به بهانه همراهی با جماعت نمیتوان از بدعتگزاران تبعیت کرد و مثل آنها شد. در اعتقاد و عمل، تا انسان مزاحم اقوایی پیدا نکند باید به وظیفه خودش عمل کند؛ البته در شرایطی که انسان با دشمن مشترکی مواجه است که بهتنهایی از او شکست میخورد، لزوم جماعت معنا دارد. همیشه اهل حق، دشمنی ابلیس و اتباع ابلیس را دارند و همیشه باید سعی کنند بیجهت ایجاد اختلاف نکنند. نباید بیجهت در ملأ عام به کسانیکه مورد احترام دیگران هستند، فحش داد. چه مصلحتی دارد که شما در تلویزیون به کسانی که مورد احترام عدهای از مسلمانها هستند، فحش بدهید؟! اگر میخواهی کسی را هدایت کنی، کار مثبت انجام بده و راه اهلبیت و راه صحیح را اثبات کن!
استاد خوب، رفیق خوب و مطالعه کتابهای خوب از بهترین چیزهایی است که میتواند به انسان کمک کند تا از آفتها دور بماند و از دست شیطان نجات پیدا کند. همچنین این سه چیز شناخت انسان را نسبت به معارف و نسبت به مبدأ و معاد، نسبت به راه زندگی، وظایف فردی، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی، معاشرت با زن و فرزند، تربیت فرزند، معاشرت با همسایه، و رعایت حقوق برادران مؤمن تقویت میکند.
درسهای اخلاق سال تحصیلی 93-94؛ جلسه بیستوسوم، عوامل و موانع سلوک
چگونه میشود که کسانی سالهای زیادی راه صحیحی رفتند و خدماتی کردند اما در پیری منحرف شدند؟ یکی از علل آن دنیاگرایی است. وقتی انسان عاشق دنیا شد، لذتهای دنیا چشم و گوشش را پر کرد، و جایی برای فکر درباره چیزهای دیگر باقی نگذاشت، حتی چیزهایی را که میدانسته است نیز یادش میرود، و در اعتقاداتش شک میکند؛ ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ.
مَثَلَ الدُّنْیَا مَثَلُ الْحَیَّةِ مَسُّهَا لَیِّنٌ وَ فِی جَوْفِهَا السَّمُّ الْقَاتِلُ یَحْذَرُهَا الرِّجَالُ ذَوُو الْعُقُولِ وَ یَهْوِی إِلَیْهَا الصِّبْیَانُ بِأَیْدِیهِمْ؛ دنیا مثل مار است که ظاهرش نرم و فریبنده، و در باطنش زهری کشنده است. آنهایی که مار را میشناسند میدانند حیوان خطرناکی است از آن فرار میکنند اما بچهها که نمیدانند میروند با آن بازی میکنند. یعنی کسانی که خیلی به دنیا مشغول میشوند بچههایی هستند که نمیدانند دنیا چیست. خیال میکنند چیز خیلی ارزندهای است و خیلی ارزش دارد، اما آنهایی که عاقلند میفهمند که این ظاهرش است و در درونش سم کشنده است.
درسهای اخلاق سال تحصیلی 94-95؛ جلسه سیوسوم؛ دنیا شبیه چیست؟
پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله: النَّارُ لِمَنْ رَكِبَ مُحَرَّماً وَالْجَنَّةُ لِمَنْ تَرَكَ الْحَلَالَ، فَعَلَیْكَ بِالزُّهْدِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا یُبَاهِی اللَّهُ بِهِ الْمَلَائِكَةَ؛ اگر در حلال دنیا زهد داشته باشی، و نسبت به آن بیرغبت باشی، خداوند به وجود تو بر ملائکه مباهات میکند. یعنی به فرشتگان میفرماید: بنده مرا ببینید! من چیزی را برایش حلال کردهام، اما به خاطر اینکه من آن را دوست ندارم، او هم آن را دوست ندارد و دنبالش نمیرود. وَبِهِ یُقْبِلُ اللَّهُ عَلَیْكَ بِوَجْهِهِ وَیُصَلِّی عَلَیْكَ الْجَبَّار؛ خدا بهخاطر زهد با نظر لطف به تو اقبال و توجه میکند و بر تو درود میفرستد.
