فصل 8 : خدمات علم به دین

فصل8

خدمات علم به دین

همان‌گونه که ابعاد مختلف دین تأثیراتی عمیق بر جنبه‌های مختلف علوم برجای می‌گذارند، معارفی که از دیگر راه‌ها و منابع به‌دست می‌آیند نیز می‌توانند در فهم و رفتار دینی ما تأثیر داشته باشند. در اینجا ابتدا به قلمروهایی که چنین تأثیری وجود ندارد اشاره کرده، سپس به برخی از مهم ترین مواردی که علوم مختلف می توانند به معرفت دینی یا عمل به دستورات دینی کمک کنند خواهیم پرداخت.

8.1. موارد عدم تأثیر علم بر دین

دستورالعمل‌ها و قوانین دینی یا باید مستقیماً از منابع دینی استخراج شوند، و یا با روش صحیح و منطقی از نظام باورها و ارزش‌های دینی استنباط گردند. روش تجربی و سازوکارهای مربوط به آن، مانند آمار و نظرسنجی در این زمینه هیچ نقشی ندارند. نه قانون

اسلامی را می‌توان با آمار کشف کرد، و نه با آمار می‌توان آن را تغییر داد. افکار عمومی و نظر اکثریت شهروندان نیز نمی‌توانند به این مسئله کمک کنند. در این زمینه قرآن کریم می‌فرماید: «وَ إِن تُطِعْ أَكْثرََ مَن فىِ الْأَرْضِ یُضِلُّوكَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یخَْرُصُون‏؛(1)اگر از اکثریت مردم روی زمین اطاعت کنی تو را از راه خدا گمراه می‌کنند؛ زیرا اکثریت مردم تابع گمانشان هستند و سخنی که می‌گویند از روی حدس و تخمین است».(2)

8.2. تأثیر علم بر فهم یا اثبات گزاره‌های توصیفی دین

یکی از خدماتی که علوم تجربی می‏توانند به دین ارائه کنند، این است كه پاره‏ای از نتایج قطعی این علوم برای اثبات برخی از گزاره‌های دین به‌کارگرفته شوند. برخی از این گزاره‌ها، حکایت‌گر حقایقی هستند که می‌توان از یافته‌های علمی به‌عنوان یكی از مقدمات (صغری) براهین فلسفی اثبات آنها استفاده کرد.(3) به‌عنوان نمونه، علم زیست‌شناسی با روش خود می‌تواند روابط پیچیده و نظم حیرت انگیز موجود میان اجزاء یک موجود زنده را کشف کند که به حیات و رشد آن کمک می‌رسانند. اگر این یافته‌های علمی را در


1 . انعام (6)، 11.

2 . محمدتقی مصباح یزدی، «رابطه ایدئولوژی و فرهنگ‌اسلامی با علوم انسانی»، در مجموعه مقالات وحدت حوزه و دانشگاه و بومی و اسلامی کردن علوم انسانی، 27 آذر 1378، ص80.

3. محمدتقی مصباح یزدی، ایدئولوژی تطبیقی، ج 1، ص 15.

دستگاه استدلال فلسفی قرار دهیم و مقدمه‌ای عقلی (کبری) به آن ضمیمه نماییم که: «هر نظمی مخلوق ناظمی آگاه است»، می‌توان نتیجه گرفت که جهان هستی با این نظم دقیق خود مخلوق ناظمی آگاه است. به‌این صورت، یافته‌های علمی تجربی در خدمت اثبات یکی از اصول اعتقادی دین قرار می‌گیرد.

از سوی دیگر، مسائلی که از راه وحی معلوم گشته‌اند و در قالب متون و آموزه‌های دینی به‌دست ما رسیده‌اند موهبت‌هایی الهی‌اند که تنها برای مؤمنان یقین‌آورند. برخی از این حقایق قابل تبیین و اثبات از راه‌های عقلی یا تجربی هم هستند. اثبات چنین مسائلی با استفاده از مقدمات و روش‌های مورد قبول دیگران می‌تواند به ایشان کمک کند تا هم راهی به فهم آن واقعیات بیابند، و هم از این طریق به حقانیت دین الهی پی‌ببرند، و به سرچشمه هدایت رهنمون گردند.(1) افزون بر این‌ها، با اثبات آنچه در دین اسلام دربارة حقایق تجربی و عقلی آمده، و مقایسة آنها با دیگر نظریات علمی و فلسفی می‏توان برتری اسلام را در عرصه‏های مختلف به اثبات رساند.(2)

8.3. تأثیر علم بر فهم یا اثبات گزاره‌های دستوری دین

احكام تعبدی دین تابع مصالح و مفاسدی واقعی است. بسیاری از این مصلحت‌‌ها به سعادت اخروی انسان مربوط می‌شوند و حاکی از


1 . محمدتقی مصباح یزدی، مباحثی درباره حوزه، ص 122.

2 . همان، ص28.

