فهرست مطالب

خداشناسى

 

بخش اول

 

خداشناسى

 

درس یكم

 

دین چیست؟

 

ـ مفهوم دین

ـ اصول و فروع دین

شامل: جهان بینى و ایدئولوژى

ـ جهان بینى الهى و مادّى

ـ ادیان آسمانى و اصول آنها

مفهوم دین

هدف این كتاب، تبیین عقاید اسلامى است كه اصطلاحاً «اصول دین» نامیده مى‌شود. از اینروى، لازم است قبل از هر چیز، توضیح مختصرى پیرامون واژه «دین» و واژه هاى مناسب با آن بدهیم زیرا چنانكه در علم منطق، بیان شده، جایگاه «مبادى تصوّرى» (= تعریفات) قبل از سایر مطالب است.

دین واژه‌اى است عربى كه در لغت به معناى اطاعت و جزاء و... آمده، و اصطلاحاً به معناى اعتقاد به آفریننده‌اى براى جهان و انسان، و دستورات علمى متناسب با این عقاید مى‌باشد. از اینروى، كسانى كه مطلقاً معتقد به آفریننده‌اى نیستند و پیدایش پدیده هاى جهان را تصادفى، و یا صرفاً معلول فعل و انفعالات مادى و طبیعى مى‌دانند «بى دین» نامیده مى‌شوند. اما كسانى كه معتقد به آفریننده‌اى براى جهان هستند هر چند عقاید و مراسم دینى ایشان، توأم با انحرافات و خرافات باشد «با دین» شمرده مى‌شوند. و بر این اساس، ادیان موجود در میان انسانها به حق و باطل، تقسیم مى‌شوند، و دین حق عبارتست از: آیینى كه داراى عقاید درست و مطابق با واقع بوده، رفتارهایى را مورد توصیه و تأكید قرار دهد كه از ضمانت كافى براى صحت و اعتبار، برخوردار باشند.

 

اصول و فروع دین

با توجه به توضیحى كه درباره مفهوم اصطلاحىِ دین، داده شد روشن گردید كه هر دینى

دست كم از دو بخش، تشكیل مى‌گردد: 1 عقیده یا عقایدى كه حكم پایه و اساس و ریشه آن را دارد. 2 دستورات عملى كه متناسب با آن پایه یا پایه هاى عقیدتى و برخاسته از آنها باشد.

بنابراین، كاملا بجاست كه بخش عقاید در هر دینى «اصول»، و بخش احكام عملى «فروع» آن دین نامیده شود چنانكه دانشمندان اسلامى، این دو اصطلاح را در مورد عقاید و احكام اسلامى بكار برده اند.

 

جهان بینى و ایدئولوژى

واژه هاى جهان بینى و ایدئولوژى، به معناى كمابیش مشابهى بكار مى‌رود، از جمله معانى جهان بینى این است: «یك سلسله اعتقادات و بینشهاى كلى هماهنگ درباره جهان و انسان، و بطور كلى درباره هستى». و از جمله معانى ایدئولوژى اینست: «یك سلسله آراء كلّى هماهنگ درباره رفتارهاى انسان».

طبق این دو معنى مى‌توان سیستم عقیدتى و اصولى هر دین را جهان بینى آن دین، و سیستم كلى احكام عملى آن را ایدئولوژى آن به حساب آورد و آنها را بر اصول و فروع دین، تطبیق كرد. ولى باید توجه داشت كه اصطلاح ایدئولوژى، شامل احكام جزئى نمى‌شود چنانكه جهان بینى نیز شامل اعتقادات جزئى نمى‌گردد.

نكته دیگر آنكه: گاهى كلمه ایدئولوژى به معناى عامى بكار مى‌رود كه شامل جهان بینى هم مى‌شود.1

 

جهان بینى الهى و مادى

در میان انسانها انواعى از جهان بینى، وجود داشته و دارد، ولى همگى آنها را مى‌توان براساس پذیرفتن ماوراء طبیعت و انكار آن، به دو بخش كلى تقسیم كرد: جهان بینى الهى، و جهان بینى مادى.

پیرو جهان بینى مادى، در زمان سابق بنام «طبیعى» و «دهرى» و احیاناً «زندیق» و


1. براى توضیح بیشتر پیرامون جهان بینى و ایدئولوژى رجوع كنید به: ایدئولوژى تطبیقى، درس اول.

«ملحد» نامیده مى‌شد و در زمان ما «مادى» و «ماتریالیست» نامیده مى‌شود.

مادى گرى، نحله هاى مختلفى دارد و مشهورترین آنها در عصر ما «ماتریالیسم دیالكتیك» است كه بخش فلسفى ماركسیسم را تشكیل مى‌دهد.

ضمناً روشن شد كه دایره كاربرد «جهان بینى» وسیعتر از عقاید دینى است زیرا شامل عقاید الحادى و ماده گرایانه نیز مى‌شود، چنانكه واژه ایدئولوژى نیز اختصاص به مجموعه احكامى دینى ندارد.

