چگونه سرباز امام زمان‌‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف بشویم؟

در جشن میلاد امام زمان‌(عج) نیمه شعبان
تاریخ: 
شنبه, 5 تير, 1378

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تشریف‌فرمایی برادران عزیز را به این مرکز طلبگی خوش‌آمد عرض می‌کنم و پیشاپیش فرارسیدن میلاد حضرت صاحب‌الامر‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف را تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. این فرصت‌ها که به یک معنا ایام‌الله است و روزهایی است که به دستگاه ربوبی انتساب دارد، برای همه بندگان خدا مخصوصاً کسانی که تعلق بیشتری به این ایام دارند منشأ خیرات و برکات بی‌شماری است و هر قدر انسان در این ایام، توجه بیشتری به صاحب این ایام داشته باشد از این برکات، بیشتر استفاده خواهد کرد.

بحمدالله در میان شش میلیارد انسانی که روی این سیاره زندگی می‌کنند خداوند متعال از دیرباز به ملت ما این توفیق را داده که معرفت به این خاندان و به وجود مقدس ولی عصر‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف داشته باشند و از انتظار ظهور آن حضرت که سرمایه بسیار عظیمی برای زندگی دنیا و آخرت انسان است، از این سرمایه بهره‌مند باشند.

دلایل اهمیت بزرگداشت روز میلاد امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف

من در این فرصتی که مزاحم برادران عزیز هستم اشاره‌ای می‌کنم به این‌که این ایام برای ما به یک معنا از تمام ایام مبارک سال، ارزشمندتر است؛

الف) اعتقاد به امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف؛ مُتمِّم و مُتضمِّن سایر اعتقادات

 درست است که میلاد وجود مقدس پیامبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله نعمت بسیار عظیمی برای انسانیت است و همین‌طور میلاد سایر ائمه اطهار‌صلوات‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين یا اعیاد مختلفی که داریم ولی از آن جا که اعتقاد به وجود مقدس امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف متمم همه است و سایر مسائل، مثل مقدمه‌ای برای این امر است، از این جهت میلاد حضرت بقیة‌الله‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف ویژگی خاصی برای ما دارد؛ یعنی کسانی مثل بسیاری از برادران اهل تسنن ممکن است معتقد به وجود مقدس پیامبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله باشند و اهمیت میلاد آن حضرت یا مبعث آن حضرت را درک کنند ولی دیگر نسبت به سایرین اعتقادی نداشته باشند اما اعتقاد به وجود مقدس بقیة‌الله الأعظم‌‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف مستلزم اعتقاد به قبلی‌ها هم هست؛ یعنی نمی‌شود یک کسی به امام زمان‌‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف معتقد باشد اما به پیغمبر‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله معتقد نباشد، به امیرالمؤمنین‌سلام‌‌الله‌‌عليه معتقد نباشد، به امام حسین‌علیه‌‌السلام معتقد نباشد. این است که اعتقاد به امامت آن حضرت، متمم و متضمن سایر اعتقادات هم هست. مثل این است که چون‌که صد آمد نود هم نزد ماست. این اعتقاد چنین موقعیتی را در میان سایر اعتقادات دارد؛ بنابراین ما هر قدر در بزرگداشت این روز و لوازم و اعتقادات آن تلاش کنیم و اهمیت بدهیم به معنای این است که به پیغمبر اکرم‌‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله احترام گذاشته‌ایم، به امیرالمؤمنین‌سلام‌‌الله‌‌عليه احترام گذاشته‌ایم، به فاطمه زهرا‌سلام‌‌الله‌‌عليها احترام گذاشته‌ایم چون همه این‌ها مقدمه است. این یک جلالت و عظمتی است که نیمه شعبان بر سایر ایام سال و سایر اعیاد دارد. همان‌گونه که توجه به وجود مقدس ولی عصر‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف مستلزم توجه به سایرین هم هست، این است که خیلی باید این را غنیمت بشماریم.

