قرآن؛ راهکار اساسی در صیانت از دین و پاسخ به شبهات

در ديدار اساتيد معارف مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) (گروه معارف)
تاریخ: 
شنبه, 24 آذر, 1397

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

الْحَمْدُ للهِ رَبِّ العَالَمِین وَصَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَفِی کُلِّ سَاعَةٍ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

خداوند متعال را بی‌‌شمار سپاس می‌‌گوییم که توفیقات ویژه‌‌ای عنایت فرمود و ما هم از نعمت‌‌هایی که در بین میلیاردها انسان، گروه اندکی بالفعل از آن برخوردار می‌‌شوند متنعم شدیم.

قرآن؛ کامل‌‌ترین کتاب برای هدایت انسان‌‌ها

نکته اول عرایضم این است که ما هیچ نعمتی را برای عموم انسان‌‌ها و به‌‌خصوص عموم مسلمان‌‌ها مثل نعمت قرآن کریم نمی‌‌شناسیم. قرآن ازلحاظ اتقان آن‌‌چنان مقامی دارد که حتی گاهی پیغمبری پیغمبر هم از راه قرآن اثبات می‌‌شود؛ اول اثبات می‌‌شود که قرآن کلام الهی است؛ بعد نتیجه گرفته می‌‌شود پس آن کسی که آن را دریافت کرده پیغمبر خداست. ما هیچ منبع دیگری را برای شناخت، با این وسعت و با این اتقان که بشود به آن استناد کرد نمی‌‌شناسیم. البته عقل دلیل بسیار قویی است. این مطلب را هم باید با عقل درک کنیم اما این چیزی نیست که احتیاج به کسب زیاد داشته باشد و آن اندازه‌‌ای که برای اثبات این‌‌ها لازم است همان بدیهیات عقل است. به عنوان یک منبعی که باید روی آن کار کرد و از آن استفاده کرد، متقن‌‌ترین آن‌‌ها قرآن است و بعد هم سنت قطعی.

از لحاظ غناء هم شاید ما هیچ منبعی نداشته باشیم که این همه مسائل وسیع را با روش‌‌های مختلف برای هدایت بشر ارائه کند؛ از بحث درباره خدا و توحید گرفته تا کیفیت معاشرت ساده مؤمنان با همدیگر یا حتی کیفیت انفاق؛ اینکه اصل انفاق، واجب یا مستحب است و ثواب دارد و تشویق به انفاق با این بیانات که‌‌ کسانی که انفاق نمی‌‌کنند مگر خدا را بخیل می‌‌دانند؟! در کنار همه این‌‌ها باز می‌‌فرماید وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا؛[1] اما باز هم این حدی دارد؛ در انفاق خیلی هم زیاده‌‌روی نکن که باعث این بشود که برای نیازهای ضروری بعدی دست خالی بمانی! منظور من این است که تا این نکته‌‌های دقیق را در آموزه‌‌های قرآن ملاحظه می‌‌کنیم که هرچه فکر کنیم و اگر هر روز هم فکر کنیم باز یک نکته‌‌های جدیدتر و لطیف‌‌تری به دست می‌‌آوریم که در هیچ کتابی چنین نمونه‌‌هایی وجود ندارد. این از لحاظ غنای مطالب.

از لحاظ تأثیر هم بیانات قرآن به‌‌گونه‌‌ای است که نهایت اصول تعلیم و تربیت و فصاحت و بلاغت و نکته‌‌هایی که در تعلیم و تربیت مؤثر است همه این‌‌ها به حد اعلاء رعایت شده است. حالا اگر ما بعضی از آن‌‌ها را نفهمیدیم نقص فهم ما است وگرنه قرآن از این‌‌ها کمبودی ندارد.

با توجه به این‌‌ها، نکته اول این است که مهم‌‌ترین منبعی که ما باید بشناسیم و درباره آن کار کنیم و به دیگران ارائه بدهیم قرآن است. این از همان واضحاتی است که همه ما می‌‌دانیم اما جا دارد که جهت وضوح و نکته‌‌های آن را بیشتر دقت کنیم. این عنصر اول از این فرمول.

بی‌‌مهری مسلمانان نسبت به قرآن!

