بالاترین عذاب برای اهل محبت این است که محبوب از آنها رو بگرداند. او برای گرفتن مزد به محبوبش خدمت نمیکند و حاضر است همه چیزش را فدای او کند. او چیزی نمیخواهد و آخرین هدف یک محب این است که در محبوبش فانی شود. دلیل آن هم این است که هر چه محبت انسان پاکتر و خالصتر باشد، بیشتر میخواهد دربرابر محبوبش خضوع کند، و بالاترین عذاب برای او این است که محبوب به او اعتنا نکند. این است که وقتی خداوند میخواهد برای کسانیکه میفهمند، عذابهای بسیار سخت را بیان کند، میگوید: وَلاَ یُكَلِّمُهُمُ اللّهُ وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ. این عذاب برای اهل معرفت از همه عذابهای جهنم سختتر است. درک این مفهوم بسته به این است که انسان چقدر رشد روحی و معنوی پیدا کرده و نیاز خودش را به خدا و محبت، لطف، رضایت، سخن و نوازش او درک کرده باشد.
اگر بخواهیم بگوییم محبت کردن و انس گرفتن با دیگران و خدمت کردن به آنها چهقدر ارزش دارد، باید ببینیم اینها چه نقشی در سعادت ابدی ما دارد. اگر معرفتمان در حدی بود که بخواهیم همه کارها را برای خود خدا انجام بدهیم، محاسبه سخت نیست و ارزش همه چیز خودبهخود تعیین میشود، اما تا وقتی به آن مرتبه نرسیدهایم باید ملاک برتری و ارزش را کیفیت و کمیت (خیر و ابقی) قرار دهیم. ارزشها، لذتها و نعمتهای اخروی، هم از لحاظ کیفیت برتری دارد و هم از لحاظ کمیت دوام. دنیا بالاخره صدسال هم که باشد، تمام میشود، اما آخرت تمامشدنی نیست.
درسهای اخلاق ماه مبارک رمضان1440، جلسه یازدهم؛ ملاک ارزشگذاری رفتارهای اجتماعی در اسلام
کانت میگوید: هر چه عقل میگوید عمل کن! یعنی با حیوانات فرق کن! ولی این چگونه ارزشی اخلاقی در حد اعلی ایجاد میکند؟! این ارزش را با اینکه انسان همه هستیاش را در راه عشق خدا فدا کند، مقایسه کنید! تركت الخلق طرّاً فى هواكا؛ چون تو دوست داشتی، همه را رها کردم! شما در طول هزاران سال عقلهایتان را روی هم گذاشتید و شکوفا شد که به این جا رسیدید. اما این دیدگاه در مقابل دیدگاه اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین مثل دانهای در مقابل خروار است.
خداوند به خاطر رحمتی که نسبت به بندگان دارد، غیر از اینکه به او قدرت انتخاب صحیح داده است، کمکی هم برای او قرار داده و گفته است اگر از من نیز بخواهید کمکتان میکنم. این دعاهایی که این همه به ما درباره آنها تأکید شده است، وسیلهای برای استفاده از این کمک الهی است.
جلسه دهم درس اخلاق؛ مقدمات و اسباب کسب فضایل را هم از خدا بخواهیم
شیطان آرام آرام انسان را میکشاند؛ بسیار اتفاق افتاده است که کسانی با نیت خیر و برای ثواب آخرت وارد کاری شدهاند، هیچ قصد دیگری هم نداشتهاند، ریا و تظاهری نیز در کار نبوده است، اما کمکم چیزهای دیگر هم وارد شده است. مثلا در جلسه وارد میشود و مردم به خاطر بزرگواری خودشان به او احترام میکنند. کمکم از اینکه دیگران به او احترام بگذارند و دستش را ببوسند، خوشش میآید. دفعه بعد کمی خودش را بیشتر میگیرد و میگوید: بالاخره من یک چیزی هستم که دیگران به من احترام میگذارند و اگر به او احترام نگذارند ناراحت میشود. گاهی کسی میآید و ابتدا با هزار التماس و خواهش هدیهای به او میدهد، اما وقتی هدیه را باز میکند، میبیند گرفتن هدیه نیز بد نیست و کاری میکند که دفعه بعد این هدیه بیشتر شود.
