بسم الله الرحمن الرحیم
آن چه پیشرو دارید گزیدهای از سخنان حضرت آیتالله مصباحیزدی (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبری است كه در تاریخ 1397/07/04، مطابق با شانزدهم محرم الحرام 1440 ایراد فرمودهاند. باشد تا این رهنمودها بر بصیرت ما بیافزاید و چراغ فروزان راه هدایت و سعادت ما قرار گیرد.
(1)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَبَلِّغْ بِإِیمَانِی أَكْمَلَ الْإِیمَانِ، وَاجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ، وَانْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ، وَبِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَال.[1]
در سالهای گذشته به مناسبتهای مختلف گفتیم که کسانیکه درباره مسائل اخلاقی بحث کردهاند _ چه آنهایی که صرفا از نظر عقلی بحث کرده و چه آنهایی که با ادله نقلی و تعبدی استدلال کردهاند_ روشهای مختلفی در تنظیم و ورود و خروج در بحثها داشتهاند. شایعترین روش در بین آنهایی که با رویکرد عقلی به این مباحث پرداختهاند، روشی است که در کتابهایی مثل «جامع السعادات» و «معراج السعاده» از آن پیروی شده است که مسائل اخلاقی را به حسب قوای انسانی تقسیم میکنند. در این روش این پیشفرض را قبول کردهاند که انسان دارای سه قوه شهوت، غضب و عقل است که منشأ عمل او میشوند، و براساس این سه قوه مباحثی را مطرح کردهاند. نظر معروف نیز این است که هر کدام از این سه قوه یک جهت افراط و یک جهت تفریط دارد که هر دو خلاف اخلاق فاضله است، و جهت اعتدال آنها موافق اخلاق فاضله است. اصل این روش به روش ارسطویی برمیگردد.
کسانی که با ادله نقلی و تعبدی به مباحث اخلاقی پرداختهاند نیز روشهای متفاوتی در این بحثها داشتهاند. برخی کوشیدهاند که از دوران طفولیت انسان شروع کنند و نسبت به دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و پیری انسان، در هر دوره، آنچه مناسب آن دوره است، مطرح کنند. کسان دیگری کوشیدهاند که بین بحثهای اخلاقی ترتیبی منطقی در نظر بگیرند و ابتدا ریشهایترین مباحث را مطرح کنند و سپس به ترتیب به سایر مباحث بپردازند. برخی نیز با نوعی اقتباس از روشهای غربی، برای اخلاق اقسامی در نظر گرفته و آن را به اخلاق عمومی و اخلاق صنفی تقسیم کرده و در اخلاق صنفی به اخلاق مربوط به صنفهای خاص مثل اخلاق پزشکی، اخلاق استاد، اخلاق کارگر و... پرداختهاند. مثلاً اخیرا بحثی درباره اخلاق محیط زیست مطرح شده است که در این علم از این مسئله بحث میشود که ما نسبت به محیط زیست خود باید چه رفتاری داشته باشیم که رفتاری پسندیده و اخلاقی باشد.
در دورههای گذشته کوشیدیم که به حسب ترتیب منطقی سلسلهای از مباحث را مطرح کنیم. ابتدا درباره ریشهایترین مطالب بر اساس بینش اسلامی در اخلاق بحث کردیم و سپس به ترتیب به مطالب جزییتر پرداختیم. بحث دوره اخیرمان درباره مسایلی بود که مانع از پیدایش اخلاق فاضله میشود. در آن جلسات با استفاده از آیات و روایات گفتیم که هوای نفس، تعلق به دنیا و وسوسههای شیطان سه مانع اصلی برای پیدایش اخلاق فاضله هستند. در آخر بحث گفتیم که اگرچه این سبک بحث که مباحث اخلاقی را با روش منطقی در نظر بگیریم و براساس آنها مسایل اخلاقی را دستهبندی کنیم، از نظر بحث عقلی روش قابل قبولی است، اما در عمل اینگونه نیست که اگر فرض کنید گفتیم باید ده سال درباره معرفت کار کرد، به این معنا باشد که انسان وقتی به تکلیف میرسد، ابتدا باید ده سال وقتش را صرف معرفت بکند و به مسایل دیگر کاری نداشته باشد و پس از این ده سال به دیگر مراحلی که منطقا بر آن مترتب میشود، بپردازد. این روش عملی نیست و هر انسان مکلفی از روز اول با مباحث مختلفی روبهرو است که کمابیش در هم تأثیر و تأثر دارند.