ب) امام زمان‌‌‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف؛ امام حَیّ و حاضر

نیمه شعبان یک ویژگی خاص دیگری که دارد این است که دورانی که ما در آن زندگی می‌کنیم یعنی دوران بعد از امام یازدهم، دوران امامت حضرت صاحب‌الامر‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف است. درست که همه این بزرگواران نور واحد هستند ولی به‌هرحال به حسب ظهوراتی که در این عالم دارند، الآن دولت امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف است. جا دارد که ما بیش از هر کسی توسل و توجه‌مان به وجود آقا باشد. درست است که امام، حیات و موت ندارد اما به‌هرحال امام حَیّ، عهده‌دار وظیفه امامت و پیشوایی مردم است.

این‌ها ویژگی‌هایی است که برای نیمه شعبان هست و موجب این است که ما هر چه بیشتر این روز را بزرگ بشماریم، هم در زندگی فردی‌مان، توجهات قلبی‌مان و توسلات‌مان و هم در مظاهر اجتماعی آن ازجمله برگزار کردن چراغانی‌ها، مجالس جشن، اطعام کردن، عیدی دادن و تبریک گفتن. این‌ها را برای این روز باید بیشتر از همه اعیاد اهمیت بدهیم.

ج) گسترش شبهات شیطانی درباره وجود مقدس امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف و غیبت آن حضرت

از طرف دیگر، شبهاتی که درباره این امر که مهم‌ترین امر حیاتی شیعه و اسلام است مطرح شده بیش از شبهاتی است که درباره سایر ائمه‌سلام‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين مطرح شده است و شیطان سعی کرده که از همان آغاز مسلمان‌ها را از توجه به این مطلب باز بدارد. البته متقابلاً از زمان خود پیغمبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله همه بزرگان دین اهتمام داشته‌اند که این مطلب را احیا کنند و نگذارند فراموش شود ولی شیطان هم بیکار ننشسته است؛ این است که ملاحظه می‌فرمایید شبهاتی که درباره وجود مقدس امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف و غیبت آن حضرت مطرح شده است بیش از شبهاتی است که درباره سایر ائمه‌‌سلام‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين هست و همچنین مذاهبی که به عنوان نیابت از امام زمان‌‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف مطرح شده است. در همین دو قرن اخیر در کشور خودمان چند تا مذهب پیدا شده است؛ بابیه، بهائیه و ازلیه. درست است که این‌ها دست‌نشانده کشورهای بیگانه هستند و اصلاً آن‌ها منشأ پیدایش این مذاهب بوده‌اند ولی این‌ها با پشتیبانی‌هایی که از طرف آن‌ها می‌شوند فتنه‌های بزرگی، هم در داخل کشور و هم در سراسر دنیا ایجاد کرده‌اند. در بسیاری از کشورهای دنیا این‌ها خودشان را به نام اسلام نو، اسلام مُترقّی و اسلام پیشرفته مطرح می‌کنند و با شیوه‌های بسیار شیطنت‌آمیزی که برای تبلیغات‌شان به کار می‌گیرند، در هر جایی از عالم به یک صورتی یک قدرت بالقوّه‌ای را علیه اسلام و به‌خصوص علیه تشیع درست کرده‌اند.

تلاش مرموزانه برای رسمیت بخشیدن به بهائیت در ایران!

بعد از پیروزی انقلاب خیلی‌ از این‌ها از ایران فرار کردند. این‌هایی که هم مانده بودند دیگر چندان جرئت ظهور و بروزی نداشتند ولی چندی است که تلاش می‌کنند که باز خودشان را در ایران مطرح کنند! و همین روزها بود که یک هیأتی از انگلستان، این جا آمده بود و یکی از رسالت‌هایش این بود که بهائیت در ایران رسمیت پیدا کند! این است که ما برای این اعتقادمان باید بسیار بیشتر سرمایه‌گذاری کنیم.

تلاش شیاطین فتنه‌گر بر مخدوش كردن اصل امامت

متأسفانه در داخل جامعه اسلامی- شیعی خودمان، منافقانی پیدا شدند که همه اعتقادات و مقدسات ما را زیر سؤال بردند و با زمینه‌هایی که در طول 20 سال برای خودشان فراهم کرده بودند و حتی گاهی به عنوان نمایندگی حضرت امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه در بعضی از نهادهای فرهنگی، مطرح شده بودند این زمینه را فراهم کردند که کفر و الحاد باطنی خودشان را بپوشانند و بسیاری از مردم کم‌اطلاع و به‌خصوص جوانان را بفریبند و فقط و فقط با حفظ نام اسلام، همه چیز اسلام را از بین ببرند!

