درس شانزدهم: شیاطین جن و نفوذ به آسمان‌ها

 

درس شانزدهم:

شیاطین جن و نفوذ به آسمان‌ها

 

 

 

شیاطین جن و و نفوذ به آسمان‌ها

استراق سمع از آسمان‌ها

بررسی دیدگاه‌ها درباره نفوذ شیاطین به آسمان‌ها

 

 

 

اهداف درس

از دانش‌پژوه انتظار می‌رود پس از فراگیری این درس

1. با آیات مربوط به نفوذ شیاطین به آسمان‌ها، و حفظ آسمان‌ها به‌وسیله ستارگان و شهاب‌سنگ‌ها آشنا شود؛

2. دو دیدگاه اصلی را در باب نفوذ شیاطین جن به آسمان و طرد شدن آنها، همراه با اشکالات پیش روی هر دیدگاه تقریر کند؛

3. دیدگاه مختار کتاب را درباره مسئله نفوذ شیاطین جن به آسمان و نحوه طرد آنان بیان کند؛

4. نقاط تمایز هر سه نظریه را در موضوع نفوذ شیاطین به آسمان‌ها و حفظ آسمان‌ها مشخص کند.

 

 

 

شیاطین جن و استراق سمع از آسمان‌ها

در برخی از آیات به‌اجمال بیان شده است كه خداوند آسمان‌ها را از استراق سمع شیطان‌ها حفظ می‌کند:(1)

إِنّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَةٍ الْكَواكِب * وَحِفْظاً مِنْ كُلِّ شَیْطانٍ مارِد * لایَسَّمَّعُونَ إِلَی الْمَلَأِ الأَعْلی وَیُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِب * دُحُوراً وَلَهُمْ عَذابٌ واصِب * إِلاّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِب (صافات:6ـ10)؛ ما آسمان نزدیک (پایین) را با ستارگان آراستیم و آن را از هر شیطان سرکشی نگاه داشتیم. نمی‌توانند از گروه اعلی (فرشتگان) چیزی گوش فرادهند [و استراق سمع کنند، که اگر به این کار مبادرت کنند] از هر سو به‌شدت رانده می‌شوند و هدف قرار می‌گیرند و عذابی دایم در پیش دارند؛


1. در درس پنجم به‌طور گذرا مسئله حفظ آسمان‌ها و نقش ستارگان در این زمینه طرح شد و همان جا به مسئله استراق سمع شیاطین از آسمان‌ها اشاره گردید و گفته شد که درباره چگونگی استراق سمع احتمالاتی مطرح است، سپس تفصیل بحث به فصل پنجم و این درس حواله گردید.

مگر اینکه [یكی] دزدانه گوش كند كه [در آن صورت نیز] شهابی تیز [و شکافنده] در پی او خواهد بود.

مشابه این مطلب در آیة‌ دیگری هم آمده است: وَحَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَیْطانٍ رَجِیم * إِلاّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِین (حجر:17ـ18)؛ «و آن (آسمان‌ها) را از هر شیطان رانده‌شده‌‌ای حفظ كردیم؛ مگر آنكه [یکی] دزدانه گوش دهد كه شهابی آشکار او را دنبال خواهد كرد».

از این آیات به‌وضوح برمی‌آید كه شیطان‌ها می‌خواهند برای كسب اطلاعات به‌سوی آسمان‌ها بروند. تا اینجا معنای آیات کاملاً روشن است؛ زیرا درباره «استراق سمع» است. اما آیا به‌راستی منظور از آسمان، همین آسمان محسوس است و همین کواکب و ستارگان مانع می‌شوند؟ یا اینكه آسمان دیگری مراد است و آنجا نیز ستارگانی مناسب با خود دارد و این تعابیر تشبیهی است كه خداوند برای تقریب ذهن ما انسان‌ها فرموده است؛ یعنی همان‌طور كه در عالم ظاهر و آسمان مشهود، شهاب‌هایی را می‌بینیم، در عالم معنا نیز به‌سوی شیطان‌ها تیرهایی پرتاب می‌شود و با آن رانده می‌شوند؟ منظور کدام است؟

از ظاهر آیات برمی‌آید كه سخن دربارة‌ همین آسمان محسوس است: إِنّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا؛ «آسمان دنیا و نزدیک را آراستیم»، پس بسیار بعید است که بگوییم منظور از سماء در اینجا آسمان دیگری غیر از آسمان دنیاست؛ زیرا این برداشت با سیاق آیه سازگار نیست؛ مگر اینکه دلیلی قطعی از وحی و یا كلام معصوم بر آن بیابیم.

ازسوی‌دیگر این نكته را هم باید درنظر داشت كه در قرآن اسلوبی خاص حاكم است. وقتی دقت می‌كنیم نمونه‌هایی را می‌یابیم كه قرآن در خلال صحبت از امور مادی، ناگهان به یک امر معنوی گریز می‌زند. برای مثال در سوره نحل می‌فرماید: ما چهارپایان را برای شما آفریدیم تا بارهای شما را از شهری به شهری ببرند... تا اینجا

سخن از آفرینش شتر و اسب و امثال آن است؛ اما هنگامی كه به موضوع مسافرت می‌رسد، ناگهان می‌فرماید: وَعَلَی اللهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَمِنْها جائِرٌ وَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أجْمَعِین (نحل:9)؛ «بر خداست كه راه راست و میانه را به شما نشان دهد؛ اما بدانید كه بعضی راه‌ها انحرافی است و اگر خدا می‌خواست [و بنا بر اختیار نبود] همه را به مقصد رهبری می‌كرد». بعد از این آیه، صحبت از نعمت‌های مادی باز ادامه می‌یابد. پس چنین گریزهایی در قرآن معمول است. از همین رو می‌بینیم كه برخی از بزرگان(1) در تفسیر آیات مربوط به استراق سمع شیاطین، احتمال داده‌اند با اینکه در این آیات صحبت درباره آسمان مادی است، اما قرآن به آسمان معنوی گریز زده است.(2)

