از دانشجو انتظار مىرود با فراگیرى این درس:
1. رابطة افعال اختیارى انسان و سعادت او را بازگوید؛
2. نسبت میان شناخت انسان از زندگى آخرت و شكلدهى مطلوب افعال اختیارى را تبیین كند؛
3. ملاك خوشبختى و بدبختى دنیایى و آخرتى را به خوبى روشن سازد؛
4. ضمن تعریف «احباط» و «تكفیر» با توجه به آیات قرآن اثبات كند كه آنچه در آخرت به انسان داده میشود همان كارى است كه در دنیا كرده است؛
5. بتواند رابطة تكوینى میان كارهاى دنیایى و نتایج اخروى آنها را بر اساس آیات قرآن تبیین كند.
از اموری كه انسان باید بشناسد تا افعال اختیاری وی شكل مطلوبی بیابد، شناخت زندگی آیندة خود است. آیا زندگی، ویژة همین دنیاست یا بعد از این عالم نیز زندگی دیگری خواهد داشت؟ به همین مناسبت به مبحث معاد رسیدیم و به این نتیجه كه هم با برهان نقلی و از راه وحی و هم با برهان عقلی میتوان عالم آخرت و معاد را اثبات كرد.
آیا صرف دانستن اینكه زندگی ابدی داریم، كافی است كه در افعال اختیاری ما در این جهان تأثیر بگذارد؟ یا هنگامی مؤثر است كه بین این زندگی و زندگی ابدی، رابطهای موجود باشد؟ اگر كسی معتقد باشد كه آدمی یك دوره زندگی در این جهان دارد با پروندة مشخص كه با مرگ او تمام میشود و یك دوره دوباره زنده میشود و زندگی جدیدی میآغازد كه رابطهای با زندگی گذشته ندارد، باورِ صرف به چنین حیات مجددی بر كردار او در زندگی نخستین اثر نخواهد گذارد.
اكنون سؤال این است كه آیا به راستی رابطهای هست؟ برخی از معتقدان به معاد میپنداشتند كه نظام آخرت نیز چون نظام زندگی دنیاست. اگر اینجا طلا و نقره اندوختی در آن سو آن را همراه خواهی برد و اگر در این سو فقر بردی، در آن سو نیز مسكین برانگیخته خواهی شد؛ یعنی رابطه را مثبت و مستقیم و بین مزایای زندگی دنیا و مزایای زندگی آخرت میدیدند. هنوز هم گاهی چون قبرهای باستانی كشف میشود،
1. ر.ك: محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 3، ص 107 ـ 134؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 4، ص 624.
زینت، پول، جواهر و حتی غذا و وسایل در كنار تابوتها به دست میآید. بیگمان رابطهای كه قرآن نقل میکند از این نوع نیست.
برخی نیز بهعكس پنداشتهاند هر خوشی در دنیا باعث ناخوشی در آخرت خواهد بود و رنجها و محرومیتهای دنیا موجب سعادت و برخورداری آخرت خواهد شد. گویی میپندارند ما دو زندگی داریم و یك «روزی و رزق». اگر از این رزق در دنیا بهره ببریم، در آخرت نخواهیم داشت و اگر در دنیا استفاده نكنیم، برای آخرت ذخیره خواهد شد!
این گرایش بین اصحاب ادیان و متدینان به چشم میخورد. اما حقیقت امر، غیر از این است. اینچنین نیست كه محرومیت دنیا علت سعادت آخرت باشد. قرآن كسانی را ذكر میفرماید كه در دنیا بهرههای فراوانی داشتند و در آخرت هم سعادتمند هستند و نیز كسانی كه در دنیا بدبخت و محروم و مبتلا به عذابهای گوناگون بودهاند و در آخرت هم عذابهای سختتری در پیش دارند: خَسِرَ الدُّنْیَا وَالآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ؛(1) «در دنیا و آخرت زیان كردند و این زیانكاری آشكار است». دستة اول چون سلیمان بن داوود و برخی دیگر از ملوك بنیاسرائیل كه مقام نبوت هم داشتهاند و در آخرت هم سعادتمند هستند.
