صوت و فیلم

صوت:
12

سازش یا مقاومت؟!

در جمع كانون فرهنگى و هنرى پایگاه بسیج شهید طاهرى استان گلستان
تاریخ: 
جمعه, 12 اسفند, 1379

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم

الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَالصَّلاَه وَالسَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبِیَاءِ وَالْمُرسَلِین حَبِیبِ إلَهِ الْعَالَمِینَ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِهِ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ المَعصُومِین

أللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّه بْنِ الْحَسَن صَلَوَاتُکَ عَلَیهِ وَعَلَی آبَائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَه وَفِی کُلِّ سَاعَه‌ وَلِیًا وَحَافِظاً وَقَائِداً وَنَاصِراً وَدَلِیلاً وَعَیْنَا حَتَّی تُسْکِنَهُ أرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً

تقدیم به روح ملكوتى امام راحل و شهداى والامقام اسلام، مخصوصاً شهداى این سرزمین، صلواتى اهدا ‌‌بفرمایید.

شهادت امام محمد باقر‌صلوات‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌‌علی‌‌آبائه‌‌و‌أبنائه‌‌الطاهرین را به پیشگاه مقدس ولى عصر‌‌‌ارواحنافداه، مقام معظم رهبرى و همه دوستداران اهل‌بیت‌صلوات‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین تسلیت عرض مى‌‌‌‌كنم. از خداوند متعال ‌‌درخواست مى‌‌‌‌كنیم كه توفیق استفاده از علوم و معارفى كه از آن حضرت به یادگار مانده و عمل كردن به ‌‌دستورات ایشان را به همه ما عنایت بفرماید.

‌‌خوشوقتم كه خداوند متعال در این ایام، توفیق عنایت فرمود خدمت مردم شهیدپرور، عزیز و شجاع ‌‌این استان شرفیاب شدم و اجازه یافتم كه دقایقى مزاحم اوقاتشان بشوم. به مناسبت ‌‌خصوصیتى كه این مجلس دارد، همان‌گونه كه برای من تعریف کرده‌اند كه از مخلص‌‌‌‌ترین نیروهاى انقلابى و ‌‌حزب‌‌‌‌اللهى در این مجلس شركت دارند، به همین مناسبت به نظرم رسید در مورد حزب‌الله از دیدگاه قرآن صحبت ‌‌‌‌كنیم. این واژه ‌‌از واژگانی است كه بعد از انقلاب در فرهنگ و ادبیات ما رواج پیدا كرده و از مرزهاى كشور ما هم فراتر رفته ‌‌و در كشورهاى دیگرى هم منشأ آثار و بركات فراوانی شده است كه از جمله آن‌ها، پیروزى كشور لبنان بر اسرائیل ‌‌غاصب است.

خداوند متعال در قرآن كریم در یك آیه‌‌‌‌اى در آخر سوره مجادله، حزب‌الله را تعریف و ویژگی‌های آن‌ها را بیان فرموده و ‌‌خصوصیات و امتیازاتى كه براى آن‌ها قائل شده را برشمرده است. آیه شریف به ‌‌این ترتیب است؛ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ * لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَٰئِكَ حِزبُ ‌الله أَلَا إِنَّ حِزبَ ‌الله هُمُ الْمُفْلِحُونَ.[1]

پاداش‌های آخرتی خداوند متعال به حزب‌الله

خدا چند تا امتیاز براى حزب‌الله ذكر مى‌‌‌‌فرماید كه در ‌‌آخرت به آن‌ها عطا مى‌‌‌‌فرماید؛ مى‌‌‌‌فرماید یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا؛ این ‌‌وعده‌‌‌‌اى است كه به همه مؤمنین داده شده كه در روز قیامت وارد چنین بهشت‌‌‌‌هایى مى‌‌‌‌شوند كه ‌‌اوصافش در قرآن بیان شده و در آن بهشت‌‌‌‌ها براى همیشه و بى‌‌‌‌نهایت مخلَّد خواهند بود. بعد علاوه بر نعمت‌های بهشتى دو صفت دیگر را اضافه ‌‌مى‌‌‌‌فرماید؛ یكى اینكه حزب‌الله از خدا راضى هستند و یكى ‌‌هم اینكه خدا از آن‌ها راضى است؛ یك رضایت و یك عشق طرفینى بین این گروه از مؤمنین و ‌‌خداوند تبارك و تعالى. جا دارد در مورد این خصوصیات توضیحات بیشترى داده شود.

عنایات خاص خداوند متعال به حزب‌الله در دنیا

دو تا خصوصیت هم براى حزب‌الله در دنیا ذكر شده است، دو تا عنایت خاص هم هست كه خدا به حزب‌الله مى‌‌‌‌فرماید و درباره دیگران نفرموده است؛ می‌فرماید أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ.

الف) ثابت شدن ایمان در دل

از ‌‌عنایت‌هایی كه خدا در این عالم به حزب‌الله مى‌‌‌‌كند این است كه ایمان را در دلشان ثابت مى‌‌‌‌كند. این ‌‌عنایت بسیار بزرگى است. ما كم نداشتیم اشخاصى را كه سالیانی ایمان داشتند، عبادت كردند، اعمال صالح انجام ‌‌دادند، جبهه رفتند، جنگ كردند، معلول شدند، ولى عاقبت‌به‌خیر نشدند؛ ایمانشان را بعد از دست دادند، ‌‌منحرف شدند، ضدانقلاب شدند! هم در صدر اسلام داشتیم و هم در انقلاب اسلامى ایران.

