از دانشجو انتظار میرود که پس از پایان درس بتواند:
1. تعریفی از انقلاب اسلامی ارایه دهد؛
2. ماهیت و فصل ممیّز انقلاب اسلامی را تبیین نماید؛
3. ویژگیهای انقلاب اسلامی را ذکر کند؛
4. با توجه به این ویژگیها، جایگاه ممتاز انقلاب اسلامی ایران را در طول تاریخ نشان دهد.
در ایران انقلابی رخ داده است که همهٔ معادلات را به هم ریخته، حسابهای به اصطلاح علمی و جامعهشناسانه را نقش بر آب کرده است. کسی باور نمیکرد که انقلابی رخ بدهد که خاستگاه آن مساجد باشد، در حالی که هیچ تشکیلاتی هم در میان مردم وجود نداشته باشد و مردم هیچ نوع تمرین حزبی و انقلابی هم نداشته باشند. به هر حال میبینیم که غربیها هم این انقلاب را پدیدهٔ نوظهوری میدانند.(1)
تعریف واژهٔ انقلاب و مقایسهٔ آن با سایر تحولات اجتماعی و نیز نظریههای مطرح در مورد این پدیده، از مطالبی بود که در طی دروس گذشته مورد توجه قرار گرفت و پس از نقد و ارزیابی تئوریهای موجود انقلاب، نظر صحیح در این مورد بیان و به دیدگاه اسلام نیز اشاره شد. بر اساس دیدگاه صحیح، زمانی تعادل در جامعه وجود خواهد داشت که تمام یا اکثریت افراد جامعه منافع عضویّت در جامعه خود را بیشتر از زیانهای آن بدانند. در غیر این صورت، عواملی دست به دست هم خواهد داد تا این تعادل جای خود را به بحران اجتماعی دهد و ثبات جامعه را بر هم ریزد. همچنین تاکنون مشخص گردید که از نظر اسلام، در آیندهٔ جامعهٔ جهانی، روند رو به تکاملی را شاهد خواهیم بود که در آن مؤمنان
1. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص110.
حقیقی حاکمان زمین میگردند. بدیهی است که یکی از ابزار تحقق این آرمان، انقلابی است که بر اساس آرمانهای اسلامی شکل گرفته باشد. در اینجاست که ضرورت پرداختن به ماهیت و ویژگیهای چنین انقلابی ضروری مینُماید.
بر اساس تعریفی كه در درس اول، از انقلاب ارایه گردید، بهدست آمد كه انقلاب در این نوشتار به معنای تحوّل سریع، شدید و بنیادین ناشی از وقوع طغیان عموم مردم در اوضاع و احوال سیاسی جامعه و در نتیجه، جایگزینی یك نظام سیاسی، حقوقی و اقتصادی بهجای نظام دیگر میباشد. با توجه به این تعریف از انقلاب و نیز با عنایت به این مطلب كه مراد از اسلام، به عنوان یك دین، مجموعهای از معارف است كه از طرف خداوند برای هدایت و استکمال انسانها نازل گردیده و بهوسیلهٔ رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به نوع بشر ابلاغ شده است، به آسانی میتوان به تعریفی از انقلاب اسلامی دست یافت. هرچند كه تعریفهای ارایه شده در این زمینه، از حیث عبارت، تفاوتهایی را با یكدیگر دارند؛ لیكن بنای اكثر این تعاریف بر آن مفهومی از دو واژهٔ «انقلاب» و «اسلام» استوار شده است كه در بالا اشاره گردید.
كلیم صدیقی در تعریف انقلاب اسلامی مینویسد: «انقلاب اسلامی عبارت است از حركت امّت مسلمان در جهت تغییر نظام غیر اسلامی موجود و جایگزین نمودن یك نظام جامع و كامل اسلامی بهجای آن؛ همچنین تلاش برای اجرای مقررات، قوانین و برنامههای اسلامی در كلیهٔ شؤون زندگی خویش(یعنی امت)».(1) شهیدمرتضی مطهری نیز معتقد است كه: «انقلاب اسلامی راهی است كه هدف آن، اسلام و ارزشهای اسلامی میباشد و انقلاب و مبارزه، تنها برای برقراری ارزشهای اسلامی انجام میگیرد. در این صورت انقلاب اسلامی
1. كلیم صدیقی، نهضتهای اسلامی و انقلاب اسلامی ایران، ص49.
