بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پیش رو دارید گزیدهاى از سخنان حضرت آیت اللّه علامه مصباح یزدى (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى است كه در تاریخ 1387/06/20 مطابق با شب دهم ماه مبارک رمضان 1429 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ، وَ سَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ، تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ، دَائِمُ الْبَرَكَةِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِهِ. در دعای 44 صحیفه سجادیه سیدالساجدین(ع) فرمود: خدای متعال برای رسیدن به رضوان خود راه هایی را قرار داده كه از جمله آنها ماه مبارك رمضان است. از ویژگیهای ماه رمضان آن است كه خدای متعال در این ماه، شبی را قرار داده كه برتر از هزار ماه است. «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْر»1. محور این آیه شریفه شب قدر است. لیلة القدر؛ چیست؟ و شب قدر به چه معناست؟ مفسرین دو معنا برای قدر ذكر كردهاند. نخست آنكه «قدر»؛ را به معنای شرف و منزلت و عظمت دانستهاند. براساس این معنی شب «قدر»؛ شرافت و عظمت ویژه و بالایی داشته و این شب را میتوان شب شرف نامید. برخی دیگر، با استفاده از روایاتی دربارة ویژگیهای شب قدر، گفتهاند «قدر»؛ مصدری است مساوی با تقدیر. معنی «قَدَرَ»، «یَقْدِرُ»، «قَدْراً»، همچون «قَدَّرَ»، «یُقَدِّرُ»، «تَقدیراً»، هر دو به معنای «تقدیر»؛ قضا و قدر است. براساس روایات فراوان، در شب قدر، تقدیرات سال آینده تعیین میشود. البته در روایات تصریح نشده كه چون تقدیرات در این شب واقع میشود، این شب «لیلة القدر»؛ نامیده شده است، چون این دو با هم منافات ندارند كه «قدر»؛ به معنای شرف باشد ولی تقدیرات عالم نیز در این شب انجام پذیرد.
اینكه شب قدر بهتر از هزار شب است، به چه معناست؟ در كتاب فروع كافی روایاتی برای برتری شب قدر، بر سایر شبهای سال و بلكه بر هزار ماه، كه بیش از هشتاد سال عمر میشود، وجود دارد. عبادتی كه در شب قدر انجام میگیرد از عبادت هزار ماه برتر است. كسی كه موفق شود در شب قدر، دو ركعت نماز بخواند مثل آن است كه در هزار ماه هر شب دو ركعت نماز بخواند. این امتیاز توفیقی است كه خدای متعال به پیغمبر اسلام و به مسلمانها عنایت فرموده است تا مردم، تشویق شده و این شب را به عبادت بپردازند و از مزایا و بركات آن استفاده كنند. شب قدر همچون بار عامی است كه بزرگان و سلاطین برای زیردستان، رعایا و بندگان خود، داده و هدایایی را میبخشیدند. خدای متعال كه ارحم الراحمین است و رحمت او قابل مقایسه با هیچ رحمت و فضلی نیست، بر امت اسلامی منت گذاشته و شب قدر را همچون بار عام، شب بخشش قرار داده است. شبی كه عبادت آن نیز از عبادت هزار ماه برتر است.
شب قدر كدام شب است؟ برخی از محدثین برادران اهل تسنن نقل كردهاند كه شب قدر، شب نیمه ماه شعبان است. بعضی از مفسرین این روایت را از عكرمه نقل كردهاند كه البته راوی معتبری نیست. آنچه كه مورد اتفاق و اجماع شیعه و سنی است آن است كه نزول قرآن و شب قدر، در ماه رمضان است. از قرآن نیز این مطلب استفاده میشود. خدا در سوره بقره میفرماید: قرآن در ماه رمضان نازل شد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»2؛ در سوره قدر هم میفرماید «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ»3؛ روشن است شبی كه قرآن نازل شده، در ماه رمضان است. اما اینكه این نزول، در چه شبی از شبهای ماه رمضان اتفاق افتاده، سخنان گوناگونی گفته شده است. تقریباً در بین شیعه اتفاق نظر بر این است كه شب نوزدهم، بیست و یكم و بیست و سوم شبهای قدر هستند. البته برای شب بیست و یكم و بیست و سوم، اهمیت بیشتری قائل شدهاند. در بعضی روایات نیز با صراحت بیان شده كه شب بیست و سوم شب قدر است. بهترین راه، جمع بین روایات است.
