بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَةُ وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین
از اینکه موفق شدیم در اینجا خدمت برادران برسیم و تجدید دیدار، تجدید تعهد و مسئولیتها و آشنا شدن به آنچه میبایست بیشتر آشنا شویم حاصل شد خدا را شکر میکنیم و امیدواریم که روزبهروز در شناختن وظایف و انجام آنها موفقتر باشیم.
بنده اگر خودم را معیاری برای درک موقعیت امثال خودم قرار بدهم که این به طور طبیعی انجام میگیرد یعنی معمولاً آدم دیگران را به خودش قیاس میکند، فکر میکنم که همه ما به مسئولیتی که داریم و این مسئولیت تابع موقعیت خاصی است که خداوند متعال مرحمت فرموده، به این مسئولیت، درست توجه نمیکنیم.
اساساً انسان در عالم خلقت جایگاه بسیار ممتازی دارد که کمتر به آن جایگاه خودش توجه میکند. اهمیتی که خلقت انسان در عالم آفرینش دارد و نقشی که انسان به عنوان خلیفة الله میتواند ایفا کند، غالباً از این نقش غافل هستیم و بعد نقشهای ویژهای که بعضی از انسانها دارند. این یک مسئولیت کلی است که همه انسانها به دوش کشیدهاند؛ وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا.[1]
غیر از آن امانت کلی الهی که به دوش همه انسانها هست، بعضی از انسانها امانتهای خاصی را به صورت داوطلبانه پذیرفتهاند که البته تجسمی از آن امانت در شرایط خاص و برای یک قشر خاص است. حالا از کلیگویی و مقدمات صرفنظر کنیم و سراغ اصل مطلب برویم.
ما آخوندها و روحانیان، کسانی که به تحصیل علوم دینی پرداختهایم، یک مسئولیت بزرگتری را بیش از دیگران برای خودمان خریدهایم که باید به اهمیت این وظیفه و این مسئولیت، بیشتر توجه داشته باشیم. در یک جمله میتوانیم بگوییم که همه مسئولیتهای صدها هزار یا بیشتر پیامبر الهی که معروفش 124 هزار است و مسئولیتهای اولیا و بندگان شایسته خدا در طول تاریخ بشریت، این مسئولیتها متراکم شده و در شرایط فعلی بر دوش من و شما گذاشته شده است و ما به عنوان یک قشر خاصی از جامعه که آشنایی بیشتری با معارف الهی کسب کردهایم این مسئولیت را پذیرفتهایم. حالا اینکه به آن مسئولیت و درجه اهمیتش چقدر آگاهی داریم آن یک مسئله دیگری است ولی اجمالاً این مسئولیت را پذیرفتهایم که کار انبیا و اولیاء خدا را دنبال کنیم و حالا که آنها در جامعه حضور ندارند ما از آنها نیابت کنیم. شاید یک معنای اَلْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ اَلْأَنْبِيَاءِ،[2] هم همین باشد.
ما هرقدر درباره اهمیت این موضوع فکر کنیم زیاد نیست که عالم آفریده شده برای اینکه انسانی پدید بیاید؛ همه انسانها باید به وسیله انبیا راهنمایی شوند؛ انبیا آمدهاند و وظیفه خودشان را به نحو احسن ایفا کردهاند و امانتی را به نام دین و معارف حقه الهی در دست مردم گذاشتهاند و امروز ما حاملان این امانت هستیم. اگر ما در حفظ این امانت، ابلاغ این امانت به مردم جهان یعنی به کل بشریت و حفظ آن برای نسلهای آینده کوتاهی کنیم به تمام دستگاه نبوت و ولایت خیانت کردهایم و خونهای پاک شهیدانی که از آغاز خلقت انسان تا کنون برای راه خدا ریخته شده را به سهم خودمان هدر دادهایم! دیگر بستگی دارد به اینکه چه اندازه معرفت داشته باشیم، چه اندازه شعور داشته باشیم، چه اندازه درک مسئولیت کنیم و چه اندازه بخواهیم که این مسئولیت را بشناسیم، عمل کنیم و به آن پایبند باشیم.