متفاوت با اسلام انقلابی خواهد بود، زیرا در صورت اخیر، انقلاب و مبارزه هدف خواهد بود و نه وسیله، برخلاف صورت نخست كه مبارزه و انقلاب، وسیله است نه هدف».(1)
شناسایی ماهیت انقلاب اسلامی و تشخیص فصل ممیّز آن از سایر انقلابها مشكل به نظر نمیرسد و تفاوت این انقلاب با سایر انقلابهای دنیا، در اسلامی بودن آن است. بنابراین، اگر نظامی، آن فصل ممیز و آن مشخصهٔ ماهوی خود را همچنان حفظ كند، میتوان ادعا كرد كه هنوز ماهیت خود را از دست نداده است. ولی اگر این فصل ممیز حفظ نگردد، باید اعتراف كرد كه این انقلاب از مسیر اصلی خود خارج و دچار آسیب شده است.
از آنجا كه تنها دینی كه برای تمام شؤون انسانها، اعم از شؤون فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی، برنامه دارد، اسلام است، تنها انقلابی نیز كه قادر است كه جمیع مصالح مردم را تأمین و تضمین كند و خود، مسایل و مشكلات جدیدی پدید نیاورد، انقلاب اسلامی است؛ یعنی انقلابی كه در همهٔ ابعاد و وجوه خود، بدون استثنا، از جهانبینی و ارزشگذاری دین مقدس اسلام مایه بگیرد و تغذیه كند. ازاینرو، رهبران این انقلاب، برخلاف رهبران سایر انقلابها، نه برای تأمین مقاصد انقلاب، از هر عقیدهای، و اگرچه باطل و خلاف واقع، بهره میگیرند و نه با تحریك و تهییج شدید احساسات و عواطف مردم، عوامل غیر عقلانی را بر فعالیتها و كارهای آنان حاكم میسازند؛ بلكه احساسات و عواطف مردم را محكوم و تابع احكام و ادراكات عقل و آرای صحیح میگردانند و آنگاه از آنها برای كامیاب ساختن انقلاب و محقق كردن اهدافِ آن سود میبرند. به همین دلیل، ترویج و اشاعهٔ بینشها و ارزشهای اسلامی، كه هم صحیح و مطابق واقعند و
1. مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، ص45.
هم آمادگی شگرفی برای ایثار، فداكاری و جانفشانی در مردم پدید میآورند، از جمله برنامههای رهبران این انقلاب است.
بنابراین اگر عنصر فرهنگ، اساسیترین عنصر اسلام تلقی شود، بزرگترین بُعد پیروزی انقلاب اسلامی نیز بُعد فرهنگی آن خواهد بود. ازاینرو، استفادهكنندگان اصلی این نعمت نیز در درجهٔ اول، اقشار فرهنگی جامعه خواهند بود كه مصداق بارز آنها حوزهها و دانشگاهها هستند. بنابراین، وظیفهٔ این اقشار، از اقشار دیگر جامعه بسیار سنگینتر است. ازاینرو، تردیدی نیست كه ماهیت انقلاب اسلامی ـ یعنی عنصر اسلامی بودن آن ـ كه یك عنصر فكری و فرهنگی است، با تغییر مسؤولین تغییر نمیكند. معیار بقای این انقلاب، بقای فكر و اندیشهٔ آن است، نه بقای تفكرات اشخاصی كه در زمان انقلاب از انقلابیون بهشمار میآمدند. چه بسا با تغییر نسلها، اشخاص دیگری جایگزین شوند، لیكن تفكر انقلابی و ماهیت آن پابرجا باشد. بنابراین ملاك اصلی برای ارزیابی چنین انقلابی، بررسی سلامت یا بیماری ریشهٔ فكری و عنصر فرهنگی آن است.
