گفتار چهل‌وچهارم: نجوای توسل‌جویندگان به معبود (1)

 

 

گفتار چهل‌وچهارم

نجوای توسل‌جویندگان به معبود (1)

 

 

مفهوم وسیله، در آموزه‌های دینی

در ادامة مباحث گذشته و درارتباط ‌با شرح و بررسی مناجات‌های پانزده‌گانة امام سجاد(علیه السلام)، فرصت شرح و بررسی مناجات متوسلین فرا رسید. بسیاری از مفاهیمی كه در این مناجات ذكر شده، در سایر مناجات‌ها نیز به كار رفته‌اند. مطلب جدیدی كه در این مناجات طرح شده که یادی از آن در سایر مناجات‌ها نشده، مسئلة وسیله و توسل است. بر این اساس، لازم است قدری دربارة این مطلب توضیح دهیم:

درمورد معنای لغوی «وسیله» در لغت آمده است: الوسیله وهی ما یتقرب به الی الشیء؛(1)«وسیله چیزی است كه بدان، انسان به چیزی دست می‌یابد».و نیز آمده است: الوسیله ما یتقرب به الی الغیر؛(2)«وسیله چیزی است كه بدان می‌توان به چیز دیگری دست یافت». در ادبیات و عرف ما «وسیله» مرادف با «سبب» است؛ اما در ادبیات عرب یكی از مصادیق آن به شمار می‌آید. در متون دینی و مذهبی «وسیله» چیزی است كه انسان با آن به خداوند تقرب پیدا می‌كند. كلمة «وسیله» آن هم با معنای عاملی كه


1. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج5، ص491.

2. ابن­منظور، لسان العرب، ج11، ص724.

موجب تقرب به خداوند می‌شود دو بار در قرآن به كار رفته است. در یك‌جا خداوند می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون؛(1)«ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، از خدا پروا كنید و [برای نزدیكی] به او وسیله بجویید و در راهش جهاد كنید، باشد كه رستگار شوید».

در آیة دیگر خداوند می‌فرماید: أُولَئِكَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورا؛(2)«آنان [(جن و انس و ملایكه)] كه مشركان ایشان را [به خدایی] می‌خوانند، خود به‌سوی پروردگارشان وسیله‌ای می‌جویند [تا بدانند] كه كدامشان [به او] نزدیك‌تر است، و به بخشایش او امید دارند و از عذابش می‌ترسند، زیرا‌كه عذاب‌ پروردگارت درخور بیم و پرهیز است».

اگر ما وسیله‌ را به‌معنای تمام آنچه موجب تقرب به خداوند می‌شود در نظر بگیریم، همة اعمال خیر كه قربة‌الی‌الله انجام می‌پذیرند، وسیله و مقدمة تقرب به خداوند به شمار می‌آیند. با این تعریف عام از وسیله و توسل، همة بندگان مؤمن و شایستة خداوند که در طول زندگی‌شان، كاری جز برای تقرب به خداوند انجام نمی‌دهند تمام رفتار و كارهای آنها، عبادت و وسایل تقرب به خداوند به شمار می‌آیند. البتّه خداوند ابزارهای بدنی، فكری و روحی و نفسانی انجام اعمال خیر را در اختیار انسان قرار می‌دهد تا او بتواند وسیلة تقرب به خداوند را فراهم آورد. اگر انسان زبان نداشته باشد كه با آن ذکر بگوید یا چشم نداشته باشد که با آن قرآن بخواند و نیز دست و پا نداشته باشد که برای انجام عبادت از آنها استفاده كند، كاری از او ساخته نیست. همچنین اگر ابزارهای علمی و معرفتی در اختیارش نباشد و از راه عقل یا شرع راه صحیح را نشناسد، راه به جایی نمی‌برد.


1. مائده (5)، 35.

2. اسراء (17)، 57.

اگر دارای اعضا و جوارح سالمی باشد و معرفت و شناخت لازم به عبادات و راه بندگی خدا داشته باشد، اما اراده، همت و آمادگی روحی برای اقدام نداشته باشد، درصدد انجام اعمال قربی برنمی‌آید. پس هیچ كار خیری كه وسیلة تقرب به خداست، بدون توفیق و لطف او تحقق نمی‌یابد.

