أَیُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنِّی فَاطِمَةُ وَأَبِی مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله ، أَقُولُ عَوْداً وَبَدْءاً (عودا علی بدء)، وَلَا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً، وَلَا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْكُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ»(1)، فَإِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ أَبِی دُونَ نِسَائِكُمْ، وَأَخَا ابْنِ عَمِّی دُونَ رِجَالِكُمْ، وَلَنِعْمَ الْمَعْزِیُّ إِلَیْهِ صلی الله علیه و آله ؛ ای مردم، بدانید که من فاطمهام و پدرم محمد است که درود خدا بر او و آل او باد! ابتدا و انتهای سخن من این است و آنچه را میگویم غلط نمیگویم و در اعمالم راه خطا نمیپویم. بهیقین رسولی از خود شما بهسوی شما آمد که رنجهای شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و با مؤمنان رئوف و مهربان است. هرگاه نسب او را بجویید و او را بشناسید خواهید دید که او پدر من بوده، نه پدر زنان شما! و برادر پسرعموی من بوده است، نه برادر مردان شما، و چه پرافتخار است این نسب. درود و سلام خدا بر او و خاندانش باد!
1. توبه (9)، 128.
اگر صحنهای را که این سخنانِ گهربار فاطمه علیهاالسلام در آن ایراد گشته مجسم کنیم، پی میبریم که پیامبری 23 سال میان مردمی زیسته و سختیهای فراوانی را تحمل کرده است. هنگام اقامت در زادگاه و وطن اصلی خویش، مکه، با بیمهریهای فراوانی روبهرو شد؛ تاآنجاکه اغلب روزها بر سروروی مبارکش خاکستر میریختند، یا کودکان را به سنگباران ایشان وادار میکردند و با توهینهایی دیگر به پیشواز پیامبر میرفتند. یاران اندکی که به حضرت ایمان آورده بودند، زیر سختترین شکنجهها قرار میگرفتند تا از ایشان دوری جویند. از ناگوارترین مقاطع این دوران، سالهایی بود که با یاران خویش در درهای محصور و در تحریم اقتصادی به سر بردند و بهزحمت نان و آبی به آنها میرسید.(1)
رسول رحمت صلی الله علیه و آله با آماده شدن زمینه، از آن محیط پردرد و رنج به مدینه مهاجرت کرد. در آنجا بر شمار مسلمانان و یاران او افزوده شد؛ تاجاییکه جامعه و دولتی برای دست یافتن به اهداف بلند خویش تشکیل دادند. اما سختیها پایانی نداشت. هنوز از تشکیل این حکومت نوپا زمان چندانی نگذشته بود که گرفتاران جاه و مقام ازهرسوی برای خاموش کردن نور حق کوشیدند و جنگها و نزاعهای فراوان آغاز کردند؛ بهگونهایکه سالهایی طولانی از عمر شریف ایشان به جنگ با مخالفانی چون مشرکان مکه، یهود، نصارا و... گذشت. سرانجام این 23 سال در نهایت سختی بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله گذشت چنانکه حضرت فرمودند: مَا أُوذِی نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیتُ؛(2) «هیچ پیامبری آنگونه آزار ندید که من اذیت و آزار شدم».
1. برای مطالعه دربارة علت رفتن به شعب ابیطالب و رخدادهای مربوط به آن حادثه، ر.ک: سیدعلی میرشریفی، درسنامة آشنایی با تاریخ اسلام (پیامآور رحمت)، ج1، درس سوم.
2. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج39، ص56.
اکنون مرد میدان سختیها و رحمت خدای متعال بر همة عالم از دنیا رفته و چندروزی است جسم شریفشان در دل خاک نهان شده است. از پیامبر دختری به یادگار مانده است که مدال بوسة پدر را بر دستان خویش دارد؛ پارة وجود او خوانده شده و فضایلش چنان فضای مدینه را عطرآگین کرده که کوثر نامیدن او ازسوی خدا بر کسی عجیب نمینُماید. ازسوی دیگر، ثمرة کوشش او دیدنی است. در سایة آموزههای پیامبرِ عالِم به علم آسمانی ازیکسو، و مهربانیها، فداکاریها و زحمات طاقتفرسای ایشان ازسوی دیگر، تمدنی عظیم پایهگذاری شده و مردم جزیرةالعرب از ذلت به عزتی باورنکردنی دست یافتهاند.
