کتاب صوتی

پیوستاندازه
Audio icon معرفی کتاب «صهبای حضور»1.69 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ مقدمه معاونت پژوهش2.74 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ دعا4.74 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ مقدمه2.1 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه اول10.64 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دوم8.4 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه سوم10.7 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه چهارم8.95 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه پنجم7.99 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه ششم7.29 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هفتم7.18 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هشتم9.35 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه نهم13.39 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دهم6.92 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه یازدهم11.8 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه دوازدهم12.39 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه سیزدهم9.5 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه چهاردهم15.47 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه پانزدهم16.53 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه شانزدهم13.63 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هفدهم12.31 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه هجدهم12.35 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه نوزدهم12.65 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیستم19.82 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌یکم14.48 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌دوم16.16 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌سوم8.62 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌چهارم14.08 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌پنجم11.32 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌ششم8.32 مگ
Audio icon کتاب صوتی «صهبای حضور»؛ جلسه بیست‌و‌هفتم9.48 مگ

جلــسه پــانزدهم

 

 

جلــسه پــانزدهم

 

 

 

 

وَأَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا، وَأَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا، وَأَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَی مَنْ عُودِی فِیكَ وَلَكَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لا نُوَالِیهِ، وَالْحِزْب(1) الَّذِی لا نُصَافِیه؛ به ما توفیق ده تا به کسی که از ما دوری گزیده است، بازگردیم و به کسی که به ما ستم روا داشته است، با انصاف و عدل رفتار کنیم و با کسی که به ما دشمنی کرده است، آشتی کنیم. مگر کسی که در راه تو و برای تو با او دشمنی شده باشد؛ چون او دشمنی است که او را دوست خود نگیریم و از حزب و گروهی است که با او دلی پاک نخواهیم داشت.

اخلاق معاشرت اجتماعی در اسلام

امام زین‌العابدین(علیه السلام) در ادامه درخواست‌هایشان از خداوند، در این بخش از دعا، توفیق معاشرت نیکو و برخورد زیبا با دیگر افراد جامعه را از خداوند درخواست می‌کنند. معاشرت با مردم در جامعه، مسئله بسیار مهمی است و دین مبین اسلام به آن بسیار اهمیت داده است. تعداد زیادی از آیات شریفه قرآن و بخش معظمی از روایات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و اهل‌بیت(علیهم السلام) به این مسئله اختصاص یافته و روش‌های مناسب و پسندیده‌ای در معاشرت با مردم در آنها بیان شده است. در منابع روایی شیعه، بخش مستقلی تحت نام «کتاب العشره» و در برخی منابع دیگر، مجلدات


1. در نسخه‌های صحیفه چنین است، ولی شاید صحیح آن «الحَرْب» باشد؛ یعنی دشمن جنگی.

متعددی به این امر مهم اختصاص یافته است.(1) امام سجاد(علیه السلام) در کتاب شریف و وزین صحیفه سجادیه و در خلال دعا و مناجات، به‌صورتی زیبا و حکیمانه به این امور اشاره فرموده‌اند. ازجمله، در این فراز از دعا به درگاه الهی عرض می‌كنند: وَ‌أَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا، وَأَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا، وَأَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَی مَنْ عُودِی فِیكَ وَلَكَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لا نُوَالِیهِ، وَالْحِزْبُ الَّذِی لا نُصَافِیه.

همه به‌خوبی می‏دانیم كه رفتار پسندیده با دیگران، خوش‌خلقی، خوش‌برخوردی، خدمت به مردم و محبت به آنها، ازجمله کارهای خیر و اعمال صالحی است که مطلوب و مرضیّ خداوند است. نیکوتر آنکه همه درهرحال و در طول سال، به‌ویژه در ماه مبارک رمضان به آن اشتغال داشته باشند. روی دیگر سکه وقتی است که ما در قبال كسی که با ما رفتار ناروایی داشته است، بخواهیم عکس‌العملی از خود بروز دهیم. در چنین شرایطی، باید با او چگونه برخورد كنیم؟

امام سجاد(علیه السلام) در اینجا نمونه‌‏هایی از بهترین برخوردها را بیان و از خدای متعال، توفیق انجام آن را درخواست می‌كنند. ازجمله مهم‌ترین امور و وظایف اجتماعی انسان كه در نظام ارزشی اسلام و در احكام فقهی، به آن بسیار توصیه شده، ایجاد روابط دوستانه بین مؤمنین است. طبعاً مؤمنانی که به هر دلیل، ارتباط بیشتری با هم دارند، بیشتر مخاطب این توصیه‌های اخلاقی و ارزش‌ها و احكام فقهی هستند؛ توصیه‌های بسیاری نظیر سلام کردن، پاسخ دادن به سلام، مصافحه، معانقه، همدیگر را با القاب و کنیه صدا زدن، به دیدار و زیارت هم رفتن


1. این مباحث اخلاقی و تربیتی در منابع روایی معتبر شیعه نظیر کتاب شریف کافی از مرحوم محمد‌بن‌یعقوب کلینی(رحمه الله)، جلد دوم كتاب العشرة و کتاب زیارة الاخوان و کتاب شریف بحار الانوار از مرحوم محمد‌باقر مجلسی(رحمه الله)، جلد 71 كتاب العشرة و جلد 73 كتاب الآداب والسنن و دیگر کتب روایی مانند تحف العقول و مکارم الاخلاق و نهج البلاغه و... به وفور یافت می‌شود.

و محبت ورزیدن به همدیگر، که هم ارزش اخلاقی دارد و هم در مواردی مانند جواب سلام دادن، احکام فقهی برای آن بیان شده است. وجود نازنین امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمودند:

وقتی مؤمن برادر مؤمنش را ملاقات کند و به او بگوید: «مرحبا»، برای او تا روز قیامت، مرحبا نوشته خواهد شد. زمانی که آنها با هم مصافحه می‌كنند، خداوند بین دو انگشت ابهامشان، یك‌صد رحمت الهی نازل می‌کند. نودونه رحمت از آنِ كسی است كه دیگری را بیشتر دوست داشته باشد. آن‌گاه خداوند به آنها توجه [و نظر رحمت] می‌کند و اقبال خداوند، بیشتر متوجه کسی است که دیگری را بیشتر دوست داشته باشد. زمانی که دو مؤمن با هم معانقه می‌کنند، خداوند آنها را غرق در رحمتش می‌گرداند.(1)