انقلاب ایران نیز كه با پسوند اسلامی شناخته شده است، دارای ابعاد گوناگونی است. این انقلاب، هم انقلابی ضد امپریالیستی، هم انقلابی ایدئولوژیك، هم انقلابی بر ضدّ یك رژیم فاسد و هم انقلابی فرهنگی بهشمار میرود. برای پیروزی انقلاب در تمام این ابعاد و بقای آن در برابر حملات دشمنان، ضروری است كه نیروی دفاعی كافی در همهٔ قسمتها وجود داشته باشد. همچنین برای ایفای رسالت جهانی خود نیز باید از نیروی تهاجمی كافی در همهٔ ابعاد برخوردار باشد. ولی باید در نظر داشت كه قوام این انقلاب به اقامهٔ ارزشها و باورهای اسلامی است. ازاینرو، اگر ما در تمام ابعاد انقلاب پیروز گردیم؛ لیكن در این بُعد با شكست مواجه شویم، در واقع ماهیت انقلاب تغییر كرده است. اگر تنها هدف ما پیروزی، اگرچه به قیمت دست كشیدن از آرمانهای اسلامی باشد، دیگر این انقلاب،
انقلاب اسلامی نخواهد بود. اسلامی بودن این انقلاب به این است كه همه چیز فدای مكتب شود. تنها در این صورت میتوان این انقلاب را انقلاب اسلامی نامید.
انقلابی را میتوان اسلامی نامید كه مؤلفههای زیر در آن وجود داشته باشد. فقدان حتی یكی از این موارد میتواند دلیلی بر این باشد که چنین انقلابی بیجهت نام اسلامی را بر خود گرفته است:
انقلاب اسلامی، بیش و پیش از هر چیز، یك انقلاب فرهنگی است؛ نه یك انقلاب سیاسی، حقوقی، و اقتصادی. البتّه این به معنای نفی خصلتهای سیاسی، حقوقی و اقتصادی اینانقلاب نیست؛ به عبارت دیگر، انقلاب اسلامی، در عین حال كه، به هیچروی از سهم و تأثیر عواملی همچون فقر مادّی و اقتصادی، ظلم اجتماعی و حقوقی، و از دست دادن شأن و حیثیّت بینالمللی و جهانی در فاسد و نابههنجار ساختن زندگی انسانها غفلت یا تغافل ندارد، بیشتر دلنگران محروم ماندن مردم از استكمالات معنوی و اخلاقی است؛ و اگر با پدیدههای اجتماعیای مانند فقر و ظلم هم مبارزه میكند، به علّتتأثیر منفیای است كه هر یك از این پدیدهها در استكمال معنوی و اخلاقی بشر میتواند داشت.
چون هدف اصلی و نهایی این انقلاب استكمال معنوی انسانها است و این هدف جز بر اثر افعال اختیاری آنان حاصل نمیشود، رهبران این انقلاب برای اینكه تعداد بیشتری از مردم را به صفوف انقلابیّون ملحق سازند، هرگز به شیوههای مجبور كننده، تحمیلی، و قهری
متوسّل نمیشوند؛ بلكه میكوشند تا خود مردم به مقاصد انقلاب ایمان آورند و آگاهانه و آزادانه به انقلابیون بپیوندند و از جان و دل، سقوط و انهدام نظام فاسد و استقرار نظام انقلابی را بخواهند.
از این رو رهبران این انقلاب، نه به كتمان حقایق و نه به نشر اكاذیب میپردازند و اساساً از هرگونه اغفال و فریبكاری و نیرنگبازی روی میگردانند. در واقع آنان وظیفهٔ خود میدانند كه آگاهیهای مردم، رشد فكری، عقلانی، و فرهنگی آنان را افزایش دهند.