نکته دوم این است که این کتاب، با عظمت و با برکات بی‌‌شمار خودش از طرف مسلمانان و علاقه‌‌مندان به قرآن هم همیشه مورد بی‌‌مهری بوده است! در صدر اسلام هم کسانی بودند که برای حفظ قرآن خیلی تلاش می‌‌کردند، حافظان قرآن بودند اما آنچه می‌‌بایست در اطراف آن فکر کنند، ریزه‌‌کاری‌‌ها را درک کنند، بهتر بفهمند، بهتر تعلیم بدهند و بعد بهتر عمل کنند، این همیشه مورد کم لطفی و کم مهری بوده است تا آنجا که باز خود قرآن نقل می‌‌فرماید که روز قیامت، پیغمبر اکرم‌‌صلی‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه‌‌‌‌و‌‌آله از همین مؤمنان و یاران خودشان پیش خدا گله می‌‌کنند؛ وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا؛[2] بسیار جای شرمندگی است! و این عنایتی که قرآن دارد که این مطلب را جزو آیاتی قرار داده که همه مردم باید بخوانند و باید توجه داشته باشند که پیغمبر روزی از همه مردم گله خواهند کرد؛ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا؛‌‌ این هم نکته دوم.

اهل‌‌بیت‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليهم‌‌‌‌اجمعين؛ قرآن ناطق

نکته سوم اینکه برای فهمیدن بهتر قرآن، اولین عاملی که می‌‌تواند به ما کمک کند بیانات پیغمبر اکرم و اهل بیت‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليهم‌‌‌‌اجمعين است؛ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ.[3] اولین معلم، اولین مبیّن و اولین مفسر قرآن خود پیغمبر اکرم و اهل بیت‌‌‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليهم‌‌‌‌اجمعين هستند. الحمدلله همه ما به‌‌خصوص ما شیعیان در طول تاریخمان بهره‌‌های وافری از سنت و کلمات اهل بیت‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليهم‌‌‌‌اجمعين برده‌‌ایم اما از این حیث که این کلام، مفسر این آیه است و این مطلب و این نکته از این آیه استفاده می‌‌شود کم کار کرده‌‌ایم. ممکن است مطلبی را به عنوان تعبدی که چون پیغمبر فرموده و چون ایشان معصوم هستند پذیرفتیم یا چون اطاعت پیغمبر واجب است و ایشان فرمودند این کار را بکنید بگوییم چشم اما تلاش برای فهم اینکه این آیه قرآن این را می‌‌گوید و این به این صورت از آیه استفاده می‌‌شود این یک فضیلت بالاتری است که راهی باز می‌‌شود برای اینکه در موارد مشابه آن، خود ما هم بتوانیم از این راه استفاده کنیم.

مهجوریت علوم قرآنی در حوزه‌‌های علمیه

در کنار آن مهجوریتی که خود قرآن تصریح می‌‌کند، یک مهجوریتی هم هست که همه جا نمی‌‌شود گفت و آن مهجوریتی است که از ناحیه ما پیدا شده است! در بین جمعیت هشتاد میلیونی کشور ما، مثلاً‌‌ حدود 80000 نفر یعنی هر 1000 نفر یک نفر، این‌‌ها متصدی شده‌‌اند که دین را برای مردم تبیین کنند، بشناسانند و از منابع خودش به مردم تعلیم بدهند. معنای آن این است که در مقام تقسیم وظایف زندگی اجتماعی که مهم‌‌ترین آن مربوط به آن چیزهایی است که نقش اساسی در بالفعل شدن انسان دارد که بالاترین آن خود قرآن کریم است،‌‌ حوزه‌‌های علمیه چقدر در این زمینه کوتاهی کرده‌‌اند! آن مهجوریت عامه بود که إِنَّ قَوْمِي ...؛ این مهجوریتی است که از ناحیه متصدیان و شاغلانی است که خودشان را به عنوان معلم قرآن معرفی می‌‌کنند و در دنیا هر جا انسان عاقلی درصدد تحقیق و فهم باشد اگر بخواهد قرآن را بفهمد سراغ این‌‌ها می‌‌آید چون شما متخصصش هستید؛ و ما باید اعتراف کنیم که ما در حوزه کار خودمان نسبت به قرآن چقدر بی‌‌مهری کرده‌‌ایم!

