درس سوم: گستره عالم و معنای آسمان و زمین

 

درس سوم:

گستره عالم و معنای آسمان و زمین

 

 

 

گستره عالم

معنای سماء (آسمان)

مادی یا غیرمادی بودن آسمان

معنای ارض (زمین)

 

 

 

اهداف درس

از دانش‌پژوه انتظار می‌رود پس از فراگیری این درس

1. به معنای «سماء» در لغت و کاربردهای قرآنی آن آگاه شود؛

2. بتواند موارد کاربرد «سماء» را در توصیف آسمان غیرمادی و مادی در آیات تشخیص دهد؛

3. با کاربردهای مختلف معنای ارض در قرآن آشنا شود؛

4. بتواند معانی مختلف ارض را در آیات از هم متمایز کند.

 

 

 

گستره عالم

آشنایان با قرآن می‌دانند كه این كتاب ارجمند، هنگام گفت‌وگو از این عالم محسوس، كه كم‌وبیش می‌توانیم از آن آگاهی کسب كنیم، تعبیر «السماوات والارض» را به‌كار می‌برد: الله الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرْض (ابراهیم:32) و گاه برای تأكید بیشتر و برای آنكه محتوای آسمان‌ها و زمین را نیز ذکر کند، كلمة‌ «ما بَیْنَهُما» را هم اضافه می‌كند: وَما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَالأَرْضَ وَما بَیْنَهُما لاعِبِین (دخان:38).

اینك چند پرسش مطرح است: آیا السَّماواتِ وَالأَرْضَ وَما بَیْنَهُما كنایه از «ما سِوَی الله»‌ است؟ یعنی آیا این تعبیر هرچه را جز خدا در كائنات وجود دارد، اعم از مجرد و مادی، شامل می‌شود یا تنها اشاره به همین عالم مادی‌ پیرامون ماست كه ما با آن آشنا هستیم و یا می‌توانیم آشنا شویم؟ یعنی آیا ممكن است ماورای این عالم مادی، عوالم دیگری هم باشد که این تعبیر، نظری به آنها نداشته است؟

این پرسش، خود به دو پرسش دیگر تجزیه و منحل می‌شود:

1. آیا تعبیر السَّماواتِ وَالأَرْضَ وَما بَیْنَهُما كنایه از كل عالم مادی، اعم از عالم مادی شناخت‌پذیر حسی و شناخت‌ناپذیر حسی، است؟ یا اینکه این تعبیر فقط

شامل عالم مادی محسوس شناخته‌شده و یا شناخت‌پذیر حسی است؛ اما جز عالم محسوس و شناخت‌پذیر، موجودات مادی دیگری نیز وجود دارند كه تعبیر سماوات و ارض شامل آنها نمی‌شود و قرآن با این تعبیر متعرض آنها نشده است؟

2. به فرض شمول سماوات و ارض بر كل عالم مادی، آیا این به معنای نفی مجردات است، یا الزاماً به معنای نفی عوالم غیرمادی نیست؛ بلکه این تعبیر السَّماواتِ وَالأَرْضَ وَما بَیْنَهُما تنها به عالم مادی اشاره‌ دارد؟

برای پاسخ به پرسش‌های فوق شاید طبیعی‌تر این باشد كه از معنای «سماوات» و «ارض» آغاز كنیم؛ یعنی بپرسیم كه منظور از این واژگان چیست؛ آیا تنها به معنای موجوداتی مادی است یا شامل مجردات هم می‌شود؟

برای آنكه دریابیم منظور قرآن از «سماوات» و «ارض» چیست، باید ابتدا به بررسی آیاتی بپردازیم كه درباره ماهیت آسمان و زمین، اشاراتی دارند.

معنای سماء

آیا «سماء» در قرآن به معنای موجود عالی است، که در این صورت مأخوذ از سموّ است،(1) یا به معنای جهت بالاست، که در این صورت ذاتی را نشان نمی‌دهد و تنها بیانگر یک جهت است.

