از دانشجو انتظار میرود که پس از پایان درس بتواند:
1. جایگاه مردم را در تحولات دوران رژیم پهلوی تبیین نماید؛
2. نقش مردم را در پیروزی انقلاب اسلامی توصیف کند؛
3. نقش مکتب را در پیروزی انقلاب اسلامی نشان دهد.
هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً مَّا أَلَّفَتْ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَكِیم،(1) همو كه تو را با یاری خود و مؤمنان نیرومند گردانید و میان دلهایشان الفت انداخت كه اگر تمام آنچه را كه در روی زمین است خرج میكردی، نمیتوانستی میان دلهایشان الفت برقرار كنی. ولی خداوند میان آنان الفت انداخت، چرا كه او توانای حكیم است.
بدون تردید در پیروزی انقلاب اسلامی، عامل رهبری نقشی اساسی را ایفا کرده است و ویژگیهای منحصر به فرد امام خمینی(رحمه الله)، به عنوان طراح و معمار این انقلاب، از این حرکت حماسی، نهضتی را بهوجود آورد که نه تنها منشأ اثر در کشور ایران گردید؛ بلکه جهان تشیع و جهان اسلام را متحول ساخت و بلکه کل گیتی را تحت تأثیر خود قرار داد. امّا این حرکت تنها به این رکن متکی نبوده و ارکان دیگری نیز وجود داشتند که در کنار نقش حیاتی رهبری، این انقلاب را به سرانجام رساندند؛ مکتب پویای اسلامی و مردم تحولخواه، دو رکن دیگر این انقلاب بودند که بایسته است، در این درس به نقش آنها اشاره شود.
1. انفال (8)، 62 و 63.
بزرگترین آفت دوران شاهنشاهی این بود که با سیاستهای استعماری گذشته و بهخصوص دوران پهلوی، تودهٔ مردم مسلمان و افراد متدین را از صحنهٔ سیاست بود. سیاستگذاری آنان بهگونهای بود که کارهای سیاسی و امور اجتماعی این کشور به دست عدهای ـ به اصطلاح آنان نخبگان قرار داشت که شاید بیش از هشتاد درصد آنان تحصیل کردهٔ آمریکا بودند و یا در ایران در دانشگاههایی تحصیل میکردند که زیر نظر آمریکاییها اداره میشد. البته اصل این سیاست متعلق به انگلیسیهاست و آمریکاییها از آنها یاد گرفتند. برای اینکه بتوانند در درازمدت حضور خودشان را در کشورهای تحت سلطه و ادارهٔ امور آنها ادامه دهند، سعی کردند نخبگانی را در کشور خودشان تربیت کنند و بهطور غیر مستقیم آنها را شستوشوی مغزی داده آنچه را خود میخواهند به آنها القا کنند. نتیجهٔ این سیاست این شد که تودهٔ مردم مسلمان کشور، هیچ نقشی برای خودشان در ادارهٔ امور کشور نمیدیدند. تنها جایی که مردم آن هم بهظاهر نقشی داشتند مجلس بود، به اینصورت بود که پیشتر یک فهرستی از نمایندهها، توسط دربار و با تأیید سفارت آمریکا تعیین میشد و همانها باید از صندوقها بیرون میآمدند.
البته در بین نخبگان آن روز کشور کسانی بودند که با سیاستهای رژیم موافق نبودند و حتی تشکیلاتی نیز برای خود به هم زدند، لیکن امام(رحمه الله) با آن فراست و درک و بینش بالای سیاسی، دریافت که فعالیتهای سیاسیای که توسط گروههای مختلفی از نخبگان صورت میپذیرد، اگر هم به سرانجام برسد، در نهایت به نفع اسلام نخواهد بود، از اینرو تنها راهی که به نظر امام وجود داشت و مثمر ثمر بود، به صحنه کشاندن تودهٔ مردم مسلمان بود. امام معتقد بود که آن احزاب و گروهها نمیتوانند یک حرکت اسلامی قوی و فراگیر که به تشکیل حکومت اسلامی بینجامد انجام دهند. امام مصمم گردید تا تودههای مردم را به
میدان کشاند و این احساس مسؤولیت را در عموم مردم به وجود آورد که به عنوان مسلمان وظیفه دارند در امور سیاسی کشورشان دخالت کنند. این کار مانند بسیاری از کارها و اندیشههای امام که از ابتکارات ایشان شمرده میشود در واقع الهام گرفته از تعالیم اسلام بود، و اگر امام مسیری غیر از این را دنبال کرده بود، هیچ تحول قابل اعتنایی نمیتوانست ایجاد کند. امام با به میدان آوردن تودهٔ عظیم مردم موفق شد این نهضت بیسابقه را پدید آورد، کاری که هیچیک از آن گروههای سیاسی هرگز قادر به انجام آن نبودند.
