صوت و فیلم

صوت:
,

فهرست مطالب

جلسه پنجاهم؛ سیمای شیعیان (49)

تاریخ: 
چهارشنبه, 22 مهر, 1388

بسم الله الرحمن الرحیم

آن چه پیش رو دارید گزیده‌ای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1388/07/22 ایراد فرموده‌اند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.

سیماى شیعیان (49)

امیرالمومنین علیه السلام در ادامه اوصاف شیعیان به ویژگی‌های دیگری اشاره می‌فرمایند : «...؛ یَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ وَ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ وَ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ...؛ »؛ : ... اگر کسی بر او ستم کند او را عفو ‌کند و اگر کسی او را از بخشش خود محروم کند، او در مقابل از آنچه دارد نسبت به او دریغ نکند و اگر کسی از نزدیکان، رابطه اش را با او قطع کند، او رابطه را وصل ‌کند... .

وظیفه ما در قبال دیگران

می توان وظایفی که بر عهده هر یک از ما نهاده شده است را به دو قسم کلی تقسیم کرد :
1.سلسله وظایفی که مربوط به خود ماست . یعنی خود ما باید چگونه رفتار کنیم؟
2.سلسله وظایفی که نسبت به دیگران داریم .
قسم دوم خود به چند بخش تقسیم می شود . بخشی از این وظایف مربوط به کسانی است که رفتارهای ناپسندی دارند. ما در مقابل آن‌ها چگونه باید رفتار کنیم؟ این رفتارهای ناپسند را به چند دسته می‌شود تقسیم کرد. یک دسته، رفتارهای ناپسندی است که مستقیماً در حق ما نیست؛ ولی کار غلطی است که علناً انجام می شود. این دسته اعمال مربوط به باب امر به معروف و نهی از منکر است.

رفتارهای ناپسند در حق ما

اما یک سلسله از رفتارهای ناپسند، متوجه من می‌شود. من در مقابل چنین رفتارهائی چه عکس العملی باید نشان دهم؟ اینگونه از رفتارها را می توان به سه دسته تقسیم کرد :
1.وظیفه دیگری است که رفتاری را در حق من انجام ندهد؛ ولی انجام داده است. مثلاً همسایه است و نباید به همسایه اش ظلم کند ولی ظلم کرده است.
2.وظیفه دیگری است که رفتاری را در حق من انجام دهد؛ ولی انجام نداده است؛ مثلاً باید صله رحم کند ولی نکرده است.
3.وظیفه‌ای است که اخلاق اجتماعی اقتضای انجام آنرا دارد؛ گرچه نه انجام آن واجب است و نه ترک آن حرام . مثلاً به کمک دوستی احتیاج دارم؛ ولی او علیرغم توانائی، از این کمک، دریغ می کند.
دسته اول از اهمیت بیشتری برخوردار است. اینکه کسی نسبت به انسان ظلم کند، حقش را تضییع کند، مالش را تلف کند، به او توهین کند، آبرویش را بریزد، به طور کلی در حق او ظلم کند، در این موارد چه باید کرد؟ این مورد به توضیح بیشتری نیاز دارد لذا بعد از دسته دوم و سوم به آن می پردازیم.

