به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی آثار علامه مصباح، ایشان در دیدار با جمعی از طلاب خارجی که در تاریخ 17 آبان 93 در مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) برگزار شد، با اشاره به اینکه اختیار و انتخاب در زندگی، نشانه حکمت الهی است، خاطرنشان کرد: دو امر موجب حسن انتخاب فرد میشود؛ یکی علم و معرفت به اینکه رسیدن به مقام اطاعت خدا چه نتایج عظیمی در بر دارد و یکی اراده و همت برای اینکه از خواستههای خود صرف نظر کند و اطاعت الهی را مقدم بشمارد.
ایشان یادآور شد: به دنبال بعثت انبیا، انسانها به دو دسته تقسیم شدند؛ کسانی که راه انبیا را پذیرفتند و خواستند که راه تکامل را طی کنند و به مقامات عالی برسند، و کسانی که نه تنها انبیا را انکار کردند، بلکه درصدد مبارزه و جنگ با آنها برآمدند.
وی با بیان اینکه در طول تاریخ، جنگهای زیادی میان موافقین و مخالفین انبیا رخ داده، اظهار داشت: علاوه برآن گاهی اوقات شاهد جنگهایی بین موافقین انبیا بوده ایم، حتی موافقین یک پیغمبر و تابعین یک شریعت با هم نزاعها و جنگها و کشتارهایی داشتند که گاهی شنیعتر از کشتارهای موافقین و مخالفین بوده، مانند جنگهایی که میان مسیحیان در قرن اخیر اتفاق افتاده است.
آیتالله مصباح افزود: در عالم جنگی شنیعتر و بیرحمانهتر و ظالمانهتر از جنگی که بین اتباع پیغمبر اسلام واقع شد، سراغ نداریم که نمونه بارزش جنگ بنیامیه در برابر قیام سیدالشهدا بود که آن چنان روی تاریخ بشریت را سیاه کرد که ما از انسان بودن خودمان شرم داریم.
ایشان با طرح این سؤال که اگر جنگ بین موافقین و مخالفین انبیا بر سر دنیا بوده یا جنگ خود دنیاپرستان با یکدیگر بر سر دنیا بوده، جنگ مسلمانها با یکدیگر بر سر چه بوده است؟ و چه چیزی موجب این طور قساوتها و بیرحمیها و ظلمها شده است؟، یادآور شد: حقیقت این است که در این جنگها عامل اصلی دو چیز بود.
آیت الله مصباح اولین عامل در این جنگ ها راهوای نفس دانست و توضیح داد: کسانی که به این جنگها اقدام کردند، ابتدا کسانی بودند که دنبال هواهای نفسانی بودند، گرچه اسمی از اسلام را با خود داشتند، اما تابع حقایق اسلام نبودند و باور جدی به آخرت و حساب و کتاب اخروی نداشتند.
وی با اشاره به اینکه جهل، عامل همراهی توده مردم در این جریان بود، اظهار داشت: سران جریانها به خاطر رسیدن به منافع دنیوی و ریاستها اقدام به این مخالفت میکنند و بعد توده مردم را در اثر جهل و شبهات به دنبال خودشان میکشانند، و شاهد زنده بر این مطلب این است که غالبا رؤسا در حاشیه امنی زندگی میکنند و وقتی احساس خطری جدی کنند، از معرکه فرار میکنند.
علامه مصباح خاطرنشان کرد: در مقابل این جهل و شبهات ما نیز وظیفهای داریم و آن وظیفه در دو بخش تحقق پیدا میکند؛ یکی در مبارزه با جهل و توسعه معرفت، تا مردم حقایق را درک کنند، کمتر فریب دیگران را بخورند و وظیفهشان را در مقابل خدای متعال بهتر بشناسند.
وی افزود: این وظیفه بهتنهایی مشکل فساد را حل نمیکند، چون کسانی هستند که کاملا حقایق را میدانند و نسبت به مفاسد آگاهی دارند، ولی آن چنان هوای نفس بر ایشان غالب شده و دلبستگی به لذتهای دنیا پیدا کرده اند که روی همان شناخت و معرفت خود پا میگذارند و آگاهانه اقدام به ایجاد فساد میکنند.
ایشان با اشاره به داستان فردی از بنی اسرائیل که به مقامات بالایی رسیده بود و در اثر تبعیت از هوای نفس مصداق آیه وَلَـكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ شد، اظهار داشت: کسانی که معارف دین را فرا گرفتند و به مقاماتی از علم و معرفت و فقه و آگاهی رسیدند، سالها در راه اسلام جهاد کردند و از خودگذشتگیهایی داشتند، همچنان در معرض تغییر مسیر هستند و تاریخ نشان داده که گاهی فسادهایی به راه میاندازند که چه بسا کمتر از فسادهای دشمنان نیست.
استاد اخلاق حوزه اضافه کرد: باید معرفت فراگیر و کاملی نسبت به اسلام داشته باشیم و موضوع را خوب بشناسیم، مسائل اجتماعی و سیاسی را درست درک کنیم تا در مقام تطبیق قواعد و احکام و موضوعات دچار اشتباه نشویم.
وی با اشاره به مبارزه با هوای نفس خاطرنشان کرد: بعضی از خواستههای نفسانی روشن است و زود تشخیص داده میشود، اما مواردی هم پیش میآید که حیلههای نفسانی و شیطانی، پردهای روی هوای نفسانی میکشد و آن را به صورت امور ارزشمند، بلکه امور واجب و وظیفه شرعی جلوهگر مینماید.
ایشان با بیان آیه وَمَا یُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِكُونَ یادآور شد: بعضی از مراتب ایمان با بعضی از مراتب شرک جمع میشود و بسیاری از مردم مراتبی از شرک را که نشانه آن هواپرستی و مقدم داشتن هوای نفسانی بر وظایف شرعی است، دارا هستند.
علامه مصباح تأکید کرد: باید سعی کنیم از یک طرف معرفت خودمان را نسبت به اسلام تعمیق ببخشیم، و از سوی دیگر، حیلههای نفسانی را بهتر بشناسیم و مهمتر اینکه زمینههای جهل و فریب خوردن را در خودمان از بین ببریم.
وی در پاسخ به پرسش یکی از حضار، مسأله پالایش علوم انسانی را مورد توجه قرار داد و اظهار داشت: تصفیه علوم انسانی از عوامل بیگانه در دو سطح انجام میگیرد: یکی در مبانی و زیربناهاست یعنی همه علوم انسانی بر یک اصول موضوعهای مبتنی است که اگر آنها فاسد باشد، فسادش سرایت میکند، و در نتیجه باید این مبانی را براساس مبانی و اعتقادات اسلامی تصفیه کنیم.
ایشان ادامه داد: دوم اینکه باید سعی کنیم که آنچه را از اسلام میآموزیم به عنوان یک تئوری مورد قبول خودمان مطرح کنیم و بگوییم تئوریهای دیگری هم هست، اما با این تئوری اسلامی نمیسازد.