نیز داستان آن یهودی را شنیدهاید كه خدمت حضرت ابامحمد حسن بن علی المجتبی(علیه السلام) رسید؛ در حالی كه آن حضرت سوار بر اسب مجللی بودند و او بسیار فقیر بود. عرض كرد جد شما پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرموده است: الدنیا سجن المؤمن و جنة الكافر؛ «دنیا زندان مؤمن و بهشت كافر است». اینك من با این درماندگی در زندان هستم یا شما؟! آیا شما با این شكوه و جلال، اهل سعادت هستید و معتقدید من اهل دوزخم؟
حضرت فرمود: اگر تو مقامات ما را در آخرت میدیدی، میدانستی كه دنیا با همة نعمتهایش، زندان ماست و اگر عذابهایی را كه خدا برای تو مهیا فرموده است میدیدی، همین فقر و بدبختی هم در نظرت بهشت میبود!
1. حج (22)، 11.
پس چنین نیست كه هر كه در دنیا متنعم بود، در آخرت محروم باشد و برعكس. بنابراین، چه رابطهای بین این دنیا و آخرت برقرار است؟
این رابطه را قرآن كریم در آیات بسیاری بیان فرموده است و آن را بین اعمال اختیاری و سعادت و شقاوت آخرت میداند. اگر انسان در دنیا اهل ایمان و عمل صالح باشد، در آخرت سعادتمند خواهد بود؛ چه متنعم باشد و چه مسكین. فقر و غنا تابع اسباب خاصی است كه در این دنیا هم برای مؤمن حاصل میشود و هم برای كافر و هیچ یك موجب مقبولیت یا مبغوضیت نزد خدا نمیگردد.
نمونة آیات در این زمینه عبارتاند از:
بَلَى مَن كَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِیـئَتُهُ فَأُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ * وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُولَـئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ؛(1)و (2)«آری آنان كه گناه ورزند و گناهانشان آنان را احاطه كند، آنان اصحاب دوزخاند و جاودانه در آناند و آنان كه ایمان آورند و كار شایسته كنند، از دستة بهشتیهایند و در آن جاوداناند».
إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَاراً كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَیْرَهَا لِیَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَزِیزاً حَكِیماً * وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ؛(3)«همانا آنان كه به آیات ما كفر ورزیدند، زودا كه به آتش درآوریمشان. هرگاه كه پوستشان بسوزد، دگرباره پوست نو جای آن مینهیم تا (پیوسته) عذاب را بچشند؛ و خداوند شکستناپذیر داناست. و آنان كه ایمان آورده و كردار نیكو انجام دادهاند، زودا که به بهشت واردشان کنیم...».
إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَیِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِیماً؛(4)
1. ر.ك: محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 4، ص 409.
2. بقره (2)، 81، 82.
3. نساء (4)، 56، 57.
4. نساء (4)، 31.
«اگر از گناهان بزرگ اجتناب ورزید، از گناهان (كوچكتان) درمیگذریم و شما را در قرارگاه ارجمندی وارد خواهیم كرد».
ویژگی این آیه آن است كه افزون بر ذكر نتایج اخروی اعمال صالح، تأثیر و تأثر بین اعمال را در همین عالم نیز بیان میفرماید. اشاره میکند كه حتی پرهیز از گناهان بزرگ باعث میشود كه گناهان كوچك بخشوده شود. این، باب گشودة سترگی است كه بین اعمال رابطه وجود دارد؛ یعنی یك عمل میتواند اثر عمل دیگر را خنثا كند؛ خواه عمل خیری كه شرّی را خنثا میکند و خواه برعكس. این بحث در كتب كلامی به تفصیل با عنوان احباط و تكفیر(1) بیان شده است.
احباط این است كه عمل شرّی كار یا كارهای خیر را از میان میبرد و تكفیر (پوشاندن) این است كه كار خیری نتیجه و آثار عمل یا اعمال شرّ را از بین خواهد برد.
إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْكِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِیراً؛(2)«منافقان در پایینترین جایگاه دوزخ خواهند بود و هرگز برای آنان یاوری نمییابی».
اینكه بین ایمان و عمل با مقامات و سعادت اخروی از یك سو و بین كفر و عصیان و عذاب اخروی از سوی دیگر چه رابطهای هست، در آیات بیان نشده است. تنها میفرماید این دسته اهل سعادت و آن دسته اهل شقاوتاند.
آیا خداوند قراردادی وضع فرموده است؛ مثل برخی قراردادهای اجتماعی ما، چنانكه در كیفرهای عرفی ما بین كیفر و جرم رابطة روشن تكوینی موجود نیست. آیا رابطة
1. ر.ك: جعفر سبحانی، محاضرات فی الالهیات، ص 861 ـ 874؛ محمدتقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، ج 3، ص 151؛ عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی قرآن كریم، ج 5، ص 21 ـ 45.