یکی از هدف‌گیری‌هایی که این گروه مُلحِد و منافق برای خودشان در نظر گرفتند سست کردن مسئله امامت با تمام اطراف و جوانبش است. شاید اولین مطلب یا اولین شبهه‌ای را که بیش از ده سال پیش، چه در داخل و چه در خارج کشور، در اطراف این مسئله مطرح کردند مسئله عصمت و علم امام بود.

من در بسیاری از سفرها که برای بحث به خارج از کشور رفته‌ام، در چند جا خود من و گاهی دوستان من، دیده‌ایم مسئله‌ای که آن جا مثلاً در کانادا برای دانشجویان مسلمان، مطرح شده این است که از کجا معلوم که امام، معصوم بوده است؟! کأنه ما هیچ مسئله‌ای در زندگی نداریم؛ نه مسائل دینی، نه مسائل اقتصادی، نه اجتماعی، نه سیاسی، هیچ مشکلی نداریم و مشکل ما فقط این است که به چه دلیل پیغمبر و امام، معصوم بوده‌اند!

پشت پرده طرح شبهه انكار عصمت پیامبر اکرم و ائمه اطهار‌صلوات‌‌الله‌‌عليهم‌‌اجمعين!

من اولین باری که با این مسئله مواجه شدم و می‌دانم که این را چه کسی مطرح کرده و به وسیله چه کسانی دامن زده می‌شود، اولین باری که شنیدم تعجب کردم که آخر چرا آمده این مسائل را این جا مطرح کرده است؟! بعد دیدم که این‌ها درست هدف‌گیری کرده‌اند برای این‌که ما وقتی بیاییم بگوییم اسلام مثلاً فلان مطلبی را بیان کرده، می‌گوییم دلیلش چیست؟ خب علما در کتاب‌ها نوشته‌اند، فقها فتوا داده‌اند، حضرت امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه فرموده‌اند، مقام معظم رهبری فرموده‌اند، مراجع تقلید فرموده‌اند. می‌گویند خب ممکن است اشتباه کرده باشند! بعد می‌گوییم خب این مطلب در احادیثِ پیغمبر و ائمه هست؛ می‌گویند شاید احادیثش دروغ باشد، حدیثِ جعلی است، سندش ضعیف است، اعتباری ندارد. وقتی اثبات کردیم که حدیثِ متواترِ قطعی است و امکان ندارد خطایی در آن باشد، آخرین تیر این است که اصلاً از کجا معلوم خود امام درست گفته باشد؟! یک راه این است که به رفتار امام استناد می‌کنیم و می‌گوییم مثلاً سیدالشهدا‌سلام‌‌الله‌‌عليه در مقابل حکومت غاصب چنین و چنان کرده‌اند. آن‌ها برای این‌که ریشه را بزنند می‌گویند خب از کجا معلوم که امام حسین کار درستی کرده باشد؟! شاید اشتباه کرده باشد! برای این‌که این پایگاه محکم اعتقادی را از مسلمان‌ها بگیرند، رفته‌اند این شبهه را مطرح کرده‌اند که از کجا معلوم که عصمت درست است؟! شاید پیغمبر و امام هم اشتباه بکنند!

طرح شبهه قرآن کلام خدا یا کلام پیغمبر؟!

البته این خاکریز اول بوده است. پشت آن به دنبال این هستند که ما بگوییم حالا پیغمبر و امام اشتباه کرده‌اند ولی قرآن این‌گونه می‌گوید. مسئله دومی که مطرح می‌کنند این است که از کجا معلوم که قرآن درست باشد؟! می‌گوییم اِاِاِ! قرآن، کلام خداست! خدا که خطا نمی‌کند! خدا که اشتباه نمی‌کند! اینجاست که یک شبهه دیگری مطرح کرده‌اند و آن این است که از کجا معلوم که قرآن، کلام خدا باشد؟! این کلام پیغمبر است!