در روایتی درباره تعیین شب قدر آمده است: مقدّرات سال در شب نوزدهم تقدیر میشود؛ «قُسِمَ فِیهَا الْأَرْزَاقُ وَ كُتِبَ فِیهَا الاجَالُ وَ خَرَجَ فِیهَا صِكَاكُ الْحَاجِّ»4؛ در شب نوزدهم ارزاق، درآمدها و روزی افراد و همچنین مدت حیات و زندگی آنان تا سال آینده تعیین میشود. علاوه بر آن در شب نوزدهم مشخص میشود كه چه كسانی در آن سال به حج میروند. سپس در شب بیست و یكم آنچه در شب نوزدهم مقدر شده، بر آن ابرام و تأكید میشود. این به این معناست كه در شب بیست و یكم آنچه در شب نوزدهم تعیین و مقدر شده، قابل تغییر است، آنچه كه از شب نوزدهم تا شب بیست و یكم مقدر شده و تغییر یافته، در شب بیست و یكم ثبت شده و در شب و بیست و سوم قطعی، نهایی و امضاء میشود. براساس این روایت هر سه شب از شبهای قدر به شمار میآیند.
پرسشی كه مطرح میشود آن است كه شب قدر دارای چه ویژگی است كه خداوند آنرا برتری بخشیده است؟ در قرآن به بعضی از ویژگیهای شب قدر اشاره شده است. علاوه بر آن برای فهم این ویژگیها به قریحه و ذوق نیاز است. قرآن درباره ویژگی شب قدر میفرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ»؛ در شب قدر ملائكه به همراه روح نازل میشوند. برخی از مفسرین گفتهاند «روح»؛ همان «روح الامین»، جبرئیل است و ذكر جبرئیل بعد از ملائكه، ذكر خاص بعد از عام است؛ یعنی فرشتگان و به ویژه جبرئیل نازل میشوند. اما روایاتی وجود دارد كه میگوید: «الروح... خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ»5، یا «أَعْظَمُ مِنَ الْمَلَائِكَة»6؛ برای تایید آن نیز میگویند در قرآن كه آمده «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ»؛ حرف «واو»؛ پیش از «الروح»؛ دلالت بر مباینت دارد. به این معنا كه روح موجودی برتر و اشرف از همه ملائكه به شمار میرود.
اما همه فرشتگان در شب قدر برای چه نازل میشوند؟ شكی نیست كه در شب قدر همه ملائكه و فرشتگان نازل میشوند. از «الف و لام»؛ در «الملائكه»؛ استغراق فهمیده میشود به معنی همه فرشتگان.
دستهای از ملائكه، در قرآن به نام «عالین»، نامیده شدهاند. وقتی شیطان بر آدم سجده نكرد، به او گفتند: «أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعالِینَ»؛ آیا تو از روی استكبار سجده نكردی یا اینكه از فرشتگان عالین بودی، كه مأمور به سجده نبودند؟ در روایتی نقل شده است كه «عالین»؛ دستهای از ملائكه مقرّب و ممتاز و عالیرتبهای هستند كه جز مقام ربوبی، به هیچ چیز دیگری توجّه ندارند. این فرشتگان به اینكه انسان خلق و به او مقام داده شده، توجهی نداشتند و تنها به مقام ربوبی توجه داشته و او را عبادت میكردند. از همین رو از سجده به آدم، مستثنا شده بودند. در برخی روایات این فرشتگان به نام «مُهَیِّمین»؛ نیز نامیده شدهاند. به نظر میرسد كه در شب قدر فرشتگان عالین نازل نمیشوند و فرشتگانی كه مأموریت؛ اجرایی دارند، به همراه روح، كه گویا فرمانده ملائكه و بزرگترین آنها به حساب میآید، در شب قدر نازل میشوند. بعضی از علمای اهل سنت بر این باورند كه نزول ملائكه و روح تنها یك مرتبه و آن هم برای نزول قرآن بر پیغمبر اتفاق افتاده و دیگر تمام شده است. این دسته از علمای اهل سنت میگویند: اگر عبادت شبهای قدر چند برابر ثواب دارد و بهتر از هزار ماه است، به خاطر آن است كه یادبود و یادآور شب عظیم نزول قرآن است. همچنان كه میلاد پیغمبر اكرم(ص) در روز معیّن و یكبار اتفاق افتاده و هر سال برای آن عید مولود گرفته میشود، برای یادبود شبهای قدر نیز، به این شب برتری و شرافت داده شده است. این نظر برخی از علمای اهل سنت است. اگرچه بیشتر علمای اهل تسنن این نظر را قبول ندارند.
