کتاب صوتی

پیوستاندازه
Audio icon معرفی کتاب «صهبای حضور»1.69 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ مقدمه معاونت پژوهش2.74 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ دعا4.74 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ مقدمه2.1 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه اول10.64 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دوم8.4 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه سوم10.7 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه چهارم8.95 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه پنجم7.99 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه ششم7.29 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هفتم7.18 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هشتم9.35 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه نهم13.39 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دهم6.92 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه یازدهم11.8 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دوازدهم12.39 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه سیزدهم9.5 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه چهاردهم15.47 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه پانزدهم16.53 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه شانزدهم13.63 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هفدهم12.31 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هجدهم12.35 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه نوزدهم12.65 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیستم19.82 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌یکم14.48 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌دوم16.16 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌سوم8.62 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌چهارم14.08 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌پنجم11.32 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌ششم8.32 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌هفتم9.48 مگ

جلــسه بیـست‌و‌پنجـم

 

 

جلــسه بیـست‌و‌پنجـم

 

 

 

 

اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیاكَ، وَزَینْ أوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَكَ، وَأعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیامِهِ، وَفِی لَیلِهِ عَلَی الصله وَالتَّضَرُّعِ إِلَیكَ، وَالْخُشُوعِ لَكَ، وَالذِّلَّةِ بَینَ یدَیكَ حَتَّی لا یشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَینَا بِغَفْلَةٍ، وَلا لَیلُهُ بِتَفْرِیط؛ خدایا، این ماه را مشحون از عبادت ما قرار بده و اوقاتمان را با طاعت ما زینت ببخش. در روزش، ما را بر روزه كمك كن و در شب بر نماز و زاری و خشوع و اظهار ذلت در پیشگاه تو، تا روز این ماه علیه ما به غفلت و شب آن به تقصیر، شهادت ندهد.

اطاعت و عبادت

امام سجاد(علیه السلام) در این فراز از دعا ابتدا فرمودند: اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیاك. سپس فرمودند: وَزَینْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَك. ایشان در فراز اول، «عبادت» و در فراز دوم، «اطاعت» را از خداوند تقاضا کردند. آیا ایشان از باب تفنن در کلام، ابتدا عبادت و سپس اطاعت را استعمال کردند یا نکته دیگری دارد؟

به نظر می‌رسد این دو واژه، دارای دو معنای متفاوت باشند. «عبادت» به معنای پرستش و بندگی است و دارای دو اطلاق و کاربرد است. در یک کاربرد، مقصود از عبادت، انجام دادن کارهایی است که مفاد و مضمون آن، اظهار بندگی در پیشگاه خداست. در این کاربرد، اولین نمود ظاهری رفتار عبادت‌کننده، اظهار بندگی در برابر یک موجود برتر و مقدس است. مناسک و رفتارهایی همچون نماز، ركوع، سجده و تقریباً همه عبادات بالمعنی‌الاخص، خودبه‌خود، نشانة بندگی است. البته در موارد اندکی نیز نیاز به نوعی جعل و اعتبار هست؛ چرا‌که گویی نوعی گرایش

فطری‏ در این نوع رفتارها و مناسک وجود دارد که در همه انسان‌ها از هر قوم و ملتی، در مقام احترام به دیگران مشاهده می‌شود. خضوع، خم شدن، تعظیم کردن، حالتی چون رکوع، سجده و به خاک افتادن از آن جمله رفتارهاست. طبیعت همه این رفتارها و اعمال فقط اظهار بندگی و ستایش است. البته نمونه بارز ستایش و بندگی در اسلام، نماز است.