اگر یادتان باشد، فکر نمی‌کنم شما در این زمینه‌ها فکر و دقت کرده باشید، اگر یادتان باشد همان سال‌های اول انقلاب، یک سمینار و گردهمایی‌ای در آلمان تشکیل شده بود که با مسیحیان بحث داشتند و بعضی از علمای قم‌حفظه‌الله و بعضی از اساتید دانشگاه هم تشریف داشتند. همین روشنفکرها در آنجا مطرح کردند که قرآن، کلام خدا نیست و آنجا بین هیأت ایرانی، اختلاف افتاد. آن‌ها همین نظر این روشن‌فکر که آن‌وقت به عنوان استاد دانشگاه و شخصیت فرهنگی برجسته شرکت کرده بود را قبول کردند و گفتند ما این‌ را تائید می‌کنیم و درست است. مثل این که انجیل، کلام خدا نیست قرآن هم کلام خدا نیست!

طرح شبهه عَرَضی بودن اعتقاد به خدا

بالاخره به این جا هم اکتفا نشده است؛ بعدها هم بحث شد که اصلاً ما دلیلی بر وجود خدا هم نداریم و این‌ها هم ضرری به دین‌داری نمی‌زند؛ برای این‌که قوام دین‌داری حتی اعتقاد به خدا هم نیست. مسئله‌ای را مطرح کردند که ذاتیات و عَرضیات دین چیست؟ گفتند تمام چیزهایی که شما می‌گویید این‌ها از عَرضَیات دین است و همه این‌ها قابل تغییر است. وقتی سؤال شد پس چه چیزی ذاتیات دین است؟! گفتند اعتقاد به این‌که انسان، خدا نیست! این از ذاتیات دین است.

در همان مقاله آمده که حتی اعتقاد به خدا هم از ذاتیات دین نیست! و این‌ها در جمهوری اسلامی ایران انجام گرفته است نه در پشت کوه قاف! و الآن هم نویسندگان و گویندگانش آزاد هستند و استاد دانشگاه هستند و دارند از بیت‌المال مسلمان‌ها حقوق‌های گزاف می‌گیرند و حمایت‌هایی از داخل و خارج می‌شوند و از طرف دنیای استکبار، به عنوان مارتین لوتِر ایران معرفی می‌شوند! من و شما هم مشغول دعا و قرآن و نماز و توسل هستیم و تحت حمایت جمهوری اسلامی داریم زندگی می‌کنیم، غافل از این‌که چه خواب‌هایی برای ما می‌بینند!

هدف از طرح شبهه امام زمان فرزند روحانی امام حسن عسکری!

بنده در سفرهایی که غالباً به دعوت دانشگاه‌ها به شهرهای مختلف کشور داشته‌ام، از طرف دانشجویان مسلمان با این سؤالات و ازجمله همین مسئله عصمت مواجه شده‌ام. اخیراً یک کسی به این صورت سؤال کرده بود که از کجا معلوم که امام زمان، اولاد جسمانی امام حسن عسکری باشند؟! ایشان اولاد روحانی امام حسن عسکری هستند! یعنی یک پایه این اعتقاد، سست بشود که لزومی ندارد که ایشان فرزند جسمانی یعنی فرزند حقیقی باشد. اینکه می‌گوییم فرزند، مثل این می‌ماند که می‌گوییم فرزند امام، مثلاً فلان شخص فرزند امام بود یعنی دست‌پرورده او بود، افکار و عقاید او را داشت. فرزند امام حسن عسکری هم یعنی فرزند روحانی ایشان، نه فرزند جسمانی ایشان! خب وقتی ایشان فرزند روحانی شد فردا خیلی آسان ادعا می‌کنند که ما هم فرزند روحانی هستیم. فرزند روحانی هم که لزومی ندارد یک نفر باشد. کما این‌که ادعا کرده‌اند که ما قرآن را از خود پیغمبر بهتر می‌فهمیم! چون فهم هر دوی ما فهم بشری است. هم او بشر بود، هم ما بشر هستیم. فهم بشری هم تابع ذهنیاتی است که از علوم می‌گیرد. در آن زمان، علوم ضعیف بود، ناقص بود، افکار و نظریات غلط در آن بود، فهمی هم که پیغمبر داشت برخاسته از همین علوم بود، پس یک فهم محدود ناقص بود؛ ما امروز پیشرفته هستیم و فهم ما از قرآن از خود پیغمبر بیشتر است!

