درس هشتم: پدیده‌های جوّی

 

درس هشتم:

پدیده‌های جوّی

 

 

 

بادها

رعد و برق

ابر و باران

نزول باران

 

 

 

اهداف درس

از دانش‌پژوه انتظار می‌رود پس از فراگیری این درس

1. فواید مهم بادها را در چرخة زندگی آدمی با استناد به آیات قرآن برشمارد؛

2. معنای لواقح را در آیه 22 سوره حجر با توجه به احتمالات ممکن به‌خوبی تبیین کند؛

3. نظریات مختلف را درباره تسبیح رعد گزارش و ارزیابی کند؛

4. پدیدة نزول باران و تگرگ را برحسب آیات مربوط توضیح دهد.

 

 

 

بخشی دیگر از آیات مربوط به پدیده‌های جهان، درباره پدیده‌های جوّی است که در این درس آنها را بررسی می‌‌کنیم.

بادها

در قرآن، باد به‌عنوان یک پدیدة جوّی مطرح شده و فواید آن از جنبه‌های مختلفی بیان شده است؛ ازجمله:

1. بادها موجب پیدایش ابر و در نتیجه باران می‌شوند و بشارت‌دهندگان رحمت الهی‌اند: وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِه (اعراف:57)؛ «اوست كه بادها را پیشاپیش رحمت خویش (باران) به بشارت می‌فرستد».

 2. قرآن بادها را لواقح معرفی می‌کند: وأرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماء (حجر:22)؛ «بادها را، درحالی‌که بارورند، گسیل داشتیم و از آسمان آب را فروفرستادیم».

برخی «لواقح» را باروركنندگان درختان و گیاهان معنا كرده‌اند و گفته‌اند كه یكی از وسایل تلقیح درختان، باد است كه گردة گیاهان نر را به ماده

می‌رساند (عامل تلقیح برخی درختان، زنبورها و حشرات دیگرند) و آنها را بارور می‌كند.(1)

اما با توجه به ذیل آیه كه می‌فرماید: فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً، این احتمال بعید به‌نظر می‌آید؛ زیرا اگر منظور از آن بارورکنندگی بادها ‌بود، می‌بایست ذیل آیه را نیز متناسب با صدر آن می‌آورد و می‌فرمود: «و درختان را میوه‌دار كردیم».

احتمال دیگر این است که معنای لواقح در اینجا، با نزول باران در ارتباط است و می‌تواند با برخی مطالعات جدید درباره بارور کردن ابرها برای آمدن باران، تناسب داشته باشد؛ درباره کیفیت پیدایش ابرها بحث‌های بسیاری مطرح است که شاید بتوان آنها را بر مفاد برخی آیات، ازجمله این آیه، تطبیق کرد. برای اینكه بخار آب، كه به‌صورت ابر در هوا متراكم است، به آب تبدیل شود، نیازمند یك واسطه و عامل مساعد (كاتالیزور)(2) است. باد این نقش را به‌عهده دارد و با فعل و انفعالاتی كه در ابرها انجام می‌دهد، بی‌درنگ ابرها را بارور می‌کند و باران سرازیر می‌شود.(3) این در صورتی است كه «لواقح» را در آیه، به معنای مُلَقّحات (باروركنندگان) بگیریم؛ ولی ظاهراً لواقح در لغت بدین معنا نیامده است.(4)

اگر لواقح را جمع لاقح به ‌معنای باردار بدانیم، آیه می‌تواند معنای دیگری داشته باشد؛ یعنی باد، خود بارور است و حامل چیزی است كه موجب نزول باران


1. برای نمونه، ر.ک: سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد، رهبران راستین، ص259 و 263.

2. کاتالیزور (Catalyst): ماده‌ای كه سرعت انجام یک واكنش‌ شیمیایی را تغییر داده، ولی خود در پایان واکنش، بدون تغییر می‌ماند (یوجین بوریس اواروف و آلن آیزاکس، فرهنگ علم، ترجمة ابوالقاسم قلمسیاه و دیگران، ص339).

3. ر.ک: مهدی بازرگان، باد و باران در قرآن، ص59، 126.