زهرای مرضیه علیهاالسلام در این بخش از خطبة خویش با بیانی زیبا، اما صریح نکتة بالا را به تصویر میکشد تا مردم را برای شنیدن سخنانی آماده کند که پس از این در پی بیان آن است. اما پیش از آن، به معرفی خویش و یادآوری نسبتش با رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله میپردازد تا حجت بر همگان تمام شود و بعدها کسانی که در دفاع از فاطمه علیهاالسلام کوتاهی کردند نتوانند خطای خویش را با ناشناس بودن بانویی توجیه کنند که از پشت پرده سخن میگفت و ادعا کنند که هویت او برای آنها نامعلوم بوده است. ندای أَیُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنِّی فَاطِمَةُ؛ «ای مردم، بدانید بدون شک من فاطمهام» راه را بر سستعنصرانی بست که هر بار سستی و رخوت خویش را با بهانهای توجیه میکردند. فاطمه علیهاالسلام نام زیبای خویش را فریاد زد و با بردن این نام، دنیایی از فضایل را در یادها زنده کرد. آری، با نام فاطمه علیهاالسلام درودیوار مسجدی که روزی صدای رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن میپیچید آیینه شد تا فضایل فاطمه علیهاالسلام را بازتاباند. آن روز هر که یادی از رسول خدا صلی الله علیه و آله در دل داشت از
درودیوار مسجدی که صدای فاطمه علیهما السلام در آن پیچیده بود میشنید که این یگانه یادگار پیامبر صلی الله علیه و آله است که با شما سخن میگوید. فاطمه علیهما السلام با زحماتی که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله برای آسمانی کردن انسانها کشیده آشناست و بیش از هرکس به هدف ایشان اهتمام دارد و خواهان ادامة همان مسیر است. نام فاطمه علیهاالسلام یعنی یادآوری شخصیتی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، آن هنگام که بیاعتنایی او را به زخارف دنیا دید از صمیم قلب فرمود: فداها ابوها؛(1) «پدرش به فدای او باد»!
اما مگر میتوان فضایل کسی را به شماره آورد که رسول آسمانی ما صلی الله علیه و آله در طول عمر شریف خویش با سخن و در عمل چنان صفات والایی برای او شمرده که عقلها را حیران ساخته است؛ تاآنجاکه فرمود: إِنَّ اللَّهَ تعالی یَغْضَبُ لِِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَیَرْضَی لِرِضَاهَا؛(2) «حقیقتاً خداوندعزوجل به سبب خشم فاطمه خشمگین میشود و به سبب رضای او راضی میشود».
بااینهمه باز پارة وجود رسول خدا صلی الله علیه و آله بر حقانیت سخنان خویش تأکید میکند و میفرماید: لَا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً، وَلَا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً؛ «من کسی نیستم که سخن باطل بر زبان آورم؛ بلکه هرآنچه میگویم عین واقعیت است. من کسی نیستم که کار بیهوده و گزاف انجام دهم؛ بلکه کار من موافق امر خدا، عقل و حکمت است».
نام فاطمه علیهما السلام یادآور کسی است که نمیتوان از کنار سخنان او با بیاعتنایی گذشت و نام مسلمان بر خود گذاشت. او با معرفی خویش کاری کرد که اگر
1. احمدبنمحمدبنحجر هیتمی، الصواعق المحرقة، ص255؛ محمدبنعلیبنبابویه قمی (شیخ صدوق)، الأمالی، ص234.
2. همو، عیون اخبار الرضا علیه السلام ، ج2، ص46؛ سلیمانبناحمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج1، ص108، ح182؛ محمدبنعبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج5، ص1777، ح4730؛ علیبنحسنبنعساکر، تاریخ دمشق الکبیر، ج3، ص86، ح598؛ جلالالدین سیوطی، مسند فاطمة الزهراء، ص74، ح186.
