به گزارش پایگاه اطلاعرسانی آثار حضرت آیتالله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، در نشست اساتید و محققان این مؤسسه که به مناسبت سالگرد ارتحال علامه طباطبایی(ره) در بیت مرحوم علامه (دارالقرآن علامه) برگزار شد، ضمن اشاره به اینکه نعمتهایی که خداوند متعال در قرآن ذکر کرده، از یک منظر به دو دسته تقسیم میشود، گفت: دسته اول نعمتهایی است که به فرموده قرآن هدف اصلی از آفرینششان بهرهمندی انسانها از این نعمتها بوده و ابزاری برای تکامل بشر هستند.
وی افزود: دسته دیگری از نعمتها همانند سکه دو رو هستند؛ یعنی علاوه بر اینکه افراد بشر میتوانند بهره وافری از آنها ببرند، خلقت خود آنها هم مقصود بوده، و این یکی از زیباترین تدبیرهای حکیمانه الهی است.
آیتالله مصباح ضمن بیان اینکه چنین نعمتهایی علاوه بر کمال شخصی خودشان، در هدایت دیگران نیز مؤثر هستند، یادآور شد: انبیا اینگونه هستند؛ شخص پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیه و آله مخلوقی هستند که خلقت خود ایشان از سوی خداوند مقصود بالذات بوده، و خدا راه تکامل را به ایشان نشان داده است؛ اما از سوی دیگر، پیامبر شدن ایشان برای هدایت دیگران نیز بوده است.
وی ادامه داد: هدایت کردن دیگران وظیفه شخصی ایشان است، و برای رسیدن به مقامات عالیه معنوی باید این کار را انجام دهند. نکته جالب توجه این است که بیشترین نگرانی انبیا هم این بوده که مبادا در انجام این وظیفه کوتاهی کنند. پس از انبیا، اوصیا و جانشینان ایشان، و قدر متیقن، ائمه طاهرین علیهمالسلام نیز همین خصوصیت را دارند؛ یعنی هم خود مقصود بالاصاله در خلقت بودهاند و هم برای هدایت دیگران مقصود بالغیر هستند.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در ادامه افزود: این ویژگی با مراتبی از تنزل برای تربیتشدگان مکتب انبیا و اوصیا نیز وجود دارد.
استاد حوزه علمیه همچنین گفت: گاهی تعبیراتی وجود دارد که ظهور دارد؛ که مقام برخی از این تربیتشدگان از انبیا هم بالاتر است. چیزهایی که در وصف امثال سلمان وارد شده که غیر از مقام عصمت چیزی برای آنها کم گذاشته نشده است؛ البته اینها به عنوان احتمال بیان میشود که غیر از انبیا و اوصیاء، برخی از تربیتشدگان پیامبر گرای اسلام صلیاللهعلیه وآله و اوصیای ایشان علیهمالسلام، ممکن است که از برخی انبیا بالاتر باشند.
علامه مصباح یزدی با اشاره به حدیث «علماء امتی افضل من انبیا بنیاسرائیل» خاطرنشان کرد: در روایات آمده است که منظور از علما در اینجا اهل بیت(علیهمالسلام) هستند، شاید انحصار هم نداشته باشد بلکه دارای مراتبی باشند و اهل بیت علیهمالسلام بالاترین مرتبه آن باشند. پیامبر فرمودند که خداوند جانشینان خلفای من را رحمت کند. همسر پیامبر پرسید: مگر مؤمنانی که وجود دارند خلفای شما نیستند. حضرت فرمود: اینها اصحاب من هستند. جانشین خلفای من در آخرالزمان خواهند بود که مقامات آنها همانند مقامات انبیا است.
ایشان افزود: شاید برخی از علمایی که درست راه را پیمودند به مقامی برسند که از برخی انبیا مقام بالاتری داشته باشند. این به عنوانی احتمالی است که بعید نیست. علامه طباطبایی شاید از مصادیق کسانی باشند که مقام ایشان در نزد خداوند از برخی از انبیا کمتر نیست؛ که اگر انبیا دو حیثیت دارند و اگر این دو حیثیت را در مراتب نازل هم سرایت دهیم، میتوان گفت علامه طباطبایی و سایر کسانی که در مکتب اهل بیت علیهمالسلام خوب درس خواندند هم دو حیثیت دارند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در بخش بعدی سخنان خود با اشاره به جایگاه و مقام علامه طباطبایی(ره)، خاطرنشان کرد: بزرگان بسیاری به جایگاه و مقام شخصی علامه اشاره کردند و این جنبه از مقام علامه طباطبایی(ره) تا حدودی برای همگان شناخته شده میباشد.
