بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پیش رو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیت الله مصباح یزدی (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1388/12/26 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
بحث ما پیرامون موضوع فتنه بود. در جلسه اخیر این سؤال را مطرح کردیم که با تصدیق به اینکه در آخرالزّمان فتنههائی واقع خواهد شد، تکلیف ما در قبال آنها چه خواهد بود؟ اگر کسی تصوّر کند که چون اینها قضای الهی است، حتماً واقع خواهند شد و ما وظیفهای نداریم، مثل دانشآموزی است که فکر کند شب امتحان تکلیفی ندارد. پیداست که نتیجه چنین امتحانی چه خواهد شد. هر کسی شب امتحان بیشتر از زمانهای دیگر احساس مسئولیت میکند، و سعی میکند از وقت خود بهتر استفاده کند تا در امتحان موفق شود و به هدفش نائل شود. اگر کسی بداند دزد وارد خانهاش شده یا دشمن به پشت دروازههای شهرش رسیده و بگوید: «دشمن آمده و دیگر چارهای نیست، باید تسلیم شویم»! مسلماً سخن بسیار جاهلانهای بر زبان رانده است. اگر کسی بخواهد با این توجیهات، تنبلی خود را توجیه کند، نه عقل و نه شرع چنین چیزی را نمیپسندد؛ به عکس، آنچه از روایات ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ فهمیده میشود و همچنین تاحدودی عقل آنرا درک میکند، این است که نه تنها ما در مقابل فتنهها بیتکلیف نیستیم، بلکه تکلیفی مضاعف داریم.
فتنه خواه ناخواه آثار و تبعاتی دارد و در روایات هم به آنها اشاره شده است. اگر کسی تاکنون آثار و تتبعات یک فتنه سخت را ندیده بود، در حوادث اخیر به طور واضح چنین آثاری را مشاهده کردیم. اگر مروری بر خطبههای نهج البلاغه داشته باشیم، اهمیت وظیفه انسان در قبال فتنهها برای ما روشن میشود. امیرالمؤمنین در خطبه معروفی میفرمایند: «... لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْر ...»1: شما حتماً دچار آشفتگی خواهید شد و شما را غربال میکنند و سره از ناسره جدا خواهد شد. مثل حبوباتی خواهید شد که داخل دیگ میریزند و آنرا حرارت میدهند. این حبوبات و محتویات دیگ، دائماً زیر و رو میشود. بسیاری از افرادی که دارای پستهای بالائی هستند و موقعیتهای مطلوبی دارند و مردم به آنها احترام میگذارند، در فتنه سرنگون میشوند. در مقابل، کسانی هستند که مورد توجه نیستند، ولی در فتنه بالا میآیند. اینکه نهایتاً چه خواهد شد، بستگی به قدرت مقاومت انسان دارد و اینکه بفهمد در جریان فتنه چه باید انجام دهد و چگونه دین خود را حفظ کند. حضرت در تعبیر دیگری میفرماید: «... أَیُّهَا النَّاسُ سَیَأْتِی عَلَیْكُمْ زَمَانٌ یُكْفَأُ فِیهِ الْإِسْلَامُ كَمَا یُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِیه ...»2؛ : فتنههائی پیش خواهد آمد که اسلام مانند ظرفی خواهد شد که محتویاتی دارد و آنرا وارونه میکنند و همه محتویات آن میریزد؛ به طوری که از اسلام جز یک ظرف خالی چیزی باقی نمیماند. در عبارت دیگری میفرمایند: «... وَ لُبِسَ؛ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً»3: روزگاری خواهد آمد که اسلام را مثل پوستینی که وارونه پوشیده شود، وارونه میپوشند. آنچه را که زیر است به رو میآورند و آنچه را در رو قرار دارد، به زیر میبرند. اینها نمونههائی از آثار فتنه است که امیرالمومنین ذکر میفرمایند و بعد میفرمایند: «... فَلَا تَكُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ وَ أَعْلَامَ الْبِدَع ...»4: مبادا خود شما تابلوی فتنه و عامل بدعتگذاری شوید.
وقتی انسان بفهمد چنین جریاناتی در پیش است، آیا باید برود و آسوده بخوابد، یا اینکه باید بیشتر حواسش را جمع کند؟
ما در مقابل فتنهها حداقل سه نوع وظیفه داریم که هر کدام ممکن است اصناف متعددی داشته باشد.
اولین وظیفه مربوط به خود ماست؛ یعنی وقتی فتنهای در جامعه واقع میشود باید بدانیم که ما نسبت به خودمان چه وظیفهای داریم. این وظیفه به دو دسته تقسیم میشود:
1. دین خود و مصالح خود را از گزند دزدان حفظ کنیم. نگذاریم فتنهگران عقاید، دستاوردهای انقلاب و ارزشهایمان را نابود کنند.