بیشتر علمای اهل تسنن و همه علما و محدثین شیعه بر این باورند كه شب قدر در ماه رمضان هر سال تكرار شده، و در هر سال شبی وجود دارد كه از هزار ماه برتر است و ملائكه و روح در آن شب نازل میشوند. اما نزول ملائكه و روح برای چیست؟ كسانی كه نزول ملائكه را تنها در یك مرحله و آن هم برای نزول بر پیامبر خدا(ص) میدانند، دیگر نیازی به پاسخگویی به این پرسش ندارند. چرا كه نزول ملائكه و روح، فقط یك بار برای نزول قرآن انجام شده است. اما این نظر با لفظ قرآن و روایاتی كه در این زمینه وجود دارد، سازگاری ندارد. «تَنَزَّلُ»؛ فعل مضارع است به معنی نازل میشود. درباره نزول قرآن در شب قدر قرآن میگوید «إِنّا أَنْزَلْناهُ»؛ ، كلمه «أَنْزَلْنا»؛ فعل ماضی است، یعنی قرآن را در شب قدر نازل كردیم. این نزول یك بار بود و تمام شد. به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی نزول نور قرآن بر قلب مقدس پیغمبر اكرم(ص) در این شب بود. امّا وقتی گفته میشود: «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ،»؛ كلمه «تَنَزَّلُ»؛ مضارع و به معنی آن است كه نازل میشوند و این نزول استمرار دارد. علاوه بر این در آینده نیز استمرار خواهد داشت.
در اینجا این سؤال مطرح میشود اكنون كه دیگر نزول قرآنی وجود ندارد كه ملائكه بر پیغمبر نازل شوند، پس در شب قدر ملائكه برای چه كاری و بر چه كسی نازل میشوند؟ در اصول كافی در باب حجت، روایتی از امام معصوم(ع) آمده است كه خطاب به شخصی فرمودند: «برای اثبات ولایت ما برای مخالفین، با سوره قدر احتجاج كنید. چرا كه یكی از دلایل لزوم امام بعد از پیغمبر اكرم(ص) این سوره است.»؛ این شخص با تعجب میگوید در این سوره از امامت و ولایت سخنی گفته نشده است. پس چگونه میتوان از این سوره برای اثبات مسئله امامت احتجاج نمود؟ حضرت فرمودند: از مخالفان بپرسید در شب قدر ملائكه بر چه كسی نازل میشوند؟ آیا تاكنون كسی ادعا كرده است كه در شب قدر، ملائكه بر او نازل شده باشند؟ هیچ كس نمیتواند ادعا كند كه نزول ملائكه را در شب قدر درك كرده است. تاكنون نیز كسی در این باره مدعی نشده است. قرآن نیز میگوید «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ»؛ فرشتگان با روح در شب قدر نازل میشوند. بنابراین حتماً باید پس از پیغمبر(ص) كسی وجود داشته باشد تا ملائكه بر او نازل شوند. او كسی جز حجت خدا و امام زمان صلوات الله علیه نخواهد بود.
