کتاب صوتی

پیوستاندازه
Audio icon معرفی کتاب «صهبای حضور»1.69 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ مقدمه معاونت پژوهش2.74 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ دعا4.74 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ مقدمه2.1 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه اول10.64 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دوم8.4 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه سوم10.7 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه چهارم8.95 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه پنجم7.99 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه ششم7.29 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هفتم7.18 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هشتم9.35 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه نهم13.39 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دهم6.92 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه یازدهم11.8 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دوازدهم12.39 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه سیزدهم9.5 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه چهاردهم15.47 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه پانزدهم16.53 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه شانزدهم13.63 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هفدهم12.31 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هجدهم12.35 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه نوزدهم12.65 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیستم19.82 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌یکم14.48 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌دوم16.16 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌سوم8.62 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌چهارم14.08 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌پنجم11.32 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌ششم8.32 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌هفتم9.48 مگ

جلــسه چــهارم

 

 

جلــسه چــهارم

 

 

 

 

وَ‌الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرَ الصِّیَامِ وَشَهْرَ الْإِسْلامِ وَشَهْرَ الطَّهُورِ وَشَهْرَ التَّمْحِیصِ وَشَهْرَ الْقِیَامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَان؛ ستایش مخصوص پروردگاری است که ماه خود، یعنی ماه مبارک رمضان را یکی از آن طرق هدایت قرار داده است؛ ماه روزه و ماه تسلیم و اطاعت و ماه پاکی و آمرزش گناهان و ماه شب‌زنده‌داری. ماهی که قرآن در آن نازل شده است تا هادی بشر بوده، دلایل روشن بین حق و باطل را ارائه کند.

رمضان؛ راه سعادت

امام سجاد(علیه السلام) در فرازهای پیشین، سپاسگزار خداوندی هستند که ما را به حمد خود هدایت كرد و بزرگ‌ترین نعمت خود یعنی دینش را به ما تعلیم داد و در اختیار ما گذاشت؛ در سایه دین، راه‌هایی را كه به رضوان الهی منتهی می‌شود نیز به ما نشان داد و بالاخره ما را در این راه‌‏ها قرار داد تا در نتیجه این تفضلات، ما برای رسیدن به رضوان او بکوشیم و او نیز از ما راضی باشد: وَیَرْضَی بِهِ عَنَّا.

در این فراز از دعا، یکی از آن راه‌ها را ماه مبارک رمضان معرفی می‌کنند و می‌فرمایند: وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرَ الصِّیَامِ وَشَهْرَ الْإِسْلامِ وَشَهْرَ الطَّهُورِ وَشَهْرَ التَّمْحِیصِ وَشَهْرَ الْقِیَامِ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَان.

ماه رمضان یكی از راه‏‌هایی است كه پیمودن آن می‌تواند ما را به رضوان الهی برساند. حضرت(علیه السلام) آن راه پُر ارزش، یعنی ماه مبارک رمضان را چنین توصیف می‌فرمایند:

رمضان؛ ماه خدا

ماه رمضان، ماه خداوند است. البته در فرهنگ اسلامی، همه ما‌سوی‌الله، مخلوق و منسوب به خداوندند. اما در مواردی، خداوند ویژگی خاصی برای بعضی از این مخلوق‏‌ها در نظر گرفته است؛ یعنی به‌واسطه منسوب بودن برخی مخلوق‌ها به خود، برای آنها شرافت و ارزش خاصی در نظر گرفته است. همه‌جای زمین از آنِ خداست، ولی تنها مساجد را خانه خدا می‌نامند. حتی همه مساجد هم جای عبادت خدا و مال خداست ولی از آن همه، تنها یك مسجد را خانه خودش نامیده و آن مسجدالحرام است که به آن بیت‌الله‌الحرام گفته می‌شود. همچنین همه زمان‏ها منسوب به خداوند است، اما رسول گرامی اسلام(صلى الله علیه وآله) در خطبه معروف آخر ماه شعبان، ماه رمضان را شهرالله نامیدند: قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَالرَّحْمَةِ وَالْمَغْفِرَة.(1)

