مؤمن باید بداند بلاها از سر دشمنی نیست؛ بلكه اسباب تکامل انسان است؛ نه فقط برای این که بهشتی از جهنمی شناخته شود. خداوند پیش از تولد انسانها علم به بهشتی یا جهنمی بودن آنها دارد و نیازی نیست كه با امتحان پرده از این امر بردارد. هدف اصلی از امتحان، رشد و ترقی انسان است كه منوط به تحمل این سختیهاست. اگر سختیها نباشد، روح ما تکامل پیدا نمیکند. تکامل و قرب به خدا بدون بلا امکان ندارد.
تا در دل، محبت حسین(ع) نباشد، اشك جاری نمیشود. این محبت است که دل را با سیدالشهداء(ع) ارتباط میدهد؛ و حاشا كه خدا كسی را كه ارتباط با حسین(ع) دارد با دیگران یكسان حساب كند. ولی حسین(ع) به شهادت نرسید كه فقط ما اشكی بریزیم و از عذاب نجات پیدا كنیم؛ آن حضرت شهید شد تا الگویی باشد برای سایر بندگان خدا كه میخواهند راه خدا را بپیمایند و رضای او را جلب كنند. هر چند دربِ خانه كریم باز است و سفرهاش گسترده، اما ما هم باید ادب و شرم داشته باشیم، معرفت و عشق خود را زیاد كنیم و سعی كنیم تا جایی كه میتوانیم به امام حسین(ع) شبیهتر شویم.
بندگی و محبت الهی در همه چیز سرایت میکند و همه جا جلوههایش ظاهر میگردد؛ حُبُ اللَّهِ إِذَا أَضَاءَ عَلَى سِرِّ عبدٍ أَخْلَاهُ عَنْ كُلِّ شَاغِلٍ وَ كُلِّ ذِكْرٍ سِوَى اللَّه؛ وقتی محبت خدا در دل فردی طلوع کند، او را از هر دلمشغولی باز میدارد. البته رفتن این راه هیچ منافاتی با انجام وظایف اجتماعی و سیاسی ندارد؛ بتشکنی و به آتش افتادن حضرت ابراهیم نیز در همین مسیر بود
گاهی محب آن چنان در محبوب فانی میشود و تمام توجهاش به او معطوف میشود که اصلا به چیزی دیگر توجه ندارد؛ حتی دیگر به خودش هم توجه ندارد. این حالتی است که برخی از اهل معرفت از آن به فنا تعبیر میکنند؛ البته چیزی فانی معدوم نمیشود، بلکه محب حالتی پیدا میکند که توجهی به چیز دیگر ندارد.
محبت خدا، جلسه سوم، اقسام محبت
آیا ما واقعا خدا را دوست داریم؟ آیا درست است که ما از خدایی که این همه نعمت به ما داده است و علىرغم روسیاهیها و آلودگیهایمان، ما را در آغوش لطف، رحمت و کرم خودش میپذیرد، روی برگردانیم و تمام شب را بخوابیم و هیچ یادی از خدا نکنیم؟! ... باید بدانیم که حد نصاب محبت این است که انسان حداقل از مجموع ساعات شب، نیم ساعت را برای گفتوگوی با خدا در نظر بگیرد. بهخصوص که او خود دعوت و اصرار میکند و پیغمبر میفرستد و چند آیه قرآن درباره اهمیت این امر نازل میکند. بی توجهی به این امر جفاست و انسان باید بکوشد مقداری از وادی محبت بهرهای ببرد و بداند همه نعمتهای خدا، خوردنیها آشامیدنیها نیست.
بعضی از بندگان خدا اینگونهاند که در مقابل تحمل بلا و مصیبتها فقط با خدا معاشقه میکنند و میگویند: خدایا، ببین؛ من این بلا را به خاطر تو تحمل میکنم. سیدالشهدا علیهالسلام پس از آن كه تیر سه شعبه را از گلوی حضرت علیاصغر کشیدند، مقداری از خون گلوی طفل شیرخواره را به آسمان پاشیدند و فرمودند: «هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّه»؛ معشوق من میبیند که من برای او چه میکنم؛ من چیزی دیگری نمیخواهم.
