1- شبهه اعاده معدوم
شامل: 2 شبهه عدم قابلیّت بدن براى حیات مجدّد
3- شبهه درباره قدرت فاعل
4- شبهه درباره علم فاعل
از احتجاجاتى كه قرآن كریم با منكرین معاد دارد و از لحن پاسخهایى كه به سخنان آنان داده است مىآید كه شبهاتى در اذهان ایشان بوده كه ما آنها را براساس مناسبتِ پاسخها به این صورت، تنظیم مىكنیم:
قبلا اشاره كردیم كه قرآن كریم در برابر كسانى كه مىگفتند: «چگونه ممكن است انسان، بعد از متلاشى شدن بدنش مجدّداً زنده شود؟» پاسخى مىدهد كه مفادش این است: قوام هویّت شما به روحتان است نه به اندامهاى بدنتان كه در زمین، پراكنده مىشود1.
از این گفتگو مىتوان استنباط كرد كه منشأ انكار كافران، همان شبههاى بوده كه در فلسفه به نام «محال بودن اعاده معدوم» نامیده مىشود. یعنى آنان مىپنداشتند كه انسان، همین بدن مادّى است كه با مرگ، متلاشى و نابود مىگردد و اگر مجدّداً زنده شود انسان دیگرى خواهد بود زیرا برگرداندن موجودى كه معدوم شده محال است و امكان ذاتى ندارد.
پاسخ این شبهه از بیان قرآن كریم روشن مىشود و آن این است كه هویّت شخصى هر انسانى، بستگى به روح او دارد، و به دیگر سخن: معاد، اعاده «معدوم» نیست بلكه بازگشت «روح موجود» است.
1. سوره سجده، آیه 10-11.
شبهه قبلى، مربوط به امكان ذاتى معاد بود، و این شبهه، ناظر به امكان وقوعى آن است. یعنى هر چند بازگشت روح به بدن، محال عقلى نیست و در فرض آن، تناقضى وجود ندارد ولى وقوع آن، مشروط به قابلیّت بدن است و ما مىبینیم كه پدید آمدنِ حیات، منوط به اسباب و شرایط خاصّى است كه مىبایست تدریجاً فراهم شود مثلاً نطفهاى در رَحمِ، قرار گیرد و شرایط مناسبى براى رشد آن، وجود داشته باشد تا كم كم جنین كامل شود و به صورت انسان در آید، ولى بدنى كه متلاشى شد دیگر قابلیّت و استعداد حیات را ندارد.
پاسخ این شبهه آن است كه این نظام مشهود در عالم دنیا، تنها نظام ممكن نیست و اسباب و عللى كه در این جهان، براساس تجربه، شناخته مىشوند اسباب و علل انحصارى نیستند، و شاهدش این است كه در همین جهان، پدیده هاى حیاتى خارق العادهاى مانند زنده شدن بعضى از حیوانات و انسانها رخ داده است.
این پاسخ را مىتوان از ذكر چنین پدیده هاى خارق العادهاى در قرآن كریم بدست آورد.
شبهه دیگر این است كه براى تحقّق یك پدیده، علاوه بر امكان ذاتى و قابلیّت قابل، قدرت فاعل هم شرط است و از كجا كه قدرت بر زنده كردن مردگان داشته باشد؟!
این شبهه واهى، از طرف كسانى مطرح شده كه قدرت نامتناهى الهى را نشناخته بودند، و پاسخ آن این است كه قدرت الهى، حدّ و مرزى ندارد و به هر چیز ممكن الوقوعى تعلّق مىگیرد، چنانكه این جهان كران ناپیدا را با آن همه عظمت خیره كننده، آفریده است.
«أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِر عَلى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتى بَلى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَیْء قَدِیرٌ»1.
مگر ندیدند (و ندانستند) خدایى كه آسمانها و زمین را آفریده و در آفرینش آنها در نمانده است، مىتواند مردگان را زنده كند؟ چرا، او بر هر چیزى تواناست.