ظاهراً در قرآن كریم سماء به معنای دوم به‌كار نرفته است. ممكن است گاهی سماء مجازاً به معنای جهتِ بالا به‌کار رفته باشد،(2) اما در قرآن هیچ‌گاه كلمه سماء در کاربرد حقیقی به معنای «فوق» نیامده است؛ زیرا «فوق» را نمی‌توان


1. در لغت «سمو» به معنای «علو» آمده است: «سمو، أصل یدلّ على العلوّ، یقال سموت إذا علوت، وسما بصره: علا» (احمدبن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، مادة سمو).

2. مثلاً در آیه قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِی السَّمَاء (بقره:144) سماء به معنای جهت بالاست.

جمع بست؛ چون جهت بالا تعدد ندارد و آنچه از کلمه «فوق» درمی‌یابیم، دلالت بر ذاتی ندارد؛ درحالی‌كه می‌بینیم در قرآن مجید، اولاً سماء بیشتر به‌صورت جمع به‌كار رفته است؛ ثانیاً چنان‌ معرفی شده است که گویی موجودی حقیقی است؛ یعنی یک ذات است و نه یك جهت. پس سماء در قرآن به معنای یک موجود و ذات عالی است.

مادی یا غیرمادی بودن آسمان

اینك جای این پرسش است كه آیا این موجود، این ذات عالی، مادی است یا مجرد و یا اعم؟ زیرا هنگامی كه كلمه عالی و مفهوم «علو» را درنظر می‌آوریم، ابتدا مصادیق حسی آن به ذهن می‌آید؛ ولی این تبادر به دلیل انس ما با محسوسات است و تعیین‌كننده معنا نیست.(1)

پرسش فوق را می‌توان در قالب پرسش‌هایی جزئی‌تر چنین مطرح کرد:

ـ آیا در قرآن، به سماء مادی اشاره‌ای شده است یا نه؟

ـ آیا این سماوات كه گاه به هفت‌گانه بودن موصوف است (سماوات سبع) و گاه تنها عدد آن ذكر شده است، وَبَنَیْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا (نبأ:12)، مادی است یا غیرمادی؟ مصادیق سماوات سبع چیست؟

ـ آیا این سماواتی كه در كنار ارض ذكر شده، مادی است یا غیرمادی؟

ـ آیا سماوات و ارض از یك ماده موجود از قبل، آفریده شده‌اند یا نه؟ و اگر آری، از چه ماده‌ای؟


1. بنابراین هنگامی‌ كه می‌گوییم: وأنَّ اللهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْكَبِیر (حج:62 و لقمان:30) نباید گفت كه ظاهر لفظ «العَلِیّ» این مطلب را می‌رساند كه «خدا آن بالا‌بالاهاست!» این تبادر، از جهت حاق لفظ نیست؛ بلكه به دلیل انس ما به محسوسات است؛ پس نمی‌توان به این تبادر بسنده كرد و آن را علامت حقیقت دانست.

آسمان مادی

آنچه می‌توانیم برحسب فهم خود، از قرآن استظهار كنیم این است كه سماوات سبع، مادی است. ما نفی نمی‌كنیم كه سماء به معنای غیرمادی هم به‌كار رفته باشد، ولی این سماواتی كه در كنار «ارض» به‌كار رفته و هفت‌گانه است، مادی است.

اكنون در مقام استدلال، به بررسی یكی از آیات قرآن می‌پردازیم. در سوره فصلت آیات 11 و 12 آمده است: ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ وَهِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَلِلأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أوْ كَرْهاً قالَتا أتَیْنا طائِعِین * فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ... ؛ «سپس به تدبیر آسمان پرداخت،(1) درحالی‌كه آسمان دود بود(2) و به آسمان و زمین فرمود: از روی رغبت یا با کراهت بیایید. آن دو گفتند: ما با رغبت آمدیم.(3) پس آنها را (كه به‌صورت دود بودند) هفت آسمان کرد».

 از ظاهر آیه برمی‌آید آنچه بعدها آسمان‌های هفت‌گانه شد، در آغاز به‌صورت موجودی واحد و از سنخ دخان (دود) یا به تعبیر امروزی گاز بوده است و خداوند آن را به‌صورت هفت موجود درآورد و هفت آسمان پدیدار شد.