2. مراقب باشیم مرکب سواری برای فتنهگران نشویم؛ چراکه در فتنه فقط این مسئله مطرح نیست که انسان مصلحتی را تأمین کند یا مصلحتی از دست او برود. یکی از مشکلات فتنه این است که گاهی از انسان ناخواسته سوءاستفاده میکنند. روایت مشهوری از امیرالمؤمنین نقل شده ـ که مقام معظم رهبری هم در دیدار خبرگان مطرح فرمودند ـ که میفرمایند: «كُنْ فِی الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَب»5: در زمان فتنه مثل شتر دوساله باش که نه در حدّی است که سوار آن شوند و نه پستانی برای شیر دوشیدن دارد. برخی از این سخن سوءاستفاده میکنند و میگویند: «در فتنه نباید در کاری دخالت کرد؛ بلکه باید به کناری رفت و بی طرف بود»! این برداشت، برداشت اشتباهی است. این روایت میگوید: مواظب باش سواری ندهی. مراقب باش از تو سوءاستفاده نشود. موضعگیری صحیح داشته باش. این امر در فتنه زیاد اتفاق میافتد که کسانی بدون اینکه فکر و طرحی برای این کار داشته باشند، ناخواسته ابزار دیگران میشوند و دیگران از رفتار، گفتار، نشست و برخاست و حتّی از سکوت آنها سوءاستفاده میکنند. اگر انسان آنجائی که باید سخنی بگوید، سکوت کند، یک نحوه سواری دادن به فتنهجویان است. ممکن است کسی مال و ثروتی داشته باشد و فتنهجویان از آن استفاده کنند، و یا آبرو و موقعیت اجتماعی داشته باشد و از آن بهره ببرند؛ در این صورت مصداق «له ضَرْعٌ فَیُحْلَب»؛ خواهد شد. پستان شیردهی میشود که از شیر آن استفاده میکنند، هرچند ممکن است خودش هم چنین چیزی را نخواهد.
وظیفه دیگر در قبال کسانی است که در معرض فتنهاند یا آتش فتنه دامنشان را گرفته است؛ چون در فتنه لااقل سه عنصر وجود دارد 1. فتنهانگیز؛ 2. کسانی که از فتنه خسارت میبینند و فتنه دامن آنها را میگیرد و منافع و مصالحی را از دست میدهند؛ 3. فردی که نه فتنهگر است و نه در دام افتاده. در اینجا ما خودمان را شخص ثالثی فرض کردیم که نه فتنهگر است و نه فریبخورده. وظیفه ما در قبال فریب خوردگان یا کسانی که در معرض فریب و طعمه شدن قرار دارند، این است که از آنها دستگیری کنیم. اگر آتش فتنه دامنشان را گرفته، وظیفه ما سنگینتر است و اگر در معرض فتنه هستند، نگذاریم به دام بیفتند.
وظیفه سوم ما نسبت به فتنهانگیزان است. چه قبل از اینکه آتش فتنه شعلهور شود، یعنی هنگامی که فهمیدیم کسانی درصدد فتنهانگیزی هستند، و چه بعد از اینکه آتش فتنه را روشن کردند و شعلههای آن در حال پیشروی بود، به طوری که دامن افراد را میگیرد. این مورد هم حالات مختلفی دارد:
1. گاهی انسان توانائی دارد که دست فتنهجو را بگیرد و نگذارد آتش را روشن کند، و یا اگر آتش روشن شده، میتواند آتش را خاموش کند.
2. گاهی فتنهگران دارای عِدّه و عُدّه کافی برای کارشان هستند و ما توان کافی برای جلوگیری از عمل آنها و از بین بردن آنها نداریم.
در مقابل هر نوع فتنه، عکسالعمل خاصّی باید نشان داد. باید هر کدام را جداگانه مورد مطالعه قرارداد تا راه از بین بردن آنرا کشف کرد، و اگر از بین بردن آن امکان ندارد، حداقل آنرا تضعیف کرد و آبی به آتش آن ریخت. کسانی که در معرض هستند را از آنجا دور کرد و دسیسههای فتنهگران را افشا کرد.
ممکن است گفته شود: به چه دلیل چنین وظیفهای به عهده ماست؟ گناه به گردن آنهائی است که فتنه برپا کردند، و آنهائی که در دام فتنه افتادند؛ باید دقّت میکردند که در چنین دامی نیفتند و حال که افتادهاند، تقدیرشان بوده و قضا و قدر چنین حکم کرده است و به ما مربوط نمیشود!