بهمنظور استكمال معنوی آدمیان، انقلابیون، نخست سعی در ایجاد یا تحكیم و تقویت عقاید حقّه در مردم میكنند و سپس از آن عقاید حقّه در جهت مقاصد انقلاب بهره میجویند. رهبران این انقلاب، برخلاف رهبران سایر انقلابها، از هر عقیدهای، اگرچه نادرست و خلاف واقع، برای خدمت به انقلاب، استفاده نمیكنند. آنان با تحریك و تهییج شدید، احساسات و عواطف غیر عقلانی مردم را بر فعّالیّتهای خود حاكم نمیسازند؛ بلكه احساسات و عواطف را محكوم و تابع احكام، ادراكات عقل و آرا و عقاید صحیح میگردانند و آنگاه از آنها برای كامیاب ساختن انقلاب و محقّق كردن اهداف آن سود میبرند. به همین دلیل، ترویج و اشاعهٔ بینشها و ارزشهای اسلامی، كه هم صحیح و مطابق واقعند و هم آمادگی شگرفی برای ایثار، فداكاری، و جانفشانی در مردم پدید میآورند، از جمله برنامههای رهبران این انقلاب است.
رهبران انقلاب اسلامی، همچنین، بر تعیین صریح و دقیق اهداف و مقاصد انقلاب، تأكید
آشكاری دارند. از اینرو، همواره اعدام میكنند كه اغراض ملّتگرایانه، وطنپرستانه، نژادپرستانه و از این قبیل را دنبال نمیکنند و فقط در پی حقّ و عدالتند، و حال آنكه رهبران سایر انقلابها چه بسا اهداف و مقاصد خود را در پردهٔ ابهام و ایهام پوشیده میدارند، تا بهاین وسیله هیچ دستهای از مردم را از خود نرانند و همه را با خود و در كنار خود داشته باشند و نظام حاكم را سریعتر و زودتر ساقط كنند و انقلاب را به پیروزی رسانند. رهبران انقلاب اسلامی، در عین حال كه خیرخواه همهٔ مردم هستند و منافع و مصالح جمیع افرادجامعه را، در تمام ابعاد و وجوهش، میخواهند؛ اهداف خود را بهصورت آشكار صریحاً معلوم میدارند تا ارزشهایحقّ و ارزشهای باطل برآمیخته نگردد و مردم به گمراهی و بیراهه نیفتند.
انقلابیون برای اینكه همه عناصر و نیروهای كارآمد و سودمند را بشناسند و جذب كنند، بسیارجدی هستند چراكه انقلاب را برای به قدرت رسیدن یك فرد یا گروه یا قشر نمیخواهند، بلکه مقصود آنان این است كه جمیع افراد، گروهها، و قشرها رشد یابند و به مصالح حقیقی خود برسند. البتّه، برای جذب عناصر و نیروهای مؤثّر و مفید، از هیچیك از اصول و مبانی شریف انقلاب نیز عدول نمیكنند.
افراد انقلابی هرگز به بیگانگان اتّكا و اتّكال ندارند (لازم به تذكر است كه مقصود از «بیگانه» در اینجا، فقط جامعهها، كشورها، اقوام و مللی هستند كه با دین اسلام و اهداف و مقاصد والای انقلاب اسلامی دشمنی و ستیز دارند)، زیرا تبرّی از دشمنان
اسلام، درست مانند تولّی با دوستان این دین مقدّس، از اصول ایدئولوژی این مكتب است. از اینرو، این انقلاب فقط بر عناصر و نیروهای خودی و دوست تكیه دارد و قائم به خود و مستقلّ است.
چون این نوع انقلاب مبتنی بر اسلام است كه دارای یك سلسله قوانین و احكام ارزشی و حقوقی ثابت و لایتغیّر است، نیاز ندارد كه در هر مسأله و مشكلی از مردم یا صاحبنظران و كارشناسان، رأیجویی و نظرخواهی كند. از اینرو، هیچ فرد یا گروه یا قشری، نمیتواند در این انقلاب طمع داشته باشد كه با تغییر احكام و مقرّرات حقوقی و اجتماعی منافع خصوصی خود را تأمین و تضمین كند. این دو عامل در حفظ ثبات و بقای انقلاب، پس از پیروزی آن، سخت مؤثّرند.