ایشان، نقش علامه طباطبایی(ره) در حوزه، تشیع و اسلام را مورد توجه قرار داد و افزود: آنچه که مهم بهشمار میرود، این است که ببینیم خداوند به وسیله ایشان چه نعمتهایی به ما داد تا قدر نعمتها را بدانیم و شکر آن را به جا بیاوریم، این یک وظیفه اخلاقی و اسلامی است که قدر این افراد را بدانیم و شکرش را به جا بیاوریم، یکی از مصادیق شکر این است که یاد بزرگان را گرامی بداریم و برای روح آنها طلب مغفرت و مقامات عالی کنیم.
آیتالله مصباح یزدی با بیان اینکه بدانیم که ایشان چه برکتی برای جامعه، حوزه و اسلام داشتند، اظهار داشت: باید بدانیم تا راه آنان را ادامه بدهیم و از رهنمودهای ایشان استفاده کنیم تا بتوانیم نقشی همانند آنان ایفا کنیم. اینکه خداوند داستانهایی از انبیا و اولیا بیان میکند و تأکید میفرماید که نعمتها را به یاد بیاورید؛ یکی از نکتههای آن، این است که مشخص شود چه اندازه میتوانیم از انبیا اقتباس کنیم. اینگونه نیست که داستانهای انبیا فقط برای ثبت در تاریخ باشد.
ایشان با اشاره به آیه «و لکم فی رسول الله اسوه» ادامه داد: معصومان اگر راهی داشتند، خاطر انسان جمع است که میتواند به آنها تأسی کند.
وی افزود: در غیر معصوم به ویژه در جاهایی که در آرا اختلاف وجود دارد، باید حقایق یقینی، مسلم و ضروری را ملاک قرار دهیم و در پرتو یقینیات، مظنونات را بشناسیم و با توجه به یقینیات، شبهات را حل کنیم.
رییس مؤسسه امام خمینی(ره) با بیان اینکه باید دید اختلاف سلیقهها از کجا ناشی شده است، ابراز داشت: چهبسا اختلاف سلیقهها برای این باشد که موقعیتهای اشخاص در شرایط گوناگون فرق میکرده و گاهی هم مسأله اختلاف فهمها است که در هر علمی موارد مشتبه وجود دارد. مثلا در فقه همه علما یکسان فتوا ندادهاند و این تفاوت فتوا از شأن کسی کم نمیکند.
علامه مصباح در بخش بعدی از سخنان خود، تأکید کرد: علامه طباطبایی در میان برکاتی که برای حوزه داشت از یک ویژگی برخوردار بود که کمتر از بزرگان دارای آن هستند.
وی اضافه کرد: گاهی بزرگی در فقه، اصول، حدیث و کلام قوی است. اما غالباّ اینگونه نبوده که از ابتدای تحصیل برنامهریزی کنند که اینگونه شوند؛ یعنی شرایطی پیش آمد و اتفاق افتاد که با استاد یا مرجعی بزرگ برخورد کرده و همان مسیر را ادامه داده است. غالباً اینگونه نبوده که فکر کنند در بین علومی که هست کدام را انتخاب کنند و کدام لزوم بیشتری دارد و چگونه برای دیگران برنامهریزی کند. بنده این ویژگی را در مرحوم علامه طباطبایی سراغ دارم و از خود ایشان هم چیزهایی شنیدم.
آیتالله مصباح یزدی با اشاره به قصهای از زندگانی علامه طباطبایی گفت: سالها قبل از پیروزی انقلاب در زمان آیتالله العظمی بروجردی موضوعی در حوزه مطرح شد که کسانی نسبت به فلسفه خوشبین نبودند، البته این بیشتر از خارج از حوزه قم و از مشهد و نجف سرچشمه میگرفت، نامههایی برای مرحوم آیتالله بروجردی نوشتند که در حوزه قم برخی مطالب خلاف اسلام و خلاف ضروریات دین مطرح میشود و شما باید جلوی آنها را بگیرید.
