یادداشت نگارنده

بسم الله الرحمن الرحیم

یادداشت نگارنده

كتاب انزلناه الیك لتخرج الناس من الظلمات الى النور باذن ربهم الى صراط العزیز الحمید(1)

قرآن مجید، برترین و آخرین پیام خداوند و بزرگ‌ترین گوهر گران‌بهاى به جاى‌مانده از پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) سرچشمه جوشان معارف اسلامى و مدار و محور اتحاد تمامى مسلمانان است. این اقیانوس بى‌كران كه به ژرفاى حقایق آن نمى‌توان رسید و شگفتى‌هایش را پایانى نیست،(2) پابه پاى زمان، همانند خورشید و ماه بر همه ملت‌ها در طول زمان مى‌تابد(3) و بر یكایك بینش‌ها، گرایش‌ها و كنش‌هاى هر ملتى، آیه یا آیاتى از آن انطباق مى‌یابد و راه‌گشاى انسان‌هاى تشنه حقیقت است.(4)

‌‌ نخستین گام براى ورود به دریاى بى‌كران قرآن و نوشیدن و نیوشیدن معارف حیات‌بخش آن، شناخت دقیق این كتاب گران‌سنگ است. آنان كه قرآن را آن‌گونه كه هست، نشناخته‌اند، آن‌گونه كه باید، به آن ارج نمى‌نهند و چنان‌كه بایسته است، از آن بهره نمى‌برند و به‌جاى این‌كه از انس با قرآن لذّت ببرند، دل‌زده و خسته مى‌شوند و سرانجامِ كارشان بدان‌جا مى‌كشد كه از آن سودى جز زیان و گمراهى نمى‌برند.(5)

‌‌ از میان راه‌هاى مختلفى كه براى شناخت این كتاب بزرگ فراروى بشر قرار دارد، نزدیك‌ترین و بهترین راه، بهره‌گیرى از بیانات نورانى خود قرآن است و این سنت نیكویى


1. ابراهیم، 1.

2. اقتباس از فرمایش على(علیه السلام) كه فرمود: «لایفنى عجایبه ولاتنقضى غرائبه». (نهج البلاغه، كلام 18)

3. اشاره به حدیث شریف نقل‌شده از امام صادق(علیه السلام) كه فرمود: یجرى كما یجرى اللیل والنهار وكما تجرى الشمس والقمر». (بحارالانوار؛ ج 23، ص 79)

4. اشاره به حدیث شریف نقل‌شده از امام باقر(علیه السلام) كه فرمود: «ان القرآن یجرى من اوله الى آخره ما قامت السموات والارض ولكل قوم آیة یتلونها».

5. ولایزید الظالمین الا خسارا. (اسرا، 82)

است كه قرآن‌شناسان شیعه، به پیروى از امامان معصوم(علیهم السلام) دنبال كرده‌اند؛ از جمله، مرحوم علامه طباطبایى(قدس سره) كه همه قرآن‌پژوهان دوران ما وام‌دار ایشانند و نیز استاد بزرگوار، آیت‌الله محمدتقى مصباح یزدى مدظله العالى كه طىّ چندین دوره تدریس معارف قرآن در مدرسه مبارك حقانى و مؤسسه پربركت در راه حق، فضلاى ارجمند حوزه علمیه قم را از چشمه زلال آیات قرآن در شناخت این كتاب مبارك سیراب كردند.

‌‌ آن‌چه پیش رو دارید، تقریر بیانات آن استاد فرزانه و مفسّر گران‌قدر قرآن كریم است كه با قلم قاصر این‌جانب نگارش یافته و احیاناً نكاتى بر آن افزوده شده است. بدون هیچ گزافه‌گویى، محاسن، استوارى‌ها و غناى محتواى این نوشتار، محصول اندیشه ناب استاد معظم و ضعف‌ها و كاستى‌هاى آن برخاسته از ناتوانى و نقص نگارنده است؛ به همین دلیل پیشنهادها و انتقادات خوانندگان گرامى را به جان خریدارم و از ساحت مقدس آن استاد گرامى از این بابت پوزش مى‌طلبم.