پرسش: اگر قرار است تنها برخی از زمان‌ها و مکان‌ها منسوب به خداوند باشند، چرا باید فلان مکان یا فلان زمان، معیّن و مشخص باشد؟ حکمت این نسبت و تشرف چیست؟ این نسبت مهم نباید به‌گزاف و بی‌نکته باشد، پس نکته‌اش چیست؟

پاسخ: این نسبت‌ها و تشرف‌ها برای آن است تا ما اهمیت آن زمان و مکان را درک کنیم و از رحمت الهی بیشتر فیض ببریم. وقتی مکانی خانه خدا نامیده می‌شود، توجه بیشتری به آن جلب می‌شود و مردم بیشتر به آن روی می‌آورند؛ درنتیجه با حضور بیشتر مردم در آن مکان، فیوضات و رحمت الهی در آن مکان بیشتر شده و مردم به خدا نزدیک‌تر می‌شوند و از بركات آنجا بیشتر استفاده می‌كنند. منسوب بودن آن مکان به خدا به دلیل وجود رحمت الهی در آنجاست.


1. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج93، باب 46، ص356، «وجوب صوم شهر رمضان و فضله».

ماه خدا بودن ماه مبارک رمضان نیز به همین جهت است؛ چراکه رحمت الهی در آن زمان بیش از دیگر زمان‌هاست. منسوب بودنش به خداوند باعث اقبال بیشتر و بهره‌مندی بیشتر بندگان خدا از فیوضات ربانی است؛ تا جایی که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در همان خطبه، بندگان خدا را این‌گونه به سوی ماه رمضان ترغیب می‌کنند: دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَةِ اللَّه.

به‌هرحال یكی از نام‏های ماه مبارک رمضان «شهر‌الله» است. خدا این راه را برای رسیدن ما به رحمت و رضوان خود باز كرده و آن را به نام خودش نامیده است تا ما به اهمیتش بیشتر پی ببریم.

امام سجاد(علیه السلام) ویژگی دوم این ماه را رمضان ‌بودن می‌دانند: «شَهْرُ رَمَضَانَ». وجه تسمیه «رمضان» چیست و به چه مناسبتی به این اسم، نام‌گذاری شده است؟ دراین‌باره، در کتاب‌های لغت و ادبیات و حتی کتب تفسیر و روایات، بحث‌های بسیاری شده است. هیچ‌کدام از آن بحث‌ها در باب وجه تسمیه ماه مبارک رمضان، چندان دلنشین نیست.(1) اما ازجمله بحث‌هایی که پذیرفتنی‌تر از بقیه است، آن است که خداوند متعال در قرآن كریم، از مجموع دوازده ماه سال، كه تنها ماه رمضان را با نام ذكر کرده و فرموده است: «شَهْرُ رَمَضَان».(2) این امر خود از عنایت ویژه خداوند به این


1. یکی از آن توجیه‌ها در این باب چنین است؛ بعضى گفته‌اند: «اصل رمضان از ماده «رمض» به معناى شدت حرارت و سوزش است. وقتى برای اولین‌بار ماه رمضان به این اسم نامیده شده، هوا در نهایت شدت گرما بوده است. همچنان‌که دو ماه ربیع‌الاول و ربیع‌الثانی، زمانی که اول‌بار به این اسم نام‌گذاری شدند، هم‌زمان با دو ماه از ماه‌های فصل بهار بوده است. بعدها براثر کثرت استعمال در این نام باقی ماندند. درحالی‌که اساساً ماه قمری در طول سال شمسی در حال تغییر و به‌مرور زمان همه ماه‌های قمری بر همه ماه‌های شمسی قابل تطبیق است». البته این بیانات در باب وجه تسمیه ماه‌ها قابل اعتماد نیست.

2. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًی لِلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِنْ الْهُدَی وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ... (بقره، 185).