بخش دیگری از عبادات نیز وجود دارد که معنا و مفاد اوّلی آن، بندگی و ستایش نیست. با‌این‌حال، انسان می‌تواند این نوع اعمال را به‌قصد اظهار بندگی انجام دهد. یعنی عنوان اوّلی کار، چیز دیگری است و با نیت و قصد فاعل، عنوان ثانوی عبادت را نیز به خود می‌گیرد. همه توصّلیات را با قصد و نیت بندگی خدا و تقرب به الله می‌توان انجام داد. مثلاً معنا و مفهوم اولی «برّ و احسان به والدین»، بندگی خدا و خداپرستی، یعنی عبادت نیست؛ چرا‌که كفار هم بدون چنین قصدی می‌توانند به والدین خود احسان کنند. در چنین مواردی، عمل احسان به والدین از كسی سر زده است كه هیچ اعتقادی به وجود خدا ندارد، اما به پدر و مادرش احترام و خدمت می‌کند. این عمل، عبادی نیست. ولی هنگامی‌که به‌قصد اطاعت امر الهی انجام می‌گیرد، حكم عبادت را خواهد داشت.

بنابراین، «نماز» و «احسان به والدین»، دو سنخ عمل عبادی، و در‌عین‌حال، از مصادیق اطاعت‌اند. «اطاعت»، مفهومی وسیع‏تر از این دارد. مثلاً هر کاری که به‌نوعی مطابق امر و رضای خدا باشد یا لااقل مخالف امرونهی الهی نباشد، از مصادیق اطاعت است. انجام همه واجبات توصّلی و ترك همه محرّمات، حتی اگر بدون قصد تقرب انجام گیرد، و نیز مباحاتی که مشمول امرونهی الهی نیست، و خلاصه، هر فعل و ترک فعلی که موافق اوامر و نواهی الهی بوده، مخالف آن نباشد، اطاعت است. البته گاهی مطلق اطاعت هم عبادت نامیده می‌شود. برخی معتقدند که در: أَلَم

أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطَان،(1) مقصود از عبادت شیطان، همان اطاعت است. برای اینکه قصد تقرب به شیطان در اعمال و شیطان‌پرستی، به‌گونه‌ای‌که خداوند پرستش می‌شود، فرض نادری است.(2) بنابراین، منظور از لا تَعْبُدُوا الشَّیْطَان، عبادت خاص نیست که قصد الوهیت و خدایی نیز در آن ملحوظ باشد، بلکه مقصود از عبادت شیطان، هر فعل و اقدامی است که مخالف اوامر و نواهی خداوند متعال باشد. وقتی مخالف امر خداوند باشد، مصداق اطاعت و عبادت شیطان است. متقابلاً أَنِ اعْبُدُونِی(3) هم عبادت به معنای خاص نیست که فقط با قصد تقرب همراه باشد یا در نفس عمل، بندگی و عبودیت ملحوظ باشد، بلکه مقصود، اطاعت عام است؛ یعنی هر اقدامی که مرضیّ خداوند بوده، مطابق با اوامر و نواهی او باشد، مصداق عبادت به این معنای اعم است.

امام سجاد(علیه السلام) در این فراز از دعا، از خدای متعال خواسته‌اند كه: اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیاك؛ «خداوندا، ماه مبارک رمضان را از عبادت ما سرشار کن»؛ یعنی به ما توفیق ده تا تمام ماه مبارک، ظرف عبادت ما باشد، به‌گونه‌ای‌که در تمام اوقات آن، مشغول عبادت تو باشیم. سپس می‌فرماید: وَزَینْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَك؛ «تمام اوقات این ماه را با اطاعت ما زینت ببخش». گویا واژه «عبادت» را به معنای انجام کار به‌قصد اظهار بندگی و تقرب، و واژه «اطاعت» را به معنای کار موافق با اوامر الهی به‌کار برده‌اند.


1. یس (36)، 60.

2. آنچه در عمل به‌عنوان عبادت شیطان اتفاق می‌افتد، بیشتر، قصد اطاعت از شیطان است، نه پرستش شیطان. حتی اقداماتی که بعض منحرفین در دنیای امروز تحت نام شیطان‏پرستی انجام می‌دهند، نوعی بى‌بند‌و‌بارى است. اعتقاد به الوهیت شیطان امری نادر و بسیار بعید است. به‌هرحال، اگر چنین فرضی، حتی به‌ندرت، در خارج محقق شود و کسی واقعاً براى شیطان مقام الوهیت قایل شود و مطیع امر او باشد، اعمالی که به این قصد انجام می‌دهد، عبادت خواهد بود.