‌‌ برخود لازم مى‌دانم از همه عزیزانى كه در مراحل مختلف چاپ و نشر، تلاش صمیمانه داشته‌اند، سپاس‌گزارى كنم. خداوند متعال بر توفیقاتشان بیفزاید؛ ان شاء الله.

وآخر دعوانا ان الحمدلله رب العالمین

محمود رجبى

مقدمه

نگاهى گذرا به قرآن مجید، هر انسان آگاهى را بر مى‌انگیزد كه براى فهمیدن معانى و مفاهیم آن بكوشد؛ هر چند هنوز اعتقاد راسخى به مبانى دینى نداشته باشد؛ زیرا در نخستین نظر متوجه مى‌شود كه این كتاب، ادعا دارد: براى راهنمایى بشر به سوى آخرین مراحل سعادت، از طرف آفریننده جهان نازل شده است.

‌‌ اگر فرض كنیم كسى كه به قرآن مى‌نگرد، هنوز به ریشه‌هاى دین (توحید و نبوت و معاد) ایمان نیاورده، باز فطرتش او را وامى‌دارد كه در صدد فهم معانى این كتاب بر آید؛ زیرا هم غریزه كنجكاوى و هم حس نفع‌طلبى و گریز از زیان، چنین اقتضایى را دارد. مگر همین عوامل فطرى موجب نشده كه چندین نسل از انسان‌هاى كنجكاو بكوشند تا الفباى خط میخى را كشف كنند؟ یا دانشمندان مختلف در طول تاریخ براى مهار نیروهاى طبیعت تلاش كنند؛ صنایع شگفت‌انگیز پدید آورند و كرات آسمانى را تسخیر نمایند؛ با این‌كه در نخستین گام‌ها چندان امیدى به موفقیت نداشتند؟

‌‌ پس چگونه ممكن است انسان بیدار و آگاه، در برابر كتابى كه چهارده قرن ادعاى خود را به گوش جهانیان رسانده و اهل شك را به معارضه و آوردن یك سطر مانند آن دعوت و منكران را به عذاب ابدى تهدید كرده است، بى‌تفاوت بماند و در صدد مطالعه، تدبّر و تأمل در آن برنیاید؟ آیا به راستى انسان عاقل، احتمال هم نمى‌دهد كه از فهمیدن این كتاب و اطلاع از برنامه‌ها و خط سیرهایى كه نشان مى‌دهد، سود قابل توجهى عایدش شود؟ آیا احتمال نمى‌دهد كه این كتاب واقعاً از طرف خدا است و اگر درباره آن تحقیق و به دستورهاى آن عمل نكند، به زیان‌هاى وعده داده شده در این كتاب به غافلان و اعراض‌كنندگان مبتلا خواهد شد.

‌‌ جاى بسى شگفتى است كه آگاه‌شدگان از این كتاب، در صدد فهم معانى آن برنیامده‌اند و شگفتى بیش‌تر از كسانى است كه خود را پیرو این كتاب و آن را سرچشمه همه معارف و علوم اسلامى مى‌دانند و در عین حال، در فهمیدن مفاهیم و حقایق آن سستى مىورزند و كسانى كه

خود را عالم دینى و متخصص معارف اسلامى مى‌دانند، چنان‌كه باید و شاید در استخراج گنجینه‌هاى معارف این كتاب شریف نمى‌كوشند.!

‌‌ البته در هر عصرى كم و بیش دانشمندانى بوده‌اند كه افتخار كوشش در راه فهم بهتر معانى و معارف قرآن را داشته و نتیجه تلاش‌هاى خود را به صورت كتاب‌هاى ارزنده‌اى در دسترس دیگران قرار داده‌اند، ولى حق قرآن بر بشر عموماً و بر مسلمانان خصوصاً و بر دانشمندان اسلامى به طور اخص بیش از آن است كه با این تلاش‌ها ادا شود. سزاوار است كه پژوهشگران در هر عصرى با استفاده از زحمات پیشینیان، گام‌هاى بلندترى در راه رسیدن به اوج معارف قرآن بردارند و با همت‌هاى بلند و كوشش‌هاى خستگى‌ناپذیر در این راه پیش روند؛ نه این‌كه این راه را طى شده و گنج‌هاى قرآن را پایان یافته پندارند و در نتیجه، درس تفسیر و معارف قرآن در حوزه‌هاى علمیه، به صورت درس فرعى درآید و حتى در درس‌هاى تحقیقى فقه و اصول نیز سعى كافى براى تحقیق در آیات مربوط مبذول نشود و فقط گاهى آیه‌اى به عنوان تبرّك و تیمّن قرائت شود.

