ـ مقدمه
ـ جهانى بودن دین اسلام
شامل: دلایل قرآنى بر جهانى بودن اسلام
ـ جاودانى بودن اسلام
ـ حلّ چند شبهه
دانستیم كه ایمان به همه پیامبران و پذیرفتن همه پیامهاى ایشان ضرورت دارد1 و انكار یك پیامبر یا انكار یكى از احكام و پیامهاى او به معناى انكار ربوبیّت تشریعى الهى و نظیر كفر ابلیس مىباشد.
بنابراین، بعد از ثابت شدن رسالت پیامبر اسلام(ص) ایمان به آن حضرت و ایمان به همه آیاتى كه بر او نازل شده و همه احكام و قوانینى كه از طرف خداى متعال آورده است ضرورت دارد.
اما ایمان آوردن به هر پیامبر و كتاب آسمانى او مستلزم ضرورت عمل بر طبق شریعت وى نیست چنانكه مسلمانان، ایمان به همه پیامبران عظام (علیهم السلام) و به همه كتب آسمانى دارند ولى نمىتوانند و نباید به شرایع پیشین، عمل كنند و قبلا نیز اشاره شد كه وظیفه عملى هر امتى عمل كردن به دستورات پیامبر همان امت است2. پس ضرورت عمل كردن همه مردم به شریعت اسلام در صورتى ثابت مىشود كه رسالت پیامبر اسلام، اختصاص به قوم خاصى (مانند عرب) نداشته باشد و نیز پیامبر دیگرى بعد از آن حضرت مبعوث نشده باشد كه شریعت وى را نسخ كند. و به دیگر سخن: اسلام، دین جهانى و جاودانى
1. (1) و (2) درس بیست و نهم از همین كتاب.
2. (1) و (2) درس بیست ونهم از همین كتاب.
باشد.
از اینروى، لازم است این مسأله را مورد بحث قرار دهیم كه: آیا رسالت پیامبر اسلام(ص) جهانى و جاودانى است، یا اختصاص به قوم معیّن یا زمان محدودى داشته است؟
روشن است كه چنین مسألهاى را نمىتوان با روش عقلى خالص، مورد بررسى قرار داد بلكه باید از روش تحقیق در علوم نقلى و تاریخى، بهره گرفت یعنى باید به اسناد و مدارك معتبر، مراجعه كرد.
و كسى كه حقّانیت قرآن كریم و نبوّت و عصمت پیامبر اسلام(ص) را احراز كرده باشد براى وى هیچ مدركى معتبرتر از كتاب و سنت نخواهد بود.
جهانى بودن دین اسلام و عدم اختصاص آن به قوم یا منطقه خاصى، از ضروریّات این آیین الهى است و حتى كسانى هم كه ایمان به آن ندارند مىدانند كه دعوت اسلام، همگانى بوده و محدود به منطقه جغرافیایى خاصّى بنوده است.
افزون بر این، شواهد تاریخى فراوان وجود دارد كه پیامبر اكرم(ص) به سران كشورها مانند قیصر روم و پادشاه ایران و فرمانروایان مصر و حبشه و شامات و نیز به رؤساى قبائل مختلف عرب و... نامه نوشتند و پیك ویژه بسوى آنان گسیل داشتند و همگان را دعوت به پذیرفتن این دین مقدّس كرده از پیامدهاى وخیم كفر و استنكاف از پذیرفتن اسلام، بر حذر داشتند1. و اگر دین اسلام، جهانى نبود چنین دعوت عمومى انجام نمىگرفت و سایر اقوام و امتها هم عذرى براى عدم پذیرش مىداشتند.
بنابراین نمىتوان بین ایمان به حقّانیت اسلام و ضرورت عمل بر طبق این شریعت الهى، تفكیكى قائل شد و در نتیجه، كسانى را از موظف بودن به پیروى عملى از این آیین الهى، مستثنى دانست.
1. نامه هاى پیامبر اكرم(ص) در كتابهاى معتبر تاریخى، ضبط شده و مجموعه آنها بصورت كتاب مستقلى بنام «مكاتب الرسول» گردآورى شده است.