3. یس (36)، 61.

نكته قابل تأمل درباره این فراز از دعا این است که خداوند آفرینش انسان را به‌گونه‌ای مقرر فرموده است که از دیگر موجودات بسیار متفاوت است. گو اینکه همه موجودات به مقتضای آفرینش، تسبیح‌گوی خالق متعال هستند: یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأرْض،(1) اما تسبیح و تقدیس انسان به‌گونه دیگری است. آفرینش انسان به‌گونه‌ای است که گویی خداوند آن را حاصل و میوه درخت خلقت قرار داده است. میوه و ثمره دستگاه و درخت آفرینش، موجودی است درّاک، ذی‌شعور و انتخاب‌گر. به همین جهت، تسبیح انسان، به‌ویژه اولیای خدا نسبت به تسبیح دیگر موجودات، مانند سنگریزه، گونه ویژه‌ای است. انسان، موجودی است كه رفتارش از سر آگاهی است که البته سطوح و مراتب آگاهی نیز در انسان‌ها بسیار متفاوت است. همچنین رفتار انسان بر اساس گزینش و انتخابی است که با انگیزه اطاعت از خداوند انجام می‌گیرد. درحالی‌که به‌خاطر وجود انگیزه‌های بسیار متفاوت و بعضاً متضاد در درونش، با انتخاب‌ها و گزینش‌های بسیاری روبه‌روست. به‌خاطر این ویژگی‌ها، خضوع و کرنش انسان در برابر خداوند دارای ارزش فوق‌العاده‌ای است. اساساً ثمره و میوه بودن انسان در این عالم به همین فهم و درک و معرفت او نسبت به خداوند، و درنتیجه، ارتباط برقرار كردنش با خداوند است که البته كمال و سعادت انسان نیز در همین است. انسان وقتی به این سطح از معرفت و کمال ارتقا یابد، می‌تواند حقیقتاً و با صداقت تام، ادعای بندگی و اطاعت خداوند را داشته باشد. در‌حقیقت، گل سرسبد و مهم‌ترین ثمره باغ آفرینش و کمال انسان، بندگی‌اش در برابر خداوند است.

اگر دارای دیده بیداری باشیم، خواهیم دید که گل‏های رنگارنگ و خوش‌عطر باغ و بوستان عالم هستی، زمانی شکوفا و ظاهر می‌شوند که از خداوند اطاعت


1. جمعه (62)، 1.

شود. هر‌چه بر کمیت و کیفیت این بندگی و اطاعت افزوده شود، عالم هستی، شکوفاتر و خوش‌عطرتر خواهد بود. درواقع، اطاعت و عبادت خداوند، عالم را معطر می‌سازد، به‌خصوص اگر منشأ این عبادت‌ها و اطاعت‌ها، معرفت، انتخاب و اختیار درست باشد.

گویی امام سجاد(علیه السلام) در این دو فقره از دعا، ماه رمضانی را امید دارند که بر‌اثر کثرت عبادت و اطاعت، معطر به گل بندگی خداوند و مزین به چنین زیبایی‌هایی باشد. به همین جهت، از خداوند تقاضا دارند تا تمام اوقات این ماه، پر از عبادت و اطاعت خداوند باشد. از دیدگاه ایشان، اگر ماه رمضان، شاهد مناسک خشک و بی‌روح و تهی از عبادات باشد، چونان بوستانی است که درختان بی‌ثمر و بوته‌های بی‌شکوفه‌ای را در خود جای داده است.

