به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرکز آثار علامه مصباح، ایشان در بیستمین همایش ملی دفتر پژوهش های فرهنگی که با عنوان گفتمان اعتدال در بوته نقد در تاریخ 23 اسفند در مجتمع یاوران مهدی (عج) جمکران برگزار شد، به تبیین مفهوم عدالت و کاربردهایش پرداخت و گفت: کلمه اعتدال در لغت عربی با عدالت، تعادل و عدل همریشه هستند.
وی با اشاره به کاربرد اولیه واژه عدل افزود: هنگامی که مردم برای حمل و نقل از حیوانات استفاده میکردند، بار مرکب را به دو بخش تقسیم میکردند، یک بخش را در طرف راست و یک بخش را در طرف چپ قرار میدادند، اگر این دو لنگه مساوی بود بار راحت جابجا می شد و مرکب درست حرکت می کرد و اعتدال یعنی برقرار شدن این حالت مساوات بین دو لنگه. وی با توضیح نحوه توسعه این واژه گفت: سپس این واژه به مواردی توسعه داده شد که امر ممتدی باشد و دو طرف داشته باشد که برایش حد وسطی در نظر گرفته شود، که اگر دو طرفش مساوی باشند، معتدل است.
عضو خبرگان رهبری به مفهوم اعتدال در اخلاق اشاره و اظهار داشت: اعتدال در اخلاق حالتی بین افراط و تفریط، از اِعمال شهوات، اِعمال غضب و سایر صفات می باشد.
وی افزود: گویا اصل این نظریه اخلاقی از ارسطو نقل شده است که هر فضلیتی امری است بین دو رذیلت افراط و تفریط، و حد وسط آنها فضیلت است و به آن حد وسط اعتدال گفته می شود.
ایشان ادامه داد: در محاورات اجتماعی گاه کسانی دو طرف برای یک شیء را در نظر می گیرند یا دو چیز را با هم می سنجند، اما هموزن بودن این دو بستگی به این دارد که آن دو طرف را چگونه و در چه حدی انتخاب کنند، و انگیزه آنها از انتخاب آن دو طرف و حد وسط آن چه باشد.
آیت الله مصباح با بیان اینکه انگیزه برای تعیین حد دو طرف مهم است، خاطرنشان کرد: گاهی انگیزه این تعیین، اغراض الهی و دینی و شرعی است و گاهی اغراض مادی و دنیوی است، ولی همه اینها در ساحتها و عرصههای مختلف برای اشخاص و گروهها و زمانهای گوناگون متفاوت است.
ایشان با اشاره به اینکه چگونگی تعیین دو طرف و حد اعتدال در تبیین مفهوم اعتدال نقش اصلی را ایفا می کند خاطرنشان کرد: فرض کنیم براساس انگیزههایی، بتوان امتدادی را در نظر گرفت و آن را به سه بخش تقسیم کرد، و یکی را حد افراط، یکی را حد تفریط و وسط آنها را هم حد اعتدال نامید! اما آیا همیشه این حد اعتدال مطلوب است، به طوری که اگر از حد اعتدال تجاوز کند نامطلوب می شود یا این امر کلیت ندارد؟
وی در توضیح این فرض، یادآور شد: در نظریه اخلاق ارسطویی تجاوز از حد اعتدال رذیلت است. اما آیا همیشه این طور است؟ مثلا درباره دانشجویی که می خواهد درس بخواند، بگویند برخی درس خواندند و مثل ابنسینا به قله علم رسیدند و کسانی هم تنبل هستند و درس نمی خوانند؛ هر دو طرف مذموم است، نه باید مانند ابنسینا شد، چون آن یک طرف است، و نه باید تنبل بود، زیرا این هم یک طرف است، بلکه حد وسط مطلوب است، یعنی فضیلت این است که دانشجوی درسخوانی باشد که در امتحان نمره قبولی بیاورد، اما کمتر یا بیشتر از آن مذموم است! آیا این طور است؟
وی به بیان سؤالات اساسی در خصوص اعتدال پرداخت و یادآور شد: اعتدال چیست؟ چند قسم است؟ مفهومی ارزشی است یا خیر؟ ملاک برتریاش چه می تواند باشد؟ آیا واقعیتها را میتوان با آن شناخت یا نه؟ ایشان سپس با طرح مثالی برای استفاده از اعتدال در شناخت واقعیت، گفت: مثلا اعتقادات درباره خدا را بررسی می کنیم و می خواهیم ببینیم کدام اعتقاد درست است. بعضی اصلا منکر خدا هستند، می گویند هیچ خدایی نیست، از طرف دیگر کسانی به هزار خدا قائل هستند. آیا می توان گفت: یک خدا خیلی کم است و هزار تا هم خیلی زیاد است، حد وسط را که پانصد خداست قبول میکنیم که حد اعتدال است؟!
علامه مصباح تأکید کرد: حق باید جداگانه از خارج فهمیده شود و در این صورت زائد بر آن حدی که حق اقتضا میکند و نیز کمتر از آن مذموم است. به عبارت دیگر، نمی توان حق را از دو طرف قضیه و عنوان حد وسط شناخت، بلکه حق باید از یک منبع الهی تعیین شود و هر چه زائد بر او یا کمتر از آن است افراط و تفریط معرفی شود.
ایشان به نوع دیگری از اعتدال نیز اشاره کرد و یادآور شد: نوع دیگری از اعتدال، اعتدال به عنوان یک تاکتیک برای حل مشکلاتی است که در آنها هیچ راه حلی برای شناختن حق و باطل وجود ندارد، که نمونه آن را در مباحث قضایی برای رفع خصومت میتوان یافت، مانند جایی که اختلاف بر سر یک مال است و قاضی برای رفع خصومت، حکم می کند که آن را میان آنها نصف کنند که آن را انصاف نیز مینامند. این اعتدال تاکتیکی است و هیچ کاشفیتی از واقعیت ندارد، بلکه برای رفع مشکل عملی است در جایی که می دانیم صد در صد ضد واقع است.
وی افزود: آن چه مهم است این است که اعتدالی که در جامعه مطرح است به چه معناست؟ و انگیزه کسانی که آن را مطرح کردهاند چیست؟ و این معنا از نظر اسلامی و عقلایی چه اندازه اعتبار دارد؟
ایشان با بیان اینکه ما گاهی اوقات بر طبق مصالح و نیازهایمان حدودی را اعتبار می کنیم، ادامه داد: از مسائلی که پیش از انقلاب مطرح بود و گرایشهای مختلفی قبل و بعد از انقلاب درباره آن وجود داشت مسأله تعدیل ثروت بود، میان دو مکتب سوسیالیسم و کاپیتالیسم اختلاف وجود داشت و میان مسلمانها نیز بعد از انقلاب گرایشهایی پیدا شد که بعضی به سوسیالیسم و بعضی به کاپیتالیسم نزدیک بود. بگذریم از این که بعضی اشخاص ابتدا خیلی سوسیالیست بودند و از تساوی و اشتراک دم می زدند، ولی بعد که یک مقدار پول دستشان آمد، تغییر موضع دادند و خیلی کاپیتالیست شدند.
ایشان در ادامه به بررسی اعتدال در مباحث سیاسی پرداخت و اظهار داشت: در اول نهضت پرچم مبارزه به دست حضرت امام بود، ایشان در درسشان سخنرانی می کردند و طلبهها هم از آن جا می آموختند که وظیفهشان چیست.
وی افزود: امام(ره) آرام آرام شروع به انتقاد علیه دولت کردند، اوائل خیلی ملایم بود، اما به تدریج اعلامیهها و بیانیهها تند و صریحتر شد تا آن جا که در روز دوازده محرم فرمود: اگر این طور باشد می گویم گوشت را بگیرند بیندازندت بیرون.
عضو خبرگان رهبری تصریح کرد: آن وقت هم قطارهای امام و یاران امام درباره موضع ایشان اختلاف نظر داشتند، اکثر قریب به اتفاق میگفتند: امام تند می رود و این کار درست نیست. به امام خبر رسید که کسانی می گویند شما تند میروید. فرمودند: چرا نمیگویند کند میرود؟! اینها دارند اسلام را از بین میبرند، ما هرچه نیرو به کار بگیریم کم است.
ایشان یادآور شد: وقتی کلام امام (ره) را تحلیل می کنیم، میفهمیم که تندی و کندی نسبی است، شما تندروی و کندروی را با چه میسنجید؟ اگر مجموع فعالیتهای مردم را می سنجید، تندروی است. خب، یک طرف کسانی هستند که میگویند اصلا درباره شاه حرف نزنید، یک طرف هم کسانی هستند که آماده کشته شدن هستند، و میگویند جانی که دارم برای اسلام می دهم. پس آن کسی که می ترسد، در حد تفریط است و در مقابل، این طرف می شود افراط، و حد وسط این است که با احترام، با نامه و درخواست سخن بگویند تا اعلیحضرت همایونی تفضل بفرمایند!!
وی افزود: ارزشها را باید با معیار خودش بشناسیم که یا عقل است یا نقل. اگر ارزش تعبدی است باید آن را از کتاب و سنت بشناسیم، اگر عقلی است باید آن را با برهان عقلی بشناسیم. برای فهمیدن وظیفه، موازین شرعی وجود دارد، و وظیفه باید طبق موازین تعیین بشود. اگر کسانی درست فقاهت کنند به همین نتیجه میرسند که امام حسین(ع) رسید و به همان تصمیمی می رسند که امام حسن(ع) رسید.