همانگونه كه اشاره شد بهترین دلیل و معتبرترین مدرك براى اثبات اینگونه مطالب، قرآن كریم است كه حقّانیت و اعتبار آن در درسهاى گذشته، واضح گردید. و كسى كه یك مرور اجمالى بر این كتاب الهى بكند با كمال روشنى در خواهد یافت كه دعوت آن، عمومى و همگانى است و اختصاص به قوم و اهل نژاد و زبان معیّنى ندارد.
از جمله، در آیات زیادى همه مردم را بعنوان «یا أَیُّهَا النّاس»1 «یا بَنِی آدَم»2 مورد خطاب، قرار داده و هدایت خود را شامل همه انسانها «النّاس3 و الْعالَمِین4» دانسته است. و همچنین در آیات فراوانى رسالت پیامبر اكرم(ص) را براى همه مردم «النّاس5 و الْعالَمِین6» ثابت كرده، و در آیهاى شمول دعوت وى را نسبت به هر كسى كه از آن، مطّلع شود مورد تأكید قرار داده است7. و از سوى دیگر، پیروان سایر ادیان را بعنوان «اهل كتاب» مورد خطاب و عتاب قرار داده8 و رسالت پیامبر اكرم(ص) را در مورد آنان تثبیت فرموده، و اساساً هدف از نزول قرآن كریم بر پیامبر اكرم(ص) را پیروزى اسلام بر سایر ادیان، شمرده است9.
با توجه به این آیات، جاى هیچگونه شك و شبههاى درباره همگانى بودن دعوت قرآن كریم و جهانى بودن دین مقدّس اسلام، باقى نمىماند.
آیات مزبور همانگونه كه با بكار گرفتن الفاظ عامّ (مانند بنى آدم و الناس و العالمین) و با متوجه كردن خطاب به اقوام غیرعرب و پیروان سایر ادیان (مانند «یا أَهْلَ الْكِتاب») عمومیّت و جهانى بودن اسلام را ثابت مىكند همچنین با اطلاق زمانى، محدودیّت و مقیّد بودن آنرا به
1. ر. ك: سوره بقره: آیه 21، سوره نساء: آیه 1، 174، سوره فاطر: آیه 15.
2. ر. ك: سوره اعراف: آیه 26، 27، 28، 31، 35، سوره یس: آیه 60.
3. ر. ك: سوره بقره: آیه 185، 187، سوره آل عمران: آیه 138، سوره ابراهیم: آیه 1، 52، سوره جاثیه: آیه 20، سوره زمر: آیه 41، سوره نحل: آیه 44، سوره كهف: آیه 54، سوره حشر: آیه 21.
4. ر. ك: سوره انعام: آیه 90، سوره یوسف: آیه 104، سوره تكویر: آیه 27، سوره قلم: آیه 52.
5. ر. ك: سوره نساء: آیه 79، سوره حج: آیه 49، سوره سبأ: آیه 28.
6. ر. ك: سوره انبیاء: آیه 107، سوره فرقان: آیه 1.
7. ر. ك: سوره انعام: آیه 19.
8. ر. ك: سوره آل عمران: آیه 65، 70، 71، 98، 99، 110، سوره مائده: آیه 15، 19.
9. ر. ك: سوره توبه: آیه 33، سوره فتح: آیه 38، سوره صف: آیه 9.
زمان معینى نفى مىكند و بویژه، تعبیر «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّه»1 جاى هیچگونه شبههاى باقى نمىگذارد. همچنین مىتوان به آیه (42) از سوره فصّلت، استدلال كرد كه مىفرماید: «وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِیزٌ. لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَكِیم حَمِید» و دلالت دارد بر اینكه هیچگاه قرآن كریم، صحّت و اعتبار خود را از دست نخواهد داد. نیز دلایل خاتمیّت پیامبر اسلام(ص) (كه در درس دیگرى مورد بحث، واقع مىشود) هرگونه توهّمى را نسبت به امكان نسخ شدن این دین الهى بوسیله پیامبر و شریعت دیگرى، باطل مىسازد. و نیز روایات فراوانى به این مضمون، وارد شده است: «حلال محمد حلال الى یوم القیامة، و حرامه حرام الى یوم القیامة»2 علاوه بر اینكه جاودانى بودن اسلام، مانند جهانى بودن آن، از ضروریات ان دین الهى و بى نیاز از دلیلى زائد بر دلایل حقّانیت اسلام است.