4. بلکه لاقح از مصدر لقاح به معنای باردار است: «اللقاح: مصدر لقحت الناقة تلقح لقاحا، وذلك إذا استبان لقاحها یعنی حملها، فهی لاقح» ‌(خلیل‌بن‌احمد فراهیدی، العین، مادة لقح).

می‌‌شود. شاید بتوان گفت باد حامل بار الكتریكی خاصی است و ابرها (بخار آب) هم بار الکتریکی دیگری دارند که برخوردشان موجب پیدایش برق و سپس باران می‌شود. یا حامل چیزهای دیگری باشد كه به‌وسیله علوم اثبات شده است یا اثبات خواهد شد. به‌هرحال جای تأمل است؛ ولی نباید آیه را بر پدیده‌ای تطبیق کرد؛ بلكه نخست باید آیه را خوب فهمید؛ آن‌گاه اگر مضمون آیه با قوانین طبیعی موجود تطبیق داشت چه بهتر؛ وگرنه نباید خود را ملزم به تطبیق كنیم.

3. بادها موجب حركت كشتی‌های بادی می‌‌شوند: إِنْ یَشَأْ یُسْكِنِ الرِّیحَ فَیَظْلَلْنَ رَواكِدَ عَلى ظَهْرِه (شورى:33)؛ «اگر [خدا] بخواهد باد را نگاه می‌دارد تا [كشتى‌ها] بر [شانه‌هاى امواج] از حركت بازمانند».

قرآن كریم، در این‌گونه آیات، این حس را در ما برانگیخته است كه به پدیده‌ها با نظر سطحى ننگریم؛ بلکه به دقایق آنها بیندیشیم.

رعدوبرق

یکی دیگر از پدیده‌های جوّی مهم که در قرآن بدان اشاره شده، رعدوبرق است: هُوَ الَّذِی یُرِیكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَطَمَعاً وَیُنْشِئُ السَّحابَ الثِّقال؛(1) (رعد:12)؛ «اوست كه آذرخش را به شما بیم‌زا و امیدبخش بنماید، و ابرهای سنگین را ایجاد كند».

خداوند در این آیه بر نقش امیدآفرین رعد و نیز نقش خوف‌افکن آن در زندگی بشر تأکید می‌کند. این آیه نیز از یک‌سو بر ارتباط یک پدیدة جوّی با خدا تكیه می‌کند (= هو الذی...)، و هم به نقش آن پدیده در زندگی انسان توجه می‌دهد (= یریكم...).


1. مشابه این تعبیر در سوره روم نیز آمده است: وَمِنْ آیَاتِهِ یُرِیكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاء (روم:24).

تسبیح رعد (بحث استطرادی)

خداوند در آیه بعد می‌فرماید: وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلائِكَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّواعِقَ فَیُصِیبُ بِها مَنْ یَشاء (رعد:13)؛ «رعد تسبیح‌گوی اوست همراه با حمد و سپاس؛ و فرشتگان نیز تسبیح او گویند از بیم وی؛ و خداوند صاعقه‌ها را گسیل می‌دارد و [برق] آنها را به هركس که بخواهد، می‌رساند».

نكته‌هایی عجیب در این آیه نهفته است كه در اینجا مجال بررسی همه آنها نیست؛ برای مثال تسبیح رعد به چه معناست؟ برخی ناآشنایان با زبان و ادب عربی، تسبیح را از مادة سبح و مصدر سباحة به معنای شنا کردن و شناوری نمودن گرفته و گفته‌اند: تسبیح اشیا، تكامل آنهاست! بطلان این ادعا حتی برای یك عرب‌زبان ساده نیز آشکار است؛ زیرا مفهوم تسبیح، هیچ ربطی به شنا و تكامل و این‌گونه امور ندارد. تسبیح یعنی خدا را منزه شمردن، و آیات بسیاری در این زمینه وجود دارد. برای نمونه: یُسَبِّحُ للهِ ما فِی السَّماواتِ وَما فِی الأَرْض (جمعه:1)؛ «آنچه در آسمان‌ها و زمین است، خدا را تسبیح می‌گوید»؛ یا این آیه: وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِه (اسراء:44) «هیچ‌چیز نیست مگر اینکه خدا را تسبیح و حمد می‌گوید». روشن است که معنای تسبیح، منزه شمردن خدا از هرگونه عیب و نقص است،(1) نه شناوری یا تکامل.

