بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پیشرو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیتالله مصباحیزدی (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1393/04/19، مطابق با شب سیزدهم رمضان 1435 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
وَ أُضَیِّقَ عَلَیْهِ الدُّنْیَا وَ أُبَغِّضَ إِلَیْهِ مَا فِیهَا مِنَ اللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا كَمَا یُحَذِّرُ الرَّاعِی غَنَمَهُ مِنْ مَرَاتِعِ الْهَلْكَةِ[1]
در ادامه بحث در باره فرازی از حدیث قدسی معراج گفتیم بعد از آن که سالك نهایت تلاش خود را برای جلب رضای خداوند و اطاعت از دستورات او انجام داد، خدای متعال به عنوان پاداش، عنایاتی به او میكند که به كمك آنها میتواند مراحل عالیتری از سیر الی الله را بگذراند. اولین عنایت خداوند ایجاد محبت خودش در دل سالك است؛ به دنبال آن، او را از موانع پیش رویش که در علاقه به دنیا و لذایذ آن خلاصه میشود، آگاه ساخته و در رفع این موانع به او كمك میكند. خداوند میفرماید: أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا كَمَا یُحَذِّرُ الرَّاعِی غَنَمَهُ مِنْ مَرَاتِعِ الْهَلْكَةِ؛ همچنان که چوپان گوسفندانش را از چراگاههای مرگبار برحذر میدارد، من هم بنده صالحی را که به این مرحله رسیده، از دنیا و لذتهای آن برحذر میدارم. در این زمینه گفتیم این هشدار در یادآوری خلاصه نمیشود؛ چون این مقدار از تذكر و راهنمایی به واسطه انبیاء برای همه انسانها انجام میگیرد. منظور از بر حذر داشتن سالك در این مرحله، فراهم كردن شرایط لازم و ایجاد انگیزهای قوی در او برای رها کردن لذائذ دنیا و مبارزه با هوای نفسانی و وساوس شیطانی است. و این سومین مرحله از تربیت مربی نسبت به فراگیر است.
در اینجا ممكن است این سوال مطرح شود که مگر دنیا مخلوق خدای متعال نیست كه بر اساس حکمت آفریده شده و فی حد نفسه نكوهیده نیست؟ پس چرا خدا میفرماید دنیا را مبغوض سالك قرار میدهم تا نسبت به آن سوءظن داشته باشد و دنیا را دشمن بدارد؟
در جلسات قبل گفتیم واژه «دنیا» لااقل سه کاربرد متفاوت دارد؛ اول: مجموعه عالم مادی که هماكنون در آن زندگی میکنیم با نظامی كه حاکم بر آن است و روزی تغییر میکند و به دنبال آن، این عالم متلاشی شده، عالم آخرت آغاز میشود. دوم: بخشی از زندگی انسان كه قبل از مرگ در این عالم میگذراند و با مرگ پایان مییابد، و سپس بخش دیگرش كه حیات ابدی اوست، آغاز میشود. این دو كاربرد دنیا جایی برای ارزشگذاری ندارد؛ یكی مرحلهای از هستی و دیگری مرحلهای از زندگی آدمی است، كه هر دو باید بگذرد. سوم: ارتباط انسان با زندگی دنیا و دلبستگیاش نسبت به آن، كه ذهن آدمی را دائماً به خود مشغول میكند و او را وا میدارد كه همه همتش را برای رسیدن به لذتهای آن به كار گیرد. این كاربرد دنیا است