اهداف درس
از دانشپژوه انتظار میرود پس از فراگیری این درس
1. با آن دسته از کارهایی که قرآن با صراحت به فرشتگان نسبت نداده است، ولی بهاحتمال قوی مربوط به فرشتگان است، آشنا شود؛
2. کارهای ویژهای را که برخی از فرشتگان برحسب شأن خود در مواقع خاص، یا برای اشخاص خاص انجام دادهاند، برشمارد؛
3. نکاتی را که در ارتباط با مأموریتهای ویژه فرشتگان، از آیات 16 تا 19 سوره مریم برمیآید، بیان کند؛
4. با مأموریتهای فرشتگان در برزخ و قیامت آشنا شود.
در درس گذشته آن دسته از کارهایی را که قرآن با صراحت به فرشتگان نسبت داده بود یا ظهور قوی در آنها داشت، برشمردیم. در قرآن آیاتی هم هست که برخی کارها را به عناوین عامی نسبت میدهد که صراحتی در فرشتگان ندارند ولی ظاهراً یا احتمالاً مقصود از آنها نیز، فرشتگان باشند. در این درس به بررسی این دسته از کارها میپردازیم.
خداوند درباره حاملان عرش میگوید: الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیُؤمِنُونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا (غافر:7)؛ «آنان كه عرش را برمیدارند و كسانی كه در اطراف آن هستند، همراه سپاس خدا، او را تسبیح میگویند و بدو ایمان دارند و برای مؤمنان طلب آمرزش میكنند». در اینجا بهصراحت ذكر نشده است كه حاملان عرش چه كسانی هستند؛ ولی به قرینة آیات دیگر، میتوان استظهار و یا استشعار كرد كه اینان فرشتگاناند كه كارشان تسبیح خدا و استغفار برای مؤمنان است. افزون بر این میتوان دریافت كه این فرشتگان،
دستكم یك كارشان تسبیح و استغفار برای مؤمنان است(1) كه این خود نوعی شفاعت است.
از دیگر کارهایی که قرآن با صراحت به فرشتگان نسبت نمیدهد، ولی از قراین بهدست میآید که ظاهراً کار فرشتگان است، ضبط و ثبت کارهای انسانهاست:
وَإِنَّ عَلَیْكُمْ لَحافِظِین* كِراماً كاتِبِین (انفطار:10ـ11)؛ «و همانا بر شما نگهباناند؛ ارجمندانی كه نویسندهاند»؛
إِنَّ رُسُلَنا یَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُون (یونس:21)؛ «همانا رسولان ما فریبكاریهای شما را مینویسند»؛
بَلی وَرُسُلُنا لَدَیْهِمْ یَكْتُبُون (زخرف:80)؛ «آری و رسولان ما نزد آنان مینویسند»؛
ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِید (ق:18)؛ «هیچ گفتاری بر زبان نراند، مگر اینكه نگاهبانی آماده [همان جا] حاضر است».
در یکی از آیات مسئله حفظ آدمیان مطرح شده است؛ بدون آنکه تصریح شود که آن حافظان ملائكهاند؛ اما از قراین میتوان دریافت كه منظور فرشتگاناند: لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ (رعد:11)؛ «او (انسان) نگاهبانانی در پیش روی و پشت سر دارد كه او را برحسب امر خدای، حفظ میكنند».
1. آیه 5 سوره شوری نیز بهصراحت بیان میکند که فرشتگان برای اهل زمین استغفار میکنند: وَالْمَلائِكَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِی الأَرْض.
در تفسیر این آیه در میان مفسران اختلاف است؛ اما شاید این احتمال قویتر باشد كه هركس نگهبانهایی از فرشتگان دارد كه به فرمان خداوند، او را حفظ میكنند تا هنگامی كه قضای حتمی الهی دررسد.(1)
با توجه به آیاتی كه میگفت تدبیر امر از عالم بالا، و نزول آن به زمین کار فرشتگان است، شاید بتوان استظهار کرد که منظور از مدبّرات و مقسّمات در آیات فَالْمُدَبِّراتِ أمْرا (نازعات:5) و فَالْمُقَسِّماتِ أمْرا (ذاریات:4) نیز فرشتگان باشند؛ زیرا تقسیم نیز لازمة تدبیر است؛ یعنی آنچه را خداوند روزی بندگان قرار میدهد، اینان تقسیم میكنند و همینان واسطه رساندن سهم هركس یا تقسیمات دیگر هستند.
