فهرست مطالب

امامت

 

درس سى و ششم

 

امامت

 

شامل: مقدمه

ـ مفهوم امامت

 

مقدّمه

پیامبر گرامى اسلام(ص) بعد از مهاجرت به مدینه، و حمایت بى دریغ مردم آن شهر از آن حضرت و از مسلمانانى كه از مكه مهاجرت مى‌كردند (مهاجرین) كه موجب مفتخر شدن ایشان به لقب «انصار» گردید یك جامعه اسلامى را پى نهادند و به تدبیر امور آن پرداختند و مسجدالنبى علاوه بر آنكه محل عبادت و تبلیغ رسالات الهى و تعلیم و تربیت مردم بود پناهگاه مهاجرین و محرومان نیز بود و در همانجا به وضع اقتصادى ایشان رسیدگى مى‌شد، و همچنین محل قضاوت و فصل خصومت و تصمیم گیرى هاى نظامى و اعزام نیرو به جبهه هاى جنگ و پشتیبانى از جبهه ها و سایر مسائل حكومتى بود. و در یك جمله، اداره امور دین و دنیاى مردم به دست پیامبر اكرم(ص) انجام مى‌گرفت و مسلمانان، خود را موظف مى‌دانستند كه دستورات آن حضرت را اطاعت كنند زیرا خداى متعال، علاوه بر ایجاب مطلق اطاعت از آن حضرت1 در خصوص مسائل سیاسى و قضایى و نظامى، اوامر مؤكدى به فرمانبردارى از رسول اكرم(ص) صادر كرده بود2.

به دیگر سخن: پیامبر اكرم(ص) علاوه بر منصب نبوت و رسالت، و منصب تعلیم و تبیین


1. ر. ك: سوره آل عمران: آیه 32، 132، سوره نساء: آیات 12، 14، 69، 80، سوره مائده: آیه 92، سوره انفال: آیات 1، 20، 46، سوره توبه: آیه 71، سوره نور: آیات 51، 54، 56، سوره احزاب: آیات 66، 71، سوره حجرات: آیه 14، سوره فتح: آیات 16، 17، سوره محمد: آیه 32، سوره مجادله: آیه 12، سوره ممتحنه: آیه12، سوره تغابن: آیه 12، سوره جن: آیه 23.

2. ر. ك: سوره آل عمران: آیه 152، سوره نساء: آیات 42، 59، 65، 105، سوره مائده: آیه 48، سوره حج: آیه 67، سوره احزاب: آیات 6، 36، سوره مجادله: آیات 8، 9، سوره حشر: آیه 7.

احكام اسلام، منصب الهى دیگرى بعنوان فرمانرواى جامعه اسلامى نیز داشتند كه منصبهاى فرعى قضاوت و فرماندهى نظامى و... از آن، اشتقاق مى‌یافت. و همانگونه كه دین اسلام، علاوه بر وظایف عبادى و اخلاقى، داراى احكام سیاسى و اقتصادى و حقوقى و... بود پیامبر اسلام هم علاوه بر وظایف تبلیغ و تعلیم و تربیت، از طرف خداى متعال عهده دار اجراى احكام و قوانین الهى و داراى همه مقامات حكومتى بودند.

بدیهى است دینى كه ادّعاى رهبرى همه جوامع بشرى تا پایان جهان را دارد نمى‌تواند نسبت به اینگونه مسائل، بى تفاوت باشد و جامعه‌اى كه براساس این دین بوجود مى‌آید نمى‌تواند فاقد چنین مناصب سیاسى و حكومتى باشد، مناصبى كه تحت عنوان «امامت» مندرج مى‌شود.

اما سخن در این است كه بعد از رحلت پیامبر اكرم(ص) چه كسى باید عهده دار این مقام شود؟ و آنرا از چه كسى دریافت كند؟

آیا همانگونه كه خداى متعال این منصب را به پیامبر اكرم(ص) عطا فرموده بود به كسان دیگرى نیز داده است و تصدّى این مقام تنها در سایه نصب الهى، مشروعیت مى‌یابد یا اعطاء این مقام از طرف خداى متعال، اختصاص به پیامبر اكرم(ص) داشته و بعد از حضرت، مردم هستند كه باید امامى براى خودشان برگزینند و او را فرمانرواى خودشان قرار دهند؟ و آیا براستى، مردم داراى چنین حقى هستند یا نه؟

و این، درست همان نقطه اصلى اختلاف بین شیعه و سنّى است. یعنى از یك سوى، شیعیان معتقدند كه امامت، منصبى است الهى كه باید از طرف خداى متعال به كسانى كه صلاحیت آنرا دارند داده شود و خداى متعال بوسیله پیامبر اكرم(ص) این كار را انجام داده و امیرمؤمنان على (علیه السلام) را جانشین بلافصل وى قرار داده و سپس یازده نفر از فرزندان او را یكى پس از دیگرى براى تصدّى مقام امامت، تعیین و نصب فرموده است. و از سوى دیگر، اهل سنت معتقدند كه امامت الهى همانند نبوت و رسالت، با رحلت پیامبر اكرم(ص) خاتمه یافت و از آن پس، تعیین امام به مردم واگذاشته شد. و حتى بعضى از بزرگان اهل سنت، تصریح كرده‌اند كه اگر كسى به زور اسلحه، بر مردم مسلط شود بعد از تسلط، اطاعت وى بر

دیگران لازم خواهد بود1. و روشن است كه چنین نظرهایى تا چه حدّ مى‌تواند راه را براى سوء استفاده زورمندان و جبّاران و حیله گران، باز كند و موجبات پراكندگى و انحطاط مسلمانان را فراهم آورد.