2. نساء (4)، 145.
بهرهمندی از رضوان الاهی یا دچار شدن به عذاب الاهی با اعمال ما نیز رابطهای اعتباری و قراردادی است؟ یعنی به شكل دیگر نیز میتوانست انجام شود؟
زبان آیات در بیشتر موارد به گونهای است كه از آنها رابطه قراردادی و اعتباری به ذهن میآید. بهخصوص كه رابطة تكوینی بین اعمال و پاداشها را نمیتوانیم تعقّل كنیم. نمیتوان دریافت كه بین نماز خواندن یا احسان به والدین با جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الأَنْهَارُ چه رابطهای وجود دارد.
نمونههای آیات:
مَن یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ وَلاَ یَجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِیّاً وَلاَ نَصِیراً ٭ وَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَـئِكَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ؛(1)و(2)«هر كس كار بدی انجام دهد مجازات آن را خواهد دید و جز خدا ولی و یاوری نخواهد یافت، و كسانی كه كارهای شایسته كنند، چه مرد و چه زن، و مؤمن باشند، اینان به بهشت خواهند رفت».
فَأَثَابَهُمُ اللّهُ بِمَا قَالُواْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِكَ جَزَاء الْمُحْسِنِینَ؛(3)«خداوند به آنان به پاس گفتن (كلمة حق) پاداش بهشتهایی میدهد كه از بن آنها نهرها روان است و در آن جاوداناند، و این پاداش نیكوكاران است».
إِنَّ الَّذِینَ یَكْسِبُونَ الإِثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِمَا كَانُواْ یَقْتَرِفُونَ؛(4)«كسانی كه مرتكب گناه میشوند، به زودی در برابر آنچه به دست میآوردند كیفر خواهند یافت».
چه «جزا» كه در این آیه به كار رفته است و چه «اجر» كه در برخی آیات دیگر، هر
1. ر.ك: محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 5، ص 88؛ عبد علی العروسی الحویزی، نور الثقلین، ج 1، ص 533.
2. نساء (4)، 123، 124.
3. مائده (5)، 85 .
4. انعام (6)، 120.
دو قرارداد را تداعی میکند. البته صراحت در قرارداد ندارد؛ اما نخستین چیزی كه به ذهن ما میآید، در نتیجة انسی كه با مفاهیم قراردادهای اجتماعی داریم، همان جزای قراردادی است.
بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ؛(1)و (2)«آن كه خود را تسلیم خدا كند و نیكوكار باشد، نزد خدا اجر آن را خواهد یافت، و بیمی بر آنان نیست، و غمگین نخواهند شد».
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُواْ الصَّلوةَ وَآتَوُاْ الزَّكَوةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ؛(3)«آنان كه ایمان آورده و كارهای شایسته كرده و نماز بهپا داشته و زكات دادهاند، پاداش آنان نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود، و بیمی بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد».
... وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ؛(4)«اگر ایمان آورید و پرهیزكاری پیشه كنید، برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود».
وَمَن یُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیُقْتَلْ أَو یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً؛(5)«آن كه در راه خدا بجنگد و كشته یا پیروز شود، زودا كه پاداش سترگی بدو بخشیم».
... وَسَوْفَ یُؤْتِ اللّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْراً عَظِیماً؛(6)«زودا كه خدا به مؤمنان پاداشی بزرگ بخشد».
مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُم
1. ر.ك: ابوجعفر محمد الطوسی، التبیان، ج 1، ص 411.
2. بقره (2)، 112.
3. بقره (2)، 277.
4. آل عمران (3)، 179.
5. نساء (4)، 74.
6. نساء (4)، 146.
أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ یَعْمَلُونَ؛(1)و (2)«هر كه از مرد و زن، كار نیك كند در حالیكه مؤمن (به خدا) باشد، بدو زندگی پاكی میبخشیم و مزد او را به حساب بهترین كاری كه كرده است خواهیم داد».
در این آیه، ویژگیهایی رعایت شده است: یكی تعمیم عمل صالح به مرد و زن. دیگری: شرط عمل صالح، ایمان به خداوند است و كار كافر چنین اجری ندارد. نیز فرموده است: چنین كسانی را كه مؤمن باشند و كار نیك انجام دهند، با زندگی خوشی زنده خواهیم كرد. ظاهر آیه متوجه حیات اخروی است، ولی برخی احتمال دادهاند كه در همین دنیا زندگی خوشی خواهند داشت. مؤمن در این دنیا نیز آرامش روحی و سعادت دارد.