رابطه‌ای هستند که میان فعل اختیاری انسان با کمال نهایی و قرب الی الله وجود دارد. شناخت چنین مصلحت‌هایی از تیررس عقل و تجربه خارج است. ولی بعضی از مصالح دستورات دینی به فواید و آثاری مربوط می‌شوند که در همین دنیا نصیب فرد یا جامعه می‌شود. این‌گونه مصلحت‌های دنیوی می‌توانند از راه تجربه نیز اثبات شوند و توصیه‌ها یا انذارهای دینی مربوط را با کمک روش تجربی تبیین و اثبات کنند.(1)

پس از مشخص كردن حوزة دین و قلمرو آن، می‌توان گفت: در این چارچوب، هرچه اثبات شود جزئی از دین است، خواه از راه دلایل نقلی و تعبدی اثبات شود و خواه از راه‌های عقلی و غیرتعبدی. در هر صورت، اگر آنچه با دلیل معتبر اثبات می شود كاشف از اراده الهی باشد، می‌توان مضمون آن را به خداوند و دین نسبت داد، و جزئی از معرفت دینی به حساب می‌آید.(2)

از دیگر خدماتی که علم می‌تواند در حوزة مسائل عملی و دستوری در اختیار دین قرار دهد، کمک در حوزة موضوع‌شناسی احکام است. با وجود آن‌که در اسلام، همة احکام كلی بیان شده است و با استناد به آن‏ها می‏توان احكام جزئی را در هر شرایطی استخراج و استنباط كرد، ولی برای تطبیق این احکام کلی بر


1 . محمدتقی مصباح یزدی، «سلسله درسهایی درباره معرفت دینی (2)»، فصلنامه مصباح، س 6، ش 21 (بهار 1376)، ص 15.

2 . محمدتقی مصباح یزدی، «سلسله درسهایی درباره معرفت دینی (1)»، فصلنامه مصباح، س 5، ش20 (زمستان 1375)، ص 11.

مصادیق خاص آن در هر زمان و مکان و با توجه به شرایط متغیر، لازم است ویژگی‌های وضعیت موجود به‌درستی شناخته شود تا حکم مربوط به آن معلوم گردد. ممكن است گاهی برای تشخیص خصوصیات و ویژگیهای موضوع یک حکم دینی نیاز باشد از روشهای تجربی مانند آمار استفاده کنیم. همچنین هنگام تزاحم دو مصلحت ـ که به دو حکم متفاوت می‌انجامندـ چه بسا لازم شود تا برای تشخیص مصلحت اهمّ، از یافته‌های تجربی و نیمه‌تجربی علوم طبیعی یا انسانی کمک گرفته‌شود. نکته‌ای که باید به آن توجه شود این است که استفاده از روش تجربی در این‌‌گونه امور به این معنا نیست كه مثلاً آمار یا استقراء می‌توانند احکام حقوقی دین را تعیین کنند یا تغییر دهند، بلکه آنها تنها زمینه‏های مصلحت و مفسده را معرفی می‏كنند، یا به بیان دیگر، موضوع را مشخص می‏نمایند.

در برخی مسائل فقهی، آگاهی‏هایی خاص از علوم تجربی، می‌توانند به فقیه کمک کنند تا، به‏خصوص در مسائل اجتماعی، به شناختی صحیح و دقیق از موضوعات احکام نایل آید. این مطلب به‌ویژه دربارة موضوعات نوپدید (مسائل مستحدثه) از اهمیت بیشتری برخوردار است.(1)از این‏رو، یک مجتهد باید علاوه بر علوم متداول در حوزه، از علوم روز نیز آگاهی داشته باشد تا بتواند با استفاده از همان قواعدی كه در دست دارد، احكام مورد نیاز جامعه را در هر زمان تشخیص داده، فتوایی مطابق با نظر شرع صادركند.(2)


1 . محمدتقی مصباح یزدی، مباحثی درباره حوزه، ص 126.

2 . همان، ص 96ـ97.

برای شناخت مصادیق جزئی، ممكن است مواردی را خود تجربه كنیم، یا مواردی را از تحقیقات و یافته‌های دیگر دانشمندان استفاده نماییم. بنابراین، زمینة كمك متخصصان دیگر علوم و رشته‏های مختلف علمی به عالمان دین آن است که در تشخیص مصداق برای موضوع قواعد كلی شرعی به او مدد رسانند. درنتیجه، چنان نیست که با داشتن آموزه‌های اسلام از دیگر علوم بی‏نیاز شویم، زیرا دست‌کم برای شناخت موضوعات، به علوم مختلفی نیاز داریم. همچنین با شناختن و فرا گرفتن علوم، از اسلام بی‏نیاز نمی‌شویم، چرا كه شناخت موضوعات، بدون استنباط حكم آنها از منابع دینی، نمی‌تواند انسان را به‌سوی هدف رهنمون گردد.(1)


1 . محمدتقی مصباح یزدی، محمدتقی مصباح یزدی، «سلسله گفت و شنودهایی در مورد مباحث بنیادی علوم انسانی»، فصلنامه مصباح، س 2، ش 8 (زمستان 1372)، ص 19ـ20.