وظیفه در قبال کسی که ترک وظیفه کرده

در مورد دسته سوم حضرت امیر علیه السلام می فرمایند : «؛ یُعْطِی مَنْ حَرَمَهُ؛ ». در زمانی که او به تو احتیاجی داشت، فراموش کن که روزی تو را محروم کرده است و در مقابل، یاریت را از او دریغ نکن. اگر به کمک مالی محتاج شد، در حد توان به او کمک کن و فراموش کن که روزی تو نیاز مالی داشتی و او به تو کمکی نکرد.
در مورد دسته دوم مولا علی علیه السلام می فرمایند : «؛ یَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ؛ ». اگر کسی از خویشاوندان ارتباطش را با من قطع کرد و این تکلیف - که بعد از احسان به والدین از واجب ترین تکالیف انسان هاست –؛ را انجام نداد، وظیفه من در مقابل او چیست؟ من رحم او هستم و رحم طرفینی است؛ ولی او به وظیفه اش عمل نکرد، چه بسا سالی گذشت و نیامد احوالی از خویش خود بپرسد، یا راه دوری بود یک تلفن نزد، در ایام عید تبریکی نفرستاد و خلاصه حداقلِ صله رحم را بجا نیاورد و طوری رفتار کرد که گویا با من رابطه خویشی ندارد، در اینجا وظیفه این است که سعی کنیم رابطه قطع نشود. او به وظیفه اش عمل نکرد من نباید به او نگاه کنم بلکه باید سعی کنم این پیوند گسسته نشود. این پیوندی است که خدا بین انسان ها برقرار کرده است و حکمت‌هایی در آن نهفته است.

تأکیدی بر صله رحم

صله رحم یکی از واجب‌ترین وظایف شرعی است که متأسفانه کمتر درباره‌اش بحث می‌شود. در صورتی که بعد از احسان به والدین یکی از بزرگ ترین واجبات است. کسی که صله رحم نکند هم در دنیا عقوبت می‌شود هم در آخرت. خدای متعال هم می‌فرماید همچنان که تو خویشاوندت را قطع کردی من هم تو را قطع می‌کنم. تو دیگر رابطه ای با من نداری. کسی که رابطه اش را با خویشاوندش قطع کند، خدا هم با او قهر می‌کند1. قطع رحم گناه بسیار بزرگی است. در چند آیه از آیات قرآن کریم راجع به قطع رحم بحث شده است.2
اینها وظایف ما است در مقابل کسی که وظیفه خودش را ترک کرده است.

وظیفه در قبال ظالمِ در حق ما

فرض عکس‌العمل در مقابل ظلم دیگران از چهار صورت خارج نیست:
1.انسان عکس‌العمل شدیدتری در مقابل آن انجام دهد. این صورت قطعاً کار مذمومی است. حتی قرآن در مورد مشرکین می‌فرماید : اگر آن‌ها عهدشکنی کردند، به شما ظلم کردند، احترام شما را، احترام ماه حرام را، احترام مسجدالحرام را نگه نداشتند، شما حداکثر می توانید مشابه آن را نسبت به آنها انجام بدهید3.
2.مقابله به مثل کند، نه اینکه بیشتر باشد. این صورت در بسیاری از جاها جایز است.
3.چشم‌پوشی و گذشت کند. این خیلی بهتر است و فی حد نفسه ارزشش بیشتر است. البته استثنائاتی دارد.
4.نه تنها از رفتار بد او گذشت کند، بلکه یک کار خوبی در مقابل او انجام دهد.
قلّه ارزش‌های اجتماعی در این‌گونه چهارم است. سیره اهل بیت علیهم السلام بر همین بوده است. در احوالات امام صادق علیه السلام آمده است که کسی به ایشان توهین کرد؛ حضرت مالی را که قابل توجه بود به خادمشان دادند و فرمودند : این را ببر در منزلش به او بده و نگو چه کسی فرستاده است. خادم می‌گوید من آن کیسه را بردم و به او دادم. گفت : خدا رحمت کند آن آقایی که هر سال برای ما یک چنین کیسه‌ای می فرستد و ما تقریباً خرج سالمان تأمین می‌شود. اما خدا داد من را از جعفر بن محمد بگیرد. این یکی از مصادیق بیّن این آیه شریفه است : وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی‏؛ هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَكَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ4. جلوی بدی‌ها را با انجام کارهای خوب بگیرید. کسی که می‌خواهد کار بدی انجام دهد یا انجام داده است، شما در مقابلش خشونت به خرج ندهید. نباید توهین و بدگویی کنید. اگر می‌خواهید دیگر کار بد نکند شما کار خوبی انجام بدهید. این کار خوب در او اثر می‌؛ گذارد و یاد می‌گیرد که چگونه باید با دیگران رفتار کند. چه بسا همین رفتار شما باعث شود که آن کسی که با شما دشمنی دارد، به یک دوست صمیمی تبدیل شود. این نص آیه قرآن است. این اوج ارزش‌های رفتاری در مسائل اجتماعی نسبت به کسانی است که رفتار ناهنجاری دارند. البته این ارزش در جائی است که انسان بتواند مقابله کند، ولی گذشت کند. این هنر است. ... وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ5؛ ... وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَلا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ6؛ مگر دوست ندارید خدا از شما بگذرد. اگر دوست دارید خدا از شما بگذرد شما هم از اشتباهات دیگران بگذرید.