اهمیت فوق‌العاده عبادات شبانه

حضرت(علیه السلام) در ادامه دعا می‌فرمایند: وَأَعِنَّا فِی نَهَارِهِ عَلَی صِیامِهِ، وَفِی لَیلِهِ عَلَی الصله وَالتَّضَرُّعِ إِلَیكَ، وَالْخُشُوعِ لَكَ، وَالذِّلَّه بَینَ یدَیكَ حَتَّی لا یشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَینَا بِغَفْلَةٍ، وَلا لَیلُهُ بِتَفْرِیط؛ «خداوندا، ما را بر روزه روزهای این ماه، و نماز، تهجد، تضرع، لابه و گریه‌و‌زاری در شب‌های آن و ذلت و خواری در پیشگاهت یاری کن».

در این فراز از دعا، امام سجاد(علیه السلام) از خداوند تقاضا دارند تا توفیق انجام برخی اعمال و عبادات را در روز‌ها و شب‌های ماه مبارک، به ایشان عنایت فرماید. ظاهراً تعبیر ایشان درباره شب و روز این ماه یک‌سان نیست. مثلاً فقط توفیق روزه در روز را خواسته‌اند، ولی نماز، تضرع، خشوع، ذلت و خواری در پیشگاه خداوند، خواسته‌های ایشان درباره شب است. چرا این تفاوت در تعبیر وجود دارد؟

احتمالاً سرچشمه این تفاوت در قرآن کریم است. خداوند متعال در سوره مبارکه «مزمل» با صراحت تمام بین وظایف و کارهایی که در روز و شب باید انجام داد،

تفاوت گذاشته است: یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ * قُمِ اللَّیْلَ إِلاّ قَلِیلاً * نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلا * أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا * إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْكَ قَوْلاً ثَقِیلا * إِنَّ نَاشِئَه اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلا * إِنَّ لَكَ فِی اَلنَّهَارِ سَبْحاً طَوِیلا.(1)

این تعابیر نشان‌دهنده این حقیقت است که خداوند، بشر را به‌گونه‌ای آفریده است که برای امرار معاش و بقای خود تلاش می‌کند و به‌دنبال تهیه مایحتاج و رزق‌و‌روزی است. از طرف دیگر، طبیعت روز را به‌گونه‌ای قرار داده است که مهیای چنین فعالیت‌هایی است. به تعبیر قرآن، انسان در طول روز، چون شناگری، غرق در دریای کار و کوشش است. این فعالیت‌ها در طول شب برای انسان میسور نیست، یا شب برای چنین کارهایی مهیا نیست. البته این وضعیت بر اساس تدبیر و تقدیر الهی درباره حیات بشر در عالم دنیاست. همچنان که انجام اندکی از انبوه عبادات در طول روز و در خلال کار‌ها و فعالیت‌ها، برای انسان میسور است، شب نیز می‌تواند فضایی برای انجام برخی فعالیت‌ها و اقدامات محدود و اندک در راستای تهیه رزق‌و‌روزی و امرار معاش باشد. وظیفه اصلی انسان در هر‌کدام از این زمان‌ها متفاوت است. گو اینکه در طول روز نیز ما باید خود را به برخی عبادات مشغول کنیم و یاد خداوند را در دل خود زنده نگه‌داریم.(2) در هر صورت، عوامل گوناگون از قبیل اشتغالات، ادراکات حسی، احساسات و هیجانات، عوامل اجتماعی، شادی‌ها و غم‌ها، در طول روز، مؤثر بر انسان، جالب توجه او به خود، و مانع تمركز و حضور قلب است. حتی در مواردی كه احیاناً با تمركز در طول روز موفق به انجام


1. مزمل (73)، 1ـ7.

2. فَإِذَا قُضِیَتِ الصله فَانْتَشِرُوا فِی الأرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِیرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (جمعه، 10)؛ وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِی نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِینَ (اعراف، 205)؛ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِیًّا (مریم، 11).