ماه حکایت دارد. همچنین از این امر مهم نیز حکایت دارد که نام‌گذاری ماه مبارک رمضان امری سلیقه‌ای و تابع میل این‌وآن نیست؛ بلکه اسمی است كه خدا برای این ماه پسندیده است. به همین جهت امام سجاد(علیه السلام) یکی از صفات این ماه را نام آن می‌دانند: «شهر رمضان».(1)

سومین صفتی که امام سجاد(علیه السلام) برای ماه مبارک رمضان بیان می‌دارند، «شَهْرَ الصِّیَام» است. از این تعبیر می‌توان این درس را گرفت که شرافت و جایگاه این ماه نزد خداوند بسیار بالاست؛ چراکه همه این ماه را زمان روزه و ضیافت خویش قرار داده است تا به این وسیله، زمینه استفاده از فیوضات، رحمت‌ها و برکات الهی برای بندگان بیشتر فراهم شود تا بندگان خدا ضمن بهره ‌بردن از آن، شاکر و سپاسگزار باشند.

رمضان؛ ماه اسلام

ویژگی دیگر ماه مبارک رمضان، «شَهْرَ الْإِسْلامِ» است. برای شهرالاسلام بودن ماه مبارک رمضان وجوه زیادی بیان شده است. چند مورد از آن وجوه، از بقیه معروف‌تر است که به آن اشاره می‌شود:


1. در باب وجه تسمیه ماه مبارک رمضان گفته شده که «رمضان» یکی از نام‌های خداوند است. به همین دلیل هنگام استعمال، نباید رمضان را تنها به کار برد، بلکه باید «شهر رمضان» یا «ماه رمضان» گفت. همچنان‌که در قرآن کریم نیز چنین آمده و در خطبه رسول خدا و دعای امام سجاد(علیه السلام) نیز تنها نیامده است. ما هم به جهت رعایت ادب و طبق کاربرد قرآنی و روایت نبوی و دعای امام سجاد(علیه السلام) همیشه «شهر‌الله» یا «ماه رمضان» می‌گوییم. این نوع رعایت ادب‌ كردن، گو اینکه به جهت یك احتمال هم باشد، ارزشمند است. شاید رعایت ادب احتمالى ارزش بیشتری داشته‌ باشد؛ یعنی شخص، صرفاً به‌احتمال‌اینکه این مورد از رعایت ادب، طبق دستوری از ناحیه شرع مقدس است، به آن مبادرت کند. البته در هیچ‌کدام از روایاتی که در آن اسماء‌الله بیان شده، رمضان به عنوان اسمی از اسمای خداوند ذکر نشده است. همچنین هیچ‌کدام از کتاب‌های لغت نیز رمضان را به‌عنوان نام خدا ذکر نکرده‌اند.

وجه اول: «اسلام» در این عبارت به معنای لغوی، یعنی تسلیم ‌شدن است. شهرالاسلام به معنای ماه تسلیم خدا شدن است. در ماه مبارک رمضان انسان باید برای تسلیم بودن بیشتر در برابر شرع مقدس و دستورهای الهی آمادگی داشته باشد. بنده خدا در این ماه گویی از اول طلوع فجر تا آخر روز دائماً گوش به زنگ فرمان خداست. از همان ابتدای صبح و قبل از طلوع فجر به او دستور امساک داده می‌شود: كُلُوا وَاشْرَبُوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَكُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْر.(1) در طول روز بسیاری‌ از حلال‌ها بر انسان حرام می‌شود. باید از آنچه در دیگر ماه‌ها بر وی حلال بوده دوری کند. بنده خدا در این ماه در برابر تمام این دستورهای ایجابی و سلبی و اوامر و نواهی الهی تسلیم است. البته انسان مسلمان و بنده مؤمن همیشه تسلیم امر الهی است؛ اما ظهور و بروز این تسلیم‌ بودن در این ماه، به جهت وجود تکالیف بیشتر، بر دیگر ماه‌ها غلبه دارد.

وجه دوم: روزه ماه مبارک رمضان تنها برای مسلمانان تشریع شده و به مسلمانان اختصاص دارد. به همین جهت ماه مبارک رمضان شَهْرَ الْإِسْلامِ است. خداوند این ماه را با خصوصیات و برکاتی که دارد، به امت اسلام یعنی امت آخرالزمان، اختصاص داده است. هیچ امت دیگری غیر از مسلمانان، ماهی به نام ماه رمضان که در آن ماه باید روزه بگیرند، ندارند. آنها در این ماه، چون مسلمانان چنین تکلیفی ندارند. گرچه ممکن است دیگران نیز روزه واجب و برخی عبادات شبیه عبادات مسلمانان داشته باشند، اما از عبادتی با چنین ویژگی و خصوصیت محروم‌اند.