1. عَنْ إِسْحَاقَ ‌بن ‌عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه(علیه السلام) فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ لَهُ: لَا تَمَلَّ مِنْ زِیَارَةِ إِخْوَانِكَ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَقِیَ أَخَاهُ فَقَالَ لَهُ مَرْحَباً كُتِبَ لَهُ مَرْحَباً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَإِذَا صَافَحَهُ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیمَا بَیْنَ إِبْهَامِهِمَا مِائَةَ رَحْمَةٍ تِسْعَةٌ وَتِسْعُونَ مِنْهَا لِأَشَدِّهِمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا بِوَجْهِهِ فَكَانَ عَلَى أَشَدِّهِمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ أَشَدَّ إِقْبَالًا فَإِذَا تَعَانَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَة (محمدبن‌الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج12، ص232). روایات بسیاری با این مضامین در منابع روایی شیعه از ائمه معصوم(علیهم السلام) گزارش شده است. مانند: قال أبو عبد الله(علیه السلام) إن المؤمنین یلتقیان فیتصافحان فلا یزال الله تعالى مقبلا علیهما و‌الذنوب تتحات عنهما حتى یفترقا و‌ینزل الله علیهما مائة رحمة تسع وتسعون لأشدهما حبا لصاحبه و‌افترقا من غیر ذنب (ابی‌محمد حسن دیلمی، أعلام ‏الدین، ص439). و‌عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ قَالَ: كُنْتُ زَمِیلَ أَبِی جَعْفَر(علیه السلام) وَكُنْتُ أَبْدَأُ بِالرُّكُوبِ ثُمَّ یَرْكَبُ هُو(علیه السلام). فَإِذَا اسْتَوَیْنَا سَلَّم(علیه السلام) وَسَاءَلَ مُسَاءَلَةَ رَجُلٍ لَا عَهْدَ لَهُ بِصَاحِبِهِ وَصَافَحَ. قَالَ: وَكَان(علیه السلام) إِذَا نَزَلَ نَزَلَ قَبْلِی فَإِذَا اسْتَوَیْتُ أَنَا وَهُوَ عَلَى الْأَرْضِ سَلَّمَ وَسَاءَلَ مُسَاءَلَةَ مَنْ لَا عَهْدَ لَهُ بِصَاحِبِهِ. فَقُلْتُ: یَا ابن‌ رَسُولِ اللَّهِ! إِنَّكَ لَتَفْعَلُ شَیْئاً مَا یَفْعَلُهُ أَحَدُ مَنْ قِبَلَنَا وَإِنْ فَعَلَ مَرَّةً فَكَثِیرٌ؟ فَقَال(علیه السلام): أَ مَا عَلِمْتَ مَا فِی الْمُصفحه؟ إِنَّ الْمُؤْمِنَیْنِ یَلْتَقِیَانِ فَیُصَافِحُ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ فَلَا تَزَالُ الذُّنُوبُ تَتَحَاتُّ عَنْهُمَا كَمَا یَتَحَاتُّ الْوَرَقُ عَنِ الشَّجَرِ وَاللَّهُ یَنْظُرُ إِلَیْهَا حَتَّى یَفْتَرِقَا (ابی‌جعفر محمدبن‌یعقوب‌بن‌اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج2، ص179).

البته مقصود حضرت صادق(علیه السلام)، دوستی در جهت رضایت الهی است، نه دوستی به‌خاطر اغراض دنیوی و مادی. این بیانات که نمونه‌های بسیاری در روایات دارد، بهترین بشارت و مؤثرترین شیوه برای ایجاد انگیزه در افراد برای برقراری روابط پسندیده با دیگر افراد اجتماع انسانی است.

در روایت دیگری از آن بزرگوار درباره زیارت برادران ایمانی چنین گزارش شده است:

فرشته‌ای، مردی را دید که جلوی در خانه‌ای ایستاده است. به او گفت: چرا اینجا ایستاده‌ای؟ گفت: برادر مؤمنی دارم که می‌خواهم او را زیارت کنم و به وی سلام کنم. فرشته به او گفت: آیا زیارت او به‌خاطر خویشاوندی و قرابت تو با اوست یا از وی درخواستی داری؟ گفت: من نه با او خویشاوندی دارم و نه حاجتی از وی دارم. او برادر مسلمان من است و نزد من محترم است. قصد زیارتش دارم و می‌خواهم به او سلام کنم و به‌خاطر رضایت الهی با وی ارتباط داشته باشم. فرشته گفت: من فرستاده پروردگار تواَم. خداوند به تو سلام می‌رساند و می‌گوید: تو درواقع به زیارت من آمدی و با من ارتباط برقرار كرده‌ای. بنابراین، من بهشت را بر تو واجب می‌کنم، تو را از غضبم در امان قرار می‌دهم و از آتش جهنم پناهت خواهم داد.(1)


1. عَنْ جَابِرٍ عَن أَبِی عَبْدِ اللَّه(علیه السلام) قَالَ: إِنَّ مَلَكاً مَرَّ بِرَجُلٍ عَلَى بَابٍ فَقَالَ لَهُ: مَا یُقِیمُكَ عَلَى بَابِ هَذِهِ الدَّارِ؟ فَقَالَ: أَخٌ لِی فِیهَا أَرَدْتُ أَنْ أُسَلِّمَ عَلَیْهِ. فَقَالَ لَهُ الْمَلَكُ: بَیْنَكَ وَبَیْنَهُ قَرَابَةٌ أَوْ نَزَعَتْكَ إِلَیْهِ حَاجَةٌ؟ فَقَالَ لَا مَا بَیْنِی وَبَیْنَهُ قَرَابَةٌ وَلَا نَزَعَتْنِی إِلَیْهِ حَاجَةٌ إلاَّ أُخُوَّةُ الْإِسْلَامِ وَحُرْمَتُهُ فَأَنَا أُسَلِّمُ عَلَیْهِ وَأَتَعَهَّدُهُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. فَقَالَ لَهُ الْمَلَكُ: أَنَا رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْكَ وَهُوَ یُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَیَقُولُ: لَكَ إِیَّایَ زُرْتَ وَلِی تَعَاهَدْتَ وَقَدْ أَوْجَبْتُ لَكَ الْجَنَّةَ وَأَعْفَیْتُكَ مِنْ غَضَبِی وَأَجَرْتُكَ مِنَ النَّارِ (محمدبن‌الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج12، ص57).

در تعبیری دیگر، به نقل از وجود گرامی نبی مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله)، مهمان و زائر مؤمن، مهمان و زائر خداوند است و اجر و پاداش او نیز به عهده خود اوست: «کسی که برادر مؤمنش را در خانه‌اش زیارت کند، خداوند به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر من هستی. پذیرایی تو به عهده من است و من به‌خاطر محبت تو به برادر مؤمنت، بهشت را بر تو واجب کرده‌ام».(1)

ارزش‌های گفته‌شده که در این بیانات حکیمانه از قول بزرگوارانی چون رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصوم(علیهم السلام) نقل شده است، همه با محوریت حب و بغض الهی است؛ یعنی اگر انتخاب دوست و برادر و این آمد‌و‌شدها و زیارت‌ها در راستای رضایت الهی باشد، چنین بهای والا و بلند‌مرتبه‌ای خواهد داشت و در استکمال و رشد معنوی انسان نیز بسیار اثر‌گذار است. نشست‌و‌برخاست و ارتباط با چنین انسان مؤمنی، انسان را به یاد خدا می‌اندازد و باعث رشد معنوی و قرب او به باری‌تعالی می‌شود. خداوند نیز سنگ تمام می‌گذارد و این عمل را به بهترین بها از صاحبش قبول می‌کند. در غیر این صورت، نزد خداوند متعالْ ارزشی ندارد و برای انسان نیز اثر مثبتی نخواهد داشت.

