بصیرت صحیح، همواره موجب درك عمیق از مسائل میشود و از این طریق میتوان تحلیل بهتری از وقایع و تحولات به دست آورد؛ بهتر آنها را ریشهیابی و دقیقتر، آسیبشناسی کرد و درنهایت، در كوتاهترین زمان و با كمترین هزینه، درمان دردها و راه برونرفت از تنگناها را یافت. بدیهی است كه با توجه به این مطلب، بصیرت ضرورت مییابد و به ویژه نبود آن در میان مدیران هر كشوری ممکن است منشأ بسیاری از مشكلات برای مردم آن كشور شود. حتی گاهی به سبب فقدان بصیرت، مسیر افراد 180 درجه از مسیر صحیح منحرف میشود؛ ازاینروست كه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مقابل دشمنانشان، بر روی این واژه تکیه میفرمودند: هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی؛(1) «این راه من است! من و پیروانم با بصیرت كامل، همة مردم را بهسوی خدا دعوت میكنیم». بر اساس این فرمایش، دعوت حضرت رسولصلی الله علیه و آله بر پایة بصیرت است و نهتنها ایشان، بلكه پیروانشان نیز افرادی با بصیرتاند و بر آن اساس، دیگران را بهسوی خدا دعوت میکنند.
درحقیقت، درصورت كسب بصیرت، انسان صاحب نوعی معرفت، شناخت و نورانیت باطنی میشود که در مواقعی كه ابهام بر جامعه سایه میافكند (بهویژه در زمان فتنه)، او میتواند حق را از باطل تشخیص دهد و در دام شیاطین انس و جن نیفتد. بنابراین اگر انسان به راهی كه انتخاب میكند،
1. یوسف (12)، 108.
بصیرت و بینش داشته باشد، هرگز در طول مسیر، عواملی همچون غفلت و اشتباه نمیتواند او را بهآسانی به انحراف كشاند. دلیل تأکید مقام معظم رهبری بر بصیرت داشتن نیروهای انقلابی و حافظان ارزشهای انقلاب، این است كه اگر عقاید، افكار و آرای این نیروها مبتنی بر دلیلهای روشن و محکم باشد، سبب میشود تا بهآسانی از راه صحیح خود منحرف نشوند.
البته بصیرت حقیقی، نوری است كه باید خداوند آن را إعطا كند؛ نور هدایت از خداست و تا او نور ندهد، كسی صاحب این نور نمیشود: وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ؛(1)«و كسی كه خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برای او نیست» ولی خداوند به كسانی این نور را خواهد داد كه شایستگی آن را به دست آورده باشند. مقدمة این نور هدایت، پاك شدن دل از آلودگیها و انحرافات است؛ آن كاری كه از دست ما برمیآید فراهم كردن همین مقدمات است و این حاصل نمیشود جز از طریق تقویت باورها و افكار و اقامة ادلة محكم برای اثبات آنها. ازاینرو باید کوشید تا قبل از القای شبهات، خود را مجهز به ادلة محكم کرد تا بتوان بهراحتی پاسخ شبهات را داد، نهاینكه با خواندن یك كتاب یا مقاله و یا شنیدن یك سخنرانی، اعتقادات و افكارمان تحت تأثیر قرار گیرد و مسیرمان به انحراف افتد. نبود بصیرت در چنین مواقعی، موجب خواهد شد تا افراد بهراحتی فریب خورده، راه كج را برگزینند؛ بهویژه آنكه شیاطین، تبلیغات گستردهای را بهمنظور به دام اندختن افراد بهكار میگیرند.
1. نور (24)، 40.
دراینزمینه، داستان معروف و آموزندهای هست كه نشان میدهد در مقابل تبلیغات و شبهات، بصیرت تا چه حد ضرورت دارد. عابدی در صومعهای عبادت میكرد و چون در بیابان بود و امكاناتی نداشت، تنها از شیر گوسفندان خود برای تغذیه استفاده میكرد. یك روز كه گوسفندان را بیرون آورده بود، چشم راهزنان به گوسفندان او افتاد؛ تصمیم گرفتند به هر طریق ممكن آن گوسفندان را از او بربایند. یكی از آنان نزد عابد آمد و پس از عرض ارادت به او گفت: آیا بر شما با آن مقام معنوی زشت نیست كه خوك همراه خودتان دارید؟ عابد با تعجب گفت: خوك؟! من كه خوكی ندارم. اینها گوسفند است. راهزن گفت: نه آقا، این خوك است كه همراه شماست. عابد حرف راهزن را نپذیرفت. راهزن دوم آمد و همان سخن را گفت و همان پاسخ را شنید. دیگر راهزن هم نزد عابد آمد و همان سخنان بین او و عابد گذشت. عابد وقتی تنها شد با خود اندیشید: این سه نفر هریک نزد من آمدند و میگفتند كه اینها خوك است. نكند كه واقعاً اینها خوك باشد و من در اشتباه باشم. او با این گمان، گوسفندانش را رها كرد و راهزنان كه در کمین چنین فرصتی بودند، بیسروصدا و بی جنگ و دعوا گوسفندان را تصاحب كردند و با خود بردند.
بنابراین شیاطین میکوشند تا از راههای مختلف، همان چیزی را در میان مردم رواج دهند كه مطابق با منافع آنان است. دراینصورت، افرادی كه افكار عمیق ندارند، تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. سیاست شیاطین آن است كه بهقدری حرف خود را در قالبهای مختلف همچون سخنرانی، مناظره، چاپ
كتاب و مقاله و امثال آنها تكرار كنند تا بهتدریج، در جامعه جا بیفتد. ازاینروست كه ما شاهدیم براثر همین تبلیغات، واضحترین اموری كه ما در انقلاب به آن یقین داشتیم، امروز در آنها تشكیك میكنند. برخی از این تردیدها را كسانی ایجاد میکنند كه یا در نظام جمهوری اسلامی مسئولیت دارند، یا از نویسندگان مهم كشورند و یا حتی سوابق مبارزاتی در انقلاب داشتهاند و همین امر موجب تردید کسانی شده كه نگاه سطحی به مسائل پیرامون خود دارند. در صدر اسلام هم میبینیم آن مردمی كه بیبصیرت بودند، وقتی دیدند بعد از وفات پیامبرصلی الله علیه و آله، پدرزن ایشان و پس از مدتی، پدرزن دیگر پیامبرصلی الله علیه و آله و بعد هم منتسبان دیگر همچون داماد و پسرعمة ایشان راهی را در پیش گرفتند و علی علیه السلام را تنها گذاشتند، آنان نیز تحت تأثیر قرار گرفتند و آن حضرت را تنها گذاشتند. برای همین گفته میشود عمدة گناهان متعلق به خواص است؛ چراكه اگر آنان راه كج بپیمایند، مردم نیز تحت تأثیر قرار میگیرند و آنان را ملاك تشخیص خود خواهند دانست.
این مطلب، یكی از واقعیتهای روانی، تاریخی و اجتماعی است كه بارها در جوامع مختلف تكرار شده است؛ در طول عمر پربركت نظام جمهوری اسلامی نیز نمونههای فراوانی از این واقعیت بوده است و بارها از برخی شخصیتها در سِمَتهای مختلف چنین انحرافی را دیدهایم. یكی از راههای پیشگیری از چنین انحرافات مهلك و خطرناكی این است كه باورهای خود را از طریق بهرهگیری از ادلة روشن، تقویت كنیم و با بهكارگیری این شیوة پیشگیرانه، به گوهر بصیرت دست یابیم.