مشابه آیاتی كه ذكر شد، آیات نخستین دو سوره صافات و مرسلات است:
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا * فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا * فَالتَّالِیَاتِ ذِكْرًا (صافات:1ـ3)؛
وَالْمُرْسَلاتِ عُرْفًا * فَالْعَاصِفَاتِ عَصْفًا * وَالنَّاشِرَاتِ نَشْرًا * فَالْفَارِقَاتِ فَرْقًا * فَالْمُلْقِیَاتِ ذِكْرًا * عُذْرًا أوْ نُذْرًا. (مرسلات:1ـ6).
البته مفسران در تفسیر این آیات، اختلافات بسیاری دارند؛ اما یك وجه در تفسیر چنین آیاتی این است كه مراد از این عناوین، فرشتگاناند.
برخی از کارهاست که تنها بعضی از فرشتگان به اعتبار شأنشان، در مواقع ویژه و برای اشخاصی خاص، انجام داده یا میدهند. اکنون به بررسی این دسته از کارهای فرشتگان میپردازیم.
1. همچنین در آیه 61 سوره انعام میخوانیم: وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَیُرْسِلُ عَلَیْكُم حَفَظَة.
در جریان عذاب قوم لوط، فرشتگانی مأموریت یافتند که بهعنوان میهمان بر حضرت ابراهیم(علیه السلام) وارد شوند و سپس از نزد او بروند و قوم لوط را هلاك کنند. این ماجرا در سه جای قرآن بیان شده است؛ ازجمله در آیاتی از سوره هود میخوانیم:
وَلَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ بِالْبُشْری قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ * فَلَمّا رَأی أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمِ لُوطٍ * وَامْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَمِنْ وَراءِ إِسْحاقَ یَعْقُوبَ * قالَتْ یا وَیْلَتی أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهذا بَعْلِی شَیْخاً إِنَّ هذا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ * قالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللهِ رَحْمَتُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ عَلَیْكُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ (هود:69ـ73)؛ همانا رسولانِ ما به مژده نزد ابراهیم(علیه السلام) آمدند و سلام گفتند؛ ابراهیم(علیه السلام) سلام گفت؛ سپس بیدرنگ [برای آنان] گوسالهای بریان آورد. پس چون دید كه آن فرشتگان دست بهسوی آن (گوساله بریان) دراز نمیکنند، بیگانه و ناشناسشان پنداشت و از آنان ترسید. گفتند: مترس؛ ما بهسوی قوم لوط فرستاده شدهایم. و همسر وی که ایستاده بود، خندید [یا حائض شد]. ما او را به اسحاق و از پس او یعقوب، مژده دادیم؛ گفت: وای بر من! آیا من بزایم؛ درحالیكه من زنی پیر هستم و این شوهرم نیز پیر است؟! همانا این چیز شگفتی است! فرشتگان گفتند: آیا از تدبیر خداوند در شگفت میشوی؟ رحمت خدا و بركتهای وی بر شما اهل این خانه باد؛ همانا خدا ستودة بزرگوار است.
سپس میفرماید: قالُوا یا لُوطُ إِنّا رُسُلُ رَبِّك (هود:81)؛ «گفتند: ای لوط؛ ما فرستادگان خدای تو هستیم».(1)
از این داستان درمییابیم كه فرشتگان میتوانند به اموری كه در آینده رخ میدهد، بشارت بدهند؛ یعنی گونهای علم غیبی را به پیامبران یا دیگران برسانند. همچنین آنان گاهی موظف میشوند كه عذابی را بر قومی نازل كنند؛ چنانکه در تدبیر عذاب قوم لوط، فرشتگان واسطه بودند. پیش از این نیز در آیاتی خواندیم كه همه فرشتگان واسطه امر و تدبیر الهیاند. اما این آیات بیان مصادیق خاص تدبیر اینجهانی است كه شاید، چون وسیلة مادی نداشته و تدبیری غیرعادی بوده است، فرشتگان بهصورت ویژه برای انجام آن موظف شدهاند.
