درس هفدهم: هدف از آفرینش جهان و انسان

 

درس هفدهم

هدف از آفرینش جهان و انسان

 

 

 

هدف از آفرینش جهان

    فراهم آمدن شرایط زندگی انسان

هدف از آفرینش انسان

    آزمایش انسان

    عبادت و بندگی

    دریافت رحمت بیشتر

 

 

 

 

انتظار می‎رود دانش‌پژوه پس از فراگیری این درس بتواند:

1. مهم‌ترین اهداف آفرینش جهان و انسان را از دیدگاه قرآن بیان كند؛

2. رابطه اهداف آفرینش جهان و انسان را توضیح دهد؛

3. اهداف آفرینش انسان را به دو دستة اصلی و تبعی تبیین كند.

 

 

 

 

وَهُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّةِ أیَّامٍ وَكانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاء لِیَبْلُوَكمْ أیُّكمْ أحْسَنُ عَمَلاً (هود:7)؛ «و او كسی است كه آسمان‌ها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود؛ تا شما را بیازماید كه كدام‌یك نیكوكارترید».

 

دانستیم كه كار خدا هدفمند است و هدف نهایی در افعال الهی، ذات اوست؛ مقتضای ذات كامل الهی و صفات نیكوی اوست، كه جهان را بیافریند و مخلوقاتش را به كمال برساند؛ اما برای كارهای الهی، اهداف دیگری خارج از ذات نیز می‌توان در‌نظر گرفت كه همگی در طول هدف نهایی قرار می‌گیرند.

شناخت اهداف طولی آفرینش ازمنظر وحی، به ما بینشی روشن‌تر و عمیق‌تر درباره فلسفة آفرینش جهان و انسان می‌دهد و زمینه را برای طراحی حیاتی هدفمند و هماهنگ با اهداف خلقت بر‌اساس آموزه‌های وحیانی، فراهم می‌كند.(1) اكنون ببینیم این اهداف چیست.

به‌دلیل اهمیت آفرینش انسان در جهان از دیدگاه قرآن، پس از بررسی هدف از آفرینش جهان، به بررسی هدف از خلقت انسان از دیدگاه قرآن خواهیم پرداخت.


1. به‌عكس، نشناختن هدف آفرینش یا نادیده گرفتن آن، موجب سردرگمی، سرگردانی و تباه كردن سرمآیه بی‌بدیل عمر خواهد شد.

هدف از آفرینش جهان

زندگی مادی نسل بشر، از آغاز پیدایش هر سلول بشری تا آخرین مراحل رشدونمو، در گرو مبادلاتی است كه با محیط مادی پیرامون خود دارد؛ از‌این‌رو، باید شرایط مادی برای تكوین و ادامة حیات او وجود داشته باشد.(1) تمام این شرایط مادی در دنیا فراهم شده‌اند؛ بدین‌لحاظ، می‌توان آفرینش دنیا را زمینه‌ساز استقرار انسان در زمین و ادامة حیات او دانست. از برخی آیات قرآن نیز چنین برمی‌آید كه تمام آنچه در زمین است، برای انسان و درجهت تأمین نیازهای او آفریده شده‌اند: هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَكم مَّا فِی الأرْضِ جَمِیعاً (بقره:‌29)؛ «او كسی است كه همه آنچه در زمین است را برای شما آفرید»؛

وَالْأرْضَ وَضَعَهَا لِلْأنَامِ (رحمن:‌10)؛ «و زمین را برای مردم قرار دادیم».

زمین اقامتگاه موقت مناسبی برای انسان است كه انسان در آن می‌تواند در دوران زندگی خود، از مواهبی كه خداوند برای او در آن نهاده است، استفاده كند: وَلَكمْ فِی الأرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَی حِینٍ (بقره:‌36)؛ «زمین تا مدتی معین قرارگاه شما خواهد بود و از [مواهب] آن برخوردار خواهید بود».

حتی وسایل رفاهی نیز به‌طور طبیعی درروی زمین برای بشر فراهم شده است؛‌


1. وابسته بودن تكوین و ادامة نسل به شرایطی كه در زمین برای انسان فراهم شده است، انكارپذیر نیست؛ اما اینكه پیدایش آدم ابوالبشر(علیه السلام) از كدام خاك و كدام سرزمین بوده است، به‌قطع و یقین روشن نیست؛ مگر اینكه برخی از روایات به سرشته شدن گل او از قسمت‌هایی از «اَدِیم الارض» اشاره دارند (ر.ك: محمد‌بن‌یعقوب كلینی، الكافی، ج2، ص8، 9، ح1، 2، و ص10، ح1؛ محمدبن‌علی‌بن‌بابویه قمی (شیخ صدوق)، علل الشرایع، ص14؛ همو، معانی الاخبار، ص48؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج11، ص100، ح4). مرحوم صدوق در امالی و معانی الاخبار، «ادیم الارض» را «الارض الرابعه»، یعنی طبقة چهارم از طبقات هفت‌گانة زمین دانسته است؛ ولی «اَدِیم الشیء» در لغت، به‌معنای ظاهر آن چیز و اَدِیم الارض به‌معنای وجه الارض (سطح و رویة زمین) آمده است. شریف رضی نیز در المجازات النبویة، آن را ظاهر زمین كه قابل دیدن است، می‌داند (ر.ك: جمال‌الدین محمدبن‌مكرم‌بن‌منظور، لسان العرب، همین ماده؛ شریف رضی، المجازات النبویة، ص132).

وسایلی كه از‌یك‌سو، از رنج تأمین معاش می‌كاهد و از‌سوی‌دیگر، انسان را به ادامة زندگی در زمین علاقه‌مند می‌كند: وَالْخَیْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِیرَ لِتَرْكبُوهَا وَزِینَةً (نحل:8).

بنابراین، خدا زمین را برای این آفریده است تا انسان بتواند از مواهب آن بهره ببرد و نیازهای خود را با آن تأمین كند؛ اما هدف از آفرینش انسان در این جهان چیست؟

هدف از آفرینش انسان

درباره اهداف آفرینش انسان، بیانات متنوعی در قرآن یافت می‌شود كه در اینجا به بخشی از آنها می‌پردازیم.

1. آزمایش انسان

یكی از اهداف متوسط آفرینش انسان، آزمایش اوست؛ این مطلب را می‌توان از آیه هفتم سوره هود به‌دست آورد: وَهُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّةِ أیَّامٍ وَكانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاء لِیَبْلُوَكمْ أیُّكمْ أحْسَنُ عَمَلاً و... (هود:‌7)؛ «او كسی است كه آسمان و زمین را در شش روز آفرید؛‌ در‌حالی‌كه سریر حكومت او بر آب بود تا شما را بیازماید كه كدام‌یك نیكوكارترید».