خدا ضمانت ‌‌مى‌‌‌‌فرماید كه حزب‌الله به ضعف ایمان و زوال ایمان مبتلا نمى‌‌‌‌شوند و ایمانشان ثابت خواهد ماند. خدا ایمان ‌‌را در دل‌های آن‌ها مى‌‌‌‌نویسد، ثبت مى‌‌‌‌كند، حك مى‌‌‌‌كند و به این ترتیب ایمان از دل حزب‌الله زایل نمى‌‌‌‌شود. این یك ‌‌بشارتى به حزب‌الله است كه خدا در دنیا این عنایت را به آن‌ها مى‌‌‌‌فرماید.

ب) امداد غیبی به وسیله روح‌القُدُس

یك عنایت دیگرى كه از این هم ‌‌بالاتر است این است که وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ. مى‌‌‌‌دانید كه خداوند متعال بعضى از بندگان شایسته و عزیزش را با یك ‌‌سلسله عوامل غیبى و ماوراء طبیعى تأیید مى‌‌‌‌كند. ازجمله حضرات انبیا‌سلام‌‌الله‌‌علیهم‌‌اجمعین، ‌‌به‌خصوص بعضى از انبیایى كه مراتبشان بالاتر است، آن‌ها با روح‌القدس تأیید مى‌‌‌‌شوند. حتماً شنیده‌اید که در ‌‌نهج‌البلاغه، امیرالمؤمنین‌صلوات‌‌الله‌‌علیه‌‌ درباره پیغمبر اكرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله مى‌‌‌‌فرماید كه خداوند متعال از دوران طفولیت پیغمبر اكرم، ‌‌از آن وقتى كه از شیر گرفته شدند، بزرگترین فرشته خودش را موكَّل ایشان فرمود و ایشان از همان دوران ‌‌كودكى تحت تربیت این فرشته عظیم‌الشأن قرار داشتند. در طول دورانى كه هنوز وحى نبوت و رسالت بر ایشان نازل ‌‌نشده بود به وسیله الهام‌هایی كه از این مَلَك دریافت مى‌‌‌‌كردند مى‌‌‌‌فهمیدند كه چه كار باید بكنند، خدا چى را ‌‌دوست دارد، چه كارى را باید انجام داد و چه كارى را نباید انجام داد و احتیاجی نداشت كه راه را از دیگرى ‌‌سؤال كند. این در خطبه قاصعه نهج‌‌‌‌البلاغه كه یكى از خطبه‌‌‌‌هاى بزرگ، معروف و نورانى نهج‌البلاغه است بیان شده است. البته نهج‌البلاغه همه‌‌‌‌اش نورانى ‌‌است اما این خطبه، نورانیت و برجستگى خاصى دارد.

پس خدا بعضى از ‌‌بندگانش را از همان آغاز طفولیت، با موجود عظیمى كه در روایات آمده که از همه فرشتگان برتر است، أعظم من الملائكة، خدا او را به كمك بندگانش مى‌‌‌‌فرستد كه آن‌ها را راهنمایى كند، تأییدشان كند تا اشتباه نکنند و انحراف و لغزش پیدا نكنند. این از ویژگی‌هایی است كه خدا براى انبیا و ازجمله برای پیغمبر ‌‌اسلام و همین‌‌‌‌طور برای حضرت مسیح على نبینا و آله و علیه السلام قائل شده است.

اینجا مى‌‌‌‌فرماید خدا ‌‌براى حزب‌الله هم روحى را مى‌‌‌‌فرستد كه آن‌ها را تأیید کند؛ یعنى این‌ها تنها به شناخت‌های خودشان و توان ‌‌و قدرت شخصى خودشان وانهاده نمى‌‌‌‌شوند. علاوه بر آنچه با تلاش خودشان به دست مى‌‌‌‌آورند، علومى ‌‌كه مى‌‌‌‌آموزند، قدرتى كه كسب مى‌‌‌‌كنند، یك مددهاى غیبى هم از ناحیه روح، نه روح انسانى، روحى كه از ‌‌فرشتگان هم برتر است دریافت مى‌‌‌‌كنند.

شاخصه حزب‌الله و راه حزب‌اللهی شدن

چنین بندگانی با این خصوصیاتى كه خدا در دنیا برای آن‌ها ‌‌قائل شده و ضمانت كرده كه ایمانشان محفوظ باشد، روح را هم به كمك آن‌ها فرستاده كه آن‌ها را كمك و ‌‌تأیید كند و مانع از لغزش، اشتباه و انحرافشان بشود، جا دارد كه ما این‌ها را بهتر بشناسیم و سعى كنیم كه ‌‌حتى‌‌‌‌المقدور شبیه این‌ها بشویم بلكه ان‌شاءالله جزو این‌ها بشویم. مقام بسیار ارجمندى است.

چه كنیم برای اینكه ‌‌جزو حزب‌الله بشویم؟! نماز بخوانیم؟! البته نماز بر همه مؤمنین واجب است و همه باید نماز بخوانند اما آیا هر ‌‌کسی كه نماز بخواند حزب‌اللهی می‌شود؟! نه. لازمه ایمان، نمازخواندن است اما هر مؤمن نمازخوانی حزب‌اللهى ‌‌نیست.

