کتاب صوتی

پیوستاندازه
Audio icon معرفی کتاب «صهبای حضور»1.69 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ مقدمه معاونت پژوهش2.74 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ دعا4.74 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ مقدمه2.1 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه اول10.64 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دوم8.4 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه سوم10.7 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه چهارم8.95 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه پنجم7.99 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه ششم7.29 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هفتم7.18 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هشتم9.35 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه نهم13.39 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دهم6.92 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه یازدهم11.8 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دوازدهم12.39 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه سیزدهم9.5 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه چهاردهم15.47 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه پانزدهم16.53 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه شانزدهم13.63 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هفدهم12.31 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هجدهم12.35 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه نوزدهم12.65 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیستم19.82 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌یکم14.48 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌دوم16.16 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌سوم8.62 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌چهارم14.08 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌پنجم11.32 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌ششم8.32 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌هفتم9.48 مگ

جلــسه چــهاردهم

 

 

جلــسه چــهاردهم

 

 

 

 

وَوَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَالصله، وَأَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَالْعَطِیَّةِ، وَأَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَأَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَاتِ، وَأَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا، وَأَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا، وَأَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَی مَنْ عُودِی فِیكَ وَلَكَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لَا نُوَالِیهِ، وَالْحِزْبُ الَّذِی لَا نُصَافِیه؛ پروردگارا، ما را در این ماه مبارک توفیق ده تا با نیکی فراوان و بخشش به خویشان خود نیکی کنیم و با احسان و عطا از احوال همسایگانمان جویا شویم و اموال و دارایی‌مان را از مظالم و آنچه از راه ستم به دیگران به دست آمده است، پالایش كنیم و آن را با دادن زكات‌ها پاك كنیم. به ما توفیق ده تا به کسی که از ما دوری گزیده است بازگردیم و به کسی که به ما ستم روا داشته است، با انصاف و عدل رفتار کنیم و با کسی که با ما دشمنی کرده است، آشتی کنیم؛ مگر کسی که در راه تو و برای تو با او دشمنی شده باشد؛ چون او دشمنی است که او را دوست خود نگیریم و از حزب و گروهی است که با او دلی پاک نخواهیم داشت.

توجه به همسایگان

امام زین‌العابدین(علیه السلام) در این فقره از دعا، از خداوند تقاضا دارد تا ما را در صله رحم، کمک به همسایگان، و خالص و پاک کردن اموال یاری دهد.

ازجمله مسائل مورد توجه و اهتمام در قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام)، رعایت امور مربوط به همسایگان است. در آیه شریفه‌ای که پیش‌از‌این به آن اشاره

شد، در کنار بیان حقوق و تکالیف مربوط به والدین و دیگر ارحام، به رعایت حقوق همسایگان نیز توصیه شده است: وَاعْبُدُوا اللّهَ وَلا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَبِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَبِذِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساكِینِ وَالْجارِ ذِی الْقُرْبی وَالْجارِ الْجُنُبِ وَالصّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُورا.(1)

خداوند متعال در این آیه شریفه، رعایت امور همسایگان را چه از خویشان باشند یا بیگانگان، یا از همسایگان دور باشند یا نزدیک، لازم دانسته است. البته آیه روشن نکرده است که این وظیفه، وظیفه واجب شرعی و فقهی است یا از واجبات اخلاقی. این مورد نیز یکی از بیانات تربیتی قرآن و اهل‌بیت(علیهم السلام) است که بین این دو تفكیك نشده است. شاید برای این باشد كه ما هم در مقام عمل، به جای توجه به این تفکیک‌ها و تفکر درباره عمل کردن به واجبات فقهی، توجه داشته باشیم که این، خود، از اوامر و توصیه‌های الهی است و به آن عمل کنیم. مکتب تربیتی و سیره پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) چنان بود که بسیاری از مستحبات را نیز با تعبیر وجوب و لزوم بیان می‌فرمودند تا مردم را به عمل کردن تشجیع کنند.

نزدیکی و قرابت همسایگان به‌گونه‌ای است که هم می‌توانند کمک بزرگی برای هم باشند و هم گاهی کوچک‌ترین برخورد باعث اذیت و آزار آنها می‌شود. آنها گاه از ارحام هم به انسان نزدیک‌ترند و در خوشی‌ها و ناراحتی‌ها در کنار هم هستند. به همین جهت، به توصیه قرآن و اهل‌بیت(علیهم السلام)، برخورد و ارتباط با همسایگان همچون والدین و ارحام باید به‌گونه‌ای باشد که موجب ایذا، زحمت، نگرانی، دلخوری و آزردگی نشود و درنهایت، به دشمنی آنها نینجامد. به جهت اهمیت توجه به امور همسایگان و رعایت حقوق آنها، امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) چنین نقل


1. نساء (4)، 36.

فرمودند: ما زالَ جَبْرئیلُ یوصِینِی بِالْجَارِ حَتَّی ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَیوَرِّثُه؛(1) «آن‌قدر جبرئیل ازطرف خداوند متعال درباره همسایه به من سفارش می‌کرد كه من فكر كردم خداوند برای همسایه هم سهم‏الارثی قایل خواهد شد».

از این بیان حکیمانه می‌توان استفاده کرد که همسایه به انسان بسیار نزدیک است و حقوقی نزدیک به حقوق ارحام بر گردن انسان دارد. نظام تربیتی و اخلاقی اسلام در توصیه به این امور و رسیدگی به آن فقط منتظر احکام فقهی و حقوقی نیست. توصیه‌های اخلاقی در ارتباطات اجتماعی بسیار مورد توجه این نظام مترقی و کامل است. تربیت‌یافتگان این مکتب، آگاهی از اوضاع و احوال همسایگان و رسیدگی به امور ایشان را وظیفه دینی و انسانی خویش می‌دانستند.