عبادتی شود، باز هم عوامل گفته‌شده، مانع عمق‌بخشی به عبادت است. درنتیجه، این عبادات در عمق جان انسان اثر نمی‌کند یا اثر ماندگاری نخواهد داشت. حتی گاه عواملی در طول روز، انسان را به‌سوی عبادت سوق می‌دهد؛ مثلاً همه به مسجد می‌روند؛ همه روزه می‌گیرند و همه در نماز جماعت شرکت می‌کنند. همه این عوامل بیرونی باعث حرکت انسان می‌شود و حقیقتاً انسان، مشتاق عبادت می‌شود و به آن اقدام می‌کند. در بسیاری از موارد، این حالات در انسان، سطحی و زودگذر است. البته هستند افراد نادری که صاحب ملکاتی‌اند و از این سرمایه حتی در طول روز نیز بهره می‌برند.

در عوض، شب، فضای مناسب و فرصتی مغتنم است تا با استفاده از آن، انسان بار معنوی خویش را ببندد و توشه‌ای برگیرد. فقدان موانع بسیار و متنوع روزانه در شب یا درصد پایین تأثیرگذاری آن بر انسان، و درنتیجه، نبود حالت انفعالی و ضعف انگیزه‌های مادی و دنیوی باعث می‌شود تا فضای جسمی و روحی انسان برای عبادت، آماده‌تر شود. در چنین فضایی، انگیزه‌های معنوی در انسان تشدید می‌شود و او را برای تهجد و عبادات شبانه مهیا می‌کند. انسان در چنین شرایطی چنان آماده و مهیای عبادت است که خواب نوشین را رها، و از بستر، پهلو تهی می‌کند و دقایق یا احیاناً ساعت‌ها، مشغول راز‌و‌نیاز به درگاه حضرت حق می‌شود. قرآن كریم در مقام ستایش از این بندگان خوب خدا با این تعبیر از آنها یاد کرده است: تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُون.(1)

در شب، حالات زودگذر روزانه، کمتر برای انسان رخ می‌دهد. سکوت و نبود سر‌و‌صدا و دیگر عوامل دخیل، شب را به فضایی آرام برای انسان تبدیل می‌کند و


1. سجده (32)، 16.

وجود انگیزه‌های قوی معنوی، انسان را برای عبادت شبانه مهیا می‌سازد. هرچه عوامل دخیل، کمتر و انگیزه انجام عبادت، قوی‌تر باشد، تأثیر آن در روح و روان انسان، عمیق‌تر و ماندگارتر است.

البته مقامات افراد در بهره‌گیری از این نعمت بزرگ الهی یک‌سان نیست. خداوند متعال در سوره «مزمل» گزارش مفصلی از تهجد‌ها و شب‌زنده‌داری‌های طولانی رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و برخی از یاران ایشان ارائه داده است: إِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَه مِنَ الَّذِینَ مَعَك.(1)

این عبادت‌های طولانی شبانه، هم نشان از انگیزه‌های قوی و نیرومند است، و هم آمادگی روحی و روانی بسیار بالا. هرچه انگیزه‌ها، نیرومندتر و آمادگی، بیشتر باشد، تأثیر عبادت بر روح و روان انسان، عمیق‌تر و ماندگار‌تر است. درست مانند امواج دریا که هر‌چه عامل ایجاد موج، قوی‌تر و ریشه آن از عمق خود دریا باشد، موج، بزرگ‌تر و قوی‌تر و تأثیر آن نیز بیشتر خواهد بود. امواجی که صرفاً بر‌اثر باد یا حرکت برخی اشیا مانند کشتی در سطح دریا ایجاد می‌شود، بسیار کوچک و دارای اثری کم و زودگذرند. در روح انسان گاه عواملی سطحی تأثیر‌گذار است، مانند انفعالات و احساسات ناشی از شرم و حیا، غم‌وغصه و در مواردی نیز کمی عمیق‌تر است، مانند حب و بغض‌ها. معارف و صفاتی که در انسان درونی شده و به‌صورت ملکاتی در جان او رسوخ کرده است، دارای بیشترین عمق در وجود آدمی است. به همین جهت، تأثیر آن نیز بسیار بیشتر است و رفتارهایی که از این ملکات ناشی می‌شود، در روح انسان تأثیرگذار‌تر و با‌دوام‌تر است.