نكتة دیگر اینكه اجر را بر اساس بهترین كاری كه انجام میدهند، عطا میفرماید. بیتردید منظور این نیست كه به كارهایی كه ارزش كمتری دارند، پاداشی نمیدهد؛ پس احتمالاً منظور این باشد كه كسانی كه در عمر خود دارای مراتبی از ایمان بودهاند و برخی از كارهای نیك خود را در ضعف ایمان انجام دادهاند و برخی را در قوّت ایمان، خدا با لطف خود، ملاك را قوّت ایمان قرار میدهد.
آیات بسیاری وجود دارد كه در آنها بین كارهای خوب و بد در اجر و جزا فرق گذاشته است:
مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاء بِالسَّیِّئَةِ فَلاَ یُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا؛(3)و (4)«آن كه نیكی كند، ده برابر آن پاداش مییابد و آن كه بدی كند، جز برابر همان كیفر نمیبیند».
1. ر.ك: حسین الخزاعی النیشابوری، روض الجنان و روح الجنان، ج 12، ص 73؛ ملافتحالله كاشانی، منهج الصادقین، ج 5، ص 225؛ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 12، ص 364.
2. نحل (16)، 97.
3. ر.ك: محمدحسین طباطبایی، همان، ج 7، ص 413؛ ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان، ج 2، ص 389.
4. انعام (6)، 160.
آیات دیگری نیز وجود دارد كه بیش از ده برابر اجر میدهد؛ یعنی به حسب شایستگی مؤمنان، پاداشْ چندین برابر افزوده میشود؛ مانند:
مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ... .(1)
به هر صورت، ظاهر ابتداییِ این آیات آن است كه رابطة بین ثواب و عقابِ اخروی و اعمال دنیوی، قراردادی است. شبیه این آیات، دستة دیگری از آیات است كه در آنها به خرید و فروش تعبیر شده است؛ خدا مشتری است و انسان فروشنده:
إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً...؛(2)«همانا خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را به (بهای) اینكه بهشت برای آنان باشد، خریده است؛ همان كسانی كه در راه خدا میجنگند و میکشند و كشته میشوند. وعدهای كه بر عهدة خداست و راست است».
هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِیكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ٭ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَیْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ؛(3)«آیا (میخواهید) شما را به تجارتی رهنمون شوم كه شما را از عذاب دردناك میرهاند؟ به خدا و پیامبرش ایمان آورید و در راه خدا با مال و جانتان بكوشید. این، اگر بدانید، برای شما بهتر است».
در مقابل این آیات، آیات دیگری وجود دارد كه از آنها برمیآید رابطة بین اعمال ما و نتایج اخروی آن، بیش از حد قرارداد است؛ یعنی با آنكه خدا اجر را از سرِ كرم اضافه
1. بقره (2)، 261.
2. توبه (9)، 111.
3. صف (61)، 10، 11.
میفرماید، این گونه نیست كه صرف قرارداد باشد؛ بلكه رابطهای عینی و حقیقی بین كارها و نتایج اخروی آن وجود دارد.
یك دسته آیاتی است كه دلالت میکند بر اینكه اموالی كه انسان در این جهان به ناحق گرد آورَد، خود به عذاب تبدیل و شخص به آنها شكنجه میشود:
... سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلِلّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ؛(1)«(اموالی كه در جهان میاندوزند) به زودی (در قیامت) گردنبندی میشود به گردنشان، و بازماندة آسمانها و زمین از آنِ خداست و خدا بدانچه میکنید، آگاه است».
در روایات هست كه اگر كسی زمینی از مالك آن غصب كند، در روز قیامت این زمین تا طبقة هفتم كرة زمین به صورت طوقی به گردن غاصب میافتد.
إِنَّ الَّذِینَ یَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى ظُلْماً إِنَّمَا یَأْكُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیراً؛(2)و (3)«آنان كه اموال یتیمان را به ستم میخورند، در واقع در شكم خود آتش میانبارند و به زودی گرفتار دوزخ خواهند شد».
... وَالَّذِینَ یَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ * یَوْمَ یُحْمَى عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ؛(4)«آنان كه زر و سیم جمع میكنند و آن را در راه خدا صرف نمیکنند، به عذابی دردناک بشارتشان ده! روزی كه آن زر و سیم را در آتش میگدازند و پیشانی و پهلو و پشتشان را با آن داغ میکنند (و به آنها گفته میشود:) این همان بود كه برای خود میانباشتید؛ پس بچشید آنچه را انباشته بودید».