وجه سوم: در ماه مبارک رمضان، آثار اسلام بیشتر ظهور دارد؛ به‌گونه‌ای‌كه اگر شخص غیرمسلمانی در ماه مبارک رمضان وارد جامعه اسلامی شود، ویژگی‌های منحصربه‌فردی در این جامعه می‏بیند كه با ویژگی ماه‌های دیگر متفاوت است؛


1. بقره (2)، 187.

ویژگی‌هایی چون تعطیلی رستوران‌ها و کلیه مراکز ارایه خدمات خوردنی و نوشیدنی، حالت خضوع و سربه‌زیر و آرام ‌بودن در غالب مردم، مشغول عبادت بودن آنها، توجه بیشتر به خداوند، ازدحام در مراکز عبادی و مساجد، افت درصد ارتکاب گناه و... . آن شخص غیرمسلمان وقتی درباره این تفاوت آشکار سؤال کند، به وی خواهند گفت که اهالی این جامعه مسلمان هستند و پایبندی آنها به دین اسلام، آنها را این‌چنین کرده است. بنابراین می‌توان گفت که در این ماه علائم و شعائر اسلام بیش از دیگر ماه‌ها ظهور پیدا می‌کند.

رمضان؛ راه طهارت و خلوص

صفت زیبای دیگری که امام سجاد(علیه السلام) برای ماه مبارک رمضان برشمردند، ظرفیت پاک و پاکیزه‌سازی آن است: وَشَهْرَ الطَّهُور؛ «طهور» به معنی پاك و پاكیزه یا پاك‌كننده است. خداوند در جای‌جای قرآن کریم، نعمت با‌ارزش آب را طاهر و طهور نامیده و فرموده است: وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا؛(1) «از آسمان، آبی برای شما نازل كردیم كه طهور است (شما را پاكیزه و تمیز کرده، آلودگی‌ها را از شما دور می‌کند)».

ماه مبارک رمضان هم ماه طهور است؛ ماهی است كه آلودگی‌ها را از بین می‏برد. غالب مردم، به‌طور متعارف، در طول سال، گرفتار آلودگی‌ها و گناهانی می‌شوند كه ایشان را از خدا دور می‌کند. ماه رمضان، نسبت به دیگر ماه‌ها این خاصیت را دارد


1. فرقان (25)، 48. آب دارای آثار و بركات زیادى است؛ آب سرچشمه حیات است: وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ (انبیاء، 30)؛ در میان مواد طبیعى هیچ‌چیز مثل آب، آلودگی‌ها را از بین نمى‏برد؛ بهترین، راحت‏ترین و مفیدترین وسیله براى شست‌و‌شو و زدودن آلودگی‌ها و كثافات، آب است. البته کثرت آب در اطراف ما و در دسترس بودن آن باعث شده است تا ما قدرش را ندانیم. اگر بنا بود آب را بر اساس آثار و منافعش قیمت‏گذارى كنند، ارزش آن از دیگر مواد بسیار بیشتر مى‏شد. یكى از خواص آب این است كه «طاهر» و «مطهِّر» است.

كه در عمل، این نوع آلودگی‌ها و گناهان در آن کمتر است. خدای متعال در این ماه حكمت‌‏هایی به كار گرفته است که مردم، احكام شرع مقدس را بیشتر رعایت كرده، احترام این ماه را بیش از ماه‌های دیگر سال نگه دارند. درنتیجه، نه‌تنها در این ماه کمتر گرفتار گناه می‌شوند، بلکه بسیاری از آلودگی‌ها و گناهان گذشته‌شان نیز پاك می‌شود. روزه، نماز، تلاوت قرآن، ادعیه، مناجات‌ها، صدقات، توبه از خطاها و اشتباهات گذشته و دیگر عبادات و اعمال نیکی كه بندگان خدا در این ماه انجام می‌دهند، سفره گسترده الهی است که باعث ریزش گناهان، و تمیز ‌شدن روح انسان از آلودگی‌ها می‌شود. ظرفیت این ماه بزرگ الهی چندان بالاست که بسیاری از بندگان خوب خدا در این ماه با توفیق توبه و استغفار، بار خود را بسته، خود را کاملاً طاهر و پاکیزه می‌کنند؛ به‌گونه‌ای‌که گویی تازه از مادر متولد شده‌اند.