از‌طرفی، افراد جامعه دارای خصلت‌ها و رفتارهای متفاوت و گوناگون‌اند. همه آنها انسان‌های خوب، با‌فضیلت و تربیت‌یافته نیستند. حتی تربیت‌یافتگان نیز گاهی دچار اشتباه می‌شوند و با دخالت وساوس شیطانی و همراهی هواهای نفسانی،


1. عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَر(علیه السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّه(صلى الله علیه وآله): مَنْ زَارَ أَخَاهُ فِی بَیْتِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ: أَنْتَ ضَیْفِی وَزَائِرِی. عَلَیَّ قِرَاكَ وَقَدْ أَوْجَبْتُ لَكَ الْجَنَّةَ بِحُبِّكَ إِیَّاهُ (ابی‌جعفر محمدبن‌یعقوب‌بن‌اسحاق الکلینی الرازی، اصول کافی، ج2، ص176).

خطاهایی از آنها سر‌می‌زند و به کارهای ناروایی دست می‌زنند؛ خطاها و اشتباه‌هایی که بعضاً منجر به ناراحتی و کدورت بین افراد می‌شود.

بسیاری از دستورها و توصیه‌های اخلاقی اسلام برای پیشگیری از عمیق شدن نگرانی‌ها و کدورت‌ها بین مردم است. امام صادق(علیه السلام) از پدران بزرگوارشان(علیهم السلام) نقل كرده‌اند كه در حدیث معروف مناهی فرمودند: «پیامبر از قهر کردن نهی فرمودند. البته اگر در مواردی، انسان ناچار از قهر کردن با برادر مؤمن خود باشد، قهر کردن و دوری از هم نباید بیش از سه روز طول بکشد. هرکس بیش از سه روز با برادر مؤمن خود قهر باشد، به آتش جهنم، سزاوارتر است».(1)

در اختلاف بین دو تن، طبعاً هر دو ادعای محق بودن می‌کنند و دیگری را مقصر می‌دانند. این نوع اختلافات گاه منجر به کدورت و ناراحتی و باعث قهر و دوری از هم می‌شود. نبی مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله) در این بیان حکیمانه و تربیتی، مؤمنان را به ترک این رفتارْ تشویق کرده است. حتی برای مواردی نیز که ناچار از انجام دادن آن باشیم، راه حل مناسبی ارائه فرموده است و تخطی از این راه حل را مذمت می‌کند و سزاوار آتش سوزان جهنم می‌داند. حتی گفته شده است هر‌کدام از طرفین مخاصمه در آشتی کردن و حل مشکل بر دیگری سبقت گیرد و پیش‌قدم شود، خداوند اجر معنوی بیشتری نصیب وی خواهد کرد. این دستورالعمل‌ها، تشویق‌ها و تحریض‌‌ها و


1. عَنِ الْحُسَیْنِ ‌بن ‌زَیْد عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِه(علیهم السلام) عَنْ رَسُولِ اللَّه(صلى الله علیه وآله) فِی حَدِیثِ الْمَنَاهِی، قَالَ: وَنَهَى عَنِ الْهِجْرَانِ. فَمَنْ كَانَ لَا بُدَّ فَاعِلًا، فَلَا یَهْجُرُ أَخَاهُ أَكْثَرَ مِنْ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ. فَمَنْ كَانَ هَاجِراً لِأَخِیهِ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ، كَانَتِ النَّارُ أَوْلَى بِه (ابی‌جعفر محمدبن‌علی‌بن‌الحسین‌بن‌بابویه القمی الصدوق، من ‏لا یحضره ‏الفقیه، ج4، ص11؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج7، ص188؛ محمدبن‌الحسن الحر العاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، ج12، ص262)‏.

همراهی وعده عذاب الهی برای تخطی از آن، مؤمنان را به جست‌و‌جوی راه حل مشکل وادار خواهد کرد؛ راه حل‌هایی مانند حَکَم قرار دادن اهل حلّ و عقد، آشتی و گذشت، و در صورت لزومْ مراجعه به دادگاه و مراجع ذی‌صلاح.

نمونه‌های بسیاری از سیره ائمه معصوم(علیهم السلام) درباره تشویق و تحریض مؤمنان به دوستی و برادری با هم، ایجاد پیوند برادری و دوستی بین آنها، اصلاح اختلافات و رفع کدورت‌ها گزارش شده است. از یاران امام صادق(علیه السلام) درباره سیره ایشان در این باب چنین نقل شده است:

در شهر كوفه، بین دو تن از شیعیان، اختلاف و مشاجره‌ای پیش آمد. اختلاف آنها درباره امور مالی بود. هر کدام ادعایی داشت. یکی، طلبکار بود و دیگری، منکر. یكی از اصحاب امام صادق(علیه السلام) كه به‌نوعی نماینده یا وکیل ایشان در آن سامان بود، آن شخص مدعی را به منزلش برد و كیسه‌ای پول به او داد و گفت: این مالِ شماست. در عوض، دیگر با آن برادر مؤمن مشاجره نكن و از طلب خود صرف‌نظر كن. آن شخص که با این برخورد، قدری ناراحت شده بود، گفت: من احتیاجی به پول شما ندارم. من می‏خواستم حقم را از او بگیرم. نماینده امام صادق(علیه السلام) به او گفت: این پول، مال من نیست. این پول را امام صادق(علیه السلام) نزد من گذاشتند و فرمودند: اگر شیعیان به‌خاطر اختلافات مالی با هم مشکل پیدا کردند، شما با دادن این پول، اختلافشان را حل كن. آن شخص با شنیدن سخن ایشان متأثر شد و گفت: من این پول را قبول نمی‏‌كنم و از او هم راضی شدم و از حقم گذشتم.

مدیران و دل‌سوزان جامعه باید برای چنین مواردی، تدبیرهایی بیندیشند و از چنین افرادی دستگیری کنند. تدبیری که امام صادق(علیه السلام) برای چنین مواردی اندیشیدند،

یعنی هزینه کردن سرمآیه عمومی برای رفع خصومت‌ها و اختلافات و صرف هزینه مالی و مادی برای تقویت ابعاد معنوی، اخلاقی و تربیتی جامعه، از بهترین شیوه‌های مدیریت جامعه است.