1. آل عمران (3)، 180.
2. ر.ك: ابونصر محمد العیاشی، تفسیر عیاشی، ج 1، ص 223؛ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 4، ص 217.
3. نساء (4)، 10.
4. توبه (9)، 34، 35.
یَا بُنَیَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمَاوَاتِ أَوْ فِی الأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ؛(1)«ای پسركم، همانا اگر (نتیجة كار تو در این دنیا) به قدر دانة خردلی و آن هم در (درون) سنگی، یا در آسمانها یا زمین باشد، خدا آن را خواهد آورد و خدا لطیف و آگاه است».
ظاهر آیه حاكی است كه خود عمل را میآورند؛ نمیفرماید جزایش را به تو میدهند. آیات دیگری هم هست كه كم و بیش همین مضمون را افاده میکند و میگوید كارهایی كه در اینجا انجام میدهید، برای خود پیش میفرستید.(2)
وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛(3)و (4)«هرگونه نیكی كه برای خود پیش فرستید، آن را نزد خدا خواهید یافت. خداوند به آنچه میكنید بیناست».
وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ؛(5)«برای خود (كارهای نیك) از پیش فرستید و از خدا بترسید و بدانید كه شما خدا را ملاقات میكنید و بشارت ده مؤمنان را».
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛(6)«ای آنان كه ایمان آوردهاید، از خدا بترسید، و هر كس باید بنگرد كه برای فردا چه از پیش میفرستد، و از خدا بترسید، همانا خدا از آنچه میکنید، آگاه است».
1. لقمان (31)، 16.
2. شاید با توجه به همین دسته از آیات بوده است كه سعدی میگوید:
برگ سبزى به گور خویش فرست کـس نیارد ز پـس تو پیش فرست
3. ر.ك: ملافتحالله كاشانی، همان، ج 1، ص 278؛ ابوجعفر محمد الطوسی، همان، ص 408.
4. بقره (2)، 110.
5. بقره (2)، 223.
6. حشر (59)، 18.
وَمَا تُقَدِّمُوا لأَنفُسِكُم مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیْراً وَأَعْظَمَ أَجْراً وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛(1)«هرگونه نیكی كه برای خود پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت و خدا بهتر و با پاداش بزرگتر است. از خدا آمرزش بخواهید و خدا بخشایندة مهربان است».
یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ...؛(2)«روزی كه انسان مینگرد به آنچه دستانش پیش فرستادهاند».
در دستة دیگری از آیات آمده است كه آنچه انجام میدهید، بهویژه انفاقها، در قیامت به طور كامل به شما برگردانده میشود. در برخی آیات هم به طور عام میفرماید هر كاری كنید، همان بیكم و كاست به شما برگردانده میشود:
وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ فَلأنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللّهِ وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ؛(3)«و هر مالی كه انفاق كنید، به سود خود شماست؛ در حالی كه نمیبخشید مگر برای رضای خدا، و هر چیزی را كه انفاق كنید به طور كامل به شما داده خواهد شد و ستمی بر شما نخواهد رفت».
ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ؛(4)«آنگاه هر كس هرچه انجام داده و كسب كرده است (در آخرت) بدو پرداخت میشود و به آنان ستم روا نمیگردد».
وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ؛(5)«آنچه در راه خدا میبخشید، به تمام و کمال به شما داده خواهد شد و به شما ستم روا نمیگردد».
1. مزمّل (73)، 20.
2. نبأ (78)، 40.
3. بقره (2)، 272.
4. آل عمران (3)، 161.
5. انفال (8)، 60.
وَإِنَّ كُـلاًّ لَّمَّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ؛(1)«همانا پروردگارت (در قیامت) به همة مردم هر آنچه را انجام دادهاند، به تمام و کمال میدهد و خدا به آنچه انجام میدهند، آگاه است».
لِیَجْزِی اللّهُ كُلَّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ؛(2)«تا جزا دهد خداوند به هر كس آنچه را به دست آورده است. خدا حسابرس سریعی است».
در اینجا تعبیر جزاست، ولی بدین معنا كه خود عمل را جزای آن قرار میدهند. نمیفرماید «بما كسبت» (در مقابل آنچه كسب كردند)، میفرماید: ما كسبت؛ آنچه كسب كردند. ممكن است گفته شود كه «باء» مقدّر است، ولی ظاهر آیه این است كه خود عمل، پاداش اخروی انسان است و تقدیر گرفتن، خلاف ظاهر است.
وَتُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ؛(3)«به هر كس آنچه انجام داده است، به تمام و کمال داده میشود و به آنان ستمی نخواهد رفت».
وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِراً وَلاَ یَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً؛(4)«(در قیامت) هر كس هرچه كرده حاضر میبیند و پروردگارت به هیچ كس ستم نمیکند».
شاید این آیه كه ذكر شد از همه صریحتر باشد.
وَمَا أَنفَقْتُم مِّن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ؛(5)«چیزهایی را كه میبخشید، خدا (جای دیگر ذخیره میكند و) به شما برمیگرداند».
(أخلفه: اعطاه خلف شیء) پشت سر عملتان، خداوند آن را به شما بازمیگرداند.
1. هود (11)، 111.
2. ابراهیم (14)، 51.
3. نحل (16)، 111.
4. كهف (18)، 49.
5. سبأ (34)، 39.
وَلاَ تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛(1)«جز همان كه میکردید، پاداشی به شما داده نخواهد شد».
از ظاهر آیه به روشنی برمیآید كه خود عمل، جزاست.
وَقِیلَ لِلظَّالِمِینَ ذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ؛(2)«به ستمگران میگویند: آنچه را به دست آوردید، اكنون بچشید!»
إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ؛(3)«همانا به آنچه میكردید پاداش داده میشوید».
فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ ٭ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ؛(4)و (5)«هركه به قدر ذرهای نیكی كند، همان را میبیند و آن كه هموزن ذرهای بدی كند، همان را خواهد دید».
ظاهر این است كه خود عمل را خواهد دید.
پس این دسته از آیات دلالت دارد بر اینكه رابطة بین كارهای ما و نتایج آن در آخرت، رابطهای است بیش از حد قرارداد و اعتبار، و نوعی رابطة تكوینی است و اعمال نیك و بد، علت پیدایش ثواب و عقاب است؛ به گونهای كه میتوان آنها را خود اعمال تلقی كرد. شبیه آنچه در مورد هستة درخت و میوة آن میتوان گفت كه میوه همان هسته است كه امروز به این صورت درآمده است.
1. یس (36)، 54.
2. زمر (39)، 24.
3. تحریم (66)، 7.
4. ر.ك: ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان، ج 5، ص 525.
5. زلزال (99)، 7 و 8 .
البته منظور این نیست كه به فرض اگر در اینجا نماز میخواندهایم، در آنجا میبینیم كه نماز میخوانیم، یا در مورد انفاق میبینیم كه فقیری در كوچهای نشسته است و ما به او پول میدهیم، این پاداش نیست. آن همه نعمتها كه در قرآن پاداش شمرده شده است، از جمله جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ و أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ پاداشهای انسانهاست. اما میفرماید: جزای شما همان كارهایی است كه كردهاید. پس اعمالی كه در دنیا انجام میدهیم، خود اینها در آخرت صورت دیگری دارد.
این مطلب از بسیاری روایات نیز برمیآید. از جمله روایتی دربارة شب اول قبر وجود دارد كه «... صورت خوشبو و زیبایی كنار مؤمن میآید و با او مأنوس میشود و او را بشارت میدهد و خیر مقدم میگوید. پس مؤمن میپرسد: تو كیستی؟ میگوید من اعمال نیكوی تو هستم...».(1)
در روایاتی نیز آمده است كه چون كسی تسبیح یا حمد یا تهلیل یا تكبیر میگوید، خداوند در بهشت برایش درختی میكارد.(2)
در روایات بسیاری آمده است اعمالی كه در دنیا انجام میدهیم، یك صورت اخروی دارد كه آن صورت اخروی، نعمتهای بهشتی است.(3)
و اما اینکه چگونه رابطهای بین این عمل و آن صورت اخروی وجود دارد، برای بشر قابل فهم نیست. از آنجا كه حقیقت آخرت را نمیتوانیم درك كنیم، طبعاً رابطهای را كه بین این عالم و آن عالم وجود دارد، نمیتوانیم درك كنیم.
برخی پنداشتهاند كه این رابطه با قوانین طبیعی تفسیر پذیر است؛ یعنی همان گونه كه مادّه به انرژی و به عكس تبدیل میشود، اعمالی نیز كه ما انجام میدهیم، به صورت انرژیهایی است كه مصرف میكنیم و سپس در قیامت این انرژیها دوباره به صورت
1. محمد بن یعقوب الكلینی، كافی، ج 3، ص 232.
2. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج4، ص 206 ـ 208.
3. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج7، چاپ تهران، ص230 ـ 228؛ در تجسم اعمال و شرح اربعین شیخ بهایی? در اواخر شرح حدیث 9 و شرح حدیث 33 و اواخر حدیث 39 در تجسم اعمال.
مادّه درمیآیند. نمازی كه میخوانیم، انرژیهایی در گذاردن آن مصرف میكنیم. این انرژیها متكاثف میشود و روز قیامت به صورت مادّه درمیآید!
اما این تفسیر بسیار سستی است. اگر این رابطه فیزیكی میبود، اعمال خیر و شرّ فرقی نمیداشت. مگر برای گناه انرژی مصرف نمیكنیم؟ این نوع علمزدگی كه آدمی بپندارد همة مسائل را میتواند با قوانین اینجهانی تبیین كند، نوعی سادهاندیشی است. اولاً، چقدر انرژی باید مصرف شود تا مثلاً یك مادّة یك گرمی به وجود آید؟ ثانیاً، این انرژی كه مصرف میشود، تعیین نخواهد كرد كه در راه خیر بوده است یا شرّ و با انگیزة الاهی بوده است یا ریایی... .
پس باید گفت: شكی نیست كه رابطة بین كردارهای انسان در این جهان، با نتایج اخروی آن از قبیل روابط دنیوی نیست؛ بلكه نوع دیگری است كه برای ما قابل فهم نیست.
نتیجه آنكه رابطة بین كارهای ما و نتایج اخروی، رابطة علیت و با معنای دقیقتر، رابطة عینیت است؛ اما نه به این معنا كه عین همان كاری كه انجام دادهایم با همان شكل و با همان ویژگیها در آنجا پیش روی ما خواهد آمد.
پس باید گفت بین صورت دنیوی اعمال ما با صورت اخروی آن، رابطهای هست كه برای ما شناخته شده نیست. مرتبهای از وجود است در عالمی دیگر، كه آن عالم برای ما ناشناخته است؛ اما هرچه هست، از موجودی كه در این جهان است به وجود میآید و شكلدهندة آن، ایمان، عمل صالح و نیت ناب و زلال «للّه» یا كفر و عصیان و نیت شیطانی است.
* شكلدهی مطلوب به افعال اختیاری، در گرو شناخت انسان از زندگی آخرت است.
* صرف دانستن اینكه زندگی آخرت وجود دارد، برای اثرگذاری بر اعمال كافی نیست؛ بلكه باید دانست كه میان افعال و زندگی آخرت رابطه هست.
* برخی پنداشتهاند هر كس در دنیا خوش باشد، در آخرت نیز خوشبخت است. برخی گمان كردهاند هر كس در دنیا خوشبخت باشد، در آخرت بدبخت است؛ اما از نظر قرآن اساس خوشبختی و بدبختی در آخرت، اعمال، رفتار و گفتار این دنیاست. خوشی و ناخوشی ظاهری در این دنیا تعیینكننده نیست.
* احباط عبارت است از اینكه عمل شر و ناپسندی، كارهای خیر را از میان ببرد.
* تكفیر عبارت است از اینكه عمل خیری نتیجه و آثار عمل یا اعمال شر را از بین ببرد.
* آیات قرآن دلالت دارد كه انسان همان كاری را كه انجام داده است، در آخرت خواهد دید.
* اعمال در دنیا در واقع صورت و شكلی اخروی دارد كه اگر نیك باشد، به صورت نیك و اگر بد باشد، به صورت بد ظاهر خواهد شد.
* از آیات قرآنی چنین دریافت میشود كه میان اعمال دنیایی با نتیجة آن در آخرت، رابطة تكوینی و حقیقی برقرار است.
1. دربارة افعال اختیارى انسان و سعادت او توضیح دهید.
2. تأثیر شناخت انسان از زندگى آخرت بر شكلدهى مطلوب افعال اختیارى چیست؟
3. این نظر را كه «هر كس در دنیا خوشبخت است، در آخرت نیز خوشبخت است و برعكس» بررسى كنید.
4. بر اساس آیات قرآن كریم اثبات كنید پاداش و جزاى آخرت همان اعمال دنیوى انسان است.