استثنائات

باید توجه داشت همیشه گذشت از کسی که مرتکب خطایی می‌شود، مطلوب نیست. گاهی عناوین دیگری بر رفتار مترتب می‌شود که این‌جا عفو کردن صحیح نیست. از جمله این موارد، جائی است که عفو و نیکی کردن موجب جری تر شدن فرد خاطی و گسترش ظلم او به دیگران شود و نتیجتاً هم وضعیتش در دنیا و هم در آخرت بدتر شود . در اینگونه موارد، عکس العمل صحیح این است که در حدِّ معقولی توبیخ شود تا موجب تنبّه او شود .
از دیگر موارد استثناء، کسی است که در میان جامعه تجاهر به فسق کند، چاقو کشی و عربده کشی کند و ما توانائی برخورد داشته باشیم؛ خصوصاً نیروهای انتظامی در اینگونه موارد حق بخشش ندارند. وظیفه نیروی انتظامی برخورد با فسق علنی و تجاوز به حقوق دیگران است. باید جلوی فساد گرفته شود؛ این‌جا جای بخشش نیست. این بخشش موجب این می‌شود که جان و مال مردم به خطر افتد، امنیت از جامعه برداشته شود و فرهنگ جامعه فاسد شود.

ضابطه برخورد در موارد استثناء

در مواردی که نیاز به برخورد است باید قانون رعایت شود. غالباً قرآن بعد از ذکر اینگونه موارد می فرماید : وَلاَ تَعْتَدُواْ .؛ وقتی بناست جلوی فسادی گرفته شود، نباید مرتکب فساد بزرگتری شد. کسی که با ناسزا و توهین و یا ضرب و شتم بی‌‌جا می خواهد جلوی منکری را بگیرد، خود مرتکب چند منکر شده است. مثلاً برای نهی کردن کسی که غیبتی کرده ابتدا باید او را تزکیه کرد؛ یعنی نسبت غیبت که از گناهان کبیره است به او ندهیم بلکه بگوئیم : شما گمان دارید که این از موارد جواز غیبت است و در مرحله بعد بگوئیم : اما اگر این را طوری می گفتید که آبروی کسی نرود و ما هم به کسی بدبین نمی‌شدیم، بهتر بود . باید جوری با او برخورد کرد که متنبّه شود و کارش را ترک کند و در عین حال آبروی او هم نرود. حتی بزرگانی در حضورشان گاهی یک کارهای ناشایستی انجام می‌گرفت؛ اما همان وقت چیزی نمی گفتند؛ بلکه بعد در خلوت، خصوصی با فرد خاطی صحبت می‌کردند. مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت رضوان الله علیه نقل می‌کردند : در مجلسی که میرزای بزرگ شیرازی صاحب فتوای تحریم تنباکو حضور داشتند، کسی مرثیه می خواند و روضه دروغی خواند. آنهایی که در خدمت میرزا بودند توقع داشتند ایشان همان موقع برخورد کند؛ اما ایشان اصلاً به روی خودشان هم نیاوردند. یکی از نزدیکان عرض کرد : آقا نهی از منکر نمی فرمایید. فرمود من بعد خصوصی او را می‌خواهم و به او می‌گویم که این کار درست نبود. اگر حالا به او تذکر دهم آبرویش جلوی مردم می‌ریزد و به عنوان روضه‌خوان دروغ‌گو معروف می‌شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند : «الْمُؤْمِنُ حَرَامٌ كُلُّهُ عِرْضُهُ وَ مَالُهُ وَ دَمُه7.»؛ همه چیز مؤمن محترم است، عرض و آبروی او و مال او و خون او. کسی که غیبت کرده باید او را نهی از منکر کنند؛ اما می‌شود این نهی از منکر را طوری انجام داد که هم نهی از منکر شده باشد و هم متنبه شود و هم آبرویش نریزد.