اما به نظر ما این احتمال، خلاف ظاهر است و در سوره جن آیاتی هست كه آن را بعید می‌نماید:

وأنّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِیداً وَشُهُبا * وأنّا كُنّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ یَسْتَمِعِ الآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَدا (جن:8ـ9)؛ ما آسمان را لمس كردیم و دریافتیم كه از نگهبانان سخت‌گیر و شهاب‌ها پر شده است؛ و [پیش از این] ما جایگاه‌هایی برای شنود [اطلاعات] داشتیم [كه آنجاها] می‌نشستیم؛ اما اكنون هركس گوش بخواباند، شهابی را در كمین خویش خواهد یافت.


1. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص124ـ125.

2. این خود از روش‌های تربیتی قرآن محسوب می‌شود كه وقتی حال مخاطب مناسب امری است، همان‌ جا نكته‌ای را به او می‌فهماند. انسان با یادآوری سفر یا به هنگام آن، در خود احساس دل‌كندگی می‌كند؛ در آن حال مناسب است آدمی به یاد خدا و سفر آخرت بیفتد و دعا بخواند؛ ازجمله این آیه را: سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَما كُنّا لَهُ مُقْرِنِین * وَإِنّا إِلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُون (زخرف:13ـ14)؛ «منزه است آن خدایی كه [این وسیله سفر را] برای ما رام و تحت فرمان گرداند و [گرنه] ما را یارای رام ساختن آنها نبود؛ و ما به‌سوی خدایمان بازمی‌گردیم». (م)

در تفسیر این آیات، روایاتی هست كه می‌گوید پس از ولادت پیامبر اسلام،(1) شیاطین جن از تماس با آسمان منع شده‌اند، و چنانچه اقدام به این کار کنند، به‌وسیله شهاب‌ها رجم می‌شوند.

اما پذیرفتن ظاهر این آیات و روایات هم مشكلاتی دارد؛ ازجمله اینكه شهاب از پدیده‌های طبیعی است مانند رعد و برق و دراثر عوامل طبیعی پدید می‌آید، و پیش از تولد پیامبر اکرم هم بوده است؛ این چه ربطی با رجم شیاطین دارد؟

دیگر اینكه اگر منظور از سماء، همین آسمان مادی باشد و مقصود از لمس آسمان، رفتن شیاطین جن به جوّ زمین و بالاتر باشد، این چه ارتباطی با کسب اطلاع از ملأ اعلی و استراق سمع از آن دارد؟ مگر آن اخبار و اطلاعات با این كرات، مربوط‌اند؟ به‌ویژه اگر پذیرفته‌ باشیم كه فرشتگان مجردند و منظور از نزول ملائكه بر انبیا، این نیست كه آنان از یك جای محسوس فوقانی به‌طرف زمین نزول می‌كنند؛ بلكه نزولشان، نزولی معنوی است؛ پس چگونه رفتن جنیان به جوّ زمین، در استراق سمع از ملائكه دخالت دارد؟

با توجه به توضیحات بالا، می‌توان احتمالات یا نظریات مختلف را درباره مسئله فوق، این‌گونه جمع‌بندی کرد:

برخی ظاهر الفاظ آیات را پذیرفته‌اند و می‌گویند: فرشتگان در جوّ زمین یا بالاتر قرار دارند و در آنجا با هم گفت‌وگو می‌كنند. شیاطین جن با نفوذ به آنجا، از آنان


1. ر.ک: شیخ صدوق، الامالی، ص285، روایت اول؛ علی‌بن‌ابراهیم‌ قمی، تفسیر القمی، ج1، ص373ـ374؛ احمدبن‌علی طبرسی، الاحتجاج، ج1، ص223. نیز ر.ک: شیخ‌عباس قمی، منتهی الآمال، ج1، ص44. البته در برخی کتب روایی شیعه مانند قرب الإسناد حمیری، ج3، ص4، روایت15 و در غالب روایات اهل سنت (ر.ک: جلال‌الدین عبدالرحمان سیوطی، الدر المنثور، ج6، ص273)، این مسئله در ارتباط با بعثت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مطرح شده است.

استراق سمع می‌‌کنند. طبعاً این فرشتگان جسمانی‌اند و كسی كه بالا رود و به آنها نزدیك‌تر شود، زودتر صدایشان را می‌شنود.(1)

بعضی دیگر این تعبیرات قرآن را حمل بر استعاره و تشبیه کرده‌اند و گفته‌اند: منظور از آسمان و عروج و استراق سمع، توجه به باطن و عوالم معنوی است و قذف و شهاب و امثال آن هم از باب تشبیه است؛ یعنی در عالم معنا جریانی هست كه اگر بخواهیم تشبیه معقول به محسوس بكنیم، باید بگوییم مانند شهاب، تیری معنوی به‌سوی شیاطین افکنده می‌شود و آنها را طرد می‌كند؛ اما اینکه آن امور چگونه است، بیش از این نمی‌دانیم.(2)

در کنار این دو نظر، احتمال سومی را هم می‌توان مطرح کرد كه بر اساس آن، هم تجرد ملائكه و ملأ اعلی محفوظ می‌ماند، و هم رفتن جن به آسمان محسوس ظاهری در استراق سمع دخالت دارد، و هم ردگیری و راندن جنیان با شهاب‌های مادی محسوس، موجه است.