در این میان حتی آیاتی هست که همه‌چیز را در حال سجده برای خدا معرفی


1. «التسبیح: التقدیس والتنزیه، یقال سبّحت الله أی نزّهته عمّا یقول الجاحدون، ویكون بمعنى الذكر والصلاة» (فیومی، المصباح المنیر، مادة سبح)؛ «سبح: أصلان، أحدهما، جنس من العبادة والآخر جنس من السعی. فالأوّل السبحة وهی الصلاة، ویختصّ بذلك ما كان نفلا غیر فرض، یقول الفقهاء: یجمع المسافر بین الصلاتین ولا یسبّح بینهما، أی لا یتنفّل بینهما بصلاة. ومن الباب: التسبیح وهو تنزیه الله جلّ ثناؤه من كلّ سوء. والتنزیه التبعید. والأصل الآخر، السبح و السباحة: العوم فی الماء» (احمدبن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، مادة سبح).

می‌کند.(1) به‌هرحال به‌آسانی نمی‌توان دریافت كه معنای تسبیح و سجدة موجودات چیست و باید اذعان کرد که این آیات از متشابهات است؛ اما در میان مفسران دو دیدگاه كلی هست كه یکی می‌گوید این‌گونه تعبیرها استعاری است؛ یعنی همه این موجودات، نشانة كمال آفرینندة خود بوده، از صفات خدا حكایت می‌كنند؛ یعنی گویی به زبان حال و تکوین، بیانگر تسبیح و تنزیه صفات الهی‌اند.(2)

برخی دیگر از مفسران معتقدند که اشیا واقعاً شعور دارند و به‌راستی تسبیح و ذكر می‌گویند. نمونه‌اش، به سخن آمدن سنگ‌ریزه‌ در دست پیامبر(صلى الله علیه وآله) است که تسبیح ‌گفت، و صدای تسبیح خود را به گوش دیگران رساند؛ نه آنكه به‌طور معجزه‌آسا در آن ایجاد تسبیح شد.(3)

ما سمیعیم و بصیریم و هُشیم       با شما نامحرمان ما خامُشیم(4)

پس آدمی درنمی‌یابد؛ وگرنه همه اشیا تسبیح خدا را می‌گویند.

این نظر، با ظاهر آیات نیز سازگار است. در برخی آیات آمده است: وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُم (اسراء:44)؛ «هیچ‌چیز نیست كه


1. رعد:15، نحل:49، حج:18. همین‌طور آیاتی داریم که بیان می‌دارد تمام کائنات خدا را تسبیح می‌کنند: ألَمْ تَرَ أنَّ اللهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاَتَهُ وَتَسْبِیحَه (نور:41)؛ مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْض (تغابن:1)؛ همچنین تسبیح هفت آسمان و زمین و هرآنچه در آنهاست و همه‌چیز (اسراء:44)؛ تسبیح فرشتگان (شوری:5)؛ تسبیح رعد (رعد:13)؛ تسبیح کوه‌ها (ص:11، انبیاء:79، سبأ:10)؛ تسبیح پرندگان (سبأ:10، نور:41، انبیاء:79).

2. و این همان تسبیح تکوینی و با زبان حال است (ر.ک: محمودبن‌عمر زمخشری، الکشاف، ج2، ص669ـ670، ذیل آیه 44 اسراء) وی در ذیل آیه 13 رعد، تسبیح رعد را به تسبیح بندگانی که صدای رعد را می‌شنوند و امید به بارش باران دارند، به تأویل می‌برد (ر.ک: همان، ج2، ص518).

3. در این صورت تسبیح، حقیقی، غیرمجازی و با زبان قال است. البته لازم نیست تسبیح به زبان قال حتماً با همین الفاظ قراردادی انجام پذیرد؛ چون الفاظ علاماتی برای کشف مافی‌الضمیرند؛ پس اگر مافی‌الضمیر به‌وسیله دیگری هم بیان شود، باز زبان قال خواهد بود (ر.ک: عبدالله نصری، جهان‌شناسی در قرآن، ص61).

4. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر سوم، ص387، بیت1017.