وی افزود: بزرگان و افراد موجهی مرتب تماس میگرفتند و درخواست داشتند. بعد بهانهای پیدا کردند و روی شخص علامه طباطبایی تکیه کردند. بهانه از اینجا شروع شد که وقتی بحار با حاشیههای علامه طباطبایی چاب میشد، در یکی از جلدهایی که چاپ شد حاشیهای نقدگونه بر فرمایشات علامه مجلسی داشتند. این بهانهای شد که میگفتند آقای طباطبایی نه تنها اسفار و فلسفههای کفری را تدریس میکند؛ بلکه به علامه مجلسی توهین میکند و به او اشکال میگیرد. به اندازهای این مسائل را بزرگ کردند و به مرحوم آقای بروجردی فشار آوردند که شما باید جلوی اینگونه سخنان را بگیرید و درس ایشان باید تعطیل شود.
آیتالله مصباح یزدی با بیان اینکه از این جای داستان را از خود علامه طباطبایی نقل میکنم، آن مرحوم اظهار داشت: آیتالله بروجردی مرحوم حاج احمد خادمی را خدمت علامه فرستادند که بگوید من خودم در اصفهان فلسفه خواندم و شاگرد جهانگیرخان بودم و با فلسفه مخالف نیستم. اما آن زمان که ما در اصفهان فلسفه میخواندیم، استاد شاگردان را انتخاب میکرد و در جای محدود و معینی درس میگفت.
ایشان یادآور شد: مرحوم آیتالله بروجردی خطاب به علامه میفرماید، شنیدم که درس شما خیلی عمومی است و کسانی شرکت میکنند که صلاحیت ندارند و شبهههایی از مطالب به ذهن شان میماند که جواب را یاد نمیگیرند. اگر صلاح میدانید درس را محدود کنید و به کسانی اجازه شرکت دهید که نسبت به استعداد آنها مطمئن هستید و مبتلا به شبهات نمیشوند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به نامه علامه طباطبایی به آیتالله بروجردی(ره) ابراز داشت: علامه میفرمود برای آقای بروجردی نامهای نوشتم و گفتم از موقعی که از تبریز به قم آمدم، درباره نیازهای جامعه و حوزه مطالعه کردم، دیدم جامعه خیلی نیاز به معرفت همه جانبه نسبت به اسلام دارد و وظیفه روحانیت است که اسلام را در همه ابعاد شناخته و به مردم معرفی کند، شناخت صحیح اسلام از منابع اسلام است که قرآن، سنت و عقل هستند.
ایشان ادامه داد: در برخی چیزها فقط عقل کارایی دارد و در اصل وجود خدا نمیتوان به مسائل دیگر استناد کرد. برای عالم دینی غیر از اینکه از آن سه منبع باید استفاده کند، چیز دیگری لازم است تا بتواند نقش خود را درست در جامعه ایفا کند. ازاینرو، باید تهذیب نفش داشته باشد. اگر عالم دینی احکام اسلام را خوب بلد باشد؛ اما دنیاپرست و تابع هوای نفس باشد، نمیتواند نقش خود را درست ایفا کند؛ بلکه گاهی ضررهایی دارد.
رییس مؤسسه امام خمینی(ره) با بیان اینکه چهار رکن در حوزه لازم است، ابراز داشت: باید کاری کنیم که حوزویان و مردم از عقل درست استفاده کنند. همچنین، از قرآن و حدیث استفاده کنند. کسانی هم که در حوزه درس میخوانند باید مهذب باشند تا مفید بوده و ضربهای از ناحیه آنها به اسلام وارد نشود. علامه میفرماید این مطالعهای بود که من داشتم و اگر حوزه میخواهد وظیفه خود را به درستی انجام دهد باید این چهار رکن را احیا کند.
وی عنوان کرد: قبل از آمدن آقای طباطبایی، در حوزه خبری از درس رسمی قرآن و تفسیر نبود. گاهی در مساجد و محلات کسانی برای اهالی مسجد تفسیر میگفتند که درس نبود. در حوزه نیز چیزی بهنام درس قرآن و تفسیر نبود. دروسی که پایه آن استدلال و برهان عقلی باشد هم نبود. برای تربیت اخلاقی هم هیچ برنامهای وجود نداشت. گوشه و کنار، کسانی بودند که جلسات موعظهای داشتند، اما برنامهای برای تربیت اخلاقی وجود نداشت.
