بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پیشرو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیتالله مصباح یزدی (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در شرح دعای وداع با ماه رمضان در تاریخ 1394/04/04، مطابق با هشتم ماه مبارک رمضان 1436 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَى نَفْسِكَ لِعِبَادِكَ، تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَكَ، وَ فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَةِ عَلَیْكَ، وَ الزِّیَادَةِ مِنْكَ، فَقُلْتَ تَبَارَكَ اسْمُكَ وَتَعَالَیْتَ: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها، وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى إِلَّا مِثْلَها، وَ قُلْتَ: مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِأَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ، وَ قُلْتَ: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِیرَةً، وَ مَا أَنْزَلْتَ مِنْ نَظَائِرِهِنَّ فِی الْقُرْآنِ مِنْ تَضَاعِیفِ الْحَسَنَاتِ ...
بخش اول این دعای شریف ذکر اوصاف الهی بود که محورش را رحمت بیپایان خدا تشکیل میدهد. مظاهری از این رحمت بیپایان در این دعا ذکر شده بود که در شبهای گذشته تلاوت کردیم و در اطراف آن هم عرایضی تقدیم شد. حضرت سجاد علیهالسلام در اینجا با شیوهای دیگر در بیان مظاهر رحمت الهی میفرماید: خدایا! تو از کثرت لطف و عنایتی که برای هدایت و تکامل بندگانت داری و میخواهی آنها را برای دریافت رحمت ویژه خود آماده کنی، با چند بیان آنها را تشویق کردی؛ یکی از آنها این است که خود را با بندگان به منزله دو نفری که داد و ستد و تجارت میکنند تصویر کردی. معمولا هر یک از دو طرفی که خرید و فروش انجام میدهند سعی میکند سود بیشتری ببرد. فروشنده سعی میکند قیمت جنسش را بالا ببرد و در برابر، خریدار هم سعی میکند که قیمت کمتری بپردازد. خدایا! تو چنین حالتی بین خودت و بندگانت تصویر کردی با این تفاوت که در اینجا مشتری سعی میکند که پول بیشتری بپردازد! در این رابطهای که تو برقرار کردهای اولا بنده را مالک اعمال خود دانستهای، و ثانیا قیمت جنس را نه قیمت عادلانه بازار، بلکه ده برابر یا بیشتر تعیین کردهای، و ثالثا فروشنده را دعوت کردهای که جنست را به من بفروش، و این نهایت لطف توست. در چند جای دیگر قرآن همین تعبیر تجارت بهکار رفته است، مانند این آیه شریفه که میفرماید: هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِیكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؛1 «آیا شما را بر تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب دردناک نجات میدهد.» این درحالی است که در تجارت، دو طرف چیزهایی برای مبادله دارند، اما در اینجا بنده از خودش هیچ چیز ندارد که به پیشگاه خدا تقدیم کند؛ بنده هر چه دارد از خداست. اینها نهایت لطف خدا در حق بندگانش است.
أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَى نَفْسِكَ لِعِبَادِكَ؛ «سَوْم» گفتگوی خریدار و فروشنده برای کم و زیاد کردن قیمت است تا اینکه به توافقی برسند. امام علیهالسلام به خدای متعال عرض میکند: تو در این معامله قیمت را به ضرر خودت و به نفع بندگانت بالا بردی و چیزی که ارزش خاصی دارد را قرار گذاشتهای که ده برابر قیمت بخری!