ثبات ارزشها و قوانین بنیادی به هیچروی، مانع از تأمین مصالح متغیّر و موسمی نمیشود، بلکه بر اساس همان ارزشهای ثابت، مقررات خاص و جزئی وضع میشود و بهوسیله آن مصلحتها و نیازهای متغیّر تأمین میگردد.
حاكمیّت رهبر و زمامدار این انقلاب، بهویژه از دیدگاه مذهب تشیّع، شعاعی ازحاكمیّت ولیّ اعظم الهی، و در مرتبه بالاتر، شعاعی از حاكمیّت خدای متعال است؛ و این امر ثبات و بقای دستگاه حاكمه را ضمانت میكند.
این مؤلفه از همهٔ ویژگیهای پیشگفته مهمتر است و با محاسبات علمی و تجربی، محاسبه نمیشود. بر اساس این مؤلفه خدای متعال امدادهای غیبی خود را بر كسانی كه صادقانه و مخلصانه این انقلاب را یاری كنند، فرومیفرستد و آنان را شكستناپذیر میگرداند.
ویژگی منحصر به فرد انقلاب اسلامی كه آن را از سایر انقلابها ممتاز میسازد، همانا پیروی از حركت انبیای الهی است. حركت انبیا نیز دارای ویژگیهای منحصر به فردی بوده است كه از آن جمله میتوان به برتری دادن عقاید حق بر عقاید باطل اشاره كرد. بر اساس این دیدگاه باید نسبت به شناخت حق تلاش نمود، برای اثبات و ترویج آن، اقدامات لازم را انجام داد و ذرهای نسبت به افكار باطل، روی خوش نشان نداد. از اینروست كه حركت انبیا، در ویژگیها، در خطمشیها و نیز در روشها، با سایر حركتها، تحولات و انقلابهای اجتماعی تفاوت دارد.
مهمترین ویژگی حركت انبیا، و به تبع آن انقلاب اسلامی ایران، توجه دادن انسان به ابعاد معنوی اوست. همین ویژگی است كه این حركت را نسبت به حركتهای دیگر بهطور كامل متمایز میسازد و انسانیت انسان را مورد توجه قرار میدهد. ویژگی دیگر حركت انبیا این است كه هرگز به فردگرایی، خودخواهی و خودگزینی بها نمیدهد؛ چرا كه اموری از این قبیل، لازمهٔ مادیگرایی و دنیاگروی است كه انبیا همواره در مسیری خلاف آن قدم برمیداشتند. ایشان همواره تلاش میكردند تا تمام انسانها از بركات خداوند متعال بهرهمند شوند و در جهت سیر الی الله و تقرب بهسوی او گام بردارند. ایجاد وحدت میان اقشار مختلف جامعه، یكی دیگر از ویژگیهای حركت انبیا است كه در جهت نیل به سعادت حقیقی انسانها صورت پذیرفته است.
باید به مطلب نیز توجه داشت که این وعدهٔ الهی است كه سرانجام، پیروزی نهایی با انبیا است:
وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ * إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ * وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُون؛(1) و قطعاً فرمان ما درباره بندگان فرستاده ما از پیش [چنین] رفته است كه آنان [بر دشمنان خودشان] حتماً پیروز خواهند شد و سپاه ما هرآینه غالب خواهند آمد.