گاه اختلاف بین افراد و گروه‌ها بیش از اینهاست و به قول معروف، کار اختلاف بالا می‌گیرد و حل آن مشکل می‌شود. مثلاً مال شخص را از او می‌گیرند یا به او توهین می‌كنند و این كار به ضرب و جرح و ظلم نسبت به دیگری می‏انجامد. در چنین مواردی که اختلاف تنها به سوء‌تفاهم و اختلاف لفظی و امثال این موارد نیست، چه باید كرد؟ گو اینکه عفو و بخشش بسیار مطلوب و پسندیده است، اما آیا باید همیشه به آن توصیه کرد؟ مانند آنچه به حضرت عیسی(علیه السلام) نسبت می‌دهند ـ البته صحت و سقم آن معلوم نیست ـ که به حواریین و یارانش فرمود: اگر كسی به ‌صورت تو سیلی زد، طرف دیگر صورتت را هم بگیر و بگو به این طرف هم بزن». یا از طرف دیگر، در مواردی که به کسی ظلم جسمی، مالی و حیثیتی شده است، آیا همیشه باید به قصاص حکم كرد؟ البته در این موارد، حکم فقهی و حقوقی، روشن است، اما حکم اخلاقی و تربیتی اسلام در این موارد چیست؟

این موارد از حوزه‌هایی است که محققین و علمای مسلمان، کمتر به آن توجه داشته و زوایای پنهان آن را کمتر هویدا کرده‌اند. هنوز پیچیدگی‌های بسیاری در این حوزه به چشم می‌خورد. به راستی، در چه مواردی باید بخشید و از حق خود گذشت؟ در چه مواردی، گذشت، پسندیده نیست؟ چه کسانی مستحق رحمت و رأفت هستند؟ یا در مورد چه افراد و گروه‌هایی باید شدت عمل به خرج داد؟ اینها و صدها مورد شبیه آن، موضوعات خام و کار‌نشده‌ای است که می‌طلبد محققان و پژوهشگران، بیش از گذشته بر این حوزه‌ها متمرکز شوند.

البته برخی موارد دارای احکام مشخص حقوقی، فقهی و حتی اخلاقی است. مثلاً فرمودند کسی که بر او ستمی رفته است، حق فریاد، اعلان ستم، تظلم و داد‌خواهی

دارد: لا یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِم؛(1) «خداوند متعال، فریادهای ناشایست را نمی‌پسندد؛ مگر از کسی که به او ستم شده است».

یا فرمودند: وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیل؛(2) «بر کسی که مظلوم واقع شده و درصدد جلب یاری و كمك برای رفع ظلم از خودش یا درصدد انتقام باشد، اشكالی نیست».

همچنین فرمودند: مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِید؛(3) «اگر كسی در برابر ظلمی که به وی روا داشته‌اند، مقابله کند و در این راه کشته شود، شهید است».

جالب است که حضرت نفرمود کسی که در راه دفاع از حق خود (ناموس، مال، عرض و حیثیتش) دفاع کرد و کشته شد، اجر شهید را دارد، بلکه فرمود که او شهید است.

فی‌الجمله از بعضی اطلاقات در آیات و روایات، مانند: لا تَظْلِمُونَ وَلا تُظْلَمُون،(4) جواز و پسندیده بودن چنین تظلم و دادخواهی را می‌توان استفاده کرد؛ چون دین مقدس اسلام، ستم‌پذیر بودن مسلمان‌ها را نمی‌پسندد، بلکه تظلم، انتقام و قصاص را می‌پسندد و حقِ صاحبِ حق می‌داند.

اسلام، سکوت در برابر ظلم را روا نمی‌داند. به‌خصوص اگر این ستم، جنبه اجتماعی و دینی داشته باشد، شدت و لزوم دفاع و ایستادگی در برابر آن، بیشتر است. اساساً در چنین مواردی گذشت و بخشش، بی‌معناست.


1. نساء (4)، 148.

2. شوری (42)، 41.

3. ابی‌جعفر محمد‌بن‌یعقوب‌بن‌اسحاق الکلینی الرازی، اصول كافی، ج5، باب «من قتل دون مظلمته»، ص52.

4. بقره (2)، 279.

با این همه، شدت و حدّتی که در چنین احکامی وجود دارد، مراعات حدود و حرکت نکردن فراتر از آن، اصلی مهم و غیرقابل اغماض در اسلام است. در اسلام، تعدی از حدود و ضوابط، حتی در مقام مقابله‌به‌مثل و انتقام‌گیری از سرسخت‌ترین دشمنان، ممنوع است و از هیچ‌کس پذیرفته نیست: وَلاَ یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى؛(1) «کینه و نفرتی که از گروهی در دل دارید، شما را به بی‌عدالتی واندارد. عادلانه رفتار کنید. رفتار عادلانه به تقوا و دین‌داری نزدیک‌تر است».

حدود، تعزیرات و قصاص در اسلام دارای حد و مرزهایی مشخص و معین است. فلسفه تعیین این قوانین و ضوابط نیز اجرای قسط و عدالت و پیشگیری از ظلم و تعدی است. پس در اجرای همین قوانین و ضوابط نباید مرتکب ظلم و تعدی شد.(2) یکی از شاخص‌های دین‌داری و تقوای الهی، عملکرد انسان در همین موارد است. وقتی در مقام اجرای قوانین و گرفتن حق، از حقوق تعیین‌شده الهی پا فراتر نگذاریم و درست در مرز اسلام عمل کنیم، متقی و متدین واقعی خواهیم بود، به‌خصوص وقتی انسان در حالت عادی نبوده، خشم و عصبانیت، گریبان‌گیرش شده باشد. در چنین مواردی، خودکنترلی و عمل نکردن جز در چارچوب ضوابط تنها از کسی ساخته است که تقوا و دین‌داری، ملکه نفسانی وی شده باشد و داستان امیر مؤمنان(علیه السلام)، كه در جنگ خندق و هنگام برخورد با سرسخت‌ترین دشمن دین در حساس‌ترین و حیاتی‌ترین لحظه، بر خشم


1. مائده (5)، 8.

2. وَكَتَبْنَا عَلَیْهِمْ فِیهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَیْنَ بِالْعَیْنِ وَالأنْفَ بِالأنْفِ وَالأذُنَ بِالأذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ یَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (مائده، 45).

خود غلبه كرد، معروف است. او که تمام اسلام و ایمان بود، وقتی در آن روز مهم، در برابر تمام شرک و کفر قرار گرفت، خشم و غضب خود را فروخورد و با به اسارت گرفتن نفس، افتخاری آفرید که به بیان نبی مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله)، ارزش و بهای آن از عبادتی که تمام جن و انس از ابتدای آفرینش تا قیام قیامت انجام داده‌اند یا می‌دهند، بیشتر است، و با آن قابل قیاس نیست.(1)

به دلیل اهمیت این امر، امام سجاد(علیه السلام) در این دعا از خداوند متعال، توفیق پایان دادن به قهرها و کدورت‌ها و آشتی کردن با دیگران را درخواست کرده است. همچنین توفیق برخوردی همراه با عفو و اغماض به جای انتقام‌گیری و مقابله‌به‌مثل را در برابر کسی درخواست کرده که نسبت به ما مرتکب ستمی شده است: «پروردگارا، به ما توفیق ده تا اگر در دل كسی نسبت به ما كدورتی بود و براثر سوء تفاهم یا هر دلیل دیگری، با ما قهر كرده و از ما روی برگردانده است، ما در مقابل، با او آشتی کنیم و روی خوش به وی نشان دهیم. اگر نسبت به ما ستمی شد، ما در مقابل، نسبت به او منصف باشیم و به عدالت رفتار کنیم».