ازجمله قضایای خاص دیگری که درباره کار فرشتگان در قرآن ذکر شده، حمل تابوت سکینه است. بنیاسرائیل تابوتی داشتند كه در جنگها پیشاپیش خود حركت میدادند و در آن آیات و نشانههای خدا و گویا عصای حضرت موسی نیز بوده است؛ حاملان این تابوت فرشتگان بودند:
وَقالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیه مُلْكِهِ أنْ یَأْتِیَكُمُ التّابُوتُ فِیهِ سَكِینَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِیَّةٌ مِمّا تَرَكَ آلُ مُوسی وَآلُ هارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلائِكَةُ إِنَّ فِی ذلِكَ لآیه لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤمِنِین (بقره:248)؛ پیامبرشان به ایشان گفت: همانا نشانة فرمانروایی طالوت این است كه برای شما آن تابوتی را میآورد كه در آن آرامشی از خداوندگارتان و اموری بهجایمانده از میراث خاندان موسی و خاندان هارون
1. این داستان در سوره حجر آیات 51ـ74 و نیز در سورة عنكبوت آیات 31ـ34 نیز آمده است. (م)
قرار دارد و فرشتگان آن را حمل میكنند؛ همانا در این نشانهای برای شماست، اگر مؤمن باشید.
آن پیامبر الهی هنگامی این مطلب را بیان كرد كه سلطنت طالوت را به آنان معرفی کرده بود؛ ولی مردم آن را نپذیرفته بودند. پس معلوم میشود حوادثی كه عامل طبیعی ندارند، بهوسیله فرشتگان انجام میشوند؛ یعنی آن حوادث بیسبب نیستند؛ سبب آنها ملائكهاند.
ازجمله قضایای خاصی که قرآن دخالت فرشتگان را در آن بیان میکند، داستان حضرت زکریا و مریم است. دخالت فرشتگان در داستان حضرت زکریا یک بار در سوره آلعمران آمده است: فَنادَتْهُ الْمَلائِكَةُ وَهُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْراب (آلعمران:39)؛ «فرشتگان هنگامی او را خواندند كه وی در محراب نماز میخواند». مشابه این را بدون تصریح در انتساب عمل به فرشتگان در سوره مریم داریم: یا زَكَرِیّا إِنّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ اسْمُهُ یَحْیی (مریم:7)؛ «ای زكریا، ما تو را به فرزند پسری بشارت میدهیم كه نامش یحیی است».
قرآن در داستان حضرت مریم نیز مأموریت ویژه فرشتهای را که «روح» مینامدش، ذکر میکند:
وَاذْكُرْ فِی الْكِتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أهْلِها مَكاناً شَرْقِیًّا * فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا * قالَتْ إِنِّی أعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِیًّا * قالَ إِنَّما أنَا رَسُولُ رَبِّكِ لأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِیًّا (مریم:16ـ19)؛ یاد كن در این كتاب مریم را، هنگامی كه دوری گزید از خانوادة خود در مكانی شرقی و در برابر آنان پوششی برگرفت. سپس ما روح خویش را بهسوی او
فرستادیم تا بهصورت بشری موزون بر وی نمایان شد. مریم گفت: اگر تقوا داری، من از تو به خدای رحمان پناه میبرم. وی گفت: همانا من فرستادة خدای توأم تا به تو پسری پاكیزه عطا كنم.
از این آیات چند نکته قابل استفاده است:
نخست اینكه گفتوگو با فرشتگان، ویژه انبیا نیست؛ زیرا حضرت مریم پیامبر نبود. كسانی را كه از گفتوگوی ائمة اطهار(علیهم السلام)، با فرشتگان در شگفتاند، باید به این آیات رهنمون كرد.
دیگر اینکه اگرچه ارسال روح یک نوع بشارت و پیام از خدا بود، ولی حقیقت فراتر از این است؛ در واقع روح، که ظاهراً یكی از فرشتگان یا از بزرگان آنها یا مخلوقی شبیه آنان است،(1) بهصورت انسان بر مریم ظاهر شد و همین ملک وسیله تحقق جنین عیسی(علیه السلام) در رحم حضرت مریم بود؛ او در پیدایش عیسی چنان تأثیری داشت كه میگوید: لأَهَبَ لَک؛ «تا من به تو عطا كنم». اینگونه فاعلیت فرشته، خود یك نوع خلق كردن است؛ البته بهنحو وساطت؛ چنانکه خود حضرت عیسی(علیه السلام) نیز خلق میکرد و این مقامی بسیار والاست.
