هدایت‌گری، فرصتی برای شاد کردن قلب امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف

در دیدار با جمعی از اعضای طرح ولایت
تاریخ: 
پنجشنبه, 6 خرداد, 1389

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تشریف‌فرمایی برادران و خواهران ارجمند را به این موسسه که خانه خودشان است خوش‌آمد عرض می‌کنم. از خداوند متعال درخواست می‌کنیم به همه ما توفیق خدمت مقبول در راهی که مرضی خودش هست را مرحمت بفرماید.

آسیب‌شناسی فرهنگی انقلاب اسلامی

قبل از اینکه من خدمت شما عزیزان برسم جلسه‌ای با بعضی از مسئولان صدا و سیما داشتیم و عرض کردم که انقلاب ما با همه شکوه و عظمت و مزایای بی‌مانندی که در سطح جهان و در میان همه انقلاب‌های دنیا دارد متأسفانه ازلحاظ فرهنگی به آن معنایی که منظور ماست یعنی فرهنگ اسلامی، ضعیف عمل کرده است.

چون ایشان به نمونه‌هایی از ضعف‌های فرهنگی کشور که به مقتضای مسئولیت‌شان از آن‌ها اطلاع داشتند اشاره کردند، بنده هم تایید کردم که این بُعد از انقلاب ما ضعیف بوده و می‌بایست در این زمینه بیش از سایر ابعاد کار شود. مخصوصاً با توجه به اینکه رکن اصلی انقلاب ما فرهنگ است. این انقلاب قبل از اینکه یک انقلاب سیاسی باشد درواقع یک انقلاب فرهنگی بود ولی به دلایلی که حالا ما نه در مقام احصاء آن هستیم و نه در مقام مواخذه مسئولان و اگر بنا به مواخذه باشد اول خود ما باید مواخذه بشویم که ما هم در این زمینه کم‌کاری کرده‌ایم ولی به‌هرحال واقعیتی است که با آن مواجه هستیم و باوجوداینکه بیش از سی سال است که از پیروزی انقلاب و برقراری نظام اسلامی می‌گذرد متأسفانه با کاستی‌هایی مواجه هستیم که آثارش را در مسائل فرهنگی جوان‌ها نشان داده و دارد نشان می‌دهد.

بی‌تفاوتی و ساده‌انگاری برخی مسئولان در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن

ما از مقدمات و اسباب و عللی که به اینجا منجر شده می‌گذریم و بالاخره این واقعیت را می‌پذیریم که چنین چیزی هست. البته کسانی هستند که دلشان نمی‌خواهد بپذیرند کما اینکه اصلاً مسئله توطئه‌های خارجی را هم نمی‌خواهند بپذیرند و هنوز هم می‌گویند این‌ها توهم است، مسئله تهاجم فرهنگی هم در کار نیست، این‌ها ارتباط فرهنگی است، خیلی طبیعی است که کسی قصد سویی نداشته و کم‌کاری هم نشده است، این‌ها ارتباطات طبیعی است، اختلاط فرهنگ‌ها همین چیزها را خودبه‌خود می‌آورد و مفرّی هم از آن نیست. در مسائل سیاسی هم می‌گویند بله، اختلافات سیاسی هم هست و چیز تازه‌ای نیست، نه توطئه‌‌ای در کار است و نه دشمنی دخالت دارد.

از آن‌ها که بگذریم بعضی از مسئولانی که به‌اصطلاح خودی هم هستند آن‌ها هم نمی‌خواهند قبول کنند که ما در زمینه فرهنگ کم کار کرده‌ایم و اگر یک برنامه‌ریزی حساب‌شده‌تری بود ـ اگر است دیگرـ ما با بعضی از این بحران‌های فرهنگی مواجه نبودیم و حتی شاید بحران‌های سیاسی هم به این شدت نبود ولی به‌هرحال چیزی است که هست و نمی‌شود آن را انکار کرد. سؤال این است که ما در مقابل این وضعیت چه وظیفه‌ای داریم؟