مرحوم سیدجواد عاملیرضی الله عنه صاحب کتاب شریف مفتاح الكرامة است که این کتاب، جامع اقوال فقها در ادوار مختلف می‌باشد. ایشان اهل جبل‌عامل لبنان، از علمای صاحب‌نام نجف و شاگرد مرحوم سید بحرالعلومرضی الله عنه بود. مرحوم سید دارای مقامات بسیار عالی علمی و معنوی بود و معروف است كه خدمت وجود مقدس ولی‌عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف مشرف می‌‏شد. به همین جهت، مرحوم سید‌جواد عاملی برای ایشان احترام فوق‌العاده‌ای قایل بود. روزی استاد، ایشان را صدا می‏زند و با عتاب به ایشان می‌گوید: شنیده‌ام فلان همسایه‌ات وضع خوبی ندارد. مگر شما به امور او رسیدگی نكردید؟ ایشان وقتی لحن کلام استاد را این‌گونه می‌بیند، وحشت‌زده و با اضطراب، به استاد می‌گوید: آقا! من از وضع همسایه‌ام مطلع نبودم. نمی‌دانستم كه ایشان گرفتار است. مرحوم سید به ایشان می‌فرماید: اگر اطلاع می‏داشتی و رسیدگی نمی‌کردی كه كافر می‌شدی. من می‌گویم چرا نباید از اوضاع همسایه‌ات اطلاع


1. ابی‌جعفر محمدبن‌علی‌بن‌الحسین‌بن‌بابویه القمی الصدوق، من ‏لا یحضره ‏الفقیه، ج4، ص13، باب «ذكر جمل من مناهی النبی(صلى الله علیه وآله)».

داشته باشی؟ آن‌گاه خود سید مجمعه‌ای بزرگ از غذا تهیه می‌کند و مقداری طلای مسكوك در آن مجمعه می‏گذارد و به شاگردش می‌دهد و می‌فرماید: خودت این مجمعه را به منزل همسایه‌ات ببر. آنجا می‏نشینی تا غذایش را بخورد. سید امر مرحوم بحرالعلوم را اطاعت می‌کند و غذا را به منزل آن آقا می‌برد و آنجا می‌نشیند تا او غذایش را تناول کند.

این بیان مرحوم سید بحرالعلوم به مرحوم سیدجوادرضی الله عنه که «اگر می‌‏دانستی همسایه‌ات، محتاج است و رسیدگی نمی‌‏كردی كه كافر می‌شدی»، نشان از عمق توجه نظام اخلاقی اسلام به امور دیگران به‌ویژه همسایگان دارد. تا جایی که بی‌توجهی به همسایگانی که نیازمند کمک و یاری ما باشند، در حد کفر قلمداد شده است. حاصل تربیت چنین نظام تربیتی و اخلاقی گران‌سنگی، علمای بزرگواری چون سید بحرالعلومرضی الله عنه است که با آن مقام علمی و اشتغالات زیاد، به طرق مختلف از اوضاع و احوال مردم جامعه‌اش آگاه بود و چونان اجداد بزرگوارشان(علیهم السلام)، خود را موظف به رسیدگی به امور آنها می‌دانست. شاید یکی از علل توجه حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف به بزرگوارانی چون سید بحرالعلومرضی الله عنه، توجه، رعایت و رسیدگی به امور بینوایان و نیازمندان بوده است.

شرکت فقرا در اموال اغنیا

توجه به این امور به‌ظاهر ساده یا مستحب، نشان‌دهنده زنده بودن سنت نبوی و سیره اهل‌بیت(علیهم السلام) است. انسان مسلمان و مؤمن نباید در عمل، خود را به واجبات فقهی محدود کند؛ چون در این صورت، از بزرگ‌ترین وظایف فردی و اجتماعی‌اش مانند نماز اول وقت، شرکت در نماز جماعت و جمعه، رعایت مستحبات و فضایل نماز جماعت، صله رحم، توجه به نیازمندان، و توجه به امور همسایگان بازمی‌ماند و از برکات آن، محروم خواهد ماند. علاوه بر این، بسیاری از وظایف واجب داریم

كه فراتر از آنچه در فقه بیان شده است، می‌باشد، ولی ما از آن غافلیم. از وجود نازنین امام صادق(علیه السلام) درباره این‌گونه واجبات چنین نقل شده است:

آنچه محرومان و نیازمندان در اموال اغنیا شریک‌اند، منحصر به زکات واجب نیست. اینکه خداوند در قرآن می‌فرماید: وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسّائِلِ وَالْمَحْرُوم، به زکات واجب اشاره ندارد، بلکه بخشش‌های مالی دیگر است؛ یا اینکه می‌فرماید: وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُون، باز هم مقصود از «ماعون»، زکات واجب نیست، بلکه عبارت از قرض دادن و عاریه دادن وسایل و اثاثیه منزل به همسایه و دیگر مؤمنان است. البته زکات را هم شامل می‌شود. وقتی راوی درباره آیه شریفه وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً سؤال می‌کند، حضرت می‌فرماید: این هم درباره زکات واجب نیست و علاوه بر آن است. همچنین وقتی از آیه شریفه الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلانِیَةً و إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَكُم سؤال می‌کند، حضرت باز هم می‌فرماید که این آیات مربوط به زکات نیست، بلکه حتی صله و هدایایی که به خویشان و ارحام می‌دهید، زکات واجب محسوب نمی‌شود و همه این موارد به وظایفی فراتر و بیشتر از زکات مربوط است.(1)


1. عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: كُنَّا عِنْد أَبِی عَبْدِ اللَّه(علیه السلام) وَمَعَنَا بَعْضُ أَصْحَابِ الْأَمْوَالِ. فَذَكَرُوا الزَّكَاةَ. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّه(علیه السلام): إِنَّ الزَّكَاةَ لَیْسَ یُحْمَدُ بِهَا صَاحِبُهَا وَإِنَّمَا هُوَ شَیْ‏ءٌ ظَاهِرٌ إِنَّمَا حَقَنَ بِهَا دَمَهُ وَسُمِّیَ بِهَا مُسْلِماً وَلَوْ لَمْ یُؤَدِّهَا لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صله وَإِنَّ عَلَیْكُمْ فِی أَمْوَالِكُمْ غَیْرَ الزَّكَاةِ. فَقُلْتُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ! وَمَا عَلَیْنَا فِی أَمْوَالِنَا غَیْرُ الزَّكَاةِ؟ فَقَال(علیه السلام): سُبْحَانَ اللَّهِ! أَ مَا تَسْمَعُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ یَقُولُ فِی كِتَابِهِ «وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُوم » قَالَ: قُلْتُ: مَا ذَا الْحَقُّ الْمَعْلُومُ الَّذِی عَلَیْنَا؟ قَال(علیه السلام): هُوَ الشَّیْ‏ءُ یَعْمَلُهُ الرَّجُلُ فِی مَالِهِ یُعْطِیهِ فِی الْیَوْمِ أَوْ فِی الْجُمْعَةِ أَوْ فِی الشَّهْرِ قَلَّ أَوْ كَثُرَ. غَیْرَ أَنَّهُ یَدُومُ عَلَیْهِ. وَقَوْلَهُ عَزَّ وَجَلَّ: «وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُون» قَال(علیه السلام): هُوَ الْقَرْضُ یُقْرِضُهُ وَالْمَعْرُوفُ یَصْطَنِعُهُ وَمَتَاعُ الْبَیْتِ یُعِیرُهُ وَمِنْهُ الزَّكَاةُ. فَقُلْتُ لَهُ: إِنَّ لَنَا جِیرَاناً إِذَا أَعَرْنَاهُمْ مَتَاعاً كَسَرُوهُ وَأَفْسَدُوهُ فَعَلَیْنَا جُنَاحٌ إِنْ نَمْنَعْهُمْ؟ فَقَال(علیه السلام): لَا، لَیْسَ عَلَیْكُمْ جُنَاحٌ إِنْ تَمْنَعُوهُمْ إِذَا كَانُوا كَذَلِكَ. قَالَ: قُلْتُ لَهُ: «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا» قَال(علیه السلام): لَیْسَ مِنَ الزَّكَاةِ. قُلْتُ: قَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَّ: «الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلانِیَة» قَال(علیه السلام): لَیْسَ مِنَ الزَّكَاةِ. قَالَ: فَقُلْتُ: قَوْلُهُ عَزَّ وَجَلَّ «إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَكُمْ؟» قَال(علیه السلام): لَیْسَ مِنَ الزَّكَاةِ وَصِلَتُكَ قَرَابَتَكَ لَیْسَ مِنَ الزَّكَاةِ (ابی‌جعفر محمدبن‌یعقوب‌بن‌اسحاق الکلینی الرازی، اصول كافی، ج3، ص499).

مقصود حضرت صادق(علیه السلام)، به استناد آیات شریفه قرآن این است که خداوند متعال در اموال اغنیا و دارایان، علاوه بر واجبات مالی همچون زکات، حقوقی را برای فقرا و نیازمندان تعیین کرده است. بنابراین، مؤمنین باید در رعایت حال محرومان و بینوایان چنان عمل کنند که آنها مجبور به سؤال و تقاضا نباشند و از این نظر دچار خجالت و شرمساری نشوند.

همچنین امام صادق(علیه السلام) در این بیان به آیاتی از سوره مبارکه ماعون اشاره دارند که در آن، خداوند متعال برخی نمازگزاران را نكوهش می‌كند؛ نمازگزارانی که در امر نماز سهل‌انگاری می‌کنند و از دادن «ماعون» دریغ می‌ورزند؛ یعنی به كسانی كه نیاز به عاریه گرفتن اثاثیه منزل یا وام و كمك‌های فوری دارند، توجهی نمی‌كنند: فَوَیْل لِلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ * وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُون؛(1) «وای بر نمازگزاران، آنان که از نماز خویش، غافل و بی‌توجه‌اند. آنان که ریاکارند و از دادن هر‌نوع وسایل و اثاث خانه و كمك‌های فوری به نیازمندان، خودداری می‌ورزند».

گویی خداوند در این آیات، واجبات را در واجبات مکتوب در رساله‌های عملیه و فقه منحصر نمی‌داند، بلکه قرض دادن پول یا ابزار و اثاثیه منزل یا هر چیزی را که


1. ماعون (107)، 7ـ4.

كسی به آن نیاز دارد و ما دارای آن وسیله و ابزار هستیم، بر ما واجب کرده است. رعایت حال خویشان، همسایگان و نیازمندان، عاریه و قرض دادن پول یا اثاثیه منزل به آنها یا از آنها قرض گرفتن، یاری رساندن به آنها، یا یاری خواستن از آنها، تعامل و سنت حسنه رایج در میان عقلا به‌ویژه مسلمین، مورد تأیید شرع مقدس اسلام و سازگار با روح حاکم بر نظام اخلاقی و تربیتی اسلام است. به بیان قرآن و اهل‌بیت(علیهم السلام)، مسلمانان بر ذمه همدیگر حق دارند و خداوند متعال، به‌ویژه برای فقرا و محرومان، در اموال اغنیا، حقی تعیین فرموده است. این بیانات در بسیاری از کتب روایی و منابع حدیثی جمع‌آوری شده است. ازجمله در کتاب شریف وسائل الشیعه، باب مستقلی با عنوان «بابُ تحریم منعِ المؤمن ِ شیئاً من عنده ِ أو عندَ غیره ِ عندَ ضرورته ِ» باز شده و این نوع روایات در آن باب گزارش شده است.(1)