حالا این یک داستان تلخی است که یادآوری آن برای شما ضرورتی ندارد ولی هم کام‌‌ها را تلخ می‌‌کند و هم ممکن است نقل شود و سوژه‌‌ای برای دشمنان اسلام و روحانیت به دست بدهد که این‌‌ها را علیه روحانیت سوژه کنند که خود آقایان هم اعتراف کردند که ما تقصیر داریم ولی همه ما می‌‌دانیم که مقصر هستیم.

لزوم توجه به ظرفیت عظیم قرآن در پاسخگویی به نیازهای جامعه

نکته‌‌های اصلی این چهار نکته بود که چهار عنصر این فرمول بود. آن که به عنوان متمم و حاشیه این‌‌ها لازم است در نظر بگیریم این است که خداوند متعال در عصر ما عنایتی فرموده که در مقایسه با قرن قبل و شاید هم دو قرن قبل، حوزه‌‌های علمیه نسبت به قرآن بسیار پیشرفت کرده‌‌اند. کسانی که در این راه پیش‌‌قدم بوده‌‌اند آن‌‌ها حق بزرگی به گردن روحانیون،‌‌ حوزه‌‌های روحانیت،‌‌ برنامه ریزان حوزه و به‌‌خصوص ما دارند که این راه را باز کرده‌‌اند، پیشگام شده‌‌اند، پیش‌‌کسوت هستند و با اندکی مسامحه، می‌‌شود گفت ما هرچه از قرآن می‌‌دانیم از این‌‌ها یاد گرفته‌‌ایم. نمونه آن، شخص مرحوم علامه طباطبایی‌‌رضوان‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه هستند.

حالا با توجه به آن چهار عنصری که عرض کردم، نتیجه‌‌ای که خیلی ساده برای هر عاقلی قابل درک است این است که ما یک وظیفه بسیار سنگینی برای تدارک مافات و جبران کوتاهی‌‌های گذشته داریم؛ اگر بخواهیم واقعاً معارف متقنی داشته باشیم، بهترین منبع معتبر و متقن، قرآن است؛ اگر بخواهیم منبع غنی‌‌ای داشته باشیم که در همه بخش‌‌های دین، ما را راهنما باشد چیزی بهتر از قرآن نداریم؛ اگر بخواهیم برای حفظ وحدت جامعه اسلامی قدمی برداریم و همه محور واحدی برای شناخت اسلام داشته باشند باز محور واحد، قرآن است؛ اگر برای اتحاد و وحدت مسلمین هم می‌‌خواهیم قدمی برداریم بهترین راه این است که باز قرآن را محور و عَلم کنیم؛ و برکات فراوان دیگر.

خدا را هزاران بار شکر می‌‌کنیم که اسبابی فراهم فرمود که شاید در موسسه ما هم 999 هزارم آن در اختیار ما نبوده و این اسباب به وسیله دیگران فراهم شده است، حالا شاید یک‌‌هزارم آن هم اراده و انتخاب ما بوده که ما به این راه افتادیم و با قرآن، بیش از امثال و اقران خودمان آشنا شده‌‌ایم.

چالش‌‌های درک مفاهیم قرآنی و راهکارهای آن

طبعاً چنین منبعی با چنین وسعتی و با چنین عمقی، توقع اینکه در یک مدت کوتاهی، ما همه مراتب معرفت را نسبت به همه این کتاب داشته باشیم توقع بجایی نیست. ما گاهی برای فهم یک حدیث و نکته‌‌هایی که از یک حدیث استفاده می‌‌شود سالیانی وقت صرف می‌‌کنیم. بزرگان ما گاهی مثال می‌‌زنند که محور کتاب استصحاب ما فقط یک روایت لاَتَنْقُضِ اَلْيَقِينَ بِالشَّک ‌‌است. این همه مباحث که علما و بزرگان سال‌‌ها درباره آن کتاب نوشته‌‌اند و بحث کرده‌‌اند محور آن همین لاَتَنْقُضِ اَلْيَقِينَ بِالشَّک است، آن‌‌وقت ما برای کتابی که جامع همه معارفی است که انسان به آن احتیاج دارد بخواهیم در یک مدت کوتاهی، شش ماه، یک سال، وقت صرف کنیم و همه آن را به نحو کامل به دست بیاوریم توقع بسیار بی‌‌جایی است. طبعاً‌‌ ذومراتب خواهد بود. مثل همه چیزهای دیگری که در زندگی بشر هست، اینجا هم نمونه بارزی است. پس چه کنیم؟! از باء بسم الله شروع کنیم، بگوییم از اینجا شروع می‌‌کنیم روی آن بحث می‌‌کنیم تا ببینیم به کجا می‌‌رسیم؟! راه این است؟! یا نه، هم دلیل عقلی و هم دلیل نقلی مؤید این است که باید بر اساس یک معیاری اولویت‌‌هایی را در نظر بگیریم و انتخاب کنیم.