آن کسانی که از مسئولیت فرار میکنند و دلشان میخواهد آزاد باشند و به دلخواه خودشان زندگی و رفتار کنند درباره این مسائل هم فکر نمیکنند. اگر درسی میخوانند یک نوع اشتغال و سرگرمی است و اگر یک پستی از روحانیت را میپذیرند به عنوان یک حرفه و شغل است؛ اما آن کسانی که حاضر هستند سختیهای تکلیف را تحمل کنند و به مشکلاتش پایبند باشند آنها میتوانند فکر کنند که این چه تکلیف عظیمی است و انجام این تکلیف چه شرایطی را ایجاب میکند.
از این جملاتی که عرض کردم خواستم توجه شما عزیزان را جلب کنم به اینکه هرکدام از شما بهتنهایی و یا چند نفر چند نفر با هم فکر کنید و بیندیشید که چه مسئولیت عظیمی روی دوشتان هست؛ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا.[3] خیال نکنید که شما یک افراد سادهای هستید، پسر فلان عطار و قصاب و بقال و یا پسر فلان روحانی هستید و چندی در حوزه قم درس خواندهاید و بعد هم مثلاً آخوند یک شهر، واعظ و امام جماعتی میشوید و یک کار سادهای است. مسئله بسیار فراتر و بالاتر از اینهاست. این شما هستید که اگر مسئولیت خودتان را درک کنید و درست عمل کنید به سهم خودتان میتوانید تحول عظیمی در عالم پدید بیاورید. به عنوان نمونه، یک فرد ما وظیفهاش را شناخت و عمل کرد و دیدید که در عالم چه کار کرد!
البته نمیگویم که استعداد همه یکسان است و همه میتوانند مثل ایشان باشند ولی این حقیقتِ قابل تشکیک را میتوانند در خودشان تحقق ببخشند و هرکسی به اندازه ظرفیت خودش میتواند مرتبهای از این حقیقت را دارا باشد. این یک جمله که انشاءالله در ذهن آقایان میماند که در یک فرصتی، نیم ساعت، یک ساعتی وقت بگذارند و درباره این موضوع بیشتر فکر کنند که واقعاً جایگاه آنها در جهان بشریت، این جایگاهی که در آن واقع شدهاند، هم جایگاه جغرافیایی و هم جایگاه اجتماعیشان کجاست. جایگاه جغرافیاییشان هم جزئی از این جایگاه اجتماعی است؛ در چه منطقهای از جهان قرار گرفتهاند و چه شرایط فرهنگی و اجتماعیای برای آنها فراهم شده و در سایه این شرایطی که خدا برای آنها فراهم فرموده و نعمتهای مادی، معنوی و اجتماعیای که خدا به آنها عنایت فرموده است چه کارهایی میتوانند بکنند. آنوقت خواهید فهمید که چه باید بکنید. این مسئله، بسیار جدی است. من تقاضایم این است که در خصوص این مسئله عمیقتر فکر کنید و این را سرسری نگیرید.
حالا بعد از اینکه ما کمیابیش به اهمیت مسئولیتمان پی بردیم که البته همه پی بردهایم، منتها بنده عرض میکنم بیشتر دقت کنید تا این درکتان عمق بیشتر و فعالیت و تحرکتان شدت بیشتری پیدا کند، نکته دوم این است که بعد از اینکه ما خواستیم این مسئولیتمان را به انجام برسانیم، چه کار باید بکنیم؟
همه آقایان چند سالی، حالا کم یا زیاد، با مؤسسه و بنیاد و ایدهها و اندیشههایی که در این مؤسسات مطرح میشود آشنا هستند؛ مثلاً بارها گفته شده که ما سه نوع وظیفه داریم؛ یکی اینکه علوم اسلامی را خوب بیاموزیم؛ یکی اینکه از شرایط سیاسی-اجتماعی جهان و بهخصوص کشور خودمان آگاه باشیم تا بتوانیم موقعیت خودمان را درک کنیم و کلیات اسلام را بر شرایط موجود تطبیق کنیم؛ یکی هم مسئله خودسازی و اخلاق است که هم برای سعادت فردی خودمان و هم برای انجام وظیفه اجتماعیمان از ضروریات و از شرایط بسیار مهم است. این فرمول، مکرر به صورتهای مختلف گفته شده و شنیدهاید و چهبسا خودتان هم بحثهایی کردهاید. بنده باز با یادآوری این فرمولِ سه عنصری میخواهم تأکید کنم که رمز موفقیت شما در انجام مسئولیتتان این است که این فرمول را به طور کامل و جامع در نظر داشته باشید.
