بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
دیباچه
ستایش خداى را كه حكیم است و خالق قدیم و به ذات خویش و همه ممكنات، علیم.
و درود بر همه فرستادگان حضرت حق، خاصّه بر بنده برگزیدهاش كه آخرین كتاب آسمانى بر او فرو فرستاده شد تا خلق را با حكمت، موعظه و جدال احسن به راه ربّ خویش دعوت كند و كتاب و حكمت را به آنان بیاموزد.
و سلام بر پیشوایان و امامان بعد از نبىّ خاتم، خصوصاً بر خاتم آنان كه بقیة الله است و به دست او جهان ظلمانى از ظلم، نور باران از عدل خواهد شد. ان شاء الله.
اما بعد، اگر كمال حقیقى انسان در پرتو علم و عمل حاصل مىآید، پس كسب علوم و احاطه به حقایق اشیاء یقیناً مورد سفارش عقل متین و دین مبین است. و در این میانه حكمت الهى ـ كه در آن از علت نخستین جهان و صفات جمال و جلالش و نیز از افعالش بحث مىشود ـ امتیاز خاص خود را دارد.
گذرى اجمالى بر شخصیت و آثار ابن سینا
ابوعلى، حسین بن عبداللّه بن سینا، مشهوربه شیخ الرئیس، متولد 370 و متوفاى 428ه.ق بزرگترین متفكر و فیلسوفى است كه در عالم اسلام ظهوركرده است. وى به همه علوم زمان خود احاطه داشت و در كمتر علمى از استاد استفاده كرد. چنانكه خود گفته است درهیجده سالگى از فراگیرى همه
علوم فارغ شد واز آن پس چیز تازهاى نیاموخت. در بیست و یك سالگى دست به تصنیف و تألیف زد. عمرى كوتاه و پر ماجرا داشت، گاهى در حال فرار بود، گاهى در زندان و گاهى هم در مسند وزارت. از بیست سالگى به سفر پرداخت و بالاخره در سفر جان باخت. اگر در نظر داشته باشیم كه زندگى كوتاه ابن سینا تا چه حد سرشار از حوادث بوده و نیز توجه داشته باشیم كه فقط ساعات اندكى را به اشتغالات علمى اختصاص مىداده است، بىتردید وسعت آثار او، با آنچنان دقت و عمق، ما را به شگفت خواهد آورد. به گفته استاد مطهرى (در كتاب مقالات فلسفى)، اگر ابن سینا وقت خویش را صرف وزارت نمىكرد و عمرى در حدود ابوریحان [80 سال] پیدا مىكرد شاید عجیبترین مرد علمى تاریخ بود. امام خمینى(رحمه الله) (در كتاب مصباح الهدایه) او را چنین توصیف مىكند: «... الشیخ الرئیس، النابغة الكبرى و الاعجوبة العظمى الذى لم یكن له فى حدّة الذهن و جودة القریحة كفواً احد» و بالاخره فیلسوف بزرگ، صدر المتألهین، (در كتاب المبدأ و المعاد) درباره او مىگوید: «... الشیخ الرئیس ابى على سینا مع براعته و ذكائه الذى لم یُعْدَل به ذكاء».
كتابشناسى ابن سینا، كه به همت مرحوم دكتر یحیى مهدوى تدوین شده است، 242 عنوان را شامل است كه برخى از این عناوین خود شامل چندین مجلدند و بسیارى از آنها هنوز در كتابخانههاى مهم دنیا به صورت خطى باقى ماندهاند. كتاب بسیار مهم او در طب القانون است كه مهمترین كتاب طبى جهان تا سده هفدهم میلادى است و به بسیارى از زبانهاى دنیا ترجمه شده است. كتاب دیگر او دانشنامه بزرگى است به نام «الانصاف» شامل بیست و هشت هزار مسئله، در بیست جلد، كه در حمله مسعود غزنوى به اصفهان نابود شده و فقط چند فقره از آن باقى مانده است. كتاب مهم دیگر او كه شامل آراء خاص اوست و خود از آن نام مىبرد الحكمة المشرقیه است كه جز منطق و چند صفحه از الهیّات آن باقى نمانده است. كتاب الاشارات و التنبیهات آخرین اثر اوست و بالاخره شاگردان ابن سینا سخنان پراكنده او را در كتابى به نام التعلیقات جمع آورى كردهاند. در این كتاب آرائى بسیار بدیع یافت
مىشود كه در دیگر كتابهاى ابن سینا نیست. كتاب النجاة، دانشنامه علائى (به فارسى)، عیون الحكمه، الحدود، المبدأ والمعاد، حى بن یقظان، المباحثات، به علاوه تعدادى رساله از دیگر آثار به چاپ رسیده ابن سینا هستند. و بالاخره كتاب الشفا، در هیجده جلد، كه در سالهاى اخیر، در مصر، در ده مجلد به چاپ رسیدهاند، مهمترین و بزرگترین كتاب در دسترس از ابن سیناست. به گفته برخى این كتاب بزرگترین دائرةالمعارف علمىاى است كه به دست یك نفر نگاشته شده است.