ولی بر اساس آنچه كه در مورد تاریخ گذشتگان به دست ما رسیده است، در گذشتهٔ تاریخ مواردی كه بشر در اثر اطاعت از انبیا به سعادت كاملی در این دنیا رسیده باشد، زیاد نبوده است و در عمل، موارد مخالفت، عصیان و عذاب، بیشتر از موارد سعادتی بوده كه در سایهٔ اطاعت از انبیا به دست میآمده است. در تاریخ 1400 ساله مسلمین، چنین جهشی یكبار در عصر رسول الله(صلى الله علیه وآله) واقع شد و حكومتهایی با چندین هزار سال سابقه منقرض گردیدند. البته هرچند كه گویی در زمان خود پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله) این موج، كاملاً به كشور ما نرسید؛ ولی به هر حال از بركات همان بعثت بود كه بعد از چندی زمینهٔ هدایت سایر جوامع فراهم شد و ایرانیان با رغبت اسلام را پذیرفتند. از آن تاریخ به بعد، چنین جهشهای چشمگیری كه در سایهٔ اطاعت انبیا در جهان واقع شده باشد، كمتر به چشم میخورد. البته تحولات اجتماعی كه به نحوی تحت تأثیر تعالیم انبیا قرار داشته است، كم نبوده است، لیكن مواردی را كه منجر به پیدایش یك حكومت حقِ فراگیر و مبتنی بر دستورات و قوانین الهی و اسلامی شده باشد، كمتر میتوان یافت. البته نمیتوان انكار كرد كه گاهی در گوشه و كنار یك شهر یا ایالتی برای مدت كوتاهی حكومتی برقرار شده است؛ ولی حكومت فراگیری را كه در یك كشور چند ده میلیونی، قوانین آن بر اساس قوانین اسلام شكل گرفته باشد، نمیتوان یافت.
1. صافات (37)، 173 ـ 171.
ازاینرو میتوان ادعا کرد که بعد از جهشی كه در تاریخ زندگی مسلمین در زمان رسول الله(صلى الله علیه وآله)پدید آمد، جهش دیگر، جهشی است كه به واسطهٔ رهبری یكی از فرزندان رسول الله(صلى الله علیه وآله)و با همّت مردان خداپرست و عاشق حق، با پیروزی انقلاب اسلامی ایران تحقق پیدا كرد. این انقلاب، دومین نمونه از بزرگترین جهشهای الهی است كه در طول تاریخ اسلام و ادیان الهی دیگر میتوان جستوجو كرد.
از آنچه گذشت، به خوبی میتوان به منشأ عظمت انقلاب اسلامی ایران پی برد؛ عظمتی كه تمام جهانیان به آن اعتراف كردهاند و بر اساس شواهد زیادی كه در بیانات و رفتارهای دولتمردان، سیاستمداران، جامعهشناسان و صاحبنظران مختلف در علوم انسانی وجود دارد، در مقابل آن سر تعظیم فرود آوردهاند. البته در زمینهٔ منشأ عظمت این انقلاب ممكن است گزینهها و احتمالاتی به ذهن خطور كند كه هر یك از آنها قابل بررسی و تأمل است.
یك احتمال این است كه عظمت این انقلاب ناشی از برچیده شدن یك رژیم، روی كار آمدن رژیمی دیگر و جایگزین شدن دستگاه حاكمی به جای دستگاه حاكم پیشین باشد. تردیدی نیست كه این احتمال نمیتواند منشأ عظمت انقلابی محسوب گردد كه دنیا در برابر آن سر تعظیم فرود آورده است؛ چرا كه جایگزین شدن یك قدرت بهجای قدرتی دیگر و یك حكومت بهجای حكومتی دیگر، همواره در طول تاریخ وجود داشته و خواهد داشت و كتابهای تاریخی نیز پر از ذكر این انقلابها و تغییر حكومتها توسط حكومتهای دیگر است. مطالعهٔ تاریخ اسلام نشان میدهد كه بعد از پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله)، افرادی زمام حكومت را بهدست گرفتند و پس از آنان، سلسلهٔ بنیامیه سالها بر جامعهٔ اسلامی فرمان راندند و به دنبال آنان، خاندان بنیعباس، صدها سال حكومت را در دست گرفتند. در تاریخ كشور ایران نیز، سلسلههای صفویه، افشاریه، قاجاریه و در نهایت خاندان پهلوی
جابهجا شدند و این سلسلههای پادشاهی با انقراض طبیعی سلسلههای قبل و یا از طریق از صحنه بیرون كردن سلسلههای دیگر، یكی پس از دیگری زمام امور را در دست گرفتند. اشاره شد كه تاریخ جوامع بشری سرشار از این تغییرات و دگرگونیهاست، بنابراین راز عظمت انقلاب اسلامی ایران فقط جایگزینی حكومتی با حكومت دیگر و یا تغییرات نخبگان حاكم نیست.