شاید به همین جهت، خداوند متعال در مقام تشویق و تحریض نبی مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله) بر عبادت و تهجد شبانه، تأثیر برخاستن در شب و تهجد و نماز شب را


1. مزمل (73)، 20.

بسیار بیشتر، و نشان از ایمان قوی و عمیق انسان می‌داند: إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئاً وَأَقْوَمُ قِیلا. همان عبادت اگر در روز انجام شود، به‌خاطر وجود اشتغالات و عوامل تأثیر‌گذار دارای همان عمق تأثیر نخواهد بود: إِنَّ لَكَ فِی اَلنَّهَارِ سَبْحاً طَوِیلا.

ماه مبارک رمضان با همه اهمیتی که دارد، چون دیگر اوقات سال، وقت کوشش است. انسان فعال و کوشا، حتی در روزهای این ماه نیز به کار و فعالیت مشغول است. جهاد، كشاورزی، تجارت، تحصیل و تبلیغ ازجمله کارهای روزمره در همه روزهای سال است. البته علاوه بر کارهای همیشگی و روزمره در طول سال، كار اصلی و اختصاصی ماه مبارک رمضان، روزه گرفتن است. روزه، قوام عبادت روزانه ماه رمضان است. به همین سیاق، عبادات شبانه‌ای که در طول سال انجام می‌شد، در ماه مبارک باید به‌گونه‌ای بهتر و عمیق‌تر انجام گیرد.

امام سجاد(علیه السلام)، در این فراز از دعا به این دو مسئله توجه می‌کند و از خداوند تقاضا دارد تا ما را در این دو امر مهم در روز‌ها و شب‌های ماه مبارک، موفق گرداند.

اظهار ذلت در برابر خداوند

حضرت در ادامه دعا عرضه می‌دارد: وَالْخُشُوعِ لَكَ، وَالذِّلَّةِ بَینَ یدَیك؛ «خداوندا، به ما توفیق ده تا برای تو خشوع کنیم و در برابر تو ذلیل باشیم».

تعبیر ذلت در برابر خداوند از تعابیری است که در منابع روایی و ادعیه مأثور از ائمه معصوم(علیهم السلام) کمتر به کار رفته است. ولی به‌هرحال، در همه شرایع و ادیان الهی بر اظهار ذلت انسان‏ در برابر خدا تأكید شده است. به‌راستی، چرا بر این امر تأکید شده است؟ چه نفعی عاید انسان می‌شود؟ پاسخ اجمالی به این سؤال آن است که احساس و درنتیجه، اظهار ذلت در برابر خداوند، بهترین نمود بندگی و عبودیت در برابر خداوند متعال است. احساس و اظهار خشوع، خضوع و ذلت در برابر خداوند

در بیانات و سیره انبیای گذشته بسیار یافت می‌شود. علوّ درجات آن بزرگواران به همین جهت است. هر‌چه آنها در پیشگاه با‌عظمت الهی، احساس عجز و ذلت بیشتری از خود نشان داده‌اند، خداوند نیز از آنها اظهار رضایت داشته و آنها را ستایش کرده و پاداشی شایسته به آنها عطا فرموده است.

امام محمد باقر(علیه السلام) درباره مقامات معنوی حضرت موسی(علیه السلام) می‌فرمایند: «خداوند متعال به موسی‌بن‌عمران وحی کرده است که: آیا می‌دانی به چه دلیل، تو را از میان همه خلایقم به‌عنوان کلیم و هم‌صحبتم برگزیدم؟ موسی(علیه السلام) عرضه داشت: نه یا رب! فرمود: ای موسی، من تمام بندگانم را زیرورو کردم، اما ذلیل‌تر از تو در برابر خودم نیافتم. ای موسی، تو هنگام اقامه نماز، صورتت را بر خاک می‌گذاری».(1)