تُرِیدُ رِبْحَهُمْ فِی مُتَاجَرَتِهِمْ لَكَ وَ فَوْزَهُمْ بِالْوِفَادَةِ عَلَیْكَ، وَ الزِّیَادَةِ مِنْكَ؛ تو میخواهی در این داد و ستدی که با بندگان میکنی بندگان سود ببرند. تو احتیاج به سود نداری و اگر این معامله را انجام میدهی برای این است که راهی برای سود رسانی به بندگانت بگشایی. تلاش میکنی که بندگان به طرف تو بیایند و بر تو وارد شوند تا بهتر از آنها پذیرایی کنی و بیشتر به آنها بخشش کنی. مانند اینکه فرمودی: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها؛ «کسی که یک کار خوب انجام دهد پس برای او ده برابرش پاداش دارد، اما اگر کار بدی کرد به همان اندازه که کار بدش ارزش منفی دارد کیفر میبیند»، و این هم بدین خاطر است که لازمه اختیاری بودن افعال انسان، پاداشِ خوب داشتنِ کار خوب و مترتب شدن نتیجهای بد بر کار بد است.
وَ قُلْتَ: «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ، وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ»؛ راه دیگر این است که به بندگانت فرمودی کار خوبی که انجام میدهید مانند دانهای است که در کشتزاری بکارید و هفت خوشه دهد و هر خوشه، صد دانه در آن به وجود آید، و در نتیجه با یک دانه، هفتصد دانه به دست آورید. خدایا! گویا تو زمینی برای بندگانت فراهم کردهای که در آن بذرافشانی کنند. حقیقت این است که هم زمین، هم بذر و هم بذرپاش از آنِ توست. ولی چنین فرض کردهای که زمین برای تو نیست و بذرپاش هم با نیروی خودش کار میکند و میخواهد از زراعتش بهره ببرد.
خدای متعال در این فرض میفرماید: اگر این بذری که میپاشی در راهی باشد که من تعیین میکنم نتیجهاش هفتصد برابر عاید خودت میشود. پیش از این فرمود: ده برابر پاداش میدهم و در اینجا میفرماید: هفتصد برابر سود عایدت میشود. البته هفتصد برابر هم سقفش نیست، بلکه اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ، خدا برای هر کسی که بخواهد آن را بیشتر میکند. شاید این آیه به این حقیقت اشاره داشته باشد که مراتب ارزش کار متفاوت است و مرتبه معرفت، اخلاص و ایثار اشخاص در ارزش کار مؤثر است. کسی که معرفتش بیشتر است و با اخلاص بیشتری کار انجام میدهد و گذشت بیشتری دارد و ایثار میکند، استحقاق پاداش بیشتری هم پیدا میکند. با وجود چنین تجارت پرسودی بهتر این است که در راهی که خدا معین نموده زراعت کنیم.
در آیه اخیر (كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ) شاید اقتضای اولی کلام این بود که بفرماید كَمَثَلِ حَبَّةٍ تُنْبِتُ سَبْعَ سَنابِلَ، اما فرمود: أنبتت تا قضیه را یقینی و غیر قابل تشکیک نشان دهد. میگوید: اصلا این هفت خوشه روییده که در هر خوشه صد دانه است و باز هم این سقف بخشش خدا نیست وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ و خدا به هر کس بخواهد پاداش بیشتری عطا میکند. البته میدانیم خواست و اراده خدا گزافی نیست که بیجهت به یکی بیشتر و به دیگری کمتر عطا کند. مشیت و اراده خدا تابع حکمت الهی است. پس هر جا حکمت او اقتضا کند بیش از هفتصد دانه هم عطا میکند. مثل آنجا که عمل با اخلاص و ایثار بیشتری انجام شود.