5. آیا میان اعمال انسان و نتایج اخروى آنها رابطة وضعى و قراردادى برقرار است؟
1.ابراهیمی دینانی، غلامحسین، معاد از دیدگاه حكیم مدرس زنوزی، تهران، انتشارات حكمت، 1368.
2.الراغب الإصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دار العلم، بیتا.
3.جعفری، محمدتقی، جبر و اختیار، مؤسسة تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1379.
4.جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، ج 4، قم، نشر اسراء، 1380.
5.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، ج 5، قم، نشر اسراء 1381.
6.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، ج 10، قم، نشر اسراء، 1377.
7.ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، ج 12، قم، نشر اسراء، 1378.
8.ــــــــــــــــــ ، انسان در اسلام، تهران، نشر فرهنگی رجاء، 1372.
9.دامغانی، حسین، و عزیزی نقش، كریم، قاموس قرآن، تهران، بنیاد علوم اسلامی، 1361.
10.دیوانی، امیر، حیات جاودانه، قم، معاونت اساتید معارف در دانشگاه، 1376.
11.رجبی، محمود، انسانشناسی، قم، موسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، 1381.
12.سبحانی، جعفر، اصالت روح از نظر قرآن، قم، مؤسسة امام صادق(علیه السلام)، 1368.
13.ـــــــــــــ ، جبر و اختیار، مؤسسة تحقیقاتی سیدالشهدا(علیه السلام)، 1368.
14.ـــــــــــــ ، محاضرات فی الالهیات، قم، المركز العالمى للدراسات الاسلامیة، 1411 ق.
15.ـــــــــــــ ، معادشناسی در پرتو كتاب، سنت و عقل، ترجمة علی شیروانی، تهران، الزهراء، 1370.
16.عبدالباقی، محمدفؤاد، المعجم المفهرس لألفاظ القرآن الكریم، القاهرة، دار الكتب المصریة، 1364 ق.
17.فیاضی، غلامرضا، شرح نهایة الحكمة، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، 1380.
18.مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، ج 1، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1370.
19.ـــــــــــــــــــــ ، آموزش عقاید، ج 3، چاپ سیزدهم، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1374.
20.ـــــــــــــــــــــ ، خودشناسی برای خودسازی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، 1383.
21.ـــــــــــــــــــــ ، به سوی خودسازی، قم، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، 1380.
22.ـــــــــــــــــــــ ، معارف قرآن (خداشناسی)، قم، مؤسسة در راه حق، 1373.
23.مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، تهران، انتشارات صدرا، 1373.
24.ـــــــــــــــــــــــــــ ، ج 2، تهران، انتشارات صدرا، 1374.
25.ـــــــــــــــــــــــــــ ، ج 3، تهران، انتشارات صدرا، 1374.
26.ــــــــــــــ ، معاد، چاپ دهم، تهران، انتشارات صدرا، 1381.
27.ــــــــــــــ ، انسان و سرنوشت، تهران، انتشارات صدرا، 1368.
28.ــــــــــــــ ، تكامل اجتماعی انسان، تهران، انتشارات صدرا، 1365.
29.مكارم شیرازی، ناصر، معاد و جهان پس از مرگ، قم، هدف، 1356.
30.واعظی، احمد، انسانشناسی، قم، دفتر همكاری حوزه و دانشگاه، 1377.
1.الخزاعی النیشابوری، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1366 ـ 1374ش.
2.السلمی السمرقندی، ابونصر محمد بن مسعود بن عیاش، تفسیر العیاشی، مکتبة العلمیة الاسلامیة، بیتا.
3.شبّر، عبدالله، تفسیر القرآن الكریم (شبر)، دار البلاغة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1412 ق.
4.الطباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فى تفسیر القرآن، دار الكتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1367 ق.
5.الطبرسی، ابوعلی الفضل بن الحسن، جوامع الجامع، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1412 ق.
6.ـــــــــــــــــــــــــــــــ ، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1379 ق.
7.الطوسی، ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی، التبیان فى تفسیر القرآن، مكتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1409 ق.
8.العروسی الحویزی، عبد علی بن جمعة، نور الثقلین، مطبعة العلمیة، چاپ دوم، بیتا.
9.الفیض الكاشانی، محمدمحسن، الصافی فى تفسیر كلام الله، دار المرتضی، چاپ اول، بیتا.
10.كاشانی، فتحالله، منهج الصادقین فى الزام المخالفین، اسلامیه، چاپ دوم، تهران، 1344 ش.