امّا وقتی ملائكه بر امام زمان نازل میشوند، چه كاری خواهند كرد؟ قرآن میفرماید: «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ»؛ از شب تا صبح، فرشتگان فوج فوج به خدمت امام عصر(عج) رسیده و به ایشان عرض سلام میگویند. برای ملائكه توفیق و شرافتی است كه در شب قدر اجازه یابند تا به خدمت امام زمان(عج) رسیده و به ایشان ادای احترام كنند. اما نكته دوم كه در روایات شیعه از حد خبر واحد فراتر است، آن است كه ملائكه نازل میشوند تا مقدرات سال را بر امام زمان(عج) عرضه نمایند. به ویژه در شب بیست و سوم كه مقدرات عالم به امضاء رسیده و قطعی شده است را به حضور امام زمان صلوات الله علیه ارایه داده و ایشان از تمام مقدرات امت تا پایان سال بعد و شب قدر دیگر، آگاه میشوند.
پس از «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ»؛ حضرت سجاد(ع) در دعا میفرمایند «سَلامٌ دَائِمُ الْبَرَكَةِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ،»؛ حضرت در این فراز آیه «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ»؛ را تفسیر میكنند. یعنی بركت این شب همچنان تا طلوع فجر دوام دارد. پس از آن میفرمایند: «عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِهِ»؛ بر كسی كه خدا میخواهد نازل میشوند تا مقدرات الهی را بر او ارایه دهند. در «عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ»؛ امام سجاد(ع) با صراحت نمیگویند كه بر چه كسی نازل میشوند، اما با كنایه میفرمایند كسی وجود دارد كه خدا میداند، فرشتگان باید بر او نازل شوند. با توجه به اینكه امام سجاد(ع) امام چهارم بودهاند اگر خود یا یكی از امامان گذشته را معرفی مینمودند دیگر بر كسانی كه فرشتگان بر آنان، پس از امام چهارم نازل میشدند، دلالت نمیكرد. با این كنایه فرمودهاند كه هر سال كسی وجود دارد كه خدا میخواهد تا ملائكه بر او نازل شوند. این فراز بر وجود امام و حجت خدا اشاره دارد. اما فرشتگان چه چیزی را برای امام(ع) میآورند «بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِهِ»؛ فرشتگان و روح نازل شده و به همراه خود قضاء محكم و مقدرات حتمی را ارائه میدهند. قضاء محكم به مقدراتی گفته میشود كه از مرحله تقدیر گذشته، به قضاء رسیده و از قضاء به امضاء رسیده و محكم شده است. به گونهای كه دیگر قابل تغییر نیست.
در اینجا یك سؤال اعتقادی، درباره علم امام مطرح میشود. طبق روایات ما معتقدیم كه امام «عالم بما كان و ما یكون»؛ است7، یعنی امام به آنچه كه بوده و خواهد آمد، علم دارد. در روایات دیگری نیز آمده كه بر علم امام افزوده میشود. در روایات دیگری نیز اشاره شده كه در هر شب جمعه بر علم امام افزوده میشود8، آیا این كه در هر سال فرشتگان در شب قدر، مقدرات عالم را به امام(ع) ارایه میكنند، با علم امام(ع) به همه امور تناقض ندارد؟ از سویی گفته میشود امام عالم به همه امور است و از سویی فرشتگان مقدرات هر سال را به او در شب قدر ارایه میكنند. این دو با هم چگونه جمع میشوند؟ دانایی و ادراك امور توسط امام معصوم در شب قدر و شنیدن مقدرات تابع شرایط مادی و این عالم نیست. اگر ما بخواهیم سخنی را بشنویم یا چند صفحهای را بخوانیم چندین دقیقه فرصت میخواهد اما شنیدن و دیدن امام معصوم به فرصت و زمان معمول در عالم مادی نیاز ندارد. در یك زمان كوتاه ممكن است بسیاری از امور را بشنود یا بخواند. مرحوم كربلایی كاظم، بدون داشتن مقام عصمت و امامت، همه آیات قرآن را در مدت خیلی كوتاهی فرا گرفته و حافظ شد و آنها را میخواند. بر همین اساس ما عوالم مترتبی داریم كه زمان در آن همانند زمان در عالم مادی نیست.در عالم ماده نیز ممكن است زمانها فرق كنند. دانشمندان علم نجوم و هیئت در این باره نظریاتی دارند كه آیا زمان در دیگر سیارهها و كرات، همانند زمان در كره زمین ماست؟ بر همین اساس هنگامی كه مقدرات یك امّت به امام زمان ارایه میشود به این معنا نیست كه نیاز به زمان طولانی باشد بلكه امام(ع) در مدت كوتاهی به همه این امور علم و آگاهی پیدا میكند. برای حضرت سلمان نیز چنین گفتهاند. «عُلِّم بما كان و ما یكون»، وقتی سلمان فارسی به چنین جایگاهی دست مییابد آیا امام معصوم(ع) نمیتواند؟