درباره ‌این آیه، پرسش‌های فراوانی مطرح است كه با هدف ما ارتباط زیادی ندارند؛ مثلاً اینكه مراد از آفرینش آسمان و زمین در شش روز چیست؛(1) همچنین، درباره وَكانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاء كه از متشابهات قرآن است، پرسش‌هایی مطرح است؛ مثلاً اینكه عرش خدا یعنی چه و مراد از استقرار عرش بر آب چیست؟(2)


1. به این پرسش در بخش جهان‌شناسی خواهیم پرداخت.

2. شاید بتوان گفت مراد این است كه ماده اصلی جهان، در مرحله‌ای مایع بوده و فرمان‌های خدا درباره آفرینش و تدبیر جهان، در بستر آب اجرا می‌شده است؛ چنان‌كه ماده آفرینش جهان، در مرحله‌ای به‌صورت گاز بوده است: ثُمَّ اسْتَوَی إِلَی السَّمَاء وَهِیَ دُخَان (فصلت:11). تفسیر این بخش از آیه، در بخش جهان‌شناسی، از سلسله دروس معارف قرآن مطرح خواهد شد.

پرسش اصلی ما در اینجا این است كه چگونه با‌اینكه ما نبودیم، خداوند می‌فرماید هدف از آفرینش آسمان‌ها و زمین آزمایش شما (انسان‌ها) بوده است؟ به‌دیگر‌سخن، رابطه آفرینش جهان با آزمایش انسان چیست؟ با پاسخ به این پرسش، مدعای ما نیز اثبات می‌شود.

آیه هفتم از سوره هود می‌فرماید: خدا آسمان‌ها و زمین را آفرید تا شما را بیازماید. در اینجا ایجازی در كلام است؛ آسمان‌ها و زمین را آفرید تا شما به وجود آیید و شما را آفرید تا در بوتة آزمایش قرار گیرید و راه خوب و بد را به شما نشان داد تا راه خوب را بر‌گزینید. برای تبیین رابطه آفرینش جهان و آزمایش انسان، ناگزیر از یادآوری این‌ نكته‌ایم كه گاهی رسیدن به هدف، به مقدماتی نیاز دارد كه بدون آن، هدف محقق نمی‌شود.(1)

هدف خدا، آفرینش انسانِ مختار و رساندن او به كمال بوده است. این، مقتضای حكمت الهی است. رسیدن به چنین هدفی در گرو فراهم بودن زمینه كمال اختیاری است. اختیار انسان كه زمینه‌ساز تكامل اوست، باید در عالم ماده باشد؛ زیرا تنها این عالم جایگاه تضادها و تزاحم‌هاست.

انسان باید برای انتخابش سر دوراهی قرار بگیرد و به‌اختیار خود، راه درست را انتخاب كند؛ وگرنه به كمالی كه باید از راه انتخاب برسد، دست نمی‌یابد. بنابراین، با توجه به محتوای آیه یاد‌شده می‌توانیم بگوییم: آفرینش جهان مقدمه‌ای برای آفرینش انسان است و انسان آفریده شده است تا سر دوراهی قرار بگیرد و آزموده شود. نتیجه اینكه آفرینش جهان برای آزمایش انسان بوده است. البته خود آزمایش هم مقدمة هدف دیگری است كه به‌زودی به آن خواهیم پرداخت؛ اما در این آیه، با توجه به هدف تربیتی آن، تأكید بر این است كه سراسر زندگی انسان در این جهان برای آزمایش است؛‌


1. البته چنان‌كه پیش‌تر گفتیم، نیاز به مقدمه در كارهای الهی به این دلیل است كه خود آن فعل به‌گونه‌ای است كه بدون مقدمه تحقق نمی‌یابد؛ نه اینكه خدا در كارش به چـیزی ـ‌ ورای ذاتش ـ نیاز داشته باشـد؛ به‌تعبیر‌دیگـر، مقـدمه در كارهای الهی، شرط فعل و زمینه‌ساز تحقق آن است، نه شرط فاعل.

بلكه اصلاً آفرینش عالم برای آزمایش او بوده است؛ بنابراین، كسی نباید انتظار داشته باشد كه آزمایش نشود.(1)

آزمایش، تمام اقوام پیشین را نیز در‌بر‌می‌گیرد و یك سنت پایدار الهی است: أحَسِبَ النَّاسُ أن یُتْرَكوا أن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَلَیَعْلَمَنَّ الْكاذِبِینَ (عنكبوت:‌2ـ3)؛ «آیا مردم پنداشتند كه تا گفتند ایمان آوردیم، رها شده و آزموده نمی‌شوند؟ و به‌یقین كسانی را كه پیش از اینان بودند، آزمودیم تا خدا آنان را كه راست گفته‏اند، معلوم دارد و دروغ‌گویان را [نیز] معلوم دارد».

به‌هر‌حال، آزمایش، یكی از اهداف متوسط آفرینش انسان است. پیش از آن نیز هدفی هست كه به آن اشاره شد و پس از آن‌ هم اهدافی وجود دارد؛ از‌جمله اینكه انسان‌ها آزمایش شوند تا روشن شود كدام‌یك نیكوكارترند؛ چنان‌كه آیه هفتم سوره هود نیز بر این مطلب دلالت دارد: (أیُّكمْ أحْسَنُ عَمَلا).

باید توجه داشت كه اگر كارهایی كه از فاعل مختار سر می‌زند، از‌نظر ارزش وجودی، متفاوت و یكی متوقف بر دیگری باشد، آنچه ارزش بیشتری دارد، متعلَق ارادة حكیمانه قرار می‌گیرد و بقیه، بالتَبَع متعلَق اراده خواهند بود. اقتضای ذات الهی این است كه بیشترین رحمتش را افاضه بفرماید؛ حال اگر لازمة نزول چنین رحمتی، وجود كسانی‌