شرح دعای مکارم الاخلاق؛ درسهای اخلاق سال تحصیلی 1397-1398؛ جلسه هشتم
خداوند عالم را آفرید تا عالیترین مرتبه رحمت الهی تحقق پیدا کند. برای اینکه انسان این رحمت را دریافت کند، باید عبادت اختیاری انجام دهد. خداوند انسان را آفرید تا او را امتحان کند، او را امتحان میکند تا عبادت اختیاری را انتخاب کند، و عبادت اختیاری را انتخاب کند تا به عالیترین رحمت الهی نائل شود. بنابراین درباره اهدافی که ابتدا تصور میشد که با هم تفاوت دارند و قابل جمع نیستند، میتوانیم بگوییم که آنها سلسله اهدافی هستند که هرکدام مقدمه برای هدف دیگری است.
خداوند انسان را خلق کرد که بالاترین و ارزشمندترین رحمتها را به او بدهد، و راه کسب این رحمت نیز این است که انسان با اختیار خودش کسب لیاقت کند. کسب لیاقت نیز با اطاعت خداست. برای اینکه ما ظرفیت آن رحمت را پیدا کنیم، باید مسیر اختیارمان مطابق با امر و نهی الهی باشد. امر و نهی الهی نیز برای همین بوده است؛ او به انسان میگوید این کار را بکن و آن کار را نکن، تا انسان لیاقت آن رحمت را پیدا کند؛ نه با عبادت ما چیزی به خدا اضافه میشود، و نه با معصیت ما چیزی از او کم میشود.
شرح دعای مکارم الاخلاق؛ درسهای اخلاق سال تحصیلی 1397-1398؛ جلسه نهم
خداوند به خاطر رحمتی که نسبت به بندگان دارد، غیر از اینکه به او قدرت انتخاب صحیح داده است، کمکی هم برای او قرار داده و گفته است اگر از من نیز بخواهید کمکتان میکنم. این دعاهایی که این همه به ما درباره آنها تأکید شده است، وسیلهای برای استفاده از این کمک الهی است.
جلسه دهم درس اخلاق؛ مقدمات و اسباب کسب فضایل را هم از خدا بخواهیم
گاهی قصاص، نهی از منکر میشود و رجحان پیدا میکند و حتی شبیه واجب میشود، و گاهی گذشت باعث هدایت طرف مقابل میشود؛ در این صورت گذشت رجحان پیدا میکند. گاهی این گذشت باعث میشود که این ظالم متنبه شود، خجالت بکشد و وسیله اصلاح او میشود. حتی گاهی این گذشت باعث اصلاح او نمیشود، اما از آنجا که شما با گذشت، با نفس خودتان مبارزه کردهاید، برای شما یک جهاد به شمار میرود. تشخیص این حالات خود یک مجاهده و ریاضت است و فرصتی است برای ترقی انسان تا رفتاری را انتخاب کند که باعث ترقی معنوی و قرب بیشترش نزد خدا شود.
از دیدگاه اسلام خوبی بعضی از اعمال، فقط به این نیست که نتیجه آن بدون واسطه به خود انسان برگردد؛ بلکه ممکن است خوبی یک کار به خاطر این باشد که نتیجهاش عاید دیگران میشود، و از این جهت که او واسطه رسیدن آن کمال به دیگران شده است، خودش نیز بهرهمند میشود. وگرنه، ممکن است کسانی باشند که مثلا برای گسترش عدالت تلاش کنند، اما در این راه، خودشان مورد سختترین ظلمها واقع شوند.
بزرگترین، شایستهترین و مقربترین بندگان خدا بیش از همه تذلل و تضرع داشتند، و در دعاها و سجدههایشان خود را گمراهترین گمراهان و کمترین افراد معرفی میکردند. وقتی انسان کار بد خودش را کم ببیند، گناه را کوچک میشمارد و آن را تکرار میکند. تکرار گناه باعث میشود که به گناه عادت کند و از عبادتها محروم شود. در این صورت باز همان حالت تضرع و ابتهال در مناجات و دعا و عبادت را از دست میدهد.