روزه بگیریم؟! روزه‌‌‌‌هاى واجب و روزه‌‌‌‌هاى مستحبى؟! روزه عبادت بزرگى است. همه مؤمنین ‌‌باید روزه‌‌‌‌هاى واجب بگیرند. مؤمنین شایسته، روزه‌‌‌‌هاى مستحبى هم مى‌‌‌‌گیرند اما با روزه‌‌‌‌هاى واجب و ‌‌مستحبى باز هم آدم حزب‌اللهى نمى‌‌‌‌شود.

زكات و انفاق بدهیم؟! نماز مى‌‌‌‌خوانیم، روزه مى‌‌‌‌گیریم، زكات ‌‌مالمان را هم مى‌‌‌‌دهیم، خمس مالمان را هم مى‌‌‌‌دهیم، حساب سالمان را هم رسیدگى مى‌‌‌‌كنیم و انفاقات ‌‌مستحبى هم مى‌‌‌‌كنیم؛ آیا حزب‌اللهى مى‌‌‌‌شویم؟! باز هم نه، این‌ها كافى نیست. این‌ها شرط لازم است ولى شرط ‌‌كافى نیست.

حج بیت‌الله الحرام برویم؟! ایام حج هم هست؛ حج، عمره، واجبش، مستحبش، یك ‌‌مرتبه، دو مرتبه، ده مرتبه، هر سال، آیا اگر برویم حج به جا بیاوریم حزب‌اللهى مى‌‌‌‌شویم؟! بسیار خوب است، ‌‌مؤمن خوبى هم مى‌‌‌‌شویم اما هنوز حزب‌اللهى نیستیم.

جنگى پیش مى‌‌‌‌آید، دفاع واجبى است باید شركت ‌‌كرد، یا جهاد است و یا دفاع است، از واجبات است، جزو فروع دین است، مثل دفاع مقدس که عزیزانى داوطلبانه شركت كردند و رفتند ‌‌سال‌ها جنگیدند و كم یا زیاد در جبهه‌‌‌‌ها حضور داشتند و بعضى‌‌‌‌هایشان زخم برداشتند و معلول شدند؛ آیا با ‌‌رفتن جبهه و انجام وظیفه دفاع و جهاد، آدم حزب‌اللهى مى‌‌‌‌شود؟! آیا این براى اینكه حزب‌اللهى ‌‌بشویم کافی است؟! نه، باز هم كافى نیست. مؤمن بسیار خوبى است، وظایف واجبش را عمل كرده، خدا توفیقش داده که ‌‌چنین عبادت بزرگى را انجام داده، بسیار هم ثواب دارد اما هنوز حزب‌اللهى نیست.

از ‌‌فروع دین، بعدی چیست؟ امر به معروف و نهى از منكر. كسانى بعد از اینكه همه این واجبات فردى‌‌‌‌شان را انجام دادند، ‌‌خودشان و خانواده‌شان اصلاح شدند، به فكر اصلاح دیگران ‌بیفتند، امر به معروف كنند، نهى از منكر كنند، ‌‌جامعه را از فساد حفظ كنند و نگذارند فسادهاى اخلاقى در جامعه رواج پیدا كند، آیا این كارها را که كردند حزب‌اللهى مى‌‌‌‌شوند؟! هنوز هم نه.

فروع فراموش‌شده دین!

پیش‌‌‌‌ترها كه ما بچه بودیم مى‌‌‌‌گفتند غیر از این هشت تا فروع دین، بعد از امر به معروف و نهى ‌‌از منكر، دو تا دیگر هم هست اما بعدها یک‌خرده این دو تا آب رفته است! پیش‌‌‌‌ترها مى‌‌‌‌گفتند فروع دین ده‌‌‌‌تاست، حالا گاهى مى‌‌‌‌گویند هشت تا است. آن‌وقت‌ها پیش از این دهه‌ها فروع دین دو تا دیگر هم بود؛ یكی تَولّى ‌‌و یكی هم تَبرّى. افرادى كه معلومات عربى‌‌‌‌شان ضعیف است ‌‌مى‌‌‌‌گویند تولّا و تبرّا ولى درستش تولّى و تبرّى است. نهم؛ تولّى یعنى دوست داشتن دوستان خدا و دهم؛ تبرّى ‌‌یعنى بیزارى جستن از دشمنان خدا.

دشمنی با دشمنان خدا، لازمه ایمان به خدا و روز قیامت

ابتدای این آیه‌‌‌‌اى كه تلاوت كردم یك تعبیر عجیبى دارد که بسیار تکان‌دهنده است. بنده که عرض مى‌‌‌‌كنم بسیار تکان‌دهنده است حساب‌شده است. حالا من ترجمه مى‌‌‌‌كنم ‌‌ببینید آیا شما هم تكان مى‌‌‌‌خورید یا نه؟! خداوند متعال به پیغمبرش مى‌‌‌‌فرماید لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ؛ یعنى هیچ مردمى كه واقعاً ایمان حقیقی به خدا و روز قیامت داشته باشند را نمى‌‌‌‌توانى پیدا كنى كه ‌‌دشمنان خدا را دوست بدارند! اگر كسى ایمان واقعى به خدا و روز قیامت داشت، نمى‌‌‌‌تواند دشمنان خدا را دوست ‌‌بدارد. لَا تَجِدُ قَوْمًا! شعار نمى‌‌‌‌دهم، آیه قرآن است که برای شما مى‌‌‌‌خوانم؛ لَا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ؛ كسانى كه ایمان به خدا و قیامت دارند، نمى‌‌‌‌شود با ‌‌كسانى كه رویاروى خدا و پیغمبر قرار گرفته‌‌‌‌اند دوستى كنند.