هنر این نیست که در مقابل این‌گونه رفتارهای ناشایست، مقابله‌به‌مثل کنیم؛ چون این کار از انسان عاجز نیز ساخته است. هنر انسانی و ایمانی آن است که انسان، همچون پیامبر گرامی اسلام(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصوم(علیهم السلام)، با مکرمت و بزرگواری از کنار این حوادث بگذرد و جدایی‌ها را با وصلت و پیوند جبران کند؛ همچنین ستم‌ها را به


1. وجَاءَ فِی الْحَدِیثِ الْمَرْفُوعِ أَنَّ رَسُولَ اللَّه(صلى الله علیه وآله) قَالَ: ذَلِكَ الْیَوْمَ حِینَ بَرَزَ إِلَیْهِ بَرَزَ الْإِیمَانُ كُلُّهُ إِلَى الشِّرْكِ كُلِّه ‏(محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج39، ص3). همچنین روایت شده است که: أن النبی(صلى الله علیه وآله) قال: لضربة علی(علیه السلام) لعمرو ‌بن ‌عبدود أفضل من عمل أمتی إلى یوم القیامة. و‌فی حدیث آخر: لضربة علی یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین. و‌كذلك قال النبی(صلى الله علیه وآله) لما برز مولانا علی(علیه السلام) إلیه: برز الإسلام كله إلى الكفر كله (ابن‌طاووس، اقبال الاعمال، ص467).

جان بخرد و عفو و اغماض کند. اگر هم در مواردی، در مقام مقابله‌به‌مثل، انتقام‌گیری و قصاص است، به عدل و انصاف رفتار کند.

این‌گونه رفتار کردن با کسانی که به ما ظلم کردند یا از ما روی گردانیدند، نه‌تنها کسر شأن و کوچکی نیست، بلکه خصلت بزرگ مردان و زنانی است که دارای روحی بلند و آسمانی هستند و به دلیل همین برخوردهای نیکو و فوق‌العاده، نام مبارکشان بر تارک تاریخ بشریت می‌درخشد. آن بزرگواران همیشه به‌خصوص هنگامی که بر قوم و ملتی مسلط می‌شدند، این نعمت الهی را پاس می‌داشتند و برای سپاس‌گزاری از این نعمت، مانند همیشه و بیش از دیگر مواقع، اهل بخشش و گذشت بودند.(1)

حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در بیانی زیبا درباره نحوه برخورد با دشمن چنین توصیه فرمودند: «هنگامی که بر دشمنت غلبه یافتی، شکر نعمت قدرت و غلبه‌ای که خداوند به تو عنایت کرده است، عفو و بخشش دشمن است. پس عفو او را سپاس این نعمت قرار ده».(2)


1. رسول گرامی اسلام(صلى الله علیه وآله) وقتی در فتح مکه، اسارت و ذلت سرسخت‌ترین دشمنانش را مشاهده فرمودند، عده‌ای از مسلمانان و سرداران اسلام را دیدند که این شعار را سر دادند: الیوم یوم الملحمة. آن بزرگوار با نفی این شعار، فرمودند: الیوم یوم المرحمه. یعنی ما این نعمت بزرگ الهی را با این شعار سپاس می‌گزاریم. آن‌گاه دستور فرمودند تا تمام گردن‌کشان کفر و شرک را در پناه قدرت بی‌مانند اسلام آزاد کنند. این سیره بزرگ‌منشانه که نشان از روح بلند این مرد بزرگ می‌داد، منشأ خیر و برکت بسیاری در طول تاریخ اسلام شد و بعدها فرزندان و اهل‌بیت گران‌قدرشان(علیهم السلام) و بسیاری از یاران و صحابی ایشان نیز همین رویه نیکو و پسندیده را در پیش گرفتند (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج21، ص1 و 9؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج17، ص272).

2. عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین(علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْه (سید‌ رضی، نهج البلاغه، حکمت 11؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج68، ص428).

همچنین در بیانی دیگر درباره عفو و بخشش انسان‌های توانمند و غالب می‌فرمایند: «هر‌چه قدرت و توان انسان در غلبه بر دیگران بیشتر باشد، به عفو و بخشش دیگران، سزاوارتر است».(1)

پیش کشیدن بهانه‌هایی مانند رابطه پدر و فرزندی یا مادر و فرزندی، سن، دانش، رابطه استاد و شاگردی، ثروت و فقر، موقعیت اجتماعی و...، برای آنکه طرف مقابل را پیش‌قدم کند و خودش کوتاه نیاید، بهانه‌هایی شیطانی است که می‌تواند انسان متقی و دین‌دار را از نعمت توجه و عنایت الهی و برکات پیش‌قدم شدن در چنین امور خیری، محروم كند. در چنین شرایطی، شیطان بیکار نمی‌ماند و سعی می‌كند با دامن زدن به این نوع مسائل، هر‌کدام از طرفین اختلاف را از پیش‌قدم شدن در راه حل مشکل باز دارد. البته در چنین مواردی، خداوند به مدد و یاری انسان‌های باتقوا می‌آید و آنها را از این افکار پوچ و دام‌های مکر و وساوس شیطانی نجات می‌دهد. چنین انسان‌های خداشناس و خود‌ساخته‌ای در چنین پیشامدهایی، منتظر فرصت مناسب‌اند تا شجاعت به خرج دهند و در اولین فرصت، پیش‌قدم شوند و از طرف مقابل عذرخواهی كنند و خطا و اشتباه را به گردن بگیرند. چنین اقداماتی کاری بزرگ و گاه فوق طاقت است و تنها با عنایت و توجه خاص الهی برای انسان میسور خواهد شد.

علاوه بر این، پذیرش عذر دیگران یا ملامت نکردن افراد در مواردی که احتمال عذر وجود دارد، از خصال پسندیده مؤمنان بوده و در لسان اهل‌بیت(علیهم السلام)، تحسین


1. عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین(علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَه (محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج68، ص428). همچنین از آن بزرگوار درباره روش صحیح برخورد با دیگران و عفو و گذشت از خطای مردم این بیان زیبا گزارش شده است: عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَیْهِ وَكَان(علیه السلام) یَقُولُ: مَتَى أَشْفِی غَیْظِی إِذَا غَضِبْتُ؟ أَ حِینَ أَعْجِزُ عَنِ الِانْتِقَامِ فَیُقَالُ لِی لَوْ صَبَرْتَ؟ أَمْ حِینَ أَقْدِرُ عَلَیْهِ فَیُقَالُ لِی لَوْ غَفَرْتَ؟ (همان).