در توضیح این احتمال، ناگزیر از ذكر مقدمه‌ای هستیم و آن اینكه، برحسب آیات قرآن، جن نیز مانند انسان، موجودی مادی است؛ با این تفاوت كه انسان از خاك، و جن از آتش است. طبعاً همان‌گونه كه انسان دارای روح است، جن نیز روح دارد و طبیعی است که در چنین موجوداتی بین روح و بدنشان تأثیرات متقابلی وجود دارد؛ برای مثال اگر انسان غم و غصه‌ای داشته باشد، که البته مشکلی روحی است، ممکن است دچار سردرد و حتی ضعف جسمی نیز بشود. ازآن‌سو بدن نیز در روح اثر می‌گذارد؛ چنان‌که برخی غذاها و ادویه مثل زعفران نشاط‌آور است و خوردن غذای


1. برای نمونه، ر.ک: فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج26، ص319ـ320 و ج19، ص130. وی این دیدگاه را به برخی دانشمندان معتزلی مانند ابوعلی جبائی نیز نسبت می‌دهد (ر.ک: همان، ج26، ص320)؛ نیز، ر.ک: سیدمحمود آلوسی، روح المعانی، ج7، ص270ـ271 و ج15، ص97.

2. ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص130.

زیاد و سنگین، نشاط اندیشیدن را از انسان می‌گیرد. پس اگر گاهی روح بخواهد فعالیت‌های ویژه خود را انجام دهد، لازم است كه جسم در شرایط خاصی باشد. مرتاض‌ها از همین قضیه استفاده می‌کنند؛ مثلاً برای تقویت روحشان كم غذا می‌خورند، كم حركت می‌كنند و حتی كم نفس می‌كشند و صرف‌نظر از حرمت و حلیت آن، بدین‌وسیله با موجودات غیرمحسوس یا غیرمادی تماس می‌گیرند و اطلاعاتی كسب می‌كنند. آنها از این طریق حتی می‌توانند با جن تماس بگیرند. خلاصه اینکه بین روح و جسم تأثیر متقابل وجود دارد.

 همین امر درباره جن، كه موجودی مادی است، نیز صادق است و چنین رابطه‌ای بین روح و بدنش، متناسب با شرایط خاصی که دارد، وجود دارد. برای توجیه این مسئله، چون دلیل قطعی نداریم و با خود جنیان هم تماسی نداریم که بپرسیم، می‌توانیم قضیه را بدین صورت تصور كنیم كه رفتن به جوّ زمین برای جن، گونه‌ای شرایط خاص روحی پیش می‌آورد كه در آن شرایط، روح جن می‌تواند با عوالم بالا تماس بگیرد. گویی این بالا رفتن، برای آنها نوعی ریاضت است كه با تن دادن به آن و رسیدن به شرایط خاص روحی، بهتر می‌توانند از امور معنوی آگاه شوند؛ چون آنان به كسب اطلاعات غیبی علاقة بسیار داشتند؛ به‌ویژه شیاطین جن كه می‌خواستند در هدایت بنی‌آدم اخلال كنند؛ و بنا بر روایات، آنان تا پیش از تولد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) كم‌و‌بیش به این كارها مشغول بودند؛(1) و می‌كوشیدند از این راه‌ها به مطالب غیبی دست یابند و به‌وسیله آنها مردم را گمراه كنند. اما از زمان تولد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به این سو، دیگر از آن کارها عاجزند؛ چون آن ارتباط قطع شده است: فَمَنْ یَسْتَمِع


1. یعنی عده‌ای به نام پیامبر یا کاهن با برخورداری از برخی از اطلاعات عینی که از شیاطین جن گرفته بودند، مردم را فریب می‌داده‌اند. مسیلمة کذاب در یمن یکی از این افراد بود (ر.ک: محمود رامیار، در آستانة سالزاد پیامبر، ص245ـ247).

الآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَدا (جن:9)؛ «اكنون دیگر اگر كسی گوش بخواباند، شهابی را در كمین خود خواهد یافت». دلیل این قطع ارتباط، آن بود كه مخالفان نتوانند پیامبر را متهم کنند كه اخبار غیبی را از جنیان دریافت می‌كند. والله اعلم.

اما هنوز یک پرسش دیگر بی‌پاسخ مانده است. می‌دانیم که شهاب پدیده‌ای نوظهور مربوط به زمان پیامبر و پس از آن نیست؛ بلکه پدیده‌ای طبیعی مانند رعد و برق است که اسباب و عوامل طبیعی دارد و پیش از پیامبر اسلام نیز بوده است. این پدیدة طبیعی با طرد شیاطین چه ارتباطی دارد که قرآن می‌فرماید حالا به‌وسیله آن، شیاطین را طرد می‌کنیم؟ آیا منظور از شهاب، همین شهابی است كه می‌بینیم، یا شهاب‌های مأمور طرد شیاطین جن، از گونه‌ای دیگرند و تعبیر شهاب و طرد و راندن، همه استعاری است؟

در پاسخ باید گفت: البته این احتمال بعید نیست كه شهاب، در واقع امری معنوی باشد و قرآن از باب تشبیه، آن را شهاب نامیده باشد؛ ولی اگر منظور آیه، همین شهاب مادی ظاهری هم باشد، چنان‌که ظاهر آیه گویای آن است، باز اشكالی پدید نمی‌آید؛ زیرا با توجه به بحث‌هایی که در مبحث خداشناسی داشتیم گفتیم که وجود علل طبیعی، به معنای نفی علل ماورای طبیعی نیست، این شهاب‌های مادی ظاهری، مُعدّاتی هستند كه در عالم طبیعت زمینة اموری را فراهم می‌آورند؛ اما تأثیر حقیقی‌تر و اصلی‌تر، از آنِ عوامل ماورای طبیعی است که در طول تأثیرات عوامل طبیعی است. پس مانعی ندارد كه اختیار این شهاب‌ها در دست ملائكه باشد؛ چنان‌که از بعضی آیات هم برمی‌آید كه فرشتگان، مدبرات امر و رسولان الهی‌اند. تدبیر الهی پس از ولادت پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره این شهاب‌ها چنین بوده است كه وقتی شیطان‌ها بخواهند استراق سمع كنند، این شهاب‌ها به‌سوی آنان پرتاب می‌شود و آنها را فراری می‌دهد. درست است كه در نظر ما این كار با علل طبیعی تحقق می‌یابد، اما