به بیان مبارک امام سجاد(علیه السلام)، صفت زیبای دیگر ماه مبارک رمضان، خالص‌کنندگی آن است: وَشَهْرَ التَّمْحِیص.

كلمه تمحیص به معنای خالص‌ گردانیدن چیزی از عیب و نقص است؛(1) و به فرایندی که فلزات قیمتی مانند طلا در کوره قرار داده می‌شود تا براثر درجه حرارت بسیار بالا، از ناخالصی‌ها و عیوبْ پاک و خالص گردد، تمحیص گفته می‌شود. در قرآن كریم، خداوند داستان مسلمانانی را بیان می‌کند که در یکی از جنگ‌ها همراه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) بوده، ابتدا دچار شکست و سپس با مدد الهی پیروز می‌شوند. خداوند فلسفه این درگیری‌ها و سختی‌ها را آزمودن آنچه در درون سینه‌هاشان است و سپس خالص و پاک‌ گردیدن قلوبشان می‌داند: وَلِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِكُمْ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُور.(2)


1. ابوالقاسم الحسین‌بن‌محمد الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، واژه محص.

2. ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً یَغْشی طائِفَةً مِنْكُمْ وَطائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الأَمْرِ مِنْ شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلّهِ یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَكَ یَقُولُونَ لَوْ كانَ لَنا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِی بُیُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ كُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فِی صُدُورِكُمْ وَلِیُمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِكُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُور (آل عمران، 154).

خدای متعال درباره بعضی از انسان‌ها، به‌ویژه مؤمنین، چنین تدبیری را به کار می‌برد؛ ازجمله این تدبیرها، فراهم ‌کردن شرایطی برای مؤمنینی است كه در دلشان، آلودگی‌ها، غل‌وغش‌ها، ناسره‌ها و بالاخره آثاری از ضعف ایمان، عصیان، فسق‌وفجور و... وجود دارد. این گروه از مؤمنین در فرایند چنین تدبیرهایی آزموده شده، آرام‌آرام خالص و پاک می‌شوند؛ تدبیرهایی چون بیماری، فقر، بلایای طبیعی، حوادث و... .

البته گناه، ایمان انسان مؤمن را از وی نمی‌گیرد، ولی او را به نوعی آلودگی دچار می‌کند. در این حالت خداوند او را گرفتار مشکلی می‌کند؛ مثلاً بیمارش می‌کند تا بر‌اثر توجهی که در دوران بیماری برایش پیدا می‌شود، نادم، و موفق به توبه شود و گناهش پاک گردد. اگر این تدبیر کارساز نبود و او بر‌اثر وساوس شیطانی بازهم موفق به توبه و پشیمانی نشد، خداوند تدبیر دیگری را به کار می‌برد؛ مثلاً او را گرفتار فقر می‌کند تا بر‌اثر سختی و مشقت بیشتر، به خود آمده، از گناهش توبه کند. اگر این تدبیر هم مؤثر نبود، او را به مشکلات و گرفتاری‌های دیگری گرفتار می‌کند تا بالاخره بیدار شده، موفق به توبه شود. در آخرین مرحله، اگر مؤمنی در‌حالی‌که توبه نکرده است، از دنیا برود، خداوند جان او را به‌سختی می‌گیرد تا باعث پاکی و رهایی او از گناه شود و بعد از جان ‌کندن، در عالم برزخ مشکلی نداشته باشد.(1) البته اگر کسی از این مرحله هم طرفی نبندد و نجات نیابد کارش بسیار سخت خواهد بود.


1. ر.ك: محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج78، باب ‌1، ص198.

به‌هرحال، فلسفه گرفتاری‌ها و سختی‌هایی که خداوند برای مؤمنین تدبیر کرده است، بیداری و توجه بیشتر به خداوند، و درنتیجه تمحیص و پاک‌سازی آنهاست.

