آیت الله مصباح یزدی: ولی فقیه شبیه‌ترین افراد به معصوم(ع) است

ششمین نشست از سلسله نشست‌های تبیین علمی ولایت فقیه با حضور جمع كثیری از علاقمندان، طلاب و فضلای حوزه علمیه قم با سخنرانی علامه مصباح یزدی برگزار شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در این نشست، و در ادامة مباحث جلسة قبل، گفت: مسأله ولایت فقیه با شیوه‌های مختلفی قابل اثبات است
ششمین نشست از سلسله نشست‌های تبیین علمی ولایت فقیه با حضور جمع كثیری از علاقمندان، طلاب و فضلای حوزه علمیه قم با سخنرانی علامه مصباح یزدی برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در این نشست، و در ادامة مباحث جلسة قبل، گفت: مسأله ولایت فقیه با شیوه‌های مختلفی قابل اثبات است.
وی گفت: در یك روش مسأله ولایت فقیه به عنوان یكی از احكام فقهی با استفاده از كتاب و سنت بررسی و اثبات می‌شود و مخاطبان این شیوه طلاب و فضلای حوزه علمیه هستند كه با روش‌های فقهی آشنایی كامل دارند. هم‌چنین مسأله ولایت فقیه را می‌توان به عنوان یكی از مباحث فلسفه سیاست مطرح و با كمك روش عقلی آن را تبیین و اثبات كرد كه این روش هم مخاطبین خاصی را می‌طلبد.
آیت الله مصباح یزدی با بیان روشی مختصر و كاربردی و قابل فهم برای همگان گفت: در این روش توده مردم می‌توانند نسبت به مسأله ولایت فقیه آگاه شده و در مقابل معاندین و شكاكان پاسخ قابل قبولی ارائه دهند.
آیت الله مصباح یزدی با اشاره به این‌كه وجود حكومت در هر جامعه‌ای ضروری است، گفت: حكومت نهادی است كه علاوه بر وضع قانون وظیفه دارد مجری این قوانین نیز باشد. وجود قانون در هر جامعه امری ضروری است و همه افراد جامعه حتی با وجود حاكم ظالم، باید طبق قانون مورد قبول جامعه عمل كنند؛ در غیر این صورت هرج و مرج پدید آمده و برای جامعه مشكلاتی ایجاد می‌شود.
وی ادامه داد: مسلم است كه باید فردی متصدی اجرای قوانین شود؛ اما چه كسی می‌تواند قوانین را اجرا كند؟ این سؤال ریشه در سؤال دیگری دارد كه چه كسی حق حكومت و اجرای قوانین را دارد؟
استاد حوزه علمیه گفت: در این سؤال چند مسأله به عنوان پیش‌فرض پذیرفته شده، از جمله این‌كه همه مردم نمی‌توانند مجری قانون باشند؛ زیرا در این‌صورت هم هرج و مرج پدید می‌آید؛ پس باید یك نفر مجری قوانین باشد؛ اما آن فرد كیست؟
وی افزود: ما مسلمانان معتقدیم هیچ كس به خودی خود حق حكومت بر دیگری ندارد و علم و نژاد و جنسیت موجب حق جكومت بر دیگری نیست؛ بلكه هر حقی باید نهایتاٌ از طرف خداوند باشد، چون همه هستی و حتی وجود انسان از اوست. پس چگونه انسانی كه حتی مالك وجود خویش نیست، می‌تواند بر دیگری حكومت كند؟
علامه مصباح یزدی ادامه داد: وقتی می‌گوییم ولایت فقیه حق حكومت دارد، این یعنی هیچ شخص دیگری چنین حقی ندارد.