تضعیف اعتقادات، ارمغان روشنفکران دینی

این‌ها را عرض کردم تا مُشتی از خروارها ابزار فرهنگیِ شیطانی باشد که به عنوان یک هدیه و ارمغانی از استکبار جهانی به دست روشنفکران در اختیار ملت ما گذاشته می‌شود. اگر مقام معظم رهبری چند سال است که با سوز دل، راجع به تهاجم فرهنگی صحبت می‌کنند این‌گونه دردها را دارند و متأسفانه آن کسانی که باید بشنوند و پاسخ بدهند گوششان یک کمی سنگین شده است؛ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا؛[1] وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا.[2]

خب حالا این‌ها به ما چه؟! مگر من و شما مسلمان نیستیم؟! مگر شیعه نیستیم؟! مگر نمی‌خواهیم افتخار سربازی در پیشگاه مقدس ولی عصرارواحنافداه را داشته باشیم؟! آیا می‌توانیم این حملات ناجوانمردانه را ببینیم و بشنویم و هیچ عکس‌العملی نشان ندهیم؟! حالا ایام عید است، خیلی اوقات‌تان را تلخ نکنم.

رشد روزافزون گرایش جهانی به دین و معنویات

همین‌گونه که این زمینه‌های شیطانی رشد کرده است، بحمدالله زمینه‌های معنوی و توجه به مسائل معنوی و ارزش‌های انسانی و دینی، هم در همه دنیا و هم در کشور ما رشد کرده است. این‌ها یک ابرهای تیره‌ای است که در حال گذر است. ریشه‌های ایمان در دل‌های مردم ما و حتی در نوجوان‌ها و بچه‌های مدرسه‌ای ما ثابت است.

از یک طرف ما به این زمینه‌های معنوی که در مردم ما هست نباید خاطرجمع باشیم و باید نگران باشیم که مبادا شیاطین، این جوانه‌های زیبا و این شکوفه‌های معطر را به عوامل زهرآگین تبدیل کنند و از یک طرف هم باید خدا را شکر کنیم که علی‌رغم همه دسیسه‌های شیاطین، گرایش به دین و معنویات در همه دنیا و به‌خصوص در کشور ما رو به رشد است.

23 تیر 1378؛ روز تجلّی غیرت دینی مردم ایران

شاید تا چند ماه پیش، دیدن رفتارهای ناهنجار و کمرنگ شدن ارزش‌ها در ظواهر جامعه بسیاری از ما را دلتنگ کرده بود و می‌رفت که خیلی‌ها را ناامید کند؛ ولی در روز 23 تیر همه دیدیم که دین در مردم ما چه جایگاهی دارد و پایبندی به انقلاب و ارزش‌های انقلاب در جامعه ما چه قدر ریشه دارد. همه خواب‌هایی که برای کودتا و امثال این‌ها دیده بودند همه آشفته شد. باز کشور ما برای مدتی از این دسیسه‌ها بیمه شد ولی به‌هرحال شیطان دست‌بردار نیست. آن‌ها از این شکستی که در روز 23 تیر خوردند درصدد شناختن نقطه‌های ضعف‌شان برآمدند تا خودشان را برای یک حمله دیگر آماده کنند و ما باید نگران این باشیم که باز چندی دیگر شاهد زمینه‌سازی‌هایی برای چنین هجوم‌هایی باشیم!

دنیا؛ میدان آزمایش و امتحان

بالاخره این عالم، همین است؛ در این عالم دائماً فراز و نشیب‌هایی هست برای این‌که مردم امتحان بشوند؛ الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا،[3] وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ.[4] ما این روزگارها را بین مردم دست‌به‌دست می‌کنیم. هر کسی چند روزه نوبت اوست. امروز یک گروهی سر کار می‌آیند و چند روزی در این میدان دنیا جولانی می‌دهند. بعد می‌روند و جای خودشان را به یک گروه دیگر می‌سپارند. کدام گروهی در دنیا پابرجا و ثابت مانده است؟! چه خوبش و چه بدش؛ چه حقش و چه باطلش؛ این تحولات، لازمه زندگی این عالم است و این زیروزبر‌شدن‌ها همچنان ادامه خواهد یافت تا موقعی که صاحب عالم، ظهور بفرماید. البته آن وقت هم باب امتحان مسدود نمی‌شود چون آفرینش انسان برای امتحان است، منتها دیگر بشر آن‌قدر سرش به سنگ خورده که راهی برای سعادت همین زندگی دنیایش هم جز پذیرفتن دین حق و رهبری الهی، پیش روی خودش نمی‌بیند و اگر کسانی هم سرسختی نشان بدهند آن‌ها دیگر دوامی نخواهند یافت؛ ولی به‌هرحال تا آن روز که ما نمی‌دانیم چند روز یا چند سال یا چند قرن طول بکشد و ان‌شاءالله که زیاد طول نخواهد کشید، ما باید این تحولات را تجربه کنیم و هر روز منتظر یک صحنه جدیدی باشیم؛ هم شاهد بروز جلوه‌های حقیقت به شکل جدیدی باشیم و هم شاهد بروز جلوه‌های باطل و شیطانی.