تسبیح و حمد خدا را نگوید؛ اما شما تسبیح آنها را درنمی‌یابید»؛ همچنین درباره پرندگان می‌خوانیم: كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَتَسْبِیحَه (نور:41)؛ «هركدام، از نیایش و تنزیه خدا آگاه است»؛ اما ما این تسبیح‌ها را درنمی‌یابیم و نمی‌فهمیم.

مفسرانی که به رویکرد دوم گرایش دارند، در تبیین مطلب بر اساس اصول عقلی، به دو دسته تقسیم می‌شوند:

1. دسته‌ای می‌گویند: همین اشیا با همین صور مادی، شعور و درك دارند؛

2. دستة دیگر بر آن‌اند كه اشیا صورت غیرمحسوس دیگری دارند كه آن صورت دوم، شعور و درك دارد و آن صورت همان است كه روز قیامت ظاهر می‌شود و همان است كه شهادت می‌دهد و قرآن درباره آن می‌فرماید: قالُوا أنْطَقَنَا اللهُ الَّذِی أنْطَقَ كُلَّ شَیْء (فصلت:21)؛ «می‌گویند: خدا ما را به‌سخن آورد؛ همو که هرچیز را به‌سخن می‌آورد».

به‌هرروی هیچ‌یک از این دو تبیین، با درك عادی ما سازگار نیست، ولی با ظاهر قرآن سازگار و مناسب است؛ البته برخی برای اثبات آن به مكاشفات عرفانی و حتی استدلال‌های عقلی نیز متوسل شده‌اند. «وَالْعِلْمُ عِنْدَ أَهْلِه».

در ارزیابی دیدگاه نخست می‌توان گفت: اگرچه این تفسیر، قریب به ذهن و برای عموم قابل فهم‌‌تر است، استعاری تلقی کردن این‌‌گونه تعبیرات، خلاف ظاهر است؛ به‌ویژه با توجه به جمله لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُم در آیه 44 سوره اسراء؛ زیرا همه می‌توانند «حاکی از صفت خالق بودن» را بفهمند؛ پس چگونه خدا می‌فرماید: «ولی شما تسبیح آنها را نمی‌فهمید؟!»

البته به‌طور ویژه درباره رعد نظر دیگری نیز هست که می‌گوید: رعد، اسم یک فرشته است و اشاره به آن در آیه، از باب ذكر عام بعد از خاص است؛ اما این احتمال خلاف ظاهر است؛ چون معنای عرفی رعد، همان صدای مخصوص

برخورد ابر‌هاست و با وجود این معنای عرفی، درستی این احتمال، دلیل محكم‌تری می‌خواهد.

نكته‌های دیگری نیز در این آیه نهفته است. از جمله وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَن یَشَاء برمی‌آید که اگرچه صاعقه یك پدیدة طبیعی است، خدا آن را به هركس كه بخواهد اصابت می‌دهد. اصابت صاعقه اتفاقی نیست؛ بلکه حساب‌شده و بر اساس تقدیر و قضای الهی و در چهارچوب «توحید افعالی» است.

ابر و باران

از دیگر پدیده‌های مهم جوّی که در آیات قرآن بدان توجه شده، ابر و باران است. بعضی از آیات کیفیت پیدایش و شکل‌گیری ابرها و نیز نزول باران و برف و تگرک از آنها را بیان می‌دارند، ازجمله:

لَمْ تَرَ فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ وَیَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ یَكادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالأَبْصار (نور:43)؛ «مگر ندیده‌ای كه خدا ابر را آرام‌آرام به جریان می‌اندازد؛ آن‌گاه پاره‌های آن را به‌هم می‌پیوندد؛ سپس آن را فشرده و متراكم می‌كند؛ آن‌گاه می‌بینی كه باران از لابه‌لای آن فرومی‌ریزد؛ و از آسمان از میان كوهواره‌ابرها تگرگ فرومی‌فرستد؛ پس به هرکه بخواهد آن را می‌رساند و از هرکه بخواهد بازمی‌داردش؛ و گویی فروغ برق [ابرها] می‌خواهد چشم‌ها را [از بین] ببرد».(1)


1. در آیه 48 سوره روم نیز چگونگی شکل‌گیری ابرها و آماده شدن آنها برای نزول باران بیان شده است. البته آیات دیگری هم پدیدة ابر را با عناوینی چون «السَّحابَ الثِّقال» (رعد:12)، «الْمُعْصِرات» (نبأ:14) و «المُزْن» (واقعه:69) توصیف کرده‌اند.