علت تأکید به این مسئله هم این است که وقتی یک مسئلهای در اثر شرایط خاصی ازجمله شرایط محیطی توجه انسان را بیشتر جلب میکند این توجه به آنچه مورد علاقهاش است یا به هر دلیلی توجهش به طرف آن جلب شده، انسان را از مسائل دیگری که لازم است رعایت کند غافل میکند.
این اختلاف رفتارهایی که در بین گروههای اجتماعی خودمان ملاحظه میشود همه اینها معلول سوءنیت نیست و همه اینها در اثر جهل نیست. اینگونه نیست که کسانی واقعاً بدخواه این جامعه و بدخواه انقلاب باشند و یک خط مشی خاصی را انتخاب کنند. البته افرادی هستند که خودخواهی، سودپرستی و منافع شخصیشان ایجاب میکند که از یک مسائل مهمی تغافل کنند ولی آنها خیلی زیاد نیستند. بسیاری از کسانی که خطوط مختلفی را در جامعه در پیش گرفتهاند و از آن دفاع میکنند، موقع بحث و گفتگو که بشود کلیات مسائل را قبول دارند منتها عللی موجب این شده که توجهشان به یک بُعد بیشتر جلب شود و از ابعاد دیگر غفلت کنند؛ مثلاً کسانی توجهشان به این جلب شده که باید به فقرا و به تعبیر حضرت امامرضواناللهعلیه به پابرهنگان، بیشتر رسیدگی کرد و این سرمایهداران و ثروتمندان هستند که به آنها ظلم میکنند و باید انتقام اینها را از سرمایهداران گرفت، آنهایی که سالها به مردم ظلم کردهاند را باید توی سرشان زد، اموالشان را گرفت و به فقرا برگرداند؛ مثلاً اینگونه فکر میکنند و فکر میکنند که این تنها راه اصلاح اقتصادی کشور و رساندن حق مظلوم به او است. تا حدی هم درست فکر میکنند. بالاخره مردم مظلوم از همین ستمگران جامعه ظلم و ستم دیدهاند ولی ممکن است یک مسائل دیگری هم باشد که از آن غفلت کنند که آیا راه حمایت از مظلومان همان راهی است که آنها به فکرشان میرسد یا چهبسا این راهی که آنها انتخاب میکنند بازهم دودش به چشم همان مظلومان میرود؟! گیرم چند نفر مظلوم سابق در گوشه و کنار، امروز ظالم بشوند اما همه مظلومان و عمده مظلومان باز هم دود این سیاست نادرست را به چشم خواهند دید. اینها سوءنیت ندارند. توجه به یک نکته آنها را از نکات دیگری غافل کرده است.
یا مثلاً فرض کنید ما در مؤسسه یا بنیاد توجهان به نقصهای علمی و فرهنگیای که در جامعه وجود دارد جلب میشود. خب سروکار ما با این مسائل است دیگر. این باعث میشود از مسائل دیگری هم که باید به آن توجه داشته باشیم غفلت کنیم. خب ذهن انسان محدود است. نمیتواند به همه مسائل به طور کامل توجه کند. توجه زیاد به یک جهت موجب غفلت از سایر جهات میشود؛ و بالاخره پرداختن به مسائل علمی و عملی، ممکن است انسان را از خودسازی غافل کند، در صورتی که همه بساط این عالم برای این است که انسان ساخته شود و به تکامل برسد و همه به خاطر دارید که حضرت امامرضواناللهعلیه در فرمایشاتشان میفرمودند: حتی تشکیل حکومت اسلامی و برقراری نظام عدل و قسط هم هدف نیست؛ هدف معرفت الله است.
شاید این جمله را بارها شنیده باشید. چون امامرضواناللهعلیه این مطلب را بیان فرمودهاند پذیرفتنش برای ما آسان است. اگر ایشان نفرموده بودند، اصلاً طرح این مطلب بسیار سنگین است.