این دشمنان خدا، درست است که ‌‌دشمنى با خدا کرده‌اند، با نظام اسلامی درافتاده‌اند، قصد براندازى نظام اسلامى را دارند ولی آخر ممكن است ‌‌پدر آدم باشد، برادرش باشد، خواهرش باشد، خویش و قومش باشد، صله‌رحم باید بكنیم، در این‌گونه ‌‌موارد چی؟! مى‌‌‌‌فرماید وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ. این كسانى كه در مقابل نظام اسلامى ایستاده‌اند، هر ‌‌چند پدرانشان باشند، فرزندانشان باشند، برادرانشان باشند، خویش و قوم‌های نزدیكشان باشند، ایل‌وتبار و ‌‌عشیره‌شان باشند، حتى اگر پدر و فرزند و خویشان نزدیكشان هم باشند، نسبت به این‌ها هم محبت نخواهند ‌‌كرد؛ اگر ایمان به خدا و روز قیامت داشته باشند.

دوستی با دشمنان خدا، نشانه ایمان دروغین!

اگر کسانی ‌‌راست مى‌‌‌‌گویند كه ایمان به خدا، به پیغمبر و به روز قیامت دارند باید با کسانی که با اسلام و نظام اسلامى دشمنى مى‌‌‌‌كنند و قصد ‌‌براندازى نظام اسلامى را دارند ولو پدر، پسر و برادرشان باشد باید با آن‌ها دشمن باشند؛ یعنى اگر كسى با دشمنان خدا دوستى كرد دروغ مى‌‌‌‌گوید ‌‌كه ایمان واقعى دارد! ایمانش به حد نصاب نرسیده است و این جزو حزب‌الله نمى‌‌‌‌تواند باشد.

كسی كه بعد از آن هشت تا وظیفه واجبش، این شرط را هم داشت یعنی همان تولّى و تبرّى، اگر آن‌چنان صلابت ‌‌ایمانى داشت، باورش بود كه با دوستان خدا باید دوستى كرد و با دشمنان خدا باید دشمنى كرد ولو ‌‌پدرش باشد، ولو فرزند و نور چشمش باشد، ولو برادر عزیزش باشد، اگر با این‌ها دشمنى كرد ‌‌معلوم مى‌‌‌‌شود که این حزب‌الله است، ایمان واقعى دارد و خدا و قیامت را باورش ‌‌است؛ اما اگر سر و سرّى با دشمنان خدا پیدا كرد، با آن‌ها رابطه دوستى برقرار كرد، با آن‌ها نرد محبت باخت، قصد برقرارى ‌‌روابط دوستانه با آن‌ها داشت این ایمان واقعى ندارد و دروغ مى‌‌‌‌گوید که مؤمن است! این را من نمى‌‌‌‌گویم، قرآن مى‌‌‌‌فرماید.

تولّی و تبرّی؛ شرط ورود در زمره حزب‌الله

یك ‌‌وقت قرآن می‌فرماید مبادا با چنین كسانى دوستى كنید! خب مى‌‌‌‌گوییم دستور خداست. این لحن كلام را ببینید؛ ‌‌مى‌‌‌‌فرماید نمى‌‌‌‌توانید پیدا كنید؛ لَا تَجِدُ قَوْمًا؛ نمى‌‌‌‌یابید مردمى را كه ایمان به خدا و روز قیامت دارند و با ‌‌مخالفان نظام اسلامى دوستى مى‌‌‌‌كنند؛ اصلاً چنین چیزى نمى‌‌‌‌شود. اگر كسانى را پیدا كردید كه این وظیفه را درست انجام می‌دهند یعنی علاوه بر وظایف فردى و اجتماعى‌‌‌‌ خودشان، قلباً با دشمنان خدا دشمن هستند، ‌‌قصد برقرارى رابطه دوستانه با كسانى كه رویا‌‌‌‌روى نظام اسلامى ایستاده‌‌‌‌اند را ندارند این‌ها جزو حزب‌الله هستند.

تعبیر حَادَّ اللَّهَ یک تعبیر خاصی است. ‌‌ترجمه دقیق فارسی‌اش را کلمه به کلمه نمى‌‌‌‌شود کرد. شما یك خطی را در نظر بگیرید، دو تا نقطه، دو تا قطب مخالف، دو قطب مثبت و ‌‌منفى‌‌‌‌ آهن‌ربا را در نظر بگیرید. شما وقتى كه در یك قطبش مى‌‌‌‌ایستید آن كسى كه در قطب مخالف شما هست آن محاد شماست یعنى در حد ‌‌مخالف شما، در طرف مقابل شما قرار گرفته است. تعبیرش در عربى این است كه حَادَّ. وقتى شما در یک طرفى قرار ‌‌گرفتید كه مى‌‌‌‌خواهید نظام اسلامى حاكم باشد، احكام اسلام اجرا شود، انقلاب كردید، زحمت كشیدید، ‌‌زندان رفتید، شكنجه دیدید، پول خرج كردید، شهید دادید كه چى؟ كه احكام اسلام اجرا شود. كسانى ‌‌نقطه مقابل شما مى‌‌‌‌گویند نباید اجرا شود! شما انقلاب كردید براى اینكه دست دشمن را از ‌‌كشورتان كوتاه كنید و به استقلال برسید. كسانى مى‌‌‌‌گویند نه، چاره‌‌‌‌اى نداریم، براى اینكه مشكلات ‌‌اقتصادى‌‌‌‌مان حل شود باید با آمریكا بسازیم! دوباره دعوت كنند تشریف بیاورند! این دو تا در دو طرف ‌‌قضیه هستند یعنی در دو قطب مخالف هم. به‌اصطلاح صد و هشتاد درجه با هم تفاوت دارند. آن‌هایی كه در ‌‌چنین قطبى قرار گرفته‌اند و قصد سازش با دشمنان دین را دارند، قرآن این‌ها را مؤمن نمى‌‌‌‌داند؛ مى‌‌‌‌فرماید ایمان به ‌‌خدا و قیامت ندارند، ایمانشان پاسنگ مى‌‌‌‌برد، ناقص است و به‌هرحال این‌ها جزو حزب‌الله نیستند.