برفرض کسی نیز با حضرتش ناآشناست، اعجابش برانگیخته شود و دستکم برای تحقیق دربارة ایشان انگیزه یابد. این بهترین راه برای اتمام حجت بر دیگران بود.
با هزاران افسوس باید اعتراف کنیم که انگیزة صدیقة طاهره علیهاالسلام برای ایراد این خطبة شریف میان دوستان ایشان نیز بهدرستی شناخته نشده است. حقیقت این است که آنچه بانوی دو عالم علیهاالسلام را بر آن داشت تا به مسجد بیایند و خطبهای چنین پرمحتوا ایراد فرمایند، چیزی جز همان انگیزة پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در ابلاغ رسالتش نبود. اگر دلسوزی برای خلق خدا و آرزوی سعادتمندی ایشان رسول خدا را بیقرار کرده بود، پارة وجود رسول نیز در پی چیزی جز این نبود. آنچه دل رسول خدا صلی الله علیه و آله را از غصه و غم لبریز کرده بود، گمراهیای بود که مردم بدان گرفتار آمده بودند و با وجود آن دستشان از سعادت کوتاه میماند. دل پاک پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله برای هدایت فردفرد گمراهان میسوخت و این غصه خاطر مبارکش را رها نمیکرد که چرا عدهای در تاریکی ماندهاند و راه حق را تشخیص نمیدهند؟! چرا به بیراههای گام مینهند که نتیجهای جز ابتلا به عذاب ابدی ندارد؟! این غصه با پیامبر کاری کرد که خداوند، خود به تسلای دل او آمد و فرمود: فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَی آثَارِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا؛(1) «پس گویی میخواهی به خاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاك كنی، اگر به این گفتار ایمان نیاورند».
خداوند با این سخن، پیامبرش را که مظهر رحمت اوست تسلا میدهد و حضرت را از غصة بیشتر برای هدایت آنان بازمیدارد. این آیه بهروشنی انگیزة
1. کهف (18)، 6.
رسول خدا صلی الله علیه و آله را از دعوت مردم به اسلام بیان میفرماید. دختر گرامی رسول اکرم علیهما السلام در آغاز این بخش از خطبة خویش با بیان ویژگیهای پیامبر صلی الله علیه و آله از زبان قرآن میکوشد به همگان بفهماند که او دختر همان رسول است و اگر با آنان سخن میگوید انگیزهای همچون انگیزة رسول خدا صلی الله علیه و آله او را به این کار کشانده است. او همچون پدر مهربان خویش خواهان هدایت همة انسانها بود و آرزوی سعادت دنیا و آخرت همة انسانها را در ذهن میپروراند. ازاینرو گرچه یکی از آداب اسلامی تلاوت قرآن هنگام سخنرانی دینی است، بیشک حضرت آیهای را برای تلاوت برمیگزینند که با اهداف ایشان متناسب باشد. اما چرا حضرت این آیه را تلاوت فرمودند که: لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْكُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ؛(1) «بهیقین رسولی از خود شما بهسویتان آمد كه رنجهای شما بر او سخت است و بر هدایت شما اصرار دارد و با مؤمنان، رئوف و مهربان است».
دقت در آیة یادشده ما را به این نکتة مهم رهنمون میگردد که حضرت زهرا علیهما السلام با تلاوت آن به مخاطبان خویش یادآور میشوند: اولاً فراموش نکنید که چه گوهری را از دست دادهاید؛ ثانیاً من تنها یادگار آن گوهرم که بیش از هرکس به راه او ایمان دارد و خواهان پیگیری اهداف اوست.
خداوند در این آیه با بیان ویژگیهای رسول خدا صلی الله علیه و آله ما را به این نکته توجه میدهد که با ارسال وجود نازنین رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بهسوی انسانها چه نعمت بزرگی را به ما ارزانی داشته و تلاشهای او که از قلب مهربانش سرچشمه میگرفت چه تأثیر شگرفی در سرنوشت ما داشته است. باید به یاد داشت که بسیاری از کجرویها و انحرافها دراثر فراموشی و ناسپاسی نعمتهای الهی است. ازاینرو
1. توبه (9)، 128.