فراسوی آن تأثیر فرشتگان است كه به اذن خداوند تدبیر امور را برعهده دارند. برای مثال همین باران، كه به‌طور طبیعی براثر عوامل طبیعی می‌بارد، اگر مدتی در منطقه‌ای نبارد و مؤمنان با دعا و نماز استسقا طلب باران كنند، همین عوامل طبیعی که تحت تدبیر فرشتگان‌ و در نهایت تحت تدبیر خداوند است، به‌گونه‌ای عمل می‌كنند كه دعای مؤمنان مستجاب شود.

بنابراین ما دلیلی برای صرف‌نظر كردن از ظاهر آیات نداریم كه بگوییم منظور از «شهاب» در این آیات، تیرهای معنوی است و یا از سماء، آسمانی غیرمادی منظور است. آری؛ اگر دلایل قطعی از كتاب، سنت و عقل ‌داشتیم، می‌توانستیم این تعابیر را حمل بر معانی مجازی کنیم و البته چندان بعید هم نیست. آنچه گفتیم، تنها تصویری است که می‌توان برای این مسئله ارائه کرد، نه تفسیر قطعی آیه.

خلاصه درس

1. حفظ آسمان‌ها از استراق سمع شیاطین جن، در تعدادی از آیات مطرح شده است؛ مطابق این آیات شیاطین برای کسب اطلاعات به‌سوی آسمان‌ها می‌روند تا از اخبار عالم فرشتگان مطلع شوند؛ اما فرشتگان با شهاب‌ها و ستارگان آنها را طرد می‌کنند؛ اما آیا مقصود از آسمان و ستارگان و شهاب‌ها این آسمان و شهاب و کواکب محسوس و مشهود است یا همه اینها تعابیری کنایی، و برای تشبیه معقول به محسوس است؟ دیدگاه‌ها متفاوت است.

2. در تفسیر آیات مربوط به استراق سمع شیاطین و حفظ آسمان‌ها، دو دیدگاه اساسی یا دو احتمال مهم مطرح است. بر اساس یک دیدگاه، منظور از آسمان، همین آسمان محسوس مادی است و مقصود از کواکب و شهاب‌ها، همین ستارگان و شهاب‌های آسمانی‌اند که می‌بینیم. این دیدگاه با ظاهر آیات سازگار است؛ زیرا این آیات می‌گویند: «آسمان دنیا» را به زینت کواکب آراستیم و آن را از شر شیاطین حفظ کردیم. طبق سیاق این آیات، مسئله استراق سمع و پرتاب شهاب، در همین آسمان دنیا رخ می‌دهد. طبعاً از لوازم این دیدگاه این است که فرشتگان در جوّ یا بالاتر از جوّ باشند و در آنجا باهم گفت‌وگو ‌کنند. این بدان معناست که فرشتگان موجوداتی جسمانی‌اند و کسی که به آنجا برود می‌تواند صدایشان را بشنود.

3. یک اشکال وارد بر دیدگاهی که آسمان و ستارگان و شهاب‌ها را محسوس و مادی می‌داند این است که در روایات می‌خوانیم از زمان ولادت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به بعد مسئله منع شیاطین جن از آسمان اتفاق افتاد و تعقیب و هدف‌گیری آنها با شهاب، از آن زمان آغاز شد. درحالی‌که می‌دانیم شهاب از پدیده‌های طبیعی است و دراثر عوامل و اسباب طبیعی پدید می‌آید و پیش از تولد پیامبر هم بوده است.

مشکل دیگر این است که اگر مقصود از سماء همین آسمان مادی، و منظور از

لمس آسمان همان رفتن شیاطین جن به جوّ زمین و بالاتر باشد، این چه ارتباطی با استراق سمع از ملأ اعلی و عالم فرشتگان دارد؟ مگر فرشتگان مجرد نیستند و مگر نزول فرشتگان نزول معنوی و غیرمادی نیست؟ پس رفتن به جوّ و بالاتر چه ارتباطی با استراق سمع دارد؟

4. دیدگاه دوم می‌گوید تعبیر سماء و لمس آن و شهاب و قذف و حفظ آسمان و امثال این امور، همگی استعاره و گونه‌ای تشبیه معقول به محسوس است. همان‌گونه که آسمان دنیا ستارگان و شهاب‌هایی دارد، در عالم معنا نیز آسمانی هست که شهاب‌هایی دارد و در آنجا نیز تیرهای معنوی به‌سوی شیاطین می‌بارد و آنان را می‌راند؛ اما از جزئیات آن، بیش از این نمی‌دانیم. برحسب اسلوب خاص قرآن می‌توان این احتمال را تقویت کرد؛ زیرا قرآن گاهی در خلال گفت‌وگو از امور مادی، ناگهان به یک امر معنوی گریز می‌زند. نمونه‌اش در سوره نحل است که پس از صحبت درباره چهارپایان و منافع مادی آنها، هنگامی كه به موضوع مسافرت می‌رسد، ناگهان می‌فرماید: وَعَلَی اللهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَمِنْها جائِرٌ وَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أجْمَعِین (نحل:9) و بعد دوباره به بحث اصلی برمی‌گردد. در آیات مربوط به لمس آسمان هم احتمالاً چنین است. قرآن ابتدا از آسمان دنیا سخن می‌گوید و بعد به آسمان معنوی گریز می‌زند. خلاصه اینکه منظور از عروج به آسمان و استراق سمع از آن، توجه به باطن و عوالم معنوی است و قذف و شهاب و امثال آن، تشبیه معقول به محسوس است.