اگر ‌‌كسانى واجد این شرایط بودند و با دشمنان خدا هم دشمنى كردند، نگفتند ما به روى همه لبخند مى‌‌‌‌زنیم و به ‌‌روى دوست باید لبخند زد بلکه گفتند به كسى كه مى‌‌‌‌خواهد اساس اسلام را نابود كند باید به روى او خنجر كشید نه ‌‌لبخند زد؛ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ؛[2] با دشمنان، سرسخت، شکست‌ناپذیر، انعطاف‌ناپذیر اما با ‌‌دوستان، خاكى و مهربان. أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ؛[3] نسبت به مؤمنین، ذلیل و خاكى اما نسبت به كافرین؛ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِینَ؛[4] شکست‌ناپذیر، گردن‌فراز، انعطاف‌ناپذیر. اگر کسی این‌گونه شد آن وقت حزب‌الله مى‌‌‌‌شود؛ أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ؛ آن‌هایی كه این‌گونه شدند ایمانشان ثابت مى‌‌‌‌ماند اما اگر این‌گونه ‌‌نشدند ایمانشان متزلزل است، یك وقت هم مى‌‌‌‌پرد، آن‌وقت مى‌‌‌‌گوید دین نه‌تنها افیون ملت‌هاست بلكه افیون ‌‌حکومت‌ها هم هست! مى‌‌‌‌گوید اینكه ما نمى‌‌‌‌توانیم دموكراسى را در كشور پیاده كنیم، ‌‌مشكل ما اسلام است، باید این مسئله را حل كرد! بعد هم اظهار امیدوارى مى‌‌‌‌كند كه حل خواهد شد! چه‌بسا این شخص همین كسى بوده كه یا خودش در جبهه بوده، یا برادرش شهید شده و از خانواده شهید است اما حالا كارش ‌‌به اینجا رسیده است که دیگر اعتقادى به دین ندارد، مى‌‌‌‌گوید احكام دین مال 1400 سال پیش‌‌‌‌تر بود و ‌‌تاریخ‌مصرفش گذشته است! دارویى كه تاریخ‌مصرفش می‌گذرد را باید چه كار كنند؟! مى‌‌‌‌گوید قرآن هم تاریخ‌مصرفش گذشته است! آن وقت آیا این واقعاً اسلام را قبول دارد؟! آن چیزی كه تاریخ‌مصرفش نگذشته است چیست؟! آن چیزی كه تو ‌‌به آن معتقد هستی و مى‌‌‌‌خواهى به آن عمل كنى كدام است؟! مى‌‌‌‌گوید بله، من اسلام را قبول دارم، قرآن را هم ‌‌قبول دارم اما تاریخ‌مصرفش گذشته است؛ مثل اینكه بگوید من این دارو را قبول دارم اما باید درون مزبله بریزم ‌‌چون دیگر تاریخ‌مصرفش گذشته است! این چه قبول داشتنى است؟! كسى قبول دارد كه مى‌‌‌‌گوید باید به ‌‌این عمل كرد، نمی‌گوید باید دفنش كرد! آیا چنین كسى ایمان دارد؟! قرآن مى‌‌‌‌فرماید چنین شخصی ایمان ندارد. حالا شما هر چه مى‌‌‌‌خواهید ‌‌فتوا بدهید. قرآن می‌فرماید اگر تولّى و تبرّى داشتید خدا ایمانتان را حفظ می‌فرماید.

قاطعیت و صلابت در برابر دشمنان؛ راهبرد سیاسی قرآن

قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَینَنَا وَبَینَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ؛[5] قرآن می‌فرماید شما باید از ابراهیم و کسانی که همراه ابراهیم بودند این درس را بگیرید. چه درسی بگیریم؟! آن‌ها در مقابل قومشان ایستادند و گفتند ما از شما بیزار هستیم و با شما دشمنی داریم و این دشمنی تمام نمی‌شود تا اینکه در مقابل حق، تسلیم شوید. می‌فرماید شما هم باید از ابراهیم یاد بگیرید. با دشمن باید قاطعانه سخن گفت.