وظیفه ما در میدان نبرد حق و باطل

وظیفه ما در مقابل این حوادث چیست؟ مهم‌ترین وظیفه‌ ما و هر مسلمانی، به‌خصوص شیعه، به‌خصوص کسی که در این دوران انقلاب زندگی می‌کند و باید بگوییم اعجاز الهی را در پیروزی این انقلاب با چشمان خودش دیده است، مهم‌ترین وظیفه ما این است که سعی کنیم شناخت خودمان را نسبت به اسلام تقویت کنیم، پایه‌های اعتقادی خودمان را محکم کنیم، خودمان را در مقابل این حوادث گمراه‌کننده و فریبنده بیمه کنیم. خیلی زشت است که بعد از چهارده قرن که خدا بر ما منت گذاشته و حکومتی که نمونه‌ی حکومت انبیا و اولیای خدا است را به ما مرحمت فرموده ما قدرش را ندانیم و بگذاریم شیاطین به‌رایگان از دست ما بربایند و خون‌های پاک صدها هزار شهید را پایمال کنند! اول خودمان دین‌ و ایمانمان را محکم کنیم؛ ولی این کافی نیست. بسیار بعید است که کسانی که چهل، پنجاه سال- حالا اندکی کمتر یا بیشتر- از عمرشان را در اسلام گذرانده‌اند و دو دوره شکوفایی اسلام را در این انقلاب اسلامی دیده‌اند و همچنان ایمان خودشان را به اسلام و انقلاب و رهبری حفظ کرده‌اند، دین خودشان را به‌آسانی از دست بدهند؛ بسیار بعید است.

البته در این عالم هیچ چیز برای انسان، نشدنی نیست. حتماً خود شما هم در میان دوستان و نزدیکان‌تان کسانی را سراغ دارید که بعد از این‌که مدت‌های زیادی در جهت انقلاب حرکت کرده‌اند و در جنگ‌ها شرکت کرده‌اند ولی سرانجام گول دنیا را خورده‌اند و سراغ مسائل دیگری رفته‌اند؛ ولی به‌هرحال خطر برای کسانی که دو دهه به انقلاب وفادار مانده‌اند کمتر از آن کسانی است که اصلاً انقلاب را درک نکرده‌اند و تازه، وارد میدان زندگی اجتماعی شده‌اند و خودشان را طلبکار همه چیز می‌دانند. خطر برای آن‌ها بسیار بیشتر است؛ بنابراین ما اول باید ایمان خودمان را حفظ کنیم؛ ولی به‌مراتب، بیشتر باید نگران نسل آینده‌مان باشیم؛ نگران بچه‌های خودمان و همه بچه‌های این کشور. بالاخره همه بچه‌های این کشور هم بچه‌های ما هستند و فرقی نمی‌کند.

اهمیت پایبندی نسل جوان به اسلام و انقلاب

این اسلام و انقلاب وقتی باقی می‌ماند که نسل جوان ما به اسلام و انقلاب پایبند باشند وگرنه نسل کهن که دیر یا زود جای خودشان را به دیگران خواهند داد. اگر ما توانستیم جوانان خودمان را به‌گونه‌ای تربیت کنیم که به اسلام و انقلاب عشق بورزند، همان‌گونه که الحمدلله هستند و این روحیه را در آن‌ها حفظ کنیم و آن‌ها را از دستبرد شیاطین حفظ کنیم دِین خودمان را نسبت به این اسلام و انقلاب ادا کرده‌ایم و علیرغم محاسبات شیاطین، این زمینه هنوز در کشور ما و در جامعه ما به‌خوبی وجود دارد.

آرزوی شهادت داشتن نوجوانان امروزی!