وظیفه ما برای حفظ و اشاعه فرهنگ اسلامی

خدا را شکر می‌کنیم که مایی که داریم این حرف را می‌زنیم ـ بنده از زبان شما این حرف را می‌زنم ـ ­­خداوند متعال دینمان را حفظ کرده و به برکت خون‌های شهدا، ما در میان امواج سرکش این توفان‌های وحشتناک، سالم مانده‌ایم؛ ولی خب ناظر هستیم و می‌بینیم که جوان‌های ما، دخترها و پسرهای ما، گروه‌گروه در کام این امواج فرو می‌روند. از یک طرف ازلحاظ احساس عاطفی دینی و ملی‌مان نگران هستیم که این‌همه سرمایه‌های عظیم انسانی را از دست می‌دهیم که هر کدامشان می‌توانند منشأ‌ چه آثار و برکاتی برای کشور باشند اما وقتی مبتلا به فساد فرهنگی و اخلاقی می‌شوند همه چیز به باد می‌رود و از یک طرف هم نگران این هستیم که هزینه‌هایی که برای این انقلاب صرف شده و بالاتر از همه خون‌های پاکی که در این راه ریخته شده، از آن‌ها آن‌گونه که بایدوشاید بهره‌برداری نشده و در معرض این است که خدای‌نکرده در آینده دوری هدر برود. مسئله این است که ما چه باید بکنیم؟

اگر نسبت به دیگران می‌بایست قضاوت و بحثی کرد فعلاً جای آن نیست و نه می‌خواهیم کسی را محکوم کنیم و نه خودمان را تبرئه کنیم، چه‌بسا خود ما هم کوتاهی‌هایی داشته‌ایم و چه‌بسا دیگران هم مسئولیت‌هایی داشته‌اند که عمل نکرده‌اند. به عنوان یک تمثیل، ما باید خودمان را مثل کسانی فرض کنیم که در کنار یک دریای خروشانی که دارد شناگرهای ناوارد و ناآشنا را به کام خودش فرومی‌برد و غرق می‌کند متصدی نجات غریق هستند. ما این مسئولیت به دوشمان آمده است که سعی کنیم از غرق شدن آن‌ها جلوگیری کنیم و هر چه می‌توانیم آن‌ها را نجات بدهیم. بالاخره وجود این دریای خروشان و این توفان یک واقعیتی است. عواملی هم وجود داشته است که این وضعیت به وجود بیاید و فعلاً از دست ما خارج است. بالاخره آخرینش که این گسترش اینترنت و تلفن‌های همراهی است که جانشین اینترنت است دیگر همه چیز را از میان برداشته است، حجاب‌های حاجز و همه پرده‌ها را برداشته و پشتوانه همه این‌ها هم دستگاه عظیم استعمار است که با همه وجودش کمر بسته است که این انقلاب را به شکست بکشاند که البته ان‌شاءالله هرگز نخواهد توانست.

بایسته‌های انجام فعالیت‌های فرهنگی

یک نجات‌غریق چه کار باید بکند؟ کسی که مسئول نجات غریق است اولاً خودش چه شرایطی باید داشته باشد و بعد چگونه باید عمل کند؟ آیا ممکن است یک کسی که می‌خواهد غرق‌شده‌ای را نجات بدهد خودش شنا بلد نباشد؟ چگونه می‌خواهد دیگری را نجات بدهد؟ اولین شرط این است که آن‌قدر بر شناگری تسلط داشته باشد که نه‌تنها خودش غرق نشود بلکه بتواند دست دیگری را هم بگیرد و در بین این امواج به ساحل برساند. یک قدرت مضاعفی می‌خواهد. تنها بلد بودن شنا برای خودش کافی نیست. یک شناگر ماهری می‌خواهد که بتواند کس دیگری را هم از وسط امواج نجات بدهد؛ بنابراین نه‌تنها ما باید فن شناگری را بلد باشیم بلکه باید فن نجات دادن دیگران را هم یاد بگیریم و این تعارف برنمی‌دارد. اگر کسی هزاری یک استاد دانشگاه باشد، مهندس باشد، پروفسور باشد، پزشک باشد، مخترع باشد، هر چه باشد اما اگر شنا بلد نباشد کسی را نمی‌تواند نجات بدهد. حالا هر چیز دیگری را می‌خواهد بلد باشد. در هر پایه‌ای از علم و ثروت و مهارت هم که باشد اما اگر شنا بلد نباشد کسی را نمی‌تواند نجات بدهد.