الزامات روابط مسلمانان با کافران از دیدگاه قرآن کریم

یک وقت تصور نشود که معنای این حرف این است که اگر در کشور ما اقلیت‌های مذهبی بودند باید با آن‌ها باید بجنگیم؛ ابداً، بلکه باید به آن‌ها مهربانی هم بکنیم. اگر همسایه شما هستند حق همسایگی را هم باید برای آن‌ها رعایت کنید، باید مهربانی هم بکنید، باید از آن‌ها پذیرایی هم بکنید؛ لَا یَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یقَاتِلُوكُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یَخْرِجُوكُمْ مِنْ دِیارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیهِمْ؛[6] سرسختی آنجایی است که کسانی درصدد براندازی شما هستند. اگر کافری است که هیچ دشمنی‌ای با شما ندارد و مثل یک دوست با شما رفتار می‌کند شما هم با او دوستی کنید، به او خدمت کنید، احسان کنید، ‌‌نه‌تنها حقش را بدهید بلکه بیش از حقش به او احسان كنید؛ اما اگر قصد براندازى شما را دارد، ‌‌مى‌‌‌‌خواهد دینتان را نابود كند، مى‌‌‌‌خواهد عقایدتان را فاسد كند، به فرمایش مقام معظم رهبرى ایمان شما را ‌‌هدف قرار داده است، این دیگر قابل‌انعطاف نیست و در مقابل این‌ها باید سرسختى كرد.

انعطاف و کوتاه آمدن در برابر دشمن؛ عبور از خط قرمز اسلام!

جالب اینجاست که ‌‌مى‌‌‌‌فرماید همه این چیزها را از ابراهیم یاد بگیرید اما یك چیز را از ابراهیم یاد نگیرید! سبحان‌الله! ‌‌ابراهیم، شیخ‌الأنبیاء، پیغمبر اكرم‌صلی‌‌الله‌‌علیه‌‌و‌آله خودشان را به ابراهیم منسوب مى‌‌‌‌كردند، قرآن مى‌‌‌‌فرماید اصل اسلام مال ‌‌ابراهیم است، هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِینَ،[7] اسلام هم همان ملت ابراهیم است، ابراهیم مقام بسیار بلندى دارد اما ‌‌قرآن مى‌‌‌‌فرماید یك چیز را از ابراهیم یاد نگیرید! آن چیست؟! إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ. ‌‌

مى‌‌‌‌دانید که ابراهیم نوجوانى بود که در كنار آزر تربیت شد. قرآن او را به نام أب مى‌‌‌‌نامد. در روایات هست كه ‌‌آزر، عموی حضرت ابراهیم بوده و چون پدر حضرت ابراهیم از دنیا رفته بوده به نام أب نامیده مى‌‌‌‌شده است. به‌هرحال این آزر، بت‌تراش بود و ‌‌بت مى‌‌‌‌ساخت. ابراهیم مدت‌ها با این آزر بحث كرد كه این كارها چیست که مى‌‌‌‌كنید؟! این سنگ‌هایی که ‌‌مى‌‌‌‌تراشید این‌ها چه فایده‌ای دارد؟! سنگى كه به دست خودتان مى‌‌‌‌تراشید كه خدا نمى‌‌‌‌شود! اینكه ارزش پرستش پیدا نمى‌‌‌‌كند! آزر ‌‌گفت من این حرف‌ها سرم نمى‌‌‌‌شود، این سنت باستانی ماست، هویت و شناسنامه تاریخى ماست، باید این سنت باستانى كهن را حفظ كرد. حضرت ابراهیم هر چه با این بحث كرد دید فایده‌ای ندارد. بالاخره گفت من از تو جدا مى‌‌‌‌شوم اما براى تو استغفار مى‌‌‌‌كنم؛ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ.

قرآن مى‌‌‌‌فرماید تا ‌‌اینجا را از ابراهیم یاد بگیرید اما اینكه به او وعده داد كه برای تو استغفار مى‌‌‌‌كنم این را یاد نگیرید! به ‌‌كافرى كه رویاروى شما ایستاده است حتى وعده دعا هم ندهید! نگویید ان‌شاءالله یك روزى بیاید كه ‌‌برای تو دعا كنم که كار تو خوب شود! این اندازه هم در مقابل دشمن انعطاف نداشته باشید! همه چیز را از ‌‌ابراهیم یاد بگیرید غیر از این كلمه را. ببینید قرآن چقدر حساس است؛ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ. ‌‌این فرهنگ اسلامى است.

سازش به بهانه ترویج فرهنگ تساهل و تسامح

آن كسانى كه مى‌‌‌‌خواستند این فرهنگ حزب‌اللهى را بگیرند، چه كار باید ‌‌بكنند؟! شاید گفتند با همه بسازید، تساهل و تسامح داشته باشید، این حرف‌ها مال روزگار بربریت بود، امروز باید به همه ‌‌لبخند زد، دیگر نباید با كسى دشمنى كرد. آیا این فرهنگ اسلامى است؟! آیا این با قرآن جور درمی‌آید؟!

حزب‌الله؛ عنوان قرآنی مؤمنان سازش‌ناپذیر

حزب‌الله در منطق قرآن عنوان و لقبى است كه به مردم مؤمن سازش‌ناپذیر اطلاق مى‌‌‌‌شود؛ مردمى كه ‌‌روى خوش به دشمن نشان نمى‌‌‌‌دهند و دشمن، طمعى در اینكه آن‌ها را تسلیم كند نخواهد داشت. این‌گونه مردمى در قرآن به نام حزب‌الله نامیده مى‌‌‌‌شوند؛ أُولَٰئِكَ حزبُ ‌الله أَلَا إِنَّ حزبَ ‌الله هُمُ الْمُفْلِحُونَ.