برخی افراد هنگام نهی از منکر ناخودآگاه به طرف توهین می‌کنند. جلوی مردم در صف جماعت یا جای دیگر بلند صدا می‌زند : «آقا این قرائتت را درست کن، چرا این طور می‌خوانی، نمازت باطل است، می‌روی جهنم»! اگر دل این شخص را بکاوید، گاهی یک حساب خرده شخصی دارد و به این وسیله می‌خواهد جلوی مردم آبروی طرف را بریزد. قرآن می‌فرماید: وَ لا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏؛ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى.8؛ دشمنی با گروهی شما را به گناه و بی عدالتی نکشاند، عدالت داشته باشید که به تقوا نزدیک‌تر است.
گاهی نسبت به طرف قصد سوئی ندارد؛ ولی ناخودآگاه می‌خواهد بفهماند که من از تو بهتر هستم. اگر این جور شائبه‌های شیطانی در کار نباشد، می‌تواند طرف را کنار بکشد و بگوید من یک عرض مختصری دارم. جسارت است، به نظرم رسید شما آیه را این طور خواندید، شاید من اشتباه فهمیدم، اجازه بدهید من بخوانم ‏؛ ببینید درست می‌خوانم.
ما باید سعی کنیم که تمام رفتارهایمان، چه رفتارهای شخصی که به کسی مربوط نیست و چه عکس العملی که در مقابل دیگران نشان می‌دهیم، خالصاً لوجه الله باشد. شیطان در این جاها بسیار فعال است. مؤمنینی که می‌خواهند انجام وظیفه کنند، امر به معروف و نهی از منکر کنند، آنها را فریب می‌دهد و در یک دامی می‌اندازد که از آن منکر خطرش بیشتر است.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


1. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صل الله علیه و آله : مَا مِنْ ذَنْبٍ أَجْدَرَ أَنْ یُعَجِّلَ اللَّهُ لِصَاحِبِهِ الْعُقُوبَةَ فِی الدُّنْیَا مَعَ مَا ادَّخَرَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْبَغْیِ وَ قَطِیعَةِ الرَّحِمِ‏؛ وَ قَالَ [الصادق علیه السلام] : أَوَّلُ نَاطِقٍ مِنَ الْجَوَارِحِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ الرَّحِمُ یَقُولُ یَا رَبِّ مَنْ وَصَلَنِی فِی الدُّنْیَا فَصِلِ الْیَوْمَ مَا بَیْنَكَ وَ بَیْنَهُ وَ مَنْ قَطَعَنِی فِی الدُّنْیَا فَاقْطَعِ الْیَوْمَ مَا بَیْنَكَ وَ بَیْنَه‏؛ مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص: 165.

2. الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ؛ بقره/27.

3. الشهَّْرُ الحَْرَامُ بِالشهَّْرِ الحَْرَامِ وَ الحُْرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى‏؛ عَلَیْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى‏؛ عَلَیْكُمْ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ؛ بقره / 194.

4. فصلت / 34.

5. آل عمران/134.

6. نور/22.

7. بحار الأنوار، ج 74، ص 162، باب 7.

8. مائده / 8.