قُلْتَ: «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»؛ این آیه نیز بیانی دیگر برای تشویق مردم به انجام کار خیر است. این دیگر لطیفترین بیانی است که در این مقام میتوان گفت. خدا ما را آفریده، قوایی به ما عطا فرموده، نعمتهایی مانند زمین، آب، هوا، ماه، خورشید و ... برای ما فراهم کرده، اسباب و وسایلی مانند علم، هوش، توان کار و ... به ما مرحمت کرده تا اینکه مالک مالی شدیم، اما خودمان و مالمان در حقیقت مال خدا هستیم و همه وسایلی هم که از آنها استفاده کردهایم ملک خداست. اما خدای مهربان فرض میکند که اینها همه مال ما است، گویا اصلا ما خود آنها را آفریدهایم و این مال هم حقیقتا ملک ما است. آنگاه میفرماید: این مالت را به من قرض بده! در آیات پیشتر میفرمود: جنسی را به من بفروش. معنایش این بود که تو یک جنسی داری و من هم جنسی دارم و با هم مبادله میکنیم، اما اینجا میفرماید: به من قرض بده! گویا در مقامی است که او چیزی را ندارد و میخواهد از ما قرض کند. حتی این بیان را هم به کار میگیرد تا ما را وادار کند که در راه خدا انفاق کنیم. خدا این را به منزله قرض گرفتن از ما حساب میکند. شاید بهخاطر همین تعبیرات بوده که برخی از نادانان گفتند: إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاء؛2 «به راستی خدا فقیر و ما بینیاز هستیم.» خدا حتی با این زبان هم سعی کرده که مردم را وادار به انجام کار خوب کند تا به این وسیله استعداد استفاده از رحمتهای بیپایان الهی را پیدا کنند. این روشها و مثالها در قرآن به صورتهای مختلفی ذکر شده است. در خود همین دعا هم حضرت سجاد علیهالسلام میفرماید: آیات دیگری هست که به این مضامین وارد شده و با این روش سعی کرده که انسانها را وادار به کارهای خیر کند.
یکی از نکتههایی که کمتر به آن توجه میشود این است که خدای متعال در قرآن کریم برای تشویق بندگان به ثوابهای اخروی و دریافت رحمتهای ابدی تعبیراتی را به کار میبرد که نظایر آن در دنیا هست. برای مثال میفرماید: ما شما را به باغهایی میبریم که نهرهای آب در آن جاری است. این تعبیرات بهخصوص برای کسانی که در سرزمینهای خشک و بیآب و علف و کوهستانی مانند حجاز زندگی میکنند بسیار جاذبه دارد. معمولا در قرآن از میان میوهها بیشتر انگور و خرما را ذکر میکند. زیرا مخاطبانِ آن بیشتر با این میوهها آشنا بودند. اگر چیزهای دیگری ذکر میکرد چون هنوز آنها را نچشیده بودند انگیزه چندانی در آنها ایجاد نمیکرد. اما اگر به انسان چیزهایی را وعده دهند که خود از آنها استفاده کرده، برای رسیدن به آن بیشتر انگیزه پیدا میکند. این حقیقت را میتوان در رفتار کودکان مشاهده کرد. بچههای باهوش وقتی چیز تازهای به آنها میدهند که پیشتر آن را تجربه نکردهاند زود به آن چنگ نمیزنند، بلکه ابتدا با احتیاط آن را مزه مزه میکنند تا مطمئن شوند که مزه آن را میپسندند.
قرآن درباره کسانی که اهل سحرخیزی هستند میفرماید: فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ؛3 «هیچ کس نمیداند که خدا برای سحر خیزان چه نور چشمی ذخیره کرده است.» همه ما میدانیم این وعدهای صادق است و حتما لذتی فوقالعاده برای چنین کسانی مهیا شده است، اما معمولا چنین وعدهای برای همه انگیزه ایجاد نمیکند. ولی اگر برای همین کار وعده حوریانِ چنین و چنان داده شود بسیار بیشتر اثر خواهد داشت. این لطف خداست که چنین حقایقی را به زبانی بیان میکند که ما بتوانیم تصوری از آن داشته باشیم. البته این بدان معنا نیست که در بهشت انگور و خرما نیست. مسلم در بهشت هر چه بخواهیم هست (وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ4). مقصودم این است که اگر قرآن انگور و خرما را انتخاب کرده به خاطر این است که مخاطبان آن اینها را میشناختند. اگر مخاطبان قرآن کسانی دیگر در جایی دیگر بودند شاید مثالهای دیگری هم میزد. البته بعد از مثالهایی که میزند میفرماید: وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ؛5 «و نزد ما بیشتر هست [و منحصر به اینها نیست].» اما همین آیه آن اثری را ندارد که آیاتی مانند وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى،6 در ما دارند. البته باز هم تاکید میکنم که معنای این حرف این نیست که مثالهایی که قرآن ذکر میکند وجود ندارد، بلکه اینها هم هست، اما آن قدر نعمتهای بالاتری هست که جا دارد انسان آنها را طلب کند. ما چون تصوری از آنها نداریم چندان هم برای ما محرک نیست.