درسهای اخلاق رمضان 1434؛ جلسه بیست و ششم: تشویق به صبر در روایات
«فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ»: این چشمروشنی كه هیچ كس اندازه آن را نمیداند، پاداش كیست؟ كسانی که «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا»؛ کسانی که نیمه شب پهلو از بستر تهی کنند و به مناجات با خدای خود مشغول شوند. آیا صرفه اقتصادی دارد كه من یک ساعت بخوابم، و در مقابل این ثواب عظیم را از دست بدهم؟! اینجا، جای صبر بر طاعت است.
درسهای اخلاق رمضان 1434؛ جلسه بیست و پنجم: راهی برای کسب ملکه صبر
انبیا آمدند تا به مردم بگویند تابع عقل و منطق باشید و هر جا كه عقل و منطق جوابگو نبود، ببینید خدا چه میگوید. اگر بنا باشد ما به این مسایل توجه نكنیم، روزی چشم باز میكنیم و میبینیم از خدا، دین، ایمان، قرآن و ائمه خبری نیست و ما با کفار تفاوتی نداریم. بنابراین باید از ابتدا مسائل دینی و اعتقادی را جدی بگیریم و توجه داشته باشیم كه حق و باطل با حرف مردم درست نمیشود؛ ما باید ملاکمان قرآن باشد؛ اگر کلام خدا چیزی را حق دانست، همان است و اگر خدا چیزی را باطل معرفی كرد، باطل است؛ حتی اگر همه مردم چیز دیگری بگویند.
درسهای اخلاق رمضان 1434؛ جلسه بیست و چهارم: صبر در برابر حرف مردم
گاهی تقیه نکردن، صبر است؛ صبر بر بلا؛ و آن در جایی است که مصلحت اهمی در كار باشد؛ به فرمایش امام، کیان اسلام در خطر باشد. من نمیتوانم برای حفظ جان خود، یا پرهیز از زندان یا شكنجه، تقیه کرده و از دولت طاغوت حمایت كنم. اصل مبارزه امام و این انقلاب بر اساس جایز نبودن تقیه در مهام امور شکل گرفت؛ مگر در 15 خرداد یا 17 شهریور هزاران نفر کشته نشدند؟ اگر از روز اول همه برای حفظ جانشان عقبنشینی کرده بودند، انقلاب اسلام باقی میماند؟
صبر، خویشتنداری، عفو و گذشت كردن همیشه مطلوب نیست. در مقابل ارتکاب فسق و فجور علنی، توهین به اسلام، توهین به انقلاب، توهین به مراجع، تکلیف چیز دیگری است. یكی از تكالیف ما در چنین مواردی امر به معروف و نهی از منکر است که با رعایت شرایط، باید به آن عمل كنیم و حق نداریم از آن بگذریم؛ در اینجا اگر شرایط برای مراتب دیگر امر به معروف و نهی از منکر فراهم نیست، حد اقل باید به اولین مرتبه آن که رو ترش کردن و چهره در هم كشیدن در برابر فرد گناهكار است، عمل كنیم تا او متوجه شود كه ما از رفتار او ناراحتیم.
درسهای اخلاق رمضان 1434؛ جلسه بیست و دوم: خویشتنداری، یا برخورد با خطاكار
ماهیت بعضی از عبادتها نیز صبر است. مصداق بیّن چنین عبادتی روزه است. روزه یعنی خودداری كردن از مفطرات. از همینرو در بعضی آیات و روایات روزه به عنوان نماد صبر تفسیر شده است. از جمله، در بسیاری از روایات صبر در آیه شریفه «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ» به روزه تفسیر شده است. در این آیه برای پیروزی بر دشمن دو عامل معرفی شده است: عامل معنوی ارتباط با خدا؛ عامل نفسانی صبر و خویشتنداری در برابر تمایلات كه در قالب روزه متجلی میشود.