علاوه بر آن آیات هشتم و نهم سوره جن این احتمال را تضعیف می‌كند. در تفسیر این آیات آمده است كه پس از ولادت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) شیاطین جن از تماس با آسمان منع شدند، و چنانچه اقدام به این کار کنند، به‌وسیله شهاب رجم می‌شوند.

5. احتمال سومی هم می‌توان در تفسیر این آیات مطرح کرد كه بر اساس آن هم تجرد فرشتگان و ملأ اعلی محفوظ می‌ماند، هم رفتن جن به آسمان محسوس

ظاهری می‌تواند در استراق سمع دخیل باشد، و هم راندن جنیان می‌تواند با شهاب‌های مادی محسوس صورت گیرد.

توضیح اینكه، مطابق آیات قرآن، جن نیز مانند انسان، موجودی مادی است که از آتش آفریده شده است و دارای جسم و روح است؛ با این تفاوت كه جنس انسان از خاك است. طبعاً جن نیز مانند انسان روح دارد و بین روح و بدنش تأثیرات متقابلی وجود دارد. بر این اساس، می‌توان قضیه را به این صورت تصور كرد كه رفتن جن به جوّ زمین، برای او نوعی شرایط خاص روحی پیش می‌آورد كه در آن شرایط روح جن می‌تواند با عوالم بالا تماس بگیرد. گویی این بالا رفتن، برای جنیان نوعی ریاضت است كه با تن دادن به آن و رسیدن به شرایط خاص روحی، بهتر می‌توانند از امور معنوی خبر بگیرند. بنا بر روایات تا پیش از تولد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آنان می‌كوشیدند تا از این راه به مطالب غیبی دست یابند و به‌وسیله آنها مردم را گمراه كنند و كم‌وبیش به این كارها مشغول بوده‌اند؛ اما از زمان تولد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، این ارتباط قطع شد: فَمَنْ یَسْتَمِعِ الآنَ یَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَدا (جن:9). این قطع ارتباط برای آن بود كه مخالفان نتوانند پیامبر را متهم به دریافت اخبار غیبی از جنیان كنند.

اما اینکه چنین پدیده‌ای، پیش‌تر نیز بوده و دارای علل طبیعی است؛ پس با طرد شیاطین چه ربطی دارد، و آیا واقعاً منظور از آن همین شهابی است كه می‌بینیم، یا شهاب‌های مأمور طرد شیاطین جن، از گونه‌ای دیگرند و تعبیر شهاب و طرد و راندن، همه استعاری است، در پاسخ باید گفت: این شهاب‌های مادی ظاهری مُعدّاتی هستند كه در حد اِعداد در عالم طبیعت تأثیر دارند و تأثیر حقیقی‌تر و اصلی‌تر از آنِ عوامل ماورای طبیعی است که در طول تأثیرات عوامل طبیعی است. اختیار این شهاب‌ها در دست فرشتگان است؛ چراکه آنان به اذن خداوند تدبیرکنندگان امر الهی هستند و تدبیر الهی پس از ولادت پیامبر در این زمینه چنین بوده است که چنانچه شیاطین‌ جن

بخواهند از آسمان استراق سمع کنند، شهاب‌هایی به‌وسیله ملائکه به‌سوی آنان پرتاب می‌شود و آنها را فراری می‌دهد. چنان‌که در دیگر پدیده‌های طبیعی که علل و عوامل طبیعی خود را دارند، مانند بارش باران به‌واسطه دعای مؤمنان و نماز استسقا، قضیه چنین است. بنابراین ما دلیلی برای صرف‌‌نظر كردن از ظاهر آیات نداریم و منظور از آسمان و شهاب در این آیات، همین آسمان و شهاب مادی است و اگر دلایل قطعی از كتاب، سنت و عقل ‌داشتیم تا این تعابیر را حمل بر معانی مجازی کنیم، چنین می‌کردیم و بُعدی هم نداشت. این تنها ارائة تصویری برای این مسئله است، و منظور تفسیر قطعی آیه نیست.

پرسش‌ها

1. از مجموع آیات مربوط به نفوذ شیاطین به آسمان‌ها و حفظ آنها چه نکاتی را می‌توان استفاده کرد؟

2. دیدگاهی را که بر حفظ مدلول ظاهری آیات مربوط به نفوذ شیاطین و حفظ آسمان‌ها تأکید دارد، تقریر کنید.

3. دیدگاه متکی بر ظاهر آیات، با چه اشکالات یا ابهام‌هایی مواجه است؟

4. دیدگاهی را که بر استعاری بودن تعبیر نفوذ به آسمان‌ها و حفظ آنها تأکید دارد تقریر کرده، اشکالات پیش روی آن را بیان کنید.

5. احتمال و نظریة مختار کتاب را درباره این آیات، به‌طور کامل تقریر کنید.

6. تفاوت‌ها و امتیازات نظریة مختار در مقایسه با دو نظریة دیگر چیست؟ بیان کنید.

منابعی برای مطالعه بیشتر

طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج17، ص130.

 

منابع پژوهش

  1.     ابن‌بابویه قمی (شیخ صدوق)، محمد‌بن‌علی، الأمالی، انتشارات كتابخانة اسلامیه، تهران، 1362ش.

 2.   ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، الخصال، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1403ق.

  3.     ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، انتشارات جهان، تهران، 1378ق.

  4.     ابن‌سینا، ابوعلی حسین‌بن‌عبدالله، رسائل ابن‌سینا، انتشارات بیدار، قم، 1400ق.

  5.     ابن‌عاشور، محمدطاهر، التحریر والتنویر، [بی‌نا]، [بی‌جا]، [بی‌تا].