اگر خدای متعال چنین بیانی را برای تحریک ما به انفاق در راه خودش انتخاب کرده بدین خاطر است که معمولا انسانهای متمدنی که در شهر و روستا دور هم زندگی میکنند، در امور روزمره خود به خرید و فروش و معامله و مبادله احتیاج دارند، و همه هم میدانند که در معاملهها فروشنده و خریدار سعی میکنند سود بیشتری ببرد. چون این چیزی است که ما دائما با آن سر و کار داریم خدا هم چنین مثالهایی را مطرح میکند. میگوید: شما فروشنده و من خریدار. شما در هر بازاری معامله کنید در نهایت بتوانید دو برابر سود کنید، اما من جنسی را که به شما میگویم بیاورید ده برابر از شما میخرم. اگر انسان اهل فکر و تدبر باشد جز این که دائما با خدا معامله کند اصلا فکرش به چیزی دیگر مشغول نمیشود.
خداوند میفرماید: پولتان را به من قرض دهید! اگر جایی باشد که به سرمایه انسان صد در صد سود دهند، انسان عاقل سراغ جای دیگر میرود؟ البته بخشش خدا حد و حصری هم ندارد و سقفی برای آن مشخص نکرده است. چرا خدا این مثل را میزند؟ برای این که همه مردم معنای سود را میدانند. خدا میگوید: اگر میخواهید قرض بدهید و سود بگیرد به من قرض بدهید. شما هر جای دیگر پول خود را قرض دهید که ربا بگیرید مطمئن باشید که آن ربا و افزایش نیست (فَلَا یَرْبُو عِندَ اللَّهِ7). گمان میکنید ربا است و افزایش پیدا میکند، اما از نظر خدا اینها افزایش نیست، بلکه ضرر است، ولی شما نمیفهمید. اما در قرض به خدا به روشنی میفرماید: من چند برابر به شما سود میدهم. چه کسی از خدا راستگوتر و بااعتبارتر است؟!
اشکال کار ما این است که این قدر این آیات و روایاتِ مربوط به آنها را شنیده و خواندهایم که دیگر به این نحو سخن گفتن و شنیدن عادت کردهایم و آنها را جدی نمیگیریم. واقعا اگر کسی باور کرده باشد که جایی بسیار معتبر هست که به سرمایه او چندین برابر سود میدهد چرا در آنجا سرمایهگذاری نکند؟ عدم سرمایهگذاری نزد خدا ناشی از ضعف ایمان است. حقیقت این است که این حقایق را بهدرستی باور نکردهایم. به همین سبب هم خدای متعال به بیانهای مختلف انسان را تشویق میکند که با خدا معامله کنند. این بیانات نهایت لطف الهی برای ما بندگان ضعیف، قاصر و کمفهم است که با این بیانات ارزش معامله با خدا و ارزش بندگی خدا را بفهمیم. اگر اندکی دقیقتر فکر کنیم شرمنده میشویم که خدا با ما اینگونه صحبت میکند. ما اصلا چه داریم که به خدا قرض دهیم؟ با وجود این، خدای مهربان با چنین بیانی با ما سخن میگوید، هرچند که سوءاستفادهگران بگویند: معلوم میشود خدا تهیدست است!
از خدای متعال درخواست میکنیم که بر معرفت ما بیافزاید و توفیق دهد که حقایق دین را بهتر درک کنیم و از این فرصتها بیشتر استفاده کنیم.
والسلام علیكم و رحمةالله و بركاته
1. صف، 10.
2. آلعمران،
3. سجده، 17.
4. زخرف، 71.
5. ق، 35.
6. محمد، 15.
7. روم، 39.