حزب‌الله؛ پیروزِ همیشگی میدان

‌‌در كشور اسلامى لبنان، اسرائیل سال‌ها دست‌‌‌‌اندازى كرد و بخشى از این خاك را تصرف كرد. دولت‌ها آمدند و ‌‌رفتند و گفتگو كردند و شكایت كردند و سازمان ملل و این طرف و آن طرف و واسطه بیاید و این كشور و آن ‌‌كشور، نتیجه‌‌‌‌اى جز محرومیت مردم مسلمان لبنان نداشت. تا آن وقتى كه امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه اشاره فرمودند که شما باید یك گروه ‌‌مقاومت شکست‌ناپذیر و انعطاف‌ناپذیر تشكیل بدهید. در مقابل اسرائیل بگویید نه، باید حقوقمان را ‌‌بگیریم، تسلیم هیچ چیزی نخواهیم شد، مى‌‌‌‌جنگیم تا حقوقمان را ‌‌بگیریم، این بود که یك گروهى به نام حزب‌الله تشكیل شدند و شعارشان هم همین بود؛ صَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ. قرآن مى‌‌‌‌فرماید این‌ها پیروز هستند؛ أَلَا إِنَّ حزبَ ‌الله هُمُ الْمُفْلِحُونَ.

عوامل پیروزی و شکست مسلمانان از دیدگاه قرآن

اگر این روحیه را پیدا كردید كامیاب و رستگار خواهید شد و به سعادت خواهید رسید اما اگر مردمى زبون، بى‌‌‌‌اراده، سست و بى‌‌‌‌استقامت ‌‌بودید و در مقابل پیشنهادهاى دشمن، خاضع شدید، از مشكلات اقتصادى ترسیدید، از توطئه‌‌‌‌هاى دشمن ‌‌ترسیدید، محكوم به شكست هستید و هیچ كس شما را كمك نخواهد كرد؛ وَلَا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیا وَلَا نَصِیرًا؛[8] اما اگر روحیه انعطاف‌ناپذیری، مقاومت، قاطعیت، توكل بر خدا، اعتماد بر نیروهاى غیبى الهى و ‌‌استمداد از مددهاى الهى در شما پیدا شد و در مقابل هیچ دشمنى سر خم نكردید به پیروزى خواهید ‌‌رسید.

تجربه پیروزی در مقابل آمریکا

این تجربه یک بار در انقلاب اسلامى ایران مصداق پیدا كرد، آن‌وقتی كه مردم به آمریكا گفتند نه، باید بیرون ‌‌بروى! پشت‌سرهم تهدید می‌كرد که چنین و چنان مى‌‌‌‌كنیم، كشورتان را نابود مى‌‌‌‌كنیم، ناوهاى جنگى در خلیج‌فارس آورد. ‌‌امام‌رضوان‌‌الله‌‌علیه فرمودند با چه چیزهایى ما را مى‌‌‌‌ترساند! آمریكا هیچ غلطى نمى‌‌‌‌تواند بكند! آن وقت ما پیروز شدیم و ‌‌در دنیا سرفراز شدیم؛ اما اگر خدایى نكرده یك روز این روحیه مقاومت و انعطاف‌ناپذیری سست شود دیگر جزو حزب‌الله ‌‌نخواهیم بود. وقتى كه جزو حزب‌الله نشدیم ایمانمان هم ضمانتی براى بقا نخواهد داشت، چه رسد به ‌‌پیروزى! اگر جزو حزب‌الله بودید می‌فرماید أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ اما اگر ‌‌ویژگی‌های ‌‌حزب‌الله را نداشتید، ایمانتان هم در حال تزلزل و در معرض زوال است؛ در دنیا زبون خواهید شد و در آخرت گرفتار عذاب.

فروش آخرت به دنیای دیگران!

من و شما سر ‌‌این دوراهی هستیم. سنت خدا این است كه انسان‌ها را، هم افراد را و هم ملت‌‌‌‌ها را همیشه سر ‌‌دوراهی‌ها قرار مى‌‌‌‌دهد تا امتحان بشوند. وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِكُمْ؛[9] خدا شرایطى را پیش مى‌‌‌‌آورد كه آنچه در ‌‌دل‌هایتان هست آشكار شود، معلوم ‌‌‌‌شود که چه اندازه ایمان دارید، چه اندازه به خدا اعتماد دارید، چه ‌‌اندازه دنبال منافع شخصى‌‌‌‌تان هستید و چه اندازه دین خودتان را به دنیاى خودتان یا بدتر، به دنیاى دیگران ‌‌مى‌‌‌‌فروشید؟! دینتان را مى‌‌‌‌فروشید تا دیگران به مقام برسند! بدبختى آدم كه یكى، دو تا نیست. من و شما ‌‌جمع بشویم و براى یك كسى هورا بكشیم تا او به یك مقامى برسد، ما هم به جهنم برویم! جهنمش را ما برویم پست و ‌‌مقام و پولش را او بگیرد. چقدر بدبختى؟! این لازمه ضعف ایمان است، این لازمه شکست‌پذیری ‌‌است، این لازمه ذلت و زبونى است كه با ایمان نمى‌‌‌‌سازد.

مؤمن اهل شكست نیست، اهل ذلت نیست. ‌‌آن‌هایی كه ایمان واقعى به خدا دارند جز به رضاى خدا به هیچ چیز نمى‌‌‌‌اندیشند. خواه در دنیا راحتى ‌‌نصیبشان بشود یا سختى، فرقى نمى‌‌‌‌كند؛ رضاى دوست باشد، همه چیز دیگر سهل است.

