درس پنجم: چگونگی استقرار آسمان‌ها و حفظ آنها

 

درس پنجم:

چگونگی استقرار آسمان‌ها و حفظ آنها

 

 

 

ساختار آسمان‌ها

جایگاه ستاره‌ها

حفظ آسمان‌ها

آسمان‌های بی‌ستون

 

 

 

اهداف درس

از دانش‌پژوه انتظار می‌رود پس از فراگیری این درس

1. با نحوه قرار گرفتن آسمان‌ها ازنظر قرآن، مطابق ظاهر آیات، آشنا شود؛

2. محل قرار گرفتن ستارگان را از ظاهر آیات مربوط استظهار کند؛

3. بتواند معنای لغوی واژه حفظ را برحسب منابع لغوی بیان کند؛

4. احتمالات مختلف را درباره معنای حفظ آسمان‌ها بیان کرده، احتمال قوی‌تر را با قراینش توضیح دهد؛

5. معنای صحیح سقف بودن آسمان را از آیه 32 سوره انبیاء توضیح دهد؛

6. احتمالات معنایی مختلف را درباره بی‌ستون بودن آسمان‌ها بیان کند.

 

 

 

ساختار آسمان‌ها

نحوه استقرار آسمان‌ها چگونه است؟ آیا آسمان‌ها در عرض هم قرار دارند یا برخی، بر روی برخی دیگر؟ آیا چنان‌که درباره زمین احتمال دادیم که ممکن است منظور از زمین‌های هفت‌گانه (الأَرضینَ السَّبع)(1) قطعات زمین نظیر قاره‌ها یا هفت اقلیم (مطابق با تقسیم‌بندی قدما) باشد که در عرض هم قرار دارند، درباره آسمان‌ها نیز می‌توان چنین احتمالی داد كه آنها نیز در عرض هم و كنار یکدیگر قرار دارند و درمجموع مثل زمین، یك سطح كروی را تشكیل می‌دهند؟

 ظاهراً این احتمال درباره آسمان‌ها درست نیست؛ زیرا قرآن در دو جا، آسمان‌ها را با «طبقه‌‌طبقه» معرفی فرموده است: الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَری فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُت (ملك:3)؛ «آن‌‌كه هفت آسمان را تودرتو (طبقه‌طبقه) آفرید؛ در آفرینش خدای بخشاینده گوناگونی نخواهی یافت»؛ ألَمْ تَرَوْا كَیْفَ خَلَقَ اللهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقا (نوح:15)؛ «آیا ندیده‌اید چگونه هفت آسمان را بر روی هم (تودرتو) آفرید».


1. چنان‌که در درس قبل گفته شد، این تعبیر و امثال آن، قرآنی نیست؛ بلکه در روایات آمده است.

از کلمه «طباق» می‌توان فهمید كه آسمان‌های هفت‌گانه روی هم قرار گرفته‌اند؛ به‌طوری‌كه بر هم منطبق می‌شوند؛ پس آسمان‌ها هفت طبقة تودرتو هستند، نه هفت قطعه در كنار هم، و برحسب ظاهر این آیات، آسمان‌ها بر فراز یكدیگرند.

دلیل دیگر اینكه، قرآن از آسمانی با عنوان السَّماءُ الدُّنْیا نام می‌برد. برخی پنداشته‌اند كه منظور آسمانِ دنیاست؛(1) درحالی‌كه دنیا در اینجا صفت است؛ یعنی پایین‌ترین آسمان. از این نکته می‌توان دریافت كه آسمان‌های دیگر به‌ترتیب، بالای این آسمان هستند و فاصلة مكانی آنها از ما بیشتر است.

جایگاه ستاره‌ها

نکته دیگری كه از آیات شریفه می‌توان دریافت این است كه ستاره‌هایی كه ما در آسمان می‌بینیم، پایین‌تر از آسمان دنیا هستند؛ یعنی پایین‌ترین آسمان، بالاتر از این ستاره‌ها قرار دارد؛ زیرا خداوند می‌فرماید: إِنّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْكَواكِب (صافات:6)؛ «ما آسمان دنیا را به زیور ستار‌ه‌ها آراستیم». بنا بر ظاهر این آیه، ستاره‌هایی كه زینت آسمان هستند، همان‌ها هستند كه ما بر فراز سرمان می‌بینیم؛ یعنی آسمان دنیا بر فراز این ستاره‌هاست و اینها همچون چراغ‌هایی به آسمان دنیا آویخته‌اند و ربطی به آسمان‌های دیگر ندارند. پس آسمانِ دنیا، دربرگیرندة این ستاره‌هاست و این ستارگان در درون آن هستند.