روشی که خداوند، انبیا و اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین برای تربیت اخلاقی مردم در نظر گرفتهاند نیز اینگونه نیست؛ آنها نیز براساس ترتیب منطقی شروع نکرده و نگفتهاند: ابتدا باید فلان ارزش اخلاقی را در فلان مدت زمانی کسب کنید و پس از اینکه این دوره گذشت در دوره دیگری به مسایل دیگر بپردازید. بنابراین اگر ما بخواهیم روش عملی تربیت اخلاق اسلامی را از روش خداوند، پیغمبر اکرم و اهلبیتصلواتاللهعلیهماجمعین الگوبرداری کنیم، میبینیم که این فضایل را نمیتوان به صورت کامل از هم تفکیک کرد و دورهای برای هرکدام قائل شد. افزون بر اینکه مردم نیز از نظر گرایشها، شرایط پذیرش اخلاقی، اصلاح و داشتن ارزشهای اخلاقی یا مفاسد اخلاقی با هم مختلف هستند و شاید دو نفر را نتوان یافت که همه چیزشان مثل هم باشد، و در مقطع زمانی خاصی فقط نیازمند بحث خاصی باشند. خداوند انسانها را اینگونه نیافریده است و زندگی ما نیز چنین نیست.
با توجه به مقدمات بالا به نظر رسید برای بحث جدید، دعای مکارم الاخلاق از صحیفه سجادیه را مطرح کنیم و بنایمان بر این است که در این جلسات طبق متن این دعا پیش برویم. این دعا یکی از دعاهای بسیار ممتاز است که خواندن آن در شب قدر توصیه شده است. همچنین این دعا بسیار جامع و دارای مضامین بسیار بلندی است.
وقتی در محاورات عرفی واژه اخلاق را به کار میبریم، مفهوم خاصی به ذهنمان میآید که با مفهومی که در بعضی از کتابها یا روایات برای این واژه مطرح میشود، اندکی تفاوت دارد. توجه به این نکته ضروری است که واژه اخلاق همانند بسیاری از واژههای دیگر کاربردهای متفاوتی دارد. در همه زبانها و به خصوص در زبان عربی واژههای بسیاری وجود دارد که مفاهیم و کاربردهایش با هم متفاوت است. گاهی این اختلاف در حد ضعف و شدت است؛ مثلا مفهوم نور شامل شمع میشود، همانگونه که نور خورشید نیز نور است. این واژه درباره خدا نیز به کار رفته است؛ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ.[2] این اختلاف تشکیکی بین مصادیق است؛ یعنی مفهومی واحد است، اما مصادیق آن با هم خیلی تفاوت دارند. گاهی مفهوم یک واژه مفهومی عام است که قیود مختلفی به آن اضافه میشود و این مفهوم در یک علم با یک قید، و در علم دیگری با قید دیگری، اصطلاحات مختلفی را برای آن واژه پدید میآورد. گاهی اصطلاحات مختلف از یک واژه در علوم مختلف شبیه مشترک لفظی میشود. برای مثال، همه شما با کلمه «جبر» آشنا هستید. یکی از معانی جبر که همه ما آن را میفهمیم، وادار شدن انسان به کاری است. ولی این واژه در ریاضیات اصطلاحی دارد که هیچ ربطی به این معنا ندارد. جبر در ریاضیات در تقابل با اختیار نیست و یک نوع عملیات و محاسبه خاصی است که در ریاضیات مطرح است. اکنون شما این معنا را با اصطلاح جبر در علم کلام مقایسه کنید! در علم کلام جبر در مقابل اختیار به کار میرود. این اصطلاح با اصطلاح جبر در ریاضیات چه نسبتی دارد؟ همچنین جبر در لغت به معنای جبران نیز به کار رفته است. جبار یکی از اسمای الهی است که به معنای جبران کننده نقایص و کمبودهاست.
