صوت و فیلم

صوت:

فهرست مطالب

جلسه پنجم؛ رنج‌های ظاهری، رحمت‌های باطنی

تاریخ: 
سه شنبه, 2 تير, 1394

بسم الله الرحمن الرحیم

آن چه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت‌الله مصباح‌یزدی (دامت‌بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در شرح دعای وداع با ماه رمضان در تاریخ 1394/04/02، مطابق با ششم ماه مبارک رمضان 1436 ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

رنج‌های ظاهری، رحمت‌های باطنی

تَسْتُرُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ، وَ تَجُودُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ، وَ كِلَاهُمَا أَهْلٌ مِنْكَ لِلْفَضِیحَةِ وَ الْمَنْعِ؛ غَیْرَ أَنَّكَ بَنَیْتَ أَفْعَالَكَ عَلَى التَّفَضُّلِ، وَ أَجْرَیْتَ قُدْرَتَكَ عَلَى التَّجَاوُزِ، وَ تَلَقَّیْتَ مَنْ عَصَاكَ بِالْحِلْمِ، وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ، تَسْتَطْرِدُهُمْ بِأَنَاتِكَ إِلَى الْإِنَابَةِ، وَ تَتْرُكُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَى التَّوْبَةِ، لِكَیْلَا یَهْلِكَ عَلَیْكَ هَالِكُهُمْ، وَ لِئَلَّا یَشْقَى بِنَقِمَتِكَ شَقِیُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّةِ عَلَیْهِ كَرَماً مِنْ فَضْلِكَ یَا كَرِیمُ وَ عَائِدَةً مِنْ عَطْفِكَ یَا حَلِیمُ ...

ستایش خدا؛ زمینه‌ساز ورود به دریای رحمت

بخش دیگری از دعای شریف وداع ماه رمضان را تلاوت کردیم که با ذکر برخی نعمت‌ها و برخی از مظاهر رحمت و برکت خدای متعال زمینه را برای استفاده از عنایات الهی فراهم می‌کند. معمولا گفته می‌شود: این‌گونه ستایش‌هایی که در اول دعاها ذکر می‌شود ادب مناجات است. اما برخی تصور می‌کنند همان طور که وقتی انسانی از انسانی دیگر (هر چند کریم) درخواستی دارد ابتدا از کرم و جود وی ذکری به میان می‌آورد تا او را بر سر رحمت بیاورد، همان‌طور ادب دعا این است که سخنانی به زبان بیاورد که رحمت خدا جوشش پیدا کند. ولی حقیقت امر این است که آبشار رحمت بی‌نهایت الهی همیشه در حال ریزش است؛ این ماییم که باید تغییر حال و استعداد پیدا کنیم تا از این دریای رحمت بهره‌ای ببریم. در واقع ذکر این صفات الهی و ستایش‌ها هم برای این است که دل ما متوجه رحمت الهی شود نه این که تغییری در حال خدا پیدا شود.

بخشی از این دعای شریف را در شب‌های گذشته تلاوت کردیم و به این جا رسیدیم که حضرت سجاد سلام‌الله‌علیه اشاره می‌فرماید: بسیاری از مردم در اثر سوء اختیار مرتکب کارهای زشتی می‌شوند که موجب رسوایی است، اما خدای متعال زود آن‌ها را رسوا نمی‌کند، بلکه پرده‌پوشی می‌کند و عیوب آن‌ها را می‌پوشاند. برخی نیز هستند که خداوند نعمتی به آن‌ها می‌دهد اما آن‌ها نه تنها در راه خیر از آن استفاده نمی‌کنند بلکه آن را در راه عصیان الهی به کار می‌گیرند. مقتضای چنین رفتاری عقوبت و سلب نعمت از آن‌ها است، اما خدای متعال جز در برخی موارد استثنایی چنین کاری هم نمی‌کند. خداوند کسانی را که مرتکب گناه می‌شوند و حتی موجب ایذاء دیگران می‌گردند زود مؤاخذه نمی‌کند، بلکه به آن‌ها مهلت می‌دهد. این مهلت دادن برای این است که آن‌ها فرصتی پیدا کنند شاید متنبه شوند و دست از کار زشت خود بردارند. مگر این که کار به جایی برسد که نه تنها خودشان از این نعمت‌ها بیشتر سوءاستفاده کنند و بر عذاب خود بیافزایند، بلکه باب هدایت را به روی دیگران هم می‌بندند. در این صورت دیگر حکمت الهی اقتضا نمی‌کند که آن‌ها باقی بمانند و به کارهای خطا‌ی خود ادامه دهند، بلکه خدای متعال آن‌ها را مؤاخذه و هلاک می‌کند و در همین عالم هم مزه گناهان‌شان را به آن‌ها خواهد چشاند.