وی هم‌چنین گفت: مبنای نظریه ولایت فقیه این است كه در زمانی كه دسترسی به امام معصوم(ع) نیست، فقیه جامع الشرائط به عنوان نائب امام معصوم(ع) حق حاكمیت دارد. اما آیا در قبال این حق، تكلیفی هم بر عهده او هست؟ یعنی آیا واجب است كه او حاكمیت بر مردم را بپذیرد؟ و آیا او به طور مطلق حاكم است یا حكومت او مشروط به شرائطی است؟
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: اقامه حكومت برای فقها واجب كفائی است؛ یعنی اگر نپذیرفتن حكومت توسط یک فقیه باعث شود كه حكومت به دست افراد فاقد صلاحیت بیافتد، در چنین شرایطی حكومت برای آن فقیه واجب عینی است و باید برای تصدی حكومت اعلام آمادگی كند، و اگر فقهای دیگری نیز برای انجام این تكلیف صلاحیت داشته باشند، برای همه آنها واجب كفائی خواهد بود.
وی افزود: البته اعلام آمادگی از طرف فقیه برای تصدی حكومت به تنهایی برای حاكم شدن او بر مردم كافی نیست؛ بلكه در صورتی حكومت تحقق پیدا می‌كند كه مردم نیز بپذیرند؛ چون فقیه به تنهایی و بدون خواست مردم نمی‌تواند كاری از پیش ببرد و به فرض وضع قوانین نمی‌تواند آنها را در جامعه اجرا كند.
آیت الله مصباح یزدی ادامه داد: پس مدعای ما این است كه خداوند برای فقها حق جاكمیت قرار داده و در صورت فراهم شدن شرایطی، از جمله همراهی مردم، پذیرش حكومت بر فقیه واجب می‌شود.
علامه مصباح یزدی با بیان مقدمه‌ای به اثبات این مدعا پرداخت و افزود: اگر قانونی وضع شود كه مصلحت كاملی را در نظر داشته باشد، اما شرائطی پیش آید كه استیفای آن مصلحت ممكن نباشد، باید به گونه‌ای رفتار شود كه مصلحتی كه اقرب به مصلحت كامل است،استیفا شود.
وی در مقام تبیین این مقدمه با بیان مثالی گفت: اگر شرایطی برای تصدی پستی معین شود، ولی كسی با این شرایط پیدا نشود، باید كسی را برای این پست در نظر گرفت كه نزدیك‌ترین فرد به فرد جامع الشرائط باشد.
آیت الله مصباح یزدی ادامه داد: اگر كسی وجود داشته باشد كه هم قانون را به خوبی می‌شناسد و هم در اجرای قانون خطا نمی‌كند، عقلاً واجب است كه چنین كسی به عنوان حاكم جامعه تعیین شود. چنین شرایطی در پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) جمع شده، ‌ولی در صورتی كه دسترسی به آنها میسر نبوده و استیفای مصلحت به شكل كامل ممکن نباشد، عقل حكم می‌كند بیشترین مصلحت ممکن را استیفا كرده و كسی را انتخاب كنیم كه از همه نظر بیشترین شباهت را به اهل بیت(ع) داشته باشد، و این فرد كسی جز فقیه نیست. پس فقط فقیه جامع‌الشرائط است كه در زمان غیبت معصوم حق حكومت بر جامعه را دارد.
وی در پایان این سؤال را كه آیا لازم نیست فقیه‌ترین فرد حاكم باشد، چنین پاسخ داد: حاكم باید بیشترین شباهت را به معصوم داشته باشد و این شباهت تنها در فقه نیست؛ بلكه علاوه بر فقاهت كه همان قانون‌شناسی است، باید اولاً مورد اعتماد باشد و از هوی و هوس پیروی نكند؛ یعنی تقوا داشته باشد، و از طرف دیگر نسبت به مسائل و مقتضیات جامعه و زمان نیز آگاه باشد؛ زیرا افقه و اتقی بودن به تنهایی نمی‌تواند ملاك قرار گیرد و چه بسا افرادی در فقه و تقوا به معصوم نزدیك‌تر باشند، اما در شناختن مسائل و مقتضیات جامعه و زمان هیچ شباهتی به معصوم نداشته باشند. بنا بر این باید همه مشخصات را در نظر گرفت و برآیند آنها را مورد نظر قرار دارد.
گفتنی است این نشست دوشنبه 6 اردیبهشت ماه در سالن اجتماعات مدرسه فیضیه برگزار شد.