كه مورد نكوهش قرار میگیرد. انسان ممكن است نسبت به دنیا دو نوع نگرش داشته باشد: یكی آن كه به چشم هدف به دنیا بنگرد و همه تلاشهایش برای دسترسی به امور مادی و بهرهمند شدن از لذائذ دنیوی باشد؛ در مقابل، نگاه ابزاری به دنیا برای رسیدن به نعمتهای ابدی كه خداوند در عالم آخرت برای انسان مهیا كرده است؛ همانند عینکی كه انسان بهوسیله آن میبیند و به خود آن توجهی ندارد؛ اگر دنیا را اینگونه ببینیم، هیچ عیبی ندارد. چون وسیلهای است كه بدون آن دست بشر از رسیدن به سعادت ابدی كوتاه است. خداوند این ابزار را در اختیار آدمی قرار داده تا با استفاده از امكانات آن، زاد وتوشهای برای آخرتش فراهم كند و به بهشت برسد. اما اگر آدمی به جای نگاه ابزاری به دنیا، هدف و مقصدش را كه حیات اخروی است، فراموش کند و همه توجهش مجذوب وسیلهای كه برای رسیدن به آن هدف در اختیارش قرار دارد، بشود، و به لذات زودگذر دنیا قناعت كند، باید او را مذمت كرد. آیا ساعتها كار و تلاش، و تحمل سختیها و ناهنجاریها فقط برای چند لقمه غذا كار قابل ستایشی است؟
آیا ماه و خورشید، آب و درخت، و معادن نفت، طلا و الماس را باید مذمت كرد؟ یا آدمیزادی را که چشم و گوش دارد، و از استعداد و هنری برخوردار است؟ مذمت برای دلبستگی انسان به لذتهایی است که او را از هدف اصلیش غافل میکند. دلیل مذمت دنیا هم، همین است كه انسان را از رسیدن به مقصد نهائیش باز میدارد. اگر مزاحمتی بین امور دنیا و آخرت وجود نداشت، جایی برای نكوهش دنیا نبود. کسانی بوده و هستند كه با وجود بهرهمندی از لذتهای دنیا، به سعادت ابدی هم رسیدهاند. مانند حضرت سلیمان كه فرمود: رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْكًا لَّا یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِی؟[2] حضرت سلیمان سلطنتی داشت که نظیری برای آن در عالم نمیتوان یافت. در عین حال، خودش غذای سادهای تناول میكرد و بیشتر وقت خود را به عبادت خدا میپرداخت؛ در قرآن هم با عظمت از او یاد شده و از بندگان شایسته خدا شمرده شده است. آنچه شایسته مذمت است آن نوع نگرش به این بخش از زندگی است، که مانع انسان از توجه به هدف و مقصد اصلیاش میشود.
بنا براین در تعبیر أُبَغِّضَ إِلَیْهِ مَا فِیهَا مِنَ اللَّذَّاتِ وَ أُحَذِّرَهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا اشاره به ماه و خورشید، و دیگر مخلوقات دنیا نیست؛ بلكه دلبستگی به دنیا و لذات آن است كه همچون مرتع مرگباری پیش روی آدمی است و خداوند بنده سالكش را از آن بر حذر میدارد.
قرآن كریم در مقام مذمت دنیا آن را «متاعالغرور» مینامد: وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ[3]. واژه «غرور» در عربی به معنی فریب خوردن و فریب دادن است. دنیا مَتَاعُ الْغُرُورِ است؛ چون آدمی را میفریبد و لذتهای ناچیز و زودگذر آن را به جای لذتهای ابدی وانمود میكند.