ترجمه اجمالی این بخش از دعا این که حضرت می‌فرماید: بر کسانی پرده‌پوشی می‌کنی که اگر می‌خواستی آن‌ها را رسوا می‌کردی، و بخشش می‌کنی بر کسانی که اگر می‌خواستی آن‌ها را محروم می‌کردی؛ کسانی که به‌خاطر سوءاستفاده از نعمت‌ها و کفران نعمت، استحقاق رسوا و محروم شدن را داشتند. تو در تدبیر امور مردم در این جهان افعال خود را بر پایه تفضل قرار داده‌ای، و این سنتی است ناشی از رحمت واسعه تو و غیر از آنچه که مقتضای عقل عمومی است. وقتی کسی کفران نعمت می‌کند قضاوت عقلا این است که باید آن نعمت از او گرفته شود. اما خدایا تو قاعده را بر این گذاشته‌ای که با تفضل با مردم رفتار کنی نه بر اساس استحقاق آن‌ها. خدایا! تو جریان قدرت خود را بر اساس عفو و گذشت قرار دادی نه براساس لیاقت افراد. تو با کسی که تمرد و نافرمانی می‌کند با حلم و بردباری روبه‌رو می‌شوی، و به کسی که در صدد ظلم به خویش است مهلت می‌دهی تا شاید به سوی تو برگردد. خدایا! تو به جای شتاب در مؤاخذه، صبر می‌کنی و مهلت می‌دهی تا شاید توبه کنند. بالاخره کسانی راه بد را انتخاب خواهند کرد و به هلاکت خواهند رسید، اما تو به‌گونه‌ای رفتار می‌کنی که این هلاکت به تو استناد پیدا نکند و تو مسئول هلاکت‌شان نباشی، و کسی که به جای سعادت به شقاوت می‌رسد و بدبخت می‌شود به واسطه نقمت تو نباشد. تو هیچ کس را مؤاخذه و در این دنیا به عذاب مبتلا نمی‌کنی مگر بعد از این که کاملا در عذر را به روی آن‌ها ببندی. تا آن‌جا که امکان دارد به او می‌فهمانی و یادآوری می‌کند و بارها (نه یک‌بار و چند بار) حجت را بر او تمام می‌کنی. این کارها نمونه‌ای از کرم توست که ناشی از عفو و بخشش تو است و بهره و اثری از عطوفت و مهربانی تو است.

در این فراز امام سجاد علیه‌السلام با بیانات مختلفی این حقیقت را بیان می‌فرماید که خدای متعال حتی نسبت به عقاب و مؤاخذه گنه‌کاران تعجیل نمی‌کند، بلکه سعی می‌کند وسیله تنبهی برایشان فراهم شود شاید برگردند و توبه کنند. همه این‌ها نمونه‌هایی از رحمت بی‌پایان الهی است که به صورت‌های مختلف نسبت به بندگانش ابراز می‌شود.