نتیجه اینکه كسی در نقش «واهب عیسی» بوده كه نوعی فاعلیت و تأثیر در این امر داشته است؛ پس معلوم میشود كه فرشتگان، یا روح چنین كارهایی نیز بهعهده دارند و این یكی از مصادیق خرق عادت است که فاعلش فرشتگاناند.(2)
نکته دیگری كه میتوان از این آیات دریافت، این است كه فرشتگان یا دستكم برخی از آنان، میتوانند بهصورت بشر ظاهر شوند.
1. در روایات اختلافاتی دراینباره وجود دارد. این روح اگر همان روحالامین باشد، جبرئیل است و چهبسا این احتمال از آیات هم بهتر استظهار شود. (م)
2. با اینکه تولد حضرت عیسی(علیه السلام) معجزه است، پذیرفتن معجزه، به معنای نفی فاعلیت از غیرخدا نیست؛ بلكه ممكن است واسطههایی نیز، ازجمله ملائكه، در میان باشند. (م)
همچنین از این آیات درمییابیم كه تعبیر «رسالت»، در امور تكوینی نیز بهكار میرود؛ زیرا در آیه یادشده «روح» میگوید: إِنَّما أنَا رَسُولُ رَبِّك؛ پس وساطت در عمل نیز، یك نوع رسالت است. بهعبارتدیگر، رسالت گاهی بهصورت ابلاغ پیام است و گاهی به شکل انجام كار؛ چنانکه در داستان حضرت لوط نیز، فرشتگانی که مأمور عذاب قوم لوط بودند، گفتند: إِنّا رُسُلُ رَبِّك (هود:81). پس وساطت روح در خلق حضرت عیسی نیز، گونهای رسالت بود.(1)
بههرحال مجموع آیات مربوط به افعال فرشتگان، گویای آن است كه ملائكه، وحی را به پیامبران میرسانند و در تدبیر امور عالم دست دارند؛ برای مثال: قبض روح میكنند؛ اعمال را مینویسند؛ به مؤمنان بشارت میدهند و مدد میرسانند؛ بر کفار لعنت میفرستند؛ روزیها را تقسیم میکنند؛ نگهبان جان آدمیان هستند؛ برخی حاملان عرشاند یا در اطراف آن بهسر میبرند؛ برای مؤمنان آمرزش میطلبند و آنان را شفاعت میکنند. گاهی هم خداوند فرشتگان را بهصورت ویژه مأمور انجام کارهایی میکند. مأموریتهای فرشتگان در داستان حضرت ابراهیم و لوط و حمل تابوت سکینه و ماجرای حضرت زکریا و حضرت مریم نمونههایی از این مأموریتهای ویژه است.
آنچه تاکنون درباره کارهای فرشتگان گفتیم، همه مربوط به عالم دنیا بود؛ اما اینکه پس از این عالم آنان چه کارهایی را بر عهده دارند، باید گفت که ملائكه در عالم برزخ هم حضور دارند و مأمور به انجام اموری هستند؛ ازجمله:
1. یکی دیگر از کارهای فرشتگان، بشارت تولد حضرت مسیح به حضرت مریم است: إِذْ قَالَتِِ الْمَلائِكَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللهَ یُبَشِّرُكِ بِکلمه مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیح (آلعمران:45). این آیه را میتوان با بقیة آیات بشارت در یکجا گرد آورد و عنوان مستقلی به آنها داد.
فرشتگانی هستند كه در حال احتضار به مؤمنان بشارت میدهند، و میدانیم كه زمان احتضار هنگامی است كه چشم انسان به عالم برزخ باز میشود. بشارت دادن به مؤمنان در قرآن با صراحت به فرشتگان نسبت داده شده است. طبق قراین، این بشارت به هنگام احتضار به آنان داده میشود: إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِكَةُ ألاّ تَخافُوا وَلا تَحْزَنُوا وأبْشِِرُوا بِالْجَنَّةِِ الَّتِی كُنْتُمْ تُوعَدُون (فصلت:30)؛ «بهراستی آنان كه گفتند خدای ما «الله» است، سپس [در این راه] ایستادگی و استواری کردند، فرشتگان بر آنان فرود میآیند [و میگویند]: مترسید و غمگین مباشید و بشارت باد شمایان را بهشتی كه بدان وعده داده میشدید».