1. حضرت علی(علیه السلام) در‌برابر كسی كه از آزمایش الهی به خدا پناه می‌برد، فرمود: لَا یَقُولَنَّ أَحَدُكمْ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِك مِنَ الْفِتْنَةِ لِأَنَّهُ لَیْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ‌هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَی فِتْنَةٍ وَ‌لَكنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْیَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ وَ‌اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكمْ وَأَوْلادُكمْ فِتْنَةٌ وَ‌مَعْنَی ذَلِك أَنَّهُ یَخْتَبِرُهُمْ بِالْأَمْوَالِ وَ‌الْأَوْلَادِ لِیَتَبَیَّنَ السَّاخِطَ لِرِزْقِهِ وَ‌الرَّاضِیَ بِقِسْمِهِ وَ‌إِنْ كانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ‌لَكنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِی بِهَا یُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ‌الْعِقَاب (نهج البلاغه، حكمت 93)؛ «هیچ‌یك از شما نگوید: خدایا از فتنه (آزمایش) به تو پناه می‌برم؛ زیرا كسی نیست كه در فتنه‌ای نباشد؛ لكن آن‌كه می‌خواهد به خدا پناه برد، از آزمایش‌هایی گمراه‌كننده پناه ببرد. همانا خداوند سبحان می‌فرماید: «بدانید كه اموال و فرزندان شما فتنة شمایند» معنای آیه‌ این است كه خدا انسان‌ها را به اموال و اولادشان می‌آزماید تا كسانی كه از روزی خود راضی یا ناراضی‌اند، شناخته شوند. هر‌چند خداوند سبحان به ایشان از خودشان آگاه‌تر است، ولی [آزمایش] برای آن است كه كارهایی كه به‌واسطة آن، مستحق ثواب و عقاب می‌شوند، آشكار شوند».

باشد كه استحقاق آن رحمت را ندارند، ولی بدون آنها رحمت نازل نمی‌شود، در‌این‌صورت بقیه، مقصود بالتّبع خواهند بود؛ مثل اینكه برای یافتن چند دانه برلیان، زمینی را می‌خرند و مقدار زیادی خاك و سنگ را دور می‌ریزند. دراین‌میان، ممكن است مقداری سرب، مس یا طلا هم یافت شود؛ ولی هدف، رسیدن به دانه‌های برلیان است.

البته این تشبیه با آفرینش خداوند و مقام معصومان(علیهم السلام) سازگار نیست؛ اما می‌توان این‌گونه تنزیل كرد كه خدا می‌خواهد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و سایر معصومان(علیهم السلام) را بیافریند كه هر‌یك از ایشان بیش از همه عالم می‌ارزد؛ خدا گوهرشناس است و قدر گوهر را می‌داند. پیدایش چنین موجودات ارزشمندی و رسیدن آنها به كمالات اختیاری، شرایطی می‌خواهد؛ ازجمله اینكه باید عالَم ماده، و انسان‌های خوب و بد و دشمنان عنودی باشند تا با آنها بجنگند؛ آنها آزمایش شوند تا به كمال خود برسند. هدف اصلی در اینجا، پیدایش همان افراد اندك است؛ مسئله كمیّت مطرح نیست.(1)

برای اینكه همان افراد اندك به كمال برسند، جا دارد تمام عالم آفریده شود. مگر یك یا چند برلیان چقدر حجم یا وزن دارد كه برای یافتن آن، خروارها سنگ و خاك و... را به دور می‌ریزند. مؤمن هم نزد خدا آن‌قدر عزیز است كه تمام عالم ماده در‌برابر او هیچ است. اگر در روایات چنین آمده كه همه‌چیز برای ما (معصومان) آفریده شده است،(2) جای تعجب و انكار نیست. واقعاً چنین می‌ارزند كه همه عالم برای آنها آفریده شود. در‌برابر ارزش وجودی آن بزرگواران، حتی ارزش مؤمنان هیچ است؛ چه رسد به دیگر موجودات.


1. برخی از فیلسوفان گمان كرده‌اند كه در هرنوع از موجودات، باید اكثریت آنها به كمال برسند؛ اما این‌گونه نیست. اینجا مسئله كیفیت است.

2. حضرت علی(علیه السلام) می‌فرماید: ... و‌لِأَجْلِنَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ‌جَلَّ السَّمَاءَ وَ‌الْأَرْضَ وَ‌الْعَرْشَ وَ‌الْكرْسِیَّ وَ‌الْجَنَّةَ وَ‌النَّارَ وَ‌مِنَّا تَعَلَّمَتِ الْمَلَائِكةُ التَّسْبِیحَ وَ‌التَّقْدِیسَ وَ‌التَّوْحِیدَ...؛ «آسمان (آسمان‌ها) و زمین و عرش و كرسی و بهشت و جهنم برای ما (معصومان) آفریده شده‌اند و فرشتگان، تسبیح و تقدیس و توحید را از ما آموخته‌اند...» (ر.ك: محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج27، ص38، باب 14، روایت 5).

حكمت آفرینش موجوداتی با كمال تدریجی (جن و انس)(1)

پیش از این گفتیم كه اصل آفرینش و اعطای وجود به مخلوقات، مقتضای صفات علیای الهی است و در آفرینش و تدبیر عالم، چیزی خارج ذات منظور نیست. ازجمله اهداف متوسط نیز این است كه جهان برای انسان آفریده شده است، و انسان برای آزمایش. آزمایش نیز مقدمه‌ای است برای اینكه انسان به كمال برسد و كامل‌ترین انسان‌ها، با بهترین اعمال پا به پهنة وجود بگذارند.

ممكن است كسی بپرسد: چرا خداوند همه كمالات را از همان آغاز، به همه نمی‌بخشد؟ چرا درختی كه یك خروار سیب بدهد، از همان ابتدا با یك خروار سیب آفریده نمی‌شود؟ چرا حیوانی كه از اول در تخم یا رحم مادر به‌صورت ناچیزی به وجود می‌آید و بعد براثر رشد و تكامل، به مراحل كامل‌تری از هستی می‌رسد، از اول با همان كمال آفریده نمی‌شود؟ و...

در پاسخ می‌گوییم: آنچه را خدای متعال می‌آفریند، بنابر فرض عقلی، یا موجودی است كه با تمام كمالاتی كه برایش ممكن است، آفریده می‌شود، یا چنین نیست؛ بلكه كمالات خود را به‌تدریج پس از آفرینش دریافت می‌كند.

به‌عبارت‌دیگر، مخلوقات خدا یا مجردند یا مادی و متعلِق به ماده. اگر مخلوقی مجرد تام باشد، تمام كمالات وجودی‌اش را داراست و دیگر حالت منتظره‌ای برای رشد و حصول كمالات در او نیست. هدف از آفرینش چنین موجودی، خارج از وجودش نیست؛ چنین موجودی آفریده می‌شود تا رحمت الهی را بر‌حسب مرتبه وجودی‌اش دریافت كند، نه آنكه كمالی غیر از وجود به‌دست آورد؛ زیرا خداوند همه كمالاتی را كه در آن رتبه وجود دارد، به او داده است.


1. منظور از هدف آفرینش انسان در اینجا، بررسی هدف از آفرینش هر موجود مختاری است كه با اِعمال اختیارش، تدریجاً به كمال می‌رسد و بنابراین، شامل جنّ ـ كه طبق بیانات قرآن، موجوداتی مختارند ـ نیز می‌‌شود؛ ولی اكثر قریب‌به‌اتفاق آیات، ناظر به انسان‌اند.