احتمال دیگری كه ممكن است در زمینهٔ منشأ عظمت انقلاب در اینجا به ذهن خطور كند، این است كه این انقلاب، نه تنها سبب تغییر حكومت در كشور گردید؛ بلكه باعث برچیده شدن سلسلههایی از حاكمان شد كه در مدت 2500 سال، از طریق رژیم سلطنتی بر كشور فرمان میراندند. در واقع با پیروزی انقلاب، رژیم سلطنتی جای خود را به رژیم دیگری بهنام جمهوری داد. گفتنی است این احتمال نیز نمیتواند منشأ عظمت چنین انقلابی باشد، زیرا اینگونه تحولات منحصر به ایران نبوده، در كشورهای دیگر نیز سابقه داشته است. تغییر رژیم دیكتاتوری و سلطنتی به رژیم جمهوری در بسیاری از انقلابهای جهان نظیر انقلاب كبیر فرانسه و انقلاب اكتبر روسیه، تحقق یافت، لیكن هیچ یك از این انقلابها نمیتواند در شكوه و عظمت با انقلاب اسلامی ایران رقابت كند و این امر نشان میدهد كه عظمت این انقلاب ناشی از امر دیگری است و تغییر رژیم سلطنتی به رژیم جمهوری نمیتواند علّت منحصر به فرد بودن این انقلاب در میان انقلابهای بزرگ جهان باشد.
هرچند كه در این انقلاب، در مقایسه با برخی از انقلابهای دیگر، خسارات كمتری متوجه مردم گردید و تعداد كشتهها، مجروحان و آسیب دیدگان نیز بسیار كمتر بود؛ ولی این اختلاف نیز نمیتواند منشأ منحصر به فرد بودن این انقلاب در طول تاریخ باشد.
برای تحلیل و ارزیابی صحیح منشأ عظمت انقلاب اسلامی، از دو دیدگاه میتوان آن را مورد توجه قرار داد:
1. دیدگاه كسانی كه نگرش الهی و اسلامی نداشته و یا نسبت به این انقلاب خصومت میورزند: براساس این دیدگاه جامعهشناسانه، تحقق این انقلاب پدیدهای برخلاف معادلات بینالمللی بود كه تحلیلگران سیاسی هرگز احتمال آن را نیز مطرح نمیكردند. چنین انقلابی توانست به سرعت بر معادلات جهانی اثر گذاشته، تمام جهان را تحتالشعاع خود قرار دهد. این دیدگاه، هرچند كه بخشی از عظمت انقلاب را بیان میكند؛ ولی نمیتواند بیانكنندهٔ عظمت واقعی انقلاب بوده، تمام حقیقت را بیان نماید.
2. دیدگاه كسانی كه در پیروزی انقلاب نقش داشتند و برای تحقق آن بسیاری از سختیها را به جان خریدند: بر اساس دیدگاه مذكور تلاش تمامی انبیا، اوصیا، اولیا و مجاهدان الهی، در طول هزاران سال، برای برقراری حكومت الهی و حاكمیت قانون عدل الهی در روی زمین، به وسیلهٔ این انقلاب به نتیجه رسید و همین امر منشأ عظمت این انقلاب میباشد. جایگزین شدن حكومت الهی مبتنی بر عدالت به جای حكومتهای مبتنی بر ظلم، خودمحوری، خودگزینی و قدرتطلبی است كه این انقلاب را تبدیل به پدیدهای بینظیر كرده است.