اگر دلیلی داشته باشیم میتوانیم بگوییم حتی پیش از مرگ نیز فرشتگان بر برخی مؤمنان نازل میشوند و به آنان بشارت میدهند و این آیه مُنافی با این مطلب نیست؛ اما قدر متیقن این است كه به هنگام مرگ، این بشارت داده میشود.
در قیامت نیز فرشتگان حضور دارند. دستهای از آنها به استقبال مؤمنان میروند: وَتَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا یَوْمُكُم (انبیاء:103)؛ «و فرشتگان به پیشواز آنان میروند [و به آنان میگویند:] امروز روز شماست»؛ و دستهای دیگر در بهشت استقرار دارند و به مؤمنان درود میفرستند: وَقالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْكُمْ طِبْتُم (زمر:73)؛ «نگاهبانان بهشت به آنان میگویند: درود بر شما، خوش آمدید».
دستهای از فرشتگان نیز، مسئول دوزخاند: كُلَّمَا ألْقِیَ فِیهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا ألَمْ یَأْتِكُمْ نَذِیر (ملک:8)؛ «هرگاه که گروهی در آن (دوزخ) افکنده شوند، نگهبانان دوزخ از آنان میپرسند: مگر بیمدهندهای به سراغ شما نیامد؟»؛ و در آیهای دیگر میخوانیم: وَمَا جَعَلْنَا أصْحَابَ النَّارِ إِلا مَلائِكَة (مدثر:31)؛ «و ما مأموران دوزخ را فقط از فرشتگان قرار دادیم». جالب است که قرآن تعداد موکلان دوزخ را نیز بیان کرده: عَلَیْها تِسْعَةَ عَشَر (مدثر:30)؛ «نوزده نفر بر آن (دوزخ) موکلاند» و پذیرش آن را
علامت ایمان، و رد آن را نشانة نفاق یا کفر دانسته است.(1) گویا این مطلب در كتب آسمانی پیش از قرآن نیز بوده است و اهل كتاب آن را میدانستهاند؛ ازاینرو تعداد آن را از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) پرسیده بودند تا ببینند او از این مطلب آگاهی دارد یا نه. قرآن این فرشتگان را مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِداد (تحریم:6) خوانده است؛ یعنی فرشتگانى خشن و سختگیر. البته ممكن است كه این نوزده تن، فرماندهان دوزخ باشند و زیردست هریك از آنان، هزاران فرشتة دیگر باشد.
افزون بر اینها از آیه دیگری هم برمیآید كه فرشتهای نیز هست كه اختیاردار كل دوزخ و نامش مالك است: وَنادَوْا یا مالِكُ لِیَقْضِ عَلَیْنا رَبُّكَ قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُون (زخرف:77)؛ «و [جهنمیان] بانگ بردارند: ای مالك؛ [بگو] خدایت كار ما را یكسره كند؛ پاسخ دهد: شما ماندگارید!»
دستهای از فرشتگان شفاعتكنندگان مؤمنان هستند: وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِی السَّماواتِ لا تُغْنِی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً إِلاّ مِنْ بَعْدِ أنْ یَأْذَنَ اللّهُ لِمَنْ یَشاءُ وَیَرْضی (نجم:26)؛ «چه بسیار فرشتگانی كه در آسمانها هستند و شفاعتشان برای هیچكس سودمند نیست؛ مگر پس از آنکه خدا اجازه دهد برای کسی که بخواهد و راضی باشد». نظیر آن، آیه 28 سوره انبیاء است: وَلا یَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضَی؛ «و [فرشتگان] شفاعت نمیكنند، جز برای كسانی كه خدا از آنان راضی باشد». در توضیح «لِمَنِ ارْتَضی» در روایت آمده است: مَنِ ارْتَضی اللهُ دینَه؛ یعنی كسی كه خدا دین او را قبول فرموده باشد.(2)
1. وَمَا جَعَلْنَا أصْحَابَ النَّارِ إِلاّ مَلائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاّ فِتْنَةً لِلَّذِینَ كَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أوتُوا الْكِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلا یَرْتَابَ الَّذِینَ أوتُوا الْكِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أرَادَ اللهُ بِهَذَا مَثَلا (مدثر:31)؛ «و شمار آنان (موکلان دوزخ) را جز آزمایشی برای کافران قرار ندادیم تا آنان که اهل کتاباند یقین کنند و ایمان مؤمنان افزون گردد و مؤمنان و اهل کتاب به شک نیفتند؛ و تا کسانی که در دلهایشان مرض است (منافقان) و کافران بگویند: خدا از این توصیف (شمارش عدد موکلان) چه چیزی را اراده کرده است؟
2. ر.ک: شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج1، ص136؛ همو، الامالی، ص7. البته درصورتیکه شفاعت فرشتگان مربوط به عالم دنیا باشد، نمیتوان به این آیات استناد کرد.