در اینجا اگر كسی احتمال بدهد كه این دود (یا گاز)، مادی نیست، شایسته است


1. «اِسْتَواء» در لغت به معنای برابر شدن، معتدل شدن، و استقرار یافتن است و وقتی با «على» متعدى شود، معناى استیلا و استقرار یافتن و برقرار شدن می‌دهد، مانند الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی؛ «خدا بر تخت حكومت و تدبیر استقرار یافت» که كنایه از تدبیر و اداره امور عالم است؛ اما هنگامی که با «الى» متعدى شود به معنای بالذات یا به تدبیر منتهی به چیزی شدن است. (اسماعیل‌بن‌حماد جوهری، الصحاح، ماده سوی) یا به معنای توجه و قصد و رو كردن به چیزی است (المعجم الوسیط). در اینجا مقصود، حاکمیت سلطه و تدبیر الهی بر آسمان است.

2. «واو» در فراز «وَ هِی دُخان»، ظاهراً واو حالیه است و معنای جمله چنین است: «درحالی‌كه آسمان دود (یا به تعبیر امروزی «گاز») بود». (م)

3. اینكه منظور از این مكالمه چیست و آیا واقعاً كلامی در بین بوده است و آسمان و زمین شنیده‌اند، یا این تعبیر كنایه از انقیاد مخلوق در برابر خالق است، اینك مسئله بحث ما نیست و دخالتی در بحث فعلی ندارد. (م)

ذهن خود را متهم كند. دخان، همین دود مادی است و تعبیر «هفت آسمان قرار دادن»(1) یا «هفت آسمان شدن»، تعبیری است كه در مادیات به‌كار می‌رود و با مجردات مناسبتی ندارد. پس، از این آیه برمی‌آید كه سماوات هفت‌گانه مادی هستند.

آسمان معنوی

مادی بودن آسمان‌های هفت‌گانه دلیل آن نیست كه «سماء» در قرآن، همه جا به معنای آسمان مادی به‌كار رفته است؛ ممكن است در برخی آیات، علو در مرتبه وجود و مرتبه عالی، منظور باشد؛ ازجمله در این آیات:

1. وَفِی السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَما تُوعَدُون (ذاریات:22)؛ «روزی‌ شما و آنچه به شما وعده داده می‌شود [بهشت]، در آسمان است».

اگر كسی در تفسیر این آیه بگوید منظور از آسمان، همین آسمان مادی است؛ چون «آب» كه حیات و زندگی همه گیاهان و حیوانات در گرو آن است، از همین آسمان نازل می‌شود، و غذای انسان هم از نباتات و حیوانات است، پس می‌توان گفت منشأ رزق در آسمان است، سخنی سازگار با حقیقت نگفته است؛ زیرا می‌دانیم كه «روزی» در آسمان نیست و روشن‌تر این بود كه می‌فرمود: «وَفِی الاَرضِ رِزْقُكُمْ»؛ چراكه درحقیقت «روزی» آدمی در زمین است؛ پس این احتمال مستلزم نوعی مجازگویی است که قرینه‌ای بر آن نیست.

بنابراین در این آیه، دست‌كم احتمالِ راجح و پسندیده‌تر این است كه بگوییم سماء به معنای عالمِ فوقِ ماده است و برحسب آنچه از ظاهر برخی آیات دیگر برمی‌آید، هرچه در این عالم مادی وجود دارد، از آن عالم فوق ماده نازل می‌شود: وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُه (حجر:21)؛ «و هیچ‌چیزی نیست مگر آنكه گنجینه‌هاى


1. فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماوات.

آن نزد ماست». همه‌چیز در آنجاست و از آنجا به عالم ماده نزول می‌كند. با توجه به این آیه، روزی انسان هم باید از عالم دیگر و از نزد خدا‌ نازل شود.