همه ما بالفطره طالب ادامه حیات و خوشی و سعادت ابدی هستیم، و هیچ موجود زندهای را نمیشود یافت كه چنین نباشد. حتی حیوانات نیز همه تلاش خود را برای زنده ماندن انجام میدهند. از همینرو قرآن هم برای دعوت مردم به کار خیر به ایشان خوشیها و نعمتهای خوب اخروی را وعده میهد؛ وَفَوَاكِهَ مِمَّا یَشْتَهُونَ؛[4] وَلَحْمِ طَیْرٍ مِّمَّا یَشْتَهُونَ[5]× جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ[6]. بنا براین طالب خوشی بودن نكوهشی ندارد. اما انسان برای لذات زودگذر این دنیا خلق نشده است؛ بلكه برای حیات بینهایت آفریده شده است. در حالیكه زندگی و خوشیهای این دنیا گذرا و محدود است و با چشم بر هم زدنی به پایان میرسد. خداوند این لذتها را در امور دنیوی قرار داده تا جاذبهای باشد برای این كه آدمی از آنها استفاده كند و به این وسیله حیاتش ادامه یابد و زمینه برای رشدش فراهم شود. آنچه از خوشی و ناخوشی در این عالم میگذرد، وسیله امتحان است و هیچ یك از آنها اصالت ندارد. اگر هر صبح غذای آدمی سر سجادهاش آماده بود، به دنبال كسب و كار نمیرفت، تا زمینه برای انجام معاملات حلال و حرام فراهم شود، دیگر جایی برای راستگویی و دروغگویی نبود، و به دنبال آن، پاداش و مجازات نیز مطرح نمیشد. اگر آدمی نیاز جنسی نداشت، زمینهای برای تكالیف و احكام مربوط به ازدواج، خانواده، همسرداری و تربیت فرزند، و ثواب و مجازاتهای مربوط به هر یك فراهم نمیشد. پس لازم است چنین اموری باشد، تا زمینههایی برای امتحان انسان فراهم شود. از همین رو خداوند فرمود: إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ[7]. «فتنه» در لغت به معنای گرفتار کردن و درگیر ساختن است. این آیه همسران و فرزند را به عنوان وسیلهای برای آزمایش معرفی میكند. گفتیم رشد و تكامل ما و بهشت و جهنم در گرو اعمالی است که در این دنیا انجام میدهیم. پس هر چه اعمال ما گستردهتر و متنوعتر باشد، زمینه امتحانات بیشتری فراهم میشود، و به دنبال آن زمینه تکامل نیز گستردهتر میشود؛ هر چه تکلیف بیشتر باشد، زمینه رشد نیز بیشتر است.
البته رشد، دو سویه و تابع رفتار آدمی است؛ كسی كه رفتارش مثبت است، رشد او هم مثبت است؛ در مقابل، كسی كه ازدستورات سرپیچی كند، رشدش منفی است. اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَكُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ[8]. برای این که تکلیف آدمی در آخرت مشخص شود، باید در دنیا امتحاناتی را بگذراند؛ هر روز باید زمینهای ایجاد بشود، تا آدمی عکسالعملش را نسبت به آن نشان دهد و از میان صراط مستقیم و راه كج یكی را انتخاب كند.
كسانی تصور میکنند، عالم هستی منحصراً به همین دنیا است، مَا هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا یُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ[9]، بعضی از ایشان مانند مارکسیستها دین را ساخته سرمایهداران برای بهرهكشی از کارگران میدانند؛ كسانی نیز مثل نیچه خدا را مخلوق ذهن زورمندان، برای تسلط بر ضعفا معرفی میكنند. بعضی نیز نسبت به زندگی ابدی اظهار شك میكنند و به تعبیر قرآن میگویند: وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً[10]؛ گروهی هم دین را در حد لقلقه زبان میپذیرند و نقشی برای آن در زندگی قایل نیستند. از چنین كسانی انتظار نمیرود رابطه بین رفتارهای دنیوی و نتایج اخروی را بپذیرند. اما مسلمانی که به این مطلب به عنوان یك اعتقادات اصولی اعتراف میکند، آیا ممكن است زندگی چنین شخصی با زندگی كسی كه منکر معاد است، یكسان باشد؟ اگر چنین شد، معلوم میشود غَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا[11].