او نه‌تنها برای نجات خودش باید شنا یاد داشته باشد بلکه برای نجات دیگران باید شناگری باشد که مهارت نجات‌ دادن را هم فرا گرفته باشد. غیر از این یک جنبه شخصیتی و روانی خاصی هم باید داشته باشد چون بالاخره این کار، ریسک دارد. همین نیست که آدم خوشش بیاید و دوست داشته باشد که برود شنا کند. آدم ممکن است شناکردن خودش از روی هوس و تفریح باشد اما آن کسی که می‌آید اینجا متصدی می‌شود که غریق را نجات بدهد این باید آماده ریسک کردن باشد. بالاخره ممکن است در این جریان، خطری متوجه خودش یا متوجه آن غریق بشود و این نگرانی برای او بماند.

اگر کسی هزاری مهارت شنا داشته باشد اما حاضر به ریسک نباشد، بگوید سری که درد نمی‌کند برای چه دستمال ببندیم؟! برویم دنبال کارمان، درسمان را بخوانیم، به ما چه که حالا غرق شد یا نشد؟! می‌خواست شنا یاد بگیرد که غرق نشود! این هم بالاخره نتیجه‌ای نمی‌دهد و بالاخره کسی نجات پیدا نمی‌کند.

پس ما به کسانی احتیاج داریم که هم مهارت نجات دادن را یاد گرفته باشند و هم انگیزه این کار را داشته باشند که این ریسک را بکنند، وقت را صرف کنند، از خودشان مایه بگذارند و سختی‌هایش را تحمل کنند و اتهاماتشان را به جان بخرند. جمع بین این صفات، کار آسانی نیست و داوطلب آن هم زیاد نیست ولی خداوند متعال همیشه در همه زمان‌ها در میان همه اقوام و ملل، کسانی را ذخیره فرموده که چنین استعدادها و چنین انگیزه‌هایی را داشته باشند و آن‌ها را برای آن مقامات قربی که مخصوص اولیای خودش است انتخاب می‌کند. پاداشی که خدا به چنین کسانی می‌دهد با هیچ عبارتی قابل مقایسه نیست.

ارزش هدایت انسان‌ها

این حدیث را همه شنیده‌اید که پیغمبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله به امیرالمؤمنین‌صلوات‌‌الله‌‌علیه فرمودند که اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت کند از آنچه خورشید بر آن تابیده برای تو بهتر است!

خورشید بر چه چیزهایی می‌تابد؟ بر همه چیزهایی که روی زمین هست. همه چیز یعنی همه چیز. آن هم پیغمبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله به علی‌علیه‌‌السلام می‌فرماید؛ بنابراین اگر هر یک از ما این توفیق را داشته باشیم که یک نفر را هدایت کنیم یعنی یک نفر را از این منجلاب نجات بدهیم به فرموده پیغمبر اکرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله برای ما از همه آنچه روی زمین است ارزشش بیشتر است. البته دلیل عقلی هم دارد، حالا ما در مقام توضیح نیستیم و شما هم نیازی به این توضیح ندارید.

بنابراین شما عزیزان باید اول خدا را بسیار شکر کنید که در میان میلیاردها انسان، شما را برای این کار برگزید و این توفیق را به شما داد که اول این شنا را برای خودتان یاد بگیرید، بعد مهارت نجات دادن دیگری را و به‌هرحال در این مسیر قدم بردارید. اگر این کار فراگیری شنا و فراگیری مهارت نجات دادن، احتیاج به آموزش دارد که البته احتیاج به تمرین دارد، احتیاج به صرف وقت دارد، احتیاج به نیروی انسانی دارد، احتیاج به مدیریت دارد. تا این‌ها نباشد این کار انجام نمی‌گیرد. یک وقت یک نفر می‌خواهد کاری را انجام بدهد. یک وقت یک نهادی می‌خواهد برای این کار آماده شود. هرگونه خدمتی که در این مسیر انجام بگیرد یکی از بهترین توفیقاتی است که خداوند متعال به بنده‌ای از بندگانش داده است.