  6.     ابن‌عربی، محیی‌الدین محمدبن‌علی، الفتوحات المكیة، (4 جلدی)، چ2، دار صادر، بیروت، [بی‌تا].

  7.     ابن‌فارس، ابوالحسن احمد، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، دار الفكر، بیروت، 1399ق/1979م.

  8.     ابن‌هشام انصاری، جمال‌الدین یوسف، مغنی اللبیب عن کتب الاعاریب، مكتبة سیدالشهداء، قم، (افست از روی چاپ سوریه)، 1406ق.

  9.     اشرفی تبریزی، محمود، ترجمة قرآن، چ14، انتشارات جاوید، تهران، 1380ش.

  10.     امین (بانوی اصفهانی)، سیده‌نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن،‌ نهضت زنان مسلمان، تهران، ‌1361ش‌.‌

  11.     امین، مهدی، معارف قرآن در المیزان، چ1، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1370ش.

  12.     انیس، ابراهیم و دیگران، المعجم الوسیط، الطبعة الثانیة، انتشارات ناصرخسرو، تهران، [بی‌تا].

  13.     اواروف، یوجین بوریس و آلن آیزاكس، فرهنگ علم، ترجمة ابوالقاسم قلمسیاه و دیگران، مازیار، تهران، ۱۳۷۲ش.

  14.     آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی‌، دار الكتب العلمیة‌، بیروت، ‌1415ق.

  15.     بازرگان، مهدی، باد و باران در قرآن، دار الفکر، قم، 1344ش.

  16.     ــــــــــــــ ، راه طی‌شده، شركت سهامی انتشار، تهران، 1338ش.

  17.     برقی، احمدبن‌محمدبن‌خالد، المحاسن، دار الکتب الاسلامیة، قم، 1326ش.

18.   بلاغی، سیدعبدالحجت، حجة التفاسیر، انتشارات حکمت، قم، 1386ق.

19.  بنیاد پژوهش‌های قرآنی حوزه و دانشگاه (زیر نظر)، قرآن و علوم طبیعی (مجموعه‌مقالات)، چ1، مؤسسة انتشاراتی بنیاد پژوهش‌های قرآنی حوزه و دانشگاه و انتشارات سخن‌گستر، مشهد، 1385ش.

20.   بهبودی، محمدباقر، هفت آسمان، مسجد جعفری قیطریه، تهران، [بی‌تا].

21.   پاینده، ابوالقاسم، ترجمة قرآن، [بی‌نا]، [بی‌جا]، [بی‌تا].

22.   جوهری، اسماعیل‌بن‌حماد، الصحاح: تاج اللغة وصحاح العربیة، دار العلم للملایین، بیروت، 1407ق.

23.   حسن‌زادة آملی، حسن، هزار و یک کلمه، بوستان کتاب، قم، 1373ش.

24.   حسینی همدانی، سیدمحمدحسین‌، انوار درخشان‌، چ1، كتابفروشی لطفی، ‌تهران‌، 1404ق.

25.   حِمیری قمی، عبدالله‌بن‌جعفر، قرب الإسناد، مكتبة نینوی الحدیثة، تهران، 1369ق.

26.     خواجوی، محمد، ترجمة قرآن، چ1، انتشارات مولی، تهران، 1380ش.

27.     رازی، فخرالدین، التفسیر الكبیر (مفاتیح الغیب)، چ2، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1420ق.

28.     راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، المفردات فی غریب القرآن، چ2، دفتر نشر کتاب، تهران، 1404ق.

29.     رامیار، محمود، در آستانة سالزاد پیامبر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران،‌ 1365ش.

30.     زرکلی، خیرالدین، الاعلام، دار العلم للملایین، بیروت، 1989م.

31.     زمانی، مصطفی، پیش‌گویی‌های علمی قرآن، پیام اسلام، قم، ۱۳۵۰ش.

32.     زمخشری، محمودبن‌عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، الطبعة الثالثة، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407ق.

33.     سبحانی، جعفر، مربی نمونه، انتشارات توحید، قم، 1373ش.

34.     سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، دار العلم، قم، 1366ش.

35.   سحابی، یدالله، قرآن و تكامل (قرآن مجید و تكامل موجودات زنده)، راه امام، تهران، [بی‌تا].

36.   شهرستانی، سیدهبةالدین، اسلام و هیئت، ترجمة سیدهادی خسروشاهی، بوستان كتاب، قم، 1378ش.

37.   شیرازی (ملاصدرا)، صدرالدین محمد‌بن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، مكتبة المصطفوی، قم، 1379ش.

38.   ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، شرح الاصول الکافی، مکتبة المحمودی، تهران، [بی‌تا].

39.   ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، مبدأ و معاد، ترجمة احمد حسینی اردکانی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1381ش.

40.   صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن،‌ انتشارات فرهنگ اسلامی، قم‌، 1365ش‌.

41.     طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمة سیدمحمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1363ش.

42.     ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ، چ5، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.

43.     ــــــــــــــــــــــــــ ، رسائل توحیدی، ترجمة علی شیروانی، الزهراء، تهران، 1370ش.

44.     طبرسی، احمدبن‌علی، الاحتجاج، نشر مرتضی، مشهد، 1403ق.‌

45.     طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، چ3، کتابفروشی مرتضوی، تهران، 1375ش.

46.     طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر قرآن، المكتبة الاسلامیة، قاهره، 1394ق.

47.     طوسی،‌ محمدبن‌حسن، تهذیب الاحکام، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.

48.     طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات اسلام، تهران، 1378ش.

49.     عروسی حویزی، عبد علی‌بن‌جمعه، تفسیر نور الثقلین، چ4، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1415ق.

50.   فتال نیشابوری، محمدبن‌احمد، روضة الواعظین، انتشارات رضی، قم،‎ ‌‎۱۳۸۶ق.