از آیه 12 سوره فصلت نیز همین مطلب استفاده می‌شود: وَزَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیح؛ «ما آسمان دنیا را به چراغ‌ها آراسته‌ایم». بنابراین ستارگان یا در همین آسمان نخست‌اند و یا پایین‌تر از آن و ربطی به آسمان‌های دیگر ندارند؛ وگرنه مناسب‌تر این بود كه به‌جای زَیَّنّا السَّماءَ الدُّنْیا در هر دو آیه بفرماید: «زَیَّنَّا السَّمواتِ» یا «زَیَّنَّا السَّماء».


1. زیرا اگر منظور عالم دنیا بود، باید به‌جای ترکیب وصفی، ترکیب اضافی (سماء الدنیا) می‌آمد.

گفتنی است زینت بودن اختران برای آسمان دنیا، بدین معنا نیست كه فایده آنها فقط همین است. این توصیف قرآنی، دلالت بر حصر غایت ندارد تا نافی هر فایده دیگری باشد؛ چنان‌که در آیه دیگری می‌خوانیم: وَعَلاماتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُون (نحل:16)؛ «و [در زمین] نشانه‌هایی [قرار داد] و با ستارگان راه می‌یابند». از این تعبیر نیز برنمی‌آید كه ستاره‌ها فقط برای هدایت مسافران آفریده شده‌اند و غایت دیگری در آفرینش آنها درنظر نبوده است؛ بلكه اینها بیان فوایدی است كه بشر، به‌ویژه در زمان نزول وحی، درمی‌یافته است. اما اینكه آسمان‌های دیگر، چگونه‌اند و آیا ستارگانی دارند و ما نمی‌بینیم یا خیر، و اینکه نحوه خلقت آنها چگونه است، همه برای ما مجهول است و از آیات چیزی دراین‌‌باره نمی‌توان دریافت.

حفظ آسمان‌ها

در آیه 12 سوره‌ فصلت، با تعبیر «وَحِفْظا» از حفظ آسمان‌ها سخن به‌میان آمده است: وَزَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا مشابه این تعبیر در آیه هفتم سوره صافات نیز دیده می‌شود: وَحِفْظاً مِّن كُلِّ شَیْطَانٍ مَّارِد؛ در آیه 17 سوره حِجر نیز می‌خوانیم: وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاء بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِین*وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَیْطَانٍ رَّجِیم؛ «و به‌یقین ما در آسمان برج‌هایى قرار دادیم و آن را برای بینندگان بیاراستیم و آن را از هر شیطان رانده‌شده، حفظ کردیم». منظور از «حفظ» در این آیات چیست و ستارگان در نگاهبانی آسمان‌، چه نقشی دارند؟

این مطلب را به چند صورت می‌توان تصور و بررسی کرد:

1. حفظ به معنای ابقا یعنی نگاه داشتن از نابودی؛ چنان‌که این مضمون در آیه 41 سوره فاطر آمده است: إِنَّ اللهَ یُمْسِكُ السَّماواتِ وَالأَرْضَ أنْ تَزُولا وَلَئِنْ زالَتا إِنْ أمْسَكَهُما مِنْ أحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِیماً غَفُورا؛ «خداوند آسمان‌ها و زمین را از نابودی نگاه

می‌دارد و اگر به نابودی‌ گرایند، جز او كسی نیست که از زوالشان جلوگیری کند؛ او بردبار بخشاینده است». شاید در آیه 255 سوره بقره نیز، تعبیر وَلا یَؤُودُهُ حِفْظُهُما؛ «نگاه داشتن آسمان و زمین بر خدا گران‌بار و سخت نیست»، به همین معنا باشد؛

2. حفظ نظام، به معنای نگاه داشتن آسمان و اجرام عِلْوی از اخلال و به‌هم‌ریختگی و ریزش؛ که در صورت سقوط، نابودی زمین و هلاکت اهل آن را درپی خواهد داشت. شاید آیه 65 سوره حج ناظر به همین معنا باشد: وَیُمْسِكُ السَّماءَ أنْ تَقَعَ عَلَی الأَرْضِ إِلاّ بِإِذْنِه؛ «و آسمان را از اینكه بدون اذن او بر زمین فرود آید، بازمی‌دارد».