خلق را با تو بد و بدخو كند  *** تا تو را ناچار رو آن سو كند

از ویژگی‌های ماه مبارک رمضان همین تمحیص و پاک‌کنندگی و خالص‌کنندگی آن است. سختی و مشقت روزه‌داری، به‌ویژه در روزهای طولانی و گرم تابستان و هنگام اشتغال به کار و فعالیت، همچنین انجام اعمال و عبادات، مانند برخی نمازها، ادعیه و مناجات‌های طولانی، همه‌وهمه برای آن است تا انسان از گرفتاری‌ها و آلودگی‌ها، پاک و خالص شود. از اینجا روشن می‌شود که مشکلات و رنج‌های دنیا برای انسان مؤمن، لطف و مرحمت الهی است؛ گو اینکه ظاهرش بلا و رنج باشد، ولی باطنش نوعی پاک و تصفیه کردن است. به همین دلیل، اولیای الهی به‌جای جزع‌وفزع كردن به استقبال این بلایا می‌رفتند و خدای را بر این مصیبت‌ها شاکر بودند.

البته انواع تعلقات به دنیا، خود از ناپاکی‌ها و آلودگی‌هاست. شرایط و موقعیت‌های ویژه‌ای چون ماه مبارک رمضان بهترین فرصت و عنایت الهی به بندگان، برای پاک‌ شدن از این آلودگی‌هاست. اهمیت این مسئله زمانی بیشتر روشن می‌شود که بدانیم یکی از بی‌نظیرترین عبادات الهی، در این ماه عزیز تشریع شده است. خداوند متعال که روزه ماه مبارک رمضان را تشریع کرده، در بیان اهمیت آن می‌فرماید: الصَّوْمُ لِی وَأَنَا أَجْزِی بِه.(1) درباره هیچ عبادتی این تعبیر گزارش نشده است. همچنان‌که از ماه‌های سال، تنها ماه مبارک رمضان را ماه خود قرار داده، از عبادات نیز تنها روزه را برای خود قرار داده و نیز خود، جزا و پاداش روزه‌داران را


1. ابی‌جعفر محمدبن‌علی‌بن‌الحسین‌بن‌بابویه القمی الصدوق، من ‏لا یحضره ‏الفقیه، ج2، باب فضل‌الصیام، ص75.

به عهده گرفته است. البته سرِّ این قضیه بر ما روشن نیست. شاید یکی از اسرارش همین باشد كه بیش از هر چیز انسان را از تعلقاتش جدا می‌کند؛ آدم را وارسته و پاك می‌کند؛ سنگ‌ها و قید‌وبندهای غیرخدایی را از پای آدم باز و مرغ دل را آماده پرواز می‌کند. در هیچ عبادتی این حالت برای انسان پیدا نمی‌شود؛ به‌ویژه اگر آداب روزه به‌درستی رعایت شود، لذت‌هایی در این حالتِ سبكی، نصیب انسان خواهد گشت كه از هیچ عبادتی به دست نمی‌آید؛ به همین جهت ماه مبارک رمضان دارای ویژگی تمحیص و پالایش انسان از آلودگی‌هاست.

ویژگی دیگری که امام زین‌العابدین(علیه السلام) برای ماه مبارک رمضان بیان فرمودند، «شَهْرَ الْقِیَام» ‌بودن آن است. منظور از قیام در این ماه، سحرخیزی، شب‌زنده‏داری و تهجد است. وجه تسمیه به این نامْ آن است که تهجد و سحر‌خیزی غالباً همراه نماز خواندن است و نماز هم غالباً به‌صورت قیام و برخاستن از جا و ایستادن انجام می‌شود. همچنین مقصود از توصیه‌های بسیاری که در باب قرائت قرآن گزارش شده، قرائت قرآن در حال نماز است. در آیات شریفه قرآن به قرائت آن در حال نماز سفارش شده است: وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا.(1) در تفسیر این آیه آمده است که مقصود از «قُرْآنَ الْفَجْر»، نماز صبح است.(2) همچنین در آیات شریفه سوره مزمل، آیه شریفه فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن(3) بارها تکرار شده است. اما نکته


1. اسراء (17)، 78.