استاد برجسته حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: از حدیث هم آنچه مربوط به فقه بود استفاده میشد و سایر روایاتها مطرح نبود. از مجموع چهار رکن، یکی آن هم به صورت ناقص وجود داشت. علامه در آن نامه فرمود: من وظیفه خود دانستم در حد توانم آن سه رکن را احیا کنم. ازاینرو، درس فلسفه برای ورزش عقلی، درس تفسیر و یک درس اخلاق گذاشتند.
وی اضافه کرد: درس اخلاق ایشان به دلایلی پس از مدتی تعطیل شد و بزرگانی بودند همانند مرحوم آقای مهدوی کنی و آقای امامی کاشانی از شاگردان درس اخلاق مرحوم آقای طباطبایی بودند، بعد از تعطیلی ایشان به درس تفسیر و فلسفه چسبید، علامه فرمود در آن نامه نوشتم: من این دو درس را به عنوان واجب شرعی متعین تدریس میکنم. در عین حال، بنده جایز نمیدانم که در حوزه رفتاری داشته باشم که مخالف با رفتار شما باشد. شما رییس حوزه هستید و باید احترام شما حفظ و امر شما، امر ولایتی است که باید اطاعت شود. من مخالفت با شما را جایز نمیدانم و منتظرم تا شما پاسخ دهید. با توجه به این نامه علامه چند روز درس خود بهویژه اسفار را تعطیل کردند.
وی افزود: مرحوم آقای بروجردی شخصی را خدمت مرحوم آقای طباطبایی فرستادند و گفتند که هرچه شما وظیفه میدانید عمل کنید که ایشان مجدداً درس را آغاز کرد. این روش که یک نفر وارد حوزه شود و فکر کند که چه وظیفهای دارد و مبادا تکلیف واجبی داشته باشد و ترک شود؛ حال کسی خوشش بیاید یا نیاید؛ این طرز فکر را بنده در کمتر کسی مشاهده کردم و غالباً تحت شرایط اتفاقی در مسیری افتادند و آن را دنبال کردند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان اینکه همه مسیرهایی که در حوزه وجود دارد در پرتو اهل بیت(علیهمالسلام) و مفید است، اظهار داشت: اما اینکه کدام واجبتر است و چگونه باید برنامهریزی شود، چندان سراغ ندارم که اهتمامی به این مسأله شده باشد. روشن است که به واسطه روشها و درسهای ایشان که طبق بررسی و برنامهریزی برگزار گردید، برکات بسیاری عائد حوزه علمیه شد.
وی ادامه داد: مرحوم آقای صدوقی میفرمودند، اگر آقای طباطبایی را از حوزه علمیه قم برداریم امتیازی برای حوزه قم باقی نمیماند و امتیاز حوزه قم به وجود آقای طباطبایی است. مرحوم آقای میلانی میفرمود در عالم تشیع شخصی به جامعیت آقای طباطبایی یا نیست یا بسیار کم است. برکات ایشان مخفی نیست؛ اما چیزی که ما باید یاد بگیریم این است که بدانیم برای بقا و رشد حوزه و اینکه حوزه بتواند در برابر سیل بنیانکن کفر و الحادی که از ناحیه غرب به کل دنیا پخش میشود و گاهی موجهای جدیدی به وسیله اینترنت و سایر رسانهها در اختیار جوانان قرار میگیرد، ایستادگی کند ما وظیفه سنگینی داریم.
استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه اگر میخواهیم وظیفه خود را به خوبی انجام دهیم باید در وضع کارها و برنامه تجدید نظر کنیم، ابراز داشت: باید حسابشدهتر کار کنیم، باید بنشینیم و ببینیم برای آینده حوزه چه چیزهایی لازم است که بتواند جلوی کفر را بگیرد، شبهههایی که از سوی وهابیها و تکفیریها مطرح میشود را باید پاسخ داد، رفتارهایی که موجب گرایشهای مادیگرایانه میشود، منشأش، حب مال و ریاست است. چه کار باید کرد در مقابل سیلهای بنیانکن شبهات شیطانی و وسوسههای رفتاری شیطانی حوزه بتواند مقاومت و نقش خود را ایفا کند و وظیفه خود را بهتر به انجام برساند تا نتایج مفیدتری داشته باشد.
وی عنوان کرد: از روش مرحوم علامه باید درس بگیریم و نیازهای جامعه را بررسی کنیم. آنروز آنچه چشمگیر بهشمار میرفت، انتشار افکار مارکسیستی بود که با کمک مرحوم آقای مطهری اصول فلسفه و روش رئالیسم را نوشتند و بعد بحثها را ادامه دادند. این گونه افراد باید در حوزه تربیت شوند تا پاسخگوی شبهات الحادی و کفر آمیز باشند.