درسهای اخلاق سال تحصیلی 94-95؛ جلسه سیونهم؛ زهد؛ کلید همه خوبیها
این رفتاری که ما نسبت به دنیا داریم کافی است که راه ما را از پیغمبر جدا کند، چون ضد راهی است که او رفت؛ وَلَوْ لَمْ یَكُنْ فِینَا إِلَّا حُبُّنَا مَا أَبْغَضَ اللَّهُ ورسوله، وَ تَعْظِیمُنَا مَا صَغَّرَ اللَّهُ، لَكَفَى بِهِ شِقَاقاً لِلَّهِ وَ مُحَادَّةً عَنْ أَمْرِ اللَّه؛ اگر ما گناهی نداشتیم جز اینکه آنچه خدا و پیغمبر دشمن میدارند را دوست میداریم، و از آنچه پرهیز دادند به چنگ میآوریم، کافی بود که بگویند راه ما از راه خدا و پیغمبر جداست و ما سر نافرمانی با خدا و پیغمبر داریم. آنها دشمن دنیا، ما دوست دنیا؛ آنها به دنیا بیاعتنایی میکردند، ما با چنگ و دندان به آن میچسبیم. همین کافی است که ما از پیروان خدا و پیغمبر او نباشیم و راه ما از آنها جدا باشد.
درسهای اخلاق سال تحصیلی 94-95؛ جلسه سیوپنجم؛ سیره انبیا در بهرهمندی از دنیا
خدا ما را آفریده، قوایی به ما عطا فرموده، نعمتهایی مانند زمین، آب، هوا، ماه، خورشید و ... برای ما فراهم کرده، اسباب و وسایلی مانند علم، هوش، توان کار و ... به ما مرحمت کرده تا اینکه مالک مالی شدیم، اما خودمان و مالمان در حقیقت مال خدا هستیم و همه وسایلی هم که از آنها استفاده کردهایم ملک خداست. اما خدای مهربان فرض میکند که گویا ما خود آنها را آفریدهایم و این مال هم حقیقتا ملک ما است. آنگاه میفرماید: این مالت را به من قرض بده! این نهایت لطف خدا در حق بندگانش است.
کارهایی هست که انسان آنها را خیلی دوست دارد و از آن لذت هم میبرد، و دیگران آنها را فقط به خاطر لذت جسمانیاش انجام میدهند، اما ممکن است مؤمن آن را طوری انجام بدهد که هم آن لذت جسمانی را داشته باشد و هم به ثواب اخروی برسد، و حتی ملائکه هم به آن تبرک بجویند.
تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام؛ جلسه هفتم؛ هوای نفس مذموم یا مطلوب؟
کارهای خدا عجیب است. خدا از هیچ کاری درنمیماند و این طور نیست که وقتی مثلا به کسی نعمتی داد، بعد بگوید ای وای بیخود دادم و این جا پشیمان شدم. همان نعمتی که به او داده شده، وسیله عذابش میشود. إِنَّمَا یُرِیدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا؛ نه اینکه خدا اینجا به آنها نعمت داده تا در آخرت عذابشان کند؛ نه، همینجا با همین نعمتها عذابشان میکند. بسیاری از ثروتمندان هستند که شب از غصه خوابشان نمیبرد. ثروتها اندوختهاند، اما خواب راحت ندارند و باید قرص خوابآور بخورند تا به خواب بروند؛ اما آن کارگر زحمتکش تا سرش را روی زمین میگذارد، به خواب میرود، خوابی که آن ثروتمندان خوابش را هم ندیدهاند!
درسهای اخلاق سال تحصیلی 94-95؛ جلسه بیستونهم؛ نعمتها و بلاها؛ وسیله امتحان
دنیا همانند شمشیر دولب است؛ هم میتواند وسیلهای برای سعادت ما باشد، هم وسیلهای برای سقوط؛ سقوط و سعادتی که حد و مرزی ندارد. اگر انسان به گونهای با دنیا ارتباط داشته باشد که خداوند دنیا را برای آن خلق کرده است، آن قدر ترقی میکند که هیچ منجم و ریاضیدانی نمیتواند آن را به حساب بیاورد، و البته سقوطش نیز همینگونه است. این جنس دو پا تا کجا میتواند ترقی کند، و تا چه حد میتواند تنزل کند! اختیارش در دست خودش است.