در این خصوص اولویت‌‌های مختلفی را می‌‌شود معیار قرار داد. چیزی که در چند سال اخیر اتفاق افتاده این است که ما یک دسته‌‌بندی کلی از معارف اسلامی داشته باشیم و بر اساس آن‌‌ها تعدادی از آیات را در ابوابی که کم‌‌یا‌‌بیش نظم منطقی دارند تنظیم کنیم؛ طبق یک اصطلاح یعنی تفسیر موضوعی قرآن. این یک راه برای انتخاب اولویت است. ممکن است کسانی راه‌‌های دیگری هم برای انتخاب داشته باشند، ما نفی نمی‌‌کنیم.

بعد هم نوبت می‌‌رسد به اینکه حالا همین بخش‌‌هایی را که ما برای آن اولویت قائل شدیم و یک مقداری هم اولویت شرایط زمانی و شبهاتی است که در عالم و در اسلام و حتی در تشیع این شبهات مطرح است خودمان را برای این‌‌ها آماده‌‌تر کنیم و به معارف قرآنی مجهز شویم و حتی برای همین آیاتی که اولویت دارد چه روشی را به کار بگیریم که هم اطمینان‌‌بخش‌‌تر باشد و هم نسبتاً سهل‌‌تر و زودیاب‌‌تر باشد برای اینکه بیشتر بتوانیم نیازهای خودمان را به وسیله قرآن رفع کنیم؟! در این زمینه کارهایی شده و قدم‌‌های خوبی برداشته شده و بازخوردهای آن بسیار خوب بوده است. البته از واضحات است که ما هیچ وقت نمی‌‌توانیم بگوییم ما به نقطه نهایی رسیده‌‌ایم و دیگر کار تمام شد و دیگر احتیاج به کار مجدد و بیشتر و تعمق بیشتر ندارد. کار انسان در این عالم این‌‌گونه نیست. ما هرچه در این زمینه کار کنیم وقتی دقت می‌‌کنیم می‌‌بینیم ابواب جدیدی برای تحقیق در مسائل نوینی باز شده و درهایی برای تحقیقات جدیدی باز می‌‌شود، علاوه بر اینکه آن تحقیقات قبلی هم قابل بازبینی، تکمیل و تعمیق است.

نقش قرآن در صیانت از اسلام و مقابله با انحرافات

اما ما یک وظیفه دیگری هم در کنار این کار داریم که به یک معنا حتی بر این هم مقدم است یا ریشه این کار هم هست و آن حفظ اسلام و ترویج اسلام در دنیا است. اگر بخواهیم اسلام را از انحرافات حفظ کنیم بهترین راه این است که این کار را توسط قرآن انجام بدهیم چون این مورد قبول همه هست و ازلحاظ سند و دلالت هم مجموعاً از متقن‌‌ترین منابع ما به شمار می‌‌رود. امروز ما در دنیا با یک سلسله شبهاتی مواجه هستیم که ابعاد مختلف علمی، معرفتی، تربیتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و تقریباً‌‌ همه شئون زندگی انسان‌‌ها را در برمی‌‌گیرد، شبهاتی که گاهی نتیجه آن 180 درجه با نتایج دیگر فرق می‌‌کند؛ خود قرآن زیر سؤال می‌‌رود، ضروری‌‌ترین مسائلش زیر سؤال می‌‌رود، کیفیت استفاده از آن زیر سؤال می‌‌رود، انواع و اقسام مغالطات درباره این‌‌ها انجام می‌‌گیرد و دائماً‌‌ به مغز جوان‌‌های ما پمپاژ می‌‌شود. هر جا سر درمی‌‌آوریم می‌‌بینیم شبهاتی است که روی مسائل اصلی اسلام دارد مطرح می‌‌شود. روزگاری بود که وقتی یک مسلمانی از مکتب‌‌خانه کل دین خودش را یاد می‌‌گرفت، همان چیزهایی که ملاباجی در مکتب به او یاد داده بود که دین چیست، تا آخرین نفس زندگی برای او کافی بود و نیاز دیگری نبود ولی امروز تحصیل‌‌کرده‌‌های ما، حتی تحصیل‌‌کرده‌‌های دینی ما، گاهی در مقابل بعضی از شبهات که واقع می‌‌شوند مضطرب می‌‌شوند که چگونه باید این شبهات را جواب داد؟! اگر خدا آن‌‌ها را حفظ کند و خودشان دچار تزلزل و شک نشوند که خیلی هم بعید نیست که گاهی اتفاق بیفتد.