1. این روایات بسیار است که در این مختصر تنها به نمونه‌ای از آن اشاره می‌گردد: 1. عَنْ فُرَاتِ‌ بن ‌أَحْنَفَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه(علیه السلام) قَالَ: أَیُّمَا مُؤْمِنٍ مَنَعَ مُؤْمِناً شَیْئاً مِمَّا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ وَهُوَ یَقْدِرُ عَلَیْهِ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ مِنْ عِنْدِ غَیْرِهِ أَقَامَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُهُ مُزْرَقَّةً عَیْنَاهُ مَغْلُولَةً یَدَاهُ إِلَى عُنُقِهِ فَیُقَالُ هَذَا الْخَائِنُ الَّذِی خَانَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَى النَّارِ (محمدبن‌الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج16، ص388)؛ 2. الصَّدُوق فِی الْهِدَآیه، سُئِلَ الصَّادِق(علیه السلام) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ «فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُوم». قَال(علیه السلام): هَذَا شَیْ‏ءٌ سِوَى الزَّكَاةِ وَهُوَ شَیْ‏ءٌ یَجِبُ أَنْ یَفْرِضَهُ عَلَى نَفْسِهِ كُلَّ یَوْمٍ أَوْ كُلَّ جُمُعَةٍ أَوْ كُلَّ شَهْرٍ أَوْ كُلَّ سَنَةٍ (میرزاحسین‌بن‌محمدتقی النوری الطبرسی، مستدرك ‏الوسائل ومستنبط المسائل، ج7، ص36)؛ 3. وَعَنْهُ [امام صادق] (علیه السلام) أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ «وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُون». قَال(علیه السلام): الْقَرْضُ تُقْرِضُهُ وَالْمَعْرُوفُ تَصْنَعُهُ وَمَتَاعُ الْبَیْتِ تُعِیرُهُ (همان)؛ 4. عَنْ مُحَمَّدِ ‌بن ‌مَرْوَانَ عَنْ جَعْفَرِ ‌بن ‌مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیه(علیه السلام) أَنَّهُ سَأَلَهُ رَجُلٌ فِی الْحِجْرِ عَنْ أَشْیَاءَ إِلَى أَنْ قَالَ: فَأَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِهِ «فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ؟» مَا هَذَا الْحَقُّ الْمَعْلُومُ؟ قَال(علیه السلام): هُوَ الشَّیْ‏ءُ یُخْرِجُهُ الرَّجُلُ مِنْ مَالِهِ لَیْسَ مِنَ الزَّكَاةِ فَیَكُونُ لِلنَّائِبَةِ وَالصله. قَالَ: صَدَقْتَ. قَال(علیه السلام): فَعَجِبَ أَبِی مِنْ قَوْلِهِ: صَدَقْتَ. قَال(علیه السلام): ثُمَّ قَامَ الرَّجُلُ. فَقَالَ أَبِی(علیه السلام): عَلَیَّ بِالرَّجُلِ. قَال(علیه السلام): فَطَلَبْتُهُ فَلَمْ أَجِدْهُ (همان)؛ 5. عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: قَال(علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ فَرِیضَةً لَا یُحْمَدُونَ بِأَدَائِهَا وَبِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ وَبِهَا سُمُّوا مُسْلِمِینَ وَلَكِنَّ اللَّهَ فَرَضَ فِی الْأَمْوَالِ حُقُوقاً غَیْرَ الزَّكَاةِ وَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «وَیُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِیَة» (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج93، ص103؛ میرزاحسین‌بن‌محمدتقی النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، همان)؛ 6. عَنْ سَمَاعَةَ قَال(علیه السلام): إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ لِلْفُقَرَاءِ فِی أَمْوَالِ الْأَغْنِیَاءِ فَرِیضَةً لَا یُحْمَدُونَ بِأَدَائِهَا وَهِیَ الزَّكَاةُ بِهَا حَقَنُوا دِمَاءَهُمْ وَبِهَا سُمُّوا مُسْلِمِینَ وَلَكِنَّ اللَّهَ فَرَضَ فِی الْأَمْوَالِ حُقُوقاً غَیْرَ الزَّكَاةِ وَمِمَّا فَرَضَ فِی الْمَالِ غَیْرَ الزَّكَاةِ قَوْلُه وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَمَنْ أَدَّى مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَقَدْ قَضَى مَا عَلَیْهِ وَأَدَّى شُكْرَ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ مِنْ مَالِهِ إِذَا هُوَ حَمِدَهُ عَلَى مَا أَنْعَمَ عَلَیْهِ بِمَا فَضَّلَهُ بِهِ مِنَ السَّعَةِ عَلَى غَیْرِهِ وَلِمَا وَفَّقَهُ لِأَدَاءِ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْه (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج93، ص10).

به همین جهت، خداوند متعال در این آیه شریفه، گروهی را که به این نیازهای به‌ظاهر ساده مؤمنین نیازمند بی‌اعتنایند و سنت و سیره مسلمین در توجه به نیازمندان و همسایگان را نادیده می‌گیرند، مذمت کرده است:

فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِینَ هُمْ یُرَاءُونَ * وَیَمْنَعُونَ الْمَاعُون.(1)

متأسفانه ارتباط و نزدیکی جوامع اسلامی با کشورهای غربی و متأثر شدن از فرهنگ منحط حاکم بر آن دیار، باعث منسوخ شدن تدریجی این سنت مبارک در بین مسلمین شده است. درنتیجه، سخاوت، توجه به هم‌نوع، تعاون و همکاری بین مسلمانان، جای خود را به خودگزینی، بخل، حسد و دیگر رذایل فردی و اجتماعی داده است.

علاوه بر آنچه گفته شد، حقوق دیگری نیز بر ذمه انسان می‌آید که غالب افراد به آن، بی‌توجه یا ناآگاه‌اند. مثلاً ضررهای مالی‌ای که افراد و گروه‌ها به‌بار می‌آورند، مانند ضرر مالی همسایه به همسایه، مهمان به میزبان، مستأجر به صاحب‌خانه، مسافر


1. ماعون (107)، 4ـ7.

به صاحب وسیله نقلیه، دانش‌آموزان و دانشجویان و طلاب به مدارس و دانشگاه‌ها، عابران به کسبه، مردم شهر و روستا به اموال عمومی، کارمندان و کارگران به ادارات و کارخانجات، ضمان‌آور است و ضرر‌زننده، ضامن و مدیون اشخاص، گروه‌ها، سازمان‌ها، ادارات و عموم مردم خواهد بود. در اصطلاح فقهی و اخلاقی، این دیون به «مَظلَمه» معروف است. به همین جهت، افراد مؤمنی که مقید به شرع مقدس هستند، هنگام حساب و کتاب و پاک کردن اموالشان، علاوه بر مقادیر معلوم به‌عنوان خمس یا زکات، مبلغی را نیز به‌عنوان ردِّ مظالم در نظر می‌گیرند و پرداخت می‌کنند تا اگر از این ضررهای مالی، چیزی بر ذمه آنها مانده است، بریء‌الذمه شوند.