انسان بالفطره طالب خوشی ابدی است و حتی بعضی این ویژگی آدمی را یكی از نشانههای وجود معاد دانستهاند. چون بدون وجود زندگی ابدی، چنین گرایشی در انسان وجود نخواهد داشت. حال چگونه ممكن است آدمی این بخش از حیات خود را فراموش کند، و صبح كه از خواب بر میخیزد فقط به فكر سرگرمی و خوشیهای دنیوی باشد، و حداكثر با عجله چند رکعت نماز بخواند؟ اگر ما باور داریم كه هدف و مقصد دیگری فراتر از زندگی این دنیا داریم، باید از تمام لحظات شبانهروز برای حركت به سوی این مقصد استفاده کنیم و توجه داشته باشیم كه زندگی این دنیا ابزاری است برای رسیدن به خوشیها و لذتهای ابدی، و حتی یك لحظه از آن را در راهی غیر از این صرف نكنیم.
البته نباید تصور کرد كه رسیدن به آخرت فقط از طریق نماز و رزوه ممكن است. خیر؛ گاهی کار در آزمایشگاه هم برای آخرت است؛ گاهی فعالیتهای علمی، تحقیقات تاریخی، پژوهشهای فلسفی و حتی کارهای هنری هم میتواند برای آخرت باشد. هر كاری كه برای خدا و برای حفظ عزت اسلام و جامعه اسلامی صورت گیرد، دنیاطلبی نیست؛ تنها كاری كه فقط برای دنیا و لذات آن انجام شود، دنیاطلبی است.
در اینجا به چند مورد از تعبیرات قرآن كریم در مقام مذمت دنیا اشاره میكنیم. خداوند در آیه 130 از سوره انعام میفرماید: یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْكُمْ آیاتی وَ یُنْذِرُونَكُمْ لِقاءَ یَوْمِكُمْ هذا قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ شَهِدُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كانُوا كافِرین[12]. خداوند در روز قیامت جنیان و انسیان را مخاطب قرار داده و از آنها میپرسد: آیا پیام رسولانی که آیات مرا برای شما بیان میكردند، به شما نرسید و نفهمیدید که روزی مثل امروز خواهد آمد كه باید برای آن آماده باشید؟ آیا این پیام به شما نرسید که در چنین روزی به جزئیات اعمال شما رسیدگی میشود؟ آنها در پاسخ میگویند: قالُوا شَهِدْنا عَلى أَنْفُسِنا؛ ما علیه خود شهادت میدهیم؛ پیامبران آمدند و این پیام را به ما ابلاغ كردند. اما چرا آنها به این پیام توجه نكردند؟ قَالُواْ شَهِدْنَا عَلَى أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا؛ زندگی دنیا فریبشان داد و آنان را از یاد آخرت غافل کرد. آیا نورافشانی خورشید و ماه و ستارگان، رویش گیاهان و چهچهه بلبلان ایشان را فریب داد؟ مگر ذات این مخلوقات فریبدهنده است؟ اصل وجود این دنیا چه عیبی دارد؟ مگر امیرالمؤمنین علیهالسلام نفرمود دنیا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّه[13] است؟
این دنیا ابزاری است كه ممكن است موجب فریب بشر بشود؛ همچنانكه میتواند او را موعظه كند و بر بصیرتش بیافزاید. این امر بستگی به نحوه تعامل انسان با دنیا و استفاده از آن دارد. اگر زیباییهای دنیا و جلوهگریهایش چشم انسان را پر و دلش را تسخیر كند، فریفته دنیا خواهد شد.