مقام وساطت و شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل‌بیت(علیهم السلام)

مهم‌ترین و ارزشمندترین وسایط و وسایل تقرب به خداوند، انبیا و اولیای خدا هستند و بالاتر از همه، وجود مقدس پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است كه تمام انسان‌ها در هر مرتبه‌ای به او نیازمندند. البته شناخت و معرفت ما به پایه‌ای نمی‌رسد كه درك كنیم ما چه نیازی به ‌آن حضرت داریم و ایشان چه نقشی در حیات و سعادت ما دارد؛ چه آنكه معرفت به آن حضرت دارای مراتب گوناگونی است و افراد انگشت‌شماری چون سلمان و ابوذر از عالی‌ترین مرتبة معرفت به ایشان بهره‌مند هستند و گزافه نیست كه بگوییم معرفت ما به مراتب كمال آن حضرت، درحد قطره‌ای از دریاست.

ازجمله بركات و ثمرات وجود مقدس پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) بر امت اسلام این است كه اگر كسی با ایمان از دنیا برود و بتواند تا لحظة مرگ، ایمانش را حفظ كند، درصورتی‌كه گناهانی از او باقی مانده و بخشیده نشده باشند، در قیامت با شفاعت آن حضرت آمرزیده می‌شوند. با شفاعت ایشان در روز قیامت، همة مؤمنان وارد بهشت می‌شوند و اگر كسی اعمالی نداشته باشد كه او را مستحق رحمت الهی و بهشت گرداند، به‌شرط آنكه ایمانش محفوظ باشد، مشمول لطف و عنایت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌شود و از جهنم نجات پیدا می‌كند. خداوند با رحمت بی‌نهایت خود به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) عالی‌ترین مقامات را عطا كرد و ازجمله او را مظهر تمام و كمال رحمتش قرار داد و مقام شفاعت را به او ارزانی داشت. مقام شفاعت، یكی از ثمرات وجود آن حضرت است و خیل بی‌شماری

از مؤمنان و موحدان از شفاعت ایشان بهره‌مند می‌شوند. خداوند دربارة مقام شفاعت آن حضرت می‌فرماید: وَلَسَوْفَ یُعْطِیكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى؛(1)«و به‌زودی پروردگارت به تو بخششی خواهد كرد كه خشنود شوی».

در برخی از روایات تصریح شده كه آیة شریفه، ناظر به بخشش مقام شفاعت به آن حضرت است. در روایتی محمدبن‌حنفیه از حضرت علی(علیه السلام) نقل می‌كند كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: أشفع لأمتی حتّی ینادی ربّی: رضیت یا محمّد؟ فأقول: رَبّ رَضِیت؛ «آن‌قدر برای امتم شفاعت می‌كنم، تا خداوند بفرماید: یا محمد، آیا راضی شدی؟ می‌گویم: خداوندا، راضی شدم».

سپس حضرت علی(علیه السلام) خطاب به اهل عراق می‌فرمایند:

شما مردم عراق می‌گویید كه امیدبخش‌ترین آیه در قرآن، آیة قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه؛(2)«بگو: ای بندگان من كه بر خویشتن زیاده‌روی كرده‌اید [(در گناهان از حد گذشته‌اید و به خود ستم كرده‌اید)]، از بخشایش خدا نومید مباشید».است، ولكن ما اهل‌بیت می‌گوییم كه امیدبخش‌ترین آیه در قرآن، آیة وَلَسَوْفَ یُعْطِیكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى است كه شفاعت بر امت محمد(صلی الله علیه و آله) در آن قرار داده شده است.(3)

بنگرید كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) چه مقام و منزلتی نزد خداوند دارد و تحصیل رضایت و خشنودی‌اش برای خداوند چقدر مهم است كه او به‌واسطة آن حضرت، آن‌قدر از كسانی كه استحقاق بخشیده شدن را ندارند، می‌بخشد تا او راضی شود. طبیعی است كه


1. ضحی (93)، 5.

2. زمر (39)، 53.

3.حاكم حسکانی،‌ شواهد التنزیل، ج2، ص446ـ447.