در این آیه، جمله وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَد نیاز به توضیح بیشتری دارد. منظور از کوه‌های آسمان چیست و در کجا هستند و چگونه از این كوه‌ها تگرگ نازل می‌شود؟

دانشمندان متخصص در این زمینه می‌گویند وقتی ابرها در جوّ زمین متراكم می‌شو‌ند، شكلی شبیه كوه‌ها پیدا می‌کنند. معمولاً مسافران هواپیما این پدیده را مشاهده می‌کنند و گاه ابرها را، كوه‌ می‌پندارند؛ پس ابرها آن‌قدر روی ‌هم انباشته می‌شوند كه كوه‌هایی از ابر در جوّ زمین پدید می‌آید و از آن كوه‌های ابر، تگرگ فرومی‌ریزد. برحسب تحقیقات این دانشمندان، می‌توان از آیه چنین برداشت کرد که منظور از «جبال» كوه‌های ابر است، نه كوه‌هایی از جنس آنچه در زمین است؛ ولی این برداشت خود مبتنی بر این استظهار است كه منظور از «سماء» هم، همین جوّ زمین باشد.(1)

«مِنْ بَرَدٍ» بیانِ «مایُنَزِّلُ» است؛ یعنی آنچه خدا نازل می‌كند، از جنس تگرگ است. احتمالاً «بَرَد» در قرآن كریم به معنایی اعم از تگرگ و برف، به‌كار رفته است. در قرآن از برف، که در زبان عربی به آن «ثلج» می‌گویند، ذكر ویژه‌ای نشده است؛ ولی چون در واقع منشأ هر دو، همان باران یخ‌زده است،(2) قرآن با کلمه «بَرَد» به آنها اشاره کرده است.

در این آیه نیز نکته جالب توجه این است که خداوند، هریك از این پدیده‌ها را به خود نسبت می‌دهد. قرآن تعلیم می‌دهد كه ببینید چگونه خداوند بخار آب را آرام‌آرام فرامی‌برد و بعد ابرها را می‌راند و به‌هم نزدیك می‌‌کند و چون فشرده شدند،


1. پیش‌تر در درس سوم گفتیم كه گاهی سماء، به معنای آسمان‌های هفت‌گانه است كه پایین‌ترین آنها، فراتر از ستارگانی است كه ما می‌بینیم؛ اما سمائی كه باران از آن نازل می‌شود، «جوّ زمین» است؛ ابرها در همین جوّ تشكیل می‌شوند و چیزی دیگر از جایی دیگر بر ابرها فرونمی‌ریزد. (م)

2. گاهی که قطرات آن ریز است، به‌صورت برف نازل می‌شود و گاهی هم قطرات درشت باران در جوّ یخ می‌زند و به‌صورت تگرگ فرومی‌ریزد. (م)

باران فرومی‌بارد. درباره تگرگ نیز می‌گوید: خدا تگرگ را فرومی‌آورد و به آن فرمان می‌دهد که كجا ببارد و كجا نبارد.

نزول باران

ابرها با پدیدة باران و ریزش آن از جوّ به زمین کاملاً مرتبط‌اند و آیات بسیاری به این حقیقت اشاره دارند؛ مانند آیه وأنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنّاهُ فِی الأَرْضِ وَإِنّا عَلی ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُون (مؤمنون:18)؛ «آب را از آسمان به‌اندازة معینی فروفرستادیم و بر زمین قرارش دادیم و ما به بردن و روانه كردن آن تواناییم».