معروف است که حضرت موسی(علیه السلام) پس از اقامه نماز، سجده شکر به‌جا می‌آورد و دو طرف صورتش را بر خاک می‌نهاد.(2) گو اینکه بر خاك نهادن جبین در سجده، اظهار نهایت ذلت در پیشگاه الهی است. اما در هر صورت، عملی معمول در بین همه مؤمنان است. آنچه موسی‌بن‌عمران(علیه السلام) را ممتاز کرده، سجده ایشان بعد از نماز برای سپاس‌گزاری به درگاه الهی به‌خاطر توفیق نماز‌گزاری است. آن‌گاه ایشان برای بهتر انجام شدن این سپاس‌گزاری و نشان دادن نهایت ذلت و خواری در پیشگاه حضرت حق، علاوه بر پیشانی، دو طرف صورت را نیز بر خاک می‌نهاد. به همین


1. قَالَ أَبُو جَعْفَر(علیه السلام): أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى إِلَى مُوسَى ‌بن ‌عِمْرَان(علیهما السلام): أَ تَدْرِی لِمَ اصْطَفَیْتُكَ بِكَلَامِی دُونَ خَلْقِی؟ قَالَ مُوسَى: لَا یَا رَبِّ! قَالَ: یَا مُوسَى! إِنِّی قَلَّبْتُ عِبَادِی ظَهْراً وَبَطْناً فَلَمْ أَجِدْ فِیهِمْ أَحَداً أَذَلَّ نَفْساً لِی مِنْكَ یَا مُوسَى. إِنَّكَ إِذَا صَلَّیْتَ وَضَعْتَ خَدَّیْكَ عَلَى التُّرَاب (ابی‌جعفر محمدبن‌علی‌بن‌الحسین‌بن‌بابویه القمی الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص332).

2. ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحار الانوار لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج83، باب 44، «سجدة الشكر و فضلها»، ص199.

خاطر، این عمل مستحبی از ایشان به یادگار باقی مانده است. این کار بزرگ و عمل ارزشمند و مرضیّ خداوند، نشان‌دهنده معرفت كامل ایشان به ناچیزی خود در پیشگاه خداوند متعال و ابراز آن بود.

همچنین در روایتی دیگر، امام جعفر صادق(علیه السلام) درباره مناجات و گفت‌و‌گوی خداوند و این پیامبر بزرگ خدا چنین گزارش کرده است:

خداوند در مناجات‌هایش با حضرت موسی(علیه السلام)، خطاب به ایشان فرمودند: ای پسر عمران، دروغ می‌گوید کسی که می‌پندارد مرا دوست دارد، ولی وقتی تاریکی شب فرا می‌رسد، می‌خوابد و به من توجهی ندارد... ای پسر عمران، برای من، خشوع، شکستگی قلب، خضوع و فروتنی در بدن و اشک چشم مهیا ساز و مرا در دل بخوان. اگر چنین کنی، مرا بسیار نزدیک خواهی یافت.(1)

همچنین درباره حضرت عیسی(علیه السلام) نقل شده است که خداوند تعالی در گفت‌و‌گویش با ایشان، رضایت و سرور خود را به اظهار ذلت و کوچکی او در برابر خود می‌داند: «ای عیسی، قلبت را برایم نرم کن و در خلوت، بیشتر به یاد من باش و بدان که رضایت و سرورم به آن است که تو در برابرم، رفتاری متملقانه و مشحون از خوف و رجا داشته باشی».(2)


1. عَنِ الْمُفَضَّلِ ‌بن ‌عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ قَالَ: كَانَ فِیمَا نَاجَى اللَّهُ بِهِ مُوسَى ‌بن ‌عِمْرَانَ (ابی‌جعفر محمدبن‌علی‌بن‌الحسین‌بن‌بابویه القمی الصدوق، محمدباقر مجلسی، بحار الانوار لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج13، ص329).