این امام بود که با تشخیص انرژی نهفته در تودههای عظیم ملت و با استفاده از انگیزههای اسلامی و دینی آنان، یک جریان هدفدار سراسری به راه انداخت. امام با بیدار کردن حس مسؤولیت دینی در مردم و با نیّت خالصی که داشت، بهجای روابط محدود و خشک حزبی، یک رابطهٔ عمیق عاطفی مردم ایجاد کرد و در نتیجه مردم به ایشان عشق میورزیدند و پروانهوار گرد شمع وجود او میچرخیدند.
هرچند که رژیم پهلوی در جهت فاصله انداختن میان روحانیت و مردم تلاش فراوان نمود، لیکن تدبیرهای رهبری نهضت و نیز هوشیاری مردم این خواسته را ناکام گذارد و پیوند مستحکم میان مردم و رهبری منجر به پیروزی انقلاب گردید. چندین عامل دست به دست هم داد تا مردم ایران بتوانند به عنوان عامل مؤثر در پیروزی انقلاب اسلامی معرفی گردند:
تألیف قلوب مؤمنین، سبب میشود تا خداوند به یاری آنان آمده، امدادهای غیبی خود را شامل حال آنان گرداند و این همان وعدهای است كه در قرآن كریم نیز بهآن اشاره شده است:
هُوَ الَّذِیَ أَیَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِینَ وَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً مَّا أَلَّفَتْ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَـكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَكِیم؛(1) همو كه تو را با یاری خود و مؤمنان نیرومند گردانید و میان دلهایشان الفت انداخت كه اگر تمام آنچه را كه در روی زمین است خرج میكردی، نمیتوانستی میان دلهایشان الفت برقرار كنی. ولی خداوند میان آنان الفت انداخت، چرا كه او توانای حكیم است.
در این آیه، خداوند متعال، پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) را مورد خطاب قرار داده و مصادیقی از تأییدات الهی را به او یادآور شده است. به حسب ظاهر لفظ، خداوند دو مصداق را برای تأیید ذكر فرموده است كه این تأییدها متعلق به پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. یكی از این مصادیق، تأیید غیبی الهی و دیگری، تأییدی است كه از راه اسباب عادی به وسیلهٔ مؤمنین تحقق پیدا میكند. در ادامهٔ آیه، خداوند مصداق اخیر را مورد توجه قرار داده، متذكر میگردد كه طریقهٔ تأیید پیامبر(صلى الله علیه وآله) توسط مؤمنین بهاین شكل بوده است كه خداوند دلهای مؤمنین را با یكدیگر مهربان كرد. همین محبت و عطوفتی كه در دلهای مؤمنین نسبت به یكدیگر و نیز محبت و عطوفتی كه در دیگران نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله) به وجود آمد، باعث پیروزی آن حضرت بر دشمنانش شد. بنابراین نباید نقش محبت میان مؤمنین را در پیروزی بر دشمنانشان نادیده گرفت. بر اساس این آیهٔ شریفه، با تمام آنچه كه بر روی زمین قرار داشت، حتی شخصی مانند پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) نمیتوانست دلهای مؤمنین را به یكدیگر نزدیك كند؛ بلكه تنها خدا بود كه دلهای مؤمنین را با یكدیگر مهربان ساخت و بهوسیلهٔ این مهربانی و الفتی كه میان آنان به وجود آمد، آنان نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز محبت پیدا كردند و این محبت، زمینهساز پیروزی مسلمین در جنگ گردید.