فلسفه انواع سختی‌های دنیا

در این‌جا ممکن است سوال شود: با وجود این تدبیرهای الهی که وسایل نعمت را برای بندگان فراهم می‌کند، سرانجام عده‌ای در همین عالم مستوجب عقوبت می‌شوند. چه می‌شد اگر خدای متعال اصلا در این عالم هیچ عذاب و سختی نمی‌آفرید؟ اگر رحمت خدا بی‌نهایت است و حد و حصری ندارد چرا این عالم را طوری نیافرید که همه خوش و راحت باشند مثل این که در عالم بهشت همه بهشتیان خوش و راحت‌اند؟ اگر چنین می‌کرد از ملک خدا که کم نمی‌شد. چرا رحمت واسعه الهی چنین اقتضا نمی‌کند که همه مردم در این عالم راحت باشند؟ با وجود رحمت واسعه الهی نه تنها همه راحت نیستند، بلکه گاهی به سختی‌هایی عجیب مبتلا می‌شوند؛ چه سختی‌هایی که در اثر حوادث طبیعی پیش می‌آید و چه سختی‌هایی که به سبب ظلم انسان‌ها به همدیگر پدید می‌آید.

البته می‌دانیم که قرآن می‌فرماید: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی كَبَدٍ؛1 «به راستی که ما انسان را در رنج آفریدیم.» یعنی زندگی این عالم بدون رنج نمی‌شود. همچنین می‌دانیم که با تدبیر الهی و با وسایلی که خدا در اختیار انسان قرار داده از عقل و هوش و نعمت‌های خارج از وجودش، انسان به‌تدریج وسایل راحتی و خوشی برای خودش فراهم می‌کند که سابقه نداشته است. امروزه وسایلی رفاهی مهیا شده است که اصلا نمونه‌اش در صد سال پیش‌تر وجود نداشت. یادی کنم از مرحوم آقای محمدی گیلانی که این روزها سال‌گشت مرحوم شدن ایشان است. ایشان می‌فرمودند: ما تازه ازدواج کرده بودیم که مرحوم آیت‌الله بهجت برای چشم‌روشنی ما به منزل ما آمدند. من پنکه کوچکی که برای ما کادو آورده شده بود را برای ایشان روشن کردم تا خنک شوند. ایشان یک نگاهی کردند و گفتند: با بادبزن هم می‌شود خنک شد. با این سخن می‌خواستند اشاره کنند به این‌که چرا وسیله‌ای استفاده می‌کنی که همه مثل آن را ندارند! اما اکنون در مستضعف‌ترین قشرهای جامعه هم نه تنها پنکه بلکه کولر هم هست. این به برکت عقلی است که خدای متعال به انسان داده است.

اما تدبیر الهی به‌گونه‌ای است که هر وسیله‌ راحتی و خوشی که فراهم می‌شود در کنار آن هم یک وسیله جدیدی برای غم و غصه فراهم می‌شود. اگر اتومبیل، سفر یک ماهه را به دو سه روز تقلیل داده است، اما به جای آن گاه در یک سفر حادثه‌ای رخ می‌دهد که صدها نفر یک‌جا تلف می‌شوند. تقریبا همیشه نوعی تعادل بین خوشی‌ها و ناخوشی‌ها وجود دارد. در دنیا باید همیشه غم و شادی با هم توأم باشند. چرا خدا این عالم را این‌گونه خلق کرده است؟ این مسأله بحث مفصلی می‌طلبد و شایسته است که فضلا و محققان به صورت‌های مختلف از آیات و روایات و منابع عقلی، ابعاد مختلف این مسأله را بررسی کنند.