پس به‌احتمال قوی، سماء در این آیه به معنای آسمان معنوی است كه البته با مباحث عقلی نیز سازگار است. عالم ماده مرتبه‌ای نازل‌تر از مجردات است و هستی آن، و ازجمله رزق انسان هم، باید از آن مرتبه بالاتر وجودی نازل شود. مسئله «بودن بهشت در آسمان» نیز از همین مقوله است. یعنی ظاهراً چنین نیست كه بهشت در یكی از كرات آسمانی باشد؛ گرچه برخی چنین پنداشته‌اند؛(1) زیرا در قیامت، همه این عوالم دگرگون می‌شود: یَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَیْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَات (ابراهیم:48)؛ «روزی که این زمین به زمین دیگر و آسمان‌ها [به آسمان‌های دیگر] مبدل شوند». وَالسَّماوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِه (زمر:67)؛ «و [در روز قیامت] آسمان‌ها درهم‌پیچیده به دست اوست». حقیقت بهشت، الآن هم در عالم دیگر موجود است و در روز قیامت مجسم خواهد شد و مردم خود را در آن عالم خواهند یافت.

2. إِنَّ الَّذِینَ كَذَّبُوا بِآیاتِنا وَاسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أبْوابُ السَّماءِ وَلا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ وَكَذلِكَ نَجْزِی الْمُجْرِمِین (اعراف:40)؛ «همانا كسانی كه آیات ما را دروغ شمردند و از آنها سرپیچی كردند، درهای آسمان به رویشان گشوده نخواهد شد و به بهشت درنخواهند آمد، مگر آنكه شتر در سوراخ سوزن درآید(2) [كه امری ناشدنى است]، و گناهكاران را چنین كیفر مى‌دهیم».


1. نویسنده کتاب راه طی‌شده چنین پنداری از بهشت دارد. او بهشت را این‌جهانی و جایگاهش را یکی از کرات آسمانی می‌داند (ر.ک: مهدی بازرگان، راه طی‌شده)

2. برخی حَتّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاط را به گذشتن طناب ضخیم بادبان کشتی از سوراخ سوزن ترجمه کرده‌اند (ر.ک: ترجمه‌های فارسی قرآنِ ابوالقاسم پاینده، محمود اشرفی تبریزی، محمد خواجوی، محمود یاسری و عباس مصباح‌زاده؛ نیز در برخی تفاسیر فارسی مانند حجة التفاسیر، نوشته سیدعبدالحجت بلاغی، تفسیر آسان نوشته محمدجواد نجفی خمینی و احسن الحدیث نوشته سیدعلی‌اکبر قرشی و ترجمه تفسیر المیزان سیدمحمدباقر موسوی همدانی به همین صورت ترجمه شده است.

آیا آسمان مادی، درهایی دارد و مؤمنان از آنها وارد آسمان می‌شوند؛ اما این درها به روی كفار گشوده نمی‌شود؟ از آیه برمی‌آید كه کسانی می‌توانند وارد بهشت شوند که درهای آسمان را به رویشان بگشایند. این مؤید آن است كه بهشت در آسمان است و آسمانی كه بهشت در آن قرار دارد، عالمی فوق این عالم است، و در آن آسمان، به روی كفار باز نمی‌شود.(1)

3. إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عِیسَی ابن ‌مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّكَ أنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماء (مائده:112)؛ «هنگامی كه حواریون گفتند: ای عیسی؛ آیا خدای تو می‌تواند مائده‌ای برای ما از آسمان فروفرستد؟» حضرت عیسی در حق حواریون چنین دعا كرد: اللّهُمَّ رَبَّنا أنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِیداً لأَوَّلِنا وَآخِرِنا (مائده:114)؛ «ای خداوندگار ما؛ بر ما مائده‌ای از آسمان فروفرست تا ما را، پیشینیان و پسینیان ما را، عیدى باشد».

آیا این مائده از آسمان جسمانی نازل شد یا از عالم مجردات؟ بعید به‌نظر می‌رسد كه این مائده در یكی از كرات آسمانی بوده و از آنجا فروآمده باشد. این مائده می‌تواند مصداقی‌ از رزق آسمانی مذکور در آیه وَفِی السَّماءِ رِزْقُكُم باشد که از عالم مافوق ماده نازل می‌شود.

4. یُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ ألْفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّون (سجده:5)؛ «[خداوند] امر [عالم] را از آسمان به‌طرف زمین تدبیر می‌فرماید و سپس این امر بدو فرابازمی‌گردد، در روزی كه مقدارش هزار سال از سال‌هایی است که شما می‌شمرید».