اما اگر موجـودی مادی باشـد ـ خواه مادی محض، مثل جسمانیات؛ خـواه مجرد متعلِق به ماده، مانند نفـوس متعـلق به بدن ـ افـزون بر دریافت اصل وجـود، هـدفی دیگـر نیز در آفرینش او هست و آن كمالاتی است كه كسب می‌كند. در چنین مخلوقاتی می‌توان گفت كه خدا اینها را در این ظرف تغییر و تكامل آفریده تا به كمال شایسته خود برسند و استعداد فیض و شایستگی رحمت بیشتری بیابند.

جهانی كه ما می‌شناسیم و با آن سـر‌و‌كار داریم ـ به‌تعـبیر قـرآن: السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا ـ جهانی است مادی و جسمانی كه در ظـرف زمان و مكان موجـود و دارای تغییر و تحول است؛ بنابراین، اگر پرسیده شود هدف از آفرینش اینها، غیر از دریافت اصل هستی و رحمت الهی، چیست، پاسخ این است كه آفرینش اینها برای تكامل و دریافت كمالات و رحمت بیشتر است. اگر موجودی همه كمالات را از آغاز آفرینش خود داشته باشد، این موجود، دیگر مادی نخواهد بود؛ بلكه مجرد است و فرض ما، در موجودات مادی است. خداوند، همه موجودات مجردی را كه امكان وجود داشته‌اند، آفریده و بخل نورزیده است. او موجوداتی كه از آغاز، همه كمالات خود را دارند، فراوان آفریده است. طبق برخی از دیدگاه‌ها، فرشتگان (همه یا بعضی از آنها) از این‌ دسته‌‌اند؛ آنان از آغاز، همه كمالاتشان را دریافت كرده‌‌اند و از مرتبه‌ای به مرتبه بالاتر عروج نمی‌كنند. شاید بتوان از برخی آیات و روایات، این مطلب را به‌دست آورد؛ مثلاً این آیه كه می‌فرماید:‌ وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ (صافات:164)؛ «و هیچ‌یك از ما فرشتگان نیست، جز اینكه برای او مقام [و مرتبه‌ای] معین است».

شاید از این آیه بتوان استفاده كرد كه فرشته به‌گونه‌ای آفریده شده است كه هیچ‌گاه از مقام خود نمی‌تواند بالاتر رود و تا آخر، در همان مقام خواهد ماند.

در نهج البلاغه نیز درباره فرشتگان چنین آمده است: مِنْهُمْ سُجُودٌ لا یَرْكعُونَ وَرُكوع

لا یَنْتَصِبُونَ؛(1) «گروهی از آنان همیشه درحال سجودند و ركوع نمی‌كنند، و دسته‌ای دیگر همیشه در‌حال ركوع‌اند و قیام نمی‌كنند». شاید بتوان از این سخنان نیز چنین برداشت كرد كه تغییری در وجودشان پیدا نمی‌شود.

به‌هر‌صورت، حكمت و فیاضیت خداوند متعال اقتضا می‌كند كه تمام موجودات مجردی را كه از آغاز آفرینش، كمالات خود را دریافت می‌كنند، بیافریند و در‌این‌باره از چیزی فروگذار نكند.

پس از عالم مجردات، نوبت به عالم ماده می‌رسد. آیا خدا عالم ماده را بیافریند یا آفرینش آن را رها، و به عالم مجردات بسنده كند؟ اگر بیافریند، لازمه‌اش تدریج و تكامل، تغییر و تزاحم، و سایر لوازم ماده است و اگر نیافریند، بخشی از عالم كه امكان وجود داشته است، از نور وجود محروم خواهد بود و فیاضیت مطلقة الهی، با تعطیل فیض، سازگار نیست. رحمانیت الهی اقتضا می‌كند كه عالم ماده نیز آفریده شود. ویژگی موجودات این عالم، این است كه دستخوش تغییر و تحول می‌شوند و براثر پاره‌ای از این دگرگونی‌ها، استعداد فیض‌های تازه‌تری پیدا می‌كنند و كامل‌تر می‌شوند؛(2) مثلاً خاك براثر تحولات، این استعداد را می‌یابد كه به گیاه تبدیل شود؛ نطفه این استعداد را می‌یابد كه‌


1. قسمتی از متن خطبه چنین است: ثُمَّ فَتَقَ مَا بَیْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا یَرْكعُونَ وَ‌رُكوعٌ لَا یَنْتَصِبُونَ وَ‌صَافُّونَ لَا یَتَزَایَلُونَ؛ (نهج ‌البلاغه، خطبة 1)؛ «سپس خداوند، آسمان‌هایِ بالا را ازهم گشود و از گونه‌هایی از فرشتگانش پر كرد. گروهی از آنها بی‌‌هیچ ركوعی مدام در سجده‌ و گروهی بی‌هیچ قیامی مدام در ركوع‌‌اند و گروهی در قیامی بی‌تزلزل‌اند».

اگر منظور از آسمان‌های بالا، عالم مجردات و منظور از پر كردن تمام فضای آسمان‌های بالا، خالی نگذاشتن مراتب وجودی در آن عالم باشد، معنای سخن بالا این می‌شود كه خداوند هرچیزی را كه در عالم مجردات امكان وجود داشته، آفریده است. این مفاد همان مطلبی است كه در متن ذكر شد و مقتضای فیاضیت خداوند متعال است.

2. البته هر حركت و تحولی در عالم ماده موجب تكامل نمی‌شود؛ بلكه برخی از تحولات، با به‌دست آوردن برخی از كمالات و برخی با از ‌دست دادن آنها همراه‌اند. در‌این‌باره، ر.ك: محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج2، درس 58، ص311ـ314.

روح انسانی در آن دمیده شود و به‌تدریج به انسان كاملی‌ تبدیل گردد و سرانجام، یكی از موجوداتی كه ممكن است در این عالم به وجود آید، انسان است كه از آیات و روایات استفاده می‌شود كه از سایر موجودات این عالم، مانند جنیان،(1) كامل‌تر است.(2)

پس در عالمی كه ما می‌شناسیم، بنابر ظواهر قرآن و روایات، كامل‌ترین موجود انسان است؛ از‌این‌رو، به او اشرف مخلوقات می‌گویند. البته همه انسان‌ها در یك سطح نیستند و گاهی برخی از ایشان، از حیوانات هم پست‌ترند؛ زیرا ویژگی انسان این است كه می‌تواند به اختیار خود آن‌قدر تنزل یابد كه از حیوانات نیز پست‌تر شود: أوْلَـئِك كالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أضَل (اعراف:179)؛ «آنان همانند چارپایان، بلكه گمراه‌ترند». چنان‌كه برخی به مرتبه‌ای می‌رسند كه از فرشتگان هم بالاتر می‌روند و لیاقتی پیدا می‌كنند كه فرشتگان بر آنان سجده كنند(3) یا خادم آنان شوند؛ چنان‌كه در این عالم به پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) خدمت می‌كردند،(4) در بهشت نیز به مؤمنان خدمت می‌كنند.