‌‌ البته ما زحمات ارزنده فقهاى عالیقدرى را كه تفسیر آیات الأحكام نوشته‌اند، فراموش نكرده‌ایم؛ ولى معتقدیم كه قرآن كریم، طبق فرموده قرآن‌ناطق، اقیانوس بى‌كرانى است كه به عمق آن نمى‌توان رسید(1) و شگفتى‌هاى آن پایان نخواهد یافت.(2)

‌‌ شاید یكى از علل عدم اهتمام كافى به تفسیر قرآن از طرف بعضى دانشمندان، این باشد كه حق تفسیر را مخصوص پیشوایان معصوم(علیهم السلام)مى‌دانسته یا بیم آن را داشته‌اند كه اگر در این وادى مقدس گام نهند، نتوانند حق آن را ادا كنند و به تفسیر به رأى مبتلا شوند كه در اخبار زیادى از آن نهى شده است؛ از سوى دیگر كسانى‌كه نمى‌خواهند رنج تحصیل، تحقیق و ژرف‌اندیشى را بر خود هموار سازند، چنین وانمود مى‌كنند كه قرآن، نیازى به تفسیر ندارد و هركس با زبان عربى آشنا باشد، مى‌تواند تمامى حقایق آن را درك كند.

‌‌ ما این شبهات و مانند آن‌ها را درخور بررسى مى‌دانیم و امیدواریم كه جواب آن‌ها را با صراحت و وضوح كامل، از خود قرآن دریافت داریم و فرض مى‌كنیم كه هیچ یك از این مسایل و حتى مسایل اصول دین برایمان حل نشده و مانند كسى هستیم كه با این كتاب براى


1. رضى موسوى، شریف محمد؛ نهج‌البلاغه؛ مصحح صبحى صالح؛ چ 1، قم: دارالهجرة، 1407، خطبه 198.

2. همان، خطبه 18.

اوّلین بار برخورد كرده و اسم اسلام و قرآن را شنیده است و همین قدر مى‌داند كه قرآن ادعا دارد از طرف خدا براى هدایت بشر نازل شده و پیروى آن را موجب سعادت ابدى و مخالفت و دورى از آن را موجب شقاوت جاودانى، معرفى مى‌كند؛ بنابراین، فقط حس كنجكاوى و ترس از عواقب سوء روى‌گردانى از آن، و امید به بهره‌مندى از منافعى كه وعده مى‌دهد، او را به كاوش و بررسى این كتاب واداشته است. ما حتى معرفى قرآن و دلیل مدعایش و راه شناخت مفاهیم درست و استفاده از حقایقى را كه در بردارد، از خودش مى‌جوییم.

‌‌ روشن است كه ما درباره بسیارى از مسایل از راه‌هاى دیگر تحقیق كرده و به نتایج آن‌ها ایمان آورده‌ایم؛ ولى چون شبهات شیطانى كه روز به روز افزون‌تر و گونه‌گون‌تر مى‌شود، موجب تشكیك، بلكه انكار بسیارى از قطعیات و حتى ضروریات شده، ناچار كار خود را با پایه‌اى بس محكم و استوار و شیوه‌اى متقن و غیر قابل انكار، از نقطه‌اى آغاز مى‌كنیم كه متوقف بر حل مسأله دیگرى نباشد تا تدریجاً به بركت این كتاب شریف و نور مبین، حقایق دین را به شكلى درست، اثبات كنیم و سدّ شكست‌ناپذیرى در برابر سیل شبهات و وساوس بیماردلان، كژاندیشان و شیاطین انس و جن پدید آوریم. باشد كه اندكى از حقوق فراوان قرآن را ادا و در حد توان، به حفظ ایمان مؤمنان و ارشاد حق‌جویان كمك كرده باشیم.

ومن‌اللّه التوفیق وعلیه التكلان