پس مسئله خودسازی هم برای هر فرد ضرورت دارد و هم اهمیتش آن وقتی مضاعف میشود که بدانیم انجام وظایف اجتماعی هم بدون خودسازی میسر نخواهد بود؛ یعنی کسانی که حد نصاب تزکیه و تهذیب نفس را نداشته باشند و دقیقاً رعایت واجبات و محرمات را نکنند، حد نصابش این است دیگر، چنین کسانی نمیتوانند وظایف اجتماعیشان را درست انجام دهند؛ چون اولاً بسیاری از واجبات و محرمات جنبه اجتماعی دارد. وقتی کسی حدود الهی را رعایت نمیکند، طبعاً وقتی حدود مربوط به جامعه هم میشود رعایت نمیکند. چنین کسی چگونه میتواند جامعه را اصلاح کند؟! این به اندازه سهم خودش، خودش از عوامل افساد جامعه است.
از آن بالاتر، حالا به فرض اینکه در زندگی فردی خودش حدود و احکام الهی را رعایت کند، در مقام اصلاح جامعه ممکن است دچار لغزشهایی بشود که پیشبینی نکرده بوده است؛ چون آدم در زندگی فردیاش میتواند پیشبینی کند که چه مسائلی پیش میآید، خودش را آماده کند، بسازد، تمرین کند که به این لغزشگاهها نیافتد ولی وقتی یک قدرت اجتماعی به دستش آمد، حالا کم یا زیاد، آن را پیشبینی نکرده بود که با این قدرت ممکن است چه لغزشهایی برای او پیش بیاید و چون پیشبینی و تجربه نکرده بود، خودش را هم برای آن نساخته بود. آن وقت است که معلوم میشود ما چه کمبودهای اخلاقیای داریم. بعد از اینکه به آن مقام و پست برسیم یا آن مسئولیت را بپذیریم، حالا مقام و پست که میگویم حتماً مقام رهبری و ریاست جمهوری نیست، هر نوع فعالیتی که آدم باید به چهار نفر دیگر رسیدگی کند، آن وقت متوجه میشویم که چه کمبودهای اخلاقیای داریم.
این هم یک نکته که یادآوریاش مفید و بیضرر است که آقایان توجه به این سه جهت را به طور همهجانبه تمرین کنند. سعی کنند یک بُعدی نشوند و یک بینش و نگرش فراگیر نسبت به همه مسائل داشته باشند. توجه به مسائل علمی آنها را از مسائل عملی غافل نکند و توجه به هردوی اینها، آنها را از خودسازی و مسائل معنوی غافل نکند که اگر ما در هر یکی از این ابعاد غفلت کنیم همان مسئلهای که اول اشاره کردم که آن مسئولیت خودمان را نتوانستیم درست انجام بدهیم و درواقع خیانتی به دستگاه نبوت و ولایت و شهادت میشود!
نکته سومی که میخواهم روی آن تأکید کنم این است که ما غیر از وظایف فردی و اجتماعی که به عنوان یک واجب شرعی باید عمل کنیم، گاهی از یک ناحیه دیگری یک سنگینی وظایف پیدا میکنیم و یک عنوان ثانوی و مضاعف برای سنگینی مسئولیتمان پیدا میشود و آن این است که انسان در یک موقعیتی قرار بگیرد که دیگران به او چشم بدوزند، به او توجه داشته باشند و یک نوع حساسیتی، حالا مثبت یا منفی فرقی نمیکند، نسبت به او پیدا کنند.
آدم یک وقت یک مسئولیتی را عهدهدار میشود و دنبالش میرود و عمل میکند و چشمها به او دوخته نمیشود. فرض کنید آدم میخواهد به فقرا خدمت کند. شب به صورت ناشناس درِ خانهشان میرود و کمک میکند. این آدم وظیفهاش را انجام داده و جلب توجهی هم نکرده است. این را بهعنوانمثال عرض کردم؛ ولی ممکن است که ما یک موقعیتهای اجتماعیای پیدا کنیم که مسئولیتهای ما را مضاعف میکند. اینکه میگویم ممکن است، به امکان عام عرض میکنم.
باز برادران با این بحثهای قرآنی آشنا هستند که يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ؛[4] همسران پیغمبرصلیاللهعلیهوآله به واسطه حساسیتی که داشتند وظیفهشان سنگینتر میشد. اگر تقوا داشتند اجرشان دو برابر بود. اگر لغزشی هم داشتند گناه و عقابشان دو برابر بود؛ یا علمای اهل کتاب و مذاهب مختلف که مسلمان میشدند، قرآن درباره آنها میفرماید: أُولَٰئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ،[5] به خاطر اینکه اینها یکی اینکه وظیفه خودشان را عمل کردند و یکی هم اینکه برای دیگران الگو شدند و این نه به علمای کتاب، منحصر است و نه به همسران پیغمبر. هرکسی در جامعه بهگونهای باشد که مورد توجه دیگران قرار بگیرد و چشمهای دیگران به او دوخته شود، حالا دیگران یعنی کل انسانهای عالم یا همسایهاش، دوستش، اهل محلش، بالاخره بهگونهای باشد که توجه دیگران به او معطوف شود، این مسئولیت را بالا میبرد. چنین افرادی اگر رفتار صحیحی داشته باشند أُولَٰئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ.