این ویژگی در عالم مجردات جایی ندارد؛ بلكه مخصوص موجودی است كه در عالم ماده زندگی می‌كند و شایستگی تغییر و تحول، و ترقی یا انحطاط را دارد. برای‌


1. جنّ، بنابر ظاهر آیات قرآن، موجودی مادی، دارای تكلیف و مورد خطاب قرآن است: یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ أَلَمْ یَأْتِكمْ رُسُلٌ مِّنكم... (انعام:‌130)؛ «ای گروه جن و انس، آیا ازمیان شما فرستادگانی برای شما نیامدند». در‌این‌باره، در بخش جهان‌شناسی به‌تفصیل سخن خواهیم گفت.

2. مراد از كامل‌تر بودن انسان این است كه استعدادها و توانایی‌هایی بیش از سایر موجودات این عالم دارد. بنابر ظاهر آیات قرآن، انسان شایستگی درك حقایقی با عنوان «الاسماء» را دارد كه دیگر موجودات این عالم و حتی فرشتگان از درك آن عاجزند و ظاهراً همین استعداد، او را شایستة‌ جانشینی خدا بر روی زمین قرار داده است. درباره وجوه برتری و كمال انسان، ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص114ـ117؛ محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن، ج3 (انسان‌شناسی)، ص367ـ374 (مبحث كرامت انسان).

3. داستان آفرینش آدم(علیه السلام) و سجدة فرشتگان در‌برابر او، گواه این مدعاست.

4. حضرت علی(علیه السلام) درباره پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) می‌فرماید: وَ‌لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ صمِنْ لَدُنْ أَنْ كانَ فَطِیماً أَعْظَمَ مَلَك مِنْ مَلَائِكتِهِ یَسْلُك بِهِ طَرِیقَ الْمَكارِمِ وَ‌مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَیْلَهُ وَ‌نَهَارَه (نهج البلاغه، خطبة 192)؛ «از همان لحظه‌ای كه پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ‌ترین فرشتة خود را همراه او كرد تا شب و روز او را به راه‌های بزرگواری و اخلاق نیكو راهنمایی كند».

اینكه چنین موجودی آفریده شود، باید عالم ماده‌ای وجود داشته باشد؛ بنابراین، عالم ماده مقدمة پیدایش انسان و آزمایش اوست؛ همان مطلبی كه آیه شریفة هفتم سوره هود به آن اشاره داشت. اما همه آیات قرآن درزمینه بیان هدف یادشده (آزمایش انسان)، به یك تعبیر نیست؛ بلكه هریك با بیان خاصی به این حقیقت اشاره دارد و بر جهت خاصی از آن توجه داده است.

تنوع بیان آیات درباره آزمایش انسان

گاهی به‌جای آفرینش آسمان و زمین، از مقدمه‌ای نزدیك‌تر به آزمایش انسان نام برده شده است كه آن «مرگ و زندگی» است: الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَكمْ أیُّكمْ أحْسَنُ عَمَلًا (ملك:‌2)؛ «خدا مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید كه كدام نیكوكارترید».

در اینجا نیز هدف از آفرینش (آفرینش مرگ و زندگی انسان یا مطلق جهان) آزمایش انسان است.

مشابه این مضمون درباره آفرینش موجودات زمینی ذكر شده است: إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الْأرْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أیُّهُمْ أحْسَنُ عَمَلًا (كهف:‌7)؛ «ما آنچه را روی زمین است، زینت زمین قرار دادیم تا شما انسان‌ها را بیازماییم كه كدام‌یك نیكوكارترید».

زینت، چیزی است كه موجب زیبایی چیز دیگری می‌شود.(1) زمین صرف‌نظر از گیاهان و جانوران، چندان جذابیتی ندارد و انسان را به‌خود علاقه‌مند نمی‌كند. دنیا آزمایشگاه انسان است؛ اگر این جاذبه‌های روی زمین نباشند و انسان برای انتخاب آنچه ارزشمندتر است، بر سر دوراهی قرار نگیرد، آزمایشگاه دنیا ناقص خواهد بود. باید همه‌گونه وسیلة آزمایش در آن فراهم باشد. خدا در دنیا برای انسان شرایطی فراهم‌


1. ر.ك: خلیل‌بن‌احمد فراهیدی، ترتیب كتاب العین؛ و جمال‌الدین محمدبن‌مكرم‌بن‌منظور، لسان العرب، ذیل همین ماده.

كرده است تا انسان‌ها را بیازماید كه خواهان چه هستند؛ دنیا یا لقای پروردگار در آخرت: مِنكم مَّن یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنكم مَّن یُرِیدُ الآخِرَةَ (آل عمران:‌152)؛ «برخی از شما خواهان دنیا و برخی جویای آخرت‌اند».

به‌هر‌حال، می‌دانیم كه انسان در این دنیا باقی نخواهد ماند؛ بلكه زنده بودن و زندگی كردن او در این جهان، دوران موقتی است كه در این دوران باید آزمایش دهد و در پی آن، وارد مرحله‌ای دیگر از زندگی شود تا به نتایج كارهای خود برسد. با فرا ‌رسیدن مرگ و انتقال به نشئة آخرت، دوران آزمایش و تكلیف سپری می‌شود و دیگر راهی برای بازگشت به دنیا و جبران كوتاهی‌ها نیست:

وَاتَّبِعُوا أحْسَنَ مَا أنـزِلَ إِلَیْكم مِّن رَّبِّكم مِّن قَبْلِ أن یَأْتِیَكمُ العَـذَابُ بَغْتَـةً وأنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ * أن تَقُولَ نَفْسٌ یَا حَسْرَتَی علَی مَا فَرَّطتُ فِـی جَنبِ اللَّه... (زمر:‌55ـ56)؛ «و از نیكوترین آنچه از‌جانب پروردگارتان به‌سوی شما فرو فرستاده شده (قرآن) پیروی كنید؛ پیش از آنكه عذاب به‌ناگاه در‌حالی‌كه متوجه نیستید، به‌سراغتان آید [و پیش از آن‏] كه كسی گوید: [مبادا] كسی بگوید دریغ بر آن كوتاهی كه در محضر خدا كردم...».