2. عَنِ ابن ‌فَضَّالٍ رَفَعَهُ قَال(علیه السلام): قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِعِیسَى(علیه السلام): یَا عِیسَى! اذْكُرْنِی فِی نَفْسِكَ أَذْكُرْكَ فِی نَفْسِی وَاذْكُرْنِی فِی مَلَئِكَ أَذْكُرْكَ فِی مَلَإٍ خَیْرٍ مِنْ مَلَإِ الْآدَمِیِّینَ. یَا عِیسَى! أَلِنْ لِی قَلْبَكَ وَأَكْثِرْ ذِكْرِی فِی الْخَلَوَاتِ وَاعْلَمْ أَنَّ سُرُورِی أَنْ تُبَصْبِصَ إِلَیَّ وَكُنْ فِی ذَلِكَ حَیّاً وَلَا تَكُنْ مَیِّتا (ابی‌جعفر محمدبن‌یعقوب‌بن‌اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج2، ص502).

مقصود از «تبصبص»، اظهار و نشان دادن رفتاری است که نتیجه خوف از خداوند و در همان حال، رجا و امیدواری به اوست، حالتی شبیه چاپلوسی و تملق. چنان‌که سگ هنگام درخواست یا دریافت غذا، در برابر صاحبش به زمین می‌افتد، سرش را تکان می‌دهد، دمش را تکان می‌دهد و سرش را به زمین می‌گذارد. تمام این حرکات نشان‌دهنده خضوع در برابر صاحبش است. خداوند خطاب به این پیامبر بزرگوارش، رضایت و خوشحالی خود را به این می‌داند که او در برابر خداوند، رفتاری شبیه این نشان دهد که نشانه عجز، ناتوانی، ذلت و در‌عین‌حال، وفاداری و حق‌شناسی است.

این‌گونه رفتارها، اظهار و ابراز ذلت و خواری در برابر خداوند می‌باشد و بهترین نمود بندگی است. اگر انسان، خود را در برابر خداوند هیچ ببیند و برای خود، استقلالی قایل نباشد، همه داشته‌های خود را نداری و از خداوند بداند، چنین معرفتی مقام خشوع و احساس ذلت در برابر خداوند به انسان خواهد بخشید. در این صورت، او احساس خواهد کرد که پست‏ترین مراتب ذلت را در مقابل عزیزترین موجود عالم دارد. امام سجاد(علیه السلام) در این فراز از دعا از خداوند متعال چنین مقام با‌ارزشی را درخواست کرده است؛ مقامی که ما را در طول ماه مبارک رمضان به عبادت و اطاعت از خداوند مشغول دارد: اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِیاكَ، وَزَینْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَك. به‌گونه‌ای‌که هیچ آنی از روز و شب این ماه نتواند

به غفلت و بی‌توجهی ما نسبت به خداوند متعال و سستی در عبادت و طاعت او شهادت دهد: حَتَّی لا یشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَینَا بِغَفْلَةٍ، وَلا لَیلُهُ بِتَفْرِیط.

توجه به این نکته ظریف و دقیق لازم است که فهم این حقیقت و درک این معنای بلند و لطیف که از معرفت توحیدی ناب سرچشمه گرفته است، خود از عنایات الهی است که هرکسی توفیق آن را نخواهد یافت. به همین جهت، گروهی اندک از روشن‌فکران غرب‌زده‌ای که خود را از آبشخور مکتب انحرافی اومانیسم سیراب نموده‌اند، در مقابل این دیدگاه ناب توحیدی جبهه‌گیری کردند و آن را منافی با عزت‌خواهی انسان پنداشتند. به باور نادرست آنها، انسان حتی در مقابل خدا هم نباید احساس ذلت كند. این اندیشه غلط اومانیستی با قدم زدن در چنین راه کجی، به آنجا منتهی شد که معتقدند انسان حقوقی دارد و حق گرفتنی است و انسان مدرن باید حقش را از خدا بگیرد.

مقایسه این دو دیدگاه برای انسان فهیم و خردمند بسیار عبرت‌آموز است و در‌عین‌حال، شاخص مهمی برای محک زدن سطح خداشناسی انسان و بندگی خداوند خواهد بود.