 

ادیان آسمانى و اصول آنها

درباره كیفیت پیدایش ادیان مختلف، در میان دانشمندان تاریخ ادیان و جامعه‌شناسى و مردم شناسى، اختلافاتى وجود دارد. ولى براساس آنچه از مدارك اسلامى بدست مى‌آید باید گفت: تاریخ پیدایش دین، همزمان با پیدایش انسان است و اولین فرد انسان (حضرت آدم«ع») پیامبر خدا و منادى توحید و یگانه پرستى بوده، و ادیان شرك آمیز همگى در اثر تحریفات و اعمال سلیقه ها و اغراض فردى و گروهى پدید آمده است.1

ادیان توحیدى كه همان ادیان آسمانى و حقیقى هستند داراى سه اصل كلى مشترك مى‌باشند: اعتقاد به خداى یگانه، اعتقاد به زندگى ابدى براى هر فردى از انسان در عالم آخرت و دریافت پاداش و كیفر اعمالى كه در این جهان انجام داده است، و اعتقاد به بعثت پیامبران از طرف خداى متعال براى هدایت بشر بسوى كمال نهائى و سعادت دنیا و آخرت.

این اصول سه گانه، در واقع، پاسخهایى است به اساسى ترین سؤالاتى كه براى هر انسان آگاهى مطرح مى‌شود: مبدأ هستى كیست؟ پایان زندگى چیست؟ از چه راهى مى‌توان بهترین


1. از جمله تحریفهایى كه در بعضى از ادیان آسمانى براى جلب رضایت جباران و ستمگران انجام گرفته این است كه دایره دین را محدود به رابطه انسان با خدا، و احكام دین را منحصر به مراسم مذهبى خاصى قلمداد كرده‌اند و مخصوصاً سیاست و تدبیر امور جامعه را خارج از قلمرو دین، معرفى نموده‌اند در صورتى كه هر دین آسمانى، عهده دار بیان همه مطالبى است كه مورد نیاز افراد جامعه براى رسیدن به سعادت دنیوى و اخرویشان مى‌باشد و عقل انسانهاى عادى براى شناختن آنها كافى نیست چنانكه توضیح این مطلب در جاى خودش خواهد آمد و آخرین پیامبرى كه از طرف خداى متعال، مبعوث مى‌شود مى‌بایست معارف و دستوراتى را كه تا پایان جهان، مورد نیاز انسانهاست در اختیار ایشان قرار دهد و از اینروى، بخش مهمى از تعالیم اسلام، مربوط به مسائل اجتماعى و اقتصادى و سیاسى است.

برنامه زیستن را شناخت؟ و اما متن برنامه‌اى كه از راه تضمین شده وحى، شناخته مى‌شود همان ایدئولوژى دینى است كه برخاسته از جهان بینى الهى مى‌باشد.

عقاید اصلى، لوازم و ملزومات و توابع و تفاصیلى دارد كه مجموعاً سیستم عقیدتى دین را تشكیل مى‌دهد و اختلاف در اینگونه اعتقادات، موجب پیدایش ادیان و فرقه ها و نحله هاى مذهبى مختلف شده است. چنانكه اختلاف در نبوت بعضى از انبیاء الهى و تعیین كتاب آسمانى معتبر، عامل اصلى اختلاف بین ادیان یهودى و مسیحى و اسلام شده و اختلافات دیگرى را در عقاید و اعمال، بدنبال آورده است كه بعضاً با اعتقادات اصلى، سازگار نیست، مانند اعتقاد به تثلیث مسیحى كه با توحید، وفق نمى‌دهد هر چند مسیحیان در صدد توجیه آن برآمده اند. همچنین اختلاف در كیفیت تعیین جانشین پیامبر كه باید از طرف خدا، یا از طرف مردم تعیین شود عامل اصلى اختلاف بین شیعه و سنى در اسلام شده است.

حاصل آنكه: توحید و نبوت و معاد، اساسى ترین عقاید در همه ادیان آسمانى است ولى مى‌توان عقاید دیگرى را كه یا از تحلیل آنها بدست مى‌آید، یا از توابع آنها مى‌باشد طبق اصطلاح خاصى جزء عقاید اصلى بحساب آورد، مثلاً مى‌توان اعتقاد به وجود خدا را یك اصل، و اعتقاد به وحدت او را اصل دوم شمرد، یا اعتقاد به نبوت پیغمبر خاتم(ص) را اصل دیگرى از اصول دین اسلام شمرد. چنانكه بعضى از دانشمندان شیعه «عدل» را كه یكى از عقاید فرعى توحید است اصل مستقلى شمرده‌اند و «امامت» را كه از توابع نبوت است اصل دیگرى محسوب داشته اند. در حقیقت، استعمال واژه «اصل» در مورد اینگونه اعتقادات، تابع اصطلاح و قرارداد است و جاى بحث و مناقشه ندارد.

بنابراین، واژه «اصول دین» را مى‌توان به دو معناى عام و خاص بكار برد: اصطلاح عام آن در برابر «فروع دین» و بخش احكام بكار مى‌رود و شامل همه عقاید معتبر مى‌شود، و اصطلاح خاص آن، به اساسى ترین عقاید، اختصاص مى‌یابد. نیز مى‌توان تعدادى از عقاید مشترك بین همه ادیان آسمانى مانند اصول سه گانه (توحید، نبوت، معاد) را «اصول دین» بطور مطلق و آنها را با اضافه یك یا چند اصل دیگر «اصول دین خاص» و یا با اضافه كردن یك یا چند اعتقادى كه مشخصات مذهب و فرقه خاصى است «اصول دین و مذهب» یا «اصول عقاید یك مذهب» بحساب آورد.

 

پرسش

1- مفهوم لغوى و اصطلاحى دین را بیان كنید.

2- جهان بینى و ایدئولوژى را تعریف، و فرق بین آنها را بیان كنید.

3- دو نوع كلى جهان بینى را توضیح دهید.

4- دو اصطلاح عام و خاص اصول دین را شرح دهید.

5- اصول مشترك بین همه ادیان آسمانى كدامند؟ و وجه اهمیت آنها چیست؟