در آیه دیگری میفرماید پس از جدا شدن بهشتیان از جهنمیان در روز قیامت، زمانی كه ضُرِبَ بَیْنَهُم بِسُورٍ لَّهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِیهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِن قِبَلِهِ الْعَذَابُ * یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُن مَّعَكُمْ[14]، جهنمیان كسانی را كه به بهشت رفتهاند، صدا میزنند و از آنها میپرسند: آیا ما در دنیا رفیق شما، برادرتان، دوست، همکلاس و همسنگرتان نبودیم؟ در پاسخ میشنوند كه در دنیا با هم بودیم؛ ولی غَرَّتْكُمُ الْأَمانِی آرزوهای زودگذر دنیا شما را فریب داد. در آیه دیگری میفرماید: بهشتیان از اهل دوزخ میپرسند: فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا[15]؛ آنچه خدا وعده داده بود، انجام گرفت؟ دوزخیان در پاسخ میگویند: بله؛ وعده خدا راست بود. در ادامه، اصحاب جهنم از اهل بهشت درخواست میكنند برای رفع تشنگی كمی آب به آنها بدهند، یا از پسماندههای سفرهشان چیزی به آنها بدهند؛ وَنَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِیضُواْ عَلَیْنَا مِنَ الْمَاء أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ[16]؛ اما در پاسخ میشنوند: إِنَّ اللّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَافِرِینَ؛ حتی تهماندههای سفره ما هم به بر شما حرام است؛ چرا؟ چون اصحاب جهنم كسانی هستند كه اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَهْوًا وَلَعِبًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا[17]؛ با دین خدا بازی کردند؛ مانند كودكان كه از اسباببازیشان برای سرگرمی استفاده میكنند و آن را جدی نمیگیرند.
دین بازیچه نیست. خدا دین را فرستاد تا انسانها آن را جدی بگیرند و به دستوراتش عمل کنند. اما دوزخیان با احكام الهی چه كردند؟ گفتند: إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا[18]؛ گفتند چه تفاوتی بین سرمایهگذاری در یك معامله و سود بردن از آن، با سود بردن از وامی است كه به دیگری داده میشود؟! حکم خدا را به بازی گرفته و گفتند: وام بدهید؛ سود بگیرید؛ و برای مطابقت آن با احكام شرع معاملهای صوری هم به آن ضمیمه كنید؛ آیا این چیزی غیر از بازی با دین خدا است؟ هر طفلی این را میفهمد. آیه قرآن صریحاً میفرماید: فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ[19]؛ اگر دست از ربا برنمیدارید، اعلان جنگ با خدا بدهید. چنین تعبیری برای هیچ حکم دیگری نیست. با این وجود با درست كردن كلاهی شرعی به رباخواری ادامه میدهیم!
اگر کسی واقعاً معتقد باشد كه خدا و حساب و کتابی در کار است و باور کند كه خدا ربا را در حکم جنگ با خودش قرار داده، در عین حال با معامله صوری ربا میگیرد، این چیزی جز استهزاء دین خداست؟ وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَرُسُلِی هُزُوًا[20]؛ چنین كسانی مستحق گرفتار شدن به عذاب جهنم هستند و لیاقت استفاده از پسمانده سفره بهشتیان را هم ندارند.
در آیه دیگری فریبخوردگان دنیا را چنین توصیف میكند: وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ نَنسَاهُمْ كَمَا نَسُواْ لِقَاء یَوْمِهِمْ هَـذَا وَمَا كَانُواْ بِآیَاتِنَا یَجْحَدُونَ[21]؛ چنین كسانی در واقع آیات الهی را انکار میکردند. چون اگر کسی آیات خدا را جدی بگیرد، با آنها این چنین برخورد نمیكند. در آیه هفتاد از سوره انعام نیز میفرماید: وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا... لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا كَانُواْ یَكْفُرُونَ [22]؛ اینان كسانی هستند كه دینشان را