پیوست | اندازه |
---|
صدایی همچون بال و پر زدن کبوتران، سکوت خلوت تنهاییاش را شکست و ترسی بر دلش نشاند. چه کسی میتوانست باشد؟ زنان زمینی، ازدواج او با مردی آسمانی را به بهانة فقیر بودنش برنتافته، و یاریخواهی او را در این لحظة حساس بیپاسخ گذاشته بودند. پس چه کسی به خلوت او راه یافته بود؟ برق اندیشههای گوناگون ذهنش را به هر سویی میبُرد و چرخش نگاهش به دنبال پناهی میگشت که این بار سکوتْ با صدایی آرامشبخش شکست: «نترس خدیجه! ما فرستادگان پروردگار، و خواهران تو هستیم!» چهرههای روحانی و زیبای آن آسمانیان قدری او را آرام کرد. صدای دلنشین ادامه داد: «من سارهام و این آسیه، همان که همنشین تو در بهشت خواهد بود، و این مریم مقدس است و آن دیگری کلثوم خواهر موسی(علیه السلام)». چهار بانوی بهشتی در چهار سوی خدیجه نشستند و چیزی نگذشت که فضای خانه غرق در نور شد و هر پرتوی از آن نور، شادیکنان به سویی پر کشید. گویی بر یکدیگر سبقت
میگرفتند تا مژدة آمدن بانوی آسمانی را به تکتک اهل زمین برسانند. حوریانی از بهشت با جامهایی بلورین، مملو از آب حوض کوثر و با حولههایی سپیدتر از شیر و خوشبوتر از مشک و عنبر، با آمدن خویش بر شکوه آمدن فاطمه افزودند. وه چه باشکوه است آمدن زهرا، بانوی درخشنده! وای، چه زیباست قدوم فاطمه، جداکننده دوستان خویش از آتش! این صدیقه طاهره، زکیه محدَّثه، راضیة مرضیه، منصورة مبارکه است که لب به سخن گشوده و چه زیبا میگوید: «شهادت میدهم که خدایی جز خدای یگانه نیست و پدرم، رسول خدا، سرور همة انبیا، و همسرم علی، سرور همة اوصیا، و فرزندانم، سرور همة نوادگان هستند». او آمده با دنیایی از علم، معرفت و پاکی. چرا سخن به توحید نگشاید، درحالیکه در عالم نور معلم ملائکه بوده است، و با تهلیل او دیگران توحید را آموختند؟(1)
هنوز مادر نمونه و فداکار او در بهت نور فرزندش و شهادت او به توحید، نبوت و امامت مانده بود که چشمان زیبای زهرا(علیها السلام) به چشمان او دوخته شد و با لبخندی شیرین فرمود: «سلام مادر!» فاطمه با سلام خویش جان تازهای به مادر بخشید و سپس رو به چهار بانوی آسمانی کرد و با ذکر نام هریک، به آنان سلام کرد و شور و شعفی در دل آنان به پا ساخت. صدای بانوان بهشتی خدیجه را به خود آورد: «خدیجه! دختر پاک و مبارکت را بگیر که در او و نسل او برکت قرار داده شده است».(2)
آری، این فاطمه(علیها السلام) است، که از عرش آمده تا چند بهار میهمان فرشیان باشد و نوری گردد بر سر راه آنان تا بهشت. او آمده تا یاوری باشد برای پدر بزرگوار خویش در
1. ر.ک: محمدبنعلیبنبابویه، عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج1، ص262.
2. همو، أمالی، ص593.
امر هدایت خلق، و شبِ قدری باشد برای نزول قرآنهای ناطق (مَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْر؛(1) «کسی که فاطمه را آنگونه که حقِ شناخت اوست بشناسد، شب قدر را درک کرده است»).
آنگاه که اثبات حقانیت امام خویش را جز با بذل همة هستی خویش امکانپذیر ندید، انقلابی فاطمی را رقم زد که تا خورشید و ماه طلوع و غروب میکنند، نور آن، هدایتگر هر حقیقتجویی است. گوشهای از انقلاب فاطمه(علیها السلام) خطبة مبارک او در مسجدالنبی است که هدفی جز دفاع از حریم ولایت و امامت نمیجوید و حقیقتاً چراغی است برای شناخت ماهیت حوادثی که پس از رحلت رسول گرامی اسلام(صلى الله علیه وآله) رخ داد.