امتحان؛ حکمت عام سختی‌ها

به طور اجمال، به اندازه‌ای که مجلس ما ظرفیت داشته باشد عرض می‌کنم: خدای متعال خود فرموده است که اصل وجود این سختی‌ها در این عالم یک حکمت عمومی برای همه انسان‌ها دارد. از روز اولی که انسان در این عالم خلق شده جزء طرح خلقت او وجود سختی‌ها بوده است. این چیزی عارضی نیست. سرّش این است که این‌جا جای آزمایش است (وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً2)، و برای آزمایش باید خوشی و ناخوشی وجود داشته باشد تا معلوم شود افراد با خوشی‌هایی که خدا در اختیارشان قرار می‌دهد چگونه برخورد می‌کنند، و در مقابل سختی‌ها چه‌طور رفتار می‌نمایند. میزان معرفت انسان‌ها، اطاعت، خداپرستی و همت بلند آن‌ها همه با این سختی‌ها و خوشی‌های توأمان، سنجیده می‌شود. اگر تنها خوشی وجود داشت معلوم نمی‌شد چه کسی حاضر است در راه بندگی خدا بیشتر گذشت کند. اگر جریان کربلا اتفاق نمی‌افتاد ما چگونه می‌فهمیدیم که سیدالشهدا علیه‌السلام چه مرتبه‌ای در مقام بندگی دارد و حاضر است تا کجا در راه خدا فداکاری کند؟ باید چنین حادثه‌ای پیش بیاید تا معلوم شود در میان انسان‌ها چه گوهرهای عجیبی وجود دارند. پس اساس زندگی دنیا برای مکلفان بر امتحان طراحی شده است. این آزمایش‌ها از زندگی فردی شروع می‌شوند، در زندگی خانوادگی شکل دیگری پیدا می‌کنند، زندگی در جامعه به گونه‌ای دیگر آن‌ها را رقم می‌زند،‌ و در ارتباط با کل بشریت به شکل دیگری به نمایش در می‌آیند. اگر این سختی‌ها نبود معلوم نبود چه کسی تا چه اندازه حاضر است برای دیگری فداکاری کند و چه‌قدر حاضر است به وظایفش درباره دیگران عمل کند. پس اصل وجود سختی‌ها در عالم جزء نقشه آفرینش است. زیرا بنا است که انسان با انتخاب خود تکامل پیدا کند.

سختی‌های زمینه‌ساز ایمان

همچنین خدا طبیعت انسان را در امور مادی شریک حیوانات قرار داده است و گاه افراط و تفریط در این امور مانع سعادت او می‌گردد. ازاین‌رو به راهنمایی نیازمند است و خداوند انبیاء را برای راهنمایی او فرستاده است. اما انسان‌ها به‌واسطه انسی که با لذت‌های مادی دارند، با صرف آمدن انبیا تن به دعوت آن‌ها نمی‌دهند. تجربه تاریخی هم نشان‌دهنده این واقعیت است. هر پیغمبری با مخالفت بزرگان و سران قوم و گاه اکثریت قریب به اتفاق مردم مواجه گردید. خدای متعال در این جا بار دیگر به‌سبب رحمت واسع خود وسیله‌ای دیگر برای جلب توجه آن‌ها قرار داد، و آن سختی‌ها است. قرآن کریم می‌فرماید: وَلَقَدْ أَرْسَلنَآ إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ؛3 مشابه این آیه هم در سوره اعراف است: وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّبِیٍّ إِلاَّ أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ؛4 در این آیات خدای متعال فلسفه برخی سختی‌های دنیا را فراهم کردن راهی برای توجه بیشتر به خدا بیان می‌فرماید. چون انسان وقتی مست نعمت‌های دنیوی می‌شود آخرت را فراموش می‌کند. اما وجود سختی‌هایی که با اسباب ظاهری قابل حل نیست او را به درگاه خدا و توسل به اولیای خدا می‌کشاند. این نوع سختی غیر از اصل رنج و زحمتی است که در عالم طبیعت وجود دارد. این‌ها سختی‌های خاصی است که توأم با آمدن پیغمبران‌اند تا زمینه‌ای برای ایمان آوردن مردم فراهم کنند.