حَتَّی إِذَا جَاء أحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّی أعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَكتُ كلَّا إِنَّهَا کلمه هُوَ قَائِلُهَا...(مؤمنون:‌99ـ100)؛ «تا اینكه مرگ یكی از شما دررسد، می‌گوید خدایا مرا برگردان، شاید كار شایسته ترك‌شده‌ای را جبران كنم؛ نه، چنین نیست؛ این سخنی [بی‌حاصل] است كه او گوینده آن است».

آنجا دیگر دوراهی نیست. حركت به‌سوی بهشت و جهنم، قهری و بدون انحراف است؛ از‌این‌رو، می‌گوید: مرا به عالم اختیار دنیا برگردان كه دوراهی وجود داشته باشد. پس آن تكاملی كه براثر كارهای اختیاری است، منحصر به این عالم است. این سبك اختیار، در آن عالم نیست؛ بنابراین، بساط تكلیف هم در آنجا برچیده

می‌شود.(1) البته روایاتی داریم كه برخی از مؤمنان در بهشت هم خدا را عبادت می‌كنند و از عبادت خدا لذت می‌برند؛(2) اما آن عبادت ازسنخ عبادت فرشتگان است و وسیلة تكامل نیست؛ بلكه عین كمال و برخاسته از كمالات وجودی ایشان است.

به‌هر‌حال، آن عملی كه موجب تكامل و یا انحطاط می‌شود، عمل اختیاری در این عالم است. پس این عالم جای آزمایش و تكلیف است كه با فرا ‌رسیدن مرگ و انتقال به نشئة دیگر، دوران آن سپری می‌شود. بنابراین، می‌توانیم بگوییم كه هدف از آفرینش انسان در این جهان، آزمایش اوست؛ چون این جهان، جای آزمایش است.

حـال ببینیم آزمایش نوع انسان ـ و موجودات مختار دیگر، مانند جنیان ـ به چـه هـدفی صورت می‌گیرد؟

هدف از آزمایش انسان

آزمایش درمیان عرف بشر، فراهم آوردن زمینه‌ای برای آشكار ساختن قابلیت‌ها و توانایی‌های آزمون‌شونده است؛ برای نمونه، به شخصی مسئولیت كارهای مختلفی را‌


1. حضرت علی(علیه السلام) دربارة‌ یكی از تفاوت‌های اساسی دنیا و آخرت می‌فرماید: ان الیوم عمل ولا حساب وغداً حساب ولا عمل (نهج‌ البلاغه، خطبة 42)؛ «امروز روز عمل است و حسابی در كار نیست و فردا روز حساب است و عملی در كار نیست».

2. در حدیث قدسی چنین آمده است: عَلِیُّ ‌بْنِ‌ اِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ قَالَ قَالَ أَبُو ‌عَبْد ِاللَّه(علیه السلام): قَالَ اللَّهُ تَبَارَك وَ‌تَعَالَی یَا عِبَادِیَ الصِّدِّیقِینَ تَنَعَّمُوا بِعِبَادَتِی فِی الدُّنْیَا فَإِنَّكمْ تَتَنَعَّمُونَ بِهَا فِی الْآخِرَة؛ یعنی «ای بندگان صدیق من! در دنیا از بندگی من متنعم شوید كه در آخرت نیز از آن بهره‌مند خواهید بود» (ر.ك: محمد‌بن‌یعقوب كلینی، الكافی، ج2، ص83، ح2). شبیه همین عبارت در منابع ذیل نیز آمده است: محمدبن‌علی‌بن‌بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، المجلس الخمسون، ص377؛ علی‌بن‌حسن طبرسی، مشكوة الانوار، ص112؛ ورام‌بن‌ابی‌فراس، مجموعه ورام، ج2، ص168؛ محمد‌باقر مجلسی، بحار الانوار، ج8، ص155، باب 23، روایت 93. علامة مجلسی در توضیح این حدیث می‌فرماید: اِنَّ قَولَه فإنّكم تتنعّمون بها أی بسببها أو بثوابها أو بأصل العبادة فإن الصدیقین یلتذّون بعبادة ربّهم أكثر من جمیع اللذّات و‌المشتهیات بل لا یلتذّون بشی‏ء إلّا بها فهم فی الجنّة یعبدون الله و‌یذكرونه لا علی وجه التكلیف بل لالتذاذهم و‌تنعّمهم بها و‌هذا هو الأظهر.

می‌دهیم تا امانت‌داری یا خیانت او آشكار شود؛ یا در آزمایشگاه شیمی یك عنصر یا تركیبی از عناصر را در شرایط ویژه‌ای قرار می‌دهیم تا آثار خود را در آن شرایط نشان ‌دهد.

هدف ما از آزمایش، رفع جهل خودمان است؛ ولی خدا به گذشته و آینده، و ظاهر و باطن همه موجودات، به‌طور یك‌سان آگاهی كامل دارد و چیزی بر او پوشیده نیست:

إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (آل عمران:‌119؛ مائده:‌7؛ لقمان:‌23)؛ «خداوند به راز درون سینه‌ها آگاه است».

یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُورُ (غافر:‌19)؛ «[خدا] نگاه‌های خائنانه و آنچه را كه در دل نهان می‌دارند، می‌داند».

پس اگر خداوند انسان را می‌آزماید، برای رفع جهل نیست؛ بلكه هدف، فراهم كردن زمینه‌ای است برای به‌فعلیت رسیدن استعدادهای نهانی انسان در میدان اختیار و انجام كارهایی كه به‌واسطة آن، مستحق ثواب یا عقاب می‌شود.(1)

پس اگر خدا انسان را می‌آزماید به این معناست كه وسایلی را فراهم می‌كند تا انسان سر دوراهی قرار گیرد تا آنچه در نهانش هست، به‌ظهور، و استعدادش به‌فعلیت برسد؛ بنابراین، آزمایش نیز با هدف دیگری كه ظهور استعدادها و برگزیدن راه است انجام می‌شود؛ اما آیا هر مسیری كه در میدان آزمایش انتخاب شود و هر نتیجه‌ای كه بر این آزمون مترتب گردد، مطلوب است، یا اینكه تنها، پیمودن یكی از مسیرها مطلوب اصلی است و پیمودن دیگر مسیرها، در‌واقع رفتن به بیراهه و دور شدن از هدف اصلی آفرینش، و هدف بالتبع یا بالعرض است؟ هدف در این مرحله چیست؟


1. حضرت علی(علیه السلام) درباره حكمت آزمایش خداوند، باوجود آگاهی او از ضمایر انسان‌ها، چنین می‌فرماید: ... وَ‌إِنْ كانَ سُبْحَانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ‌لَكنْ لِتَظْهَرَ الْأَفْعَالُ الَّتِی بِهَا یُسْتَحَقُّ الثَّوَابُ وَ‌الْعِقَاب (نهج البلاغه، حكمت93)؛ «هر‌چند خدا به آنها از خودشان آگاه‌تر است، ولی [این آزمایش برای این است كه ایشان] كارهایی را كه استحقاق پاداش یا كیفر دارند، آشكار كنند و بدین‌وسیله، مستحق ثواب یا عقاب شوند».