اخلاق نیز کاربردها و معانی لغوی و اصطلاحی مختلفی دارد. کلمه «اخلاق» جمع «خُلق» است. این واژه گاهی به معنای صفت نفسانی ثابتی (ملکه نفسانی) است که منشأ رفتار یکنواخت در ظروف و شرایط مشابه میشود. به این معنا، اخلاق هم شامل اخلاق فاضله میشود و هم شامل اخلاق رذیله. به اصطلاح منطقی، در این کاربرد، اخلاق یک جنس است که دو نوع دارد؛ یک نوع آن رذیله و نوع دیگر آن فاضله است. اما ما در محاوراتمان وقتی میگوییم رفتاری اخلاقی است، هیچ احتمال نمیدهیم که معنای آن اخلاق بد باشد، بلکه وقتی میگوییم کاری اخلاقی است آن را به این معنا به کار میبریم که مطلوب و ارزشمند است. بنابراین این کاربرد، غیر از کاربرد اول است.
همچنین در اصطلاحات فلسفی، سابقاً واژه اخلاق را فقط درباره صفات نفسانی بهکار میبردند و اصلا این واژه را بر رفتارها اطلاق نمیکردند، ولی مباحث اخلاقی در دین، اختصاص به صفات ندارد و شامل رفتارها نیز میشود. شاید بتوانیم بگوییم اکثر بحثهای روایات اخلاقی ما مربوط به افعال است. به عبارت دیگر اخلاق در عرف متدینین و در محاورات عرفی آنها قید «صفت ثابت» ندارد و شامل رفتارها نیز میشود، اما در علم اخلاق سنتی این واژه فقط شامل ملکات میشود. در این علم هیچ صحبتی از رفتارها نمیکنند و اگر از رفتار صحبت شود به عنوان ابزاری است که تکرار آن یکی از اسباب پیدایش اخلاق (یعنی صفات ثابت نفسانی) است، و یا علامت این است که چنین خلقی وجود دارد.
در این دعا نیز وقتی از مکارم الاخلاق بحث میشود، موارد کمی پیدا میکنیم که فقط به ملکات مربوط باشد. نام دعا مکارم الاخلاق است، اما غالبا مربوط به رفتارهاست. اکثر مطالبی که در این دعا از خداوند درخواست شده، رفتار است. از این بالاتر، گاهی چیزهایی از خدا خواسته شده است که حتی رفتار نیز نیست. برای مثال از خدا خواسته شده است که خدایا روزی وسیع به من بده! روشن است که روزی وسیع ربطی به اخلاق ندارد و این درخواست از آن جهت مطرح شده که روزی وسیع میتواند برای انسان فراغتی ایجاد کند که بیشتر سراغ معنویات، اصلاح اخلاق و مبارزه با مفاسد برود. اگر انسان صبح و شب برای پیدا کردن یک لقمه نان جان بکند، دیگر فرصت و حالی برای شناخت اخلاق فاضله و دوری از اخلاق رذیله پیدا نمیکند. شاید اینکه عنوان این دعا «کان دعائه فی مکارم الاخلاق ومرضی الافعال» است نیز به همین مناسبت باشد که این دعا درباره مکارم الاخلاق است و به اسباب، شرایط، معدّات و موانع آن میپردازد. از اینرو تکتک این مسایل از مکارم اخلاق نیست و وقتی ما درباره دعای مکارم الاخلاق بحث میکنیم، نباید توقع داشته باشیم که در هر جلسه یکی از اخلاق فاضله را مطرح کرده و درباره آن بحث کنیم. شاید اکثر چیزهایی که در این دعا، درخواست شده است، جزو اخلاق فاضله اصطلاحی نیست و بسیاری از آنها از مقدمات بعیدهای است که به انسان کمک میکند که دارای اخلاق فاضله باشد یا موانعی است که از خدا میخواهد آن را برطرف کند.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ؛ در ابتدای این دعا ذکر شریف صلوات آمده است. همچنین از ویژگیهای این دعا مثل بسیاری از دعاهای طولانی دیگر که از ائمه معصومینسلاماللهعلیهماجمعین نقل شده، این است که در فاصله هر فرازی از آن یک صلوات ذکر شده است. این مسئله خود منشأ بحثی برای شارحان شده است که دعای مکارم الاخلاق چه مناسبتی با صلوات دارد؟ در طول جلساتی که در سالهای گذشته داشتهایم چندین بار به صورت مفصل درباره چیستی صلوات و فایده، ارزش و فضلیت آن بحث کردهایم.[3] اجمالا در دستورات خود اهل بیتصلواتاللهعلیهماجمعین آمده است که اگر میخواهید دعایتان مستجاب شود، دعایتان را با صلوات بر پیغمبر اکرم شروع کنید، و در برخی از روایات آمده است که اگر کسی ابتدا صلوات بفرستد و سپس چیزی را از خدا بخواهد، خداوند میفرماید: دعای اول تو که قطعا مستجاب است و از آنجا که ابتدا این دعای مستجاب را کردی، دعای بعد از صلوات تو را نیز اجابت میکنم؛ من شرمم میآید که دعای اولت را مستجاب کنم و دعای بعدش را مستجاب نکنم! این یکی از فواید این است که دعا با صلوات شروع شود، و طبعا هر فرازی از دعا که با صلوات شروع شود، همین مطلب دربارهاش میآید. مرحوم آیتاللهالعظمی بهجترضواناللهعلیه نیز فرموده بودند: که ما هر چه گشتیم ذکری افضل از صلوات پیدا نکردیم. برخی نقل کردهاند که ایشان بعد از این جمله فرمودهاند که شما نیز نگردید که پیدا نمیکنید! این سخن به این معناست که تنها این نیست که من ذکری افضل از صلوات پیدا نکردهام، بلکه میدانم که ذکری افضل از صلوات وجود ندارد و نگردید که پیدا نمیکنید.
وَبَلِّغْ بِإِیمَانِی أَكْمَلَ الْإِیمَانِ، وَاجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الْیَقِینِ، وَانْتَهِ بِنِیَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ، وَبِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَال.
ایمان، یقین، نیت صالح و بهترین کارها از چیزهایی است که در فراز اول این دعا از خدا خواسته شده است. اگر به یاد داشته باشید محور بحثهای سال گذشته ما، ایمان بود و به این نتیجه رسیدیم که جوهر همه ارزشهای رفتاری انسان به ایمان به خدا برمیگردد. اگر ایمان نباشد ارزشهای اخلاقی از دیدگاه اسلامی تحقق پیدا نمیکند. با توجه به این مسئله ارتباط این دعا با آن بحث نیز بیشتر روشن میشود. در ابتدای این دعا از خداوند میخواهیم که کاملترین مراتب ایمان را به ما بدهد. ما معمولا در محاورات خود، ایمان را جزو اخلاق به شمار نمیآوریم، اما میبینیم که در ابتدای دعای مکارم الاخلاق ایمان، یقین، نیت صالح و بهترین اعمال درخواست شده است. هیچ کدام از این عناوین جزو اخلاق نیست و در هیچ کتاب اخلاقی به این عناوین اخلاق نمیگویند، اما اولین چیزی که در این دعا از خداوند خواسته شده است ایمان و یقین است.
ان شاءالله در جلسه آینده درباره ارتباط این مفاهیم با یکدیگر و تعبیراتی که در این دعا درباره این مفاهیم چهارگانه آمده است، بحث خواهیم کرد.
و صلی الله علی محمد و آلهالطاهرین.
[1]. صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق، ص93.
[2]. نور، 35.
[3]. برای مطالعه این مطالب به کتابهای شکوه نجوا، صص10-17؛ صهبای حضور، جلسه بیستوهفتم، صص359-371؛ بدرود بهار، فصل ششم و هفتم، صص415-449مراجعه کنید! همچنین صوت و چکیده این جلسات در پایگاه اطلاعرسانی حضرت استاد با عناوین «لطایفی در باره صلوات» و «چرا صلوات بفرستیم» در مجموعه درسهای اخلاق سال 1394، نجوای دلتنگی؛ و «رمز و راز صلوات» در مجموعه شرح دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه و جلسه اول از مجموعه شکوه نجوا، در دسترس علاقهمندان قرار دارد.