1. ما اكنون به این مطلب كه آن آسمان یا بهشت چگونه است، نمی‌پردازیم؛ ولی معتقدیم كه معاد، جسمانی است و همان‌طور كه روزی ما جسمانی است و از آن عالم نازل می‌شود، اشكالی ندارد كه بهشت هم مادی و جسمانی باشد و در روز قیامت از عالم غیرمادی نازل شود؛ البته نزول آن، مكانی نیست؛ چنان‌كه نزول روزی هم مكانی نیست. (م)

تعبیر «اِلَی الأرْضِ» نشان آن است ‌كه در تدبیر، معنای نزول نیز تضمین(1) شده است؛ زیرا تدبیر با «اِلی» متعدی نمی‌شود؛ و سپس می‌فرماید: همین «امر»، دوباره به‌سوی «او» فرامی‌رود. ظاهراً ضمیر «اِلَیْهِ» به خداوند برمی‌گردد، نه به آسمان.(2)

در این آیه نیز پیداست كه سماء، در عالم مجردات است؛ زیرا خدا كه در آسمان مادی نیست؛ خدا در همه جا حضور دارد؛ پس می‌توان گفت منظور از سماء در این آیه، سماء جسمانی نیست؛ بلكه همان عالم مجردی است كه خزاین همه‌چیز در آنجاست.(3)

سماء به معنای جوّ زمین

از بعضی آیات هم، كه در واقع باید آنها را دسته سوم‌ دانست، برمی‌آید كه ظاهراً منظور از «سما» در آنها یكی از آسمان‌های هفت‌گانه نیست؛ مثلاً آنجا که می‌فرماید: أنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماء... (بقره:22)؛ «آب را از آسمان نازل کرد». بعداً خواهیم گفت كه طبق استظهار و دریافت ما از آیات، آسمان‌های هفت‌گانه در دیدرس ما نیستند و بر آنچه ما می‌بینیم احاطه دارند. ازسویی می‌دانیم كه آب از هیچ کره دیگری نازل نمی‌شود و مكان نزول آن جوّ خود زمین است. پس در واقع سماء، در این دسته از آیات، به معنای سومی غیر از سماوات سبعِ مادی و آسمان عالم مجردات، به‌کار رفته است.


1. تضمین به معنای داخل کردن معنای لفظی در لفظ دیگر است؛ تا آنجا که لفظ دوم افزون بر معنای خود، معنا و ویژگی لفظ اول را نیز دارا شود. فایده تضمین این است که می‌توان با یک کلمه معنای دو کلمه را ادا کرد (ر.ک: ابن‌هشام، مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، ج2، الباب الثامن، القاعده الثالثة، ص897).

2. البته بازگشتن آن به آسمان هم اشکالی ندارد؛ ولی در این صورت بهتر بود که ضمیر مؤنث می‌آمد. (م)

گفتنی است به نظر راغب اصفهانی «سماء» هم با ضمیر مؤنث می‌آید، چنان‌که در آیات إِذَا السَّماءُ انْشَقَّت و إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَت آمده، و هم با ضمیر مذکر، چنان‌که در آیه السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِه آمده است (ر.ک: حسین‌بن‌محمد راغب اصفهانی، ‌المفردات، ذیل ماده سماء).

3. آیات دیگری نیز در همین زمینه هست كه از آنها برمی‌آید سماء در قرآن به معنای غیرجسمانی هم آمده است؛ مانند آیات 16و17 سوره ملک.

معنای ارض

در قرآن ارجمند، هرجا که واژه «ارض» در مقابل سماء (آسمان) به‌کار رفته است، بدون هیچ شكی، منظور از آن «كره زمین» است؛ اما در برخی آیات، كلمه «ارض» به معانی دیگری هم آمده است.

یکی از آن معانی دیگر «سرزمین» و «قطعات زمین» است. ارض در این معنا به‌صورت «ارضین» جمع بسته می‌شود؛ برای نمونه قرآن درباره تبعید محاربان می‌فرماید: إِنَّمَا جَزَاء الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا أن یُقَتَّلُواْ... أوْ یُنْفَوْا مِنَ الأَرْض (مائده:33)؛ «سزای کسانی که با خدا و رسول او به محاربه برمی‌خیزند و در زمین فساد می‌کنند این است که کشته یا... از آن سرزمین تبعید شوند». واضح است که محارب را از سرزمین و وطنش تبعید می‌کنند، نه از كره زمین.