2. عبادت و بندگی

پیش از این گفتیم كه یكی از اهداف آفرینش انسان، آزمایش اوست. انسان در هر‌یك از آزمون‌های الهی، دو راه در پیش ‌رو دارد؛ می‌تواند راه بندگی خدا را كه او را به مقصد قرب الهی می‌رساند، برگزیند یا اینكه با پیروی از شیطان و هوای نفس، به بیراهه برود. كدام راه مطلوب است و هدف از آفرینش انسان، پیمودن كدام مسیر بوده است؟ آیات قرآن، راه را به‌خوبی نشان می‌دهند: وأنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ (یس:‌61)؛ «و مرا بپرستید كه راه راست، همین است». هدف، راه مستقیم است؛ ولی چون اختیار هست، باید كژراهه هم باشد تا آزمایش تحقق یابد. برهمین‌اساس، در آیه‌ای دیگر هدف از آفرینش جن و انس، عبادت معرفی می‌شود: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ (‌ذاریات:‌56)؛ «و جن و انس را جز برای عبادت نیافریدم».(1)

اكنون این پرسش مطرح می‌شود كه آیا عبادت، هدف نهایی است یا بر آن، هدف دیگری مترتب است. بررسی آیات نشان می‌دهد كه عبادت نیز هدف نهایی نیست. پس، مطلوب ذاتی و هدف نهایی چیست؟

3. دریافت رحمت بیشتر

عالی‌ترین هدف آفرینش انسان باید چیزی برخاسته از ذات الهی و صفات نیكوی او باشد؛ اما كدام صفت منشأ آفرینش انسان بوده است. آیا خدا انسان را آفریده است تا به او رحمتی كند و او را به بهشت برد، یا با قهر و عذاب، او را روانة جهنم سازد؟ در برخی از آیات می‌خوانیم كه بسیاری از انسان‌ها برای جهنم آفریده شده‌اند: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا


1. این مقارنت جن و انس مؤید این است كه این‌دو، در تكلیف و اختیار، مشترك‌اند. نمی‌فرماید: وَما خَلَقتُ الملائكة؛ هرچند فرشتگان همواره درحال اطاعت و عبادت خداوندند؛ ولی شاید بتوان چنین برداشت كرد كه عبادت فرشتگان، غیر از عبادت جن و انس است. حیات فرشتگان تسبیح است؛ اما این‌دو (جن و انس)، همواره بر سر دوراهی‌اند؛ یا مسیر عبادت و بندگی، یا طغیان و سركشی.

لِجَهَنَّمَ كثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ (اعراف:‌179)؛ «در‌حقیقت، بسیاری از جنیان و انسان‌ها را برای دوزخ آفریده‌ایم».

ولی شاید بتوان از آیه 118 و 119 سوره هود استفاده كرد كه هدف بالاصالة، رحمت الهی است: وَلَوْ شَاء رَبُّك لَجَعَلَ النَّاسَ أمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ * إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّك وَلِذَلِك خَلَقَهُم؛ «و اگر پروردگار تو می‌خواست، قطعاً همه مردم را امت واحدی قرار می‌داد؛(1) در‌حالی‌كه پیوسته در اختلاف‌اند؛(2) مگر كسانی كه پروردگار تو به آنان رحم كرده و برای همین آنان را آفریده است». بنابر این آیه، اساساً آفرینش انسان برای بهره‌مندی از رحمت الهی بوده است. این تفسیر درصورتی است كه «ذلك» اشاره به رحمت باشد.(3) البته در برخی از آیات، رحمت و عذاب در عرض هم ذكر شده و حتی گاهی عذاب مقدم شده است؛ مانند این آیه شریفه:

إِنَّا عَرَضْنَا الْأمَانَةَ عَلَی السَّمَاوَاتِ وَالْأرْضِ وَالْجِبَالِ فَأبَیْنَ أن یَحْمِلْنَهَا وأشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُومًا جَهُولًا * لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكینَ وَالْمُشْرِكاتِ وَیَتُوبَ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (احزاب:‌72ـ73)؛ «همانا ما امانت(4) را بر آسمان‌ها و زمین و كوه‌ها عرضه داشتیم. پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از [پذیرفتن آن] ترسیدند؛ و[لی] انسان آن را پذیرفت.‌


1. منظور این است كه همه را به‌جبر بر راه هدایت جمع می‌كرد؛ چنان‌كه همین مضمون در آیات متعددی آمده است؛ مانند: وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَی (انعام:35) و نیز این آیات: یونس:‌99؛ انعام:‌149؛ نحل:‌9.

2. مراد از مختلفین ـ چنان‌كه از جست‌و‌جوی این واژه در كاربردهای مشابه قرآنی برمی‌آید ـ كسانی‌اند كه درباره حق، باوجود روشنی آن تردید می‌افكنند و به‌بهانه‌های مختلف، آن را انكار می‌كنند. استثنای رحمت‌شدگان (الاّ مَن رَحِمَ) از ایشان نیز مؤید همین معناست؛ زیرا اگر مختلفین، شامل طرف‌داران حق نیز می‌شد، استثنای یاد‌شده مناسبتی نداشت. برای توضیح بیشتر، ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج11، ص60ـ65.

3. احتمال دیگر این است كه «ذلك» اشاره به اختلاف داشته باشد كه با توجه به ظاهر و سیاق آیه، همان احتمال اول متعیّن است. دراین‌باره، ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص60 ـ 65 (ذیل همین آیه).

4. مراد از امانت، تكلیف یا مقدمات آن (مانند عقل) و یا نتایج آن (مانند تقرب به خداوند) است.

به‌راستی او ستمگری نادان است. تا [سرانجام] خدا مردان و زنان منافق و مشرك را عذاب كند و بر مردان و زنان مؤمن بازگردد و خداوند آمرزگار مهربان است».

در این‌گونه آیات، هدف بالاصالة و بالتبع هردو مطرح شده‌اند و در مواردی، مانند آیه یاد‌شده ـ چون در مقام انذار بوده ـ عذاب بر رحمت، مقدم شده است.