بازیچه و سرگرمی قرار دادند؛ چون فریب این دنیا را خورده بودند و به لذتها و سرگرمیهای آن دل بسته بودند. نتیجه رفتار چنین كسانی این است كه لَهُمْ شَرَابٌ مِّنْ حَمِیمٍ وَعَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا كَانُواْ یَكْفُرُونَ؛ در آیه دیگری نیز میفرماید: وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِیتُمْ لِقَاء یَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن نَّاصِرِینَ[23]؛ همچنانكه شما در دنیا روز قیامت را فراموش كردید، ما نیز امروز شما را فراموش میكنیم و كسی به یاری شما نخواهد آمد. در سوره جاثیه نیز میفرماید: ذَلِكُم بِأَنَّكُمُ اتَّخَذْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ هُزُوًا[24]؛ عذاب جهنم نتیجه آن است كه در دنیا آیات خدا را مسخره کردید. زمانی كه گفته میشود فلان مسأله حکم خدا و نص قرآن است، علما بر آن اجماع دارند و روایات متواتری آن را ثابت میكند؛ با تمسخر میگوید: این احكام متعلق به زمانی بود که عربها با هم میجنگیدند و دخترانشان را زنده به گور میکردند. تصور نكنید این خیالبافی است. خودم شاهد بودم كه استاد معمّم حقوق در باره قوانین جزایی اسلام به تمسخر میگفت: شنیدم هنوز در قم کسانی هستند که معتقدند باید آدمها را مثل خر با چوب كتك زد! زمان این برخوردهای خشونتآمیز گذشت! مگر یكی از مسئول فعلی نگفت: توسعه فرهنگ نیاز به آزادی دارد و با فیلترینگ نمیتوان فرهنگ را توسعه داد؟! دقیقاً بر خلاف فرمایش مقام معظم رهبری در ابتدای سال كه فرمودند: به بهانه آزادی نمیتوان جلوی همه چیز را باز کرد.
اگر کسی معتقد به خدا، آخرت، و حساب و کتاب است، نباید نسبت به این مسایل بیتفاوت باشد. این چنین برخوردهایی بازی کردن با قرآن است. فریفته زرق و برق دنیای غرب و پیشرفتهای مادی شدن و فراموش كردن دین؛ این دنیای مذموم است؛ نه دنیایی كه آدمی در آن با تلاش و زحمت به دنبال كسب دستاوردی برای استفاده خانواده و بستگانش، و كمك به فقرا و همنوعانش باشد؛ نه دنیایی كه در آن كسی در پی آن باشد كه با پیشرفتهای علمی و صنعتی زمینه جذب غیر مسلمانان به سوی دین و دعوت آنها به خیر را فراهم كند. این دنیا مذموم نیست. اگر از پیشرفت در امور دنیوی به عنوان وسیلهای برای سعادت استفاده شود، یعنی در چارچوب احکام الهی، و با رعایت عناوین ثانویهای مثل حفظ عزت اسلام و عزت کشور اسلامی، خودکفا شدن مسلمانان و خارج شدن از زیر سلطه کفار، عمل شود، همه فعالیتهایی كه در این زمینه صورت بگیرد، عبادت است و نه تنها مذموم نیست، بلكه حتی در مواردی واجب میشود.
دنیا زمانی مذموم است كه وَغَرَّتْكُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا ما بفریبد و از آخرت باز بدارد؛ لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ[25]؛ اموری که توجه ما را به لذائذ زودگذر دنیا معطوف كند و موجب شود خدا و آخرت را فراموش کنیم.
وفقنالله و ایاکم انشاءالله
[1]. بحار الأنوار، ج74، ص: 28.
[2]. ص(38) /35.
[3]. آلعمران(3) / 185.
[4]. مرسلات(77) / 42.
[5]. واقعه(56) / 21.
[6]. بقره(2) / 25؛ آلعمران(3) / 15؛ و... .
[7]. تغابن(64) / 15.
[8]. حدید(57) / 20.
[9]. جاثیه(45) / 24.
[10]. كهف(18) / 36.
[11]. انعام(6) / 70.
[12]. انعام(6) / 130.
[13]. نهجالبلاغه، ص 493، خطبه 131.
[14]. حدید(57) / 13-14.
[15]. اعراف(7) / 44.
[16]. اعراف(7) / 44.
[17]. اعراف(7) / 45.
[18]. بقره(2) / 275.
[19]. بقره(2) / 279.
[20]. كهف(18) / 106.
[21]. اعراف(7) / 51.
[22]. انعام(6) / 70.
[23]. جاثیه(45) / 34.
[24]. جاثیه(45) / 35.
[25]. منافقون(63) / 9.