دشمنان اسلام كه براى جلوگیرى از گسترش این دین الهى، از هیچگونه تلاشى فروگذار نكرده و نمىكنند، درصدد برآمدند كه با القاء شبهاتى چنین وانمود كنند كه دین اسلام فقط براى مردم عربستان نازل شده و رسالتى نسبت به سایر مردم نداشته است!
از جمله به آیاتى تشبّت كردهاند كه پیامبر اكرم(ص) را مأمور هدایت خویشان و نزدیكان خودش یا اهل مكه و حوالى آن كرده است3 و نیز آیه (69) از سوره مائده كه بعد از اشاره به یهود و صابئین و نصارى، ملاك سعادت را ایمان و عمل صاحل مىداند و نامى از پذیرفتن دین اسلام بعنوان شرط سعادت نمىبرد. علاوه بر اینكه در فقه اسلامى اهل كتاب، همسنگ مشركان نیستند بلكه با پرداختن جزیه (بجاى خمس و زكاتى كه مسلمانان مىپردازند) امنیت ایشان در پناه دولت اسلامى حفظ مىشود و مىتوانند به احكام شریعت خودشان عمل كنند و این، نشانه به رسمیّت شناختن این ادیان است.
در پاسخ باید گفت: آیاتى كه خویشان پیامبر اكرم(ص) و اهل مكه را ذكر مىكند درصدد
1. ر. ك: سوره توبه: آیه 33، سوره فتح: آیه 38، سوره صف: 9.
2. ر. ك: كافى: ج 1، ص 57، ج 2، ص 260، ج 24، ص 288، وسایل الشیعه: ج 18، ص 124.
3. ر. ك: سوره شعراء: آیه 214، سوره انعام: آیه 92، سوره شورى: آیه 7، سوره سجده: آیه 3، سوره قصص: آیه 46، پس 5 و 6.
بیان مراحل دعوت است كه از خویشان آن حضرت شروع مىشود و سپس به سایر اهل مكه و حوالى آن، گسترش مىیابد و سرانجام همه جهانیان را در برمى گیرد. و چنین آیاتى را نمىتوان مختصّ آیاتى شمرد كه رسالت آن حضرت را جهانى مىداند، زیرا علاوه بر آنكه لحن این آیات، اباى از تخصیص دارد، لازمه چنین تخصیصى «تخصیص اكثر» است كه در عرف عقلاء، مستهجن و غیرقابل قبول مىباشد.
و اما آیه یاد شده از سوره مائده، در مقام بیان این نكته است كه صرف انتساب به این یا آن دین، براى رسیدن به سعادت حقیقى، كافى نیست بلكه عامل سعادت، ایمان واقعى و عمل به وظایفى است كه خداى متعال براى بندگانش مقرّر فرموده است و طبق دلایلى كه جهانى بودن و جاودانى بودن اسلام را اثبات مىكند وظیفه همه مردم بعد از ظهور پیامبر اسلام، عمل به احكام و قوانین این دین است.
و اما امتیازى كه در اسلام براى اهل كتاب بر سایر كافران، منظور شده به معناى معاف بودن ایشان از پذیرفتن اسلام و عمل به احكام آن نیست بلكه در واقع، ارفاقى دنیوى است كه بنابر مصالحى در حق آنان روا داشته شده و به اعتقاد شیعه، همین ارفاق هم موقّتى است و در زمان ظهور ولى عصر عجّل الله فرجه الشریف حكم نهایى ایشان اعلام، و با آنان مانند دیگر كافران رفتار خواهد شد و این مطلب را از جمله «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّه» مىتوان استفاده كرد
پرسش
1- در چه صورتى بر همه مردم جهان، لازم است كه از شریعت اسلام، پیروى كنند؟
2- دلایل قرآنى بر جهانى و جاودانى بودن اسلام را بیان كنید.
3- چه دلایل دیگرى براى این مطلب، وجود دارد؟
4- توضیح دهید آیاتى كه پیامبر اسلام(ص) را مأمور هدایت نزدیكان و اهل مكه مىكند دلیل اختصاص رسالت آن حضرت به ایشان نیست.
5- توضیح دهید كه آیه (69) از سوره مائده، دلالتى بر معاف بودن هیچ امتى از پیروى اسلام ندارد.
6- توضیح دهید كه مجاز بودن اهل ذمّه به عمل كردن به شریعت خودشان نیز دلیل معذور بودن آنان از پذیرفتن شریعت اسلام نیست.