پس می‌توان گفت كه هدف، رحمت است و عذاب، لازمة آن؛ چون موجودی كه بخواهد به این رحمت برسد، باید مختار باشد و لازمة اختیار، وجود دو‌راهی و امكان انتخاب هر‌یك است. عده‌ای به اختیار خود راه بهشت و عده‌ای دیگر راه دوزخ را برمی‌گزینند: فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَفَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ (شوری:‌7)؛ «گروهی در بهشت‌اند و گروهی در آتش». تمام آیاتی كه انسان را به اطاعت و بندگی خدا می‌خوانند و از نافرمانی برحذر می‌دارند، مؤید این مطلب‌اند كه خدا انسان‌ها را آفریده است تا مورد رحمت و لطف خویش قرار دهد.

این رحمت كه مقتضای ذات كامل الهی و فیّاضیت مطلق اوست، پایانی ندارد و مؤمنان صالح یك‌سره در بهشت از این رحمت برخوردار خواهند بود: وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أبَدًا (نساء:‌122)؛ «و كسانی را كه ایمان آوردند و كارهای شایسته كردند، به‌زودی به باغ‌هایی می‌بریم كه زیر درختان آن، نهرها جاری است و در آن جاویدان‌اند».

خلاصه

1. شناخت اهداف آفرینش ازمنظر وحی، زمینه را برای طراحی حیاتی هدفمند و هماهنگ با هدف آفرینش فراهم می‌كند.

2. برخی‌ از آیات قرآن، مانند آیه 22 سوره بقره، بر این دلالت دارند كه تمام آنچه برروی زمین است، برای انسان و به‌منظور تأمین نیازهای او آفریده شده است؛ بنابراین، یكی از اهداف آفرینش جهان مادی را می‌توان زمینه‌سازی برای آفرینش و زندگی انسان دانست.

3. یكی از اهداف متوسط آفرینش انسان، آزمایش اوست؛ این مطلب را می‌توان از آیه هفتم سوره هود استفاده كرد.

4. اگر كارهایی كه از فاعل مختار سر می‌زند، از‌نظر وجودی با‌هم تفاوت داشته باشند و یكی متوقف بر دیگری باشد، آنچه ارزش بیشتری دارد، متعلَق ارادة حكیمانه قرار می‌گیرد و بقیه، بالتبع، مراد خواهند بود.

5. هدف اصلی خداوند، آفرینش پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و سایر امامان معصوم(علیهم السلام) بوده است كه هر‌یك از ایشان، بیش از همه عالم می‌ارزد. پیدایش چنین موجودات ارزشمندی و رسیدن آنها به كمالات اختیاری، نیازمند شرایطی، ازجمله ایجاد عالم ماده و انسان‌هایی خوب و بد، برای آزمایش و رسیدن ایشان به كمال است.

6. آنچه خدای متعال می‌آفریند ـ ‌بر‌حسب تصور عقلـی ـ یا مجرد است كه با تمام كمالاتی كه برایش ممكن است، آفریده می‌شود و یا مادی است كه به‌تدریج كمالات وجودی‌اش را دریافت می‌كند. فیاضیت خداوند اقتضا می‌كند كه افزون بر مجردات، موجودات مادی را نیز بیافریند و لازمة وجودی این آفریدگان، تكامل تدریجی است.

7. یكی از موجودات عالم دنیا، انسان است كه می‌تواند به‌اختیار خود، آن‌قدر تنزل یابد كه از حیوانات نیز پست‌تر شود، یا آن‌قدر ترقی كند كه فرشتگان بر او سجده كنند یا

خادم او شوند. این مخصوص موجودی است كه در عالم مادی زندگی می‌كند و قابلیت تغییر و تحول، و ترقی یا انحطاط را دارد.

8. آزمایش در عرف بشر، فراهم آوردن زمینه‌ای برای آشكار ساختن قابلیت‌ها و توانایی‌های آزمون‌شونده است. هدف ما از آزمایش، رفع جهل خودمان است؛ ولی هدف خدا ـ كه به گذشته، آینده، ظاهر و باطن افـراد، به‌طـور یك‌سان آگاه اسـت ـ رفع جهل نیست؛ بلكه هدف، فراهم آوردن زمینه‌ای برای به‌فعلیت رسیدن استعدادهای نهانی انسان در میدان اختیار است.

9. انسان در هر‌یك از آزمون‌های الهی، دو راه دارد؛‌ می‌تواند راه بندگی خدا را كه او را به قرب الهی می‌رساند، برگزیند یا اینكه به كژراهه برود. بنابر آیاتی مانند آیه 56 سوره ذاریات و 61 سوره یاسین، هدف از آفرینش انسان، بندگی خدا و گام برداشتن در صراط مستقیم است؛ ولی چون انسان باید به‌اختیار این راه را بپیماید، باید كژراهه هم باشد تا آزمایش تحقق یابد.

10. مطلوب اصلی و نهایی آفرینش انسان، چیزی برخاسته از ذات كامل الهی است. هرچند در برخی از آیات، سخن از آفریده شدن بسیاری از انسان‌ها برای جهنم به‌میان آمده است؛ اما از آیه 118 و 119 سوره هود می‌توان چنین استفاده كرد كه هدف اصلی از آفرینش انسان‌ها، افاضة رحمت الهی بوده است: وَلَوْ شَاء رَبُّك لَجَعَلَ النَّاسَ أمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ * إِلاَّ مَن رَّحِمَ رَبُّك وَلِذَلِك خَلَقَهُمْ. بنابر ظاهر این آیه، اساساً آفرینش انسان، بهره‌مندی انسان‌ها از رحمت الهی بوده است.

11. از‌آنجا‌كه رحمت بی‌پایان الهی از ذات كامل او برمی‌خیزد، می‌توان آن را عالی‌ترین هدف آفرینش انسان و جهان شمرد؛ زیرا هدفی والاتر از آن تصور نمی‌شود. مؤمنان صالح در بهشت یك‌سره از این رحمت برخوردار خواهند بود: وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أبَدًا (نساء:‌57، 122).

پرسش‌ها

1. هدف از آفرینش جهان چیست؟

2. هدف از آفرینش انسان چیست؟

3. چرا خداوند همه كمالات را از همان آغاز به انسان و موجوداتی همچون او نمی‌بخشد؟

4. آزمایش در عرف بشر چه معنایی دارد و تفاوت آن با آزمایش الهی چیست؟

5. مطلوب اصلی و مطلوب تبعی در آفرینش انسان چیست؟

فعالیت تكمیلی

با استفاده از آنچه درباره آفرینش آدم و جهان مطرح شد، به‌اختیار خود به برخی از شبهات كه در منبع ذیل مطرح شده‌اند، پاسخ دهید و دراین‌زمینه با یكدیگر و درنهایت، با استاد بحث كنید: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج8، ص44.

منابعی برای مطالعه بیشتر

1. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج8، ص44ـ59؛ همان، ج10، ص151ـ154.