همة مؤمنان، مورد عنایتِ آن مظهرِ رحمت الهی قرار می‌گیرند و خداوند از مجرای شفاعت آن حضرت، بندگانش را مشمول لطف و مغفرت خود قرار می‌دهد. خداوند عبادات، خدمت به خلق و جهاد فی‌سبیل‌الله را وسایل قرب به خویش و بهره‌مندی از ثواب و پاداش الهی قرار داده است. آن‌گاه اگر كسی درحد كافی از آن وسایل، توشه برنگرفت و مستحق بخشش الهی نبود، خداوند وسیلة شفاعت پیامبر را در اختیارش قرار داده تا از آن طریق مشمول بخشش الهی قرار گیرد و وارد بهشت شود. همة این وسایل و راه‌ها برای نجات انسان‌ها و بهره‌مندی آنها از رحمت الهی قرار داده شده‌اند. بر ‌این ‌اساس، چیزی جز رحمت الهی موجب تقرب ما به خدا و نیل به رضوان الهی و بهره‌مندی از نعمت‌های بهشتی نخواهد شد. آن رحمت، گاهی از راه اعمال قربی و عبادی و گاهی ازطریق شفاعت رسول خدا و اهل‌بیت آن حضرت(صلی الله علیه و آله) در اختیار ما قرار می‌گیرد. با توجه به اینكه ما دو راه برای تقرب به خداوند داریم: یكی جلب رحمت الهی ازطریق عبادت و بندگی‌اش و دیگری از طریق انجام دادن کارهایی که استحقاق شفاعت رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، را پیدا کنیم. به این معنا كه ما هرچه داریم از رسول خداست و برنامه‌های عبادی و اعمال قربی نیز به طفیل وجود آن حضرت در اختیار ما قرار گرفته است. امام سجاد(علیه السلام)، در طلیعة مناجات متوسلین می‌فرمایند:

اِلهى‏ لَیْسَ لى‏ وَسیلَةٌ اِلَیْكَ اِلاَّ عَواطِفُ رَاْفَتِكَ، وَلاَ لىِ‏ ذَرِیعَةٌ اِلَیْكَ اِلاَّ عَوَارِفُ رَحْمَتِكَ، وَشَفاعَةُ نَبِیِّكَ نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، وَمُنْقِذِ الْأُمَّةِ مِنَ الْغُمَّةِ، فَاجْعَلْهُما لى‏ سَبَباً اِلى‏ نَیْلِ غُفْرانِكَ وَصَیِّرْهُما لى‏ وُصْلَةً اِلىَ الْفَوْزِ بِرِضْوانِك؛ خدایا، مرا به‌سوی تو وسیله‌ای جز جاذبه‌های مهربانی‌ات نیست و دستاویزی جز عطایای رحمت و شفاعت پیامبر رحمتت كه نگه‌دار امت از رنج و گرفتاری دو عالم است، ندارم. پس تو این دو را برای من وسیلة آمرزش و سبب وصول به مقام سعادت و بهشت رضوانت قرار ده.

فقر ذاتی انسان و نیاز همیشگی او به خداوند

ما از خود چیزی نداریم و هرچه داریم از خداست. نعمت‌های مادی، نظیر آنچه در بدن ما قرار داده شده، نعمت تفكر، نعمت‌های معنوی و به‌خصوص نعمت هدایت را خداوند به‌تدریج به ما عنایت كرده است؛ ازاین‌رو، ما هرآنچه بدان نیاز داریم، چه نیازهای دنیوی و چه نیازهای اخروی و معنوی را باید از خداوند درخواست كنیم. هیچ‌كس نیست كه بتواند از نیازهایش صرف‌نظر كند. اگر انسان نیاز و لذت مربوط به آن را درك كند، خواهان آن است؛ اما اگر نتواند آن را درك كند دراین‌صورت انگیزه‌ای برای تأمین آن نخواهد داشت. همچنین انسان نمی‌تواند از ناراحتی‌ها و درد و رنج‌ها گریزان نباشد؛ ازاین‌‌رو، وقتی ناراحتی یا بیماری برایش پیش می‌آید، درصدد رفع آن برمی‌آید.