كتاب شفاء شامل منطق (در 4 مجلد)، طبیعیات (در 3 مجلد)، ریاضیات (در 2 مجلد) و الهیات (در 1 مجلد) است. منطق شفاء مفصلترین و دقیقترین كتاب منطقى در فرهنگ اسلامى است و بویژه كتاب برهان آن از كتب مهم درسى حوزه بوده است. مجموعه مباحث مربوط به حركت و زمان و مكان و خلأو امثال آنهاو نیز مبحث نفس به علاوه مباحث دیگرى در طبیعیات شفاء مطرح شدهاند و بالاخره كتاب الهیات شفاء شامل مباحث امور عامه، خداشناسى و مباحثى درباره معادو نبوت و امثال آنهاست. این كتاب، به دلیل روش دقیق و منطقى ابن سینا، درپرورش ذهن و قدرت تفكر فلسفى بسیارمؤثراست. به علاوه، اولین كتاب مفصل فلسفىاى است كه درفرهنگ اسلامى نگاشته شده و درآن فلسفه ارسطو با آراء مفسران اسكندرانى او وبافلسفه نوافلاطونى به طور منطقى تلفیق یافته و با نظریه یكتاپرستى اسلام در آمیخته است و در نتیجه، در آن، مسائلى ابداعى، در زمینه فلسفه مشائى ارسطوئى، مطرح شده است كه دراصل یونانى آن بىسابقه است. در یك كلام كتاب شفا، حاوى مفصلترین، پختهترین، كاملترین و مهمترین بیان فلسفه مشائى در عالم اسلام است، به طورى كه بىاغراق مىتوان مدعى شد كه فلسفه یونانى درمشرق زمین هیچگاه تفسیرى با این عمق و دقت نداشته است. این ویژگىها موجب شده است كه برخى از كتابهاى شفا،از جمله برهان و الهیات و نفس آن و بویژه كتاب الهیات شفاء، پس از ابن سینا، كتاب درسى حوزههاى علوم اسلامى شوند. بر الهیات شفاء شروح و تعلیقات زیادى نوشته شده است
كه برخى از آنها درنسخه چاپ سنگى (طبع تهران) به چاپ رسیدهاند كه از دقیقترین و مهمترین آنها تعلیقات صدرالمتألهین است.
انگیزه نگارش این نوشتار
نوشتار حاضر، تقریرات درس الهیات شفاء است كه استاد گرانقدر حضرت آیت الله مصباح یزدى (مدظله) طى دو سال تحصیلى 69ـ1368 و 70ـ1369 بر طلاب مشغول به تحصیل در موسسه در راه حق القاء فرمودند و نگارنده این سطور هم یكى از شاگردان آن درس بود. در این دفتر فقط مقاله نخست الهیات شیخ جمعآورى شده است.
آنچه استاد بزرگوار را به تدریس این كتاب و كتابهایى از این دست برانگیخته این است كه با احیاء میراث فلسفى و فرهنگى گذشتگان، دانشپژوهان جوان را ـ چه در حوزههاى علمیه و چه در دانشگاهها ـ به سرچشمههاى غنى فرهنگ خودى واقف كنند تا خداى نخواسته در اثر غفلت و جهل نسبت به این مواریث گرانبها مفتون سخنان دیگران نشوند و در خویشتن احساس فقر و حاجت نسبت به دیگران و یا احساس بیهودگى و لغو در آثار خودىها نكنند. به راستى اگر ذخائر علمى فلسفى بر جاى مانده از گذشتگان خودمان را بدرستى فهم كنیم خواهیم دید كه بسیارى از مسائل امروزین فلسفه و دین قابل پاسخگویى از طریق همان مطالبى است كه قدماء فهم كرده و به دست ما سپردهاند.