شده است. امام صادق(علیه السلام) نقل می‌کنند که وقتی همّام(رحمه الله) از محضر مبارک امیرالمؤمنین(علیه السلام) تقاضا کرد که صفات نیکوی مؤمنان را برای وی بیان کنند، حضرت در ضمن بیان آن خصال نیک فرمودند: «ای همام، مؤمن کسی است که از صاحب عذر، عذرش را پذیرا باشد».(1)

همچنین از وصایای نبی مکرم اسلام به امیرالمؤمنین(علیه السلام)، نکوهش کسانی است که وقتی کسی نزد آنها عذرخواهی می‌کند، آنها عذرش را نمی‌پذیرند، حتی اگر عذری به دروغ آورده باشد: «علی جان، مشمول شفاعت من نیست کسی که عذر انسانی را که معذرت‌خواهی، و خود را تبرئه می‌کند، نپذیرد؛ چه آن شخص در عذرتراشی‌اش صادق باشد، چه دروغ بگوید».(2)

حضرت مولی‌الموحدین امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مقام بیان صفات نیک برادر ایمانی‌شان می‌فرمایند: «در گذشته، برادر مؤمنی داشتم که... هیچ‌گاه کسی را به‌سبب کاری که امكان معذوریت داشت، ملامت و سرزنش نمی‌کرد و خود را آماده شنیدن عذرش می‌فرمود».(3)


1. عَنْ عَبْدِ اللَّهِ ‌بن ‌یُونُسَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّه(علیه السلام) قَالَ: قَامَ رَجُلٌ یُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ وَكَانَ عَابِداً نَاسِكاً مُجْتَهِداً إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین(علیه السلام) وَهُوَ یَخْطُبُ فَقَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! صِفْ لَنَا صِفَةَ الْمُؤْمِنِ كَأَنَّنَا نَنْظُرُ إِلَیْهِ. فَقَال(علیه السلام): یَا هَمَّامُ! الْمُؤْمِنُ هُوَ الْكَیِّسُ الْفَطِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَحُزْنُهُ فِی قَلْبِه‏... یَقْبَلُ الْعُذْر... (ج22، ص226).

2. حَمَّادُ ‌بن ‌عَمْرٍو وأَنَسُ‌ بن ‌مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنْ جَعْفَرِ ‌بن ‌مُحَمَّدٍ عَن أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیِّ ‌بن ‌أَبِی طَالِب(علیهم السلام) عَن النَّبِی(صلى الله علیه وآله) أَنَّهُ قَالَ: لَهُ یَا عَلِیُّ! أُوصِیكَ بِوَصِیَّةٍ فَاحْفَظْهَا فَلَا تَزَالُ بِخَیْرٍ مَا حَفِظْتَ وَصِیَّتِی... یَا عَلِیُّ مَنْ لَمْ یَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صَادِقاً كَانَ أَوْ كَاذِباً لَمْ یَنَلْ شَفَاعَتِی... (ابی‌جعفر محمدبن‌علی‌بن‌الحسین‌بن‌بابویه القمی الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص352).

3. وَكَانَ لَا یَلُومُ أَحَداً عَلَى مَا یَجِدُ الْعُذْرَ فِی مِثْلِهِ حَتَّى یَسْمَعَ اعْتِذَارَهُ (سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 289).

حتی در مرتبه‌ای بالاتر، انسان باید در برابر خطای برادر مؤمنش به او دلداری دهد و گاه بخشی از تقصیر را به گردن بگیرد و بگوید شاید تقصیر من بود که چنین اتفاقی افتاد. شاید من باید عملکردی بهتر می‌داشتم تا کار به اینجا ختم نشود. هدف شما حتماً خدمت یا کار خیر بود و حال این پیشامد رخ داده است. شما تقصیری ندارید. بیان این کلمات و چنین رفتاری بسیار ارزشمند است و طرف مقابل را آرام و از کرده خود پشیمان خواهد کرد. مهم‌تر از همه این است که فضا را از دست شیطان خواهد گرفت.

برخورد عادلانه و مسالمت‌آمیز با دشمنان و ظالمان

امام سجاد(علیه السلام) در این فقره از دعا از خداوند متعال می‌خواهد تا توفیق برخورد مسالمت‌آمیز و منصفانه را با دشمنان و ظالمان به حقوقمان، به ما عنایت فرماید: وَأَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا، وَأَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا؛ «پروردگارا، به ما توفیق ده تا با کسی که به ما ستم روا داشته است، از در انصاف در‌آییم و با دشمن خود، رفتار صلح‌آمیز داشته باشیم».

مسئله دیگر، اقداماتی است که برای پیشگیری انجام می‌دهیم. گاه انسان به طرق مختلف، احتمال ستم یا اذیت و آزاری را از سوی افراد یا گروه‌هایی، متوجه خود می‌بیند. درنتیجه، خود، به‌تنهایی یا با همدستی گروه‌ها و انجمن‌هایی به فکر راه چاره یا مقابله می‌افتد. آماده دفاع می‌شود و به اقداماتی دست می‌زند تا از وقوع ظلم پیشگیری کند یا از شدت آن بکاهد.

در چنین مواردی گو اینکه این اقدامات اساساً تدابیر عاقلانه و پسندیده‌ای است، اما باید مراقب بود تا مرز حلال و حرام و حق و ناحق دقیقاً رعایت شود. یا به فکر عفو و گذشت باشد یا اگر درصدد انتقام است، فقط در همان حدی اقدام کند كه به او ظلم شده است، نه بیشتر. البته در فرهنگ ما به همت تربیت‌های دینی و وجود

علما، ادبا و شعرای تربیت‌یافته مکتب اسلام و فرهنگ اهل‌بیت(علیهم السلام)، عفو و گذشت بسیار مقبول و جا‌افتاده است. با‌این‌حال، بر اساس همان بنیان‌های تربیتی، عفو و گذشت باید به‌گونه‌ای باشد كه به ظلم‌پذیری و انظلام، بی‏عرضگی، خمودی، جبن و سلب شدن جرئتْ منجر نشود. منفعلانه برخورد کردن اثرِ بسیار مخرب تربیتی در جامعه دارد: ظالمان و متجاوزان به حقوق دیگران را جسورتر می‌کند و امنیت افراد و جامعه را از جهات مختلفِ عِرضی، مالی و جانی به خطر می‌اندازد، و بالاتر از این، موجب رواج فرهنگ غلط ظلم‌پذیری در جامعه خواهد شد.

بنابراین، تشخیص اینکه کجا جای عفو و گذشت، و چه موقع، زمان انتقام و دفاع است، به معیار و شاخص معین‌کننده‌ای نیاز دارد. شاید بهترین معیار این باشد که ببینیم هر‌کدام از این دو برخورد دارای چه اثری است. گاه شخصی براثر عصبانیت، حرکتی را انجام داده و خود نیز پشیمان است و عفو و گذشت تأثیر تربیتی و اخلاقی دو‌چندانی برای وی و دیگران دارد و موجب تنبه و آگاهی می‌شود و بهترین روش تنبیه وی خواهد بود. در چنین مواردی اگر عکس‌العمل، بد یا شدیدتر باشد، فرد را جری‌تر می‌کند و آثار بدی خواهد داشت. پس بهترین عکس‌العمل، عفو و بخشش است.