برخی خیال می‌كنند می‌توانند دربرابر هر سختی، گرفتاری و بیماری صبر كنند. یكی از بزرگان و علمای اخلاق كه از شاگردان مرحوم میرزاجوادآقای تبریزی(رحمه الله) بود و صبح‌های جمعه در مدرسة حجتیه درس اخلاق می‌گفت، فرمود: براثر ناراحتی و زخم معده، گاهی شكمم درد می‌گرفت. نیمه‌شبی شكمم درد گرفت و پیش خود گفتم امشب درد شكم را تحمل می‌كنم و خدا اگر صلاح بداند آن درد را برطرف می‌كند و مرا شفا می‌دهد. مدتی گذشت؛ درد شكمم شدیدتر شد و نتوانستم آن را تحمل كنم و گفتم خدایا، مرا از این درد نجات بده. به‌مرور درد شدید‌تر شد و من شروع كردم به التماس كردن و تضرع به درگاه خداوند و از او خواستم كه به من رحم كند. همچنان درد شدیدتر می‌شد و من به اولیای خدا و ائمة اطهار توسل جستم؛ دعا خواندم و خدا را قسم دادم كه مرا نجات دهد؛ اما دردم شدیدتر شد و طاقتم را از دست دادم و گفتم: آیا كسی نیست كه مرا از این درد نجات بدهد؟ با گفتن این جمله، دردم برطرف شد. آن‌گاه فهمیدم كه خداوند می‌خواست به من بفهماند كه چقدر كم‌طاقت و كم‌تحمل هستم.

هركسی از ضعف خودش آگاه است و به تجربه دریافته است كه بر مشكلاتی چون

بیماری، گرسنگی، تشنگی و مهم‌تر از همه، داغ عزیزان، نمی‌تواند صبر كند. انسان با لطف و عنایت الهی، برخی از مشكلات را از سر می‌گذراند و بر برخی از مصیبت‌ها و ناراحتی‌ها صبر می‌كند. هرگز آستانة تحمل و صبر ما به مقام صبر و تحمل انبیا و اولیا نمی‌رسد و از درك معرفت متعالی و منزلت آنان در پیشگاه خداوند نیز عاجزیم؛ منزلتی كه باعث شد خاك قبر آن بزرگواران پس از هزار و چهارصد سال، بیماری‌های لاعلاج را شفا دهد. یا چنان‌كه گفتیم، خداوند منزلتی به رسولش(صلی الله علیه و آله) بخشیده و چنان ایشان را مشمول لطف و عنایتش ساخته كه آمرزش میلیون‌ها مؤمن و مسلمان در گرو رضایت و خشنودی آن حضرت قرار داده شده است. بایسته است كه ما خاضعانه و با ارادت خالصانه درِ خانة آن حضرت برویم و اگر فرصتی برای توسل به ایشان دست داد و خود را در جهت نسیم‌های رحمت آن حضرت قرار دادیم و مشمول لطف و عنایت ایشان قرار گرفتیم، قدر این فرصت طلایی و ارزشمند را بدانیم.

در حدیث قدسی می‌خوانیم كه خداوند به حضرت داوود می‌فرماید: یَا دَاوُدُ، فَرِّغْ لِی بَیْتاً أسْكُنُهُ، إِنَّ لِلّهَ فیِ أَیَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ ألاَ فَتَرَصَّدُوا لَهَا؛(1) «ای داوود، برای من خانه‌ای خالی كن تا در آن جای گیرم. همانا برای خدا در روزگارتان نسیم‌هایی است، هان در كمین آنها درآیید و آنها را به چنگ آورید».

یكی از مواردی كه انسان در مسیر رحمت الهی قرار می‌گیرد، آن است كه بدون میل و علاقه و تصمیمی و با اصرار رفیقش به مجلس سیدالشهدا(علیه السلام) وارد می‌شود و تحت تأثیر فضای معنوی آن مجلس قرار می‌گیرد؛ آلودگی و پلشتی‌های دل او زدوده می‌شود و دلش نورانی و آكنده از معنویت می‌گردد. مهم‌تر آنكه كوتاهی‌ها و گناهانی از انسان سرزده كه او را مستحق عذاب و كیفر ساخته‌اند و حق بخشش را از او سلب


1. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج77، باب7، ص168، ح2.