همانگونه که خداوند متعال به همسران پیغمبر اکرمصلیاللهعلیهوآله میفرماید: لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ، اگر بنا بود به علما هم آیهای نازل شود، میفرمود لَسْتُمْ كَسَائِرِ النَّاسِ. حالا اگر آیهاش نیست ولی مضمونش در روایات هست که يُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ يُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ؛[6] مضاعف شدن هم تنها به دو برابر شدن نیست. این روایت هفتاد برابر میفرماید؛ میفرماید مسئولیت عالم هفتاد برابر سنگینتر از مسئولیت جاهل است. همینطور کسان دیگری که به نحوی در جامعه، شاخص باشند و نظرها به آنها معطوف شود، اینها مسئولیتشان سنگین میشود.
این حدیث را همه شما شنیدهاید، مضمون این حدیث و شاید عبارتهای آن هم حفظتان باشد که امام صادقصلواتاللهعليه به شیعیانشان سفارش میکردند و میفرمودند: اگر شما اهل تقوا، راستگویی، درستکاری، اخلاق و رفتار خوب باشید این موجب سرور ما میشود؛ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرُورُ؛[7] وقتی مردم رفتار شما را میبینند که شما باتقوا، راستگو و درستکار هستید و موازین شرعی را رعایت میکنید، وَ حَسُنَ خُلُقُهُ، اخلاق معاشرتتان هم اخلاق صحیحی است حالا به تعبیر خودمانی باعث سرفرازی ماست. وقتی ما میشنویم که شما در میان مردم اینگونه رفتار میکنید و مردم رفتارتان را میبینند و میگویند هَذَا جَعْفَرِیٌ؛ این جعفری است که اینگونه رفتار میکند و هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛ اینها دستپرورده جعفر هستند، یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ السُّرُورُ؛ این موجب شادی قلب من میشود.
اما اگر رفتاری غیر از این داشتید - این از ادب کلام است که چیزهای زشت را به زبان نمیآورند، نمیفرمایند اگر فسق داشتید، نمیفرمایند اگر بداخلاقی داشته باشید، نمیفرمایند اگر حقوق مردم را رعایت نکردید بلکه میفرمایند اگر غیر از این بود- میفرمایند اگر غیر از این بود دَخَلَ عَلَیَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ؛ این موجب ننگ ما و عار ماست! وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ! میگویند تربیت جعفر را ببین! اینها دستپروردههای جعفر بن محمد هستند! با این کار نهتنها به خودتان ظلم کردهاید و وظیفه خودتان را به جا نیاوردهاید بلکه آبروی تشیع را از بین بردهاید!
همه ما میدانیم، حالا اگر دیگرانی که به مقامات اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين آشنا نیستند خیال کنند که یک این تعبیرات العیاذ بالله نوعی خودخواهی است ولی ما که میدانیم امام معصوم برای شخص خودش چیزی نمیخواهد. اگر سُرور پیدا میکند از اینکه بگویند هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ، به خاطر این است که به این وسیله راهی برای هدایت مردم باز میشود و دیگران تشویق میشوند که به این راه و به مذهب اهلبیت گرایش پیدا کنند برای اینکه آثار خوبش را میبینند. سرورشان به این خاطر است؛ و آنوقتی هم که میفرمایند این موجب ننگ ما و عار ماست آن هم نگرانیشان از این است که مذهب، لکهدار شود و راه حق، بدنام شود. آنها نگرانیشان از این نیست که شخص خودشان بدنام شوند. آنها خودشان را برای خدا و برای اسلام میخواهند.