مقایسه ارزش هدایت انسان‌ها با ارزش نجات جان آن‌ها

بنابراین اول باید خدا را بسیار شکر کرد. دوم اینکه درباره اهمیت این کار خوب فکر کنیم که این را سر دستی نگیریم و سهل‌انگاری نکنیم. مسئله بسیار مهم است. در نجات غریق، محسوس است که بالاخره یکی دارد می‌میرد، او را نجات دادم، زنده شد، کانه جان او را خریدم. در اینجا آن‌چنان محسوس نیست اما قطعاً اهمیت این بسیار بیشتر از آن است برای اینکه آن کسی که نجات پیدا کرده است حالا من جانش را نجات داده‌ام، چه‌بسا چندان کمکی به سعادتش نکنم. ممکن است یک آدم فاسق و جاهلی هم باشد که وقتی هم که زنده بماند بر گناهش افزوده می‌شود، بعد هم جهنمش بیشتر بشود. حالا من قصد خوبی داشته‌ام و ثواب خودم را خواهم برد اما معلوم نیست که چندان خدمتی هم به او شده باشد اما اینجا وقتی کسی را از گمراهی نجات بدهید بی‌نهایت برای او ارزش خریده‌اید، برای او حیات طیبه ابدی خریده‌اید. این اصلاً با نجات یک انسان از مرگ قابل مقایسه نیست.

وقتی انسان اهمیت کار را فهمید آن وقت آماده می‌شود که برای آن، سرمایه‌گذاری شایسته‌ای بکند و برای کار، قداستی قائل می‌شود که همه سختی‌ها را برای آن قابل‌تحمل می‌بیند. اگر یک جایی به انسان بی‌اعتنایی می‌کنند به شخصیت انسان برمی‌خورد. اگر یک جاهای دیگری بود آدم رها می‌کرد و می‌رفت؛ چرا بمانم که به من توهین کنند، قدر من را ندانند، قدرشناسی نکنند، برای چه بمانم؟! اما وقتی فهمید که برای چه هدف مقدسی است یا کارش چه قدر ارزش دارد بسیار بیش از این‌ها برای او آسان می‌شود. اگر از او قدردانی نشود و کسی از او تشکر نکند، حتی به او توهین هم بکنند، می‌گوید من می‌دانم این کاری که دارم می‌کنم چه قدر ارزش دارد. در یک بیان ساده‌ای برای ما این بیان می‌تواند بسیار مؤثر باشد که آدم بداند یک کاری می‌کنم که دل امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف شاد بشود.

فرصتی برای شاد کردن قلب امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف

در میان امثال شما کسانی هستند که اگر بدانند دل مقام معظم رهبری یک لحظه از آن‌ها خوشحال شده است در پوست خودشان نمی‌گنجند که یک کاری کردیم که یک لحظه ایشان شاد شد و یک لبخندی بر لبان ایشان نقش بست. من می‌دانم کسانی هستند که برای این ارزشی قائل هستند که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست. آن وقت مقام معظم رهبری نسبت به امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف چه نسبتی دارند؟! اگر کسی بداند یک کاری کرده که قلب مقدس امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف را شاد کرده، دیگر در دنیا چه چیزی می‌خواهد؟! چه کمبودی احساس می‌کند؟! و این آن وقتی است که انسان ارزش کار را درست درک کرده باشد و باور کند.

بنابراین توصیه بنده این است که اولاً هیچ‌گاه به یک حدی از معلومات اکتفا نکنید. سعی کنید هر روز بر معلوماتتان افزوده شود و یک برنامه‌ای برای مطالعه داشته باشید. اگر دوره‌های تکمیلی میسر شد ادامه بدهید. مطالعات جنبی که باعث افزایش معلوماتتان بشود این‌ها همان فن مهارت است. هر چه انسان مهارت نجات را بیشتر پیدا کند افراد را بهتر می‌تواند نجات دهد و کم‌تر ممکن است به خطر بیفتد. اگر ضعف داشته باشد ممکن است یک وقت خودش هم غرق بشود. اگر مهارت انسان بیشتر باشد هم خودش سالم‌تر می‌ماند و هم دیگران را بهتر می‌تواند نجات بدهد. این مهارت برای شما در سایه مطالعه و درس و تحقیق است. پس این را قدر بدانید و ثانیاً برای پیشرفت کار، واقعاً خالصانه و مخلصانه حساب خودتان را با امام زمانتان باز کنید. اینکه دیگران خوششان بیاید یا نیاید، قدردانی بکنند یا نکنند مهم نیست. مخصوصاً این‌که دوره‌اش هم محدود است. خود این یک تمرینی می‌شود که انسان بتواند عمرانه یک چنین رابطه‌ای را با امام زمانش برقرار کند که هر روز که بلند می‌شود در دلش بگوید آقا! من برای نوکری شما از خواب بلند شده‌ام. شب هم حساب کند که در این نوکری چه قدر صادق بوده است. در چنین زندگی‌ای آن‌قدر شادی و لذت پیدا می‌شود که با هیچ لذتی قابل مقایسه نیست.