گردانده‌اند، اما وجود ایمان در آن انسان گنهكار او را لایق بهره‌مند شدن از شفاعت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ساخته است. برای انسان، بسیار ارزشمند و شادی‌بخش است كه بتواند تا لحظة مرگ، ایمانش را حفظ كند و تحت تأثیر شبهات قرار نگیرد، یا آنكه چندان گناه نكند كه قلبش كاملاً سیاه شود و ایمان از دلش خارج گردد و درنتیجه لیاقت برخوردار شدن از شفاعت در قیامت را در خود حفظ كند. بی‌تردید انسان با خطر لغزش و انحراف مواجه است و ممكن است ایمانش را از دست بدهد؛ ازاین‌رو پیوسته باید خائف و ترسان باشد و ازسوی دیگر، امیدوار كه نسیم رحمت الهی وزیدن گیرد و او را درمعرض هدایت و بهره‌مندی از شفاعت پیامبر اكرم و اهل‌بیت(علیهم السلام) قرار دهد.

چنان‌كه گفتیم كسانی كه از گناهان كبیره خودداری می‌كنند و بر گناهان صغیره اصرار نمی‌ورزند، مشمول مغفرت قرار می‌گیرند و حتی در عالم برزخ نیز كیفر و عذابی متوجه آنان نمی‌شود. اما كسانی كه مرتكب گناهان كبیره شده‌اند یا بر گناهان صغیره اصرار ورزیده‌اند و از آن گناهان توبه نكرده‌اند، درصورتی‌كه با ایمان از دنیا بروند، در عالم برزخ كیفر و عذاب می‌بینند، اما در عالم قیامت مشمول شفاعت قرار می‌گیرند؛ زیرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: إِدَّخَرْتُ شَفاعَتی لِإَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتی؛(1)«شفاعتم را برای امتم كه مرتكب گناهان كبیره شده‌اند، اندوخته‌ام».

تأمین سعادت انسان در پرتو رأفت و رحمت الهی

در پایان بحث نگاهی دوباره به بخش نخست مناجات متوسلین می‌افكنیم. مفهوم «عواطف» در جملة اول، امیال و جاذبه‌ها است. گرچه ما «عاطفه» را كه جمع آن «عواطف» است به‌معنای حالتی روانی به كار می‌بریم و نگاه روان‌شناختی به آن داریم؛


1.همان، ج8، باب 21، ص30.

اما منظور از آن در سخن امام سجاد(علیه السلام) حالت روان‌شناختی نیست، بلكه میل و جاذبه است و منظور از «عواطف رأفتك» جاذبه‌ها و میل رأفت خدا به‌سوی بندگان است. اطلاق «عاطفه» بر حالت خاص روانی نیز ازآن‌جهت است كه عاطفة انسان نسبت به شخص دیگر، میل انسان در خدمت و توجه به او را برمی‌انگیزاند. منظور از «عوارف» كه جمع «عارفه» است، عطایا و آثار رحمت الهی است.

حضرت پس از آنكه می‌فرمایند ما تنها دو وسیله برای توسل و تقرب به خداوند داریم كه عبارت‌اند از جاذبه‌های مهربانی خدا و شفاعت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله)، از خداوند می‌خواهند كه آنها را وسیلة آمرزش و سبب دستیابی به سعادت و رضوانش قرار دهد. شاید در ذكر آن دو وسیله و بیان اینكه ما به‌جز آن دو، وسیله‌ای برای تقرب به خدا نداریم و درخواست اینكه خداوند آن دو را سبب نیل به آمرزش و رضوانش قرار دهد، عنایتی وجود دارد و آن اینكه حتماً با تحقق آن دو وسیله، سعادت انسان تضمین می‌شود. باید مهر و رحمت الهی متوجه انسان شود، تا انسان مشمول شفاعت پیامبر(صلی الله علیه و آله) گردد. درصورتی انسان از شفاعت برخوردار می‌شود كه استعداد و ظرفیت برخورداری از آن را در خود فراهم آورد و در حفظش نیز بكوشد و این ظرفیت و استعداد بدون عواطف رأفت و رحمت الهی حاصل نمی‌شود. پس اول باید چتر رحمت الهی بر سر انسان سایه افكند، تا لیاقت بهره‌مندی از شفاعت در انسان پدید آید، آن‌گاه انسان با شفاعت به ساحل نجات و سعادت دست می‌یابد؛ البته شفاعت، پرتوی از رحمت الهی است و به آن بازگشت دارد.