بااینکه «ارض» به معنای كره زمین، اسم خاص و عَلَم شخصی است، در این معنای خاص (سرزمین)، ازنظر ادبی، اسم جنس است(1) و از نظر منطقی نوع. در بعضی از زبان‌های اروپایی برای این دو معنا (کره زمین و سرزمین)، دو لفظ متفاوت به‌کار می‌رود.(2)

 یکی دیگر از معانی ارض، «عالم طبیعت» است و در برابر سماء، به معنای عالم ماورای طبیعت، به‌كار رفته است: وَلكِنَّهُ أخْلَدَ إِلَی الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْب (اعراف:176)؛ «اما او [بلعم باعورا] به زمین [جهان طبیعت] دل‌ بست و از خواهش‌های خویش پیروی كرد؛ پس مَثَل او چون سگ است». أخْلَدَ إِلَی الأَرْض


1. ر.ک: اسماعیل‌بن‌حماد جوهری، الصحاح، ماده ارض.

2. مثلاً در زبان فرانسه Laterre به معنای زمین و خاك به‌كار می‌رود؛ درحالی‌كه برای كره زمین واژه Le globe Terrestre یا notre globe را به‌كار می‌برند و به زمین زراعی Le terroir می‌گویند. در انگلیسی نیز كره زمین را Earth و زمین و سرزمین را ground و Land می‌خوانند.

یعنی به زمین دل‌بستگی پیدا كرد، و این یك امر قلبی است که تنها به یک خانه یا تكه‌ای از زمین تعلق نمی‌گیرد؛ بلكه منظور دل‌بستگی به عالم دنیاست. با این اطلاق، آسمان مادی هم در معنای ارض نهفته است.

خداوند در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: یَا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَا لَكُمْ إِذَا قِیلَ لَكُمُ انفِرُواْ فِی سَبِیلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْض (توبه:38) اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْض یعنی به‌طرف زمین سنگینی می‌كنید؛ همانند شیئی سنگین كه میل دارد به زمین برسد و روی زمین بیفتد. «أثّاقَلْتُمْ» كه در اصل «تثّاقَلْتُمْ» بوده است، به معنای این است كه چرا كُندی می‌كنید و به زندگی دنیا علاقه می‌ورزید و چرا نمی‌خواهید سبك‌بال از این دنیا پرواز كنید؟ چرا مانند پرنده‌ای كه سنگی به پایش بسته‌اند، نپریده روی زمین می‌افتید؟ پس در اینجا نیز ارض به معنای کره زمین نیست.

بنابراین با توجه به کاربردهای سماء و ارض، اطلاق آسمان و زمین (سماوات و ارض) در قرآن بر غیر آسمانِ دخانی (گازی) و کره زمین غلط نیست؛ بلكه صحیح است و شواهدی نیز بر صحت آن وجود دارد. بر این اساس گستره آسمان و زمین می‌تواند اعم از عالم مادی و مجرد باشد.

خلاصه درس

1. تعبیر السَّماواتِ وَالأَرْضِ وَما بَیْنَهُما ناظر به عالم ماده است؛ زیرا هرجا که قرآن سماء را در مقابل ارض به‌کار برده است، مقصودش آسمان مادی است؛ البته این تعبیر، عوالم دیگر را نفی نمی‌کند.

2. سماء به معنای موجود عالی و جهت بالا هم می‌تواند باشد. ظاهراً در قرآن سماء به معنای جهت بالا نیامده است مگر به‌طور مجازی؛ زیرا فوق را جمع نمی‌بندند و جهت بالا تعدد ندارد؛ درحالی‌که سماء در بیشتر آیات قرآن به‌صورت جمع آمده است. ازسوی‌دیگر کاربردهای قرآنی سماء نشان می‌دهد که این واژه بر یک موجود و ذات عالی اطلاق شده است.