51.   فیروزآبادی، محمدبن‌یعقوب، القاموس المحیط، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1412ق.

52.   فیومی، احمدبن‌محمد، المصباح المنیر، الطبعة الثانیة، دار الهجرة، قم، 1414ق.

53.   قاسمی، جمال‌الدین، محاسن التأویل، طبع عیسی الحلبی، مصر، 1970م.

54.   قرشی، سیدعلی‌اکبر، تفسیر احسن الحدیث، چ3، بنیاد بعثت، تهران، 1377ش.

55.   قمی، شیخ‌عباس، منتهی الآمال، چ1، مؤسسة انتشارات هجرت، قم، 1365ش.

56.   قمی، علی‌بن‌ابراهیم‌، تفسیر القمی، تحقیق سیدطیب موسوی جزایری، چ4، ‌دار الكتاب‌، قم‌، 1367ش‌.

57.   قیومی اصفهانی، جواد، صحیفة الرضا(علیه السلام)، انتشارات اسلامی، قم، 1387ش.

58.   کلینی، محمدبن‌یعقوب، کافی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.

59.   مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403ق.

60.     مصاحب، غلامحسین، دایرة‌المعارف فارسی، ج1، امیرکبیر، کتاب‌های جیبی، تهران، 1356ش.

61.     مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، چ6، شركت چاپ و نشر بین‌الملل سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1383ش.

62.     ــــــــــــــــــــــــ ، معارف قرآن 1ـ3 (خداشناسی، كیهان‌شناسی، انسان‌شناسی)، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، قم، 1376ش.

63.     ــــــــــــــــــــــــ ، معارف قرآن 7 (اخلاق در قرآن)، ج1، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، قم، 1376ش.

64.     مصباح‌زاده، عباس، ترجمة قرآن، چ1، سازمان انتشارات بدرقة جاویدان، تهران، 1380ش.

65.     مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج4، چ1، انتشارات صدرا، تهران، 1369ش.

66.     ـــــــــــــــ ، شش مقاله (جهان‌بینی الهی و جهان‌بینی مادی)، چ4، انتشارات صدرا، تهران، 1368ش.

67.     ـــــــــــــــ ، مجموعه‌آثار، ج26، چ1، انتشارات صدرا، تهران، 1387ش.

68.     مظفر، محمدرضا، المنطق، الطبعة الثانیة، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1405ق/1985م.

69.   مظهری، محمد ثناءالله، التفسیر المظهری، مكتبة رشدیه، پاكستان، ‌1412ق.

70.   معین، محمد، فرهنگ فارسی، امیركبیر، تهران، 1371ش.

71.   مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.

72.   موسوی بجنوردی، سیدکاظم (زیر نظر)، دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی، ج12، انتشارات مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، 1383ش.

73.   موسوی، هادی، «روح بخاری در مسئله نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا»، مجلة معرفت، ش155، آبان1389ش.

74.   نجفی خمینی، محمدجواد، تفسیر آسان،‌ چ1‌، انتشارات اسلامیه،‌ تهران، 1398ق.

75.     نصری، عبدالله، جهان‌شناسی در قرآن، چ1، امیرکبیر، تهران، 1373ش.

76.     نهج‌البلاغه، تصحیح صبحی صالح، دار الهجرة، قم، [بی‌تا].

77.     نیازمند شیرازی، یدالله، اعجاز قرآن ازنظر علم امروزی، [بی‌نا]، تهران، ۱۳۵۲ش.

78.     یاسری، محمود، ترجمة قرآن، چ1، انتشارات بنیاد فرهنگی امام مهدی،‌ قم، 1415ق.

79.     یسوعی، صبحی حموی، معجم الایمان المسیحی، دار المشرق، بیروت، 1994م.

80.      Encyclopedia of cosmology, (Edited by Norriss, S. Hetherington), New Yourk & London, Garland Publishing, INC., 1993.

 

مآخذ بخشِ «برای مطالعه بیشتر»

الف)کتاب‌های فارسی و عربی

  1.    امین، مهدی، معارف قرآن در المیزان، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، ۱۳۷۰ش.

  2.    ایازی، سیدمحمدعلی، قرآن و فرهنگ زمانه، كتاب مبین، رشت، ۱۳۷۸ش.

  3.    الباش، حسن، القرآن والتوراة أین یتفقان وأین یفترقان؟، دار قتیبة، بیروت، ‌‎۱۴۲۲ق.

  4.    بوكای، موریس، مقایسه‌ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمة ذبیح‌الله دبیر، ویرایش ‎دوم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۶۸ش.

  5.    حسن‌زادة آملی، حسن، ده رسالة فارسی، قیام، قم،‌ 1379ش.

  6.    ـــــــــــــــــــــ ، معرفت نفس، دفتر سوم، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1362ش.

  7.    خرمشاهی، بهاءالدین، قرآن‌پژوهی (هفتاد بحث و تحقیق قرآنی)، مركز نشر فرهنگی مشرق، تهران، ۱۳۷۲ش.

  8.    خمینی(رحمه الله)، سیدروح‌الله، چهل حدیث، چ7، مؤسسة تنظیم و نشر آثار امام خمینی(رحمه الله)، تهران، 1375ش.

  9.    رازی، فخرالدین، التفسیر الكبیر (مفاتیح الغیب)، الطبعة الثانیة، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1420ق.

  10. رستمی، محمدحسن، سیمای طبیعت در قرآن، چ1، بوستان كتاب، قم، 1385ش.

11ـ12. رضایی اصفهانی، محمدعلی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج1و2، كتاب مبین، رشت، 1383ش.

13.  سبحانی، جعفر، مربی نمونه، انتشارات توحید، قم، 1373ش.

14.  ــــــــــــــ ، مفاهیم القرآن، الطبعة الثالثة، مؤسسة الإمام الصادق(علیه السلام)، قم، 1427ق.