ولی باید بدانیم که در اینجا همان وظیفهای را داریم که در باب امر به معروف و نهی از منکر، ارشاد جاهل و مبارزه با ظلم داریم. مگر اینها مربوط به اسلام نیست؟ شاید بتوان گفت: با صرف نظر از دستورات شرع و واجبات متعددی که در این زمینهها داریم، در اینجا یک حکم روشن عقلی هم وجود دارد و آن، این است که:
اگر بینی كه نابینا و چاه است ؛ اگر خاموش بنشینی گناه است
در اینجا خیلی نیاز به دلیل تعبّدی نیست. هر انسان سالم الفطرهای وقتی ببیند انسان دیگری در معرض خطر است، وجدان و فطرت به او اجازه نمیدهد آرام بنشیند. از بین رفتن احکام اسلام و رواج بدعتها از هر نوع آتشسوزی بدتر است؛ چون خسارت آتشسوزی محدود است و نهایتاً به زندگی دنیائی ما ضرر میزند و به هزاران سال نمیرسد؛ امّا عذاب آخرت محدود نیست. اگر کسی در چاه بیدینی افتاد، ضررش محدود نیست. حال چگونه وجدان انسان میتواند قبول کند که ببیند کسی نزدیک است دینش را از دست بدهد، و آرام بنشیند؟ ما اگر هیچ دلیل تعبّدی هم نداشتیم، عقل و وجدان ما برای این حکم کافی بود؛ چرا که: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»6. خداوند این اندازه شعور را به هر انسانی داده که تشخیص دهد در اینگونه موارد وظیفهاش این است که دست فرد در معرض خطر را بگیرد و نجاتش دهد. در زیارت امام حسین ـ علیه السلام ـ میخوانیم: «... وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیكَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ الْجَهَالَةِ وَ الْعَمَى وَ الشَّكِّ وَ الِارْتِیَابِ إِلَى بَابِ الْهُدَى مِنَ الرَّدَى؛ ...»7: سیدالشهداء خون دلش (آخرین خونی که از قلب مبارکش جاری شد) را داد تا بندگان خدا را از جهالت نجات دهد. ما چگونه ادعا میکنیم که شیعه این امام هستیم در حالیکه نسبت به ضلالت و گمراهی مردم بیتفاوت هستیم؟! هم دلیل عقلی و وجدانی و هم دلائل تعبدی و هم سیره بزرگان ـ از همه مهمتر سیره سیدالشّهداء ـ حکم میکند که در چنین مواقعی نباید بیتفاوت بود.
روشن شد که ما در باب فتنه سه نوع وظیفه داریم: 1. نسبت به خودمان؛ 2. نسبت به فتنهجویان؛ 3. نسبت به فتنهزدگان. برای عمل به وظیفه در این عرصه، دستیابی به چند شناخت لازم است:
- شناخت انواع فتنه؛ هر فتنه ویژگیهای مخصوص به خود را دارد. شگردها و روشهای فتنهجویان در هر نوع فرق میکند و به دنبال آن روش مقابله با آنها هم متفاوت است.
- وجود فتنه، توهّم نیست؛ باور کنیم که فتنهای در کار است تا خود را برای مقابله با آن آماده کنیم. یکی از شگردهای فتنهجویان از بیست سال پیش تا کنون این بوده که این مطلب را القاء کنند که احتمال وجود فتنه و توطئه، توهّمی بیش نیست. در مجلات و روزنامههای فراوان به طور مکرّر روی این مطلب تکیه کردند که مسئولان کشور با مطرح کردن احتمال وجود توطئه و فتنه، قصد دارند موقعیت خود را تثبیت کنند. یکی از نتایج حوادث اخیر در کشور این بود که باطل بودن اینگونه سخنان روشن شد و برای همه مشخص شد که توطئه توهّم نیست. این توطئهها همانطور که ضررهای زیادی داشت، منافع زیادی هم داشت. بسیاری از مسائل پشت پرده آشکار شد. دشمنانی رسوا شدند، که اگر این حوادث رخ نمیداد کسی باور نمیکرد اینگونه باشند. بنده شخصاً بعد از شصت سال طلبگی و با اینکه حداقل چهل سال است که در عرصه مسائل سیاسی حضور دارم، باور نمیکردم چنین حوادثی رخ دهد. پس اول باید باور کرد که توطئهای در کار است. قرآن میفرماید: «وَ لَنْ تَرْضى؛ عَنْكَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى؛ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم؛ ...»8: از شما راضی نمیشوند تا وقتی که شما تابع آنها شوید. تا حدود سی سال پیش به زحمت میتوانستیم ثابت کنیم که کشورهای استعماری دشمن دین ما هستند؛ سیاستمداران ما باور نمیکردند. آنها گمان میکردند که استعمارگران تنها دشمن مال ما هستند و میگفتند: «آنها با ما دشمنی دارند، ولی دشمن اموال ما هستند و نفت ما را میخواهند؛ ما برای اینکه جانمان سالم باشد، نفت را به آنها میدهیم»! گمان میکردند با این کارها میتوانند از چنگال آنها نجات پیدا کنند. کمتر کسی مثل امام –رضوان الله علیه- پیدا میشد که بفهمد آنها دشمن اسلاماند. امام فریاد میزد: «اینها تنها دشمن من و شما نیستند، بلکه اینها از اسلام سیلی خوردهاند».