1. سوره احقاف، آیه 33، و نیز رجوع كنید به: یس / 81، اسراء / 99، الصافّات / 11، النازعات / 27.
افزودن بر این، آفرینش مجدّد، سختتر از آفرینش نخستین نیست و نیاز به قدرت بیشترى ندارد بلكه مىتوان گفت از آن هم آسانتر است زیرا چیزى بیش از بازگشت روح موجود نیست. «فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعِیدُنا قُلِ الَّذِی فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّة فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْكَ رُؤُسَهُمْ وَ...»1.
خواهند گفت: چه كسى ما را باز مىگرداند (و مجدّداً زنده مىكند)؟ بگو: همان كسى كه شما را نخستین بار آفرید. پس سرهایشان را نزد تو تكان خواهند داد (و از این پاسخ، تعجّب خواهند كرد).
«وَ هُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ»2.
و اوست كسى كه آفرینش را آغاز مىكند و سپس آن را برمى گرداند و آن (باز گرداندن) آسانتر است.
شبهه دیگر این است كه اگر خدا انسانها را زنده كند و به پاداش و كیفر اعمالشان برساند باید از سویى بدنهاى بى شمار را از یكدیگر تشخیص بدهد تا هر روحى را به بدن خودش بازگرداند. و از سوى دیگر، همه كارهاى خوب و بد را به یاد داشته باشد تا پاداش و كیفر درخورى به هر یك از آنها بدهد. و چگونه ممكن است انسانى كه خاك شده و ذرات آنها در هم آمیخته شده را از یكدیگر باز شناخت؟ و چگونه مىتوان همه رفتارهاى انسانها را در طول هزاران بلكه میلیونها سال، ثبت و ضبط كرد و به آنها رسیدگى نمود؟
این شبهه هم از طرف كسانى مطرح شده كه علم نامتناهى الهى را نشناخته بودند و آن را به علوم ناقص و محدود خودشان قیاس مىكردند. و پاسخ آن این است كه علم الهى حدّ و مرزى ندارد و بر همه چیز، احاطه دارد و هیچگاه خداى متعال چیزى را فراموش نمىكند.
قرآن كریم از قول فرعون، نقل مىكند كه به حضرت موسى (ع) گفت:
«فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى».
1. سوره اسراء، آیه 51، و نیز رجوع كنید به: عنكبوت / 19-20، ق / 15، واقعه / 62، یس / 80، حج / 5، القیامه / 40، الصارق / 8.
2. سوره روم، آیه 37.
اگر خدا همه ما را زنده، و به اعمالمان رسیدگى مىكند پس وضع آن همه انسانهاى پیشین كه مرده و نابود شدهاند چه مىشود؟
حضرت موسى(ع) فرمود:
«عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی فِی كِتاب لا یَضِلُّ رَبِّی وَ لا یَنْسى»1.
علم همه آنها نزد پروردگارم در كتابى محفوظ است و پروردگار من گمراه نمىشود و چیزى را فراموش نمىكند.
و در آیهاى جواب دو شبهه اخیر به این صورت، بیان شده است:
«قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّة وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْق عَلِیمٌ»2.
بگو (اى پیامبر) مردگان را همان كسى زنده مىكند كه نخستین بار، ایشان را پدید آورده، و او به هر آفریدهاى داناست.
1. سوره طه، آیه 51-52، و نیز رجوع كنید به: سوره ق، آیه 2-4.
2. سوره یس، آیه 79.
پرسش
1- شبهه محال بودن اعاده معدوم و پاسخ آن را بیان كنید.
2- شبهه عدم قابلیّت بدن براى حیات مجدّد و پاسخ آن را شرح دهید.
3- شبهه درباره قدرت فاعل و پاسخ آن را بیان كنید.
4- شبهه درباره علم فاعل و پاسخ آن را توضیح دهید.