این الفت میان مؤمنین،عامل بسیار مهمی است كه درپیروزی انقلاب اسلامیایران، از 15
1. انفال (8)، 62 و 63.
خرداد 1342 تا 22 بهمن 1357، نقشی اساسی را ایفا كرد. با آغاز حركت امام خمینی(رحمه الله) و شروع مبارزات علیه طاغوت و رژیم پهلوی، تمامی مردم ایران به خوبی دریافته بودند كه میبایست همهٔ نیروهای انقلابی همدل و همزبان باشند و با یكدیگر همكاری كنند و نیز تحت لوای رهبری واحد قرار گیرند و فرمان او را بیچون و چرا و از جان و دل بپذیرند و در اجرای آن بكوشند.
پس از رحلت آیتالله العظمی بروجردی(رحمه الله)و همزمان با شروع حركتِ اجتماعی، سیاسی و دینیِ امام خمینی(رحمه الله)، مراجع دینی بزرگی همچون آیات عظام حكیم، شاهرودی، سید عبدالله شیرازی، خویی، خوانساری، گلپایگانی، میلانی و نیز بزرگان دیگری در نجف، قم، تهران، مشهد و… مطرح بودند و هریك مقلدانی در سراسر ایران داشتند، و ناشناختهترینِ این مراجع دینی، سید روحالله خمینی بود. وی تا آن زمان، نه رسالهای چاپ كرده بود و نه هیچ اقدام دیگری كه او را در مقامِ یك مرجع تقلید مطرح سازد، صورت داده بود. به این ترتیب در آن زمان اكثر مردم ایران، از مراجع دینیِ دیگری غیر از امام خمینی(رحمه الله) تقلید میكردند. اما با آغاز نهضت اجتماعی و دینی امام، همهٔ مردم، به مدد فراستی كه خداوند به ایشان عطا فرموده بود، دریافتند در این حركت الهی میباید تابع فرمان او باشند و از هرگونه پراكندگی و تكروی و اعمال سلیقههای شخصی و گروهی و جناحی بپرهیزند. از اینروی، شمار بسیار زیادی از مردم، با آنكه مقلّد مراجع دینیِ دیگری بودند و در بسیاری مسایل و زمینهها از آنان پیروی میكردند، در حركت مبارزاتی و اجتماعی خود، هماهنگ و یكپارچه، مطیع فرمانهای امام خمینی(رحمه الله) بودند و همین اتحاد و انسجام و همدلیِ میان مردم مسلمان ایران و اطاعت محض آنان از امام خمینی(رحمه الله) سبب شد تا پس از پانزده سال مبارزه و تلاش، پیروز شوند و معجزهٔ قرن، در قالب نظام جمهوری اسلامی ایران تحقّق یابد.
در صورتی كه مردم جامعهای، واقعاً مسلمان بوده، باورهای اسلامی را از صمیم قلب
بپذیرند و ارزشهای اسلامی را پاس دارند، خداوند وعده و ضمانت خود به یاری آنان میشتابد و ضعف و كاستی آنان را جبران میكند:
بَلَی إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَـذَا یُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُسَوِّمِین؛(1) آری! اگر صبر كنید و پرهیزگاری نمایید و [با همین جوش و خروش] بر شما بتازند، همانگاه پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته نشاندار یاری خواهد كرد.
با صبر و استقامت و در پیش گرفتن تقوای الهی، امدادهای الهی به كمك افراد خواهند آمد و نمیتوان انتظار داشت كه با دنبال كردن راحتطلبی و گوشهگیری، برای مسلمین پیروزی به دست آید. آنان كه هنگام جنگ و دفاع، راه كشورهای دیگر را در پیش میگیرند تا در محیط امنی به سر برند، هرگز نباید انتظار امدادهای غیبی را داشته باشند. بر اساس این آیهٔ شریفه، تنها مقاومت فیزیكی نیز كفایت نمیكند؛ بلكه باید تقوای الهی را نیز پیشه ساخت و نسبت به حلال و حرام خداوند حساسیت نشان داد. در صورت تحقق این دو شرط كه زمینهٔ یاری دین اسلام را فراهم میسازد، باید انتظار نصرت الهی را داشت:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْكُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَكُم؛(2) ای كسانی كه ایمان آوردهاید اگر خدا را یاری كنید یاریتان میكند و گامهایتان را استوار میدارد.