ما از نظر یک تکلیف شرعی برای حفظ دین‌‌مان و حفظ اسلام، هم برای خودمان، هم برای نسل حاضرمان و هم برای آینده، چه کسی از ما اولی است برای اینکه این مسئولیت‌‌ها را بپذیرد و در راه آن تلاش کند؟! اگر نپذیریم چه می‌‌شود؟! شاید اگر درست فکر کنیم نپذیرفتن یک مسئولیت شبیه ترک نماز است؛ یعنی واجب‌‌ترین فرایض؛ یعنی داریم می‌‌بینیم دین دارد از بین می‌‌رود، دارد به هوا می‌‌رود، اعتقادات دارد سست می‌‌شود، جوان‌‌ها رشد دینی پیدا نمی‌‌کنند، در مقابل شبهات مصونیتی ندارند، ما هم به مسائل دسته دوم، سوم و دهم بپردازیم و از آن چیزهایی که خودمان باید با مضامین قرآنی بفهمیم و آن را بهتر تبیین کنیم به هر دلیلی سر باز بزنیم! در خیلی خوب‌‌های ما عامل آن غفلت است. در بعضی از ما هم تنبلی؛ می‌‌فهمیم ولی حال آن را نداریم، بازار ندارد. اگر این را هم به آن عرایض قبلی ضمیمه کنیم شاید تکلیف ما چند برابر مضاعف می‌‌شود که برای فهمیدن قرآن و فهماندن قرآن بسیار بیش از این‌‌ها باید تلاش کنیم.

گدایی صادقانه؛ رمز موفقیت در عبور از مشکلات

در مقابل انبوه این تکالیف سنگینی که واقعاً طاقت‌‌فرسا است با این ضعف خودمان اگر بخواهیم درست عمل کنیم چه باید بکنیم؟! اینجا بنده عرض می‌‌کنم من یک عوامی هستم که از همین روضه‌‌خوان‌‌های قدیمی‌‌مان شنیدم که برای مشکلات باید توسل و گدایی کرد. من خیال می‌‌کنم ساده‌‌ترین،‌‌ راحت‌‌ترین و مفیدترین کار برای موفقیت در انجام این وظایف، گدایی پیش اهل بیت‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليهم‌‌‌‌اجمعين و اینجا درِ خانه حضرت فاطمه معصومه‌‌سلام‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليها است اما گدایی صادقانه، نه تعارف.

ما مثلاً‌‌ خدمت حضرت فاطمه معصومه‌‌سلام‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليها، خدمت ائمه معصومین و پیغمبر اکرم‌‌سلام‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليهم‌‌‌‌اجمعين و امشب که تولد حضرت عسکری‌‌صلوات‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليه است خدمت ایشان می‌‌رویم توسل می‌‌کنیم و عرض می‌‌کنیم به ما کمک کنید اما گاهی بنده در خودم احساس می‌‌کنم این شبیه تعارف است، یک نوع احترام است، مثل اینکه فرض بفرمایید آدم یک کاری را برای کسی انجام داده به او می‌‌گوید من به برکت شما این کار را انجام دادم؛ ولی می‌‌دانم که هیچ‌‌وقت نه برکت او بود و نه خودش معتقد است و نه من؛ تعارف زبان است و یک چیزی می‌‌گوییم. این توسل نیست. این به شوخی اشبه است. گاهی خدایی نکرده، خدایی نکرده به استهزاء اشبه است!