اکنون با توجه به دو معنای فوق، حفظ آسمان دنیا در آیات وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَیْطَانٍ رَّجِیم(1) و وَحِفْظاً مِنْ كُلِّ شَیْطانٍ مارِد(2) و وَزَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَحِفْظا(3) به چه معنایی است و ستارگان در حفظ آسمان چه نقشی دارند؟

نخست به‌نظر می‌آید که منظور از حفظاً در دو آیه اخیر این باشد كه خداوند آسمان و زمین را از اخلال شیطان‌ها حفظ می‌کند. در این صورت «حفظ» به معنای نگاه داشتن از نابودی است؛ یعنی نه‌تنها موجودات بی‌شعور، بلكه موجودات دارای شعور نیز نمی‌توانند آسمان دنیا را نابود و زایل کنند. این دریافت، در صورتی درست است كه حفظ را مفعول مطلقِ فعل محذوف بدانیم؛ یعنی در واقع تعبیر این‌گونه بوده است: «وَحَفِظْناها حِفْظاً». در این صورت حفظ آسمان مطلبی جدا از آراسته شدن آن به زینت ستاره‌هاست و ارتباطی با ستاره‌ها ندارد.(4)

اما احتمال قوی‌تر این است كه «حِفْظاً» مفعولٌ‌له باشد؛ یعنی آیه در اصل چنین


1. حجر:17.

2. صافات:7.

3. فصلت:12.

4. بر این اساس هریک از آیات سه‌گانه، دو مطلب را بیان می‌‌کند: 1. خداوند آسمان دنیا را به زینت کواکب آراسته است؛ 2. خداوند آسمان دنیا را از زوال و نابودی توسط موجودات ذی‌شعوری چون شیاطین حفظ می‌‌کند.

بوده است: «زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیَا لأجلِ الْحفظ». بنا بر این احتمال از تعبیر «حِفْظاً» چنین برمی‌آید كه اختران آسمان، در طرد شیطان‌ها نقش دارند و این نقش مربوط به حفظ نظام آسمان از اخلال و به‌هم‌خوردگی است؛ اما چگونگی ایفای این نقش، برای ما چندان روشن نیست.

در تأیید این احتمال می‌توان آیات دیگری را نیز ذكر كرد؛ مانند آیه لا یَسَّمَّعُونَ إِلَی الْمَلَإِ الأَعْلی وَیُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِب (صافات:8)؛ «آنها نمی‌توانند بر [گفتار] گروه والاتر (فرشتگان عالم بالا) گوش فرادارند و [هرگاه چنین کنند] از هر سوی رانده می‌شوند».

شیطان‌ها برای شنیدن خبرهای غیبی و آگاهی از حوادث عالم، به‌سوی آسمان بالا صعود می‌کردند و با نشستن در جایگاه‌هایی، «استراق سمع» می‌كردند:(1) وأنّا كُنّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْع (جن:9)؛ «و ما [جنیان] آنجا [در آسمان]، در جایگاه‌های شنود می‌نشستیم». قرآن درباره اینکه آنان چگونه می‌توانستند اخبار آسمان را بشنوند، چیزی نگفته است؛ اما می‌توان دراین‌باره احتمال‌هایی ذكر كرد.(2) در ادامه همین آیه از سوره جن آمده است: «اما اكنون به‌گونه‌ای است كه اگر كسی بخواهد استراق سمع كند، با شهاب طرد خواهد شد». شاید کواکب حوادثی در جوّ زمین پدید می‌آورند و مانع از بالا رفتن شیاطین از جوّ زمین می‌شوند و هنگامی‌ که شیاطین می‌خواهند بالا بروند، این شهاب‌ها آنها را اذیت می‌کنند؛ اما چگونگی این امر بر ما مجهول است.(3)


1. این مطلب در فصل پنجم کتاب، تحت عنوان «جن و شیطان» به‌تفصیل بررسی خواهد شد.

2. توضیح این احتمال در بحث مربوط به صعود شیاطین به آسمان، در درس شانزدهم از فصل پنجم خواهد آمد.