در اصول كافی، بابی با این عنوان آمده است: «أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا عُلِّمُوا»؛ این عنوان به این معناست كه ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین هر زمان كه اراده كرده و بخواهند، میتوانند علم داشته باشند. زمانی میشد كه ائمه اطهار اظهار میكردند كه نمیدانیم، یا درباره چیزی سؤال میكردند. در روایات نقل شده كه از امام(ع) سؤالی شده و حضرت اظهار بیاطلاعی نمودهاند. یا مطالبی را از كسی پرسیدهاند و یا كسی را برای تحقیق یك موضوع به جایی فرستادهاند. سؤال مطرح میشود كه اگر ائمه اطهار همه امور را میدانند پس چرا كسی را جهت تحقیق میفرستادهاند؟ در پاسخ به این پرسش این روایات صادر شده است كه ائمه سلام الله علیهم اجمعین هر زمان كه بخواهند، میتوانند بدانند. اما چگونه بعضی از زمانها میخواهند كه بدانند و در بعضی زمانها نمیخواهند؟ چه چیزی برای زمان خواستن یا نخواستن ائمه اطهار در دانستن، تعیین كننده است؟
یكی از امامان فرمودهاند: «قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّه»9؛ دلهای ما ظرف مشیت خداست. خدا هر زمان هر چه را بخواهد و صلاح بداند؛ آن موضوع در قلب ما ظهور نموده و در دل ما قرار میگیرد. بنابر این زمان دانستن آنان، زمانی است كه خدا مصلحت دانسته و سپس آنان نسبت به آن موضوع آگاهی و علم مییابند. چنین چیزی از كسی كه وجود خود را به خدا سپرده است، بعید نیست.
در روایتی كه درباره قرب نوافل است گفته شده: «مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا»10؛ این روایت در مورد انسان عادی گفته شده است. خدا میفرماید: «اگر انسان به گونهای شد كه هر آنچه را كه خدا دوست دارد، علاوه بر واجبات، آنرا انجام دهد، علاوه بر واجبات، مستحبات و نوافل را انجام دهد، من كه خالق او هستم گوش و چشم و زبان و دست او میشوم.»؛ این روایت از روایات صحیح و بدون خدشه اصول كافی است كه شیخ بهایی نیز در كتاب اربعین آن را ذكر كردهاند. در این جایگاه فكر انسان از بعضی امور مستغنی و بینیاز میشود. این خداست كه برای او تصمیم میگیرد چه چیزی را ببیند و چه چیزی را نبیند. آنگاه هر چیزی را كه بخواهد به او مینمایاند. بدون اینكه احتیاجی به اسباب عادی داشته باشد؛ «وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا؛»؛ من دست او میشوم. اگر ما بر این باوریم كه حضرت اباالفضل صلوات الله علیه با دستهای بریده،؛ دست كسانی را گرفته و یاری میدهد این مصداق همان روایت است كه خدا دست او شده است «یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا،»؛ من دست او شدم. این امتیاز فقط برای پیغمبر(ص) و امام معصوم(ع) نیست «إِنَّ العبد لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ»، هر كه مرد میدان باشد میتواند به چنین مقامی برسد. مرد میدان اندك است. انسان هرگاه همه چیز زندگی خود را در اختیار خدا گذاشت، خدا میگوید من چشم و گوش تو هستم. اینجاست اكه راده او نیز اراده خدایی میشود. هر زمان خدا میخواهد او نیز میخواهد. یكی از تأویلات آیه شریفه «وَ ما تَشاؤنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ»11؛ این است كه اراده خدا، در اراده اولیاء خدا تبلور پیدا میكند. آنها چیزی را نمیخواهند، كه خدا نمیخواهد. وقتی میخواهند و اراده میكنند كه خدا خواسته باشد. پس این كه امام چه زمانی میخواهد بداند، همان زمانی است كه خدا میخواهد بداند و مصلحت اقتضاء میكند كه بداند. آن زمانی هم كه نمیدانند و حتی اظهار میكنند كه نمیدانند، آن زمانی است كه مصلحت در آن است كه آن علم را نداشته باشند.