1. کارهایی هست که قرآن آنها را با صراحت به فرشتگان نسبت نمیدهد؛ ولی به عناوین عامی منسوب میکند که ظاهراً یا احتمالاً مقصود از آنها فرشتگاناند؛ ازجمله: الف) حمل کردن عرش خدا و استغفار برای مؤمنان؛ ب) نوشتن اعمال انسانها؛ ج) نگهبانی از آدمیان و حفظ جان آنها؛ د) تدبیر امور عالم و تقسیم روزی بندگان.
2. قرآن کارهای ویژهای را نیز برای برخی فرشتگان ذکر میکند که به اعتبار شأن آنها در مواقع خاص یا در برخورد با اشخاصی خاص، صورت پذیرفته یا میپذیرد؛ ازجمله: الف) بشارت به خاندان ابراهیم(علیه السلام) و وساطت در عذاب قوم لوط؛ ب) حمل تابوت سکینة بنیاسرائیل؛ ج) مأموریتهای ویژه در ارتباط با حضرت زکریا(علیه السلام) و حضرت مریم(علیها السلام).
3. فرشتگان در عالم برزخ و قیامت هم وظایفی برعهده دارند؛ ازجمله: بشارت دادن به مؤمنان در حال احتضار، استقبال از مؤمنان در بهشت و خوشامدگویی و درود فرستادن به آنان، شفاعت آنان، نگهبانی از دوزخ و موکل بودن بر امور آن.
4. قرآن در داستان اعطای فرزند به حضرت مریم(علیها السلام) مأموریت ویژه یکی از فرشتگان را بهروشنی بیان میکند. بر اساس آیات 16 تا 19 سوره مریم، فرشتهای به نام «روح»، نقش ویژهای در خلقت حضرت مسیح(علیه السلام) داشته است. از این آیات چند نکته مهم استفاده میشود؛ ازجمله:
الف) گفتوگو با فرشتگان مخصوص انبیای الهی نیست؛ زیرا حضرت مریم(علیها السلام) پیامبر نبود. این نکته استبعاد گفتوگوی امامان(علیهم السلام) را با فرشتگان دفع میکند؛
ب) فرشتگان یا برخی از فرشتگان میتوانند بهصورت انسان درآیند؛ آنگونه که فرشتة روح بر حضرت مریم(علیها السلام) ظاهر شد؛
ج) فرشتگان واسطه در خلق و ایجاد هستند؛ همانگونه که «روح»، واسطه عطای حضرت عیسی(علیه السلام) به مریم(علیها السلام) بود. این از مصادیق خوارق عادتی است که فرشتگان فاعلش هستند؛
د) از عبارت أنَا رَسُولُ رَبِّكِ، درمییابیم که تعبیر رسالت در آیات قرآن، در امور تکوینی و برای وساطت در عمل هم بهکار برده شده است و این تعبیر ویژه ابلاغ پیام نیست.
1. اموری را که قرآن با صراحت به فرشتگان نسبت نمیدهد، ولی ظاهراً یا احتمالاً میتوان آنها را مربوط به فرشتگان دانست؟ برشمارید و بهاجمال توضیح دهید.
2. نمونهای از کارهای ویژه فرشتگان را در مواقع خاص یا در برخورد با اشخاص خاص، بیان کنید.
3. از داستان اعطای حضرت عیسی(علیه السلام) به حضرت مریم(علیها السلام) در آیات 16 تا 19 سوره مریم، چه نکاتی را درباره فرشتگان و مأموریتهای ویژه آنها میتوان استفاده کرد؟ حداقل چهار نکته اساسی را بیان کنید.
4. مأموریت فرشتگان در برخورد با مؤمنان در عالم برزخ و قیامت چیست؟ توضیح دهید.
5. از آیات قرآن چه نکاتی درباره کارهای فرشتگان در ارتباط با دوزخ و دوزخیان استفاده میشود؟
1. امین، سیدمهدی، معارف قرآن در المیزان، ج3، ص185ـ189.
2. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج8، ص148.