امام سجاد(علیه السلام) به‌خاطر اهمیت مسائل گفته‌شده در این فقرات، از خداوند متعال، توفیق ادای این حقوق به صاحبان حق را خواستار شدند. در این فقره از دعا تقریباً تمام موارد خواسته‌شده، مسائل و وظایف مالی و موفقیت در ادای آن است: وَوَفِّقْنَا فِیهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَالصله، وَأَنْ نَتَعَاهَدَ جِیرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَالْعَطِیةِ، وَأَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَأَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَات.

تعبیر زكوات در بیان حضرت سجاد(علیه السلام)، به صیغه جمع آورده شده است. شاید به این اعتبار باشد كه کاربرد زكات در معنای لغوی به زكات اصطلاحی فقهی اختصاص ندارد، بلکه شامل خمس، سایر صدقات واجب و كفارات نیز می‌شود.(1)

بهترین شیوه برای رفع نیازمندی‌های جامعه

در هر جامعه‌ای، انسان‌های محرومی زندگی می‌کنند که به دلایل مختلف، از‌کار‌افتاده یا ناتوان‌اند. آنها زبانی گویا و بازویی توانمند، و گاه به‌ظاهر، آبرویی ارزشمند برای


1. البته شاید مقصود همان زکات اصطلاحی باشد، ولی به اعتبار موارد زکات، به‌صورت جمع آمده است. موارد زکات متعدد و شامل غلات اربع (گندم، جو، ذرت، کشمش) و انعام ثلاثه (گاو، گوسفند و شتر) و نقدین (طلا و نقره) می‌شود.

امرار معاش ندارند و برای گذران زندگی به کمک و یاری دیگران نیازمندند. گروهی از مردم نیز اگر‌چه توانمند و غنی بوده‌اند، ولی بر‌اثر ابتلا به حوادث و رویدادهای ناخوشایند، مانند سیل، زلزله، تصمیم‌گیری‌ها و انتخاب‌های نادرست و...، سرمایه، دارایی و توان جسمی یا روحی خود را از دست داده و ناخواسته، در مجموعه ناتوانان و محرومین جامعه قرار گرفته‌اند.

بهترین روش برای رفع نیاز این نیازمندان چیست؟ دین مبین اسلام برای رسیدگی به محرومین جامعه و خدمات عمومی و عام‌المنفعه چه شیوه‌ها و راهکارهایی دارد؟ اساساً ارایه این سنخ خدمات عمومی و رسیدگی به وضع محرومان جامعه به چه صورت‌هایی تصویر می‌شود و اسلام کدام صورت را ترجیح داده و توصیه کرده است؟

به‌طور خلاصه، رفع این نیازمندی‏ها را به سه شكل كلی می‌توان تصویر کرد:

صورت اول اینكه این نوع تکالیف در جامعه به عهده افراد گذاشته شود تا داوطلبانه از دیگران دستگیری کنند. اگر هر‌كس به خویشاوندان، دوستان، همسایگان نیازمند خود یا هر نیازمند و محروم دیگری در جامعه كمك كند، تمام نیازها در جامعه، رفع و محرومین، سرپرستی خواهند شد.

صورت دیگر این است كه دستگاه‌ها و سازمان‌های معین و خاصی از طرف متولیان امر و دولت به‌صورت متمرکز و کلان، متولی و متکفل این امور باشند؛ یعنی دولت مرکزی برای رفع این نیازها، از طریق این سازمان‌ها، ابتدا همه این نیازها را شناسایی و رصد کند. سپس با برنامه‌ریزی دقیق و تعیین هزینه‌ها و دریافت بودجه لازم، دست‌به‌کار شود و با استخدام نیروها و ابزار لازم و کافی، به تمام امور محرومین جامعه رسیدگی کند.

در نگاه اول روشن است که ظاهراً در اسلام، هیچ‌كدام از این دو ‌طریق به‌طور مطلق، مقبول نیست. با دقت بیشتر روشن خواهد شد که روح اسلام با هر دو ‌طریق

به‌گونه‌ای حساب‌شده و دقیق و با به‌کار‌گیری هر‌کدام به جای خود و با در نظر داشتن سهم هر‌کدام به اندازه لازم، سازگارتر است. چرا؟

اصل در همه احكام اسلامی و اجرای آن به‌گونه‌ای است كه مسئولیت فردی انسان در قبال جامعه و وظایف اجتماعی‌اش فراموش نشود، بلکه برجسته و نمایان باشد؛ چون رشد معنوی و تکامل انسان به مراتب والای انسانی، فقط با رفتارهای فردی خودش، شدنی است. به معنای دیگر، رسیدگی به امور محرومین در جامعه، یک روی سکه است. روی دیگر سکه، رشد و تکامل انسان است که در سایه همین امور در اجتماع باید محقق شود. این نوع فعالیت‌های اجتماعی، میدان مسابقه‌ای برای رشد معنوی افراد است. اگر همه کار را به عهده دولت یا سازمان‌های برخوردار و توانمند قرار دهیم، عملاً بسیاری از افراد جامعه از این سفره گسترده الهی، محروم می‌شوند و میدان کار و فعالیت و رشد و تکامل از آنها گرفته خواهد شد. بنابراین، حال كه لازم است این کمک‌رسانی صورت گیرد تا نیازمندان، بی‌نیاز شوند، خوب است همه مردم از فرصت‌های موجود در جامعه بهره‌مند شوند. چه ضرورتی دارد همه این کارها از یک کانال خاص صورت گیرد؟ افراد را هم باید در این امر مهم دخیل کرد. البته ممکن است گفته شود حتی در صورتی که این نوع کارها، دولتی و سازمانی شود، باز هم همه افراد جامعه، از طریق پرداخت مالیات و عوارض و دیگر کمک‌های قانونی و اجباری، به‌طور غیر‌مستقیم در این امور، دخیل خواهند بود، ولی مالیات و دیگر وجوه الزامی كه در بسیاری موارد، همراه با نارضایتی از مردم گرفته می‌شود، هیچ‌گاه جای‌گزین فعالیت‌های داوطلبانه، آن هم با نیت تقرب به خدا نخواهد شد و چنین برنامه‌های قانونی و اجباری در خود‌سازی و تکامل معنوی انسان چندان تأثیری ندارد.