2. علامه طباطبایی(رحمه الله) در تفسیر این بخش از آیه شریفه 78 سوره مبارکه اسراء معتقدند، همه روایات بر این اتفاق دارند که مقصود از قُرْآنَ الْفَجْرِ، نماز صبح است؛ چون نماز صبح مشتمل بر قرائت قرآن است (سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج13، ذیل آیه 78 سوره مبارکه اسراء؛ به نقل از: جلال‌الدین عبدالرحمان‌بن‌ابی‌بکر السیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج4، ص196).

3. مزمل (73)، 20.

قابل توجه آنکه قرآن کریم زمینه این قرائت را قیام لیل و شب‌زنده‌داری دانسته است؛ چون قبل از توصیه به قرائت و ترتیل قرآن، به نماز شب توصیه کرده است: یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلاّ قَلِیلا؛(1) یعنی شب، هنگامِ بیداری و وقتِ قیام است. بایستید و شب را به عبادت، زنده نگه دارید. از اولین سوره‏‌هایی كه بر پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نازل شد، سوره مزّمل است. خداوند در این سوره به ایشان دستور می‌دهد که اكثر شب را بیدار بوده: قُمِ اللَّیْلَ إِلاّ قَلِیلا(2) و به عبادت و قرائت قرآن مشغول


1. یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلاّ قَلِیلا * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلا * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا (همان، 1ـ4).

2. خداوند از بندگانش چنین انتظارهایى دارد. حال، آیا بندگانش چنین‌اند، یا تمام اشتغالات ذهنی بنده، بیدار ‌بودن پاسی از شب برای دیدن فیلم، سى‌دى و ماهواره است؟ آیا چنین شخصی می‌تواند نماز صبحش را در وقت آن بخواند؟ خداوند انتظار دارد که بندگانش از این فرصت‌های استثنایی و کمیاب بهترین بهره را برده، از این طریق مشمول مراحم و الطاف او شوند؛ لذا به پیامبر بزرگوارش توصیه می‌کند تا کمتر از نیمی از شب را بخوابد و بیشتر احیا داشته باشد: یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلاّ قَلِیلا * نِصْفَهُ أَوْ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ... (مزمل، 1ـ4)؛ نماز و قرائت قرآن در دل شب داشته باشد: وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا (همان، 4). البته پیامبر(صلى الله علیه وآله) و برخی از یاران خاص و مؤمنش به این توصیه عمل می‌کردند و خداوند متعال نیز خود، به این امر آگاه بوده و فرموده است: إِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَكَ (همان، 20). روشن است که این کار از همه مردم ساخته نیست و همه توان انجام چنین کاری را ندارند؛ اما از آنها این انتظار و توقع هست که هر اندازه می‌توانند در دل شب از فیض تهجد، نماز و قرائت قرآن محروم نشوند: إِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنی مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَكَ وَاللّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتابَ عَلَیْكُمْ فَاقْرَؤا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَیَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضی وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَآخَرُونَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَاقْرَؤا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِیمُوا الصله وَآتُوا الزَّكاةَ وَأَقْرِضُوا اللّهَ قَرْضاً حَسَناً وَما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ هُوَ خَیْراً وَأَعْظَمَ أَجْراً وَاسْتَغْفِرُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیم (همان، 20).

باشد: وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا.(1) مسلمانان صدر اسلام و اصحاب رسول گرامی اسلام(صلى الله علیه وآله) چنان شوروشوقی نسبت به آیات قرآن از خود نشان می‌دادند که پس از نزول آیات جدید، بی‌درنگ در حفظ، نگهداری، فهم و درک آن کوشیده، سعی می‌کردند که در نمازهایشان آن را قرائت کنند. این خصال نیک و تبعیت از سنت نبوی در شب‌زنده‌داری و قرائت مستمر قرآن باعث می‌شد تا آنها محبوب خداوند شده، خداوند نیز به ایشان عنایت ویژه‌ای داشته باشد.


1. یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلاّ قَلِیلاً * نِصْفَهُ أَوْ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً (همان، 1ـ4).