این خطبة شریف ازجمله خطبههای مشهوری است که علمای شیعه و اهلسنت با سندهای پرشمار آن را نقل کردهاند. ازجمله منابع مکتوبی که اکنون در دسترس است، میتوان به این منابع اشاره کرد:
1. بلاغات النساء، اثر احمدبنابیطاهربنطیفور (280ق)؛
2. دلائل الإمامة، اثر محمدبنجریر (طبری آملی صغیر، 310ق)؛(2)
3. الشافی فی الإمامة، اثر علیبنالحسین موسوی (سید مرتضی، 436ق)؛
4. الإحتجاج، اثر احمدبنعلیبنابیطالب (ابومنصور طبرسی، قرن ششم)؛
5. شرح نهج البلاغه، اثر ابنابیالحدید (656ق)؛
6. الطرائف، اثر سیدعلیبنطاووس حسینی حلی (664ق).
1. فراتبنابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص581.
2. متن خطبة فدکیه در این کتاب، مفصلترین متن موجود است که مؤلف، آن را با نه سند نقل کرده است.
سخنان صدیقة کبری(علیها السلام) را در این خطبه میتوان در شش محور تشریح کرد: ایشان در بخش اول از سخنان خویش به مسئلة خداشناسی پرداخته، معارفی عمیق حول صفات و افعال الهی بیان میفرماید؛ مسئلة نبوت و ویژگیها و اهداف آن، بخش دوم سخنان ایشان را به خود اختصاص میدهد؛ بخش سوم بر محور قرآن کریم و بیان معارف اساسی آن میگردد؛ در بخش چهارم، بانوی دو عالم(علیها السلام) ضمن معرفی خود و بیان خدمات رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام)، به آسیبشناسی جامعة اسلامی پس از رحلت پیامبر اسلام میپردازد و نحوة شکلگیری انحراف در جامعة اسلامی را تشریح میکند؛ در بخش پنجم به مسئلة تصرف فدک اشاره کرده، ادلة باطل مخالفان را برای اقدام به این کار نقد میکند؛ و سرانجام در بخش ششم رو بهسوی انصار، از آنان برای دفاع از حق یاری میطلبد و با این بیان، حجت را بر همة آنان تمام میکند.
اکنون زانوی ادب در محضر حضرت استاد علامه آیتالله محمدتقی مصباح یزدی دامتبرکاته میزنیم، تا با بیان شیوای خویش که ریشه در معرفتی ناب و قلبی پاک دارد، ما را با معارف بیانشده در خطبة آن بزرگبانوی عالم(علیها السلام) آشنا سازد. مجموعة پیش رو حاصل سخنرانیهای حضرت استاد در شرح خطبة حضرت زهراست که از ابتدای ماه مبارک رمضان 1431هجری قمری، مصادف با 22 مرداد 1389 هجری شمسی آغاز شد و پس از آن در جلسات هفتگی درس اخلاق ایشان تا 25 خرداد 1390 هجری شمسی ادامه یافت. حضرت استاد، با تسلط بینظیر خویش بر معارف قرآنی، علوم عقلی و علوم اجتماعی، ما را از سویی با اعتقادات ناب فاطمی آشنا میکنند، و از سوی دیگر با تحلیل نکات عبرتآموز انقلاب فاطمی، در تشخیص وظیفة زمانة خویش یاری میرسانند.
در اینجا شایسته است برای همة عزیزانی که در به ثمر نشستن این اثر کوشیدند الطاف خاصة بانوی دو عالم، حضرت صدیقة طاهره(علیها السلام) را مسئلت کنیم؛ بهویژه جناب حجتالاسلاموالمسلمین محمدحسین فاریاب که با دقتنظر خویش بر ارزش این اثر افزودند. عاجزانه از محضر بزرگبانوی عالم، زهرای مرضیه(علیها السلام) تقاضامندیم نام همة ما را در زمرة خادمان خود و فرزندان پاک و طاهرش(علیهم السلام) ثبت کند و بدین بهانه ما را مشمول شفاعت خویش قرار دهد.
چه بگوییم بانو که دستمان خالی است و تلاشی که شایستة بارگاه ملکوتی حضرتت باشد در توان ما ضعیفان نیست. پس همان را میگوییم که برادران یوسف گفتند:
یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقین؛(1) ای عزیز، ما و خاندان ما خسارتدیدهایم، و متاع کمی با خود آوردهایم. پس تو از کرم خویش پیمانهمان را کامل کن و بر ما تصدق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش میدهد.
عباس گرائی
اول ربیعالأول 1434
مصادف با
1391/10/24
1. یوسف (12)، 88.