در حقیقت، اهل سنّت با پذیرفتن مشروعیت امامت بدون نصب الهى، نخستین پایه تفكیك دین از سیاست را نهاده‌اند و به عقیده شیعیان، همین امر، بزرگترین نقطه انحراف از مسیر صحیح اسلام راستین و پرستش خدال متعال، در همه ابعاد و شئون زندگى است و نیز خاستگاه هزاران انحراف دیگرى است كه از زمان رحلت پیامبر اكرم(ص) در میان مسلمانان، رخ داده یا خواهد داد.

از اینروى، ضرورت دارد كه شخص مسلمان، این موضوع را با كمال جدّیت و دور از هرگونه تقلید و تعصّب، مورد تحقیق و بررسى قرار دهد2 و مذهب حق را تشخیص داده با تمام توان، از آن حمایت كند.

ناگفته پیدا است كه باید مصلحت كلى جهان اسلام را در نظر گرفت و از فراهم كردن زمینه براى بهره بردارى دشمنان اسلام از اختلاف و رویارویى طرفداران مذاهب مختلف، دورى جست و نباید كارى كرد كه موجب بروز شكاف در صفوف مسلمانان شود و نتیجه‌اى جز ضعف جامعه اسلامى نخواهد داشت. ولى از سوى دیگر، نباید حفظ وحدت و هماهنگى مسلمانان، مانع از تحقیق و تلاش در راه شناختن مذهب حق و ایجاد جوّ سالم براى بررسى مسائل امامت گردد مسائلى كه حل صحیح آنها تأثیر بسزایى در سرنوشت مسلمانان و سعادت دنیا و آخرت آنان دارد.


1. ر. ك: الاحكام السلطانیّه از ابویعلى، و ترجمه «السواد الاعظم» از ابوالقاسم سمرقندى، ص 40-42.

2. خوشبختانه دانشمندان بزرگ در این زمینه هزاران كتاب به زبانهاى مختلف و با شیوه هاى گوناگون نوشته و راه تحقیق را كاملا بر روى جویندگان حق و حقیقت گشوده‌اند و براى نمونه مى‌توان از این كتابها یاد كرد: عبقات الانوار، الغدیر، دلائل الصدق، غایة المرام، و اثباة الهداة.

و به كسانى كه فرصت زیادى براى مطالعه ندارند سفارش مى‌كنیم كه كتاب «المراجعات» كه مجموعه‌اى از مكاتبات بین دو نفر علماء شیعه و سنّى است و كتاب «اصل الشیعة و اصولها» كه هر دو به زبان فارسى نیز ترجمه شده را مطالعه كنند.

مفهوم امامت

امامت در لغت به معناى پیشوایى و رهبرى است و هر كسى كه متصدّى رهبرى گروهى شود «امام» نامیده مى‌شود و خواه در راه حق باشد یا در راه باطل، چنانكه در قرآن كریم، واژه «أَئِمَّةَ الْكُفْر»1 درباره سران كفّار بكار رفته است، و كسى كه نمازگزاران به او اقتداء مى‌كنند «امام جماعت» نامیده مى‌شود.

اما در اصطلاح علم كلام، امامت عبارت است از: «ریاست همگانى و فراگیر بر جامعه اسلامى در همه امور دینى و دنیوى».

و ذكر كلمه «دنیوى» براى تأكید بر وسعت قلمرو امامت است، و گرنه تدبیر امور دنیوى جامعه اسلامى، جزیى از دین اسلام است.

از دیدگاه شیعه، چنین ریاستى هنگامى مشروع خواهد بود كه از طرف خداى متعال باشد، و كسى كه اصالتاً (و نه به عنوان نیابت) داراى چنین مقامى باشد معصوم از خطا در بیان احكام و معارف اسلامى و نیز مصون از گناهان خواهد بود. در واقع، امام معصوم همه منصب هاى پیامبر اكرم(ص) به جز نبوت و رسالت را دارد و هم سخنان او در تبیین حقایق و قوانین و معارف اسلام، حجت است و هم فرمانهاى وى در امور مختلف حكومتى واجب الاطاعة مى‌باشد.

بدین ترتیب، اختلاف شیعه و سنّى در موضوع امامت، در سه مسأله ظاهر مى‌شود:

نخست آنكه امام باید از طرف خداى متعال باشد.

دوم آنكه باید داراى علم خدادادى و مصون از خطا باشد.

سوم آنكه باید معصوم از گناه باشد.

البته معصوم بودن، مساوى با امامت نیست زیرا به اعتقاد شیعه حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) هم معصوم بودند هر چند مقام امامت را نداشتند، چنانكه حضرت مریم (سلام الله علیها) نیز داراى مقام عصمت بوده‌اند و شاید در میان اولیاء خدا كسان دیگرى نیز چنین مقامى را داشته‌اند هر چند ما اطلاعى از آنان نداریم و اساساً شناختن شخص معصوم جز از طریق


1. ر. ك: سوره توبه، آیه 12

معرفى الهى، میسّر نیست.

 

پرسش

1- پیامبر اسلام(ص) غیر از نبوت و رسالت، چه منصب هاى الهى دیگرى داشتند؟

2- نقطه اصلى اختلاف بین شیعه و سنّى چیست؟

3- پذیرفتن امامت بدون نصب الهى، چه پیامدهایى داشته است؟

4- معناى لغوى و اصطلاحى امامت را بیان كنید.

5- مسائل بنیادى امامت كدامند؟