اگرچه تحقق چنین وعدهای ممكن است سالها به طول انجامد، امّا تحقّق آن حتمی است. رهبر و مردم ایران، مبارزهٔ خود را با هدف برپایی احكام دین خدا و گسترش فرهنگ دین آغاز كردند، و در این راهِ مقدس، با بذل جان و مال و آبروی خویش، پایمردی خود را در «اسلامخواهی»شان ثابت كردند، و پس از گذشتن از خوانهای سخت امتحان الهی شایسته دریافت نعمت بزرگ پیروزی شدند.
1. آل عمران (3)، 125.
2. محمد (47)، 7.
از همینروست که امام خمینی(رحمه الله) دلیل اصلیِ پیروزی انقلاب اسلامی را چنین توصیف میكند: «یک کشور سی و چند میلیونی یک دفعه از آن ظلمتهایی که «بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْض» یکدفعه جهش کرد و در نور واقع شد، نورهای غیر متناهی. این تحولی که الان در کشور ما هست، همهاش روی این مقصد است که از اول فریادشان بلند بود که ما اسلام را میخواهیم. طاغوت را نمیخواهیم. این، عنایت خدا را به اینها جلب کرد. خداوند تبارك و تعالی که مشاهده میفرماید كه یک ملتی از كوچك و بزرگشان میگویند ما اسلام را میخواهیم، عنایتش را به اینها متوجه کرد».(1)
بدیهی است هنگامی که افراد جامعهای احساس كنند كه به یكدیگر نیاز دارند، بنا را بر صمیمیبودن با هم میگذارند و به همدیگر یاری میرسانند و اینگونه زندگی، بهترین شكل زندگی اجتماعی است كه در این عالم بین انسانها به وجود میآید. اما نباید از ذهن دور داشت كه ملاك وحدت در اینگونه موارد نیز نیاز مادی افراد به یكدیگر است و احتیاجات متقابل، موجب تعاون و همكاری میان آنان میشود. اما اگر انسان از این زندگی محدود و گذرا فراتر رود و درصدد فراهم ساختن سعادت ابدی و جاودانه برای خود برآید، بیش از پیش، وحدت بین او و انسانهای دیگر برقرار خواهد شد.
فطرت انسان، هم خداپرست و هم بینهایتطلب است. انسانهایی، كه فطرتاً خداپرستند، در سایهٔ عشق به خداوند واحد با یكدیگر ارتباط برقرار میكنند و هركس را كه بیشتر به خدا نزدیكتر است، بیشتر دوست دارند. آنان كه در پی سعادت ابدی
1. امام خمینی(رحمه الله)، صحیفهٔ امام (بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی و نامهها)، ج13، 378) ص 292، 1359/08/06.
خویشند، تلاش میكنند كه با آن انسانی بیشتر ارتباط برقرار كنند كه بتواند برای سعادت ابدی آنان بیشتر مؤثر باشد و برای آنان نفع معنوی داشته باشد. حال اگر در جامعهای این امر فطری بیدار شد و انسانها رابطه خود را با خدا شناختند و درصدد پرستش خداوند یگانه برآمدند، عامل مهمی برای ایجاد ارتباط میان دلهای آنان به وجود میآید، زیرا همهٔ این افراد پرستشگر یك خدا هستند و تنها یك خداست كه معبود، معشوق و محبوب همهٔ آنهاست.
همچنین انسانها در سایهٔ اعتقاد به اینكه باید هدف اصلی خود را كسب سعادت ابدی و رسیدن به بهشت جاودانه قرار دهند، سعی میكنند با كسانی بیشتر ارتباط برقرار كنند كه بتوانند در این راه، به آنان كمك بیشتری كنند. چنین افرادی باید دین صحیحی بر آنها حاكم باشد تا در سایهٔ وحدت دین حق، با هم متحد شوند. اسلام تلاش میكند تا تمام انسانها را بر اساس این محور گرد هم آورد.
