


[1]. ابراهیم، ۷.

[2]. عوالی الئالی، ج ۴، ص ۵۸، ح ۲۰۷.