من چند روز پیش‌تر در یکی از شهرها، منزل یکی از برادران سپاهی شما بودم. وقتی بیرون می‌آمدم یک پسربچه ده، دوازده ساله و یک دخترخانم سیزده، چهارده ساله گفتند ما یک صحبت خصوصی محرمانه با شما داریم. من تعجب کردم که یک پسربچه دوازده ساله که پدرش فرمانده سپاه آنجا بود چه صحبت محرمانه‌ای می‌خواهد با من داشته باشد. وقتی می‌خواست بیرون بیایم دم در آمد و سرش را به گوش من گذاشت و گفت دعا کنید خدا شهادت را نصیبم کند!

اگر در دوران جنگ که کسانی آن صحنه‌های جبهه و آن شور و حال‌ها را می‌دیدند، اگر چنین روحیه‌ای در بین نوجوان‌های ما رواج داشت عجیب نبود اما حالا بیش از ده سال از آن دوران گذشته و این‌ها چه‌بسا بعد از آن دوران، به دنیا آمده‌اند اما بحمدالله هنوز این روحیه در نوجوان‌های ما، حتی در دخترها وجود دارد؛ آن خواهرش که یک کمی بزرگ‌تر بود گریه‌اش گرفت و گفت من نمی‌دانم توفیق شهادت را داشته باشم، ما زن‌ها کمتر این توفیق نصیب‌مان می‌شود ولی شما برای من دعا کنید که خدا شهادت را نصیب من هم بکند!

تزلزل تمدن ننگین غرب و گرایش جهانی به معنویات

از آن طرف هم می‌دانید که در همه عالم، گرایش به معنویات و مذهب رو به رشد است و هر روز، به خصوص اسلام، در قلب دشمن اسلام دارد رشد می‌کند و این چیزی است که استکبار جهانی، سخت نگرانش است.

چندی پیش یکی از روزنامه‌های آمریکا عکس یک مسجد را انداخته بود و نوشته بود که در سال گذشته 120 مسجد در آمریکا ساخته شده است. در طول یک سال، تنها در آمریکا 120 مسجد ساخته شده است! و به‌هرحال استقبال مردم برای شناختن اسلام و تشیع و گرایش به دین، بسیار بیش‌ازپیش شده و این چیزی است که جامعه‌شناسان غربی اعتراف کرده‌اند و تعجب می‌کنند. البته تعجبی هم ندارد، تحلیل‌های درستی هم روی آن هست که این تمدن کثیف غربی آن‌قدر آثار بدی در جامعه گذاشته که مردم دیگر خسته شده‌اند؛ خانواده‌ها متلاشی شده و همسرها از هم جدا زندگی می‌کنند. اصلاً تصورش برای ما مشکل است و باور نمی‌کنیم. اسم ازدواجی هست، مرد و زنی با هم ازدواج کرده‌اند اما همدیگر را ماه‌به‌ماه نمی‌بینند. آن یکی برای خودش مثلاً در یک ساختمانی در یک گوشه شهر زندگی می‌کند، آن یکی هم در یک گوشه دیگر شهر یا در یک شهر دیگر. بچه‌های این‌ها به چه روزی می‌افتند! آن‌ها را مهدکودک می‌گذارند و بعد هم چگونه تربیت بشوند؛ فاقد عواطف خانوادگی و پدر و مادر. نتیجه‌اش هم این جنایت‌هایی می‌شود که هر روز به دست بچه‌ها در کشورهای غربی پیش می‌آید و از نمونه‌های روشنی که من اخبار موثق دارم و بارها گفته‌ام و شاید شما هم از خود من هم شنیده باشید این است که در تمام دبیرستان‌های آمریکا، پلیس مسلح حضور دارد و درعین‌حال کمتر روزی است که در آمریکا، جنایتی در مدارس واقع نشود! گاهی که خیلی شور می‌شود و ده، پانزده نفر کشته می‌شوند آن وقت خبرش در روزنامه و امثال این‌ها زیاد پخش می‌شود؛ و خیلی از چیزهای دیگری که نگفتنی است.