با توجه به مبانی اعتقادی اسلامی، شاید بتوان ادعا کرد که خداوند بسیاری از این نقص‌ها و نارسایی‌ها را که البته حاصل عملکرد نادرست خود انسان‌هاست، ابزاری

برای ابتلا و امتحان بشر قرار داده است تا انسان براثر برخورد با این مشکلات، آزموده شود و در فرایند این سیر به کمال برسد.(1) هدف مقدس اسلام در این فرایند، ورزیده ساختن خود افراد و تکامل روحیات فردی انسان‌هاست. هر‌کس، مسئول کرده‌های خود است و هر‌كسی همان اندازه كه تلاش كرده است، از آن بهره می‌گیرد.(2) مسئولیت هیچ‌کس به عهده دیگری نیست.(3) همین رفتارهای فردی در قیامت به فریاد انسان می‌رسد و باعث نجاتش خواهد شد.(4)

از سویی دیگر، اسلام عزیز، واقعیت‌ها را نادیده نگرفته و امور مردم را فقط به بعضی رفتارهای فردی، و به امید اجر و پاداش اُخروی واگذار نکرده است، بلکه مجموعه‌ای از این شیوه‌ها را در نظر دارد و هر‌کدام را در جای خود به کار می‌گیرد.


1. خالق متعال زمینه‌ها و فرصت‌های بسیاری برای امتحان بشر از اولیای الهی و مؤمنان تا پست‌ترین انسان‌ها یعنی کفار و مشرکین و منافقین، مقرر فرموده است. بسیاری از این میدان‌ها و فرصت‌ها را به‌صورت‌های گوناگون در قرآن کریم به‌خوبی بیان فرموده است. نمونه‌ای از آیات قرآن که به این میدان‌های امتحان انسان اشاره دارند، عبارت‌اند از: ... وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً... (انبیاء، 35)؛ وَهُوَ الَّذِی جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الأرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَبْلُوَكُمْ فِی مَا آتَاكُمْ... (انعام، 165)؛ وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إلاَّ مَلائِكَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إلاَّ فِتْنَةً لِلَّذِینَ كَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا... وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْكَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلا... (مدثر، 31)؛ وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ... (انفال، 28)؛ بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ (زمر، 49)؛ و یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَیَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَیْءٍ مِنَ الصَّیْدِ تَنَالُهُ أَیْدِیكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَخَافُهُ بِالْغَیْبِ... (مائده، 94) و ... وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً... (فرقان، 20). همچنین ر.ک: مائده (5)، 48؛ بقره (2)، 124؛ محمد (47)، 4؛ فجر (89)، 15؛ احزاب (33)، 11؛ انفال (8)، 17؛ بقره (2)، 49؛ اعراف (7)، 141؛ نحل (16)، 92 و آیات دیگر.

2. وَأَنْ لَیْسَ لِلْإنْسَانِ إلاَّ مَا سَعَى (نجم، 39).

3. وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى (انعام، 164).

4. وَكُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَرْدًا (مریم، 95).

شبیه همین مسئله را دین مقدس اسلام در برخورد با برخی معاصی و گناهان کبیره به کار برده است. مثلاً درباره عمل منافی با عفت، در کنار انذارها و هشدارها و ترساندن از عذاب‌های ترسناک جهنم، احکام فقهی و كیفری مشخصی را نیز تشریع فرموده است تا در جای خودش، با مراعات شئون و ضوابط خاص خود اجرا شود. یعنی هم تذکر می‌دهد که این کار بسیار زشت و قبیح است، هم از عذاب‌های اخروی می‌ترساند و هم در صورتی که شواهد کافی باشد یا گناهکار به گناهش اقرار کند، منتظر عذاب اخروی نمی‌ماند، بلکه حکمش را در همین دنیا عملی می‌کند و او را به مجازات و كیفر مناسب می‌رساند. حتی در زمینه اجرای حکم هم فرموده است كه در ملأ عام و در مقابل چشمان مردم باشد تا دیگران عبرت بگیرند و در اجرای حکم هم فرمود مبادا رأفت و رحمتْ مانع اجرای آن شود: وَلا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّه.(1) به دو نفری که مرتکب عمل زنا شدند و حدود الهی را زیر پا گذاشته‌اند، با رأفت و عطوفت و مهربانی عمل نکنید و حکم خدا را اجرا کنید.

بنابراین، دین مقدس اسلام بر اساس هدف والایی که برای هدایت، تربیت و به کمال رساندن انسان در نظر دارد، هم بخش موعظه‌ای، اخلاقی، تربیتی و رعایت مسائل معنوی را در نظر دارد و هم بُعد سیاسی و اداره امور جامعه را در نتیجه تشریع قوانین کیفری و حدود و قصاص در نظر داشته و در عمل، به اجرای آن دستور داده است. مجموعه‌ای از احکام در باب حدود، قصاص و دیات برای همین منظور است. اسلام ابتدا می‏خواهد تا افراد به اراده خود، گناه را ترك كنند. دین با تشویق، انذار، تبشیر و دیگر راه‌ها از آنها می‌خواهد تا راه صحیح را انتخاب و از راه زشت كناره‏گیری كنند. در‌عین‌حال، مشخص است كه در عمل، همه مردم مطیع


1. نور (24)، 2.

نیستند و گناهانی اتفاق خواهد افتاد. گاه تعداد آن هم كم نخواهد بود. در چنین مواردی، باید راهکارهای بازدارنده‌ای مقرر شود تا مانع این گروه و دیگران شود. اجرای حدود برای همین منظور است.

این دو بخش از اسلام، یعنی تربیت فردی و قوانین اجتماعی، مکمل هم هستند؛ چون اگر بخش دوم نباشد، پس از مدتی، فساد چنان دامن‌گیر جامعه خواهد شد که برای کارهای فردی و داوطلبانه جایی نمی‌ماند. در چنین جامعه‌ای، به رشد فضایل انسانی، نیات خیرخواهانه و مسائل معنوی و تربیتی امیدی نخواهد بود. با خاموش شدن نور فضایل انسانی، آرام‌آرام، خانواده‌ها آلوده می‌شوند و درنتیجه، فرزندانی آلوده تحویل خواهند داد.(1) اجرای قوانین و حدود الهی از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی و سرشار از برکات فراوان برای افراد و تمام جامعه است. امام صادق(علیه السلام) از جد بزرگوارشان، نبی مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله)، روایتی را نقل فرمودند که حضرت می‌فرمایند: اقامه حَدٍّ خَیرٌ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِینَ صَبَاحا؛(2) «اجرای یك حد الهی از چهل روز بارندگی برای مردم و جامعه، بهتر است».