قرآن در مورد خود پیامبر میفرماید: «وَ إِنْ كادُوا لَیَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذی أَوْحَیْنا إِلَیْكَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنا غَیْرَهُ وَ إِذاً لاَتَّخَذُوكَ خَلیلاً»9: اینها تلاش میکنند تا تو دست از وظیفه پیامرسانی برداری؛ اگر این کار را کردی و چیزهائی را به ما نسبت دادی که واقعیت نداشت و بدعتی را پذیرفتی، تو را دوست صمیمی خود قرار میدهند. «خلیل»؛ نهایت رفاقت است. خداوند حضرت ابراهیم را بعد از نبوت و رسالت و امامت، به عنوان خلیل برگزید. در این آیه خداوند میفرماید: اگر تو در دین کوتاه بیائی، اینها تو را خلیل و دوست صمیمی خود قرار میدهند. این در مورد پیامبر بود. آیا برای ما غیر از این است؟ یکی از ابعاد این فتنهها این بود که دشمنان وانمود میکردند که با ما دشمنی ندارند و میگفتند: «این آخوندها هستند که برای ریاست خودشان چنین تبلیغ میکنند که ما قصد توطئه داریم، و با این کار ما را با هم دشمن میکنند. دست از حرفهای اینها بردارید و فرهنگ ما را بپذیرید و از صنایع و تکنولوژی ما استفاده کنید تا پیشرفت کنید!». این هم مصداقی است از «وَ إِنْ كادُوا لَیَفْتِنُونَكَ ...». بعد از این کلام، خداوند برای تأکید میفرماید: «وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئاً قَلیلاً * إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَیْنا نَصیراً»10: اگر چنین میکردی و اندکی به اینها تمایل پیدا میکردی (شَیْئاً قَلیلاً) خداوند تو را به عذابی سخت در دنیا و آخرت مبتلا میکرد و دیگر یاوری در مقابل خدا پیدا نمیکردی؛ یعنی اگر بخواهی کوتاه بیائی باید به جنگ ما بیائی. این حکم شامل جانشینان ایشان اعم از امامان معصوم، علماء دین، مراجع تقلید و مقام رهبری هم میشود؛ چراکه جانشینی پیامبر فقط برای گرفتن سهم امام نیست، بلکه جانشین ایشان هم باید همان وظیفهای که به عهده پیامبر بود را در حدّ توان انجام دهد؛ باید دین و ارزشهای دینی را حفظ کند؛ باید مراقب باشد که در دین بدعتی گذاشته نشود.
پس در درجه اول باید بدانیم فتنهای در کار است، و بعد فتنهجویان را شناسائی کنیم. در فتنههای پیچیده، فتنهجو خود را به عنوان دوست معرفی میکند و با فرافکنی، دیگران را به عنوان فتنهجو معرفی میکند. امام خمینی ـرحمه اللهـ میفرمود: «شیطان بزرگ آمریکاست». خیلی از دوستان میگفتند: «در حالی که اتحاد جماهیر شوروی که مهد کمونیسم و بیخدائی و بیدینی است، وجود دارد، چرا آمریکا شیطان بزرگ معرفی میشود. آنها که حداقل بعضی از پیامبران را قبول دارند». امّا امام با آن فراست خدادادی، همان وقتی که دستنشاندههای شوروی در ایران سرکار بودند، فرمود: «شیطان بزرگ آمریکاست، هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید».
- شناسائی نقشههای دشمن؛ بعد از شناسائی فتنهجویان باید بفهمیم چه راهکارها و چه نقشههائی دارند و قصد دارند از چه راههائی نفوذ کنند. در جنگ فرهنگی مانند جنگ نظامی، باید نقاط آسیبپذیرمان را شناسائی کنیم. باید دید کجای فرهنگ ما آسیبپذیر است و دشمن میتواند از آنجا وارد عمل شود. باید در مقابل سلاحهای دشمن، سلاحهای متناسبی داشته باشیم. مطالب دیگری هم وجود دارد که ان شاء الله در جلسات دیگر به آن میپردازیم.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
1؛ . نهج البلاغه، خطبه 16.
2؛ . همان، خطبه 103.
3؛ . همان، خطبه 108.
4؛ . همان، خطبه 151.
5؛ . همان، حکمت 1.
6؛ . الشمس / 8.
7؛ . کامل الزیارات، ؛ 228.
8؛ . البقره / 120.
9؛ . الاسراء / 73.
10. همان / 74و75.