مردم از این فسادی که از این تمدنِ ننگینِ مدرنِ غربی پیش آمده آن‌قدر خسته شده‌اند که باز به معنویات روی آورده‌اند و حالا آن‌هایی‌شان که جز کلیساهای خودشان نمی‌شناسند، به سراغ کلیساها و کشیش‌ها بیشتر رفته‌اند. آن‌هایی هم که اسمی از اسلام به گوششان خورده است بیشتر درصدد هستند که اسلام را بشناسند؛ و زمینه‌های بسیار گسترده‌ای برای تبلیغ اسلام در کشورهای غربی و به‌خصوص در خود آمریکا وجود دارد. در این زمینه هم سخن بسیار هست، وقت شما را نگیرم.

وجود توأمان اسباب هدایت و ضلالت

این دو تا عامل، سنت خداست که تقریباً پابه‌پا در زمان‌ها پیش می‌رود. از یک طرف عواملی که مردم را به مادیت، به شهوات، به هوس‌‌ها و به لذائذ حیوانی دعوت می‌کند و از یک طرف، عواملی که بشر را به طرف معنویات، به طرف ارزش‌ها، به ماورای طبیعت و به طرف توجه به خدا سوق می‌دهد.

گاهی در دل همان عوامل فساد، عامل معنویت جوانه می‌زند. مثل این‌که در خانه فرعون، موسی تربیت ‌شد، در دل همان مرکز فساد، زمینه برای رشد معنویات فراهم می‌شود. آن زدگی و سرخوردگی‌ای که از آن تمدن و فرهنگ پیدا می‌کنند، مثل توپی که به زمین بخورد جهش می‌کند. هر چه محکم‌تر زمین بزنند با سرعت بیشتری بالا می‌رود و این وضعی است که الآن در دنیا نسبت به معنویات پیش آمده است.

چگونه سرباز امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف بشویم؟!

پس وظیفه سوم ما این است که سعی کنیم تا آن جا که برای ما ممکن است، به نحوی در رشد اسلام و معرفی اسلام به دنیا کوشش کنیم. این امانتی است که به دست ما سپرده شده و ما صاحب امانتِ شش میلیارد انسانِ روی این زمین هستیم. اگر این سه تا وظیفه را درست انجام بدهیم، من قول قطعی به شما می‌دهم، حالا قول من معتبر نیست و به پشتوانه و اعتبارش، سندی یا چیزی ندارم اما حالا لااقل بشنوید که یک نفر می‌گوید که قول قطعی می‌دهم که شما از سربازان واقعی امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف حساب می‌شوید، از کسانی که مشمول دعاهای آقا باشید، از کسانی که آقا در کارتان نظر داشته باشند و برای مشکلاتتان دعا بفرمایند.

این سه مرحله عبارت بود از حفظ ایمان خودمان، حفظ ایمان جوان‌هایمان و کوشش برای نشر اسلام در دنیا. البته این معنایش این نیست که هیچ وظیفه‌ دیگری نداریم. هر کسی به حسب موقعیت خاص اجتماعی یا پایگاه اجتماعی‌ای که دارد وظایف دیگری هم دارد؛ اگر پزشک است باید طبابت کند؛ اگر استاد است باید سر کلاس، درس بگوید؛ اگر نظامی است باید فعالیت‌های نظامی خودش را داشته باشد، آموزش‌های خودش را داشته باشد، تمرین‌های خودش را داشته باشد؛ و هر کسی وظایف خاصی که بر عهده‌اش است.

آن وظایفی که ما به عنوان مسلمان شیعه علاقه‌مند به امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف داریم این سه چیز است. امیدوارم که همه شما در انجام این وظایف موفق باشید. ما هم به عنوان خدمتگزاری برای امثال شما سربازان امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف محسوب بشویم و به برکت امثال شما، ما هم مورد عنایتی قرار بگیریم.

پروردگارا! تو را به مقام و منزلت حضرت بقیة‌الله‌‌‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف قسم می‌دهیم ایمان ما را تا آخرین لحظات حفظ بفرما!

نسل ما را تا روز قیامت از یاران امام زمان‌‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف قرار ده!

سایه جانشین شایسته ایشان را بر سر ما مستدام بدار!

روح امام راحل را با انبیا و اولیا محشور فرما!

توفیق شناخت و انجام وظیفه را به همه ما مرحمت فرما!

عاقبت ما را ختم به خیر فرما!

والسلام علیکم و رحمه‌الله


[1]. اسراء، 46.

[2]. اعراف، 179.

[3]. ملک، 2.

[4]. آل‌عمران، 140.

 

پرونده ویژه: