حضرت امیر سلاماللهعلیه میفرماید: شیطان آبشخورهایی را به انسانها نشان میدهد که موافق خواست آنهاست. آنها به سوی آبشخورهایی که شیطان معرفی کرده، میروند و به انحرف و بدبختی گرفتار میشوند. این افراد خود به دامهای شیطان تبدیل میشوند، و دیگران را میفریبند. سینه اینها لانه شیطان و دامن آنها پرورشگاه بچه شیطانهاست. اما مسئله به اینجا ختم نمیشود؛ اینها یک نوع اتحاد با شیطان پیدا میکنند و این شخص خود شیطان میشود. شیطان با زبان او سخن میگوید و با چشم او میبیند. شیطان به طرف هر لغزشی که بخواهد او را میبرد و هر گناه بزرگی را که بخواهد به دست او مرتکب میشود.
تحلیلی روانشناختی از تحولات صدر اسلام؛ جلسه پنجم؛ نقش شیطان در انحرافات
او کمال ما را میخواهد. اینکه میگوید شکر کنید، عبادت کنید، و من را دوست بدارید برای این است که میخواهد ما تکامل پیدا کنیم، نه اینکه چیزی بر کمالات او افزوده شود. هر چه امکان وجود داشته باشد، ملک خداست و چیزی نیز بر او افزوده نمیشود و هر چه او بیافریند، وجود پیدا میکند. بنابراین دلیل اینکه خداوند از پیغمبرش میخواهد که مرا محبوب مردم قرار بده! این است که کمال بندگان در این است که من را دوست بدارند و چون دوست دارم که آنها به کمال برسند، توصیه میکنم که کاری کن که آنها بیشتر مرا دوست بدارند..
همه بیانات انبیا، اولیا و بیانات قرآنی برای این است که ما را متوجه کنند دنیا هدف نیست، بلکه ابزاری برای رسیدن به سعادت آخرت است و آنهایی که فکر میکنند دنیا هدف است، اشتباه میکنند و آثار این اشتباه نیز در زندگیشان نمایان خواهد شد.
اهل دنیا اگر دنیایی از نعمتهای الهی بر سرشان ببارد، باز فریادشان بلند است كه فلان چیز كم است! اگر كسی دهها كار خوب برایشان انجام دهد، در برابر یك اشتباه او را به باد ناسزا میگیرند؛ و در مصیبتها صبور نیستند و جزع و فزع میکنند.اهل دنیا همیشه نیمه خالی لیوان را میبینند. اما اهل آخرت به محض رسیدن به نعمتی، ابتدا خدا را سپاس میگویند و در پایان هم خدا را شاكرند و اعتراف میكنند كه توانایی شكرگزاری همه نعمتهای خدا را ندارند. اینان همیشه خوبیها را میبینند، از همه چیز زندگیشان راضیاند و خدا را هم به خاطر همه آنها شكر میكنند. به نظر شما كدام یك از این حالات خوب است؟
قرآن علاوه بر شیوههای مختلفی که برای تشویق مردم به صبر به کار میگیرد، از مژده محبت الهی، تا وعده پاداشهای اخروی و یادآوری ثمرات دنیوی صبر، از بیان این مطلب هم غفلت نمیکند که همه سختیها، از بلایای طبیعی و دیگر گرفتاریها تا آنچه در اثر تکلیف برای انسان پیش میآید، مثل سختیهایی كه در جهت انجام تکلیف جهاد وجود دارد، برای این است كه شما آفریده شدهاید تا دائماً در معرض امتحان قرار بگیرید، تا در دو راهیها راه صحیح را بر راه غلط ترجیح بدهید و معلوم شود که برای اطاعت خدا و کسب رضای او چه میزان حاضرید مایه بگذارید.
یکی از فواید و برکات صبر تقویت اراده انسان است. از حضرت عیسی بن مریم سلامالله علیه نقل شد كه هرگز موفق نخواهید شد، مگر با ترک آنچه تمایل به آن دارید. به عبارت دیگر موفقیت انسان در عرصههای مختلف زندگی ناشی از این است که بر نفس خودش پیروز باشد، ارادهای قوی داشته باشد و شهوت و غضب نتواند افسار آدمی را در دست بگیرد و به هر سو كه میخواهد بکشاند؛ باید اراده بر نفس حاکم باشد و این امر احتیاج به تمرین دارد؛ تمرین تقویت اراده هم صبر است.
یکی دیگر از شیوههایی که در قرآن کریم و روایات اهل بیت برای ترغیب مردم به صبر استفاده شده این است که ضمن بیان ویژگیهای عالم طبیعت،توجه مردم را به این نكته جلب كنند كه با راحتی، خوشگذرانی و تنآسایی تکامل برای انسان حاصل نمیشود. قرآن میفرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی كَبَدٍ؛ ما انسان را در بحبوحه رنج، درد و شدائد آفریدیم.» یعنی زندگی انسان بدون رنج امکان ندارد. انسان با توجه به این مساله راحتتر میتواند خود را برای تحمل سختیها و دشواریهایی كه در مسیر اهداف متعالی پیش رو دارد، آماده کند.
کسانی هستند که در مراتب عالی ایمان هستند و طعم محبت خدا را چشیده و آن را بر هر چیزی ترجیح میدهند. مقتضای فطرت انسانی این است كه اگر كسی نسبت به دیگری محبت و علاقه داشت، علاقه و محبت طرف مقابل را نیز خواسته باشد. در قرآن هم برای توصیه دوستداران خدا به صبر از این تقابل استفاده و گفته شده: اگر میخواهید خدا شما را دوست بدارد، باید اهل صبر باشید.
«صبر» یعنی مقاومت در مقابل انگیزه و عاملی که انسان را به جهتی غیر از كمال دعوت میکند؛ ما هم انسان و خواهان کمال خود هستیم؛ کمال ما نیز در سایه انتخاب راه صحیح حاصل میشود كه لازمه آن مقاومت در برابر عوامل بازدارنده از كمال است؛ بنا بر این اگر ما میخواهیم انسان باشیم و به مقام خلیفةاللهی و قرب الهی برسیم و گل سر سبد آفرینش بشویم، باید حد و مرزها را بشناسیم، بایدها و نبایدها را بدانیم، مقررات و ضوابط را بپذیریم و در چارچوب آنها رفتار كنیم و در برابر آنچه ما را از این مسیر منحرف میكند، مقاومت كنیم.
از امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز نقل شده است که حضرت فرمود: نشانه رضایت خدای سبحان از بنده، رضایت بنده از آن چیزی است که خداوند برای او مقدر کرده است، چه خوشایند او و چه ناخوشایند او باشد.» بنابراین اگر انسان از برخی تقدیرات الهی گلهمند باشد و آرزو کند که ای کاش اینگونه نشده بود باید بداند که خدا هم به همین میزان از او ناراضی است.
ایمان به خدا اقتضا میکند که مؤمن، در برابر ربوبیت خدا تسلیم باشد. بنابراین ناراحتی از تقدیر خدای متعال نشانه ضعف ایمان است ... امام حسن مجتبی علیهالسلام میفرماید: من ضامنم برای کسی که در قلبش غیر از رضایت خدا خطور نکند [و در این اندیشه نباشد که ای کاش اتفاقات گذشته طور دیگری رخ میداد] هر دعایی کند مستجاب گردد.