شاید بتوان از این آیه و مانند آن(1) دریافت كه همه آب‌های روی زمین، نخست از آسمان فرود آمده است. امروزه نظر دانشمندان نیز همین است كه دریاها از نزول باران به‌وجود آمده‌اند؛ اما باران‌های سیل‌آسایی كه در مراحل نخستین آفرینش زمین فروباریده است.(2) ولی این آب‌ها روی حساب و اندازه نازل شده است؛ یعنی «تقدیر» الهی آن‌چنان دقیق است که اگر نزول باران‌ها بیشتر ادامه می‌یافت، تمام زمین را آب فرامی‌گرفت و هیچ‌گونه خشکی و جایی برای زندگی باقی نمی‌ماند. همچنین باران‌های بعدی نیز «بِقَدَر» و ازروی حساب نازل می‌شود؛ با این تفاوت كه آب‌های اولیه از ابرهای نخستین كه در آسمان تکوّن یافته بودند، پیدا شدند؛ اما باران‌های معمول، هرچند از آسمان (جوّ زمین) نازل می‌شوند، اما ابرش از زمین برمی‌خیزد و از آب‌های روی زمین نشئت می‌گیرند.


1. افزون بر آیه 43 سوره نور، آیات بسیار دیگری نیز درباره ریزش باران از جوّ و نزول آن از آسمان وجود دارد؛ ازجمله: نحل:10، حج:63، فرقان:48، زخرف:11، ق:9، روم:24 و 48، زمر:21، انفال:11، جاثیه:5، عنکبوت:63، بقره:22 و 164، لقمان:10، فاطر:27، انعام:99، حجر:22، اعراف:57، کهف:45، یونس:24، رعد:17.

2. برخی مفسران از آیه 22 سوره حجر نیز همین مطلب را استفاده کرده‌اند (ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج12، ص52).

خلاصه درس

1. باد یکی از پدیده‌های جوّی‌ است که قرآن به سه فایده آن اشاره کرده است: الف) سبب‌سازی در پیدایش ابرها و در نتیجه نزول باران؛ ب) باران‌زا کردن ابرها؛ ج) به‌حرکت درآوردن کشتی‌ها.

2. مفسران و دانشمندان درباره معنای واژه «لواقح»، که در قرآن برای توصیف بادها به‌کار رفته است، احتمالات مختلفی مطرح کرده‌اند؛ ازجمله:

الف) بادها به دلیل اینکه ابزار گرده‌افشانی و تلقیح درختان و گیاهان هستند، لواقح خوانده شده‌اند. این احتمال با ادامه آیه که می‌گوید: فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماء سازگار نیست؛ زیرا خاصیت گرده‌افشانی با میوه‌دار شدن درختان تناسب دارد، نه نزول باران از آسمان؛

ب) تعبیر لواقح در ارتباط با نزول باران است و با بارور کردن ابرها تناسب بیشتری دارد و این با مطالعات علمی جدید هم دراین‌باره سازگار است. باد نقش عامل واسطه را در باروری ابر دارد. در این صورت لواقح به معنای بارورکنندگان (مُلقِّحات)‌ است. اشکال این احتمال این است که لواقح در لغت به این معنا نیامده است؛

ج) لواقح جمع «لاقح» به معنای باردارهاست؛ یعنی بادها خود باردار و حامل چیزی هستند که موجب نزول باران می‌‌شود. ممکن است بادها حامل بار الکتریکی خاصی باشند و ابرها هم بار الکتریکی دیگری داشته باشند و برخورد این دو موجب پیدایش برق و سپس ریزش باران شود یا بدون پیدایش برق این پدیده رخ دهد. به‌هرحال نمی‌توان نظری قطعی دراین‌باره داد.

3. درباره تسبیح رعد در آیه 13 سوره رعد نظرهای مختلفی ابراز کرده‌اند؛ ازجمله اینکه تسبیح برگرفته از «سباحه» به معنای شنا کردن است و تسبیح رعد

یعنی تکامل آن! این تفسیر دور از ذهن را ناآشنایان با ادب و زبان عربی ارائه کرده‌اند. مفهوم تسبیح هیچ ارتباطی با شنا و شناوری و تکامل ندارد؛ بلکه به معنای منزه شمردن خداوند است؛ چنان‌که آیات دیگر دلالت بر آن دارند.

یک دیدگاه هم وجود دارد که می‌گوید تعبیرهایی چون تسبیح گفتن یا سجده کردن موجودات برای خدا، تعابیری استعاری است؛ یعنی همه این موجودات، ازجمله رعد، دلیل بر کمال آفرینندة خود هستند و حکایت از صفات خدا می‌کنند، پس به زبان حال و تکوین، بیانگر تنزیه صفات الهی و تسبیح او هستند. این دیدگاه با ظاهر قرآن، به‌ویژه تعبیر لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُم، سازگار نیست؛ زیرا «حاکی از صفات خالق بودن» را همه می‌توانند بفهمند؛ درحالی‌که خدا می‌فرماید شما تسبیح آن را نمی‌فهمید.