البته وجود این عامل فطری، به معنای مجبور بودن افراد و تسلیم شدن در برابر این عامل نیست؛ بلكه افراد میتوانند از آن سرپیچی كرده و برخلاف اقتضای فطرت حركت کنند. خداوند بر انسانها منّت گذاشته، این عامل فطری را در نهاد آنها قرار داده است تا بتوانند برای رسیدن به سعادت ابدی از یكدیگر بهره برند. همانگونه كه همكاری و تشكیل یك جامعه واحد برای خوشی، رفاه و آرامش زندگی چند روزه لازم است، تعاون و همكاری برای رسیدن به سعادت ابدی نیز لازم است. زمانی این عامل فطری میتواند در جامعه، نقش خود را در ایجاد وحدت و اتحاد ایفا كند كه آن فكر، بینش و فرهنگ توحیدی در جامعه رواج پیدا كند.
در صورت ترویج فرهنگ توحیدی در جامعه، توجه دایم به خدا و جستجو كردن سعادت ابدی در پرستش او، عامل بسیار مهمی برای وحدت میان افراد آن جامعه به وجود
میآید. البته در سایهٔ این وحدت، اختلافهای فرعیای میتواند وجود داشته باشد؛ ولی به شرط اینكه به آن هدف اصلی آسیب وارد نسازد. خداوند اختلافات طبیعی و تكوینی را حتی به رسمیت نیز شناخته است:
وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا؛(1) و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یكدیگر را بشناسید.
بر اساس این آیهٔ شریفه، وجود اختلافات تکوینی از سوی خداست و خداوند این اختلافات را به وجود آورده است و اختلافات میتواند عاملی برای سعادت زندگی دنیا باشد و درون یك جامعه بزرگ انسانی، جوامع كوچك، ارتباط بیشتری با هم داشته باشند و بیش از پیش، به یكدیگر یاری رسانند.
اسلام در تربیت انسانها میكوشد بهگونهای آنان را پرورش دهد كه با حفظ تمام اختلافات و تفاوتهای فردی و گروهی، در یك جامعهٔ بزرگ، بر اساس یك ملاك متعالی، به نام دین، وحدت خود را حفظ كنند. بنابراین، نباید اجازه داد كه ملیگرایی در جامعه، به حدی رشد كند كه وحدت اسلامی را خدشهدار كند. هرچند كه وحدت ملی و نژادی دارای اهمیت است، اما این امر مانع از آن نمیشود كه تمام نژادها تحت یك حكومت و ملت واحد قرار گیرند. فراتر از این، تمام ملتها، با وجود اختلاف نژاد، زبان و سایر اختلافات طبیعی و غیر طبیعی، باید از یك وحدت الهی برخوردار باشند.
ملتهای مختلف باید در سایهٔ پرستش خداوند یگانه باهم متحد گردند. خداوند، در سایهٔ خداپرستی، الفتی را میان مؤمنان به وجود آورد و آن را بالاترین نعمت برای خود شمرد. كسانی كه از این نعمت بهرهمند میشوند، باید به پاس این نعمت عظیم الهی، این ارتباطهای دینی و مذهبی
1. حجرات (49)، 13.
را در میان خود را تقویت كنند و اجازه ندهند كه اختلافات دیگر، اعم از اختلافات سلیقهای، گروهی، نژادی و حتی اختلافات مذهبی، مانع از حفظ وحدت اسلامی شود.
تمام تأكید انبیا بر این بود كه باید اعتقاد حق را از باطل تشخیص داد و با برهان و منطق، درصدد اثبات و ترویج آن برآمد و به نقد افكار مخالفان و طرفداران باطل پرداخت تا هیچ فرد آگاهی به سمت آن گرایش پیدا نكند. حضرت امام خمینی(رحمه الله) با الهام از این حركت انبیا، شعار احیای اسلام ناب محمدی را مطرح ساخت و با كمك و همراهی یاران باوفای خود، انقلاب اسلامی را پایهریزی كرد. بررسی تاریخ انقلاب اسلامی نشان میدهد كه اولین شعاری كه حضرت امام(رحمه الله) مطرح كرد و دیگران نیز از آن پیروی كردند، مسألهٔ احیای اسلام بود. مروری بر سخنرانیهای آن حضرت در همان آغاز نهضت، حاكی از آن است كه اساس برپایی چنین نهضتی، به سبب خطری بوده است كه ایشان نسبت به فراموشی اسلام احساس میكرد.