سرّش آن است که اجرای حدود در مقابل دیدگان مردم، آنها را از ارتکاب مفاسد بازمی‌دارد و آرام‌آرام، جامعه روی آرامش و خوشبختی را خواهد دید. به همین جهت، کسانی که مانع اجرای حدود الهی در جامعه هستند و آن را مضرّ به حال جامعه انسانی می‌دانند، اساساً از درک و فهم این مسائل عاجزند. اسلام به


1. وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الأرْضِ مِنَ الْكَافِرِینَ دَیَّارًا * إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا یَلِدُوا إلاَّ فَاجِرًا كَفَّارًا (نوح، 26ـ27).

2. عَلِیُّ ‌بن ‌إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ النَّوْفَلِی عَنِ السَّكُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه(علیه السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّه(صلى الله علیه وآله): اقامه حَدٍّ خَیْرٌ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً (ابی‌جعفر محمدبن‌یعقوب‌بن‌اسحاق الکلینی الرازی، اصول كافی، ج7، ص174).

اجرای حدود و قصاص منحصر نیست تا بتوانیم آن را به یک‌جانبه‌نگری و تک‌بعدی بودن متهم کنیم. اسلام عزیز ابتدا به خودسازی در صحنه اجتماع از طرق مختلف دستور داده و در صورت انجام تخلف اجتماعی فرمان داده است تا از آن ممانعت، و با مجرمان برخورد شود.

نظر اسلام درباره رسیدگی به امور مردم محروم و نیازمند جامعه نیز چنین است. آنچه مهم است، رشد معنوی مردم جامعه براثر رسیدگی به محرومان است. شاید یکی از ارزشمندترین اعمال در اسلام همین امر باشد. توجه و رسیدگی به محرومان و نیازمندان جامعه چنان ارزش والایی دارد که خداوند در قرآن، این کار و گروهی را که به این کار اقدام کرده‌اند، می‌ستاید: وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَة.(1) با آنکه خودشان گرسنه بودند و به غذا نیاز داشتند، ایثار کردند، یعنی دیگران را بر خود مقدم داشتند. و نیز می‌فرماید: وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِیناً وَیَتِیماً وَأَسِیراً * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِیدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلا شُكُورًا.(2)

این آیه شریفه در شأن اهل‌بیت(علیهم السلام) نازل شد. پس از آنکه آن بزرگواران برای شفای بیماری فرزندشان، سه روز روزه گرفتند، هر سه روز، درست هنگام افطار، غذای ناچیزی را که برای افطار تدارک دیده بودند، به نیازمندان گرسنه‌ای دادند که به ایشان پناه آورده بودند. انسان اگر مراقب خود باشد، می‌تواند در کنار سفره‌ای که خداوند برای وی گسترده است، با کمک به محرومان، تا این مرتبه ترقی کند و چنان باشد که خداوند در قرآن از وی ستایش کند.

متأسفانه امروزه نه در گوشه و کنار و مکان‌های دورافتاده، بلکه در متن جامعه انسانی، میلیون‌ها انسان با گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کنند و حیاتشان در معرض


1. حشر (59)، 9.

2. انسان (76)، 8ـ9.

خطر است و اغنیا و کسانی که حقوق آنها را ضایع کرده‌اند و مستقیماً مسئول گرسنگی آنهایند، هیچ توجهی به آنها ندارند. در چنین فضایی، مکتب حیات‌بخش اسلام به مسئولان و متولیان امر در جامعه اسلامی دستور می‌دهد تا از اغنیا و اقشار برخوردار جامعه بگیرند و به این گروه از بینوایان و نیازمندان جامعه برسانند تا هم گرسنه‌ها سیر شوند و نیاز نیازمندان رفع شود، و هم جسم و جان صاحبان اموال با دادن صدقه و زکات تطهیر شود: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیم.(1)

این امر یک حكم حكومتی و از وظایف واجب دولت اسلامی است تا زكوات و صدقات را که خداوند آن را حق فقرا و مساکین دانسته است، از اغنیا بگیرد و به صاحبانشان برساند: إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِینِ... وَفِی سَبِیلِ اللَّهِ وَاِبْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَكِیم.(2)

در‌عین‌حال، اصل بر این است كه افراد، داوطلبانه، به سراغ کارهای خیر بروند تا ضمن آثار و برکات اجتماعی آن، از آثار و برکات معنوی آن نیز بهره‌مند شوند. این همان حالت اعتدالی است که باعث نظم و انتظام اجتماعی در کنار رشد و بالندگی معنوی می‌شود. جامعه انسانی ایدئال که اسلام در پی تحقق آن است و به فرموده قرآن، ان‌شاء‌الله به دست باکفایت حضرت ولی عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف برپا خواهد شد، جامعه متعادلی است: وَلَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئًا.(3)


1. توبه (9)، 103.

2. توبه (9)، 60.

3. نور (24)، 55.

از چنین جامعه متعالی و برتری که تحت حاکمیت صالحان است، جز اعتقاد به وحدانیت الهی و دوری از خوف و وحشت و تبدیل آن به امنیت و آرامش، انتظاری نیست. بنای چنین جامعه‌ای بر تربیت صحیح انسان استوار است. تربیت صحیح، زمینه‌ای لازم دارد که همان آرامش و اطمینان خاطر اعضای جامعه است. به همین جهت، در جامعه‌ای که همه ابعادش بر اساس تعالیم و ارزش‌های اسلام اداره می‌شود، زمینه شکوفایی تمام ابعاد کمالی انسان مهیا می‌گردد.