ما متوجه باشیم که تشیع را، اهلبیت را، مؤسساتی که وابسته به خاندان اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين است را، حوزه علمیه را و روحانیت را بدنام نکنیم. غیر از آن وظایفی که داریم، هم خودسازی برای خودمان به عنوان یک وظیفه شخصی، هم به عنوان وسیلهای برای اصلاح دیگران و انجام وظایف اجتماعیمان، به این نکته توجه داشته باشیم که بار ما از یک جهت باز سنگینتر میشود به خاطر اینکه مورد توجه دیگران واقع میشویم. چشمها به اینها دوخته شده است که ببینند آیا اینها خوب رفتار میکنند یا بد. اگر رفتارشان خوب بود، دیگران هم تشویق میشوند و باعث این میشود که راه حق و شیوه درست رواج پیدا کند اما اگر رفتارشان نادرست بود، باعث این میشود که دیگران هم زده شوند، بگویند اینها را ببین! اینها هم فضلای حوزه علمیه قم! یا محصلان موسسه در راه حق! یا بنیاد باقرالعلوم! و امثال اینها.
شما را به هر عنوانی که بشناسند، توجه به شما موجب این میشود که مسئولیتتان سنگینتر شود؛ یعنی علاوه بر حفظ آبروی خودتان به عنوان یک فرد مسلمان، به عنوان اینکه شیعه هستید، به عنوان اینکه وابسته به روحانیت هستید، مسئولیتتان مضاعف میشود.
اگر خداینکرده بهگونهای باشید که رفتار زنندهای از شما سر بزند و دیگران ببینند و بشنوند و آنوقت بگویند: هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ! ببینید که قلب مقدس ولی عصرارواحنافداه نسبت به شما چه خواهد شد؟! آیا یَدْخُلُ عَلَیه مِنْهُ السُّرُورُ یا العیاذ بالله دَخَلَ عَلَیه بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ؟! ببینید مایه آبروی امام زمانعجلاللهفرجهالشریف هستید یا موجب ننگ و عار هستید؟!
عموم مردم امام زمانعجلاللهفرجهالشریف را با شما میشناسند، پیغمبر اسلام را با مسلمانها میشناسند؛ میگویند اینها اتباعش هستند. ائمه شیعه را با شما شیعهها میشناسند و میگویند هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ؛ این تربیت جعفر است. این است که باید توجه داشته باشید که مسئولیتتان از این لحاظ، باز سنگینتر از دیگران است به خاطر اینکه رفتار شما زیر ذرهبین است. رفتارتان اگر خوب باشد وسیله خوبی برای تبلیغ است و بدون اینکه زحمتی بکشید یا مستقیماً فعالیتی بکنید همان راه رفتنتان و حرف زدنتان و نشستوبرخاستتان بهترین تبلیغ است؛ و اگر خداینکرده برعکس باشد، بدون اینکه شما قصد تخریب دین و روحانیت و تشیع را داشته باشید عملاً این کار را میکنید و به حسابتان مینویسند. اگر بگویید ما که قصد تخریب نداشتیم! جواب طلبگیاش را میدهند که این قصد قهری است، تفصیلاً لزومی ندارد که آدم قصد کند، این اثری است که بر رفتار شما مترتب میشد. اگر فکر میکردید میدانستید که بله، واقعاً این رفتار این اثر را دارد اما غفلت و توجه به یک امور دیگر باعث این شد که از این مسئله غفلت کنید. اگر از شما بپرسند و شما کلاهتان را قاضی کنید خودتان خواهید گفت که بله، واقعاً این رفتار ما آن اثر بد را داشته و ما میتوانستیم از این اثر بد جلوگیری کنیم. پس مسئولیتش به دوشتان هست.
امیدواریم که همه ما با توفیقات الهی رفتارمان بهگونهای باشد که مایه سرفرازی اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين و امام زمانعجلاللهفرجهالشریف و رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبر معظم فعلیمان و موجب آبروی این نظام باشیم و بتوانیم هم با گفتارمان، هم با بحث و تعلیممان و هم با رفتارمان دین حق، مذهب حق و آئین حق را عملاً تبلیغ کنیم و رسالت خودمان را به نحو احسن انجام دهیم.
وَفَّقنا الله و ایّاکم لِما یُحِبُّ و یَرضی
وَالسَّلَامُ عَلَیْكُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ
[1]. احزاب، 72.
[2]. کافی، ج 1، ص 32.
[3]. سبأ، 46.
[4]. احزاب، 32.
[5]. قصص، 54.
[6]. کافی، ج 1، ص 47.
[7]. کافی، ج۴، ص ۴۴۹.