پیوست | اندازه |
---|
پیوست | اندازه |
---|---|
![]() | 8.04 مگ |
![]() | 13.69 مگ |
![]() | 10.74 مگ |
![]() | 12.09 مگ |
![]() | 16.6 مگ |
![]() | 10.38 مگ |
![]() | 8.1 مگ |
بصیرت، واژهای عربی، و تقریباً معادل «بینش» در فارسی است. بصر یعنی چشم، و إبصار یعنی دیدن، و بصیرت هم یعنی بینش. اما باید توجه داشت كه موارد استعمال بصیرت غالباً در بینش باطنی است نه بینش با چشم ظاهری. در توضیح این مطلب باید متذكر شویم كه فرهنگ قرآنی به ما میآموزد که انسان غیر از این حواس پنجگانه، همچون چشم و گوش، حواسی باطنی نیز دارد؛ از جمله، او از چشمی غیر از این چشم ظاهری برخوردار است که گاهی آن چشم، بیناست و گاهی نابینا میشود: فَإِنَّهَا لَا تَعْمَی الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ؛(1) «چشمهای ظاهر نابینا نمیشود؛ بلكه دلهایی كه در سینههاست، كور میشود».(2) منظور از نابینا بودن این افراد این نیست كه آنان از چشم ظاهری محروماند؛ بلكه بدین معناست كه آنان کوردلاند و چشم باطنشان نمیبیند. آنچه موجب محرومیت انسان از آن بینش معنوی میشود، شبهاتی است که غالباً شیاطین القا میکنند و اجازه نمیدهند تا عقل و فطرت انسان، با نور بصیرت باطنی آنچه را كه باید، ببیند. درواقع، شبهات، با حجابی كه ایجاد میکنند، ذهن انسان را محدود میسازند و زاویة دید او را تغییر میدهند؛ بهطوریكه دیگر چنین فردی نمیتواند حقیقت را آنگونه كه هست، ببیند.
1. حج (22)، 46.
2. تذكر: در این كتاب، برای ذكر ترجمة آیات قرآن كریم، عمدتاً از ترجمة آیتالله مكارم شیرازی استفاده شده است.
بنابراین بصیرت در قرآن كریم، هرچند از بصر به معنای چشم گرفته شده است، هرگز به مفهوم بینایی در مقابل نابینایی ظاهری نیست. ازاینرو در برخی آیات تصریح شده است كه افرادی چشم دارند، اما نمیتوانند ببینند: وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا؛(1) «آنان چشمانی دارند كه با آن نمیبینند». همچنین در آیاتی دربارة برخی از انسانها عباراتی همچون: صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُون؛(2) «آنان كران، گنگها و كوراناند، ازاینرو [از راه خطا] بازنمیگردند»، و صُمٌّ بُكْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُون؛(3) «آنان كران، گنگها و كورانند؛ ازاینرو چیزی نمیفهمند»، بهكار رفته است. در آیاتی نیز تصریح شده است كه برخی از انسانها در قیامت کور محشور میشوند. ازاینرو اعتراض میكنند: رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَی وَقَدْ كُنتُ بَصِیرًا؛(4) «پروردگارا! چرا نابینا محشورم كردی؟! من كه بینا بودم»! به او پاسخ داده میشود: كَذَلِكَ أَتَتْكَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَكَذَلِكَ الْیَوْمَ تُنسَی؛(5) «آنگونه كه آیات ما برای تو آمده و تو آنها را فراموش كردی امروز نیز تو فراموش خواهی شد». از این آیات به دست میآید كه قرآن افرادی را برخوردار از بصیرت میداند که بسیاری از آن محروماند. پس، برخی انسانها یك بینش درونی دارند و در پی سیر و سلوک معنوی، به مقام بصیرت دست یافتهاند. اما به نظر میرسد كه بصیرت در
1. اعراف (7)، 179.
2. بقره (2)، 18.
3. بقره (2)، 171.
4. طه (20)، 125.
5. طه (20)، 126.
اینگونه موارد، معنایی وسیعتر از این دارد و محدود به یک مفهوم عرفانی خاص نیست. انسان همواره باید در مسیر زندگی خود، اموری را بهخوبی درك کند و دید عمیقی به مسائل پیرامون خود داشته باشد. اگر نگاه فرد به اطراف خود، نگاهی سطحی باشد، تنها صورت مبهمی در ذهن او نقش خواهد بست و نمیتواند با آن نگاه، قضاوتی دقیق از محیط پیرامون خود بکند و مثلاً در مورد قیافة افراد یا تعداد آنها پاسخگو باشد. در امور معنوی نیز چنین است و گاهی آگاهی افراد از مسائل معنوی، سطحی، گذرا و بدون دقت است و حالآنكه برای كسب بینش صحیح، باید نگاهی عمیق و دقیق داشت.
بنابراین در مورد رفتارهای انسانی که، خواه ناخواه، پوششی از ارزش بر آن حاکم است و باید و نبایدی در كار است، اگر انسان بخواهد رفتار درست، عاقلانه و خداپسندانه انجام دهد، باید بینش صحیحی داشته باشد تا امر برایش مشتبه نشود. انسان ممكن است به دلیل بیدقتی و نگاه سطحی، مفهومی را بهجای مفهوم دیگر، شخصی را بهجای شخص دیگر، یا مقامی را بهجای مقام دیگر اشتباه گیرد. درنتیجه، برای اینكه فرد بتواند رفتار مناسب و حركت صحیحی انجام دهد، موضع درستی اتخاذ کند، از فرد شایستهای حمایت و با شخص نالایقی مخالفت كند، و یا سخن بجایی را بر زبان آورد و سخن ناروایی را ترك كند، ناگزیر باید هرآنچه كه در تشخیص این موارد لازم است، بهدقت بداند. درصورت تحقق این شرط، گفته میشود چنین فردی بصیرت دارد؛ اما اگر نگاه، سطحی باشد، بهگونهای كه منشأ اشتباه گردد، و در هریك از موارد مذکور، فرد نتواند انتخاب صحیح انجام دهد، گفته میشود چنین فردی فاقد بصیرت است.