الآن فرصت خوبی برای این تمرین است. شما در این مدت کوتاه، از اول عهدتان را با امام زمانتان ببندید که ما می‌خواهیم در یک راهی قدم بگذاریم که شما خوشحال باشید. این کار هر سختی‌ای هم که داشته باشد تحمل می‌کنیم و هیچ چشمداشتی هم به هیچ کس نداریم. آن وقت یک لحظه کار شما ارزش یک عمر را پیدا می‌کند و خود این به شما یک مهارتی می‌دهد که برای تمام زندگی بتوانید چنین رابطه‌ای را با امامتان برقرار کنید و آن وقت مشمول دعا و عنایات آن بزرگوار قرار بگیرید.

امیدواریم خداوند متعال این توفیق را به همه ما مرحمت کند که اماممان را بهتر بشناسیم، بیشتر طالب شادی و سرور آن حضرت باشیم و راه خدمت کردن به ایشان را بهتر یاد بگیریم. یکی از نمونه‌های رضایت ایشان رضایت نایب ایشان است. هر وقت در قیافه ایشان احساس کردیم که از کار ما راضی است این را نشانه این بگیریم که نشانه‌ای است از رضایت کسی که او هم خادمی از خادمانش حساب می‌شود.

آرزوی شهدا

امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه درباره امام زمان‌عجل‌‌الله‌‌فرجه‌‌الشریف می‌فرمود روحی لِتُرابِ مَقْدَمِهِ الفِداء. این تعبیر آن‌قدر معروف شده است که ما درست فکر نمی‌کنیم معنایش چیست. امام‌رضوان‌الله‌علیه در نامه‌ها و در سخنرانی‌هایش می‌گوید جان من فدای خاک پای او! نمی‌گوید فدای جان او. ما ممکن است این چیزها را برای تعارف به همدیگر بگوییم که من خاک پای تو هستم! تازه نمی‌گوییم جانم فدای خاک پای تو اما امام از عمق دلش می‌گوید و تعارف نمی‌کند، می‌داند که این چه مقامی است که اگر کسی جانش فدای خاک پای او بشود چه شرفی کسب کرده است. آن وقت ما اگر بدانیم کاری کرده‌ایم که او از ما راضی بشود دیگر دنبال چه می‌گردیم؟! دیگر زندگی را برای چه می‌خواهیم؟! این آن حالتی است که بچه‌های جبهه در خط مقدم، وقتی‌که عاشقانه برای شهادت می‌رفتند این حالت را داشتند. چه می‌خواستند؟!

شما می‌دانید که خیلی‌ها در وصیت‌نامه‌هایشان تصریح کرده‌اند که آرزویشان این است که در یک حالی جان بدهند که سرشان روی دامن سیدالشهداصلوات‌‌الله‌‌علیه باشد! همین. همه چیزش را دارد می‌دهد، خودش، پدر مادر، برادر، زن، بچه، عمرش را در این لحظه دارد تقدیم می‌کند در مقابل چه؟ در مقابل یک لبخند آقا سیدالشهدا‌صلوات‌‌الله‌‌علیه!

لبخند سیدالشهدا‌صلوات‌‌الله‌‌علیه؛ پاداش هدایت انسان‌ها

کسی که در این راه‌ها این حالت را داشته باشد عیناً مثل آن‌هاست. آن جا رضایت امام را در این می‌دید که جان بدهد، اینجا رضایت امام را در این می‌بیند که این کار و این خدمت را انجام بدهد و دوستان سیدالشهدا‌صلوات‌‌الله‌‌علیه را از گمراهی نجات بدهد. آن وقت زندگی آدم ارزش پیدا می‌کند و اصلاً می‌فهمد زندگی یعنی چه؛ یعنی جان دادن برای یک لبخند؛ و این چیزی است که ان‌شاءالله خدا برای شما میسر کرده است؛ اگر قدرش را بدانیم!

از خداوند متعال درخواست می‌کنیم روح امام و شهدا را با انبیا و اولیا محشور بفرماید.

قلب مقدس ولی عصرارواحنافداه را از همه راضی و خشنود کند.

سایه مقام معظم رهبری را بر سر همه ما مستدام بدارد.

توفیق خدمت شایسته و مقبول را به همه ما عنایت بفرماید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

برای خواندن گزارش خبری این جلسه اینجا را کلیک کنید!

 

پرونده ویژه: