درس چهاردهم

 

درس چهاردهم

وحدت دین الهی و لزوم ایمان به همه پیامبران

 

 

از دانش‌پژوه انتظار می‌رود پس از فراگیری این درس:

1. بتواند بر یگانگی دین الهی استدلال كند؛

2. با اساس دعوت همة پیامبران آشنا شود؛

3. بتواند با استفاده از قرآن ثابت كند كه اسلام مقتضای فطرت انسانی است؛

4. از ادلة لزوم ایمان به تمام پیامبران آگاه شود.

 

 

 

 

 

وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإسْلامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ(آل‌عمران:85)؛ و هركه جز اسلام دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیان‌كاران است.

1. وحدت دین الهی

از آیات قرآن كریم استفاده می‌شود كه جریان نبوت، جریانی واحد است؛ زیرا ازیك‌سو همة پیامبران را یك خدای یگانه برانگیخته است، و ازدیگرسو دعوت همة آنها اساس واحدی دارد. اساس تعالیم پیامبران، یعنی دین، این است كه انسان‌ها باید خدای یگانه را بپرستند و بدون هیچ قید و شرطی در پیشگاه او تسلیم باشند.

بنابراین همة ادیان آسمانی یك دین‌اند كه عبارت است از «اسلام»، یعنی گردن نهادن و تسلیم محض بودن در برابر خدا.(1) این حقیقت از آیات متعددی استفاده می‌شود؛ ازجمله:

إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الإسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ مَا


1. البته ‌به ‌لحاظ مكان‌ها، زمان‌ها و اقوام مختلف، پاره‌ای اختلافات جزئی در احكام ادیان گوناگون وجود دارد، ولی اساس همة آنها پرستش خدای یگانه و اطاعت از اوست. از این مطلب در درس بعدی به‌تفصیل سخن خواهیم گفت.

جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَنْ یَكْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ * فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالأمِّیِّینَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْكَ الْبَلاغُ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ (آل‌عمران:19ـ20)؛ درحقیقت دین نزد خدا اسلام است؛ و اهل كتاب اختلاف نكردند، مگر پس از حصول علم و از روی سلطه‌جویی بر یكدیگر. هركس به آیات خدا كافر شود، پس [بداند كه] خداوند زودشمار است. اگر با تو به بحث بنشینند، بگو: «من و پیروانم خود را تسلیم خدا كردیم». به اهل كتاب و مشركان بگو: «آیا شما هم تسلیم خدا شده‌اید؟» اگر تسلیم شده‌اند، پس هدایت‌یافته‌اند و اگر روی‌گردان شده‌اند، بر تو رساندن پیام است و بس؛ و خدا نسبت به بندگان بیناست.

وَمَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا وَإِنَّهُ فِی الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ * إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ (بقره:130ـ131)؛ چه كسی جز آنكه به سبك‌مغزی گراید، از كیش ابراهیم روی برمی‌تابد؟ و ما او را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت نیز از شایستگان است. آن‌گاه خداوند به او گفت: «تسلیم شو». گفت: «من در برابر خداوند جهانیان تسلیمم».

خداوند در این دو آیه، روی برتافتن از آیین حضرت ابراهیم علیه السلام را نشانة بی‌خردی می‌شمارد و می‌فرماید: او پیامبری برگزیده و تسلیم محض در برابر خداوند بوده است؛ سپس می‌فرماید: نه‌تنها دین حضرت ابراهیم علیه السلام اسلام بود، بلكه او و حضرت یعقوبعلیهما السلام، پسران خود را هم به همین دین سفارش كردند:

وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یَا بَنِیَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَكُمُ الدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَأَنْتُم

مُسْلِمُونَ (بقره:132)؛ «ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان آیین اسلام سفارش كردند: "ای فرزندان من، خدا برای شما این دین را برگزیده است؛ پس نمیرید، مگر آنكه مسلمان (گردن نهاده و تسلیم) باشید"».

آیة بعد، گفت‌وگوی حضرت یعقوب با فرزندانش را در هنگام رحلتش گزارش می‌كند:

أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (بقره:133)؛ آیا شما حاضر بودید آن‌گاه كه مرگ یعقوب فرارسید و به فرزندانش گفت: «پس از من، چه می‌پرستید؟» گفتند: «خدای تو و خدای نیاكان تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را، كه خدایی یكتاست، خواهیم پرستید و در برابر او تسلیم هستیم».

پس حقیقت اسلام پذیرفتن فرمان خدا و تسلیم شدن در برابر اوست.(1) خداوند در آیة دیگری می‌فرماید: وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإسْلامِ دِینًا فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ (آل‌عمران:85)؛ «و هركه جز اسلام دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیان‌كاران است». از این آیه می‌توان دریافت كه اسلام مصادیق مختلفی دارد؛ یك مصداق آن، شریعت حضرت ابراهیم علیه السلام ، و مصداق كامل آن شریعت محمدیصلی الله علیه و آله است. هركس موظف است شریعت الهی زمان خود را برگزیند؛ پس معنای اینكه در این زمان، دینی جز اسلام پذیرفته نمی‌شود، این است كه در این زمان هم، آنچه را خداوند توسط پیامبران فرستاده است، جز در موارد منسوخ، باید پذیرفت. افزون بر آن، احكام خاصی را هم كه پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله آورده است، باید پذیرفت.


1. حضرت علی علیه السلام در تفسیر اسلام فرموده است: ان الاسلام هو التسلیم؛ «اسلام همان تسلیم [فرمان الهی شدن] است» (محمدبن‌یعقوب كلینی رازی، الاصول من الكافی، ج2، باب نسبة الاسلام، ص45، ح1).

2. اسلام؛ مقتضای فطرت الهی

اسلام به‌معنای تسلیم شدن در مقابل خدا، كه روح دعوت انبیاست، مقتضای فطرت انسانی نیز هست؛ یعنی فطرت انسان اقتضا می‌كند كه از روی اختیار، در مقابل خداوند متعال تسلیم باشد و دین حق، همین است.

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّینُ الْقَیِّمُ (روم:30)؛ «پس روی خویش را بی‌هیچ انحرافی به‌سوی دین بدار. این فطرت الهی است كه مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدا را تبدیلی نیست؛ این است دین استوار».

ظاهر این آیه گویای آن است كه مقتضای فطرت، گرایش به‌سوی الله و تسلیم بودن در مقابل اوست؛ پس ازآنجاكه فطرت انسانی در همة زمان‌ها یكی است و طبق بیان این آیه، تغییر و تحولی در آن راه ندارد، دین نیز همواره یكی است.(1) آیة دیگری از همین سوره نیز می‌فرماید: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ الْقَیِّم (روم:43)؛ «پس به‌سوی این دین پایدار روی بیاور».

3. لزوم ایمان به همة پیامبران

لازمة تسلیم شدن در برابر خدا آن است كه فرد مسلمان، به همة پیامبران و آنچه بر آنها نازل شده است، ایمان داشته باشد و میان هیچ‌یك از آنان، حتی میان كتاب‌هایشان، فرقی نگذارد؛ زیرا همة آنها از جانب خداست و اگر كسی خود را تسلیم خدا می‌داند، باید هرچه را او نازل فرموده است، بپذیرد. این مطلب از چندین آیة قرآن نیز استفاده می‌شود. این آیات را می‌توان به چهار دستة كلی به شرح زیر تقسیم كرد:

1. آیات میثاق پیامبران؛

2. آیات هم‌بستگی شرایع؛

3. آیات نكوهش از تفرقه در دین؛


1. ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج16، ص179.

4. آیات ستایش و ترغیب به ایمان به انبیا از راه:

الف) دستور به ایمان آوردن به همة انبیا و كتاب‌های آسمانی؛

ب) دستور به پیامبرصلی الله علیه و آله و مؤمنان برای اعلام ایمانشان به همة انبیا و كتاب‌های آسمانی؛

ج) خبر دادن از ایمان پیامبرصلی الله علیه و آله و مؤمنان به همة انبیا و كتاب‌های آسمانی؛

د) تجلیل از كسانی كه به همة پیامبران و كتب آنها ایمان دارند؛

ه‍) معرفی كردن راه خدا با وصف «صراط مستقیم».

دستة اول: آیات میثاق انبیا

قرآن كریم به ما خبر می‌دهد كه خداوند متعال از پیامبران پیمان گرفته است كه به پیامبران پیش از خودشان ایمان داشته باشند و یكدیگر را تأیید كنند؛ پس مؤمنان نیز باید به همة پیامبران و آنچه به آنها وحی شده است، ایمان داشته باشند:

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ لَمَا آتَیْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَی ذَلِكُمْ إِصْرِی قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ * فَمَنْ تَوَلَّی بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (آل‌عمران:81ـ82)؛ آن‌گاه كه خدا از پیامبران ]و امت‌های ایشان[ پیمان گرفت كه چون شما را كتاب و حكمتی دادم، سپس پیامبری نزد شما آمد كه آنچه را پیش شماست تصدیق می‌كند، به او ایمان آورید و یاری‌اش كنید. [خداوند] گفت: «آیا اقرار كردید و عهد مرا پذیرفتید؟» گفتند: «اقرار كردیم». گفت: «پس شهادت دهید و من نیز با شما از شاهدانم»؛ و كسانی كه بعد از این پیمان از دستور خدا روی گردان‌اند، فاسق‌اند.

كتاب و حكمت، محتوای دین خداست. خداوند با اعطای این دو موهبت به پیامبران، از همة آنها میثاق گرفت كه پیامبران بعد از خود را تصدیق و تأیید كنند.

هرچند تكیة این آیه بر اخذ میثاق از پیامبران برای ایمان به پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله است،(1) با توجه به سیاق و آیات قبل و بعد روشن می‌شود كه مسئلة اصلی در این آیه، پیروی همه از یك پیامبر خاص نیست، بلكه منظور ایمان به جریانی است كه همه را به‌سوی خدای واحد دعوت می‌كند؛ بعد می‌فرماید:

أَفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ (آل‌عمران:83)؛ «آیا [مردم] جز دین خدا می‌جویند حال‌آنكه آنچه در آسمان‌ها و زمین است، خواه‌ناخواه، تسلیم فرمان اوست و به‌سوی او بازگردانده می‌شوند؟»

دستة دوم: آیات هم‌بستگی شرایع

قرآن كریم شرایع الهی را جریانی به هم وابسته معرفی می‌كند:

شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْكَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَی وَعِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ (شوری:13)؛ از [احكام] دین، آنچه را كه به نوح دربارة آن سفارش كرد و آنچه را به تو وحی كردیم و آنچه را دربارة آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم كه: «دین را برپا دارید و در آن تفرقه‌اندازی مكنید».(2)

یعنی بین كتاب‌های پیامبران و محتوای پیامشان تعارضی نیست؛ همة آنها یك خط را نشان می‌دهند و به یك چیز دعوت می‌كنند.


1. در روایات آمده است كه خداوند از تمام پیامبران برای آن حضرت پیمان گرفته است (ر.ك: ابوعلی فضل‌بن‌حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص786، 787)؛ حضرت علی علیه السلام نیز در وصف آن حضرت فرموده‌اند: مأخوذ علی النبیین میثاقه (نهج البلاغه، خطبة 1).

2. این آیه بدان معنا نیست كه شرایع نیز یكی بوده‌اند و هیچ تفاوتی نداشته‌اند؛ بلكه مراد آیه این است كه اسلام شرایع همة پیامبران را دربردارد. شاید هم بتوان گفت كه آیه درصدد بیان این نكته است كه شرایع، به‌رغم اختلافشان، به‌حسب استعداد امت‌ها، یك حقیقت دارند و از یك حقیقت سرچشمه می‌گیرند (ر.ك: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج5، ص379).

دستة سوم: آیات نكوهش تفرقه در دین

قرآن فرق نهادن میان پیامبران از جهت ایمان به ایشان را نهی می‌فرماید، تا جایی كه ایمان نداشتن به همة پیامبران و كتاب‌های آسمانی را كفر می‌خواند و برای آن عذاب مقرر می‌كند؛ همچنین در مقابل این وعید، برای كسانی كه به تمام پیامبران و كتاب‌های آسمانی ایمان دارند، وعدة ثواب می‌دهد:

إِنْ تُبْدُوا خَیْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِیرًا * إِنَّ الَّذِینَ یَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَلِكَ سَبِیلاً * أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِینَ عَذَابًا مُهِینًا (نساء:149ـ151)؛ كسانی كه به خدا و پیامبرانش كفر می‌ورزند و می‌خواهند میان خدا و پیامبرانش جدایی افكنند و می‌گویند كه بعضی را باور داریم و بعضی را نمی‌پذیریم، آنان می‌خواهند كه راهی میانه برگزینند؛ اینان درحقیقت كافران‌اند و ما برای كافران عذابی خواركننده آماده ساخته‌ایم.(1)

پس همان‌گونه كه در مسئلة توحید، باید همة مراتب ضروری آن را پذیرفت، در نبوت هم باید تمامی «ما أَنْزَلَ اللّه» را پذیرفت؛ زیرا انكار بخشی از آن، به‌منزلة انكار كل آن است.

قرآن كسانی را كه به همة كتاب‌های آسمانی و پیامبران ایمان ندارند، در شمار مشركان به ‌حساب می‌آورد: ...وَلا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِین (روم:31)؛ «از مشركان نباشید»


1. مانند یهودیان كه نبوت موسی علیه السلام و پیامبران پیش از ایشان را قبول دارند، ولی نبوت حضرت عیسی علیه السلام و حضرت محمدصلی الله علیه و آله را نمی‌پذیرند؛ همچنین مسیحیان كه به نبوت حضرت عیسی علیه السلام و پیامبران پیش از ایشان معتقدند، ولی نبوت پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله را باور ندارند (ر.ك: ابوجعفر محمدبن‌حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج3، ص373؛ محسن فیض كاشانی،‌ تفسیر الصافی، ج1، ص477؛ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج5، ص132).

و بعد در تفسیر مشركان می‌فرماید: مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَكَانُوا شِیَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ (روم:32)؛ «از آنان كه دین خود را پاره‌پاره كردند و فرقه‌فرقه شدند و هر فرقه‌ای به هرچه داشت، دل‌خوش بود».

پذیرش بخشی از احكام دین و رد بخشی از آن، نوعی شرك است؛ زیرا رد كردن بخشی از دین و پذیرفتن چیز دیگری به‌جای آن، به‌معنای انكار ربوبیت تشریعی خداوند و برگرفتن معبودی دیگر، و در نهایت شرك است.

دستة چهارم: آیات ترغیب‌كننده مردم به ایمان به همه انبیا

آیاتی از قرآن كریم با بیان‌های مختلف، مردم را تشویق می‌كنند كه به همة پیامبران ایمان بیاورند، و آیات بسیاری هم ایمان‌آورندگان به همة ایشان را ستایش‌ می‌كنند. این تشویق و ستایش به شكل‌های مختلفی، به شرح زیر، آمده‌اند.

الف) دستور ایمان به همه پیامبران و كتاب‌های آسمانی

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَی رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِی أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ... (نساء:136)؛ «ای كسانی كه ایمان آورده‌اید، به خدا و پیامبرش و این كتاب كه بر پیامبرش نازل كرده و آن كتاب كه پیش‌ازآن نازل كرده، به‌حقیقت ایمان بیاورید».

بنابر مفهوم آیة بالا كسانی كه به همة پیامبران و كتاب‌های آسمانی ایمان ندارند و بی‌قیدوشرط در برابر فرمان الهی تسلیم نیستند، در واقع ایمانشان پذیرفته نیست؛ درست همان‌گونه كه یك مؤمن موحد باید هم‌زمان به توحید در خالقیت، ربوبیت تكوینی، ربوبیت تشریعی و الوهیت معتقد باشد و اگر توحید در خالقیت را بپذیرد، ولی توحید در ربوبیت را انكار كند، گویی اصلاً توحید ندارد. هر مؤمنی باید كل این مجموعة مركب را، كه با تحلیل از حقیقت ایمان به خدا و تسلیم بودن در برابر او به

دست می‌آید، قبول داشته باشد. ابلیس، بااینكه به وجود خدا ایمان داشت، سرانجامی بدتر از همة كفار و مشركان یافت؛ چون ایمانش مطلق نبود و توحید در ربوبیت تشریعی الهی را قبول نداشت. این‌گونه نیست كه سطح ایمان وابسته به متعلَّقات آن باشد و كسی كه به خالقیت الله ایمان دارد، دست‌كم بخشی از سعادت را كسب كند؛ بلكه تا به آن حد لازم نرسد، صفر و یا حتی پایین‌تر از صفر است.(1)

ب) فرمان اعلام ایمان به همه انبیا و كتاب‌های آسمانی

خداوند در برخی آیات قرآن كریم، به پیامبر اكرمصلی الله علیه و آله و مؤمنان فرمان می‌دهد كه ایمانشان را به وحی پیامبران اعلام كنند:

قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَی وَعِیسَی وَالنَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (آل‌عمران:84)؛ بگو: «به خدا و آنچه بر ما و بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان او نازل شد، و نیز آنچه به موسی و عیسی و پیامبران دیگر از جانب پروردگارشان داده شده است، ایمان آوردیم. میان هیچ‌یك از ایشان فرقی نمی‌نهیم و همه تسلیم [ارادة] او هستیم».

چنان‌كه در آیة دیگری می‌فرماید:

قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَی وَعِیسَی وَمَا أُوتِیَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ * فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا


1. برای تفصیل بیشتر، ر.ك: محمدتقی مصباح یزدی، معارف قرآن 1ـ3 (خداشناسی، كیهان‌شناسی، انسان‌شناسی)، ص54ـ61.

هُمْ فِی شِقَاقٍ فَسَیَكْفِیكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (بقره:136ـ137)؛ بگویید: «ما به خدا و آیاتی كه بر ما نازل شده، و نیز آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان او نازل شده، و نیز آنچه موسی و عیسی داده شده‌اند، و آنچه بر پیامبران دیگر از جانب پروردگارشان آمده است، ایمان آوردیم. میان هیچ‌یك از پیامبران فرقی نمی‌نهیم و همه در برابر خدا تسلیم هستیم». اگر به آنچه شما ایمان آورده‌اید آنان نیز ایمان بیاورند، هدایت یافته‌اند؛ اما اگر روی برتافتند، پس با تو سر خلاف دارند و در برابر آنها خدا تو را كافی است كه او شنوا و داناست.

ج) خبر دادن از ایمان پیامبر و مؤمنان به همة انبیای الهی و كتاب‌های آسمانی

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ... (بقره:285)؛ «پیامبر، خود، به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده، ایمان دارد و همة مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و كتاب‌هایش و پیامبرانش ایمان دارند».

د) ستایش ایمان‌آورندگان به همة انبیا و كتاب‌های آسمانی

قرآن در وصف پرهیزگاران می‌فرماید: وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِك... (بقره:4)؛ «و آنان كه به آنچه بر تو و بر پیامبران پیش از تو نازل شده است، ایمان می‌آورند».

در نگاه قرآن، كسانی كه به همة پیامبران الهی ایمان دارند، از پاداش و مغفرت الهی بهره‌مند خواهند بود:

وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِه وَلَمْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولَئِكَ سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا (نساء:152)؛ «و كسانی كه به خدا و پیامبرانش ایمان آورده‌اند و میان پیامبرانش جدایی نیفكنده‌اند، خداوند به‌زودی پاداششان را خواهد داد و خدا آمرزنده و مهربان است».

ه‍) توصیف راه خدا با وصف «تنها راه مستقیم»

قرآن كریم در دسته‌ای از آیات، پرستش خالص خدا را صراط مستقیم و تنها راه لازم‌الاتباع معرفی می‌كند و مردم را از گام نهادن در راه‌های متفرق دیگر نهی می‌فرماید:

وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (انعام:153)؛ «و این است راه راست من، از آن پیروی نمایید. به راه‌های گوناگون مروید كه شما را از راه خدا پراكنده می‌سازد. اینهاست آنچه خدا شما را بدان سفارش می‌كند؛ شاید پرهیزگار شوید».(1)

با توجه به آیة بالا، مفهوم این آیه نیز روشن‌ می‌شود كه می‌فرماید: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلا تَفَرَّقُوا... (آل‌عمران:103)؛ «همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراكنده نشوید». مراد از تفرق، پراكندگی در دین خدا و انحراف از راه خداست؛ یعنی از راه خدا گام برون ننهید كه به اختلاف و پراكندگی می‌انجامد. آنچه همة مردم را با هم متحد می‌كند این است كه همه در راه خدا، در یك خط و به‌سوی یك مقصد حركت كنند.

آیة دیگری از قرآن در مذمت كسانی است كه دین را بخش‌بخش كرده‌اند و بخشی را پذیرفته و بخشی را رد كرده‌اند: إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَكانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ... (انعام:159)؛ «كسانی كه دین خود را پراكنده ساختند و فرقه‌فرقه شدند، تو هیچ‌گونه مسئول ایشان نیستی».

بنابراین گرایش به اسلام، به‌معنای پذیرفتن همة اموری است كه خداوند در هر زمانی و بر هر پیامبری نازل كرده است. این مطلب نشانگر آن است كه بین محتوای آنچه پیامبران مختلف آورده‌اند، تناقض و تعارضی وجود ندارد؛ زیرا اگر در این میان تعارضی بود، پذیرفتن یكی موجب رد دیگری می‌شد و امكان نداشت كسی بتواند همة آنها را با هم بپذیرد. وجود اختلاف در بعضی احكام جزئی به این دلیل است كه برخی احكام تا تاریخ


1. آیة 61 سورة یس نیز دارای همین مضمون است.

خاصی اعتبار داشته، و یا ویژة شخص و یا گروه معینی بوده‌اند و دیگران هم این احكام را برای آنها می‌پذیرند. پس معنای ایمان به تورات این نیست كه ما در این زمان باید به تورات عمل كنیم؛ بلكه به این معناست كه ما آنچه را برای بنی‌اسرائیل و مخصوص آن عصر بوده و در تورات تحریف‌نشده آمده است، صحیح و حق می‌دانیم؛ اما برای عمل به فرمان‌های الهی در این زمان، باید ببینیم كه اكنون و در این زمان، خدا از ما چه خواسته است.

نتیجه اینكه لازمة ایمان به هر پیامبری، پذیرفتن همة پیامبران است. اگر كسی واقعاً به حضرت موسی یا حضرت عیسی و یا حضرت ابراهیمعلیهم السلام ایمان داشته باشد، باید به پیامبران دیگر هم ایمان بیاورد. چنان‌كه در درس هشتم به‌تفصیل گذشت، حضرت موسی و عیسیعلیهما السلام، پیشاپیش به آمدن پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله بشارت داده‌اند. پس مسلمان حقیقی كسی است كه موسی و عیسیعلیهما السلام را نیز قبول داشته باشد؛ اما به این معنا نیست كه در این زمان نیز پیروی از دین یهودیت یا مسیحیت جایز باشد.(1) كسی را می‌توان پیرو حضرت موسی علیه السلام نامید كه اگر نبوت حضرت عیسی علیه السلام و نبوت پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله برایش ثابت شد، به اینها هم ایمان بیاورد؛ وگرنه بخشی از دین حضرت موسی علیه السلام را نپذیرفته، و این به‌منزلة انكار كل آن دین است؛ چون گفتیم پذیرفتن و تسلیم شدن باید بی‌قیدوشرط باشد. بنابراین در زمان ما كسانی كه خود را پیرو یكی از پیامبران پیشین می‌دانند، اگر حجت برایشان تمام شود و نبوت حضرت خاتمصلی الله علیه و آله را دریابند، مقتضای ایمان به پیامبر خودشان این است كه به پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله ایمان آورند. در درس بعدی به‌تفصیل دراین‌باره سخن خواهیم گفت.


1. البته آیاتی در قرآن كریم هست كه ظاهرشان موهم جواز اعتقاد و عمل به ادیان الهی دیگر بعد از اسلام است؛ ولی دقت در آن آیات و توجه به قراین مربوط به آنها نشان می‌دهد كه چنین برداشتی درست نیست. در مبحث جهانی بودن اسلام دراین‌باره به بحث خواهیم نشست.

چكیده

1. اگرچه مجموعه فراخوان‌های هریك از پیامبران، به‌ویژه پیامبران اولوالعزم، دین نامیده می‌شود، بنابر آیات قرآن، نبوت جریان واحدی است؛ چون كل آن ازسوی خدای یگانه است.

2. اساس دعوت پیامبران، اسلام، یعنی تسلیم مطلق در برابر فرمان خداوند است: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الإسْلامُ (آل‌عمران:19). پیامبران نیز فرزندان خود را به تسلیم در برابر فرمان الهی سفارش می‌كردند.

3. اسلام مقتضای فطرت الهی است و ازآنجاكه این فطرت همیشه ثابت است، انسان‌ها به‌طور فطری و از روی اختیار، در برابر فرمان الهی تسلیم می‌شوند: فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا (روم:30).

4. قرآن كریم در آیات متعدد تصریح می‌كند كه مردم باید به همة پیامبران ایمان داشته باشند. یك دسته از این آیات گویای آن است كه خداوند از پیامبران و پیروان آنها پیمان گرفته است كه به پیامبران دیگر نیز ایمان داشته باشند (مانند: آل‌عمران:81ـ82).

5. دستة دوم این آیات، همة شرایع الهی را وابسته به هم معرفی می‌فرماید (مانند: شوری:13) و دستة سوم، از فرق نهادن میان پیامبران در ایمان به ایشان نهی می‌فرماید (مانند: نساء:149ـ151).

6. آیات دستة چهارم به پنج شكل مردم را بر ایمان به تمام پیامبران تشویق و ترغیب می‌كنند: الف) فرمان ایمان آوردن به تمام پیامبران و كتاب‌های آسمانی (مانند: نساء:136)؛ ب) دستور اعلام ایمان به همة پیامبران و كتاب‌های آسمانی (مانند: آل‌عمران:84)؛ ج) خبر دادن از ایمان پیامبر و مؤمنان به همة انبیای الهی و كتاب‌های آسمانی (مانند: بقره:285)؛ د) ستایش از ایمان‌آورندگان به تمام انبیا و كتاب‌های آسمانی (مانند: بقره:4)؛ هـ) توصیف راه خدا با وصف «تنها صراط مستقیم» و نهی از رفتن به راه‌های متفرق دیگر (مانند: انعام:153).

7. از لوازم ایمان به تمام كتاب‌های آسمانی این است كه هرآنچه را در آنها آمده، برحق و نازل‌شده ازطرف خداوند بدانیم. بنابراین همة انسان‌هایی كه در زمان دین اسلام زندگی می‌كنند، باید آن را بپذیرند. یهودی و مسیحی واقعی كسی است كه با آمدن پیامبر اسلامصلی الله علیه و آله رسالت آن حضرت را نیز بپذیرد.

پرسش‌ها

1. ثابت كنید كه تمام پیامبران دین واحدی آورده‌اند.

2. با استفاده از آیات، اصل و اساس دعوت پیامبران را تبیین كنید.

3. آیه‌ای را بیان كنید كه می‌گوید اسلام مقتضای فطرت انسانی است.

4. چهار دسته آیاتی را كه از لزوم ایمان به تمام پیامبران سخن می‌گویند، بیان كنید.

5. پنج گونه تشویق و ترغیب قرآن بر ایمان به تمام پیامبران و كتاب‌های آسمانی را تبیین كنید.

6. لازمة ایمان به تمام پیامبران چیست؟

منابعی برای مطالعة بیشتر

1. نجفی، محمدحسن، جواهر الكلام فی شرح شرایع الاسلام، چ7، دار احیاء التراث العربی، بیروت، [بی‌تا]، ج41، كتاب حدود، قسم دوم، باب اول، ص600ـ612.

2. مصباح یزدی، محمدتقی، كاوش‌ها و چالش‌ها، ج1، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینیرحمه الله، قم، 1379، ص85ـ86.

پژوهش

دربارة حكم انكار برخی از احكام یك شریعت تحقیق كنید.