اگر توسل، صادقانه باشد، واقعاً مثل گدایی که برای زنده ماندن به یک لقمه نان احتیاج دارد پیش یک غنی‌‌ای که این‌‌ها برای او اهمیتی ندارد، با یک اشاره‌‌ای می‌‌تواند رفع حاجت شما بکند، اگر این روحیه را در خودمان تقویت کنیم، در همه مسائل زندگی‌‌مان، ازجمله انجام تکالیف واجبمان و اگر فهم و تفهیم قرآن، اوجب واجبات بود، به‌‌طریق‌‌اولی اینجا بیشتر باید توسل کنیم، دل ما بسوزد و کمک بخواهیم، گمان ما این است که آن‌‌ها در کمک کردن‌‌شان بخلی ندارند. برای آن‌‌ها زحمتی هم ندارد. با یک گوشه چشمی خیلی کارها را انجام می‌‌دهند. همین‌‌که بگویند بشود کار تمام است.

حالا به مناسبت اینکه گفتم بشود، یک بشودی که یک‌‌وقت امام‌‌رضوان‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه فرمودند یادم آمد. ما وقتی می‌‌خواستیم ساختمان اینجا را بسازیم اول که در مؤسسه در راه حق بودیم. امام‌‌رضوان‌‌‌‌الله‌‌‌‌علیه که تشریف آوردند در یک سفری بنده به عنوان خادم جناب آقای خرازی و آقای استادی و در همراهی جناب آقای یزدی و آقای مظاهری و مرحوم آقای محمدی گیلانی خدمت امام رفتیم و گزارشی دادیم که ما در موسسه چنین کاری را شروع کردیم و این برنامه‌‌ها را اجرا کردیم و الان ازنظر جا در مضیقه هستیم و دوتا اتاق از موسسه برای برگزاری این کار قرض گرفته‌‌ایم. اگر این کار بخواهد توسعه پیدا کند به یک زمین وسیعی احتیاج دارد که ساختمانی ساخته شود و کار انجام بگیرد. البته همان‌‌جا خدمت ایشان عرض کردیم که ما از هیچ مقامی هیچ تقاضایی نداریم و فقط آمده‌‌ایم به عرض شما برسانیم که اگر امر بفرمایید این کار قابل عمل و قابل اجرا است و اگر صلاح می‌‌دانید شما دستور بفرمایید، یک بخشی از این زمینی که اینجا هست را آقای مولایی واگذار کنند و ما اقدام به ساخت کنیم؛ اینجا زمین موقوفه و باغ اناری بود و آن موقع آقای مولایی تولیت آستانه بودند.

ایشان فقط یک کلمه فرمودند که به آقای مولایی بگویید این کار باید بشود؛ والسلام! حالا این به مناسبت یادم آمد، یک بهانه‌‌ای بود برای اینکه نامی از امام برده شود و هم قدردانی و تشکری شده باشد از عنایتی که ایشان داشتند و نقشی که ایشان در ایجاد مؤسسه داشتند. خدا ان‌‌شاءالله ساعت‌‌به‌‌ساعت بر علو درجات ایشان بیفزاید!

منظور این است که اگر حضرت معصومه‌‌سلام‌‌‌‌الله‌‌‌‌عليها یک گوشه چشمی بفرمایند که این کار بشود کار همه ما سامان می‌‌گیرد، به شرطی که صادقانه گدایی کنیم. این شرط آن است؛ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ؛‌‌[4] آن هم برای این است که راه تکامل ما گدایی است. وقتی گدایی می‌‌کنیم لیاقت این را پیدا می‌‌کنیم که عنایت بیشتری از آن طرف به ما شود وگرنه آن‌‌ها نه بخیل هستند و نه احتیاج به این چیزها دارند. همین‌‌که بگویند بشود می‌‌شود. ان‌‌شاءالله خدا به ما توفیق بدهد که اولاً معرفت و ایمان ما رشد کند و ثانیاً بر اخلاص ما افزوده شود و توفیق این را داشته باشیم که وظایف خودمان را بهتر بفهمیم و بهتر عمل کنیم.

وَصَلَّى ٱللَّهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ ٱلطَّاهِرِينَ


[1]. إسراء، 29.

[2]. فرقان، 30.

[3]. نحل، 44.

[4]. غافر، 60.