روحیه تسلیم‌ناپذیری نسبت به دشمن؛ شرط رسیدن به مقام حزب‌الله

عزیزان من! شما که ‌‌عشق به خدا و اولیاى خدا شما را وادار كرد تا این انقلاب را به پیروزى رساندید، عشق به رضاى الهى و ‌‌ارزش‌های اسلامى باعث این شد كه هشت سال این دفاع مقدس را اداره كردید، فرزندانتان را به جبهه‌‌‌‌هاى ‌‌جنگ فرستادید، پدرها و مادرهایى بودند كه به دست خودشان كفن به قامت بچه‌‌‌‌هایشان پوشاندند، ‌‌مادرهایى بودند كه افتخار مى‌‌‌‌كردند و مى‌‌‌‌گفتند ای‌کاش یك فرزند دیگر هم داشتیم و او را هم در راه ‌‌خدا مى‌‌‌‌دادیم - حتماً در شهر شما هم چنین پدرها و مادرهایى بوده‌اند. بعضى‌‌‌‌هایشان را من سراغ دارم - ‌‌شما اى عزیزان! براى اینكه به مقام والاى حزب‌الله برسید و سعادت دنیا و آخرتتان تضمین شود باید ‌‌این شرط خاص حزب‌الله را در خودتان تقویت كنید؛ روحیه تسلیم‌ناپذیری نسبت به دشمن. البته اول ‌‌باید دشمن را شناخت، توطئه‌‌‌‌هایش را كشف كرد، در مقابلش هم مقاومت كرد.

ضرورت بصیرت، دشمن‌شناسی و مطالبه گری

دشمن را عوضى نگیرید! ‌‌بشناسید چه كسانى دشمن هستند. دشمنان گاهى در لباس دوست ظاهر مى‌‌‌‌شود. در مقابل دشمن، سرسخت ‌‌باشید. اگر یك قدم عقب گذاشتید او ده قدم جلو مى‌‌‌‌آید. همین ایام اخیر دیدید که به نام گروه‌های طرفدار آزادى ‌‌زن، گروه‌های غیردولتى، در ایران جلسه و كنفرانسى تشكیل شد و خواستند ببینند ‌‌شما چه اندازه به ارزش‌ها پایبند هستید؟! چند تا از این خانم‌های مهمان كه در این جلسه آمده بودند چادرشان را ‌‌برداشتند. بیرون جلسه كه جرأت نمى‌‌‌‌كردند، شرط بود كه باید با حجاب بیایند. چند نفر چادرشان را ‌‌برداشتند و یك عكسى هم گرفتند، شاید با اطلاع خودشان هم این عكس گرفته شد، مى‌‌‌‌خواستند ما را بیازمایند و ببینند ما ‌‌چقدر حساس هستیم. وقتى كه آن عكس در روزنامه منتشر شد غیرت مسلمان‌ها به جوش آمد و به ‌‌مسئولانی كه این جلسه را برگزار كرده بودند ولو خودشان برگزار نكرده بودند، اجازه برگزاری آن را در ساختمان مربوط به ‌‌خودشان داده بودند اعتراض كردند. وقتى صداى اعتراض مردم بلند شد هم مسئولان عذرخواهى كردند و هم آن‌ها چندین ‌‌مرتبه عذرخواهى كردند که اشتباه شده و عمدى نبوده است؛ اما اگر سكوت كرده بودید چه مى‌‌‌‌شد؟! فردا بى چادر ‌‌در خیابان هم مى‌‌‌‌آمدند، بعد هم عشرتكده‌‌‌‌هاى آن‌چنانی درست مى‌‌‌‌كردند كه دیگر نگویم!

اگر یك قدم ‌‌عقب‌‌‌‌نشینى كنید دشمن ده قدم جلو مى‌‌‌‌آید اما اگر محكم بایستید دشمن عقب‌‌‌‌نشینى مى‌‌‌‌كند. این درس ‌‌را از قرآن كریم بیاموزیم و آویزه گوشمان كنیم که فلاح و رستگارى، پیروزى و سعادت دنیا و آخرت مخصوص ‌‌حزب‌الله است؛ أَلَا إِنَّ حزبَ ‌الله هُمُ الْمُفْلِحُونَ. ویژگى حزب‌الله هم علاوه بر انجام همه وظایف ‌‌شرعى، روحیه شکست‌ناپذیر و تسلیم نشدن در مقابل دشمن است.

پروردگارا! تو را به عزت و جلالت قسم مى‌‌‌‌دهیم عزت اسلام و مسلمین را روزافزون بفرما!

درس ذلت ناپذیرى را از همه شهدا به‌خصوص سیدالشهداصلوات‌‌الله‌‌علیه نصیب ما بفرما!

قدرت مقاومت در مقابل دشمنان دین و نظام را به همه ما عنایت بفرما!

مسئولان كشور را در راه مبارزه با دشمنان اسلام موفق بدار!

كسانى را كه مى‌‌‌‌خواهند روحیه مقاومت مردم را ضعیف كنند رسوا بفرما!

روح امام راحل و شهداى عزیز ما را با انبیا و اولیا محشور بفرما!

سایه مقام معظم رهبرى را بر سر ما مستدام بدار!

عاقبت ما را ختم به خیر بفرما!

مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار ده!

و صل على محمد و آله الطاهرین


[1]. مجادله، 22.

[2]. فتح، 29.

[3]. مائده، 54.

[4]. همان.

[5]. ممتحنه، 4.

[6]. ممتحنه، 8.

[7]. حج، 78.

[8]. احزاب، 17.

[9]. آل عمران، 154.