رییس مؤسسه امام خمینی(ره) خاطرنشان کرد: امروز مسائل منحصر به افکار مارکسیستی نیست؛ بلکه غیر از آن، دهها برابر شبهات دیگری مطرح میشود، این شبهات مخصوص کشور ما نیست و ما نسبت به مسلمانان دیگر کشورها وظیفه داریم به ویژه وقتی که دست به طرف حوزه قم دراز و التماس میکنند که کتابهایی تألیف و برای پاسخ به شبهات در کشورها استفاده شود؛ کسانی که ذوق برنامه ریزی دارند و دور اندیش هستند، باید اتاق فکری تشکیل دهند و بررسی کنند و برای آینده حوزه برنامهای سنجیده در نظر بگیرند ولو اینکه امروز قابل عمل نباشد، ضعفهایی در برخی درسها هست که باید جبران شود، اگر برخی چیزها در حوزه نیست اما ضرورت دارد باید بگردیم، راهش را پیدا کنیم تا درسش شروع شود و راهی برای پاسخگویی به شبهات فراهم شود.
وی اضافه کرد: کسانی باید از حوزه فارغ التحصیل و به جامعه تحویل داده شوند که نیازهای اسلام را در این عصر هم در جهت اثباتی مانند اثبات عقاید و هم در جهت سلبی مانند ابطال شبهات بهخوبی تأمین کنند.
علامه مصباح در پایان یادآور شد: شبهه کردند که آقای طباطبایی در تفسیر المیزان عباراتی دارند که از آن استفاده میشود که ایشان معتقد هستند که قرآن را با خود قرآن و بدون مراجعه به روایات میتوان تفسیر کرد و کسانی از روی جهل یا غرض ورزی بدگوییها میکنند.
آیتالله مصباح یزدی در پاسخ به این شبهه گفت: گاهی بحث سر این است که اگر آیه قرآنی در مقام بیان مطلب خاصی است که هر کس آشنا به زبان باشد میفهمد که این آیه در مقام بیان این مطلب است، چیزی را که این آیه میخواهد بیان کند، فهمیدنش نیاز به چیز دیگر ندارد، بلکه اگر روایتی داشته باشیم، بخواهیم بدانیم درست است و یا صادر شده از معصوم است یا خیر باید به کتاب عرضه کنیم.
وی افزود: این بدان معنا نیست که هر نکتهای که در آیه مورد حاجت باشد را از خود آیه میتوان استفاده کرد، این همه آیات درباره نماز داریم، کجا بیان شده که نماز صبح دو رکعت است، آیه در مقام بیان عدد رکعات نیست؛ بلکه بیان آن با پیامبر اسلام بوده است، مطلبی را که آیهای در مقام بیان هست، نیاز به بیان دیگر ندارد اما بدان معنا نیست که اگر اسم نماز را برد، میتوانیم تمام احکام نماز را از آیه بدون روایت بفهمیم. چهوقت آقای طباطبایی فرمود اگر قرآن دارید، روایات را کنار بگذارید؟!
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار داشت: مگر نیاز ما فقط با خود قرآن برطرف میشود، دهها برابر از مطالبی که از قرآن استفاده میکنیم، از روایات استفاده میشود و اینها منّتی برای ما است که اهل بیت(علیهمالسلام) بیان کردند و علمای ما منت دارند که اینها را حفظ کردند تا به دست ما برسد تا بتوانیم استفاده کنیم، آنجا که ایشان میفرماید قرآن برای خودش نور است و به نور دیگری نیاز ندارد، منظور مطلبی است که آیه در مقام آن بیان باشد، اما اگر در مقام بیان نباشد نمیتوان گفت که کار به روایات نداریم، کجا و کی مرحوم علامه چنین چیزی فرمودند؛ این شبهه شیطانی است که باید روایات را کنار گذاشت و نسبت دادن آن به علامه واقعیت ندارد.
گفتنی است، نشست اساتید مؤسسه آموزشی و پژوهشی به مناسبت سالگرد ارتحال علامه طباطبایی(ره) روز جمعه مورخ بیستویکم آبانماه سال جاری در محل دارالقرآن علامه طباطبایی برگزار شد.