3. درباره نقش ستارگان آیه دیگری هم هست که هرچند تعبیر حفظ در آن نیامده است، مفادش دقیقاً همان مفاد آیات هفتم صافات و هفدهم حجر است. در این آیه از ستارگان علاوه بر زینت بودن برای آسمان دنیا، به‌عنوان وسیله رجم و راندن شیاطین یاد شده است: وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّیَاطِین (ملک:5). ظاهر این آیه نیز مؤید مفعولٌ‌لَه بودن «حفظا» در آیات دوازدهم فصلت و هفتم صافات است.

درباره آسمان آیه دیگری داریم که می‌فرماید: وَجَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظا (انبیاء:32)؛ «آسمان را سقف حفظ‌شده‌ای قرار دادیم». در برخی كتاب‌های تفسیری آمده است كه منظور از «سماء» در این آیه، جوّ زمین است كه مانع ریزش سنگ‌های آسمانی به زمین می‌شود؛ زیرا ازنظر علمی اثبات شده است كه زمین هماره از سوی آسمان سنگ‌باران می‌شود؛ اما این سنگ‌ها چون به جوّ می‌رسند، به علت سرعت و اصطكاك می‌سوزند و به گاز تبدیل می‌شوند؛ ازاین‌رو جوّ زمین «محفوظ» نامیده شده است.(1)

روشن است كه مطلب بالا در صورتی درست است که آیه چنین باشد: «وَجَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً حافِظاً»؛ یعنی جوّ، حافظ زمین باشد نه محفوظ. ظاهراً منظور از سما در این آیه دست‌كم جوّ زمین نیست. برحسب این تعبیر قرآن، آسمان سقفی است كه بر این جهان محسوس كشیده شده است و این سقف، یا محفوظ از زوال و نابودی است یا محفوظ از سقوط و ریزش، كه ظاهراً این معنای دوم مناسب‌تر است؛ زیرا خطر سقف، همان فروریختن است و برای انسان شگفت‌انگیز است كه روی سر او، چنان موجودات سترگی باشند و فرونریزند. برخی آیات نیز مؤید این معناست.

آسمان‌های بی‌ستون

اللهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا (رعد:2)؛ «خداوند است آن كه آسمان‌ها را برافراشت، بدون ستون‌هایی كه دیده شود». در تفسیر این آیه دو احتمال هست:

1. منظور از بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها این است كه آسمان‌ها «ستون مرئی» ندارند؛ یعنی «تَرَوْنَها» صفت «عَمَد» است. بدین مضمون روایتی نیز وجود دارد.(2) برحسب این تفسیر، در واقع آسمان‌ها ستون‌هایی دارند که ما آنها را نمی‌بینیم؛


1. برای نمونه، ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج13، ص398ـ403.

2. ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج9، ص136؛ ج55، ص66؛ ج57، ص79 و ج83، ص304.

2. «ترونها» جمله مستأنفه است؛ یعنی خدا آسمان‌ها را از اساس بدون ستون برافراشت و شما می‌بینید كه آنها هیچ ستونی ندارند.

به‌هرحال هر دو تفسیر، می‌تواند درست باشد و آیه مؤید آن است که آسمان به‌منزله سقف جهان محسوس، به‌گونه‌ای (بی‌ستون یا با ستون‌های نامرئی) برافراشته شده که از خطر سقوط و ریزش محفوظ است.

خلاصه درس

1. درباره چگونگی قرار گرفتن آسمان‌ها نسبت به یکدیگر، این احتمال ازنظر قرآن درست نیست که آسمان‌ها به‌صورت قطعاتی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌ باشند و درمجموع یک شیء کروی همانند زمین را تشکیل ‌دهند؛ بلکه تعبیر «طباقاً» دلالت بر این دارد که آسمان‌ها تودرتو و طبقه‌طبقه بر روی یکدیگر واقع شده‌اند. شاهد قرآنی دیگر بر این مدعا، تعبیر «السماء الدنیا» به معنای آسمان نزدیک است که از آن می‌توان دریافت که سایر آسمان‌ها بر فراز آسمان دنیا قرار دارند و ازنظر مکانی به ساکنان زمین دورترند.