از همینجاست كه حضرت استاد در خلال تدریس كتاب الهیات شفاء، هرگاه به مطلب كلیدىاى در یكى از زمینههاى معرفتشناسى، فلسفه اخلاق، منطق، متافیزیك و... مىرسیدند كلام را بسط داده تا فایده آن مسأله عامّتر شود و گاه مسالهاى را كه در زمان شیخ از اهمیت كمى برخوردار بوده، برجسته مىكردند تا با توجه به دلمشغولیهاى امروزین آن مساله مورد دقت قرار گیرد.
پس نباید توهّم شود كه تعلیم و تعلم كتب گذشتگان همانند كاوش در یك خرابه بر جا مانده از ابنیه قدیمى است به امید آنكه مثلا اثرى از آثار هنرهاى
دستى گذشتگان بدست آید و با حفظ آن اثر باستانى در موزههاى مردمشناسى، نشانهاى از هنر ورزى پیشینیان را در مقابل چشمان مردمان امروز به نمایش بگذاریم در حالى كه مثلا آن كوزه سفالین در زندگى امروزى هیچ كاركردى ندارد. نه بر عكس ما معتقدیم كه مفاخر علمى فلسفى ما بخوبى مىتوانند چارهاى براى حلّ مشكلات علمى عقلى امروزى ما باشند به این شرط كه ما سعى بلیغ در راه استخراج و پردازش آنها داشته باشیم.
چند خصوصیت این نوشتار
بعضى از خصوصیات نوشتار حاضر از این قرار است:
1ـ بنابر توصیه جناب استاد، ابتداء جملاتى از متن به همراه اعراب گذاریهاى لازم آورده مىشود و بلافاصله ترجمهاى حتى المقدور گویا و وفادار به متن و سپس توضیحات ارائه شده توسط استاد، آورده مىشود.
2ـ سعى شده كه در متن اصلى این نوشتار چیزى بجز توضیحات استاد آورده نشود ولى با پیشنهاد نگارنده و پذیرش ایشان، پاورقىهایى در نظر گرفته شد كه مشتمل است بر نشانى محل سخنانى كه استاد از دیگران نقل كردهاند و نیز حواشى و تعلیقاتى كه گهگاه مبیّن مطالب كتاب و یا نقد و نظرى نسبت به آنها است.
در بعضى از موارد هم در پاورقیها اطلاعات مفیدى در اختیار خوانندگان گذاشته شده تا راه را براى بررسى بیشتر و موشكافیهاى تازهتر بازكند.
بهر حال آنچه در پاورقیها آمده، صحت و سقمش به عهده نگارنده است و در این زمینه همو باید پاسخگو باشد.
البته در موارد نادرى در پاورقى مطلبى از استاد آورده شده كه براى مشخص شدن آن، علامت [م] در پایان گذاشته شده است.
3ـ چنانچه گفته آمد تعلیقات و حواشى متعددى بر الهیات شفاء زده شده كه نمونهاش را مىتوان در كتاب الهیات چاپ سنگى (= چاپ تهران) مشاهده كرد ولى چون استاد گرانقدر عمدتاً توجه به تعلیقات صدرالمتألهین بر الهیات
شیخ داشتند، سعى شد كه اگر مطالبى از آن تعلیقات مورد اشاره حضرت استاد قرار نگرفته بود، در صورت مفید بودن در پاورقى آورده شود.
مرحوم آقاحسین خوانسارى هم در بسیارى از موارد نظر نقادانه نسبت به تعلیقات صدرالمتألهین داشته، لذا نقل سخنان ایشان هم مفید بنظر آمد و از اینرو اكثر سخنان مرحوم خوانسارى هم ملاحظه و نقل شد. همچنین سخنان مرحوم نراقى هم، كه گهگاه نظرى به سخنان صدرالمتألهین و مرحوم خوانسارى دارد، ملاحظه و نقل شد.
گفتنى است كه گاه تعلیقات این بزرگواران بطور اشاره بازگو شده و طالبان تفصیل را به محلّ آن تعلیقات راهنمایى كردهایم.
از حواشى و تعلیقات دیگران مثل ملا اولیاء و سلیمان كمتر نقل و استفاده شده ولى مطالب آن سه بزرگوار [= صدرالمتألهین، مرحوم خوانسارى و مرحوم نراقى] غالباً در پاورقى نقل شده است. همچنین از فصلهایى از الهیات شفاء كه شهید مطهرى تدریس كردهاند استفاده كردهایم.
4ـ كتابنامهاى در آخر آورده شده كه در آن مشخصات كتابشناختى تمامى كتبى كه بنحوى در این نوشتار، ذكرى از آنها بمیان آمده، آورده شده است، حتّى كتابهایى كه فقط در یك مورد ذكرى از آنها شده است مشخصات كتابشناختىاش مذكور افتاده تا اگر كتابى در مكانها، زمانها و با چاپهاى مختلف طبع شده، معلوم باشد كه مراد ما در این نوشتار كدام چاپ آن كتاب است. البته استثنائاً چند كتاب كه در موارد بسیار زیادى به آنها ارجاع داده شده مثل تعلیقات صدرالمتألهین بر الهیات و یا شرح الهیات مرحوم نراقى، براى اولین بار مشخصات آنها ذكر شده و قرارداد كردهایم كه اسم مختصر آنها را در ارجاعات بعدى بیاوریم.
5ـ شایان ذكر است كه نسخه مورد استناد ما، نسخه چاپ قاهره است كه خصوصیات كتابشناختى آن از این قرار است: ابن سینا، الشفاء، الالهیات (1)، مقدمه: الدكتور ابراهیم مدكور، تحقیق: الاب قنواتى و سعید زاید، الهیئة العامة لشئون المطابع الامیریّة، القاهره، 1380 ق = 1960 م.
6ـ در این نوشتار سعى شده تا جایى كه امكان دارد مطالب ساده شود تا اگر كسى دسترسى به استاد ندارد براحتى از این كتاب بتواند مقصود شیخ را فراچنگ آورد. به تعبیر دیگر نوشتار حاضر شبیه خودآموزى براى الهیات شفاء است لذا تفصیل و تكرارهاى موجود در آن تا حدود زیادى عمداً حذف نشده است.
نگارنده با اقرار به ضعف و ناتوانى خویش، از پیشنهادهاى اصلاحى خوانندگان استقبال مىكند. بنابر این از تذكر ضعفها و نواقص نوشته حاضر رنجیده نخواهد شد و این تذكرات را به عنوان خیرخواهى و تكمیل نواقص پذیرا مىباشد.
در پایان از زحمات تمام كسانى كه بنحوى در عرضه این نوشتار سهم داشتند تشكر مىشود. امید آنكه خداى بزرگ تلاش همه كسانى را كه در راه عرضه بهتر فلسفه و حكمت اسلامى ـ كه گامى است در راه دفاع هر چه بهتر از عقاید دین حق ـ كوشیدهاند به شایستهترین وجه قبول فرماید. آمین یا رب العالمین.
محمدباقر ملكیان
بهار 1381
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
الحمدللّه ربّ العالمین و صلاته على النّبىّ المصطفى محمّد و آله الأكرمین أجمعین
الفنُّ الثّالثُ عشر من كتابِ الشّفاء فى إِلالهیّاتِ.
«به نام خداى رحمان و رحیم. سپاس خداى راست كه ربّ جهانیان است و درود او بر پیامبر برگزیده، محمد(صلى الله علیه وآله)، و بر همه خاندان بزرگوارش.
فن سیزدهم از كتاب شفاء در الهیات است.
بر طبق این نسخه(1) از الهیات شفاء به «الهیات» عنوان فن سیزدهم داده شده است كه در بعضى دیگر از نسخههاى الهیات شفاء چنین عنوانى وجود ندارد.(2) با توجه به عنوان مذكور توضیح دو امر بایسته است:
معناى لغوى و اصطلاحى «فن»
1) فن در لغت، به معناى هنر است و غالباً در مقابل علم قرار داده مىشود و بر امورى كه جنبه عملى دارد و با تمرین عملى بدست مىآید اطلاق مىگردد. امّا در اصطلاح، فن بر بخشى از یك علم خصوصاً بر بخشهاى كلى علم اطلاق مىشود كه در این كاربرد، گاهى به جاى واژه «فن» از واژه «صناعت» هم استفاده مىكنند.
2) چرا الهیات را فن سیزدهم بحساب آوردهاند؟
همانگونه كه اشاره شد عنوان «فن سیزدهم» و سایر عناوین در نسخههاى مختلف وجود ندارد و یا به شكلى دیگر ارائه شده است و این شاهدى بر آن است كه عنوانها از خود شیخ نیست بلكه اینها افزوده ناسخین و كاتبین مىباشد. در خصوص «فن سیزدهم» هم نسخهها اتفاق ندارند. مثلا در بعضى از نسخهها، الهیات «فن چهارم» بحساب آمده است.(3)
1. چنانچه در دیباچه گفته شد نسخه مورد استناد ما نسخه چاپ قاهره است كه از این به بعد ما از آن با عنوان «الهیات چاپ قاهره» یاد خواهیم كرد.
2. الهیات چاپ قاهره، ص 3، پاورقى.
3. الهیات چاپ قاهره، ص 3 پاورقى.