3. سماء در قرآن، هم به معنای آسمان مادی به‌کار رفته است و هم آسمان غیرمادی؛ اما هرجا سماوات در کنار ارض یا به‌صورت «سماوات سبع» و امثال آن به‌کار رفته است، مقصود آسمان مادی است. از آیات 11 و 12 سوره فصلت به‌دست می‌آید که آسمان‌های هفت‌گانه به‌صورت دخان (دود یا گاز) بوده و سپس خداوند آنها را به‌صورت هفت آسمان درآورده است.

4. در برخی آیات، مقصود از سماء، علو در مرتبه وجود و عالم فوق ماده است؛ ازجمله آیه وَفِی السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَما تُوعَدُون (ذاریات:22). برحسب ظاهر برخی آیات دیگر، هرآنچه در عالم مادی وجود دارد، از عالم فوق مادی نازل می‌شود (ن.ک: حجر:21). عالم ماده، مرتبه نازل‌تر از عالم مجردات است و هستی و رزق انسان از آن نازل می‌شود. مقصود از وجود بهشت در آسمان نیز، بودن آن در یکی از کرات نیست؛ بلکه بهشت در آسمان معنوی است که اکنون نیز موجود است و در قیامت مجسم خواهد شد. گشوده نشدن در‌های آسمان بر روی کسانی که آیات الهی را تکذیب کرده، استکبار می‌ورزند (اعراف:40) نیز از همین قبیل است. به‌همین ترتیب نزول مائده بر

حضرت عیسی(علیه السلام) و حواریون (مائده:114) نیز، از یکی از کرات آسمانی نبوده است؛ بلکه مصداقی از وَفِی السَّماءِ رِزْقُكُم بوده و از عالم فوق ماده نازل شده است. تدبیر امر عالم از آسمان، که در آیه 5 سوره سجده مطرح شده است، و بازگشت امر به خدا نیز مربوط به آسمان معنوی، یعنی همان عالم مجردی است که خزاین همه‌‌چیز در آنجاست.

5. سماء در برخی آیات دیگر، به معنای یکی از آسمان‌های هفت‌گانه یا سماء معنوی نیست؛ بلکه منظور جوّ زمین است؛ مانند آیه أنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماء (بقره:22).

6. واژه «ارض» در مقابل سماء اسم خاص و علم شخصی است و در بیشتر آیات قرآن به معنای کره زمین آمده است؛ اما در برخی آیات به معنای سرزمین یا قطعات زمین هم به‌کار رفته است. ارض در این معنا به‌صورت «ارضین» جمع بسته می‌شود. این واژه در آیه 33 سوره مائده به این معنا آمده است. واژه ارض گاهی نیز به معنای «عالم طبیعت» در مقابل سماء به معنای عالم ماورای طبیعت به‌کار رفته است (مانند آیه 176 اعراف)؛ اما در برخی آیات به معنای زندگی دنیاست. تعبیر اثّاقَلْتُمْ إِلَی الأَرْض در آیه 38 سوره توبه مفید این معناست.

پرسش‌ها

1. سماء در لغت به چند معنا آمده است و کدام معنای لغوی آن در قرآن کاربرد دارد؟

2. چگونه می‌توان از ظاهر آیات 11 و 12 سوره فصلت بر مادی بودن هفت آسمان استدلال کرد؟ بیان کنید.

3. سه نمونه از آیاتی را که در آنها سماء در معنای غیرمادی به‌کار رفته بیابید و چگونگی دلالت آنها را بر این معنا بیان کنید.

4. مقصود از سماء در آیه 22 سوره بقره و مانند آن چیست؟ توضیح دهید.

5. در قرآن «ارض» در چند معنا به‌کار رفته است؟ تفاوت کاربردهای آن چیست؟

منابعی برای مطالعه بیشتر

1. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه 12 سوره فصلت (برای آسمان معنوی و مجرد).

2. شهرستانی، سیدهبة‌الدین، اسلام و هیئت، ص131ـ145.

3. عسکری، سیدمرتضی، عقاید اسلام در قرآن کریم، ج1، ص75ـ100.

4. کیاشمشکی، ابوالفضل، جهان‌شناسی در قرآن، ص241ـ245.

5. نکونام، جعفر، «معنی‌شناسی توصیفی سماوات در قرآن»، مجلة پژوهش دینی، ش9، بهار 1384.