بنابراین در این پدیده عظیم تاریخى كه علىرغم تحلیلهاى فراوانى كه دوست و دشمن در این دو دهه انجام دادهاند، هنوز زوایاى ناشناخته زیادى دارد، مکتب تشیع نقشی اساسی در پیدایش آن داشته است. بدون تردید عقاید شیعه و تحولات زندگى شیعه در طول تاریخ و زحماتى كه بزرگان و علما در تبیین سیره اهلبیت(علیهم السلام) کشیدند و اعتقاداتى كه مردم، بهخصوص مردم شیعه ایران به حركت ائمه اطهار(علیهم السلام) و بهویژه مخصوصاً سیدالشهدا(علیه السلام) داشتند و آداب و رسوم مذهبى كه در طول تاریخ شكل گرفته بود و عوامل اجتماعى دیگرى كه در این قرن اخیر در كشور ما پدید آمده بود، زمینههایى براى پیروزی انقلاب اسلامی فراهم كرده بود. حتی وحدت و الفتی نیز که پیش از این ذکر گردید، تنها به جهت متکی بودن آن بر مکتب متعالی تشیع، منشأ اثر گردید.
نقش مکتب متعالی تشیع در پیروزی انقلاب اسلامی در تمام جنبههای انقلابی امام خمینی(رحمه الله) و مردم نمود دارد. این انقلاب از همان ابتدا بر اساس الگوهای قیام امام حسین(علیه السلام) شكل گرفت. محور سخنرانیهای امام(رحمه الله) در سالهای 1342 و 1343 در مدرسهٔ فیضیه و مسجد اعظم، خطراتی بود كه اسلام را مورد تهدید قرار داده بود. از اینرو در آن زمان ایشان تصریح مینمودند كه: «ای سران اسلام، به داد اسلام برسید، ای علمای نجف به داد اسلام برسید، ای علمای قم به داد اسلام برسید».(1) امام(رحمه الله) برای بسیج مردم و به حركت درآوردن و شوراندن آنها علیه نظام ستمشاهی و تحریك غیرت آنان، همواره این مسأله را تكرار میکردند که اسلام در خطر است. هنگامی که حضرت امام(رحمه الله) اینگونه صحبت میکرد و فریاد میزد، اقشار مختلف مردم که عاشق اسلام بودند بدنشان به لرزه میافتاد و با تمام وجود احساس وظیفه میکردند که باید از اسلام دفاع کنند.
البته باید توجه داشت که مسأله در آن زمان این نبود که رژیم پهلوی جلوی نماز خواندن و مسجد ساختن و عزاداری مردم را گرفته بود و با آنها مخالفت میکرد. البته پدرش در ابتدا که به قدرت رسید، چند صباحی این ناشیگری را کرد و مجالس عزاداری سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را ممنوع کرد، اما بعدها خود او متوجه اشتباهش گردید و از این اعمال دست برداشت. پسر او نیز تا حدودی از پدر خویش عبرت گرفت و از این قبیل کارها انجام نداد. البته شرایط اجتماعی هم در زمان او چنین اقتضایی نداشت. از اینرو، او نه تنها مجالس روضهخوانی را ممنوع نکرد؛ بلکه خود او در کاخ سعدآباد مجالس روضهخوانی برگزار میکرد. او حتی برای ایجاد مقبولیت در میان مردم، سلطنتش را به خدا منتسب میکرد و شاه را سایهٔ خدا معرفی میکرد.
اما امام(علیه السلام) با هوش و درایت خود پی برد که تمام این کارها برای ظاهرسازی است و
1. امام خمینی(رحمه الله)، صحیفهٔ امام (بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی و نامهها)، ج1، ص 420.
مشکل اصلی شاه این بود که حرکتهایی را آغاز کرده بود که حضرت امام(علیه السلام) با تیزبینی و دوراندیشی، به درستی تشخیص داد که این اقدامات آغاز یک روند بلندمدت برای اسلامزدایی و در نهایت، محو کامل اسلام است. در دروس پایانی کتاب به برخی از اقدامات شاه که حساسیت مردم مذهبی را برانگیخت اشاره خواهیم کرد.