گفته شد که در اسلام علاوه بر طرح‌ها و برنامه‌های کلان دولتی و حکومتی، افراد نیز باید فعال باشند تا به رشد و کمال لازم برسند. وجود هیچ‌کدام نباید بهانه‌ای برای عدم حضور دیگری باشد. نوع سومی از فعالیت‌های اجتماعی که قابل تصویر است و خوشبختانه در جوامع دینی ما از سال‌ها قبل نیز در حال اجراست، این است که برخی افراد جامعه در قالب گروه‌ها و هیئت‌های غیردولتی دور هم جمع شوند و برای رسیدگی به نیازمندان جامعه، مانند ایتام، فقرا، خانواده‌های بی‌سرپرست، جوانان در حال ازدواج، دانش‌آموزان و دانشجویان در حال تحصیل و...، اقدامات اجتماعی انجام دهند.(1) این نوع کمک‌رسانی‌ها هم بخشی از فعالیت‌هایی است که در کنار دو نوع فعالیت گفته‌شده قبلی، مورد نظر اسلام است.

سیره رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و اهل‌بیت(علیهم السلام) نیز چنین بود. آن بزرگواران حتی در زمان بسط ید و به عهده داشتن تصدی امور حکومتی، با اینکه یکی از وظایف حکومتی‌شان را رسیدگی به امور محرومان جامعه می‌دانستند و به آن اقدام می‌کردند، باز هم از


1. نظیر این تشکیلات غیردولتی، مانند هیئات مذهبی و انجمن‌های حمایتی و خیریه، از قدیم در بلاد اسلامی، به‌خصوص ایران، بین متدینین رواج داشته است. آیت‌الله شیخ مرتضی حائری(رحمه الله) تشکیلاتی را به راه انداخته بودند تا به امور ایتام و جوانان جویای کار و در حال ازدواج و دیگر نیازمندان جامعه مدد ‌رسانند.

فعالیت‌های مددرسانی و کمک‌های فردی خود به نیازمندان جامعه پرهیز نداشتند، بلکه مشوق آن نیز بودند.(1)

تعبیر امام زین‌العابدین(علیه السلام) این است که: نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَاتِ...؛ به ما توفیق ده تا اموالمان را با ادای وظایف مالی و دستگیری از نیازمندان تطهیر کنیم. خداوند در قرآن کریم، مرتبه‌ای بالاتر از این را مطرح کرده است. خداوند به پیامبرش می‌فرماید: با اخراج اموال و کمک به فقرا و نیازمندان، جان آنها را پاك كن؛ یعنی قبل از پرداخت حقوق واجبی که به اموال ما تعلق گرفته، جان و مالمان آلوده است: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیم.(2)

راه تطهیر و نجات خود و اموالمان از این آلودگی، انجام این تكالیف مالی و پرداخت حقوق کسانی است که خداوند در اموالمان، حقوقی برای آنها مقرر فرموده


1. زندگی پرافتخار رسول خدا(صلى الله علیه وآله) حتی قبل از بعثت و زندگی اهل‌بیت(علیهم السلام)، گواه روشنی بر این ادعاست. حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) زمانی که در کوفه امر ولایت و سرپرستی امت و جامعه اسلامی را بر عهده داشتند، علاوه بر قانون‌گذاری‌های حکومتی به نفع محرومان و اجرای آن به‌دست خویش یا عوامل حکومتی، خود نیز شب و روز به فکر نیازمندان بود و به‌صورت ناشناس یا شناخته‌شده از آنها دستگیری می‌کرد. در کتاب‌های تاریخی متعدد نقل شده است که پس از شهادت ائمه معصومین(علیهم السلام) و هنگام کفن و دفن آن بزرگواران، فرزندان و یاران و اصحاب، علامت‌هایی را روی کتف و کنار گردن مبارکشان مشاهده می‌کردند. وقتی علت را از امام(علیه السلام) جویا می‌شدند، پاسخ می‌شنیدند که این علایم اثر به‌جای‌مانده از انبان نان و غذایی است که پدرم در نیمه‌های شب برای نیازمندان حمل می‌کردند. درباره برخی معصومان(علیهم السلام) نقل شده است که در طول عمر شریفشان چندین مرتبه تمام اموال خود را بین فقرا تقسیم می‌کردند. این‌گونه اقدامات نوعی فعالیت‌های فردی است که آن بزرگواران برای رضای خدا و تقرب نزد حضرت حق انجام می‌دادند و دیگران را نیز به آن توصیه می‌کردند.

2. توبه (9)، 103.

است. در تعبیری دیگر می‌فرماید كه انسان، خود به نیکی و احسان راه نمی‌یابد و انسان خوبی نمی‌شود تا آنچه را به آن دل بسته و محبوب اوست، به دیگران ببخشد: لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون.(1)

دستورهای دین مبین اسلام تنها برای جلوگیری از شورش و بلوای اجتماعی علیه حاکمان یا گذران بهتر زندگی دنیوی نیست. رشد معنوی افراد جامعه، برای اسلام بیش از امور دیگر اهمیت دارد. اگر این هدف متعالی محقق شود، مشكلات اجتماعی حل می‌شود و نابسامانی‏ها سامان می‌یابد. حقوق فقرا و نیازمندان تأمین می‌شود. آرامش و رضایت خاطر به همه افراد، خانواده‌ها و جامعه برمی‌گردد. در سایه چنین آرامشی، حاکمان نیز بهتر حکومت خواهند کرد و گرفتار شورش‌ها و درگیری‌ها نخواهند بود. همه این امور در اسلام در درجه دوم اهمیت قرار دارد؛ چون در اسلام آنچه اصالت دارد و اهمیتش از بقیه امور بیشتر است، روح انسان و زندگی اخروی اوست. بنابراین، تمام تلاش افراد و حکومت در جامعه اسلامی، فراهم کردن زمینه برای آن است که افراد به وظایف اسلامی‌شان عمل كنند.

دولت و حکومت موفق و مورد نظر اسلام، حکومتی است که دارای دو ویژگی مهم باشد: اولاً درد دین داشته باشد. ثانیاً مردمی و دردمند باشد. همه ما مسلمانان، موظف به برقراری چنین حکومتی هستیم. البته در کنار چنین حکومتی، مسلمانان باید برای تقرب الی‌الله و رشد معنوی همچنان به وظایف فردی خود در قبال محرومان جامعه، عمل و به آنها کمک کنند.


1. آل عمران (3)، 92.