در اینجا سؤال مطرح میشود كه آیا در این حال كه امام(ع) میفرماید: «نمیدانم»؛ یعنی هیچ علمی ندارد؟ مرحوم حاج شیخ عبدالكریم رضوان الله علیه، میفرمودند: «علم دو گونه است. یك علم داخل جیبی داریم و یك علم دیگر علمی است كه اكنون آنرا با چشم میبینیم»؛ این نكته در مسائل فقهی بسیار پیش میآید. به عنوان مثال در هنگام سحر انسان نمیداند طلوع فجر شده است یا نه! اینجا درست نیست كه بگوید من نمیدانم و سپس به غذا خوردن ادامه دهد. اگر جستوجو نمود و به آسمان نگاه كند، میبیند كه فجر، طلوع كرده است یا نه. این مطلب را به زبان سادهتر میشود گفت، در امكانات پیشرفته امروزی مثل تلفن همراه و ضبط با فشار دادن یك دكمه میتوان از اطلاعات فراوانی استفاده كرد. اینكه گفته میشود ائمه اطهار(ع) عالم «بما كان و ما یكون»؛ هستند همانند چنین علمی است. ائمه اطهار(ع) همانند فشار دادن دكمه، باید در درون خود توجه كنند و بگویند: «خدایا به ما نشان بده»؛ اما زمانی كه میگویند نمیدانیم، هر زمان كه بخواهند، میتوانند بدانند. آن هم زمانی است كه خدا خواسته است چون آنها از خود ارادهای ندارند. همه امور خود را به خدا سپردهاند و خدا نیز عهدهدار شده، تا هر كاری را كه آنها باید بااسباب انجام دهند، بدون اسباب برای آنها انجام دهد. «قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّه»؛ هر چه خدا بخواهد در دل ائمه اطهار ظهور میدهد.
ممكن است سؤال شود كه آیا این امور جبری است؟ باید پاسخ گفت كه مقدمات این امور اختیاری است. اینان تلاش كردهاند تا این گونه شدهاند، خود را به خدا سپردهاند، تا خدا نیز ولایت آنان را پذیرفته است. ما كه حاضر نیستم تا دستورات خدا را انجام دهیم، نباید توقع داشته باشیم كه خدا برای ما نیز، این ولایت را قرار دهد. آن كسی كه نه تنها به واجبات بلكه به هر چه كه خدا دوست دارد، اهمیت داده و مستحبّات را ترك نمیكند، سزاوار است كه خدا نیز عهدهدار كارهای او شود. این مقدمات اختیاری است. نتایج اموری كه با اختیار انجام میشود، نیز اختیاری است.
پس از ویژگیهای مهم شب قدر این است كه مقدرات سال بر امام زمان صلوات الله علیه عرضه شده و ایشان آنها را امضاء میفرماید. ما نیز باید به استقبال چنین شبی برویم، و از پیش خودمان را برای آن آماده نموده و سعی كنیم از چنین فرصتی كه ارزش یك عمر هشتاد و چند ساله را دارد، استفاده كنیم.
1.؛ قدر / 4.
2.؛ بقره / 185.
3.؛ قدر / 1.
4.؛ مستدركالوسائل، ج 7، ص 470، باب تعیین لیلة القدر.
5.؛ بحارالأنوار، ج 18، ص 265، باب 2.
6.؛ بحارالأنوار، ج 25، ص 42، باب 2.
7.؛ ر.ك: الكافی، ج 1، ص 261، بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع یَعْلَمُونَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا یَكُون.
8.؛ ر.ك: الكافی، ج 1، ص 253. بَابٌ فِی أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع یَزْدَادُونَ فِی لَیْلَةِ الْجُمُعَةِ.
9.؛ بحارالأنوار، ج 52، ص 50، باب 18.
10.؛ الكافی، ج 2، ص 352.
11.؛ تكویر / 29.