پیشگفتار

 

 

 

 

پیشگفتار

«ولایت» یكى از اركان اصلى و آموزه‌هاى اساسى دین مبین اسلام، و بلكه به تعبیرى، اصلى ترین و اساسى ترین آموزه آن است. روایات متعددى وارد شده كه «اسلام» را بر «پنج پایه» استوار دانسته و از میان آنها «ولایت» را مهم ترین ركن برشمرده است؛ از جمله در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) چنین نقل شده است: بُنِىَ الاِْسْلامُ عَلَى خَمْس عَلَى الصَّلوةِ وَالزَّكوةِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَالْوِلایَةِ وَلَمْ یُنْادَ بِشَىْء كَما نُودِىَ بِالْوِلایَةِ؛1 اسلام بر پنج پایه استوار گردیده است: بر نماز و زكات و روزه و حج و ولایت؛ و آن چنان كه به ولایت فراخوانده شده، به هیچ چیز دیگرى فراخوانده نشده است. این قبیل روایات به روشنى اهمیت فوق العاده و ویژه مسأله «ولایت» را بیان مى‌دارد.

از سوى دیگر، هم چنان كه در برخى روایات تصریح شده، مقصود از این ولایت، «ولایت اهل بیت(علیهم السلام)» و در رأس آنها «ولایت امیرالمؤمنین على(علیه السلام)» است. آنچه در این میان مهم است توجه به این نكته اساسى است كه «ولایت اهل بیت(علیهم السلام)» مراتب و شؤون مختلفى دارد و آنچه كه در روایاتْ ركن اسلام، آن هم مهم ترین ركن آن، دانسته شده، اعتقاد به ولایت و پذیرش آن با جمیع مراتب و شؤونش مى‌باشد. هم چنان كه برخى پنداشته اند، نباید تصور كرد كه مقصود از این «ولایت» صِرف «محبت» و


1. بحارالانوار، ج 68، باب 27، روایت 1.

«مودّت» اهل بیت(علیهم السلام) است؛ بلكه در مورد ولایت اهل بیت(علیهم السلام) غیر از محبت، شؤون و مسایل دیگرى نیز مطرح است كه قطعاً یكى از مهم ترین و اساسى ترین آنها مسأله «رهبرى» آن بزرگواران پس از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) است.

اتفاقاً آنچه هم در سقیفه نسبت به امیرالمؤمنین(علیه السلام) و پس از آن در موارد دیگر نسبت به سایر ائمه(علیهم السلام) مورد مناقشه قرار گرفت، نه مسأله مودّت و محبت آنان، كه مسأله رهبرى آن بزرگواران بود.

از این رو نباید هم چون برخى ساده اندیشان پنداشت كه این همه تأكیدها و اصرارها در مسأله «ولایت اهل بیت(علیهم السلام)» صرفاً به موضوع «مودّت» و «محبت» اشاره دارد، بلكه قطعاً مسایل مختلف دیگر، و از جمله مسأله رهبرى و آنچه كه امروزه به نام «حكومت» و «سیاست» نامیده مى‌شود نیز مد نظر بوده است. متأسفانه باید اذعان كرد كه این بعد مهم از مسأله ولایت اهل بیت(علیهم السلام) آن چنان كه شایسته و بایسته است مورد توجه قرار نمى‌گیرد.

نیز باید توجه داشت كه آنچه به عنوان «ولایت فقیه» و فقها در زمان غیبت امام زمان(علیه السلام) مطرح مى‌شود و در واقع استمرار همان ولایت اهل بیت(علیهم السلام) و مرتبه‌اى از همان چیزى است كه درباره آن فرموده اند: وَلَمْ یُنْادَ بِشَىْء كَما نُودِىَ بِالْوِلایَةِ. امروزه نیز مسأله «ولایت» هم چنان به عنوان اساسى ترین ركن اسلام مطرح است و اگر مسلمانان به آن توجه و به درستى به مقتضاى آن عمل نمایند بسیارى از مشكلاتى كه گریبان گیر امت اسلامى است مرتفع خواهد شد.

كتابى كه پیش رو دارید گفتارهایى از استاد فرزانه حضرت آیت الله

مصباح یزدى ـ دام ظله ـ درباره مسأله «ولایت» است. در این گفتارها جناب استاد برخى از ابعاد این موضوع، به ویژه بعد سیاسى آن را مورد توجه قرار داده‌اند و با تحلیل‌هایى موشكافانه ـ كه از ویژگى‌هاى مباحث ایشان است ـ برخى نكات ناگفته را در این زمینه بیان كرده اند.

لازم به ذكر است كه ده گفتار اول این كتاب حاصل چند سخنرانى است كه استاد در چند جلسه متوالى و در ایام ماه مبارك رمضان ایراد داشته اند، اما هفت گفتار دیگر، كه آنها را با عنوان «گفتارهاى ضمیمه» آورده ایم، تك سخنرانى‌هایى از جناب استاد است كه چون با موضوع این كتاب تناسب داشته، آنها را نیز در همین مجموعه گردآورى كرده ایم.

امید است چاپ و انتشار این اثر كه با هدف تبیین و ترویج هرچه بیشتر ولایت اهل بیت(علیهم السلام) و گسترش و اعتلاى فرهنگ اصیل اسلامى صورت مى‌پذیرد، مورد قبول و عنایت حضرت احدیت و حضرات اهل بیت معصومین(علیهم السلام) ، به ویژه امام عصر ـ ارواحنا لتراب مقدمه الفداء ـ قرار گیرد.

 

مركز انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(رحمه الله)