باید با یادآوری نعمتهای الهی شکرگزار او باشیم. برخی از مردم عادت کردهاند که در زندگی تنها با نگاه به کمبودها، پیوسته ناسپاسی و ناشکری کنند؛ بهگونهایکه هیچگاه ذکر شکر و حمد الهی از زبان آنها شنیده نمیشود. چه بد عادتی!
وجود مبارک رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نعمت بزرگ خداست که به بشر ارزانی داشته و در آیة یادشده، با بیان اوصاف نیکوی او، نقش شریف پیامبر را در سعادت انسانها بیان میکند. نخستین ویژگی رسول خدا که در این آیه به آن اشاره شده، برانگیخته شدن ایشان از میان مردم و همجنس بودنشان با مردم است. خداوند رسولی را بهسوی مردم فرستاد که همنوع آنها و با نیازهایشان آشناست، نه بیگانهای ناآشنا که از درک مردم ناتوان است.
ویژگی دیگر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله که در این آیه بدان اشاره شده، دلسوزی و مهربانی شدید ایشان با امت خویش است. خداوند تصریح میفرماید: هر رنجی به شما برسد برای او بسیار سخت و ناگوار است. ازاینرو بهیقین میتوان گفت در میان امت اسلامی، چه در زمان پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله ، چه امروز و چه در آینده تا روز قیامت، هر سختی و رنجی که به هر مسلمانی برسد، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله را همچون تأثر پدری در مصیبت فرزندش، بلکه صدها برابر متأثر میکند. دامنة این دلسوزی در محدودة امت ایشان نمیماند و مشرکانی را نیز دربرمیگیرد که ناجوانمردانه با پیامبر دشمنی کردند و هیچیک از اصول اخلاقی و انسانی را در حق ایشان رعایت نمیکردند. بهراستی چه دلی میتواند اینهمه رنج و سختی را تحمل کند؟ اینهمه، نشاندهندة دل دریایی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله است که ما را توان درک غصهها و رنجهای ایشان نیست. جایی که خدای متعال برای تسلا و دلداری رسولش میفرماید: «مگر میخواهی خود را از غصة گمراهی عدهای هلاک کنی؟» ما چه میتوانیم
بگوییم؟! اوست که از قلب رئوف بهترین آفریده خویش آگاه است و ازاینروی پیوسته در قرآن با آیات خویش آرامش را به قلب او نازل میفرماید.
ویژگی سوم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که زهرای مرضیه علیهاالسلام با تلاوت آیهای از قرآن کریم در پی بیان آن است، حریص بودن رسول خدا صلی الله علیه و آله برای هدایت انسانها بهسوی بالاترین سعادتهاست (حَرِیصٌ عَلَیْكُمْ).
برخی افراد وقتی وظیفهای به عهدهشان گذاشته میشود تنها در حدی آن را انجام میدهند که تکلیف از دوششان برداشته شود و پس از آن دیگر کار را رها میکنند؛ اما پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بههیچروی اینگونه نبود. وظیفة پیامآور آن است که پیام را گویا، رسا و روشن به اهلش برساند. خدای متعال بهوسیلة نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله پیامی را برای همة انسانها فرستاده است و او بیش از ابلاغ مبین و روشن وظیفهای ندارد؛ اما ایشان همة عمر مبارک خویش را در رساندن هرچه بهتر و مؤثرتر پیام الهی صرف کرد و بر این کار حریص بود. او حریص بود به اینکه افزون بر ابلاغ دستورهای الهی، این قوانین اجرا شود تا بشر راه بهشت خداوند را طی کند و به سعادت برسد و از شقاوت و بدبختی عذاب جهنم نجات یابد.
ویژگی چهارم پدر بزرگوار صدیقة طاهره علیهما السلام ، مهربانی عجیب او با مؤمنان بود. پس از اینکه کسانی اسلام میآوردند، محبت ویژهای از آنان در دل رسول خدا صلی الله علیه و آله شکل میگرفت و در پی آن، از هرچه در توان داشت برای یاریشان مضایقه نمیکرد. زهرای مرضیه علیهاالسلام پدر بزرگوار خویش را چنین انسان شریفی معرفی کرده است. ایشان به مخاطبان خویش یادآوری میکند که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله عمری در میان شما در حالی زیست که رنج شما برای او گران میآمد و برای هدایت شما بسیار حریص بود و آنگاه که یکی از شما دعوتش را میپذیرفت، نهایت محبت و مهربانی را بدو نثار میکرد.