انقلاب اسلامی ایران از انقلابهای بزرگ جهان که در عرصهٔ روابط بینالملل مطرح است، کاملاً متمایز است. تلاش نمایید از طریق آشنایی با انقلابهای مذکور، آنها را با انقلاب اسلامی مقایسه کنید. چه تفاوتهای بنیادینی میان آنها مشاهده میکنید؟ این مسأله را با دوستان خود در میان بگذارید و هریک از آنان متکفّل مطالعهٔ یکی از انقلابهای بزرگ معاصر جهان گردند. پس از مطالعه، زوایای مختلف این انقلابها را با هم به بحث گذارید و امتیازات هریک را نسبت به دیگری بسنجید.
1. انقلاب اسلامی، عبارت است از حرکتی بنیادین و تحولی اساسی در اوضاع و احوال سیاسی جامعه بر اساس آموزههای اسلامی به منظور جایگزین نمودن نظامی مبتنی بر اصول و احکام اسلامی.
2. «اسلامیبودن» فصل ممیز انقلاب اسلامی از سایر انقلابهای جهان است. از اینرو، در این انقلاب، عنصر فرهنگی از اهمیت ویژهای برخوردار است و انحراف در مسیر چنین انقلابی از همین کانال امکانپذیر خواهد بود.
3. بنابراین توجه به ابعاد فرهنگی، اهمیت به انتخاب آگاهانه، تلاش در تحکیم عقاید حقه، تأکید بر تبیین دقیق اهداف، فراگیری انقلاب، عدم اتکا به بیگانگان، ثبات قوانین و مقررات، رعایت مصالح متغیّر، برخورداری حاکمیت از پشتوانهٔ ثابت، بهرهمندی از امدادهای غیبی، و اموری از این قبیل، از مؤلفههای جداییناپذیر انقلاب اسلامی محسوب میگردند.
4. انقلاب اسلامی ایران نیز که نمونهای از اینگونه انقلابهاست، در نوع خود منحصر به فرد است؛ چراکه با پیروی از حرکت انبیای الهی، به ابعاد معنوی انسانها توجه نمود. بنابراین، جایگزین شدن حكومت الهی مبتنی بر عدالت بهجای حكومتهای مبتنی بر ظلم، خودمحوری، خودگزینی و قدرتطلبی است كه این انقلاب را تبدیل به پدیدهای بینظیر كرده است.
5. با توجه به اهمیت بالای انقلاب اسلامی ایران در سیر تحولات تاریخ، جا دارد تا ارکان چنین انقلابی مشخص گردد که در درس بعدی بهآن پرداخته شده است.
1. مفهوم انقلاب اسلامی را توضیح دهید.
2. با توجه به فصل ممیز انقلاب اسلامی از سایر انقلابها، ماهیت آن را تبیین نمایید.
3. ویژگیهای انقلاب اسلامی کدامند؟
4. جایگاه انقلاب اسلامی ایران و ویژگیهای منحصر به فرد آن را در طول تاریخ تشریح نمایید.
1. جوادی آملی، عبدالله، بنیان مرصوص امام خمینی(رحمه الله) در بیان و بنان آیتالله جوادی آملی، گردآوری و تنظیم: محمدامین شاهجویی، قم: مرکز نشر اسراء، چ6، 1384.
2. عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشههای آن، تهران: نشر كتاب سیاسی، چ2، 1368.
3. محمدی، منوچهر، انقلاب اسلامی؛ زمینهها و پیامدها، تدوین: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، قم: دفتر نشر و پخش معارف، چ1، 1380.
4. مصباح یزدی، محمدتقی، انقلاب اسلامی؛ جهشی در تحولات سیاسی تاریخ، تدوین و نگارش: قاسم شباننیا، قم: مرکز انتشارات مؤسسهٔ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، چ1، 1384.
5. ــــــــــــــــــــــــــــــــ ، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، [بیجا]: مركز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ2، 1372.
6. ـــــــــــــــــــــــــــــــ ، عبرتهای خرداد، تدوین و نگارش: علیرضا تاجیک و حسین شفیعی، قم: مرکز انتشارات مؤسسهٔ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، چ1، 1383.
7. مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، قم: انتشارات اسلامی وابسته به جامعهٔ مدرسین، 1361.