سختی‌های هشدار دهنده

اما بعد از ایمان آوردن عده‌ای از مردم گاهی شیطان بر آن‌ها غالب می‌شود و آن‌ها مرتکب گناهی می‌شوند. در دعاها اگر گفته شده خداوند زود مؤاخذه نمی‌کند به چنین مواردی اشاره دارند. اگر خداوند این دسته را هم زود مؤاخذه نکرد، و تَرَادُفِ الْحُجَّةِ هم شکل گرفت اما اثر نکرد، باز خداوند به‌سبب رحمت خویش نوعی دیگر از سختی را پیش می‌آورد که براساس اصل تنبیه شکل می‌گیرد نه به خاطر کیفر کامل گناه‌کار. او با این سختی قصد دارد نوعی شوک در گناه‌کار ایجاد کند تا شاید متنبه شود (وَلَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ5) خدای متعال گاهی سختی‌های محدودی پیش می‌آورد که ناشی از کارهای خود انسان‌هاست (وَمَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَیْدِیكُمْ6) تا نتیجه بعضی از کارهای بدشان را به آن‌ها بچشاند و زمینه تنبه آن‌ها را فراهم کند (لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا7) و دریابند که این راه چه آثاری دارد. وقتی گفتن‌ها و موعظه‌ها اثر نکند مقداری اثر عینی گناهان را به آن‌ها می‌چشاند تا بفهمند قدری بی‌احتیاطی می‌کنند. پس باز این سختی و این عذاب هم از رحمت الهی ناشی می‌شود.

عذاب استیصال؛ پایان امکان هدایت

گاهی کار به جایی می‌رسد که اگر خدا باز به گناه‌کاران مهلت دهد نه تنها خودشان هدایت نمی‌شوند بلکه باعث گمراهی دیگران هم می‌شوند، مانند قوم حضرت نوح که حضرت نوح درباره آن‌ها به خداوند عرض کرد: خدایا! اگر دیگر به این‌ها مهلت دهی نه تنها این‌ها دیگر هرگز هدایت نمی‌شوند بلکه هر چه هم تولید کنند ناسالم خواهد بود (وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا8). این جاست که دیگر حکمت الهی اقتضا می‌کند دیگر به آن‌‌ها مهلت داده نشود و عذاب استیصال نازل شود. البته این عذاب‌ها به‌معنای تمام کیفر نیست، و این بدان خاطر است که این عالم اساسا جای پاداش و کیفر نیست و ظرفیت کیفر و پاداش کامل را ندارد.

فرض دیگر این بود که خداوند همان پاداش‌ و کیفرهای محدود را در همین عالم نسبت به همه اجرا کند. خدا به این فرض هم پرداخته و قرآن چیزی را فروگذار نکرده است؛ اگر ما مراجعه و استفاده نمی‌کنیم از تنبلی خود ماست. قرآن در آخر سوره فاطر می‌فرماید: وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَكِن یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِیرًا؛9 اگر بنا بود خداوند هر کسی را که در این عالم مرتکب گناهی می‌شد، همین جا به اندازه ظرفیت این عالم مؤاخذه کند یک موجود زنده روی زمین باقی نمی‌ماند. برای مثال وقتی طوفان نوح آمد فقط انسان‌ها هلاک نشدند، بلکه حیوانات هم به‌جز آن‌هایی که در کشتی سوار شده بودند همه از بین رفتند. خداوند این‌ها را تا سرآمد مشخصی تأخیر می‌اندازد که خود می‌داند (وَلَكِن یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى10). پس رحمت بی‌نهایت الهی معنایش این نیست که هیچ کس مبتلا به سختی نشود. منشأ بسیاری از سختی‌ها هم رحمت الهی است تا بنده استحقاق کمالات و پاداش‌های بیشتری پیدا کند، یا برای این است که از گمراهی دیگران جلوگیری شود.

وفقناالله و ایاکم ان‌شاءالله


1. بلد، 4.
2. انبیاء، ‌35.
3. انعام، 42.
4. اعراف،‌94.
5.  سجده،‌21.
6. شوری،‌30.
7. روم، 41.
8.  نوح، 27.
9. فاطر،‌45.
10. همان.