فاطمه علیهاالسلام پس از یادآوری این ویژگیهای رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرماید: فَإِنْ تَعْزُوهُ وَتَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ أَبِی دُونَ نِسَائِكُمْ؛ «پس هرگاه نسب او را بجویید و او را بشناسید، مییابید که او پدر من است و نه پدرِ هیچیک از زنان شما».
فاطمه علیهاالسلام با افتخار از رابطة پدر و فرزندی خویش با رسول خدا صلی الله علیه و آله سخن میگوید و این افتخار را از آنِ خود و نه از آنِ زنان ایشان میشمارد. او این رابطه را با تعمد به آنان گوشزد میکند. در کنار این فضیلت و افتخار از رابطة پرافتخاری دیگر سخن میگوید که از آنِ امیر مؤمنان علی علیه السلام است و با این اشاره، زمینه را برای طرح مسئلهای آماده میسازد که بهزودی با عباراتی آتشین به آن خواهد پرداخت. صدیقة طاهره علیهما السلام فضیلتی از فضایل علی علیه السلام را اینگونه بیان میفرماید: وَأَخَا ابْنِ عَمِّی دُونَ رِجَالِكُمْ؛ «و [اگر پدرم را بشناسید میدانید که او] برادر پسرعموی من است و نه برادر هیچیک از مردان شما».
طبیعی است که اگر کسی پسرعموی فردی دیگر باشد، فرد مقابل نیز پسرعموی او خواهد بود؛ اما صدیقة طاهره علیهاالسلام امیر مؤمنان علی علیه السلام را برادر پدر گرامی خویش معرفی میکند. این نسبت بدین سبب است که مسلمانان میدانستند وقتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله بین مسلمانان برادری ایجاد کرد، خود با امیر مؤمنان علی علیه السلام عقد برادری بست و از آن هنگام، علی علیه السلام به برادر پیامبر صلی الله علیه و آله معروف شد. ماجرا ازاینقرار بود که وقتی رسول اکرم صلی الله علیه و آله برای استحکام روابط بین مسلمانان از آنها خواست دوبهدو باهم پیمان ببندند برای هریک از افرادی که در مسجدالنبی حاضر بودند برادری معین فرمودند. درآنمیان علی علیه السلام تنها ماند و برای او برادری تعیین نشد. ازاینرو با دیدگانی اشکآلود به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و فرمود: یا رسولالله، برای هریک از یاران خویش برادری تعیین
فرمودی؛ اما میان من و کسی پیوند اخوت برقرار نفرمودی. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در پاسخ امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمودند: وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ مَا أَخَّرْتُكَ إِلَّا لِنَفْسِی أَنْتَ أَخِی؛(1) «سوگند به خدایی که جان من در دست اوست، من تو را به تأخیر نینداختم جز برای خودم. تو برادر من هستی».
هدف حضرت زهرا علیهاالسلام از ایراد این خطبه، جز اثبات حقانیت و امامت امیر مؤمنان علی علیه السلام نیست و این اشارهها درحقیقت براعت استهلال(2) برای همین مقصود است. بیان این فضایل و ویژگیها بدین سبب است که مردم بدانند چه کسی و به چه منظوری در حال سخن گفتن با آنان است.
1. محمدبنعلیبنبابویه قمی (شیخ صدوق)، الأمالی، ص346؛ نیز ر.ک: اسماعیلبنعمربنکثیر، السیرة النبویة، ج2، ص324.
2. «منظور از براعت استهلال آن است كه متکلم در اول سخن خود، و یا نویسنده در ابتدا و مقدمة كار خود چیزى گوید و نویسد كه مناسب مطالبى باشد كه بعدها ذكر میكند به الفاظ لطیف غیرصریح، بلكه با اشارات ملیحه كه مخاطب به ذوق سلیم، مقصود گوینده را دریابد. گویند در قرآن مجید، سورة فاتحه براعت استهلال است براى تمام قرآن» (سیدجعفر سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ج۱، ص۴۰۲).