آیات شریفه قرآن، منادیِ این نوع رفتارهای شایسته است. خداوند متعال به رسول گرامی‌اش می‌فرماید: ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَة؛(1) «کارهای بد و حرف‌های ناشایست کفار را با عکس‌العمل خوب و پسندیده و انجام کارهای خوب پاسخ گوی».

 در آیه‌ای دیگر، به نبی مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله) می‌فرماید: تو بدی دشمنانت را به نیکی پاسخ گوی. خواهی دید که با تو یک‌دل و دوست می‌شوند: وَلا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلا


1. مومنون (23)، 96.

السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَكَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیم؛(1) «نیکی‌ها و بدی‌ها دارای بهایی برابر نیستند. در برابر بدی‌های دشمنانت با خوبی و نیکی پاسخ‌گو باش. خواهی دید که دشمنت که بین تو و او جز دشمنی، حاکم نبود، در برابرت چون دوستی نرم‌خو و خوش‌خلق خواهد شد».

بیانات و سیره اهل‌بیت(علیهم السلام) در راستای همین توصیه سازنده و تربیتی قرآن کریم است. نقل این داستان زیبا از سیره مبارکه امام سجاد(علیه السلام)، شنیدنی است. در زندگی اهل‌بیت(علیهم السلام) نظیر این موارد بسیار نقل شده است. کم نبودند از مردم یا حتی خویشان و بستگان آن بزرگواران که براثر تبلیغات سوء و وساوس شیطانی، ذهنیت‏های نادرستی نسبت به آنان پیدا كرده بودند و گاه به اقدامات شنیع و دور از انتظاری دست می‌زدند. در این رویدادهای عبرت‌آموز، مشاهده سیره آن بزرگواران در برخورد با این سبک‌سری‌ها و رفتارهای جاهلانه بسیار شنیدنی و البته درس عبرتی برای عاقلان و اهل معرفت است.

می‌گویند: یكی از عموزاده‌های امام سجاد(علیه السلام) نزد ایشان آمد و نسبت به آن بزرگوار، مرتکب جسارت‏هایی شد. اصحاب حضرت که در آن جلسه حضور داشتند، ناراحت شدند و با عصبانیت تمام، آماده مقابله با آن مرد گستاخ بودند، ولی


1. وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَی اللّهِ وَعَمِلَ صالِحاً وَقالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِین * وَلا تَسْتَوِی الْحَسَنَه وَلا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَكَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ * وَمَا یُلَقَّاهَا إلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (فصلت، 33ـ35). در این آیات شریفه، خداوند متعال ابتدا دعوت‌کنندگان به حق را می‌ستاید و آنها را خوش‌سخن‌ترین افراد می‌داند. سپس خوبی را با بدی‌ها قابل قیاس نمی‌داند. آن‌گاه به رسولش توصیه می‌کند تا برای رام کردن دشمنان و از بین بردن صفات بد و گفتار ناپسندشان، در پاسخ به آنها و در مقابل رفتارهای ناشایستشان، خوب رفتار کن تا آثار و برکات آن را به عیان مشاهده كنی. در آخر نیز می‌فرماید: این خصال نیکو را جز انسان‌هایی که بردبار و صبورند و از عنایات الهی بهره‌ای عظیم برده‌اند، در‌نخواهند یافت.

به احترام امام(علیه السلام) سكوت كردند و خشمشان را فرو‌خوردند. آنان منتظر برخورد امام(علیه السلام) بودند. حضرت سكوت كردند و آن شخص هر‌چه می‏خواست، به ایشان جسارت کرد تا جایی که خودش خسته شد و رفت. وقتی او رفت، امام(علیه السلام) رو به اصحاب کردند و فرمودند: آیا مایل هستید، برویم و پاسخ او را بدهیم؟ اصحاب از این پیشنهاد امام(علیه السلام) خوشحال شدند و گمان کردند حضرت به فکر تنبیه اوست. به همین جهت، همه عرضه داشتند: بله، ای فرزند رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، ما آماده‌ایم.

همه برخاستند و به همراه حضرت به خانه آن شخص رسیدند. او به در خانه آمد. وقتی جمع را مشاهده کرد، ترسید و گمان کرد كه حضرت به قصد تنبیهش آمده و چند نفر نیز برای کمک به همراه آورده است. امام(علیه السلام) با مشاهده او سلام كرد و بعد فرمود: فلانی! اگر چیزهایی را كه شما به من نسبت دادید، واقعاً درست بود و این عیب‌ها در من هست، پس خواهشم این است كه دعا كن تا خدا مرا ببخشد. اگر این نسبت‌ها، درست نبود و دروغ و خطا و تهمت بود، من دعا می‏كنم كه خدا شما را ببخشد و شما هم استغفار كن.

آن شخص از برخورد غیر‌منتظره امام(علیه السلام) بسیار منفعل و متأثر شد و گریه‌کنان به دست‌و‌پای ایشان افتاد و عذرخواهی کرد. از آن پس، او یكی از دوستان و ارادتمندان امام سجاد(علیه السلام) شد. بعد از این واقعه، حضرت(علیه السلام) به اصحاب فرمودند: حالا این بهتر بود یا اینكه من در مقابل او مقابله‌به‌مثل و مثلاً بدگویی می‌کردم؟ درحالی‌که او با این رفتار، اصلاح شد و توبه کرد. فتنه هم برطرف شد. ما هم کار نیک و پسندیده‌ای انجام دادیم.

این برخورد امام سجاد(علیه السلام)، بهترین مصداق کظم غیظ قرآنی وَالْكَاظِمِینَ الْغَیْظ(1) و مصداق روشن ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَكَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ


1. آل عمران (3)، 134.

حَمِیم(1) است؛ همچنین از مصادیق ارشاد افراد ناصالح و تربیت آنها به بهترین شیوه است. حضرت با شیوه‌ای صحیح ضمن جلب رضای الهی، بیماری اخلاقی او را درمان کرد و با مهار اصحاب و یارانش نیز مانع ایجاد فتنه شد. چه رفتاری از این بهتر که انسان، دشمنی را به دوستی و دشمن بد‌دهن و جسور را به دوست و یاوری عاشق و ارادتمند تبدیل کند.

بنابراین، عفو و گذشت و توصیه ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن برای مواقعی است که موجب جسارت و پررویی طرف نشود و باعث نشود تا او بر کارهای خلاف و گناهانش بیفزاید. همچنین موجب برپا شدن فتنه‌های اجتماعی نشود. اگر در مقابل افراد و گروه‌هایی قرار داریم که با عفو و اغماض، جسور‌تر و جری‌تر می‌شوند و میدان را برای هرزگی و بی‌بند‌و‌باری، بازتر و فضا را برای خود امن‌تر احساس می‌کنند و همچنان به این اعمال شرورانه خود ادامه می‌دهند، تأدیب و تنبیه رجحان دارد و بهترین عکس‌العمل، برخورد تند و صریح، البته با رعایت حد‌و‌مرز قانونی و حقوق و وظایف شرعی است.