2. محل استقرار ستاره‌ها مطابق آیات قرآن، در آسمان دنیا یا پایین‌تر از آسمان دنیاست؛ چراکه ستاره‌ها زینت آسمان دنیا قلمداد شده‌اند، نه زینت برای آسمان یا آسمان‌ها.

3. اشارة قرآن به زینت بودن اختران برای آسمان دنیا، به معنای حصر فایده آنها در این امر نیست؛ بلکه فواید دیگری نیز دارند؛ مانند هدایت مسافران خشکی و دریا (نحل:16) و حفظ آسمان (فصلت:12).

4. قرآن درباره چگونگی آسمان‌های دیگر و وجود ستاره در آنها و نحوه آفرینش آنها، اطلاعاتی به ما نمی‌دهد.

5. در برخی از آیات، از حفظ آسمان‌ها سخن به‌میان آمده است. واژه حفظ به دو معنا آمده است: 1. نگاه ‌داشتن چیزی از نابودی؛ 2. جلوگیری از اخلال و به‌هم‌ریختگی و ریزش. پس درباره معنای حفظ آسمان‌ها دو احتمال وجود دارد:

احتمال اول: «حفظاً» در آیاتی مانند آیات دوازدهم فصلت و هفتم صافات، مفعول مطلق یک فعل محذوف است و در اصل چنین بوده است: «وحفظناها حفظاً». در این صورت حفظ به معنای نگاه داشتن آسمان از اخلال و نابودی است. مطابق این احتمال، بحث حفظ آسمان، مطلبی جدید است که ربطی به ستاره‌ها ندارد؛

احتمال دوم: «حفظاً» در این آیات مفعولٌ‌‌له برای «زیّنا» است. در این صورت «حفظاً» دال بر این است که کواکب در حفظ آسمان‌ها و راندن شیطان‌ها نقش دارند و حفظ به معنای نگه‌ داشتن آسمان‌ها از اخلال و به‌هم‌ریختگی است؛ اگرچه چگونگی ایفای این امر بر ما معلوم نیست. این احتمال با آیات دیگری مانند آیات هشتم صافات و نهم جن تأیید می‌شود که در آنها از رانده شدن شیاطین جن از آسمان‌ها سخن رفته است. این احتمال قوی‌تر از احتمال اول است.

6. مقصود از آسمان در آیه 32 سوره انبیاء جوّ زمین نیست و مقصود از «سقفاً محفوظاً» این نیست که جوّ زمین مانع ریزش سنگ‌های آسمان به زمین می‌شود؛ زیرا اگر چنین بود باید می‌گفت: «وجعلنا السماء سقفاً حافظاً». پس مقصود این است که آسمان چون سقفی بر این جهان محسوس کشیده شده است و این سقف، از سقوط و ریزش حفظ شده است؛ زیرا خطر سقف، فروریختن است.

7. درباره بی‌ستون بودن آسمان که با تعبیر بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها در قرآن آمده، دو احتمال مطرح است: اول اینکه آسمان‌ها ستون‌هایی دارند که دیده نمی‌شود. احتمال دیگر اینکه اساساً آسمان‌ها ستونی ندارند و همه این حقیقت را آشکارا می‌بینند.

پرسش‌ها

1. نحوه استقرار آسمان‌ها ازنظر قرآن چگونه است؟ توضیح دهید.

2. محل استقرار ستاره‌ها مطابق آیات قرآن کجاست؟ توضیح دهید.

3. آیا تعبیر إِنّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْكَواكِب (صافات:6) دلالت بر حصر فایده ستاره‌ها در زینت بودن آنها دارد؟ چرا؟

4. کلمه «حفظ» در لغت به چه معنایی است و تعبیر «حفظاً» در آیاتی چون آیات هفتم صافات و دوازدهم فصلت به چند معناست و در کدام صورت با نقش ستاره‌ها پیوند دارد؟ توضیح دهید.

5. مقصود از «سماء» و «محفوظاً» در آیه وَجَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظا چیست؟

6. چند احتمال درباره بی‌ستون بودن آسمان‌ها مطرح است؟ ‌هریک را بیان کنید.

منابعی برای مطالعه بیشتر

1. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص327، ذیل آیه سوم سوره رعد.

2. سبحانی، جعفر، مربی نمونه، ذیل عنوان «یک اعجاز علمی قرآن»، ص51ـ56.