یک دیدگاه دیگر درباره معنای تسبیح موجودات، ازجمله رعد، و تعابیر مشابه این است که اشیا واقعاً شعور دارند و به‌راستی تسبیح می‌گویند؛ مانند تسبیح سنگ‌ریزه در دست پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)؛ اما آدمیان تسبیح موجودات را درک نمی‌کنند. این دیدگاه با ظاهر آیه 44 سوره اسراء نیز سازگار است که می‌فرماید: همه‌چیز در عالم تسبیح‌گوی خداست؛ اما شما از درک آن عاجز هستید.

4. کسانی که تسبیح موجودات را حقیقی می‌دانند، برخی گفته‌اند که اشیا با همین صورت مادی شعور و درک دارند و تسبیح‌گوی‌اند، و برخی دیگر گفته‌اند اشیا صورت غیرمحسوس دیگری دارند که آن صورت درک و شعور دارد و همان صورت است که روز قیامت ظاهر می‌شود. شهادت اعضا و جوارح و سخن گفتن آنها در قیامت (فصلت:21) مربوط به همان صورت غیرمحسوس آنهاست. این تبیین به هر دو وجهش با ظاهر قرآن سازگارتر است؛ اگرچه از درک عادی ما دور است.

بعضی هم گفته‌اند «رعد» اسم فرشته‌ای است و ذکر آن در آیه، از باب ذکر عام بعد از خاص است؛ اما این احتمال خلاف ظاهر است؛ چون رعد در عرف و زبان عرب، به صدای مخصوص ناشی از برخورد ابرها گفته می‌شود.

5. اصابت صاعقه‌ها به افراد، اتفاقی و تصادفی نیست؛ بلکه حساب‌شده و برحسب تقدیر و قضای الهی و در چهارچوب توحید افعالی است.

6. مقصود از «جبال» در عبارت وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَد (نور:43) که تگرگ از آن نازل می‌شود، توده‌هایی از ابرهای متراکم در جوّ زمین است که شکلی شبیه کوه پیدا می‌کند و مقصود از «سماء» در این آیه، جوّ زمین است. واژه «بَرَد» در این عبارت، معنایی اعم از تگرگ و برف دارد؛ چون در قرآن از برف، که معادل عربی آن «ثلج» است، ذکر ویژه‌ای نشده است؛ بلکه از برف و تگرگ به دلیل منشأ واحدشان به «برد» تعبیر شده است.

7. خداوند همه پدیده‌های جوّی از قبیل به‌حرکت درآمدن بخار آب، فشرده شدن آنها و شکل‌گیری ابرها، ریزش باران و تگرگ و نزول آن در مناطقی خاص را به خود نسبت می‌دهد و با ذكر این پدیده‌ها، ربوبیت تکوینی را متذکر می‌شود.

پرسش‌ها

1. قرآن چه فواید عمده‌ای را برای بادها بیان می‌کند؟

2. چه نظریاتی در تفسیر صفت «لواقح» برای بادها مطرح است؟ هریک را نقل و ارزیابی کنید.

3. مقصود از تسبیح رعد در آیه 12 سوره رعد چیست؟ دیدگاه‌ها را بیان و ارزیابی کنید.

4. واژگان «جبال» و «بَرَد» در آیه 43 نور به چه معناست؟ توضیح دهید.

منابعی برای مطالعه بیشتر

1. مطهری، مرتضی، آشنایی با قرآن، ج4، ص161ـ179؛ همو، مجموعه‌آثار، ج26، ص505ـ519.

2. سبحانی، جعفر، منشور جاوید قرآن، ج2، ص85ـ110، ذیل عنوان تسبیح موجودات در قرآن؛ همو، مفاهیم القرآن، ج1، ص229ـ264.

3. خمینی(رحمه الله)، سیدروح‌الله، چهل حدیث، ص654ـ655.

4. طیب، سیدعبدالحسین، اطیب البیان، ج14، ص233.

5. بازرگان، مهدی، باد و باران در قرآن.