امروزه در نظام جمهوری اسلامی،کسانی شعارهای جدیدی را مطرح ساختهاند که از جملهٔ آنها، شعار «استقلال، آزادی، پیشرفت» است. برخی از آنان، این شعارها را نیز از شعارهای اول انقلاب میدانند. ولی شعارهایی که در آن زمان، به زبان مردم جاری میشد، در ابتدا شامل شعارهایی نظیر «استقلال، آزادی، حكومت اسلامی» میگردید و هنگامی نیز كه حضرت امام(رحمه الله) درصدد تبیین این نظام برآمد و روح اسلام را با حكومت سلطنتی مغایر دید، حكومت جمهوری اسلامی را مطرح كرد و از آن پس، این شعار تبدیل به «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» گردید. به نظر شما آیا ارایهٔ این شعارهای جدید، که از سوی برخی از خواص، مطرح میگردد، با شعارهای اوّلیهٔ انقلاب و با روح انقلاب اسلامی سازگار است؟ آیا میتوانید توجیهی برای کلام آنان بیابید؟
1. در پیروزی انقلاب اسلامی، نمیتوان از نقش مردم و مکتب، در کنار نقش رهبری، چشم پوشید.
2. در دوران رژیم پهلوی، به دلیل ترس آن رژیم از حضور مردم متدین و مذهبی، تنها نخبگان شیفتهٔ غرب در ادارهٔ کشور نقش داشتند و این رژیم به نیروی مردم باور نداشت.
3. برخلاف این تصور، امام خمینی(رحمه الله) معتقد بود که باید در حرکت اجتماعی خود از مردم بهره گیرد و نمیتوان به گروههای سیاسی و احزاب مخالف رژیم برای ایجاد تغییرات امیدوار بود.
4. برقراری الفت میان مؤمنان و نیز پایبندی آنان به احکام شریعت اسلامی، موجب بهرهمندی آنان از امدادهای غیبی گردید و خداوند متعال به برکت این وحدت، رژیم پهلوی را سرنگون ساخت.
5. تنها روح توحید و خداپرستی است که عامل وحدت پایدار در جامعه است و هرگونه وحدتی، بدون اتکا به این اصل، دوام نخواهد آورد.
6. مکتب متعالی تشیع در پیروزی انقلاب اسلامی نقشی اساسی داشته است و در تمام جنبههای انقلابی امام خمینی(رحمه الله) و مردم این امر مشهود بوده است.
7. سه عامل رهبری، مردم و مکتب، از عوامل مهمی است که انقلاب ایران را به پیروزی رساند و دستاوردهای عظیمی را به بار آورد. شناخت این دستاوردها میتواند این نعمت عظیم را بهتر معرفی کند، از اینرو در درس آتی به این مطلب پرداخته خواهد شد.
1. جایگاه مردم را در حکومت محمدرضا شاه پهلوی تبیین نمایید.
2. دلیل تمایل امام خمینی(رحمه الله) به حضور مردم در صحنهٔ مبارزات و عدم اتکا بر احزاب و گروههای سیاسی مخالف دولت چه بود؟
3. مردم چگونه در پیروزی انقلاب اسلامی نقش ایفا نمودند؟
4. روحیهٔ توحید و خداپرستی در جامعه چگونه میتواند منشأ وحدت مردم گردد؟
5. نقش مکتب تشیع را در پیروزی انقلاب اسلامی تشریح نمایید.
1. حسینی، حسین، رهبری و انقلاب؛ نقش امام خمینی(رحمه الله) در انقلاب اسلامی ایران، تهران: پژوهشکدهٔ امام خمینی و انقلاب اسلامی، چ1، 1381.
2. محمدی، منوچهر، انقلاب اسلامی؛ زمینهها و پیامدها، تدوین: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، قم: دفتر نشر و پخش معارف، چ1، 1380.
3. مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، [بیجا]: مركز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چ2، 1372.
4. ــــــــــــــــــــــــــــــ ، عبرتهای خرداد، تدوین و نگارش: علیرضا تاجیک و حسین شفیعی، قم: مرکز انتشارات مؤسسهٔ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، چ1، 1383.