در ادامه دعا، امام سجاد(علیه السلام)، خطاب به پروردگار درخواست می‌كنند تا توفیق رفتاری همراه با مسالمت و آرامش با دشمنان، عنایت فرماید: وَ‌أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا


1. وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ * وَلا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَكَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ * وَمَا یُلَقَّاهَا إلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ (فصلت، 33ـ35). در این آیات شریفه، خداوند متعال ابتدا دعوت‌کنندگان به حق را می‌ستاید و آنها را خوش‌سخن‌ترین می‌داند. سپس خوبی را قابل قیاس با بدی‌ها ندانسته و آن‌گاه به رسولش توصیه می‌کند تا برای رام کردن دشمنان و از بین بردن صفات بد و گفتار ناپسندشان در پاسخ به آنها و در مقابل رفتارهای ناشایستشان خوب رفتار کند تا آثار و برکات آن را به عیان مشاهده کند. در آخر نیز می‌فرماید: این خصال نیکو را جز انسان‌هایی که بردبار و صبورند و از عنایات الهی بهره‌ای عظیم برده‌اند، درنخواهند یافت.

حَاشَی مَنْ عُودِی فِیكَ وَلَكَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لا نُوَالِیهِ، وَالْحِزْبُ الَّذِی لا نُصَافِیه؛ «پروردگارا، به ما توفیق ده تا با دشمنان خود، دوست شویم، اما هرگز با کسی که به‌خاطر تو و در راه تو با او دشمن هستیم، دوست نشویم؛ چون ما با گروهی که به‌خاطر تو با آنها در جنگیم، هرگز آشتی نمی‌کنیم و جز عداوت و سر‌سختی در حقشان به کار نمی‌بریم».

بهتر است با كسانی كه با ما رسماً دشمنی می‌كنند و در ستیزند، از در صلح و آشتی و خوش‌رفتاری در‌آییم. به جای دشمنی كردن، با آنها مهربان و صمیمی باشیم و آشتی، خوش‌رفتاری و خوش‌رویی كنیم. این درخواست‌ها و توفیقات متمم همان توصیه قرآنی است كه فرمود: ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَن؛ یعنی اگر او دشمنی کرد، شما دوستی كن. او بدگویی یا بی‏احترامی کرد یا حتی مالی از شما تلف کرد، شما با خوش‌رویی برایش هدیه بفرست و به او احسان كن. وقتی با او برخورد کردی، بیشتر تحویلش بگیر و او را اکرام و احترام كن.

برخورد خصمانه با دشمنان خدا

تمام این توصیه‌ها و دستورالعمل‌های تربیتی و اخلاقی در صورتی است که منشأ دشمنی، عداوت و برخوردهای ناشایست، مسائل شخصی و خشم و عصبانیت‌های موردی باشد. اگر منشأ این دشمنی‌ها، دین و اعتقادات دینی و محور بغض و کینه موجود بین ما و دیگران، رضایت و عدم رضایت الهی باشد، یا دشمنی دشمنان با ما به‌خاطر دین و پایبندی ما به اصول و ارزش‌های الهی باشد، دیگر جای مسالمت و آشتی نیست.

امام سجاد(علیه السلام) در این فقره از دعا می‌فرمایند: حَاشَی مَنْ عُودِی فِیكَ وَلَكَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لا نُوَالِیهِ، وَالْحِزْبُ الَّذِی لا نُصَافِیه؛ «خداوندا، با کسانی كه دشمنی و عداوت آنها با ما به‌خاطر تو، دین تو و حفظ ارزش‌های دینی و حفظ عقاید اسلامی

است، سلم و نرمش نخواهیم داشت. ما به‌هیچ‌روی با چنین افرادی، نرمش و دوستی نمی‌کنیم و در مقابل آنها خضوع، سلم و مدارا را مجاز نمی‌دانیم».

یگانه هستی، امیر مؤمنان علی(علیه السلام)، که بخشش و عفو دشمن هنگام غلبه و پیروزی را توصیه می‌فرمودند، در چنین فضای مسمومی، نه‌تنها در مقابل دشمنان آشکار، بلکه حتی در مقابل نزدیک‌ترین خویشان و بستگانشان نیز می‌ایستادند و این ایستادگی را افتخار خود می‌دانستند و به آن می‌بالیدند:

وَلَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّه(صلى الله علیه وآله) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَأَبْنَاءَنَا وَإِخْوَانَنَا وَأَعْمَامَنَا. مَا یزِیدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِیمَاناً وَتَسْلِیماً وَ...؛(1) ما در رکاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و برای احقاق حق با پدران، فرزندان، برادران و عموهایمان می‌جنگیدیم. این پیکار ما با خویشانمان در ما چیزی جز ایمان به خداوند و تسلیم در برابر وی نمی‌افزود... ما در برابر خویشانمان چون دو هماورد و پهلوان می‌جنگیدیم و به خون هم تشنه بودیم و درصدد بودیم تا جام مرگ را به هم بنوشانیم... .

امام سجاد(علیه السلام) نیز همچون جد بزرگوارش، امیرالمؤمنین(علیه السلام)، عفو، بخشش، سلم و خوش‌رویی را تنها برای کسانی مجاز و پسندیده می‌دانند که دشمنی و عداوتشان، شخصی و از سر عصبانیت و خشم باشد. حضرت می‌فرمایند که پروردگارا، اگر دشمنی و عداوتشان در راه تو و به‌خاطر تو باشد؛ یعنی دشمن تو باشند و عداوتشان


1. ولَقَدْ كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّه(صلى الله علیه وآله) نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَأَبْنَاءَنَا وَإِخْوَانَنَا وَأَعْمَامَنَا. مَا یَزِیدُنَا ذَلِكَ إِلاَّ إِیمَاناً وَتَسْلِیماً وَمُضِیّاً عَلَى اللَّقَمِ وَصَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ وَجِدّاً فِی جِهَادِ الْعَدُوِّ وَلَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَالْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا یَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَیْنِ یَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَیُّهُمَا یَسْقِی صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَمَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ وَأَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْرَ حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِیاً جِرَانَهُ وَمُتَبَوِّئاً أَوْطَانَه (نهج البلاغه، خطبه 56)‏.

با ما به‌‌ سبب ایمان به تو باشد، به‌هیچ‌روی، اهل مدارا، بخشش و روی خوش نشان دادن با آنها نیستیم؛ چون نرمی و مدارا کردن با این افراد به دین خدا لطمه خواهد زد. اینجا جای سرسختی و خشونت نشان دادن است.