15.  ــــــــــــــ ، منشور جاوید قرآن، چ3، مؤسسة امام صادق(علیه السلام) و انتشارات توحید، قم، 1373ش.

16.  ــــــــــــــ ، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۷۹ش.

17.  سیدبن‌قطب، فی ظلال القرآن، الطبعة السابعة عشرة، دار الشروق، ‌‌‌بیروت و قاهره، ‌1412ق.

18.  شهرستانی، هبة‌الدین، اسلام و هیئت، ترجمة سیدهادی خسروشاهی، بوستان كتاب، قم، ۱۳۸۷ش.

19.  صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ترجمة منوچهر صانعی دره‌‌بیدی، حکمت، تهران، 1366ش.

20.  طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، الطبعة الخامسة، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، 1417ق.

21.  ـــــــــــــــــــــــــ ، اصول فلسفه و روش رئالیسم، با مقدمه و پاورقی استاد شهید مرتضی مطهری، ج5، انتشارات صدرا، تهران، 1364ش.

 22.   طنطاوی جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الكریم، نشر المكتبة الاسلامیة، قاهره، ‌‎۱۳۹۴ق.

23.  عبدالله، محمد محمود، القرآن والاهتمام بعالم الحیوان، دار ابن‌زیدون، بیروت، 1421ق.

24.  عسكری، سیدمرتضی، عقاید اسلام در قرآن كریم، ترجمة محمدجواد كرمی، ج1، كلیة اصول‌الدین، [بی‌جا]، [بی‌تا].

25. فاروقی، محمد اقتدار حسین، گیاهان در قرآن، ترجمه و تحقیق احمد نمایی، چ2، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۷۹ش.

26.  كیاشمشكی، ابوالفضل، جهان‌شناسی در قرآن، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشة اسلامی، تهران، 1387ش.

27.  گلشنی، مهدی، قرآن و علوم طبیعی، چ2، مطهر، تهران ۱۳۸۰ش.

28.  مصباح یزدی، محمدتقی، ایدئولوژی تطبیقی، ج2، مؤسسة در راه حق، قم، 1361ش.

29.  ــــــــــــــــــــــ ، آموزش فلسفه، ج1، چ6، شركت چاپ و نشر بین‌الملل سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1383ش.

30.  ــــــــــــــــــــــ ، قرآن در آیینة نهج‌البلاغه، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، قم، 1379ش.

31. ــــــــــــــــــــــ ، معارف قرآن 6 (قرآن‌شناسی)، ج2، تدوین و نگارش غلامعلی عزیزی‌کیا، چ2، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، قم، 1389ش.

32.  مطهری، مرتضی، سیری در نهج‌البلاغه، انتشارات صدرا، تهران، 1354ش.

33.  ـــــــــــــــ ، مجموعه‌آثار، ج3، چ7، انتشارات صدرا، تهران، 1378ش.

34.  مظهری، محمد ثناءالله، ‌التفسیر المظهری، مكتبة رشدیه، پاكستان‌، 1412ق.

35.  معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، مؤسسة التمهید، قم، ۱۳۸۸ش/‎‎۲۰۰۹م.

36.  ــــــــــــــــــــــ ، قرآن و فرهنگ زمانه، ترجمة حسن حكیم‌باشی، مؤسسة فرهنگی تمهید، قم، ۱۳۹۰ش.

37.  مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.

38.  نصری، عبدالله، مبانی جهان‌شناسی در قرآن، چ1، امیركبیر، تهران، 1373ش.

39.  نیازمند، یدالله، اعجاز قرآن ازنظر علوم امروزی، [بی‌نا]، تهران، ۱۳۵۲ش.

40.  هاكس، جیمز، قاموس كتاب مقدس، نشر اساطیر، تهران، ۱۳۷۷ش.

ب) مقالات

1.    اسدی‌نسب، محمدعلی، «مبانی برخورد قرآن با فرهنگ زمانه»، مجلة قبسات، ش47، بهار 1387ش.

2.  امیدیانی، حسین، «فیزیك جهان هستی در قرآن»، در: قرآن و علوم طبیعی، مؤسسة انتشارات بنیاد پژوهش‌های قرآنی حوزه و دانشگاه و انتشارات سخن‌گستر، مشهد، 1385ش.

3.    خرمشاهی، بهاءالدین، «بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن كریم»، مجلة بینات، ش5، بهار 1374ش.

4.    ربانی گلپایگانی، علی، «حجیت و اعتبار عقل در علم و دین»، مجلة كلام اسلامی، ش17، بهار 1375ش.

5.    رستمی، حیدرعلی، «نقد و بررسی نظریة تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه»، مجلة مشكو‌ة، ش90، بهار 1385ش.

6.    عابدی، احمد، «خلقت»، در: دانشنامة امام علی(علیه السلام)، ج1، مركز نشر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، تهران، 1380ش.

7.    عظیمی‌فر، علیرضا، «بازكاوی نظریة "بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن"»، مجلة پیام جاویدان، ش4، پاییز 1383ش.

 8.    فاضلی، مهسا، «بازشناسی فرهنگ زمانه در تفسیر قرآن»، مجلة بینات، ش51، پاییز 1385ش.

9.    مصباح یزدی، محمدتقی، «رابطه قرآن با علوم بشری (گفت‌وگو)»، كیهان اندیشه، ش28، بهمن و اسفند 1368ش.

10.  مؤذن جامی، محمدهادی، «نقد نظریة "بازتاب فرهنگ زمانه در قرآن كریم"»، مجلة بینات، ش7، پاییز 1374ش.

11.  نکونام، جعفر، «معنی‌شناسی توصیفی سماوات در قرآن»، مجلة پژوهش دینی، ش9، بهار 1384ش.