عضو خبرگان رهبری تأکید کرد: براساس مبانی فقهی اسلام، ملاک، حق و باطل است و باید آنها را شناخت. وقتی حق شناخته شد، زیادتر از حد حق، افراط است، و کمتر از آن، تفریط و هر دوی آنها مذموم است. پس نمی توان صرفا حد وسط را معیار شناخت ارزشها قرار داد.
ایشان با گریز به مسائل روز جامعه تأکید کرد: اما آنچه که امروز مطرح است، این است که ما در یک شرایط اجتماعی و جو بینالمللی قرار گرفتهایم، و میخواهند بدانند در این شرایط، باید چه سیاستی را در پیش بگیریم.
وی ادامه داد: ما کسی را متهم نمی کنیم که اگر سخن از اعتدال گفت، میخواهد خلاف اسلام رفتار کند، و ضد اسلام است، همه دلشان می خواهد به وظیفهشان عمل کنند، اما بینشها فرق می کند، و مکاتبی که ما را به این تشخیصها وادار می کند مختلف است. گفته می شود ما از یک طرف، جامعه مسلمان هستیم و مردم دین دارند، از طرف دیگر، ما در مقابل دنیایی قرار گرفتهایم که از لحاظ ثروت، تکنولوژی و تمدن ظاهری بر ما سبقت دارند، و ما به آنها نیاز داریم! البته این تشخیصها تا چه اندازه صحیح است، بماند.
علامه مصباح یادآور شد: تصوری که خیلیها از اعتدال دارند این است که کمی ملاحظه متدینین شود و کمی هم لحاظ آنها، متأسفانه بعضی در نوشتههای خود تصریح کردند که منظور از اعتدال، حد وسط بین شریعت و خواستههای عمومی فرهنگ جهانی است.
ایشان متذکر شدند: حد وسط بین شریعت و بین فرهنگ جهانی نتیجه اش این می شود که دستی بر سر و گوش متدینین می کشند و می گویند مسجد میسازیم، و به آنها هم میگویند کمکم مرگ بر آمریکا را برمیداریم، آرام آرام شخصیتهایی که طرفدار شاه بودند، برمیگردانند، روزنامهها آزاد میشوند و کمکم علیه دین حرف میزنند.
وی اظهار داشت: طبق این نظر، آنهایی که خیلی دم از دین می زنند و تا امر خلاف شرعی واقع میشود، دادشان در میآید، اینها می شوند تندرو، و آنهایی که میگویند باید تسلیم خارجیها بشویم آنها هم کندرو هستند. اعتدال یعنی نه این و نه آن، کمی از این و کمی از آن. اگر اعتدال این باشد بهتر این است که اسمش را التقاط بگذاریم، نه اعتدال.
آیت الله مصباح با اشاره به کلام مقام معظم رهبری تصریح کرد: ما باید نسبت به دین خیلی قرص باشیم، ما در اسلام باید بگوییم ما مسلمانیم، شما کافرید، آب ما در یک جوی نمی رود، ما با هم دوست نمی شویم مگر ایمان بیاورید. اما در عمل داد و ستد می کنیم، هم منافع شما تأمین میشود هم منافع ما، در این صورت برد ـ برد می شود "قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرءَاؤا مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتّی تُؤْمِنُوا بِاللهِ وَحْدَه".
ایشان با اشاره به آیه یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءكُم مِّنَ الْحَقِّ خاطرنشان کرد: دل را فقط باید به خدا و دوستان خدا داد، محبت دشمن خدا با محبت خدا و دوستان خدا یک جا جمع نمیشود. البته در عمل، ما با دشمنمان هم معامله و داد و ستد داریم، ولی این معنایش این نیست که ما روابط دوستانه داشته باشیم، مرز دوستی ما ایمان و کفر است. صریح باید بگوییم إِنَّا بُرءَاؤا مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ.
وی افزود: خداوند می فرماید اسوه شما ابراهیم و یارانش هستند، و بعد یک استثنا می کند: إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ. میگوید شما به ابراهیم تأسی کنید، اما به این کار او تأسی نکنید که ابراهیم به عمویش گفت من برای تو استغفار می کنم و امیدوارم خدا تو را بیامرزد. به دشمن خدا نگویید من برایت استغفار می کنم.
عضو خبرگان رهبری ضمن تلاوت آیه "فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ" تأکید کرد: در برابر رئیس جمهور آمریکا شما حق ندارید این کار را بکنید، برای این که ثابت کرده که دشمن اسلام است، دیگر جای این نیست که با اینها مدارا کنید، باید صریح بگویید ما دشمن شماییم، هیچ وقت هم این دشمنی ما تبدیل به آشتی نخواهد شد، فقط حاضریم معامله و داد و ستد کنیم، نفت به شما می فروشیم، در مقابل تکنولوژی هم از شما می گیریم، هم شما سود ببرید، هم ما، این برد ـ برد است، اما اینکه شما را دوست بداریم ابدا، و تا آخر هم می گوییم مرگ بر آمریکا.